پرتال امام خمینی/ گروه اخلاق و عرفان: کتاب چهل حدیث امام خمینی(س) را می توان در زمره آثار اخلاقی عرفانی ایشان جای داد؛ چرا که سی و سه حدیث از این احادیث، مستقیما به اخلاق ارتباط دارد و بقیه ی احادیث، بیانگر نکات عرفانی، فلسفی و کلامی است. حضرت امام این کتاب را به تبعیت علمای سلف و با توجه به حدیث شریف" من حفظ علی أمّتی أربعین حدیثا ینتفعون بها بعثه اللّه یوم القیمة فقیها عالما" نگاشته است. 
 «اربعین» (چهل حدیث) عنوان کتابهایی است که معمولا در بردارنده 40 حدیث است، یا آنکه 40 باب است در حدیث. تألیف «اربعینیات» ظاهرا از قرن چهارم هجری معمول شده و در کتاب های عربی به «کتب الاربعینیات» معروف است. بنای اربعینیات حدیث مشهوری است که در طرق کثیر روایت شده، و آن حدیث چنین است: من حفظ علی أمتی أربعین حدیثا فی أمر دینها، بعثه اللَّه تعالی یوم القیامة فی زمرة الفقهاء و العلماء. کسانی همچون ابو بکر کلاباذی (وفات 380) و أبو عبد الرحمن سلمی و أبو نعیم اصفهانی و شیخ بهایی، و غیر ایشان در این باب تألیف کرده‏ اند، و هر یک اربعین خود را به قصدی پرداخته‏ اند، مثلا یکی احادیث مربوط به توحید، و یکی احادیث درباره زهد و نسک و مواعظ، و دیگری احادیث در باب عبادات را جمع کرده است.
کتاب حاضر در اصل تقریرات امام خمینی، قدس اللَّه روحه، بوده است که مضامین آن را در مدرسه فیضیه و ملا صادق در قم برای شاگردان خود ایراد فرموده بودند، سپس تصمیم گرفتند کتابی در همین زمینه تألیف کنند، و این کتاب را در 1358 ه. ق. به پایان آوردند.

آن چه در پی می آید جلسه اول از سلسله درس گفتارهای شرح  چهل حدیث امام خمینی است، که توسط استاد حجت الاسلام و المسلمین کاظم ضرابی و در محمع عالی حکمت اسلامی القاء شده است.در این جلسه استاد به بررسی و شرخ خطبه کتاب پرداخته اند.لازم به ذکر است که استاد سالیان متمادی از محضر علامه طباطبایی و آیت الله بهجت کسیب فیض کرده اند.

نگاهی  اجمالی به محتوای احادیث کتاب

این کتاب، آن طور که نقل می­ کنند، همان درس­ های اخلاق حضرت امام بوده که خود ایشان نوشتند و  تدریس می­ کردند. ایشان 40 حدیث را انتخاب کرده اند؛  احادیثی که، هم در اخلاقیات و هم در معارف، بسیار پر مغز و پر محتوایند.  از این چهل حدیث، سی و سه تای آن درباره اخلاقیات است که به ترتیب این گونه اند: جهاد، ریا، عحب، کبر، حسادت، حب دنیا، غضب، عصبیت، نفاق، هوای نفس، فطرت، تفکر، توکل، خوف و رجاء، امتحان، صبر، توبه، ذکر، غیبت،اخلاص، شکر، کراهت از مرگ، علم، اصناف طالبان، اقسام علم، شک و وسواس، فضیلت علم، عبادت و  حضور، لقاء الله، وصایای آقا رسول الله(ص) و امیر مومنان(ع)، اقسام قلوب، عدم معرفت حقیقی به حق تعالی و رسول و ائمه،یقین، ولایت و اعمال، مقام مومن نزد حق تعالی، معرفت اسمای حق مسئله جبر و تفویض، صفات حق تعالی، معرفت خدا و رسول و اولی الامر، آفرینش آدم، الاهیت و الوهیت در لسان اهل الله و حدیث پایانی، به تفسیر سوره توحید وآیات آغازین سوره ی حمد، می پردازد.

مدعیان عرفان فراوانند

این اشاره اجمالی و مباحث مطرح شده در آن، نشان می دهد که این کتاب بسیار پر محتوا است و اگر انسان این مطالب را که امام خمینی، با آن مقام بالا، بیان کرده اند، با دقت بخواند می تواند اثرات آن را ببیند. این نکته مهمی است که انسان این مطالب را از شخصی مانند حضرت امام داشته باشد. الان ملاحظه می­ فرمایید که چقدر مدعی استادی و قطبیت و عرفان فراوانند، ولی هیچ کدام ازاین­ ها، لیاقت برای استادی ندارد. استاد اخلاق در اسلام، حضرت امام باید باشد یا افرادی چون آیت الله قاضی، آیت الله شاه آبادی،  آیت الله بهجت و آیت­ الله طباطبایی؛ چون کسی می تواند اخلاق اسلام را درک بکند و  ما را متخلق به اخلاق الهی و اسلامی بکند، که مسلط بر کل مسائل اسلامی باشد.

