روزهای اواخر دی 57 آتش انقلاب، در سراسر سرزمین مقدس ایران اسلامی زبانه می کشید. مردم شجاع و مبارز با دادن هزاران شهید و مجروح، ابتکار عمل را در دست گرفته بودند. خانه های فساد، لانه های جاسوسی و مراکز توطئه تخریب شده و طعمۀ حریق می شدند. خبر خروج قریب الوقوع شاه، تمام سرسپردگان رژیم و عمال جنایتکارش را به وحشت انداخته بود. هر روز بر تعداد فراریان به خارج از کشور افزوده می شد. روزنامه ها خبر خروج ازهاری از کشور را درج کرده بودند و چند روز قبل از آن اویسی فرماندار نظامی تهران فرار را بر ماندن ترجیح داده بود.
مردم در حمله به زندانهای مخوف و سیاهچال های رژیم، زندانیان را آزاد می کردند و تظاهرات ملت قهرمان روز به روز خونین تر می شد. دانشگاهها پس از چندین ماه تعطیلی، در نتیجۀ مبارزات خستگی ناپذیر مردم، گشایش می یافتند. طبق اخبار درج شده در مطبوعات، صدهزار نفر در مراسم بازگشایی دانشگاه تهران که با پیام آیت اللّه طالقانی مورد تأیید قرار گرفته بود، شرکت داشتند.
روی کار آمدن دولت بختیار، فراهم شدن مقدمات خروج شاه، مأموریت ژنرال هایزر در تهران، احتمال وقوع کودتای نظامی و... از جملۀ اخبار مهم خبرگزاریها و رسانه های گروهی سراسر دنیا در آن برهه بود. هجوم نمایندگان آژانسهای خبری به نوفل لوشاتو و برگزاری بیست و یک مصاحبۀ مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی توسط رهبر انقلاب در طول تنها یک هفته، همگی حکایت از حساس بودن موقعیت کنونی مملکت و سردرگمی سران دولت آمریکا داشت. حضرت امام خمینی(س) در این روزها، متناسب با شرایط حاکم بر کشور و نقشه ها و توطئه های دشمنان انقلاب، چهار پیام انتشار دادند. اولین پیام ایشان، هشدار می داد که: «...اعلامیه هایی بدون امضا در تهران و شهرستانها منتشر می شود و اشخاص بسیاری را به اسم ساواکی و یا عمال شاه تهدید به قتل می کنند و خانه هایی را با همین بهانه ها سوزانده و به زن و فرزندان آنان اهانت نموده و آزار داده اند... اعمالی برخلاف اسلام و انصاف بدون رعایت حقوق شرعی انجام می گیرد که شاهد بر آن است که دستهای ناپاکی در کار است که با هرج و مرج و ایجاد رعب و وحشت نهضت مقدس اسلامی را متهم نموده و خدای نکرده به شکست بکشند... به نظر می رسد توطئه ای در دست اجراست که باید از آن جلوگیری کرد...[1]»
دولت بختیار کابینه خود را که شدیداً مورد حمایت رسانه های گروهی غرب قرار گرفته بود، روز 21 دی ماه، برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس شاه معرفی کرد. وی برنامه دولت خود را، انحلال ساواک، محاکمه سریع غارتگران و خلافکاران ساواک، اعادۀ حیثیت و پرداخت غرامت به زندانیان سیاسی و خانوادۀ شهدا، لغو تدریجی حکومت نظامی و... اعلام می کرد.
حضرت امام در سخنرانی خود در روز 24 دی ماه، ضمن نقشۀ بیگانه خواندن برنامۀ دولت بختیار، فرمودند: «...این هم وعدۀ این را می دهد که ما اشخاصی که استفادۀ غیرمشروع کردند محاکمه می کنیم. ما از ایشان می پرسیم که خوب شاه چطور؟ شاه این اموالی را که الآن دارد، این اموالی را که به خارج منتقل کرده است، اینها همه مشروع است یا استفادۀ غیرمشروع است؟ اگر استفادۀ مشروع شما می دانید، خود شما هم مجرمتر از همۀ مجرمها هستید... خوب شما وعده می دهید که من محاکمه می کنم این اشخاصی که خیانت کرده اند؛ خوب شاه را بگیرید... نگذارید فرار کند؛ محاکمه کنید، اموال مردم را از او بگیرید...»[2]
از ورود ژنرال هایزر به ایران، ده روز می گذشت. هودینگ کارتر سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا در گفتگویی اعلام کرد: «ژنرال هوایی روبرت هویزر، معاون فرماندهی نیروهای امریکا در اروپا، چند روزی بیش از وقت تعیین شدۀ قبلی در ایران اقامت خواهد کرد تا بتواند با رهبران نظامی ایران بیشتر گفتگو کند. هویزر به عنوان نمایندۀ دولت آمریکا با چند نفری از فرماندهان ارتش ایران به گفتگو نشسته و به آنان توصیه کرده است تا از دولت بختیار حمایت کنند[3].»
