شما باد را ندیدید ؟
نویسنده: لرن کرک لوسکی
مترجم: فاطمه زمانی
دانه کوچولو از پوسته اش بیرون پرید و به همراه کلاهک پرزدارش توی هوا به گردش در آمد . او از دنیای جدیدی که به آن وارد شده بود هیچ نمی دانست و با آن ناآشنا بود . به لبه پوسته اش آویزان شد و به اطرافش نگاهی انداخت و گفت : «حالا چه کار کنم ؟ کجا بروم ؟ »
کفشدوزکی که در آن نزدیکی روی گلی نشسته بود ، گفت : « وقتی باد آمد ، با او برو . باد تو را به خانه جدیدت می برد . » دانه دوباره به فکر فرو رفت : « من که باد را نمی شناسم ، اصلاً نمی دانم چه شکلی است پس چطوری با او بروم بهتر است از کسی بپرسم .» آهسته آهسته خود را به طرف بالا کشاند و از آسمان پرسید : « تو باد را می شناسی ؟ تا بحال آن را دیده ای ؟ » آسمان جواب داد : « نه ، ندیدم ؛ ولی از ابرها شنیدم که باد با آنها گرگم به هوا بازی می کند و دنبالشان می کند » دانه کوچولو پیش ابرها رفت و پرسید : « آیا شما ها تا به حال باد را دیده اید ؟ » ابرها جواب دادند : « نه ، ندیدیم ؛ ولی شنیدیم که باد با درختان می رقصد و آواز می خواند . » دانه کوچولو خود را به درختان رساند و گفت : « می شود از شما بپرسم باد چه شکلی است ؟ من باید حتماً باد را پیدا کنم . »
سال 1889 میلادی ، تاریخی ترین سال از نظر فعالیت خودرو سازی پژو است . در این سال اولین خودروی پژو ساخته شد . این وسیله سه چرخ داشت و با همکاری «آرماند پژو » و «لئون سرپولت » که در کار ساخت موتور مهارت داشت ، ساخته شد .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 135صفحه 6