همه مومنان نباید برای جهاد بروند، عده ای باید تفقه در دین کنند

آن چنان که در آیه 122 سوره توبه می فرماید: «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» مطابق این آیه همه ی  مومنین نباید و حق ندارند برای جهاد کوچ کنند. مَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً یعنی همه مومنون حق ندارد که برای جهاد بروند، عده ای باید برای تحصیل بروند.  این حکم فقط مختص زمان حضرت رسول الله نیست، بلکه حکمی کلی است. این وظیفه مومنین در کلیه قرون، اعصار و زمان­ هاست. که همه شان حق ندارند به دنبال جهاد بروند، بلکه عده­ ای باید به  دنبال تحصیل باشند:: فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ، از هرطایفه و  قومی عده­ ای یا گروهی باید بروند دنبال تحصیل یا تفقه در دین.

مراد از فقه در آیه چیست؟

اما مراد از فقه در آیه چیست؟فقه یک معنای اعم دارد و یک معنای اصطلاحی.در معنای اصطلاحی مراد از فقه احکام اسلامی است. اما در آیه مراد معنای اعم فقه است:  در آیه آمده است: لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ و نه  لِیَتَفَقَّهُوا فِی الاحکام اسلامی. مراد از دین هم معنای عام آن است که هم احکام ، هم اخلاق  و هم عقاید دارد. در حدیث هم آمده است که: انما العلم ثلاثة : آیة محکمة ، اءو فریضة عادلة ، اءو سنة قائمة. حضرت امام نیز در حدیث چهلم از این کتاب به بررسی این حدیث می پردازند. 

پس مطابق آیه عده ای حتما باید بروند به دنبال تحصیل علم و تفقه در دین کنند. تفقه  فهم دقیق دین است، نه فهم شب­ های امتحان، که  یک سه تا چهارساعت درس می­­ خوانند و می روند مثلاً سوره اسراء از کتاب المیزان را امتحان می دهند. مراد فهم دقیق دین است: لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ. آن هم خدمت آقا رسول الله، بروند خدمت رسول اسلام تبفقه کنند و دین را بفهمند و البته دقیق بفهمند. تفقه یعنی فهم دقیق و عمیق دین، نزد رسول گرامی اسلام. بعد از رسول گرامی اسلام کجا باید بروند؟ خدمت خلفای رسول« اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی. قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاُئک؟»

یکی از ادله ی ولایت فقیه

یکی از ادله ولایت فقیه که حضرت امام در بحث ولایت فقیه دارد،( ولایت فقیه "حکومت اسلامی صص 62-63"). همین است: « اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی. قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاُئک؟»: پروردگارا! به خلفا و جانشینان من رحمت کن. در ادامه از پیامبر سوال می شود که خلفای شما چه کسانی هستند؟ جواب این بود که:  «الَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی وَ سُنَّتِی»: آن هایی که بعد از من می­ آیند و  حدیث، روش و سنت من را روایت می کند.

در واقع، خلیفه باید کسی باشد که خوب و با تمام وجود، اسلام را فهمیده باشد. توجه داشته باشید که اخلاق چیز ساده ای نیست، که هر کسی بتواند استاد اخلاق باشد. باید اصلا ببنیم که درس اخلاق چیست؟ متاسفانه امروزه، معنای نادرستی از درس اخلاق برداشت می شود.  عده ای مرادشان از  درس اخلاق، یک سری کرامت گویی، خواب و  احساسات و این که حالی پیدا کنیم، است! متاسفانه  درس اخلاقی که این روزها مرسوم  است، درس اخلاق آیت الله قاضی و حضرت امام نیست. یکی از دلایل انتخاب این کتاب برای تدریس این بود که اولا این مطالب را بزرگی چون حضرت امام بیان کرده و دیگر این که، تا پایان عمرشان به مفاد محتوای این کتاب پایند بودند و مطالب آن را قبول داشتند. 

پیوستگی اخلاق و فقه

  منظور این است که عده­ ای باید بروند و خدمت رسول الله، در دین تفقه کنند و بعد از پیامبر باید به نزد کسانی بروند که با مکتب رسول الله آشنایند؛ یعنی کسانی که تمام علوم اسلامی را بدانند و بر آن مسلط باشد؛ هم عقاید و هم اخلاق و هم احکامش را بدانند. بر فقه آن نیز مسلط باشد.چرا؟ چون مراد از اخلاق چیست؟ مراد این است که نماز خوبی بخوانیم،روزه خوبی بگیریم و به خوبی حج را به جا بیاوریم. اخلاق ما همین ها است. عالی ترین مسائل اخلاقی، در خود همین احکام فقهی ما خوابیده است. شما اگر رساله سیر و سلوک می خواهید، بهترین رساله سیرو سلوک همین توضیح المسائل است. شما همین­ ها را عمل کنید و بفهمید و ببینید دستورات اسلام، واجبات، محرمات، مکروهات و مستحباتش کدامند؟ دنیایی از انسانیت در آن خوابیده است. به قولی اسلام از قبل از تولد تا بعد از مرگ حکم دارد.چقدر هم حکم دارد؟ به قول علامه طباطبایی فقط رفتن به دستشویی هفتصد حکم دارد. جالب این که در این احکام عمیق ترین مسائل بهداشتی، اخلاقی و عرفانی یافت می شود.

