![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/408/408_20.jpg)
قصهی حیوانات
1- یک روز جوجه غاز تصمیم گرفت برود و همه جای دنیا را ببیند!
2- او چند جوجه اردک دید که کواک کواک میکردند و خیلی خجالتی بودند!
3- جوجه غاز میخواست یک حشرهی بزرگ را هم شکار کند. اما حشره پر زد و رفت.
4- او حتی یک گروه جوجهی قو را دید که سیاه سیاه بودند. آنها با جوجه غاز اصلا بازی نکردند.
5-
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 292صفحه 20