قصهی حیوانات
یک روز، قد قدا خانم، با عجله به طرف مرغدانی دوید و فریاد زد:« بیایید بیرون! عجله کنید!»
مرغ و خروس ها توی مرغدانی بودند که صدای قد قدا خانم را شنیدند.
و همه از مرغدانی بیرون آمدند.
قد قدا خانم گفت:« زود بیایید که توی مزرعه عروسی است!» و همه رفتند به عروسی!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 377صفحه 22