امام خمینی (س) در ۳۰ مهر ۱۳۵۷ نیز دو نطق مهم ایراد کردند. در نطق نخستین (صحیفه امام، ج ۴، ص ۹۶ - ۱۰۷)، با اشاره به رنجهای ملت ایران به مسألۀ روی کار آمدن رضاخان و به سلطنت رسیدن او اشاره کرده تأکید می کنند:
«همۀ ما می دانیم که پنجاه سال بیشتر این ملت ایران در تحت سیطرۀ این خاندان پهلوی بوده اند و اینها هر چه خواسته اند با این ملت کرده اند و هر چه ظلم داشته اند کرده اند و آنها هم نوکر اجانب بوده اند. ابتدائاً رضاخان نوکر انگلیسها بود و او را آوردند روی کار و اخیراً هم این پسر خلف، نوکر امریکاست. خودش گفت: متفقین من را صلاح دانستند که سر کار باشم!» (۱)
در کتاب تاریخ بیست ساله ایران می خوانیم: «وزارت خارجۀ انگلستان صریحاً اقرار می کند که ما، در امور ایران مداخله می کنیم و رضاشاه پهلوی را ما آورده ایم. وزارت خارجۀ انگلستان برای اینکه این سیاست نفوذ نامرئی را با موفقیت کامل پیش برده باشد دستگاهی عظیم به وجود آورد. این دستگاه مرموز که بدون مبالغه در تمام شئون سیاسی و اجتماعی و اداری و اخلاق کشور ما نفوذ کامل داشت، به قدری ماهرانه در انجام وظایفی که به او محول شده بود از عهده برآمد که حدّی بر آن متصور نیست ...» (۲)
موقعی که قوای متفقین مرکب از انگلیس، امریکا و روسیه، فاتح جنگ دوم جهانی شدند، با این که ایران «پل پیروزی» لقب یافته بود و ـ به ظاهر ـ اعلام بی طرفی کرده بود، همان دولتی که رضاخان را روی کار آورده بود، او را مجبور به استعفا و تبعید به جزیزۀ موریس کرد!
۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضاخان «به علت این که همۀ قوای خود را در این چند ساله مصروف این کشور کرده و ناتوان شده بود، استعفا کرد؛ صبح زود از کاخ سعدآباد به کاخ شهری آمد و در همان جا اسباب و اثاثیۀ بارگیری و استعفانامه تنظیم شد و به امضا رسید. شاه سپس راه اصفهان را در پیش گرفت.» (۳)
قوای متفقین، جانشین مناسب دیگری برای رضاخان جز پسرش ـ محمدرضا شاه ـ در نظر نداشتند و با نظر آنها، محمدرضا به سلطنت رسید. با این تفاوت که دفعۀ اول، رضاخان به دستور امپراطوری انگلیس، از فرماندهی بریگاد قزاق قزوین و با وساطت «آیرون ساید» جاسوس انگلیس به سلطنت رسید و این بار، محمدرضا با وساطت قوای فاتح متفقین و به اصرار روزولت رئیس جمهوری وقت امریکا، بر اریکۀ سلطنت می نشست و این، موضوعی است که امام خمینی (س) در سخنرانی اخیرشان در ۲۹ مهر ۱۳۵۷ به آن اشاره می کند. امام، سپس به سفر رهبر چین، چند روز پیش از کشتار ۱۷ شهریور در میدان ژاله، شدیداً اعتراض می نماید و پس از تشریح اهداف کنفرانس تهران (مرکب از وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس و فرانکلین روزولت رئیس جمهور امریکا و جوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی) از جوانان مقیم کشورهای خارجی می خواهند که فریاد مظلومیت مردم کشورشان را به گوش جهانیان برسانند:
«شما می توانید تبلیغ بکنید، و یک ارزشی دارد این کار شما و مسئولید پیش خدا. خیال نکنید که ما حالا اینجا هستیم و الحمدلله راحت! نخیر، شما مسئولید پیش خدا. هر کدامتان مسئولید که در هر جا که هستید، با آن کسانی که ملاقات می کنید حرفهایتان را بزنید.» (۴)
