علیرغم توطئهها و تبانیها، انقلاب اسلامی خود را بر امریکا وغرب تحمیل میکرد. مجموعه اسناد و مدارک و خاطرات سران غرب نشان میدهد که امریکا تا آخرین لحظات موافق با شدت عمل بوده است و تنها هوشیاری امام بود که فتنهها از جمله تدارک کودتا را خنثی میکرد. هایزر در همان ایام نوشت:
«حرکات و اقدامات جناح خمینی به حدی هوشمندانه انجام میگرفت که من متحیر بودم چه کسی برنامهریزی آنها را انجام میدهد و هنوز هم پاسخ این سؤال را پیدا نکردهام!» برای دشمنان انقلاب روشن بود که هشدارهای رهبر انقلاب در مورد تعیین دولت موقت، پس از ورود ایشان به ایران تحقق خواهد گرفت به ویژه که مرحله پیش از آن ـ یعنی تشکیل شورای انقلاب ـ محقق شده بود. در شناسنامه سخنرانیهای قبل به اشاره گفتیم که حضرت امام خمینی در هفتههای آخر اقامت در پاریس «شورای انقلاب» را تشکیل داد، در اینجا، به جهت ضرورت بحث، این سابقه را بیشتر بررسی میکنیم.
در 22 دی ماه 1357 حضرت امام طی پیامی به ملت ایران، تشکیل شورای انقلاب را اعلام کرد و بیان داشت که از وظایف عمده این شورا این است که «شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود.» پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ـ و تا مدتها پس از آن ـ نام اعضای شورای انقلاب اعلام نشد. امام در ایامی که پیام مزبور را فرستاد، معرفی اعضای این شورا را به زمان آینده موکول کرد. شهید مرحوم آیتاللّه دکتر بهشتی، در خصوص تشکیل شورای انقلاب و ترکیب اعضای آن گفته است:
«افراد را امام تعیین میکردند با این معنا که اول امام به یک گروه 5 نفری از روحانیت مسئولیت دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره آینده مملکت تلاش کنند. این عده عبارت بودند از: آیتاللّه مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر و خود بنده. بعد با آقای مهدویکنی صحبت کردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شرکت نمودند. بدینترتیب هسته شورای انقلاب، یگ گروه 6 نفری شد. بعدها، از روحانیون: آیتاللّه طالقانی و خامنهای نیز اضافه شدند. به هر حال آن 6 نفر اولیه یعنی آقایان مطهری، رفسنجانی، باهنر، موسوی اردبیلی، مهدویکنی (و) خود من (بهشتی) شروع به مطالعه روی افراد کردیم، به تدریج آقای مهندس بازرگان، دکتر سحابی و عدهای دیگر از شخصیتها را که امام نیز قبلاً میشناختند و با آنها در پاریس دیدار داشتند و قرار بود روی آنها مطالعه کنیم و نظر نهاییمان را بدهیم، آنها را با نظر نهاییمان به امام در پاریس معرفی کردیم و امام نیز تأیید نمودند. به هر حال شورای انقلاب با ترکیبی از چند روحانی از روحانیت مبارز و چند نفر از چهرههای دارای سابقه مبارزات سیاسی براساس اعلام، در ایران و در منزل افراد تشکیل شد.»[2]
با چنین پیش زمینهای بود که امام تصمیم داشت به محض ورود به ایران، برنامههای مرحلهای تشکیل دولت اسلامی را آغاز نماید. چهار روز پس از بازگشت به ایران، حضرت امام خمینی، نخستوزیر دولت موقت انقلاب را منصوب و معرفی نمود و مهمترین حادثه طی ماههای آخر سال 57 را رقم زد. بنابراین حکم صادره از سوی امام خمینی که توسط حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در جمع حدود 400 خبرنگار از داخل و خارج کشور در تاریخ 16 بهمن 57 قرائت گردید. آقای مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت انقلاب منصوب شد. چنانکه در آغاز این حکم تصریح شده بود ـ و امام طی سالهای پس از پیروزی انقلاب بارها بر آن تأکید داشتند[3] ـ انتخاب آقای بازرگان به پیشنهاد شورای انقلاب بوده است، همچنین امام خمینی در حکم خویش، هوشیارانه آورده بودند:
«جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم... مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نمودهام تعیین و معرفی نمایید.»[4]
امام در طلیعه این فرمان، پشتوانه تعیین نخست وزیر را ـ که به واقع بیانی از اختیارات ولی فقیه است ـ «حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است»[5] عنوان کردهاند.
امام خمینی در بیاناتی که در مراسم معرفی نخستوزیری آقای مهندس بازرگان ایراد کرد، پس از تشریح شرایط کشور و این که ملت خواستار برپایی حکومت عدل اسلامی است، ابتدا نحوه حکومت در اسلام را که نمونه درخشان آن حکومت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ است به اجمال بیان نمود و اظهار داشت که «ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم.»[6] بخش دیگر سخنان رهبر انقلاب تأکید بر این واقعیت بود که رژیم پهلوی و مجالس منبعث از آن، و خصوصاً دولت منتخب چنین رژیم و مجلسی، غیرقانونی است و این پاسخی بود به اظهارات مکرر دولت بختیار که خود را تنها دولت قانونی در کشور میدانست حضرت امام. علت و فلسفه تعیین دولت موقت را پایان دادن به آشفتگیها تا تعیین دولت دایمی بر شمردن و با استدلال علمی و فقهی، مبنای شرعی و قانونی اختیار خویش در این انتصاب را بیان کردند و در پایان ضمن تأکید بر اینکه اطاعت از دولت شرعی واجب است، تلویحاً ملت ایران را دعوت نمودند که علاوه بر حمایتهای آشکار قبلی خود، نظر خویش را در خصوص این انتصاب ابراز دارند. نتیجه شکوهمند این دعوت را در
شناسنامه بعدی خواهیم آورد و در روزهای پس از آن خواهیم دید که آیا دولت موقت قادر بود تا از اینهمه حمایت بیدریغ رهبری انقلاب و مردمی که به رهنمودهای او همچون احکام شرعی مینگریستند، بهرۀ کافی در جهت پیشبرد مصالح انقلاب و خواستهای مردم و رهبری بگیرد یا...(منبع: کوثر، ج3، موسسه چاپ و نشر عروج، صص 138-141 )
[1]. برگرفته از روزنامههای 16 بهمن 57.
[2]. اطلاعات 31/4/1359.
[3]. از آنجمله، امام خمینی در پیام 3/12/67 خویش که به منشور روحانیت معروف گردید، با تواضع خاص خود نوشت: «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمۀ کشور به گروهی که عقیدۀ خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم». صحیفه امام؛ ج 21، ص 285
[4]. صحیفه امام؛ ج 6، ص 54 .
.
انتهای پیام /*