«... ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای توسست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.»
متن فوق یکی از فرازهای انتهائی و می شود گفت جمع بندی خطبه حضرت زینب (س) در مجلس یزید است. در این خطبه که با توجه به شرایطی که در آن روزها بر عقیله بنی هاشم گذشته و آن همه رنج و مرارت سنگین و داغ ها و غصه های کمر شکن و فوق طاقت بشری حقیقتا روحی به بزرگی حضرت زینب می طلبد تا این همه را جز زیبائی نبیند. و در آن موقعیت بتواند با آن قدرت روحی، تسلط بر نفس، شجاعت و بی باکی، فصاحت و بلاغت و صلابت و امیدواری چنان مسلط و بالبداهه چنین داد سخن دهد و تازیانه کلام را ضمن اشاره پی در پی به آیات قرآن نه تنها بر فضای مجلس یزید که بر تمام حیله ها و دغلکاری های بنی امیه فرو آورد و پرده جهالت و بی خبری مردمان را بر درد و در راستای بذل خون برادرش آن ها را از حیرت و گمراهی تاریکی ها و نادانی ها نجات بخشد. زینب در فرازی یزید را "ابن طلقا" می خواند و در جائی همکلام شدن با یزیذ را دون شأن خود می شمارد و در اوج اقتدار و غرور یزید از جاودانگی یاد و نام خودشان و ماندگاری وحی که مربوط به جد بزرگوارشان می باشد و علو شأن و اوج مقام خاندان خود و در آخر از تیره روزی و بد فرجامی و سستی بنیان اقدامات یزید خبر می دهد و آنها را مبتنی بر ظلم و ستم می شمارد که «... لعنت خدا بر ستمکاران باد.» و چنین است که در این واقعه عظیم نقش زینب بر جستگی خود را نشان می دهد، همان نقشی که حضرت امام خمینی(س) در گفتاری درس آموز آن را همسنگ نقش برادر بزرگوارش حضرت سیدالشهدا(ع) علیه السلام و یا قریب به آن و در همان راستای ستم ستیزی آن حضرت به حساب می آورد:
«همان مقداری که فداکاری حضرت ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین- سلام اللَّه علیه- کمک کرده است، خطبه های حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است. آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. در مقابل یزید، حضرت زینب- سلام اللَّه علیها- ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنی امیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند.» (صحیفه امام، ج17، ص: 54)
منبع: جماران
.
انتهای پیام /*