پرتال امام خمینی-کاظم قاضى زاده: هدف از بحث حاضر این است که از دیدگاه حضرت امام و با بررسى و تحلیل سخنان ایشان، گرایشات مختلف و اصناف گوناگون موجود در میان روحانیون ایران نسبت به انقلاب اسلامى شناسایى و معرفى شود. یادآورى این نکته ضرورى است که اگر در اینجا از روحانیون یک تقسیم بندى ارائه مى شود، تنها از نظر نوع گرایشى است که در این قشر نسبت به انقلاب وجود داشته است. بنابراین طبقه بندى انجام شده، لزوماً یک طبقه بندى کمى نیست. به عبارت دیگر درست است که گروههایى از روحانیون از دیدگاه حضرت امام نسبت به روند مبارزه و جریان انقلاب نقشى نامطلوب داشته اند، اما در مجموع اکثریت روحانیون ایران دیدگاه مساعدى نسبت به انقلاب اسلامى داشته و عموماً از طرفداران مبارزه و پیروان و همراهان حضرت امام بوده اند.
در یک جمع بندى کلى از سخنان حضرت امام مى توان روحانیون را در زمینۀ موضعگیرى پیرامون انقلاب به سه گروه تقسیم کرد:
1ـ روحانیون متحجر و سیاست گریز
2ـ روحانیان متعهد، بصیر و سیاست ورز
3ـ روحانیون سیاست باز
گروه اول با ویژگیهایى مانند مخالفت با نوگرایى و مبارزه سیاسى و گرایش به راحت طلبى فردى و اجتماعى شناخته مى شوند. آنها در دوران قبل از انقلاب داراى قدرت و نفوذ بودند. امام وقتى از دوران سخت مبارزه یاد مى کنند، مى فرمایند در دوران مبارزه ما دو مشکل داشتیم، یک مشکل مبارزه با شاه و کسانیکه رو در روى ما مى ایستادند و ما را زندان و تبعید مى کردند و مشکل دوم، روحانیون متحجرى بودند که در مقابل نهضت و حرکت انقلاب صف آرایى مى کردند. این گروه با هرگونه نوآورى و نوگرایى مخالف بودند و آن را بدعت و حرام مى دانستند. برخى از آنها حتى با مظاهر تمدن و پیشرفت هم مخالف بودند و تلاش مى کردند هر چیز نو و جدیدى را نفى و طرد نمایند. آنها نه تنها راه را براى رشد و نمو افکار و اندیشه هاى نو نمى گشودند، بلکه بحث و گفتگو با سایر افراد و گروهها را نیز نمى پذیرفتند و لذا هرگز کمکى به بررسى صحت یا عدم صحت حرکت دیگران نمى کردند. آنها هر نداى مخالفى را با «چماق تکفیر» در نطفه خفه مى کردند. امام در یکى از بیانات خود از یک خاطره تلخ یاد مى کنند به این مضمون که وقتى فرزندشان از کوزه اى آب مى خورد، این دسته از روحانیون آن را آب مى کشیدند. زیرا ایشان فلسفه مى گفتند و فلسفه در تفکر چنین گروهى یک امر غیر مطلوبى بود. گویا به عقیده این گروه امام با تدریس فلسفه از مدار توحید خارج شده بود.
این واکنش ها و موضع گیریها ناشى از تحجرگرایى است. امام از این گروه متحجر این چنین یاد مى کنند: «عده اى مقدس نماى واپس گرا همه چیز را حرام مى دانستند و هیچکس قدرت آن را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند.» این مخالفت با نوگرایى، مخالفت با مبارزه را نیز به همراه داشت. اصولاً بر اساس بعضى از دیدگاهها، این گروه مبارزه را حرام و پوچ مى دانستند و انگیزه مبارزان راه حق را، انگیزه باطل اعلام مى کردند. در این زمینه غیر از جوسازیهاى سیاسى، مخالفتهاى اقتصادى هم مى کردند. یکى از یاران همراه امام در خاطره اى دربارۀ عملکرد این گروه مى گوید: وقتى شخصى در زمان شاه زندان مى رفت، دو مشکل داشت، یکى اینکه به زندان مى رفت و دوم اینکه شهریۀ حوزوى او را قطع مى کردند. یکى از مهمترین اقدامات حضرت امام مبارزه با چنین تفکر و تحجرى بود. زیرا، نفوذ و سلطه این گروه به گونه اى بود که سیاسى بودن در حوزه هاى علمیه عیب و ننگ تلقى مى شد لقب «آخوند سیاسى» از بدترین و زشت ترین القاب محسوب مى شد.