معارف عرفانی در ادعیه

به این دعا توجه کنید: وَفِّقْنِی بِمَا یُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ: مرا موفق کن به چیزی که مرا به تو نزدیک می کند.این بخشی از دعایی است که در دستشویی باید خوانده شود: أَللّهُمَّ، حَصِّنْ فَرْجی، وَ اسْتُرْعَوْرَتی، وَ حَرّمْهُما عَلَی النّارِ، و وَفِّقْنی لِما یُرْضیکَ عَنّی. ببنید اسلام چه کرده است؟ یا مثلا دعایی که به هنگام خروج از آن جا باید بخوانیم: أَلْحَمْدُللَّهِ الَّذی أَماطَ عَنِّی الاَذی أَلْحَمْدُ للَّهِ‏ وَ أَبْقی فی جَسَدی قُوَّتَهُ، وَ عافانی مِنَ الْبَلْوی یالَها نِعْمَةً، یالَها نِعْمَةً، یالَها نِعْمَةً. در واقع خداوند را حمد می کنیم که به خاظر این که توانسته یم این اذیتی را که بر اثر خوردن غذا و هضم آن برای بدن پیش آمده دفع کنیم، که اگر نمی توانستیم دقع کنیم چه باید می کردیم؟ 

 آورده اند که به معاویه گفتند که اگر مثلا نتوانی ادرار کنی چه کار می کنی؟ گفت نصف مملکتم را می دهم. گفتند اگر نتوانی آن دیگری را انجام دهی چه؟ گفت نصف دیگر از مملکتم را هم می دهم! یالَها نِعْمَةً، یالَها نِعْمَةً، یالَها نِعْمَةً. در واقع می گوید وقتی که از دست شویی هم بیرون می آیی، انسان به یاد نعمت های الهی باشد.چه نعمتی!چه نعمتی!چه نعمتی!می بینید که اسلام چقدر عظمت دارد که در یک دست شویی رفتنش، که امری بسیار حزئی است، این همه حکمت و عرفان است. ممکن است ما در هنگام خوردن و نوشیدن تنها به اشربه و اطعمه لذیذ توجه داشته باشیم و توجه نداشته باشیم که به غیر از خوردن، هضم و دفع کردن این مواد غذایی چه نعمت بزرگی است. می بینید که پروردگار عالم همه جا مراقب است که ما به یاد او باشیم و از یاد او غافل نباشیم.

بنابراین در احکام اسلامی اخلاق هم هست. علامه طباطبایی می فرمودند در اسلام فقط دست شویی رفتن، هفتصد حکم دارد اما اگر همه انجیل و تورات را بگردیم در آن ششصد حکم نیست. علامه طباطبایی هر 15 روز یک بار به تهران می آمدند و در جلساتی به بررسی همه ادیان می پرداختند. حتی کتاب اوپانیشادها، متن مقدس هندوان، را به زبان اصلی یعنی سانسکریت و با حضور متخصصان این زبان در این جلسات بررسی می کردند.

احکام از معارف جدا نیستند/چه کسی استاد اخلاق است؟

مراد این است که اصلا احکام فقهی، خودشان دنیایی جدا از معارف نیستند؛ شما به 500 آیه قرآن که در باره احکام است، نیز نظر کنید، جایی پیدا نمی کنید که این احکام از معارف جدا باشد.بنابراین کسی می تواند استاد اخلاق باشد که تقریبا مسلط به همه علوم اسلامی باشد.لذا بنده در طول عمرم،  علامه طباطبایی،  آیت الله بهجت و  البته در راس آنان حضرت امام خمینی(س)، را پیدا کردم. ما از همان سال 42 در چهارده، پانزده سالگی مرید امام بودیم. الان هم که ایشان از دنیا رفته اند باز هم به یشان ارادت کامل داریم. منظور این بود که هر کسی نمی تواند استاد اخلاق باشد.

اخلاق چیست؟/سحن آیت الله بهجت

چنان که گفتیم، هر کسی نمی تواند استاد اخلاق باشد. اصلا باید ببینیم که اخلاق چیست؟زمانی به خدمت آیت الله بهجت رسیدیم و گفتیم، ما قبلا خدمت علامه طباطبایی می رسیدیم، اینک ایشان فوت کرده اند، می توانیم خدمت شما برسیم؟ البته خدمتشان می رسیدم اما می خواستم ایشان رسما قبول کنند. دو سه بار در فواصل محتلف این سوال را از ایشان پرسیدم، هر بار یک جواب جالب دادند. دفعه آخر فرمودند وقت و حال ندارم و البته واقعا وقت و حال نداشتند اما با این وجود، باز هم بنده شاید بیشتر از علامه طباطبایی، از ایشان استفاده کردم.این نکته را می خواستم عرض کنم که به ایشان گفتم پس ما چه کار کنیم؟فرمودند، اگر استاد صد در صد مطمئن یافتی برو و گرنه خیر. این سخن ایشان تنها مخصوص من هم نیست و به همه ارتباط دارد. یعنی اگر استاد اخلاق می خواهید، باید صد در صدی باشد. چون ممکن است خدای نکرده شاگرد استادی شوی که همه چیزت را از بین ببرد؛ مزاج و اخلاق و حالت را از بین برد و در نهایت از همه چیز متنفر بشوی و این خیلی بدتر از این است که اصلا استاد نداشته باشی. لذا ممکن است کسی استاد اخلاق نمایانده شود که ظاهری فریبنده داشته باشد اما باطنش متخلق نباشد. 

