پرتال امام خمینی(س)- روح الله قمصری: آشنایی با شخصیت برجسته جهان تشیع که نقش عظیمی در بسط فقه و اصول فقه داشته و زحمات بسیاری در گسترش اسلام ناب محمدی متحمل شده است، شیخ مرتضی انصاری، نگین فقاهت و یکی از بی بدیل ترین علمای شیعه است که از دودمان جابر بن عبدالله انصاری صحابی معروف و خوشنام پیامبر بزرگ اسلام(ص) می باشد.
او در ۱۸ ذیحجه سال 1214، در روز عید غدیر و در دزفول قدم به زندگی مادی نهاد. والدینش به مناسبت روز غدیر، او را مرتضی نامیدند. از دوران کودکی قرآن و معارف اسلامی را فراگرفت و ادبیات عرب و مقدمات را نزد پدرش و دیگر استادان دزفول گذراند و فقه و اصول و دوره سطح را نزد شیخ حسین انصاری (پسر عمویش) آموخت. او در سال 1232 به همراه پدرش به عتبات برای تکمیل دروس مهاجرت نمود. او چهار سال نزد دو فقیه بزرگ عصر خود یعنی سید محمد مجاهد و شریفالعلما شاگردی کرد. در سال چهارم، به زادگاهش دزفول بازگشت، اما پس از یک سال در سال 1237 بار دیگر به عتبات رفت. وی در سال 1240 عازم مشهد شد. او در این مسافرت، از حوزههای علمی بروجرد، اصفهان و کاشان نیز دیدن کرد و در برخی از آن حوزهها مدتی اقامت گزید و حتی در کاشان حدود ۴ سال نزد ملا احمد نراقی (فرزند ملا مهدی نراقی) درس آموخت. شیخ مرتضی پس از ۴ سال اقامت در کاشان به اتفاق برادرش شیخ منصور به مشهد رفت. پس از چند ماه اقامت در آنجا، به تهران رفته و مدتی نیز در تهران مقیم بود. پس از شش سال مسافرت به دزفول بازگشت و چند سالی در آنجا اقامت گزید. پس از مدتی در سال 1249 به نجف بازگشت و به تدریس در حوزه مشغول شد. مقام علمی وی شهره علمای ایران و عراق بود و پس از رحلت صاحب جواهر، 400 مجتهد مسلم بر اعلمیت وی صحه گذاردند. (علماء معاصرین، ص 61)
او سرانجام پس از 15 سال مرجعیت عامه و یکپارچه جهان تشیع و تربیت صدها شاگرد بزرگ و برجسته، در سن 67 سالگی در روز 18 جمادیالثانی 1281 قمری در شهر نجف درگذشت و در حرم امام علی (ع) مدفون شد. اما مرگ او آغازی بود بر بیش از یک قرن اثرگذاری و شاگردپروری. چندین نسل از بزرگان شیعه با مطالعه و مباحثه کتابهای او به درجه اجتهاد رسیدهاند به همین دلیل می توان گفت شیخ مرتضی انصاری هنوز هم استاد بلامنازع فقه و اصول است.