***
روزهای پایانی مهرماه ۵۷ در حالی سپری می شود که مردم تظاهرکننده در سراسر کشور، در شعارهای خود، فریاد «الله اکبر ـ خمینی رهبر» سر می دهند و «استقلال، آزادی ـ جمهوری اسلامی» را طلب می کنند و همین شعارها توسط خبرنگاران اعزامی به خبرگزاریهای بزرگ جهان مخابره می شود. «دیوید اوئن» وزیر خارجۀ انگلیس، بدون توجه به خواست مردم و صرفاً به خاطر حمایت از شاه و تأیید از گفته های او، در یک کنفرانس مطبوعاتی در لندن اعلام می کند: «اگر رژیم ایران سقوط کند، کمونیستها به حکومت می رسند. » (۵)
دکتر علی امینی سیاستمدار کهنه کار که تا چند روز پیش، برقراری حکومت نظامی را راه حلی اساسی نمی دانست، در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۵۷ ـ برخلاف انتظار همۀ مردم که او را مهرۀ سرسپردۀ امریکا می دانستند ـ ناگهان تغییر موضع می دهد و می گوید: «من عضو سیا و سرسپردۀ امریکا نیستم. وقتی ضرورت ایجاب نماید، من حکومت نظامی را تأیید می کنم، ولی بدون کشت و کشتار.»! دکتر امینی قبلاً گفته بود: «من با شرایطی، نخست وزیری را قبول می کنم و مذاکراتم با امام خمینی، تمام مشکلات را حل می کند!»
یقیناً آقای امینی که با قاطعیت عضویت سیا را منکر می شود، احتمال این را نمی داده که درست یک سال بعد، اسناد لانۀ جاسوسی آمریکا در ایران به دست مخالفین رژیم می افتد و مجموعه ای از اسناد وابستگیها و روابط دیرینۀ وی با سیای آمریکا را تحت عنوان «خط میانه» منتشر می کنند!
قضات و کارکنان دادگستری در اعتصاب کامل به سر می برند. مأموران حکومت نظامی که تا امروز کاخ دادگستری را در اشغال خود داشتند، بر اساس شکایت چندتن از قضات به وزیر دادگستری، این محل را ترک می کنند. وزیر آموزش و پرورش هم اعلام می کند که در سطح کشور، ۱۶۷ مدرسه تعطیل است؛ این در حالی است که خبرنگاران از شهرستانها خبر می دهند که بیشتر مدارس تعطیل هستند و دانش آموزان به جای رفتن به سر کلاس درس، در خیابانها به طور پراکنده به تظاهرات مشغول اند.
اعتصاب رانندگان کامیونها و ادامۀ اعتصاب کارگران انبار نفت ری، تهران را به طور محسوسی با کمبود نفت و بنزین روبرو کرده است. در جایگاههای فروش بنزین، صف های طولانی اتومبیل دیده می شود و مردم برای گرفتن نفت و تأمین سوخت منازل خود، جلو فروشگاههای نفت، صفهای طویلی تشکیل داده اند. هوای تهران، چندان سرد نیست. سخن مردم این است: «کمبودها، ما را خسته نمی کند. نهضت ادامه دارد»!
در رادیو و تلویزیون که تا چند روز پیش به طور دربست در اختیار رژیم بود و اطلاعیه های حکومت نظامی را با آب و تاب پخش می کرد، اکنون عده زیادی از کارکنان با صدور بیانیه ای خواهان بی طرفی کامل سیاسی رادیو و تلویزیون شدند. این در حالی است که تمام محوطه رادیو و تلویزیون را، کامیونهای مسلح به مسلسل، و زره پوشها محاصره کرده اند.
دانشگاه صنعتی تهران، که اکنون به «دانشگاه شریف» تغییر نام داده است، شاهد تظاهرات کم سابقۀ دانشجویانی است که در محوطۀ دانشگاه، شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» سرداده اند.
خبرنگار کیهان از اصفهان گزارش می دهد که تظاهرات آرام مردم اصفهان به دستور سرلشکر ناجی فرماندار نظامی آن شهر به خشونت کشیده شده است و ارتش ضد مردمی، با هلیکوپتر، تظاهرکنندگان را با گاز اشک آور متفرق می کند.
