مجله خردسال 290 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 290 صفحه 6

ستاره ها گفتند:« درختی که برگ ندارد، مانند ستاره ای است که خواب است. آن وقت غول ها آن را می دزدند. پری سبز که برگ های سبز، خاطره های او بودند. به برگ ها دستور داد تا درخت را برگ باران کنند.آسمان ها آن روز را به یاد دارند و اسمش را عروسی برگ ها گذاشتند و همه پری ها شادی کردند. بعد غول های ستاره خوار که همه ی روزها در آسمان به دنبال ستاره های خوابیده می گشتند، درخت را دیدند وگفتند:« درخت سبز بیدار است. نمی شود آن را دزدید!» حرف غول ها را ، ستاره و پری ها شنیدند. شب که شد، غول ها خوابیدند. ستاره ها آمدند، برگ های درخت را چیدند و مثل گوشواره به گوش هایشان آویزان کردند. وقتی روز شد، ستاره ها خوابیدند و غول ها بیدار شدند. آن ها دیدن که ستاره ها برگ های سبز دارند و گفتند:« ستاره ها هنوز نخوابیده اند. نگاه کنید! گوشواره های آن ها تکان می خورد. ستاره های بیدار را نمی شود دزدید. از آن روز تا به حال پری آبی همان طور دامنش را پر از آب می کند و پای درخت می ریزد. پری سفید، دانه دانه های پربالش را به درخت می دهد تا شاخه های آن بیشتر شوند. و پری سبز، خاطره های سبزش را به برگ ها می دهد تا همیشه سبز باشند و آسمان پر از صدای آواز ستاره ها و پری های زیباست. غول های ستاره خوارهم، همیشه در خواب هستند. آن ها این طوری آواز می خوانند:پرپرپر! پرپرپر!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 290صفحه 6