این در حالی بود که بختیار اظهار می داشت: «من هرگز نام این ژنرال ـ هویزرـ را نشنیده ام، هرگز با سفارت آمریکا تماسی نداشته ام[4].» ژنرال هایزر در خاطرات خود، ماجرای دومین روز اقامت خود در ایران و گفتگویش با سولیوان سفیر امریکا را چنین توصیف می کند: «...در مورد مقاصد اصلی خودم، به او توضیح دادم و نظر او را جویا شدم. صحبت های ما مأیوس کننده بود. سولیوان معتقد بود ارتش ایران به جایی رسیده است که توان انجام هیچ کاری را ندارد. به اعتقاد سولیوان، کار شاه تمام بود و باید هرچه زودتر ایران را ترک می کرد. به اعتقاد او بختیار هم نمی توانست دولت تشکیل دهد. سولیوان در شرایط ایران زندگی کرده بود، اما برای من هم دشوار بود پیش بینی او را بپذیرم که بختیار شکست خواهد خورد. آن هم در شرایطی که هنوز سرکار نیامده بود. من با اطلاع از تجارب و ارادۀ قاطع سولیوان و اعتقادات شخصی او به اختلاف نظر خود با او در جهت انجام وظیفه، پی بردم، برای من عجیب بود که با دستور رئیس جمهوری، وارد ایران شدم که همه را وادار به حمایت از بختیار کنم، اما از نمایندۀ رئیس جمهوری شنیدم که بختیار قبل از آغاز بازی، شکست خورده است...[5]»
اقامت هایزر در ایران و ورود جرج براون ـ وزیر خارجۀ اسبق انگلستان و طراح کودتا در مصر در زمان ناصر ـ به تهران، برای هر شنونده ای سؤال برانگیز بود. خبر احتمال کودتای خونین و قتل عام گستردۀ مخالفین رژیم در صورت شکست دولت بختیار، در میان مردم پخش و موجب شایعاتی شده بود. این خبر، حالتی از یأس و تردید را در وجود عده ای از دست اندرکاران مبارزه و هماهنگ کنندگان اعتصابات به وجود آورده بود. حضرت امام خمینی(س) در دومین پیام خود که در روز 22 دی صادر کردند، ضمن تقویت روحی مردم مبارز، تشویق آنها به ادامۀ تظاهرات و اعتصابات، مردود و محکوم دانستن هر نوع حرکت خائنانه حتی کودتای نظامی و حرام شمردن هر نوع همکاری با دولت بختیار، تشکیل «شورای انقلاب» را اعلام کردند. این پیام آثار همۀ شایعات و حالت یأس و تردید را از روحیۀ ملت زدود.
در بخشی از این پیام آمده بود: «...این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است؛ از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیۀ آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود...[6]» پیام سوم و چهارم رهبر انقلاب نیز به ترتیب در جهت خنثی نمودن توطئۀ حمله به ارتش و سربازها و شهربانی ها و سایر مؤسسات دولتی به محض رفتن شاه، و تقدیر از مردم کردستان در حفظ وحدت کلمه بود[7].