فهم نادرست از معارف، در صورت نداشتن صلاحیت

استاد اخلاق یعنی آیت الله قاضی. می دانید آیت الله قاضی که بوده است؟ ایشان در در همه چیز مجتهد بوده است. علامه طباطبایی نزد ایشان بحارالانوار می خواندند؛ بحار است دیگر! یعنی دریاهایی است از نور. دریایی است که کسانی که غواصی می دانند می توانند وارد آن شوند،کسی که غواصی نمی داند ممکن  است در این دریاها غرق شود؛ روایات را نمی فهمد و یا ممکن است عوضی و به اشتباه بفهمد. استادی داشتم که می فرمود، کسی همه بحارالانوار را مطالعه کرده بود و افکار نادرست و عوضی پیدا کرده بود و آن قدر ما زخمت کشیدیم که این فهم نادرست او اصلاح شود. بنابراین ممکن است کسی به قصد آدم شدن به مطالعه بحار الانوار بپردازد، اما افکارش متشتت شود. به قول آیت الله شعرانی غواص نیاز است تا بتواند در بحار کار کند. باید غواصی بلد باشد.

آن چنان که من شنیده ام و معروف هم هست، شاگردهای ایت الله قاضی باید محتهد می بودند، نه تنها استاد، بلکه باید مجتهد مسلم می بودند.اجتهادی که استادان مسلم آن را تایید کرده باشند.بنابراین مسئله استاد اخلاق مسئله بسیار مهمی است. 

درباره امام خمینی(س) و استادانش/امام کتاب کدام یک از استادان را توصیه کردند

  کتاب شرح چهل حدیث را کسی نوشته است که مسلط به همه ی علوم اسلامی بوده است. هم اعتقادات، هم احکام و هم اخلاق را به خوبی می دانسته است. استادان درجه اولی داشته است. استاد فقهش آیت الله عبدالکریم حائری بوده که اعجوبه ای بوده است. استاد عرفانش آیت الله شاه آبادی بوده است و از مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی هم استفاده کرده بود. مرحوم آیت الله رفیعی قزوینی استاد حکمت و ریاضیات امام بوده است. امام نه تنها استادان خوبی داشت بلکه خودش هم به بالاترین درجه استادی رسید. بنابراین کتاب شرح چهل حدیث امام کتاب بسیار خوب و مفیدی است. خود مولف کتاب هم در خواندن و پی گیری مطالب کتاب موثر است. مثلا وقتی کتاب های معراج السعاده ملا احمد نراقی یا جامع السعادات، ملا مهدی نراقی را مطالعه می کنید گویی مطالب آن را خود این دو بزرگوار به انسان القا می کنند. امام هم در کتاب سر الصلوة درباره این دو بزرگ می فرمایند: "  و همین طور کتب عزیزه شیخان جلیلان نراقیان؛  و از علمای معاصر، کتب شیخ جلیل القدر، عارف باللَّه، حاج میرزا جواد تبریزی «2»- قدس سره- را مطالعه کن‏" (سرالصلوة ص 40). این کتاب حضرت امام به گونه ای است که گویا خود حضرت امام روبه روی انسان نشسته است و دارد انسان را موعظه می کند. بنابراین این کتاب برای کسانی که آمادگی داشته باشند، خیلی مفید است؛ به خصوص برای کسانی که قبلا در این زمینه کار کرده اند. به خصوص اگر این کتاب کلمه به کلمه خوانده شود و خصوصا اگر بیان شود خیلی موثرتر است. حتما شنیده اید که شیخ انصاری کتاب معراج السعاده ای را وقف کرده بود که یکی آن را برایش بخواند تا او فقط گوش کند؛ چرا که گوش دادن خیلی مهم  است و اثر دارد. مرحوم شیخ انصاری شاگرد ملا احمد نراقی، مولف معراج السعادت بوده است. این ملا احمد خود فرزند ملا مهدی نراقی است و هر دو دارای مقام و مرتبه ی بالایی بوده اند.

اجمالا این که کتاب شرح چهل حدیث امام خمینی، کتاب خیلی کاملی است که البته ریزه کاری های فلسفی و عرفانی نیز فراوان دارد که اگر بخواهیم وارد این ریزه کاری ها بشویم، وارد مقوله های دیگری غیر از اخلاق  می شویم.مثلا در کتاب از چندگونه، عقل یعنی عقل بالملکه، عقل فعال و عقل مستفاد یاد شده است که اصطلاحاتی مربوط به فلسفه است و برای شناخت آن ها باید به کتب فلسفی مثلا شواهد ربوبیه مراجعه کرد.ما در این جلسات بیشتر بر نکته های اخلاقی کتاب تاکید می کنیم و آن چه را که می دانیم و یاد گرفته ایم، خدمت شما عرض می کنیم.

خطبه ی امام خمینی بر کتاب:

از خطبه حضرت امام بر این کتاب شروع می کنیم:

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه ربّ العالمین، و الصّلاة علی محمّد و آله أجمعین، و لعنة اللَّه علی أعدائهم إلی یوم الدّین. خداوندا، آینه دل را به نور اخلاص روشنی بخش‏.( شرح چهل حدیث ص 2)

کتاب از ابتدا با نام خداوند شروع می­ شود و این به این معنی است که  بدون خداوند، قدم از قدم نمی توانی برداری، نفس نمی توانی بکشی. اگر این راه را می­ خواهید بروید، راه اصلاً ذکر خدا است.اگر چهل سال خدمت  علامه طباطبایی بودی و از ایشان می پرسیدی برای این که آدم شویم چه باید بکنیم، می فرمودند فقط ذکر خداوند بکنید.این آیه سوره بقره را فراوان بخوانید که: اذکرونی اذکرکم.