تظاهرات شهر قم که از ۱۹ دیماه سال گذشته (۵۶) آغازگر قیام اخیر ملت ایران بوده است، همچنان بی وقفه ادامه دارد. روزنامه فرانسوی فیگارو نوشت: «شهر مقدس قم در ۱۵۰ کیلومتری تهران بار دیگر به پایتخت مخالفان دولت ایران تبدیل شده است ... روحانیون که اکنون غرق در نماز و دعا و سیاست هستند دو چیز را فهمیده اند اول آنکه پس از سالها حکومت دولتهای خودکامه در کشور نیروی مخالف دیگری جز روحانیون وجود ندارد. تعداد کمونیستها و لیبرالها از شمار انگشتان دست تجاوز نمی کند که بیشترشان در تبعید به سر می برند. از یک ماه پیش ظاهراً در تمام جبهه ها دولت تسلیم شده است. اما وقتی که انسان در قم گردش می کند می تواند به مفهوم مبارزه تا آخرین نفس پی ببرد.» (۶)
محور اصلی بیانات امام در این سخنرانی، پاسخگویی به تبلیغات رسانه های غربی و برخی از گروهکهای چپگرا و التقاطی داخلی است که در آن ایام سعی داشتند با حمله به اسلام و روحانیت، پیروزی های پیاپی مردم در صحنۀ مبارزات اخیر کمرنگ و نقش چپ گرایان را مؤثر جلوه دهند. امام با مقایسۀ نمونه های مشخص تاریخی از منش و سیرۀ انبیا و علمای دین با رفتار رهبران مکاتب مادی و قدرتهای جهانی، به دفاع از حقانیت راهی که ملت ایران برگزیده می پردازند و سیاستهای ضد انسانی رهبران آمریکا، چین و شوروی را به باد انتقاد می گیرند. ایشان در بخش بعدی بیانات خود، سخنان اخیر کارتر در حمایت از رژیم شاه (۷) را فریبکاری می خوانند. امام، در پایان، با تأکید بر نقش تبلیغات انفرادی و جمعی در رسانیدن فریاد مظلومیت ایران به گوش جهانیان، نوید می دهند که:
«فریاد ملت ما این است که این خائن باید برود و مرگ بر این سلطنت! و ان شاءالله می رود. وقتی ملت یک چیزی را خواست، ان شاءالله انجام می گیرد.» (۸) (کوثر؛ ج۱، ص ۵۷۲ - ۵۷۵)
دیگر سخنرانی امام در این روز (صحیفه امام؛ ج ۴، ص: ۱۰۸ - ۱۲۰) در حالی ایراد شده است که خبرنگاران، گزارش تظاهرات عظیم مردم همدان را به تهران مخابره کرده اند. در این تظاهرات، دهها هزار تن از زن و مرد شرکت داشتند و علیه رژیم شاه و به طرفداری از امام خمینی (س) شعار می دادند. در این هنگام، مأموران انتظامی، همراه با عده ای از اوباش که توسط رژیم اجیر شده بودند، به تظاهرکنندگان یورش می برند. در این زدوخورد، عده ای ـ که تعدادشان مشخص نشد ـ به شهادت رسیدند و گروه زیادی نیز مجروح شدند. (۹)
در پی این کشتار، علما و روحانیون، در یکی از مساجد شهر، تحصن کردند و با مخابرۀ تلگرامی به مراجع عظام در قم و مقامات مسئول، تقاضای رسیدگی نمودند. مردم خرم آباد که از کشتار مردم همدان آگاه شده بودند، دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مردم خرم آباد نیز توسط مأموران نظامی به خاک و خون کشیده شد. (۱۰)
برگزاری نماز جماعت در مساجد به شکلی گسترده، ایراد سخنرانیهای تند و انقلابی توسط وعاظ، و پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی (س) و سایر مراجع، دولت را در وضع بسیار نامطلوبی قرار داده بود و برای جلوگیری از این اوضاع، در پی چاره بودند. صفحات اصلی روزنامه ها در این ایام، به درج گزارشات مربوط به تظاهرات و درگیریهای خونین در تمام نقاط کشور و اعتصابهای پیاپی در ادارات و مراکز مختلف اختصاص داشت. (۱۱)
علاوه بر حضور خبرنگاران مطبوعات داخلی در اجتماعات مردمی، دهها تن از خبرنگاران خارجی نیز، در نقاط مختلف تهران، به دنبال تهیه عکس و گزارش بودند.