منش فقاهت
از ویژگی های شیخ انصاری روحیه به شدت محتاط و سختگیرانه اش در اظهارنظرهای دینی و فقهی بود. توصیه استاد بزرگوارش به او در این خصوص خواندنی است، آنجا که به او سفارش اکید میکند: «یا شیخ! قلل من احتیاطک! فانالشریعه سهله سمحه» «ای شیخ! کمتر احتیاط کن! شریعت بسیار سهل و آسان است.» (زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، نوشته حجتالاسلام مرتضی انصاری، ص 96)
روش استدلالی و ماهرانه وی مجتهدپرور و چالشبرانگیز بود. خلاقیتهای شگرف این فقیه ایرانیالاصل توانست روزنههای جدیدی در علم فقه و اصول فقه بگشاید. او توانست کار دشوار وحید بهبهانی را در منزوی کردن جریان اخباریگری تمام کند و اصولگرایی را به اوج اقتدار برساند. دفاع قاطع وی از عقلگرایی در برداشت احکام شریعت، جریان حدیثگرا و حدیث محور را تاکنون به انزوا رانده است. همچنین او را میتوان پایهگذار مکتبی فقهی - اصولی دانست که امروزه آن را به عنوان «مکتب نجف» میشناسیم. مکتبی که به موشکافیها و پیچیدگیهای اصولی شهره است و علاقه فراوانی به خلاقیت و نوآوری در علم اصول و قواعد فقهی دارد. کتاب «فرائدالاصول» شیخ انصاری که در حوزهها به «رسائل» مشهور شده است، به دلیل عمق فکری و استدلالیاش توانست همه آثار قبلی را زیر سایه خود قرار دهد و بیش از یک قرن است که در کنار «کفایهالاصول» آخوند خراسانی به عنوان تخصصیترین و مهمترین متون درسی علم اصول شیعه تثبیت شده است. این دو کتاب در کنار کتاب فقهی «مکاسب» که آوردگاه آرای استدلالی شیخ انصاری است، به عنوان مثلث علمی شیعه توانسته چندین نسل از عالمان و فقیهان سرشناس را سیراب کند. جایگاه این سه اثر آنچنان مستحکم بوده که همه تلاشها برای جایگزینی کتابهای دیگر به عنوان متون درسی حوزه عملا با شکست مواجه شده و مخالفتهای مهمی نیز در پی داشته است.
نو آوری های علمی
از ویژگیها و خصوصیات نوشتههای شیخ مرتضی انصاری، سبک نگارش و روش سادهنگاری اوست که هر مطلب علمی را با سادگی به ذهن خواننده نزدیکتر سازد به حدی که در خور فهم او تنزیل دهد. در تالیفات او الفاظ مشکل و الفاظی که استفاده از آن معمول نیست، کمتر دیده میشود. او با قلم شیوا و خالی از ابهام، مطالب را به رشته تحریر درآورده است و این نکته است که وی را در میان اقران و امثال او همانند صاحب جواهر و صاحب ریاض، به شخصیتی ممتاز بدل کرده است. ابتکارات شیخ در فقه و مسائل اصولی بسیار است که می توان به «اصل سببی مسبّبی»، «اصل مثبت»، «استصحاب تعلیقی»، «اشتغال»، اصطلاح «حکومت» و «ورود» و فقه معاملات با تشریح معاملات رایج در بازار با استناد به سیره و عرف ، اشاره نمود.
یکی از محققین در مورد"حکومت" و "ورود" می گوید: «در تحقیقاتم به چنین عباراتی از صاحب جواهر برخوردم و برای اثبات نظر خود، شواهدی را جمع کردم که مراد صاحب جواهر همان حکومت و ورود مصطلح است نه معانی دیگر. در دیداری که با مرحوم شیخ احمد سبط الشیخ از اسباط شیخ انصاری داشتم این موضوع را مطرح کردم که وی اظهار داشت، این بحث ها از تاثیرات متقابل شیخ بر صاحب جواهر است و به همین دلیل آقا میرزا حسن شیرازی و شیخ حبیب الله رشتی که دارای کرسی درس در حوزه بودند، به شاگردی شیخ در می آیند.»
شیخ انصاری استاد بسط بحث و تولید فرع های علمی است و به همین دلیل وی کمتر نظریه نهایی خود را ذکر می کند و بیشتر طرح بحث می کند و با بیان فرع های گوناگون در بحث به بیان احتمالات می پردازد. شیخ تلاش می کند تا چارچوب های علمی را در مراحل رسیدن به استنباط رعایت کند و راه رسیدن به نتیجه را برای خوانندگان روشن سازد.
شیخ انصاری با موشکافی مسائل و تفریع فروع و تولید شاخ و برگ علمی در یک موضوع به تولید علم دست زده اند و راه تولید دانش را نشان داده است.