ذکر موسس حوزه علمیه قم چه بود؟

نقل کرده اند که ذکر آیت الله عبدالکریم حائری  اَمَّن یُّجیبُ بود. واقعا باید مظطرانه این راه را برویم. بدانید اگر به خودتان باشید هیچ کاری نمی توانید بکنید و قدم از قدم نمی توانید بردارید که: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ . اما اگر خدا عنایت بکند بالاترین می­ شوید. اگر  خودت را ببینی مثل شیطان می شوی که فراوان عبادت کرده بود اما به آن سرنوشت دچار شد؛ چرا که با آن که هزاران سال سجده کرده بود اما خدایی می کرد. ظاهرش سجده بود، اما باطنش خدایی کردن بود.

لزوم توجه به اخلاص در اعمال

 " آینه دل را به نور اخلاص روشن بخش. "(همان)

اگر اخلاص نباشد تاریکی است. فقط برای خدا باید کار انجام داد. اصلا مگر غیر از خدا کسی یا چیزی هست که بخواهیم به خاطر او کار انجام دهیم؟ اگر می خواهی آینه دلت جهان نما بشود، باید اخلاص داشته باشی. اولین حرف اخلاص است. اصلا غیر از خدا چی هست که انسان بخواهد برای او کار کند؟هیچ چیز! اگر شما همه مطالب فقه را بیاموزید و استاد شوید و یا استاد اخلاق هم بشوید، اگر اخلاص نداشته باشید، هیچ است.مرحوم آقا شیخ حسین زاهد، استاد خیلی از بزرگان از جمله مرحوم آیت الله مجتهدی بوده است.تا لمعه هم بیشتر نخوانده بود؛ اما همان مقدار را که خوب خوانده بود، خوب عمل کرده بود و چقدر آثار و برکات از خودش به جای گذاشته بود. ایشان تا لمعه خوانده بود و این همه برکات داشت حال فرض کنید اگر کسی مانند آیت الله حائری یا شیخ انصاری و یا حضرت امام باشد که در ضمن استادی در علوم، اخلاص هم داشته اند. ببنید چه آثار و برکاتی از خود به جای خواهد گذاشت.

مخلص واقعی کم است

" آینه دل را به نور اخلاص روشنی بخش، و زنگار شرک و دو بینی را از لوح دل پاک گردان‏."( همان)

 برای چه ذکر می­ گویم؟ برای این که دوییت  را کنار بگذاریم و فقط بگوییم خدا. ذره ای اخلاص نباشد تاریکی و شرک است که شرک در مقابل اخلاص است. حتی اگر استاد فلسفه و فقه و اخلاق هم باشید، اما این اخلاص نباشد، زنگار و تاریکی است.خیلی ها این گون هبودند؛ استاد فقه بودند، استاد فلسفه بودند، به ظاهر استاد اخلاق بودند، اما برای خدا نبودند.همین الان به رفقای خود بنگرید! اگر واقعا چهارتا آدم مخلص پیدا شود دنیا را زیر و رو می کند. مخلص واقعی خیلی کم داریم.

ذکری که آیت الله بهجت می گفت

"و شاهراه سعادت و نجات را به این بیچارگان بیابان حیرت و ضلالت بنما " ( همان)

امام می فرماید راه سعادت و نجات که شاه را سعات و نجات را به ما بیچارگان که نمی دانیم چه کنیم، نشان بده. خدمت آیت الله بهجت که بودیم فراوان یا هادی می گفتند. همه ما روزی چند بار باید بگوییم: اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ تا از ذلالت و گمراهی نجات یابیم.

