|
|||||||
اهميت و ضرورت تبليغ از نگاه امام
1. به همان اندازه كه ملت ايران براى قطع دست تجاوز طاغوت ها از كشور اسلامى خويش و اعادۀ اسلام كه مىرفت تا در عصر رژيم منحوس پهلوى محو گشته و به دست
نسيان سپرده شود، سختى جهاد مستمر در طول ساليان متمادى را بر خويش هموار ساخت و با امدادهاى غيبى، به اين مقصد مقدّس نايل گشت، پس از پيروزى نيز
2. از ديدگاه معظمله، تبليغات اسلامى به محض استطاعت، در هر عصرى لازم است و جزء امور واجب شمرده مىشود؛ اما در عصر كنونى كه ابزارهاى ارتباط و وسايل
تبليغ بيش از صدر اسلام فراهم است و دنيا دستخوش تحولى بزرگ گشته و چونان عائلۀ واحد، همۀ اهل خود را در محصورۀ كوچكى مجتمع كرده است [1] و تبليغات در دنيا در رأس همۀ امور قرار گرفته و آتيۀ اسلام، به عملكرد «تبليغات اسلامى» وابسته است، حجت
به نصاب تمام رسيده و اهميت تبليغ مبانى اسلام و ارائه و معرفى حقيقت آن ـچنانكه در آيات و روايات آمده مضاعف شده است. بدين سبب، امام راحل(س) خدمتِ
دستاندركاران امر تبليغ را در اين زمان، از خدماتى كه در طول تاريخ براى
3. با آنكه خون پاك شهدا، آبيارى اصل ثابت شجره طيبۀ حكومت اسلامى را عهدهدار است و از اين حيث بسيار ارزشمند مىباشد، ليكن زبان گوياى عالمان درد آشنا و
زبانۀ قلم آنها، در اين امر نقش سازندهاى دارد و اصولاً شهدا را قلم ها مىسازند و قلم ها هستند كه شهيد پرورند. از اينرو، در نظرگاه حضرت امام(س) انتشار
كتاب هاى
4. همانطور كه در سايۀ تبليغ صحيح، انسان با فطرت خويش آشنا مىشود و به كوى دانش و بينش رهنمون مىگردد، بر اثر تبليغ سوء و مسموم، از طبيعتِ خود بيگانه مىشود و ملاحظه مىكند كه قدرت تفكر و توان تأمل از وى سلب شده است؛ از اين رو همانگونه كه سلاحِ «صَلاح تبليغى»، از انواع ساز و برگ مدرن جنگى مؤثرتر و سودمندتر است، حربه «فساد تبليغى»، از اقسام تجهيزات پيشرفتۀ نظامى، مخرّبتر و زيانبارتر خواهد بود؛ زيرا آثار تخريبى اسلحۀ نظامى، موقتى و گذراست؛ اما نتايج مضرّ ابزار فرهنگى، دائمى و ديرپاست و به نسل هاى آينده انتقال مىيابد. طبق اين معيار، امام امت، علت موفقيت نسبى ابرقدرت ها را در مشوّه ساختن چهرۀ انقلاب، خلع «سلاح تبليغ» از صالحان، و مسلح كردن طالحان به اين سلاح كارآمد در جهان معاصر دانستهاند كه اين امر، جز قلع و قمع فرهنگ انقلاب اسلامى در دنيا، نتيجهاى بهدنبال نداشته و نخواهد داشت.
[1] )) حضرت امام(س) اين مطلب را در شهريور ماه سال 1362 بيان فرمودهاند؛ چيزى كه هفت سال بعد، يعنى در سال 1369 پس از فروپاشى بلوكشرق، با عنوان «نظريۀ دهكدۀ جهانى» رسماً به دنيا معرفى شد. اين امر به خوبى نشاندهندۀ روشنبينى و زمانشناسى معظمله، بلكه پيشبينى ايشان از تحولات پيچيدۀ جهانى در عصر انقلاب ارتباطات است.
|
|||||||