مشی سیاسی
شیخ در آخرین سالهای حیات شیخ محمد حسن نجفی، نویسنده کتاب مشهور جواهرالکلام در نجف ماندگار شد و محضر درس صاحب جواهر را درک کرد. برخی شباهت زمان زعامت دینی صاحب جواهر و شیخ انصاری را در نقش کمرنگ سیاسی این دو فقیه اثرگذار شیعه میدانند که البته به نظر نگارنده دور از صواب است. زیرا با به توجه نقش پر رنگ شاگردان ایشان در امور اجتماعی و سیاسی در سال های بعد از یک سو و نقش بسیار مهم رویه اساتید در پرورش فکری شاگردان حتی در منش سیاسی و اجتماعی در حوزه مبارکه شیعه که به زعامت عظیم حضرت آیت الله العضمی بروجردی ودر نهایت، انقلاب بزرگ اسلامی ایران به رهبری امام خمینی انجامید از سوی دیگر ، می توان چنین برداشت نمود که وی نه تنها نقش کم رنگی در امور سیاسی نداشته است بلکه ژرف نگری و شم سیاسی آینده نگر وی ایشان را بر این امر مهم یعنی پرورش و تربیت شاگردانی وا داشت تا حوزه شیعی در آینده پر رنگ تر از گذشته در عرصه سیاست ورود پیدا کرده و زمینه حضور بی بدیل فقه در عرصه حکومت و سیاست فراهم گردد.
بنا بر این نمی توان عدم حضور آشکار و پر سر و صدای ایشان در سیاست، مخصوصا در دوران رکود و آرامش سیاسی در نجف را به پای جدا نمودن فقه از سیاست در منش ایشان گزارد، چنانکه به گواهی تاریخ یکی از مهمترین تاثیرات سیاسی حوزه فقهی شیعه توسط شاگردان برجسته وی یعنی میرزای شیرازی و آخوند خراسانی انجام گرفته است.
شاگردانی که شیخ انصاری تربیت کرد پرچمدار مبارزات سیاسی تاریخسازی در خاورمیانه شدند. میرزا محمد حسن شیرازی که پس از شیخ عهدهدار زعامت دینی شیعیان شد، توانست در برابر قرارداد استعماری عصر ناصرالدین شاه فتوای مهمی صادر کرده و مردم را به مقاومت مدنی فرابخواند. پیروزی میرزای شیرازی توانست راه را بر جنبشهای بعدی فراهم کند و دیگر شاگردان شیخ انصاری (آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی) در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب 100 ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند.
با این همه آیا می توان شیخ را فردی دانست که در امور سیاسی سخنی برای بیان نداشته است؟یا اینکه باید شم سیاسی وی که میراث اشراف فوق العاده او به منابع اسلامی است را ستود.
تالیفات و آثار
شیخ اعظم افزون بر 32 رساله و اثر علمی نگاشته که محور بیشتر این آثار، فقه و اصول فقه است.از جمله اثار ارزشمند ایشان می توان به : 1- المکاسب (فقه) شامل مکاسب محرمه، خیارات و احکام عمومی معاملات. 2- فرائدالاصول (اصول) شامل مباحث الفاظ، امارت و اصول عملی. اشاره کرد. این دو کتاب عالیترین روشهای فقهی و اصولی را در اختیار پژوهندگان این دو علم قرار میدهد. 3- رسالهای در تقیه 4- رسالهای در رضاع و نشر حرمت آن 5- رسالهای در قضاء میت 6- رسالهای در مواسعه و مضایقه 7-رسالهای در عدالت 8- رسالهای در مصاهره 9- رسالهای در ملک اقرار 10- رسالهای در تبیین قاعده «لاضرر و لاضرار» 11- رسالهای در خمس 12- رسالهای در زکات 13- رسالهای در خلل صلاه 14- رسالهای در ارث 15- رسالهای در تیمم 16- رسالهای در قاعده تسامح 17- رسالهای در باب حجیت اخبار 18- رسالهای در قرعه 19- رسالهای در متعه 20- رسالهای در تقلید 21- رسالهای در قطع و جزم 22- رسالهای در ظن 23- رسالهای در اصالهالبرائه 24- رسالهای در مناسک حج 25- حاشیهای بر مبحث استصحاب 26- حاشیهای بر نجاهالعباد (رساله عملیه) 27- کتابی در علم رجال 28- تالیفی در اصولالفقه 29- حواشی بر عوائد نراقی 30- حاشیهای بر بغیهالطالب 31- اثباتالتسامح فی ادلهالسنن 32- التعادل و الترجیح 33- رسالهای در التیممالاستدلالی 34- رسالهای در خمس ، اشاره نمود.