دانشگاه تهران به مرکز بزرگی از اجتماع مردم تهران مبدل شده بود؛ سخنرانان، پیرامون فجایع رژیم شاه سخن می گفتند و شعارهای کوبندۀ «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» در فضای دانشگاه طنین افکن شده بود.
روحانیت کرمان در هفتمین روز حملۀ مزدوران شاه به مسجد جامع کرمان، عزای عمومی اعلام کردند و شهر، به صورت تعطیل درآمد. در اعلامیۀ یکی از علمای کرمان، پیرامون فاجعۀ مسجد جامع این شهر، چنین آمده است:
«... روز دوشنبه ۲۴ مهرماه جاری کلیه مغازه های کرمان در بازارها و خیابانها بسته و شهر به صورت تعطیل درآمده بود و حدود بیست هزار نفر به منظور سوگواری برای شهیدان میدان ژالۀ تهران، در مسجد جامع اجتماع کرده بودند. ساعت ۱۱ صبح، به مجرد این که خطیب، سخن خود را آغاز کرد و در حالی که مردم در کمال آرامش و سکوت و بدون هیچ گونه شعاری در مسجد نشسته بودند، تعدادی کولی اجیر شده ـ با حمایت مأموران مسلح ـ پس از آتش زدن اتومبیلها، موتورها و دوچرخه های مردم در خارج از مسجد، از در و بام با سنگ و چوب و اسلحه گرم وارد مسجد شده و با پخش گاز اشک آور به داخل شبستان و ایجاد خفقان به مردم بی دفاع و بدون سلاح حمله نموده با استفاده از کلیۀ وسایل، همگان را مورد ضرب و جرح شدید قرار داده و حتی به کودکان خردسال و شیرخوار ترحم نکرده رکیک ترین دشنامها را نثار علمای اسلام و روحانیون و زنان و مردان نموده درها و شیشه ها را شکسته و مسجد را به آتش کشیده و حتی در حال فرار مردم از مسجد، شدیداً آنها را مضروب و مجروح ساخته و چادر را از سر زنان برمی داشتند و اهانت به زنان مسلمان را به جایی رساندند که عده ای از آنها بدون چادر مانده و با استفاده از عبای روحانیون مجبور به فرار شدند. در این واقعه، عده ای مقتول و مجروح گردیدند.
حمله کنندگان پس از یورش به مسجد، وارد خیابان و بازار شده با پشتیبانی و نظارت مأموران، بسیاری از مغازه ها را پس از غارت به آتش کشیدند.»
جمعی از علما و وعاظ تهران نیز با صدور اعلامیه ای دربارۀ فاجعه دردناک کرمان، تأکید کردند: «ملت محروم و مستضعف، دیگر به ستوه آمده و با هم پیوستگی بی نظیر همۀ گروهها و قشرها به پا خاسته و صدای خود را به اعتراض بلند کرده و تصمیم قاطع گرفته با الهام از رهبری روحانیت مسئول و آگاه، به ویژه مرجع عالیقدر آیت الله العظمی امام خمینی و به کار گرفتن معیارهای اصیل اسلامی، دست دژخیمان و غارتگران رسوا و دزدان ثروت و حیثیت و اعتبار ملت و کشور را کنار زند و تا تأمین آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی در لوای اسلام از پای ننشیند...»
کارکنان نیروگاههای برق، با قطع شبکۀ سرتاسری، به طور حساب شده، هر شب به مدت دو ساعت ـ مقارن اخبار تلویزیون ـ ابتکار جالبی را در فلج کردن تبلیغات رژیم به کار بستند.
امام خمینی (س) در سخنرانی ۳۰ مهر ۱۳۵۷، ابتدا به استناد آیۀ «قُلْ اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَة اَنْ تَقُومُوا لله مَثْنی وَ فُرادی قیام فردی و گروهی در مقابل مظالم رژیم شاه را از مهمترین وظایف هر مسلمانی دانسته، سپس تغییر تاریخ هجری قمری به تاریخ شاهنشاهی و تشکیل حزب رستاخیز و عقب نشینی بعدی رژیم را مطرح کردند. با بیان وقایع مربوط به فرار رضاشاه از ایران، نسبت به خروج جواهرات سلطنتی و اموال به غارت رفتۀ ملت در آستانۀ فروپاشی نظام شاهنشاهی، هشدار دادند.