شیرینی  سلوک

" و ما را به اخلاق کریمانه متخلق فرما "( همان)
اخلاق کریمانه نیز خیلی کار می برد. شنیدم که دو تن از دوستان به امام اصرار داشتند که روزهای چهارشنبه بعد از درس فقه و اصول، بیست دقیقه ای درس اخلاق دهند و یا روزی دو دقیقه تذکرات اخلاقی بیان کنند.شنیدم که امام فرمود همان گونه که سی سال طول می کشد که فقیه شوی، سی سال هم باید کار کنی تا آدم شوی.از این دو بزرگواری یکیشان مرحوم شده و یکی هم، که خداوند حفظشان کند، در قید حیات هستند. با یک درس اخلاق 20 دقیقه ای و شرح اربعین، هفته ای یک روز، آدم درست نمی شود. باید کار کرد. حتی وقتی به دست شویی می روید باید دستورات را عمل کنید: اﻋُﻮﺫُ ﺑِﺎ‌ﻟﻠﻪِ ﻣِﻦَ ﺍﻟّﺮِﺟْﺲِ ﺍﻟﻨَّﺠِﺲِ ﺍﻟْﺨَﺒﻴﺚِ ﺍﻟْﺨُﺒْﺚِ ﺍﻟﺸَّﻴْﻄﺎﻥِ ﺍﻟﺮَّﺟﻴﻢِ با پای چپ وارد شوید، همه آداب را باید رعایت کنید. البته کاری هم ندارد. من که می خواهم بروم، توجه داشته باشم که با پای چپ بروم. اعوذبالله بگویم.این ها کاری ندارد و وقتی نمی برد. آن جا که نشسته ای ، صحبت کردن مکروه است، اما دکر خداوند مکروه نیست؛ آیت الکرسی خواندن مکروه نیست.بنابراین آن جا هم باید به اخلاق مشغول بود. خلاصه این که اخلاق کریمانه پیدا کردن، کار می برد.البته با ان که کار می برد بسیار شیرین است. به فرض شما در مسائل دنیوی بخواهید ترقی کنید چقدر باید کار کنید؟برای این که در یک ورزشی قوی شوید، چه قدر باید نیرو وقت  و هزینه بگذارید؟ اگر بخواهی یک کارگر جزء شوی که روزی 8 ساعت کار ساده بکنی آیا زحمت ندارد؟ آیا ساختمان سازی و بنایی زحمت ندارد؟ اگر ما یک صدم از این زحمت های دنیوی را برای اخلاق خود ببریم، خیلی پیشرفت می کنیم.  برای به دست آوردن 10 هزار تومان، چقدر حاضریم هزینه کنیم اما برای خدا و اخلاق چقدر حاضریم هزینه کنیم؟ البته این کار بسیار شیرین است و سخت نیست. به قول آیت الله بهجت اگر انسان هدف را بشناسد، محرک اصلی را بشناسد، مقصد و راه را بشناسد، حاضر است هفتاد بار زنده شود و شهید شود و این راه را برود. چرا که خیلی خیلی شیرین است. فکر نکیند که دروغ نگفتن، نماز اول وقت خواندن و یا نماز شب خواندن سخت است، بر عکس این کارها برای فرد سخت می شود؛ یعنی نماز شب نخواندن برایش سخت می شود، دروغ گفتن و ایثار نکردن برایش سخت می شود؛ چرا که خود خداوند کمک می کند، همه ملائکه، چهارده معصوم و صد و بیست چهار هزار پیغمبر کمکتان می کنند. درست است که سی سال طول می کشد اما این راه شیرین است. مانند اصحاب امام حسین حاضر می شوید هزار بار بمیرید و زنده شوید و همچنان به راه و مقصد خود بروید. آن ها که این راه را رفته اند می گویند که راه شیرینی است.

اولین قدم:توبه

 " و از نفحات و جلوه‏ های خاص خود، که مختص اولیاء درگاه است ما را نصیبی ده‏( همان) "

 در حدیث است که:إن لربّکم فی أیام دهرکم نفحات، ألا فتعرضوا لها. همین فردا که روز یک شنبه  است نماز خاص توبه دارد، این نماز را با توجه بخوان که اولین قدم توبه است. توبه هم قدم اول است و هم قدم آخر و هم در میانه مسیر است. توبه چیزی است که برای همیشه خوب است. استغفار همیشگی است. نقل شده است که پیامبر در مجلسی نمی نشست مگر این که ابتدا بیست و پنج بار استغفار می کرد. او اشرف مخلوقات بود و با این حال در هر مجلسی بود حتی به صورت مختصر ابتدا استغفار می کرد. 

روزه در سه روز ماه های حرام

یکی دیگر از توصیه ها این است که در روزهای پنج شنبه، جمعه و شنبه ماه های حرام روزه گرفته شود. همان طور که ابتدا گفتم بهترین رساله سیر و سلوک همین عمل کردن به رساله ی عملیه است.

" و لشکر شیطان و جهل را از مملکت قلوب ما خارج فرما، و جنود علم و حکمت و رحمان را به جای آنها جایگزین کن‏( همان) "

در ادامه امام توصیح می دهند که مراد از لشگر شیطان و لشگر رحمان چه چیزهایی هستند.کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امام را ببنید که کتاب خوبی است.انصافا هر چه ما از امام دیده ایم عالی بوده است. یکی از بهترین کتاب های اخلاقی به نظر من همین کتاب است.

 " و ما را با حب خود و خاصان درگاهت از این سرای درگذران‏" ( همان )

یعنی ما را با محبت خودت و اهل بیتت محشور کن: سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی/عشق محمد بس است و آل محمدچقدر خوب است که انسان از جوانی با این محبت محشور باشد. چقدر امام خمینی درباره دوران جوانی و اهمیت آن در راه عرفان صحبت کرده اند. بهترین زمان برای آغاز راه جوانی است. در پیری انسان حال ندارد که نماز بخواند. در جوانی انسان باید سیر و سلوک کند؛ منتظر پیری نباش! همین حالا باید عبادت کنی. عبادت مانند غذا است. نمی توان گفت که امروز غذا نمی خورم و چند سال دیگر می خورم! در واقع عبادت غذای روحی است و همین الان باید آن را بخوری. تا جوانی نیاز بیشتری به  این غذاها داری. نه این که عبادت را بگذاری برای پیری که دیگر هیچ حال نداری! اگر نماز شب می خواهی بخوانی باید آن را با کیفیت بخوانی. البته برای جوان لازم نیست و نمی تواند آن را نیم ساعت طول بدهد چون ممکن است در میانه راه ببرد. حداقل نافله مغرب و عشا را ترک نکنی. اگر حال دارید نافله را ترک نکنید، ولو اگر در راه و در حال خوابیده بخوانی.