تاکنون بیش از 200 نفر از علما، فضلا و دانشمندان و معاریف رجال اسلامی بر کتابها و نوشتههای او حاشیه و تعلیقه نگاشتهاند و کتابهای تالیفی او مرتب در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی مورد تجدید چاپ قرار گرفته است، به حدی که هم اکنون مواد فکری طلاب و فضلای حوزههای علمیه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را تشکیل میدهد و شخصیتهای بزرگی مانند: آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه الاصول)، سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه)، حاج میرزا حبیبالله رشتی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ محمدحسین کاشف الغطا، سید عبدالحسین شرفالدین، شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ محمدحسین مامقانی و تعداد زیادی از علما و مجتهدین مبرّز و نامدار که نام بردن آنها به درازا میکشد، بر آن حاشیه و تعلیقه دارند. آنان نوشتهها و تالیفات شیخ را اصل قرار داده و بر آن تعلیقه و حاشیه افزودند و نظریات او را مورد تجزیه و تحلیل و عمقنگری و ژرفانگاری قرار دادهاند.
شاگردان بنام
دوره 15 ساله مرجعیت شیخ انصاری مصروف تربیت شاگردان بزرگ و نامداری شد که توانستند چراغ فقه و اصول فقه را روشن نگه دارند و زمینههای تحولات مهم اجتماعی و فرهنگی عصر خود را رقم بزنند. با مروری کوتاه به نتایج علمی و عملی حوزه درسی شیخ میتوان به اهمیت کار وی پی برد.
نام بیش از 300 مجتهد بزرگ شیعی در فهرست شاگردان شیخ انصاری آمده است.( علماء معاصرین ص 201 تا 424) علاوه بر تربیت و آموزش انبوه مجتهدین نامدار و اثرگذار، نظام مرجعیت شیعه نیز در عصر شیخ انصاری دچار دگرگونیهای اساسی شد و تمرکز و اقتدار بیشتری یافت. می توان شیخ انصاری را پایهگذار سیستم نوین مرجعیت شیعی دانست. او به دلیل مقام والای علمی و مقبولیت کمنظیر اخلاقیاش توانست محبوب میلیونها شیعه شود و به عنوان یگانه زعیم دینی شیعه شناخته شود.
در حلقه درسی وی میتوان نامهایی چون میرزا محمد حسن شیرازی( صاحب فتوای تحریم تنباکو)، شیخ جعفر شوشتری، حاج میرزا حبیبالله رشتی (نویسنده کتاب مهم بدائعالافکار)، سید حسین کوهکمری تبریزی، شیخ محمد حسن مامقانی (مؤلف کتاب ذرایعالاحکام فی شرح شرائعالاسلام)، آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (صاحب کفایةالاصول و پیشوای دینی نهضت مشروطه)، آخوند ملا حسینقلی همدانی (از عرفای بزرگ)، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی (از مدافعان جدی انقلاب مشروطه)، شربیانی (مجتهد معروف آذربایجانی)، میرزا حسین نوری (صاحب کتاب مستدرکالوسائل)، آخوند ملا قربانعلی زنجانی (از رهبران نهضت مشروطه مشروعه که به دست مشروطهخواهان به عراق تبعید شد) و... را دید.