فعالیتها و مبارزات سیاسى و فرهنگى حضرت امام، اوضاع را دگرگون کرد. به طورى که سیاست ورزى به عنوان یک ارزش در قشر وسیعى از روحانیت تلقى شد. این گونه بود که زمینه براى رشد و پرورش هر چه بیشتر روحانیون مبارز و فعال در عرصه سیاست پدیدار شد.
گروه دوم روحانیون، که خود حضرت امام و یاران و شاگردان صدیق ایشان را شامل مى شود، و هم اکنون نیز از نظر کمّى و کیفى همین گروه اکثریت روحانیون را در سطح کشور تشکیل مى دهند، گروهى هستند که از آنها به عنوان روحانیان متعهد، بصیر و سیاست ورز یاد مى کنیم. یکى از ویژگیهاى این گروه این بود که هم در زمان مبارزه و هم پس از مبارزه، مشى زاهدانه و مجاهدانه داشتند. اصولاً یکى از ویژگیهاى مهم یاران امام از خودگذشتگى فوق العاده آنها بود به گونه اى که در راه آرمان خود از بذل جان هم دریغ نداشتند. نکتۀ مهم در خصوص این گروه، نوگرایى آنهاست که با پافشارى بر اصول همراه بود. بدون تردید بحث نقش زمان و مکان در اجتهاد و ایجاد تحرک حوزۀ علمیه براى آشنایى با دنیاى کنونى و گشودن باب گفتگو با دنیاى کنونى مرهون زحمات حضرت امام است. امام در این زمینه مى فرمایند: روحانیت نه تنها باید مسایل و مشکلات امروز جامعه را پاسخ دهد، بلکه باید جلوتر از زمان حرکت کند و در عرصه هاى سیاسى، نظامات اسلام را از هم اکنون تبیین و تنظیم کند. شاید فردا و فرداها نظام کنونى و سیستم حکومتى کنونى جامعۀ ما، جوابگو و همآورد نظامهاى دیگر نباشد.»
از دیگر ویژگیهاى این گروه، سیاست ورزى در پرتو دین مدارى است. در حقیقت الگوى اساسى آنها حضرت امام بود که امام در عین حال که سیاست ورزى داشتند؛ مشى دین سالارى و توحید محورى داشتند، امام هرگز از سیاست براى اهداف نامطلوب وشخصى و جناحى و توجیه اهداف غیر دینى استفاده نمى کردند.
نکتۀ دیگر در مورد این گروه، وظیفه گرایى است. حضرت امام که خود در رأس این سلسله قرار داشتند در زمانى مبارزه را آغاز کردند که هیچ یار و یاورى نداشتند. تنها محرک ایشان قدرت ایمان و احساس وظیفه دینى و الهى بود و با همین انگیزه قیام کردند و تواسنتند انقلاب را رهبرى وبه پیروزى برسانند، بر اساس همین دیدگاه وظیفه گرایى بود که بعد از انقلاب نیز امام و یاران ایشان معتقد بودند حضورشان در سیاست و حکومت مى بایست به میزان نیاز جامعه باشد و روحانیت به لحاظ آشنایى با دین باید بر امور حکومت نظارت کند تا از رهگذر این نظارت، حکومت جمهورى اسلامى و حکومت دینى، دچار انحراف نشود. به همین دلیل در اولین دورۀ انتخابات ریاست جمهورى وقتى بحث کاندیدا شدن بعضى از یاران امام مطرح بود، (به طور مشخص مرحوم شهید بهشتى) امام مخالفت کردند. زیرا روحانیت را بالاتر از آن مى دانستند که در پیچ و خم امور اجرایى گم شود. اما در یک دورۀ دیگر با توجه به عملکرد سیاسیون آن زمان و احیاى نیاز به حضور جدى تر روحانیت، خودشان با تواضع به کارهاى جزیى تر، تن دادند و براى روحانیت قبول پست ها و مسئولیتهاى سیاسى را پذیرفتند و این چیزى جز وظیفه گرایى حضرت امام نبود.
