پرتال امام خمینی(س)- گوشه ای از خاطرات آیت اللّه سید محمدحسن مرتضوى لنگرودى:درس ایشان محتواى عمیقى داشت. نکتۀ اساسى این بود که متعرض نظرات بزرگانى مانند حضرات آیات عظام نائینى، کمپانى، آقاضیاء، حائرى و... مى شدند. البته استادان دیگر حوزه هم، گاه و بى گاه، متعرض دیدگاه هاى آن بزرگان مى شدند، ولى به طور مستمر و مرتب (آن هم همراه با بررسى و نقد) باشد، انصافاً در حوزه کم نظیر بود. ایشان سخنان آن بزرگان، به ویژه محقق نائینى را مطرح مى کردند و بعد از ایراد و اشکال، نظر خود را مطرح مى کردند.[1]
* مسائل اصول عرفى است
ایشان مباحث اصول را با مباحث پیچیدۀ فلسفه درهم نمى آمیختند. زیرا معتقد بودند قسمت عمدۀ مسائل اصولى، عرفى است و باید از دیدگاه عرفى بررسى شود، و با فلسفه، که مسائلش با دقت هاى عقلى همراه است، سازگارى ندارد. این کار، براى کسى که خود فیلسوف و مسلط بر مبانى فلسفى است، کار آسانى نیست.[2]
رعایت تقوا در انتخاب محل درس
حضرت استاد، ابتدا در مسجد کوچکى نزدیک سه راه موزه تدریس مى کردند. چون مکان کوچک بود و شاگردان زیاد، پیشنهاد شد جاى دیگرى را براى تدریس انتخاب بفرمایند. ایشان مسجد سلماسى را انتخاب کردند. این نشان دهندۀ تقواى ایشان بود. زیرا کسى که نزدیک حرم تدریس مى کند، قاعدتاً باید به مسجد اعظم و یا حداقل مسجد امام برود؛ نه جایى مانند مسجد سلماسى که دور از حرم و داخل کوچه است![3]
نصیحت طلاب به بهانۀ رفتن بالاى منبر
در مسجد سلماسى، ابتدا ایشان روى زمین مى نشستند. به هنگام درس، به ستون قسمت شمال شرقى تکیه مى دادند و تا آخر درس دو زانو مى نشستند. وقتى جمعیت درس زیاد شد، از ایشان درخواست شد که روى منبر قرار بگیرند تا صدا به همگان برسد. ایشان آن روز منبر رفتن را بهانه اى براى موعظۀ طلبه ها قرار دادند. این موعظه، همه را تحت تأثیر قرار داد. فرمودند: «مرحوم شیخ الشریعۀ اصفهانى، دار فانى را وداع مى گوید. مرجعیت، تقریباً به مرحوم میرزاى نائینى منتقل مى شود. جمعیت شاگردان زیاد مى شود. از این رو، از میرزا مى خواهند که براى تدریس، منبر تشریف ببرند. میرزا روى منبر قرار مى گیرد و شروع به گریه مى کند. مى فرماید چه روزگارى شده است که ما باید به منبر برویم. منبرى که مشایخ بزرگ بر آن مى نشسته اند».[4]
بیان زیبا، منظم و مرتب
امام درس را با بیانى زیبا و عباراتى ساده و روان و منظم و مرتب ارائه مى کردند. طورى که اگر کسى مى خواست در همان جلسۀ درس، مطالب ایشان را که به زبان فارسى مى فرمودند: به عربى تقریر کند؛ مى توانست.[5]
جلوگیرى از تکرار بحث
مرحوم امام، معتقد بودند شاگرد باید سر درس اشکال کند، و اگر سر درس اشکال نمى شد، مى فرمودند: «مگر مجلس ختم است که همه ساکت هستید»؟! در عین حال، اگر اشکال و جوابى، بیش از دو یا سه بار تکرار مى شد؛ جلوگیرى مى کردند و مى فرمودند: «مگر تعزیه خوانى است که تو بگویى من جواب بدهم». در این باره مى فرمودند: «درس مرحوم حاج شیخ، این اشکال را داشت که حاج شیخ، مطلبى را عنوان مى کرد، شاگردان اشکال مى کردند و این اشکال و جواب، آنقدر طول مى کشید که گاهى تمام وقت درس را مى گرفت و مطلب حاج شیخ، ناتمام مى ماند».[6]
یک یا دو درس کافى است
معمول است که طلبه ها به درس هاى متعدد مى روند. اما امام از این وضع ناراحت بودند و مى فرمودند: «طلبه اگر بخواهد موفق بشود، نباید زیاد درس برود. در روز، یک یا دو درس کافى است، بیشتر آن نه تنها مفید نیست بلکه مضر است. درس صرفاً حضور و یا نوشتن آن نیست بلکه باید همراه با فکر و اندیشه و ابتکار باشد».[7]
درس مجلس روضه نیست
برخى از شاگردان، چون به درس هاى متعددى مى رفتند، گاه دیر در درس حاضرمى شدند. ایشان از این وضع، ناراحت بودند. روزى فرمودند: «من نمى گویم به درس من بیایید، ولى به هر درسى که مى روید، سعى کنید از اول درس حاضر باشید. مجلس روضه که نیست به هر جاى آن رسیدید، ثواب آن را ببرید».[8]
نمایش جاذبۀ استاد
به یاد دارم هنگامى که شاگردان ایشان از مسجد سلماسى بیرون مى رفتند، تا مدرسۀ فیضیه، یک خط ممتد تشکیل مى دادند و دو نفر دو نفر، با هم بحث مى کردند و دیدگاه هاى استاد را بررسى مى کردند. این، حکایت از جذابیت درس ایشان داشت.[9]
تا تبعید امام به ترکیه در خدمتشان بودیم
بنده از سال 1373 هجرى قمرى که به قم آمدم، از محضر ایشان استفاده مى کردم. استفادۀ ما از ایشان تا زمانى ادامه داشت که آن بزرگوار را به قیطریه بردند. پس ازآنکه آزاد شدند، مدتى در منزل، مسائل مستحدثه تدریس مى فرمودند: که تاتبعید ایشان به ترکیه، در خدمتشان بودیم. البته بعدها که خداوند توفیق داد و به نجف اشرف رفتم، باز تا چندى از محضر ایشان و آیت اللّه العظمى خویى استفاده مى کردیم.
منبع: سلسله موی دوست، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صص 200-204
.
انتهای پیام /*