فرشته ها
دیروز برای ما یک همسایه ی جدید آمد . آن ها همه ی وسایل شان را با یک کامیون بزرگ آوردند . مادرم یک قوری بزرگ چای درست کرد و برایشان برد . گفتم : « شما که آن ها را نمی شناسید . چرا برایشان چای بردید؟ »
مادرم گفت : « آن ها هم خیلی خسته اند و هم همسایه ی ما هستند . ما مسلمانیم و مسلمان ها به همسایه احترام می گذارند . می دانی حضرت محمد (ص) چه قدر درباره ی کمک و احترام به همسایه سفارش کرده اند؟ » گفتم : « پدربزرگ به من گفته است که نباید سرو صدا کنم و همسایه ها را ناراحت کنم . » مادرم گفت : « کمک کردن به همسایه ، احوال پرسی از آن ها ، زحمت ندادن و باعث ناراحتی نشدن . این ها همه سفارش پیامبر ما است . » پدرم ، روزنامه را کنار گذاشت و گفت : « حتی حضرت محمد (ص) تاکید کردند که اگر خانه ای می سازید ، توجه کنید که مبادا خانه ی شما ، جلوی نور یا نسیمی که می وزد به خانه ی همسایه را بگیرد . »
به مادرم گفتمک « برویم و در چیدن اسباب هایشان به آن ها کمک کنیم . » مادرم گفت : « نه جانم ! هرکسی جای وسایل خودش را خودش می داند . آن جا رفتن ما ، در این شلوغی فقط باعث زحمت می شود . گفتم : « و پیامبر گفته اند که نباید باعث زحمت همسایه ها بشویم ! »
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 276صفحه 8