گروه سوم که از جهتى از دو گروه دیگر مهمتر است، گروهى هستند که تحت عنوان روحانیون سیاست باز از آنها یاد مى کنیم. قبل از بیان ویژگیهاى این گروه ذکر سخنى از خود حضرت امام در مورد آنها ضرورى است. ایشان در اواخر سال 1367 و تنها چند ماه قبل از رحلت شان مى فرمایند:
«شیوۀ مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است. آنان که به خود اجازۀ ورود در امور سیاست را نمى دادند، پشتیبان کسانى شده اند که تا براندازى نظام و کودتا پیش رفتند. دیروز مقدس نماى بى شعور مى گفت دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است. امروز مى گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند، تا دیروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان را مفید و راهگشا مى دانستند و امروز از اینکه در گوشه اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست رخ مى دهد، فریاد وااسلاما سر مى دهند. دیروز حجتیه ایها مبارزه را حرام کرده بودند، امروز انقلابى تر از انقلابیون شده اند.» (صحیفه امام، ج21، ص280)
این جمله نشان مى دهد که از نظر امام یک چرخش در مواضع قشر سیاست گریز روحانى پدید آمده است. در حقیقت آن گروهى که با ویژگیهایى مثل مخالفت با نوگرایى و مبارزه و گرایش به راحت طلبى از آنها یاد شد هم اکنون تلاش مى کنند که در صحنه سیاست حضور فعال داشته باشند و در دستگاههاى اجرایى و حکومتى نفوذ نمایند. زیرا دوران مبارزه به پایان رسیده و حال زمان بهره بردارى از قدرت است. این گروه همچنان با نوگرائى دینى مخالف اند، اما این مخالفت را با قول دین همراه کرده اند. آنان با هر حرف و صدا و برداشت دیگرى در حوزۀ مشروع دین مى ستیزند و در حقیقت خود را متولى دین مى دانند. کسانى که به تعبیر حضرت امام راحت طلبى پیشه کرده بودند، هم اکنون نگاه ابزارانگارانه به دین دارند و مى خواهند از دین براى پیشبرد مقاصد سیاسى خود استفاده نمایند. به همین دلیل است که یک روز مبارزه سیاسى را حرام مى دانستند و
امروز معتقدند فقط آنها سیاست را مى فهمند و تنها آنان باید در سیاست دخالت نمایند.
حضرت امام با صراحت و شجاعت در مقابل این گروه ایستادند و زمانى که آنها مى گفتند پرداختن به سیاست تنها بر عهده مجتهدین است، حضرت امام مجدداً پرچم مبارزه را بر علیه آنها برافراشتند و فرمودند همه مردم باید سیاست را بفهمند و همه، اعم از روحانى و غیر روحانى باید در تعیین سرنوشت خود مشارکت نمایند. این گروه که پیش از این راحت طلبى را در جدایى از سیاست و حکومت مى دانستند امروز راحت طلبى را در همنشینى با قدرت سیاسى جستجو مى کنند. به طور کلى به نظر مى رسد که قشر اول و سوم دو روى یک سکه هستند. به همین دلیل هر دو از دیدگاه حضرت امام نامطلوب و مذموم اند و هر دو گروه نیز از سوى امام مورد عقاب و خطاب قرار گرفته اند. آنها تلاش مى کنند خود را در اکثریت نشان دهند اما واقعیت این است که در اقلیت اند.
خداى را سپاس مى گوییم که هم اکنون روحانیون بصیر و متعهد که نوگرایى را در پرتو دین مدارى مى پذیرند و در جهت بسط و گسترش معارف دینى و انطباق دین با شرایط متحول زمان تلاش مى کنند، در ایران اسلامى از اکثریت برخوردارند. امیدواریم جهاد عظیم این گروه در استمرار حرکت انقلاب و مسیر حضرت امام هر چه بیشتر قرین توفیق باشد.
منبع: ایدئولوژى، رهبرى و فرآیند انقلاب اسلامى، (مجموعه مقالات کنگره بین المللى تبیین انقلاب اسلامى)، جلد دوم ، موسسه چاژ و نشر عروج، صص 245-249
.
انتهای پیام /*