ندارم که بپوشم. کفش ها را نمی دهم!» فرشته کمی فکر کرد و گفت:« من می توانم، با برف ها، برایت یک کفش بلوری درست کنم.» ننه سرما خیلی خوشحال شد. کفش های بهار را به فرشته داد. فرشته هم برای او کفشی از بلور و یخ درست کرد.
ننه سرما خوش حال بود. حالا هر وقت که ننه سرماف پا به زمین می گذارد، زمین زیر پایش یخ می زند و هر وقت که بهار پا به زمین می گذارد، زمین زیر پایش سبز و زیبا می شود!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 327صفحه 6