شنیدنی ها از زندگی ایشان
1-هنر
استاد شهید مرتضی مطهری درباره دقت شیخ انصاری در مصرف بیتالمال مینویسد: «شیخ انصاری آن مردی که مرجع کل فی الکل شیعه میشود، آن روزی که میمیرد، با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی وارد نجف شده است، فرقی نکرده است. وقتی که خانه او را نگاه میکنند، میببینند، مثل فقیرترین مردم زندگی میکند. یک نفر به ایشان میگوید: آقا! خیلی هنر میکنید که این همه وجوه به دست شما میرسد، هیچ تصرفی در آنها نمیکنید. میفرماید: چه هنری کردهام؟ عرض میکند: چه هنری از این بالاتر؟
میفرماید: «حداکثر کار من، کار خرکچیهای کاشان است که تا اصفهان میروند و برمیگردند، خرکچیهای کاشان را که پول به آنها میدهند که بروند از اصفهان کالا بخرند و کاشان بیاورند، آیا دیدهاید که به مال مردم، خیانت کنند؟ آنها امین هستند و حق ندارند»
2-دامهای شیطان
یکی از شاگردان شیخ انصاری(ره) میگوید: «زمانی که در نجف اشرف و نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که طنابهای متعددی در دست داشت، پرسیدم: این بندها برای چیست؟ پاسخ داد: اینها را به گردن مردم میاندازم و آنها را به سمت خویش میکشم و به دام میاندازم، روز گذشته یکی از طنابهای محکم را، به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم، ولی افسوس که علیرغم زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و برگشت.
وقتی از خواب بیدار شدم، در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. پیش خود گفتم: خوب است از خود شیخ بپرسم؛ از این رو، به حضور ایشان شرفیاب شده، خواب خود را برایش باز گفتم.
شیخ فرمود: شیطان راست گفته است؛ زیرا آن ملعون میخواست مرا فریب دهد که به لطف خدا از دامش گریختم.
دیروز، من پول نداشتم، اتفاقاً چیزی در منزل لازم داشتیم، با خود گفتم: یک ریال از مال امام زمان (عج) نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش نرسیده است، به عنوان قرض بر میدارم و روزهای بعد ادا خواهم کرد.
یک ریال برداشته از منزل خارج شدم، همین که خواستم پول را خرج کنم، با خود گفتم: از کجا که من بتوانم این قرض را ادا کنم؟ و در همین اندیشه و تردید بودم که تصمیم خود را گرفتم، چیزی نخریدم و به خانه برگشتم، پول را سر جای خود گذاشتم.»
کرامات
یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل میکند: چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشته برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس شیخ درآمدم ولی از مطالب و تقریراتش هیچ نمیفهمیدم خیلی به این حالت متاثر شدم تا جایی که دست به ختوماتی زدم ، فایده نبخشید. بالاخره به حضرت امیر علیه السلام متوسل شدم.
شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم و «بسم الله الرحمن الرحیم» در گوش من قرائت نمود.
صبح چون در مجلس درس شیخ حاضر شدم درس را می فهمیدم، کم کم جلو رفتم، پس از چند روز به جایی رسیدم که در آن مجلس صحبت میکردم . آن روز پس از ختم درس خدمت شیخ رسیدم وی آهسته در گوش من فرمود: آن کس که "بسم الله ... " را در گوش تو خوانده است تا " و لاالضالین" را در گوش من خوانده است .
این را گفت و رفت. من از این قضیه بسیار تعجب کردم و فهمیدم که شیخ دارای کرامت است زیرا تا آن وقت کسی از این موضوع اطلاع نداشت.»
منبع: حریم امام، شماره 113
.
انتهای پیام /*