 و در وقت مرگ و بعد از آن با ما با رحمت خود رفتار فرما، و عاقبت کار ما را با سعادت قرین کن، بحقّ محمّد و آله الطاهرین، صلوات اللَّه علیهم أجمعین. و بعد، این بنده بی بضاعت ضعیف‏ ( همان ص 2 )

امام حقیقتا خودشان را ضعیف می دانستند. کسی که ابرقدرت ها را به زانو در آورده بود، در برابر خداوند آن چنان احساس ضعف می کند که خود را در برابر او چیزی حساب نمی کند. البته ما کمتر توفیق داشتیم امام را ببینیم. سال 43 که من به قم آمدم گفتند که امام را گرفته اند. بعد از انقلاب هم که دیگر تدریسی نداشتند. ما فقط چند روزی در مدرسه علوی خدمتشان رسیدیم. اما آن بزرگانی را که خودم از نزدیک دیدم می گفتند ما نقص مطلقیم. مثلا آیت الله بهجت می فرمود من نقص مطلقم! علامه طباطبایی نزد خود بنده گفتند من بیچاره ترین فردم! 

  " این بنده بی بضاعت ضعیف مدتی بود با خود حدیث می‏کردم که چهل حدیث از احادیث اهل بیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، که در کتب معتبره اصحاب و علماء، رضوان اللَّه علیهم، ثبت است، جمع آوری کرده‏ " ( همان ص2)

در واقع امام در این کتاب احادیثی را استفاده کرده که از نظر سند متقن است.

 و هر یک را به مناسبت شرحی کند که با حال عامه مناسبتی داشته باشد، و از این جهت آن را به زبان فارسی نگاشته که فارسی زبانان نیز از آن بهره برگیرند، شاید، إن شاء اللّه، مشمول حدیث شریف ختمی مرتبت، صلّی اللّه علیه و آله، شوم که فرموده است:
من حفظ علی أمّتی أربعین حدیثا ینتفعون بها بعثه اللّه یوم القیمة فقیها عالما. ( همان)
«هر که از برای نفع امت من چهل حدیث از بر کند، خدایتعالی او را روز حساب فقیهی دانشمند برانگیزد.» " (همان)در واقع امام احادیثی را انتخاب کرده اند که عوام هم بتوانند از آن بهره ببرند نه این که فقط مختص خواص باشد. البته حفظ به معنای فهمیدن و عمل کردن و خوب تبیین کردن است و گرنه صرف حفظ کردن کفایت نمی کند. 

 " تا بحمد اللّه و حسن توفیقه موفق به شروع آن شدم و از خدای تعالی توفیق اتمام می‏طلبم. إنّه ولیّ التّوفیق." ( همان)

الحدیث الاول:

أخبرنی أجازة، مکاتبة و مشافهة عدّة من المشایخ العظام و الثقات الکرام منهم الشّیخ العلاّمة المتکلّم الفقیه الأصولی الأدیب المتبحّر الشّیخ محمّد رضا آل العلاّمة الوفی الشّیخ محمّد تقی الأصفهانی أدام اللّه توفیقه- حین تشرّفه بقم الشّریف، و الشّیخ العالم الجلیل المتعبّد الثّقة الثّبت الحاج شیخ عبّاس القمی‏.( همان ص 3)

حضرت امام می فرمایند که به او هم به صورت نوشته و هم به صورت کتبی عده ای ازعالمان اجازه روایت داده اند. یکی از آن ها شیخ عباس قمی، بوده است که مردی ملا ، متقی و محدث بود. برای این که سفینه البحار را بنویسد هفت بار کتاب بحارالانوار را مطالعه کرده بود.

  کلاهما عن المولی العالم الزّاهد العابد الفقیه المحدّث الآمیرزا حسین النوری  نور اللّه مرقده الشّریف‏( همان)

میرزا حسین نوری، استاد شیخ عباس قمی و صاحب مستدرک الوسائل است.که این میرزای نوری از شیخ انصاری اجازه روایت داشته است

سومین کسی که امام از او به یاد می کند، علامه سید محسن امین جبل عاملی است: "  و منهم السیّد السّند الفقیه المتکلّم الثّقة العین الثّبت العلاّمة السیّد محسن الأمین العاملی ، أدام اللّه تأییداته، عن الفقیه العلاّم، صاحب المصنّفات العدیدة السیّد محمّد بن هاشم الموسوی الرضوی الهندی ، المجاور فی النّجف الأشرف حیّا و میّتا، قدّس اللّه سرّه، عن العلاّمة الأنصاری‏( همان)

کلاس های استاد علامه طباطبایی که می رفتیم علامه برای تبرک همه سلسله اسناد احادیث را می خواندند.