تهدیداتی بر این اساس «اگر شاه برود، آمریکا یا شوروی مستقیماً دخالت خواهند کرد و ایران تجزیه خواهد شد» از جمله شایعاتی بود که در این ایام، تحصیلگران و رسانه های غربی به شدت آن را دامن می زدند. امام در بیانات خود، این تهدیدها را بی اساس دانسته و در مورد شایعۀ دخالت کمونیستها در سرنوشت انقلاب اسلامی، ضمن تکذیب این شایعه، ده سال پیش از فروپاشی نظام کمونیسم بین الملل، می فرمایند: «کمونیست طرحی شکست خورده است در دنیا. اصلاً شکست خورده... و قابل اعتنا نیست.» (۱۲)
وضع اسفبار معیشتی اکثریت مردم ایران، قیام خونین ملت، استمرار جنایات رژیم شاه و لزوم همراهی ایرانیان مقیم خارج از کشور با قیام مردمی، محورهای دیگر بیانات امام در این سخنرانی است. (کوثر؛ ج ۱، ص۵۸۷ - ۵۸۹)
[۱]. صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۹۶ ـ ۹۷. [۲]. تاریخ بیست سالۀ ایران، ج ۲، ص ۱۵ . [۳]. تاریخ بیست سالۀ ایران، ج ۲، ص ۷، ص ۵۲۹ . [۴]. صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۱۰۷. [۵]. کیهان، ۲۹ مهر ۱۳۵۷ . [۶]. روزنامه فیگارو مورخ ۱۸ اکتبر ۱۹۷۷. [۷]. روزنامه اطلاعات ۲۳ / ۷ / ۵۷ مصاحبه مطبوعاتی جیمی کارتر، رئیس جمهور آمریکا [۸]. صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۱۰۷. [۹]. روزنامه اطلاعات ۱ / ۸ / ۵۷ با چاپ عکس و گزارشات تکان دهنده ای از تظاهرات دیروز ۳۰ مهر این تظاهرات را خونین ترین صحنه های درگیری اخیر کشور دانست و تعداد کشته شدگان را از قول مقامات مسئول ۷ نفر و به گفتۀ شاهدان و به استناد اجساد کشته شدگان در بیمارستانها به مراتب بیش از این خواند. خبرگزاری رویتر نیز در گزارش ۳۰ مهر خود تعداد کشته شدگان را ۳۰ تا ۴۰ نفر گزارش کرد. در همین روز مسجد جامع کرمان نیز توسط چماقداران شاه به آتش کشیده شد. [۱۰]. روزنامه اطلاعات، اول آبان در گزارشات خود خبر تظاهرات، راهپیمایی های فرهنگیان و دانش آموزان کرمان، سمنان، شاهی قائم شهر، مشهد، شیراز، تبریز، اراک، اردکان یزد، علی آباد گرگان، رشت، مهاباد، شوشتر، لاهیجان، خرم آباد، آبادان و بوشهر را به تفصیل درج کرده است. [۱۱]. روزنامه اطلاعات ۳۰ مهر ۵۷، اخبار مربوط به اعتصاب معلمان، مدارس متعدد تهران، مناطقی از ادارت آموزش و پرورش، کارکنان ادارات دانشگاه تهران، انستیتو پاستور، سازمان تأمین اجتماعی، پالایشگاه تهران، کانون کارآموزی، سازمان انرژی اتمی، دانشکدۀ تغذیه، مرکز روانپزشکی ونک، شیرخوارگاه ونک، ثبت اسناد و املاک، مرکز توانبخشی یافت آباد، آموزشگاه عالی شهر ری، شرکت بیمه امید، دفاتر اسناد رسمی، وزارت کشور، دانشگاه شیراز پهلوی، خانوادۀ زندانیان سیاسی، رانندگان شرکت های مسافربری، کارخانجات سیتروئن و سایپا، انستیتو صنایع شیمیایی و وزارت دارایی را درج کرده است و این تنها نمونه ای از اعتصابهای سراسری کشور در این ایام است. [۱۲]. صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۷.
.
انتهای پیام /*