1) دفاع مقدس و نبرد  هشت ساله ملت ایران در جنگ تحمیلی را باید مهم‌ترین رویداد عصر حاضر، پس از وقوع انقلاب اسلامی دانست؛ جنگی نه چندان کوتاه مدت که بیش و پیش از هر چیز، عنصری برای شناخت بهتر جهان معاصر نزد ایرانیان، و نیز دریچه‌ای برای شناخت مردم ایران از سوی غیر ایرانیان بود.

سال‌های سخت دفاع مقدس، گرچه با طعم تلخ ناملایمات همراه بود؛ لیکن شیرینی همدلی و همراهی یک ملتِ یک‌پارچه را در کام ما باقی نهاد. جنگ اگرچه با تحریم سلاح و ادوات نظامی چهرهٴ خشن سردمداران و مدعیان دفاع از حقوق بشر را به ما نمایاند؛ لیکن ملت ما را به سلاح ایمان مجهز ساخت و ما تا زمانی که این سلاح را بر دوش می‌کشیدیم، سدی آهنین در برابر همهٴ جهانیان بودیم.

دفاع مقدس برای نوسالان ما مکتب، و برای نوجوانان ما مدرسه، برای جوانان ما دانشگاه و برای مدیران ما بالاترین سطح تربیت نیروی انسانی بود تا در کوران آتش و عطش نبرد، آبدیده شوند و روح و جانشان را از پستی و پلشتی بپالایند و به حق جام پیروزی این جنگ در دستان کسانی می‌درخشد که چنین زیسته‌اند؛ «طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ». (رعد،29)

2) برای تحلیل دفاع مقدس و بررسی ابعاد انسان ساز آن برای ملت ایران، نخست باید انقلاب اسلامی ایران را به تحلیل نشست و بررسی انقلاب ایران تنها با شناخت و بررسی ابعاد وجودی روح بلند و عامل محرک و مقتدای بی‌بدیل ملت، یعنی امام خمینی میسور است.

رشادت، شهامت، شجاعت، و ... در روزهای سخت نبرد، درسی بود که امام و پیشوای این مکتب، مدرسه و دانشگاه به ملت ایران تعلیم کرد و بی شک فرمانروایی وی بر سرزمین قلوب، جام فتح و ظفر را در آغوش ملت نشاند.

3) تجربه عملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در تربیت نسلی از نیروهای مؤمن و کارآمد، مهم‌ترین ویژگی دههٴ نخست پس از انقلاب به شمار می‌آید؛ توکل به خدا، تفاخر به ایمان، باور به امدادهای غیبی، شجاعت، شهامت، اخلاص در عمل و .... در کنار تعهد، بهره‌گیری از همهٴ امکانات موجود، انجام صحیح امور محوله، ایمان به نیرو و توان خودی، مدیریت صحیح منابع انسانی و مادی و... ویژگی و شاخصه اصلی مردان و زنانی است که در آتش سوزان نبرد تربیت شدند و اساساً همین وجوه اساسی و بنیادین است که به حماسه پاک و بی‌آلایش ملت ایران در دفاع از آب و خاک خویش تقدس می‌بخشد.

همچنین آنچه در دفاع مقدس فرزندان پاک این مرز و بوم را الگوی آزادی خواهان جهان ساخته، همین رادمردی و حق‌طلبی است که البته امروزه با برخی بی‌اخلاقی ها و شاید نادانی‌ها تهدید می‌شود.

4) در ادبیات مرسوم جهان، «جنگ و صلح» دو واژهٴ متضاد شناخته می‌شوند؛ جنگ موجب بدبختی و شقاوت و صلح عامل سعادت و سلامت تلقی می‌گردد؛ لیکن در فرهنگ و ادبیات مردمی که تنها «برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است»، جنگ و صلح، و صلاح و فلاح معانی دیگری می‌یابد و «حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد».

ملتی که رضایت و خوشنودی خود را در طول رضایت و خوشنودی خالق تعریف کرده است، جنگ و صلح را نه دو عنصر متضاد، که دو جلوه از جلوات معبود می‌شناسد و صلح را اگرچه به طعم شوکران، راهی برای جلب رضایت حق در می‌یابد؛ «من باز می‌گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم».

(مطالب داخل گیومه بخشی از پیام امام خمینی به مناسبت پذیرش قطع‌نامه 598 است).

. انتهای پیام /*