کس دیگری که به امام اجازه روایت داده است: "  و منهم السیّد السّند الفقیه المتکلّم الثّقة العین الثّبت العلاّمة السیّد محسن الأمین العاملی ، أدام اللّه تأییداته، عن الفقیه العلاّم، صاحب المصنّفات العدیدة السیّد محمّد بن هاشم الموسوی الرضوی الهندی [7]، المجاور فی النّجف الأشرف حیّا و میّتا، قدّس اللّه سرّه، عن العلاّمة الأنصاری‏( همان)

چنان که می بینیم باز هم مطلب به شیخ انصاری می رسد.به عیر از این ها امام از کسانی دیگری نیز نام می برد که از آن ها اجازه داشته اند.انصافا روی این کتاب هایی که ما داریم خبلی کار شده است. چهارده قرن است که علما دارند این گونه کار می کنند، همچون امام خمینی ها کار کردند. روی سند کار می کردند و این گونه نبود که هر چیزی را قبول کنند. این گونه کار کرده اند این مطالب این گونه به ما رسیده است. الان هم مطمئن ترین علوم باید علوم اسلامی باشد. استاد مطهری بحث در اصول فلسفه دارند با این عنوان که چرا علوم تجربی یقینی نیست. اما همین علم فقه که در جایی به جز ظن چاره ای نداریم، درصد بالایی از آن حقائق است. ابن فقهی که الان ما داریم ققهی قوی و غنی و محکم است. معارف و تفسیری هم که ما داریم این گونه است فراوان روی آن کار کرده اند. شاید تا کنون دو هزار نوع نفسیر نوشته شده باشد. باید خیلی قدر این گنجینه هایی را که داریم بدانیم.برای آن امثال طباطبایی ها و طبرسی ها زحمت کشیده اند. محتواهای غنی ای داریم.

" عن المولی الأفضل أحمد النّراقی "( همان)

ملا احمد نراقی صاحب معراج السعادت است. وی آن قدر قوی بوده که شیخ انصاری برای استفاده از وی چهار سال نزد وی در کاشان مانده است.

عن السیّد مهدی المدعوّ ببحر العلوم صاحب الکرامات، رضوان اللّه علیه، عن أستاد الکلّ الآقا محمّد باقر البهبهانی، عن والده الأکمل محمّد أکمل، عن المولی محمّد باقر المجلسی، عن والده المحقّق المولی محمّد تقی المجلسی، عن الشّیخ المحقّق البهائی، عن والده الشّیخ حسین، عن الشّیخ زین الدّین الشهیر بالشّهید الثانی، عن الشّیخ علیّ بن عبد العالی المیسی، عن الشّیخ شمس الدّین محمّد بن المؤذّن الجزینی، عن الشیخ ضیاء الدّین علی، عن والده الحائز للمرتبتین الشیخ شمس الدّین محمّد بن مکّی، عن الشّیخ أبی طالب محمّد فخر المحقّقین، عن والده آیة اللّه الحسن بن مطهّر العلاّمة الحلّی، عن الشّیخ أبی القاسم جعفر بن الحسن بن سعید الحلّی المحقّق علی الإطلاق، عن السیّد أبی علی فخار بن المعد الموسوی، عن الشّیخ شاذان بن جبرئیل القمی‏.( همان ص 4)

ببنید امام چقدر سند محکم می آورد تا فقط یک حمله بیان کند که علیکم بالجهاد الاکبر. آیت الله بهجت می فرمودند که اگر خداوند پیامبران را هم نمی فرستاد باز هم می توانست در بعضی مسائل ما را باز خواست کند.مثلا این که چرا دروغ گفتیم، چرا خلف وعده کردی، چرا پدر و مادرت را اذیت کردی چرا که: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها. فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها(شمس 7.8)

دیدار شیخ مفید با امام زمان

حضرت امام در سلسله سند خود از شیخ مفید هم نام برده اند.( همان).این شیخ مفید نامش  شیخ أبو عبد اللّه محمد بن نعمان (336 یا 338- 413 ه. ق.) ملقب به «مفید» و «ابن معلم» از کبار فقها و متکلمان و محدثان شیعه بوده است. در زمان خود ریاست علمی بغداد را به عهده داشت. او مورد عنایت و توجه حضرت ولی عصر (عج) بود و در دو نامه که از آن حضرت به عنوان وی صادر گردیده، حضرت او را با تعبیرات «أخ سدید»( یعنی برادری که همه کارهایش محکم است) و «شیخ مفید» و «ولیّ رشید» و «ولیّ مخلص» و «ناصر حق» و «داعی إلی الحق» خطاب فرموده‏ اند. 

  بسیاری از بزرگان در این قم دفن شده اند. بسیار می توان از قبور آن ها استفاده کرد.می توان به آن جا رفت و حمد و سوره ای خواند به تفکر پرداخت.

جهاد اکبر

حضرت امام بعد از بیان سلسله روات به پیامبر اسلام می رسند که:" النّبیّ، صلّی اللّه علیه و آله، بعث سریّة فلمّا رجعوا قال: مرحبا بقوم، قضوا الجهاد الأصغر، و بقی علیهم الجهاد الأکبر. فقیل: یا رسول اللّه ما الجهاد الأکبر؟ قال:جهاد النّفس.( همان ص4)

همه ی این کتاب در باره جهاد اکبر است.  همانا پیغمبر، صلّی اللّه علیه و آله، فرستاد لشکری را. پس چون که بر گشتند فرمود: «آفرین باد به گروهی که به جای آوردند جهاد کوچک را، و به جای ماند بر آنها جهاد بزرگ.» گفته شد ای پیغمبر خدا چیست جهاد بزرگ؟ فرمود: «جهاد نفس است.»                                                                                                                                                       

ادامه دارد...

. انتهای پیام /*