عبادت به مفهوم اظهار بندگی و تذلل در برابر خدای آفریننده آسمانها و زمین، در صورت وجود اخلاص می تواند شخصیت انسانی انسان را ساخته و انسان را بی نیاز از هر چه غیر اوست نماید. حضرت امام خمینی (ره) که بواسطه ارتباط عمیق با ذات اقدس الهی و سرچشمه لایزال قدرت حقیقی، صاحب روحیه قوی و اراده محکم و تسلط بر نفس خویش بودند هماره نزدیکان خود را به این مهم توجه می دادند اما هرگز از ایشان سختگیری در این خصوص دیده نشد. خاطرات نزدیکان معظم له موید این مدعاست که توجه خوانندگان محترم را به یکی از آن خاطرات جلب می نماییم:
آقا در کارهای عبادی به هیچ عنوان سختگیر نبودند. به یاد دارم که ما هرچند وقت یک بار، نمازمان را روبهروی آقا میخواندیم تا غلط های نمازمان را بگیرند. هیچ گاه نشد که ایشان به کسی بگویند که نمازش اشتباه است. در یکی از دفعاتی که در حال خواندن نماز برای آقا بودیم، زیور نیز خواستار آن شد تا نمازش را برای آقا بخواند و ایشان اشتباهاتش را اصلاح کنند. بعد از آنکه نماز زیور تمام شد، آقا رو به او گفتند شما هم درست نماز میخوانی. خانم رو به آقا کرده و گفتند ولی ایشان بعضی کلمات را به گونه دیگری بیان میکند. آقا پاسخ دادند: «او دیگر بهتر از این نمیتواند بگوید. حال اینکه (ض) ضالیناش را چگونه ادا میکند مهم نیست. مهم انجام واجبات است.» آقا حتی در مورد خواندن قرآن نیز سختگیری نمیکردند و هرگز در خانه اجباری برای قرائت قرآن و یا حفظ سورهها وجود نداشت. همان طور که در ماههای رمضان، آقا و خانم مشغول خواندن قرآن میشدند، ما نیز خود به خود در کنارشان مینشستیم و قرآن میخواندیم.
نکته مهم برای آقا انجام واجبات بود و در عمل به آن بسیار به ما تأکید میکردند. آقا تنها یک بار به مکّه سفر کردند و در مورد زیارت خانه خدا نیز اعتقاد داشتند که نیت مهم است و سختگیریهای کنونی را به هیچ وجه اعمال نمیکردند. ایشان در مورد مستحبات به ما توصیهای نمی کردند، امّا در صحبتهایشان همواره از دعای ابوحمزه ثمالی و مناجات شعبانیه یاد میکردند. زمانی که خانم از ایشان میپرسیدند که در حرم خواندن چه دعایی بهتر است میگفتند: «جامعة کبیره که جامع تمام دعاها و زیارات است.»
همچنین در مورد اموات میگفتند: «هفت عدد انّا اَنزَلناه از هر چیز دیگری بهتر است.» آقا در مورد دعای کمیل توصیه خاص داشتند و قرائت آن در شبهای جمعه از برنامههای ثابت ایشان بود؛ با این حال هرگز مستحبات خود را در جلوی چشم دیگران انجام نمیدادند و به ما نیز میگفتند: «درست است که شما نمیخواهید ریا شود ولی خواه نا خواه اگر یک نفر وارد شود و به ذهن شما مسئلهای خطور کند و یا حتی خوشتان بیاید که آن فرد دیده است، مستحب از میان میرود.»
آقا همواره سحرگاه به حرم میرفتند و دعا و زیارت خوانده و بعد از نماز صبح و روشن شدن هوا به خانه باز میگشتند.
خانم همیشه به آقا میگفتند که علاقه بسیاری دارند تا به همراه ایشان به حرم بروند. آقا نیز هربار رو به خانم میگفتند که شما توانش را ندارید و برایتان سخت است… بالاخره در یکی از شبها و با اصرار فراوان خانم، آقا قبول میکنند و به همراه یکدیگر راهی حرم میشوند. پس از ورود به حرم هریک به قسمتی رفته و مشغول دعا و مناجات میشوند… علاقه خانم به همراهی با آقا سبب شد تا این تجربه برای ایشان باقی بماند.
منبع: کتاب گذر ایام در خاطرات خانم فریده مصطفوی دختر امام (ره)، صص72-70
1- خدمتکار منزل حضرت امام (ره)