|
|||||||
ویژگی های علمی شهید مصطفی خمینی در گفتگو با آیت حاج شیخ محمد الله مومن
جناب حاج آقای مومن، لطفا درباره سابقه آشنایی خودتان با حاج آقا مصطفی توضیح بفرمایید. از وقتی که در درس خارج حضرت امام(س) شرکت می کردم، با ایشان آشنا شدم. او یکی از شاگردان فاضل ایشان به حساب می آمد و به دلیل آشناییش با درسهای فلسفی معروف بود. لذا، ما بخشی از فلسفه منظومه آیت الله سبزواری را در مدرسه حجتیه قم نزد ایشان می خواندیم. ویژگیهای علمی ایشان چگونه بود؟ درباره نحوه حضور ایشان در درس حضرت امام(س) و بحث اشکال ایشان نیز توضیح دهید. در مدتی که حضرت امام(س) در قم تدریس می کردند، اگرچه حاج آقامصطفی(ره) زیاد اشکال نمی کرد اما وقتی هم اشکال می کرد، مسایل دقیقی را مطرح می نمود. لذا به فضل و علم مشهور بود. اما معروف است که ایشان در نجف، در درس امام(س) زیاد اشکال می کرد و در درس، با امام(س) زیاد گفت و گو می نمود. بدین لحاظ، مورد عنایت زیاد حضرت امام(س) قرار داشت. ایشان به چه علومی مهارت داشتند؟ بیشتر به علوم معروف حوزه (فقه و اصول) ممارست داشت. (بحث اصول ایشان به قلم خودشان به چاپ رسیده است). در فلسفه هم معروف بود و در این زمینه، خوش فکر به حساب می آمد. وقتی خدمت ایشان منظومه حاج ملاهادی سبزواری را می خواندیم، کاملا معلوم بود که ایشان به مباحث سطح بالاتری در حد اسفار ملاصدرا هم تسلط دارد. آداب خاص ایشان در تدریس چه بود؟ پیش از آنکه عبارات کتاب را از رو بخواند، مطلب را از خارج بیان می کرد. بیان خوبی داشت و بر درس مسلط بود. کلاس ایشان غیر از آموزش درس، آموزش اخلاقی هم برای ما در برداشت. به یاد دارم که ایشان می فرمودند که بر حسب آنچه که در برخی از روایات آمده، که هر کس ذهن خود را پر از شعر کند، گویا شکم خود را پر از چرک کرده است»، من تصور می کنم که چنین چیزی تجسم این عمل در عالم جسمانی باشد و حفظ شعر روح انسان را آلوده می کند. بدین لحاظ، می گفت: «من اشعار ابن مالک را حفظ بودم، ولی نخواندم تا فراموش کنم.» ما از روحیه عرفانی ایشان هم استفاده می کردیم. در مورد کتابهایی که ایشان نوشته اند و نوآوری ایشان در مباحث توضیح دهید. از کتابهای ایشان که به چاپ رسیده، غیر از اصول -که ذکر کردم- در زمینه فقه هم از کتاب صوم ایشان که آن را در اختیار دارم، مطلع هستم. ایشان اساسا روحیه تقلید نداشت و آنچه را که می شنید نمی پذیرفت؛ در مسایل تامل می کرد و با اجتهاد به پیش می رفت. اگر ایشان زنده بود، امروز از افراد رتبه اول عالم تشیع بود. از چه زمانی ایشان به اجتهاد رسیدند؟ سابقه اجتهاد ایشان را درست نمی دانم، اما پیش از تبعید ایشان به ترکیه در دورانی که ما خدمت ایشان بودیم، دارای اجتهاد بود، ولی با این حال، در درس حضرت امام(س) نیز شرکت می کرد. البته تنها ایشان نبود، مجتهدان دیگری هم بودند که در درس حضرت امام(س) شرکت می کردند؛ چون ایشان فقیهی ممتاز بودند و درسشان همانند مسایل اخلاقی که بیان می کردند، برای بسیاری از مجتهدان با ارزش به حساب می آمد. پس از عزیمت ایشان به نجف (از سال 1344 تا 1348) من مرتب به نجف مشرف می شدم. ولی پس از آنکه ساواک گذرنامه مرا گرفت و از خروجم ممانعت کرد، به حضور ایشان نرسیدم. اما در مدتی که خدمت ایشان بودیم و به لحاظ تدریس، با ایشان ارتباط مستقیم داشتیم، می دیدیم که چقدر نسبت به جهات عرفانی و عبادی توجه دارد؛ مثلا، گاهی برخی از مسایلی را که علمای اخلاق و عرفا دارند، درمباحث خود مطرح می کرد. اگر نکات خاصی از ویژگیهای اخلاقی ایشان به خاطر دارید، بفرمایید. به یاد دارم وقتی مرحوم آیت الله خویی (رضوان الله علیه) برای جلوگیری از کمک به دولت، استفاده از قند و شکر را منع کردند، چون امام(س) در آن موقع در تهرانی زندانی بودند، حاج آقا مصطفی(ره) به عنوان حمایت از این فرمان، درِ آبدارخانه منزل امام(س) را بستند و به جای چای به مردم سرکه شیره می دادند، آن هم سرکه شیره ای که از شکر درست نشده بود. ایشان اینقدر مراقب بود تا حیثیت علما محفوظ بماند و از آنان احترام می نمود. به طور کلی، معنویتی که امام(س) داشتند در ایشان نیز متبلور بود. اهل دنیا نبود و مانند حضرت امام(س) به مادیات دلبستگی نداشت. در زمینه فعالیتهای سیاسی ایشان چه می دانید؟ این مسلم است که ایشان گام به گام، در مبارزات حضرت امام(س) شرکت داشت. پس از آنکه برای اولین بار امام را دستگیر کردند و به تهران بردند، ایشان کارگردان مبارزات بود. در همان روز اول، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) جلسه ای برگزار شد و ایشان مردم را راهنمایی کرد. در آن مدت، ایشان جهات مبارزه را برای مردم تبیین می نمود. پس از آنکه با حضرت امام(س) به نجف مشرف شدند، در آنجا هم گاهی فعالیتهای ایشان بیش از حضرت امام(س)بود. با همه افرادی که از جاهای گوناگون به شکل سیاسی به نجف می رفتند، ایشان ملاقات می کرد، مثلا، یک بار که ما به نجف رفته بودیم، ایشان به ملاقات ما آمد، بدون اینکه از ایشان چنین توقعی داشته باشیم. رابطه مرحوم حاج آقا مصطفی با شاگردانشان چگونه بود؟ البته ایشان سمت استاد را داشت، اما حساب معلم و شاگردی در کار نبود با شاگردان خود به منزله رفیق بود. تکبر نداشت و آدم متواضعی بود. درباره آداب مهمان نوازی ایشان توضیح دهید. آقای توسلی محلاتی نقل می کردند که در نجف خدمت امام(س) رسیدم. به ایشان عرض کردم خوب است از علمایی که از تهران می آیند دیداری داشته باشید و با آنها ارتباط برقرار کنید وگرنه ممکن است نظرشان از شما برگردد. ایشان گفتند: «من همین مقداری را که مسوولش هستم، در قیامت نمی توانم پاسخگو باشم.» آقای توسلی می گفتند: به حاج آقا مصطفی(ره) عرض کردم: «شما به جای امام(س) به دیدار علما بروید». ایشان هم از افرادی که شایسته می دید بازدید می کرد. حضور حاج آقا مصطفی چه تاثیری در نهضت حضرت امام(س) داشت؟ حضرت امام(س) نمی خواست ایشان از تحصیل دست بکشد و به اداره منزل کشانده شود. اما حاج آقا مصطفی(ره) در نجف مدرس درس خارج بود و خودش شاگرد داشت و امام مستقل به شما می رفت. به خاطر دارم در یکی از مواقعی که به نجف مشرف شده بودیم، ایشان اطلاعیه ای نوشته بود. وقتی خدمت ایشان رسیدیم، آن را به ما داد و فرمود: «این را بررسی کنید تا از نظر ادبی، جملاتش مشکلی نداشته باشد». شهادت ایشان چه تاثیری در نهضت داشت؟ نقطه اوج مبارزات مردم ما علیه طاغوت اعتراض به شهات ایشان بود. پس از آنکه خبر شهادت ایشان به قم رسید، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسه ای تصمیم گرفت به احترام ایشان، درسهای حوزه تا چند روز تعطیل شود که البته این تصمیم در زمینه دروس سطح حوزه عملی شد. برای درسهای خارج هم من با آقای طاهری خرم آبادی و مرحوم حاج آقا مرتضی حایری با هم صحبت کردیم؛ قرار شد با آقایان علما صحبت شود. دروس خارج را در آن موقع، عمدتا آیت الله گلپایگانی(ره) و آیت الله شریعتمداری تدریس می کردند. با منزل آقایان تماس گرفته شد. قرار شد روز یکشنبه ای را به احترام ایشان تعطیل کنند. بازار هم که از این قضیه مطلع شد، روز دوشنبه را تعطیل کرد. همین مساله موجب ایجاد شور و حال بیشتر در بین طلاب و سایر مردم شد. رژیم شاه هم به مردم و طلاب حمله کرد و در نتیجه، عده ای به شهادت رسیدند. چهلم این شهدا موجب ایجاد تظاهرات و اعتراض مردم در شهرهای دیگر می شد و به همین ترتیب، در این عزاداریها و شهادتها انقلاب اوج می گرفت؛ مثلا، در چهلم شهادت مردم قم، تبریز قیام کرد. در چهلم شهدای تبریز، شهر بابک یزد تظاهرات کرد. در چلهم شهدای این شهر، دوباره مردم قم قیام کردند که در آن عده ای از جمله آقازاده آیت الله خزعلی شهید شدند و... به طور کلی، شهادت حاج آقا مصطفی(ره) و تجلیلی که از ایشان به عمل آمد به پیروزی مبازات مردم ایران منتهی شد. |
|||||||