مشهدی حسین پیرمرد وارسته ای بود که سالها مورد علاقه و اعتماد امام بود و مسئول خرید منزل معظمٌ له. او یک روز نقل کرد: امام ربع دینار (در آن زمان 50 ریال بود) برای خرید به من دادند. وقتی از بازار حویش به خانه آمدم، نان، پنیر، ماست، سبزی، و غیره را که خریده بودم، به اندرون بردم و برگشتم. هنوز به در خانه نرسیده بودم که امام صدا زدند: مشهدی حسین! برگشتم. فرمودند: چقدر شد؟ حساب کردم، 235 فلس شده بود، تا ربع دینار که 250 فلس بود 15 فلس باقی می ماند. فرمودند: بقیه را بده. معلوم است 15 فلس چیز قابل ذکری نبود، ولی مسأله مهم این است که همه چیز هر چند ناچیز باید روی حساب و دقت باشد و باید به این روش عادت کرد.
منبع: آیینه حسن، ص 97
.
انتهای پیام /*