سی و پنج سال پیش، در چنین روزی یکی از ارتش های قدرتمند منطقه یعنی ارتش عراق با حمایت همه جانبه دو بلوک اصلی قدرت در دنیا، از زمین و هوا و دریا به مرزهای کشورمان حمله ور شد. نیروی هوایی عراق در روز اول، برخی نقاط حساس کشورمان را هدف قرار داد که یکی از آن ها فرودگاه مهرآباد تهران بود. به عبارتی تهران از همان روز اول بوی جنگ را استشمام کرد.
مردم در 31 شهریور 59 وارد جنگی نابرابر و ناجوانمردانه شده بودند. آن ها در تجربه این سرزمین مانند بسیاری از نقاط دیگر جهان، مثل تجربه جنگ های جهانی اول و دوم، جنگ را مساوی با آشوب، آشفتگی، قحطی، بیماری های فراگیر، کمبود دارو و بسیاری دیگر از محنت ها می شناختند و طبیعی بود که فضای روانی کشور به سرعت ملتهب شود.
برخی شاهدان عینی آن روز، تهران را این طور روایت می کنند: مردم به علت ترس از عواقب جنگ، به دنبال ذخیره مایحتاج و تدبیر شرایط بحرانی بودند؛ اما اتفاقی افتاد که این شرایط ملتهب را به سرعت به حالت عادی برگرداند.
گفته می شود در آن روز، مسئولان به علت آگاهی بیشتر از شرایط جنگی در مرزهای کشورمان با عراق، از همه نگران تر بودند و شاید این تصور در میان آن ها شکل گرفته بود که با وجود اغتشاش های داخلی و شرایط بحرانی ناشی از درگیری های متعدد منطقه ای داخلی ، حال که جنگی خانمانسوز آغاز شده است، انقلاب نوپای ما، نتواند زیر این همه بحران کمر راست کند. اما اتفاقی که عصر آن روز افتاد، انرژی مردم و مسئولان را برای دفاع از انقلاب و سرزمینشان احیا و بلکه مضاعف کرد. در حالی که شرایط داخلی کشور به دلیل فروپاشی یک نظام و شرایط گذار، هنوز تثبیت نشده بود، مردم و مسئولان انقلابی توانستند رویای صدام را برای تصرف سه روزه تهران به کمک ارتش مجهز عراق و چراغ سبز شرق و غرب، به کابوسی سخت و هراس انگیز تبدیل کنند و جنگی که صدام آن را نقطه اوج قدرت خود می دانست، به عنوان بزرگترین خطای او در دوران رهبری اش بر عراق تلقی شد.
عصر روزی که صدام حمله کرد، پیام رادیو و تلویزیونی حضرت امام(س) با سخنانی که در عین سادگی و بی آلایشی و آرامش بیان می شد، در شرایط ملتهب کشور همچون آب سردی بود بر آن همه التهاب. امام در پیام خود ، تأکید کرد که شرایط در کنترل است و «دزدی آمده سنگی انداخته و رفته» و مردم را به آرامش دعوت کرد.
حضرت امام در پیام اول خود، هوشمندانه فضای روانی جامعه را در برابر شرایطی که پیش آمده بود، آرام کرد. اما در عین حال با کمک سایر مسئولان، چنان شرایط را رهبری و هدایت کرد که صدام که در ابتدا سودای تصرف تهران را داشت، آرام آرام و با درک واقعیت های پیش رو، هدف خود را تصرف خوزستان قرار داد و زمانی آوار واقعیت ها بر سرش ریخت که حتی برای تصرف یک شهر مرزی زمان و تلفات زیادی را متحمل شد. شاید صدام فردای تصرف خرمشهر به عمق خطا و اشتباه خود پی برده بود؛ اما به هر حال این یک واقعیت تاریخی است که جباران جهان هیچ گاه از هیچ تجربه ای درس نمی گیرند.
حضرت امام در پیام اول خود، در عین سادگی و رفتاری بی آلایش، آرامش را به جامعه و شجاعت را به مسئولان برگرداند و این قدرت رهبری و هدایت گری امام بود که باعث شد ملت ما در طولانی ترین جنگ قرن، با وجود پنجه در پنجه بودن با یک دیکتاتور خون آشام و جهانی که از او حمایت می کرد، هیچ گاه نه قحطی دید و نه تجربه های تلخ جنگ های قبل را.
در این مجال پیام تلویزیونی حضرت امام(س) را می توانید ملاحظه کنید.
.
انتهای پیام /*