سیل خروشان انقلاب، با رهبری حکیمانۀ حضرت امام، تمام موانع و سدهایی که دشمنان انقلاب در برابر نهضت اسلامی ایجاد می کردند فرو می ریخت. سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا طی پیام قاطعانه ای از ارتش خواست که حمایت خود را از بختیار دریغ نکنند و از هر گونه قدرت نمایی بپرهیزند. وی گفته بود: «ما معتقد نیستیم که کودتا اجازه خواهد داد که مسائل ایران حل شود[8]» و این در حالی بودکه قره باغی ـ رئیس ستاد ارتش ـ اعلام کرده بود: «تمرد در ارتش سرکوب می شود.[9]»
البته هدف پیام وزارت خارجۀ امریکا و سخن رئیس ستاد ارتش، فریب ملت ایران و اغفال افکار عمومی بود؛ چون از جملۀ مأموریتهای ژنرال هایزر در ایران، تهیه مقدمات یک کودتای نظامی بود. ژنرال آمریکایی در رابطه با ملاقات خود با قره باغی، اظهار داشته است: «..فرصتی دست داد تا بحث را به «هیأت» (گروه کودتا) بکشانم: آیا شما از کارهای این هیأت خبر دارید؟ او گفت که اطلاع کمی دارد، اما واقعاً اعتقاد دارد که هیأت در تاریکی به سر می برد... گفتم که علاقمندم این هیأت طرحهایی داشته باشد که در موقع سقوط دولت، به موقع اجرا بگذارد و یا هر وقت که به دلایلی، اقدام نظامی لازم باشد، وارد عمل شود...[10]»
حضرت امام خمینی(س) در بیانات خود با اشاره به این موضوع فرمودند: «... از طریقهای مختلف گفته اند ولو اینکه من خیلی باورم نیامده است ـ قضیه این است که اینها می خواهند که کودتا بکنند... بنا دارند که به مجرد اینکه شاه برود آنها کودتا کنند، و کودتای خشن و چه کنند و چه کنند... کودتای نظامی مگر غیر از نظامی است؟ کودتای نظامی معنایش این است که باز یک نظامی می آید سرِ کار و باز یک خرده زیادتر مردم را می کشند. مردم که ایستادند برایش، مقابلش... بعید می دانم که امریکا اینقدر بی عقل باشد...»[11]
سخنان امام پاسخی علنی و تأکیدی بود بر آنچه که فرستادگان رئیس جمهور فرانسه و حاملان پیام تهدیدآمیز جیمی کارتر در روز 18 دی ماه اعلام داشتند. شرح این دیدار مهم را براساس نوشته یکی از کسانی که در جریان ملاقات حضور داشته است[12] چنین است:
«چند روز بعد از پایان کنفرانس گوادلوپ کارتر پیامی برای امام می فرستد که در آن با کمال وقاحت اعلام می کند که دولت بختیار مورد حمایت آمریکاست و از امام می خواهد که از وی حمایت نماید! و تهدید می کند که در صورت مخالفت آیت اللّه با دولت بختیار وقوع یک کودتای نظامی حتمی است، و اینکه بهتر است آیت اللّه در بازگشت به ایران عجله نکنند!! چگونگی انتقال این پیام به امام از این قرار است که در 18 دیماه (هشتم ژانویه 79) دو نفر از جانب ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه، برای دیدار امام به نوفل لوشاتو آمدند. این اولین باری بود که نمایندگان رسمی شخص رئیس جمهور بدیدار امام می آمدند و روشن بود که باید مسأله مهمی مطرح باشد. ورود آنان به مقر امام در حالی بود که دهها خبرنگار در اطراف منزل برای کسب خبر پرسه می زدند و لذا از ورود آنان مطلع شده و می خواستند بدانند که چه خبر است.
در این ملاقات که من نیز حضور داشتم بعد از مبادله تعارفات معمولی، یکی از آنها شروع به صحبت کرد و گفت:
[... هدف از دیدار، پیغامی است که برای آیت اللّه دارند. این پیغام از طرف پرزیدنت کارتر برای امام می باشد. وی در مکالمۀ تلفنی، از پرزیدنت ژیسکاردستن درخواست نموده است که این پیغام را به شما برسانیم.
پرزیدنت کارتر در پیغام خود، خواسته است که آیت اللّه تمامی نیروی خود را برای جلوگیری از عدم مخالفت با بختیار به کار برد. حملات به بختیار خطرات بسیار زیادی دارد، و قماری است که به تلفات زیادی منجر خواهد شد. به نظر پرزیدنت کارتر احتراز از هر گونه انفجاری در ایران، به نفع همه خواهد بود. خروج شاه قطعی است، و در آیندۀ نزدیکی رخ خواهد داد. به نظر کارتر مناسب خواهد بود که وضعیت را تماماً زیر کنترل خود بگیرید، تا آرامش باشد. آنچه لازم است بگویم، این است که بدانید خطر دخالت ارتش هست، و وقوع این خطر، اوضاع را بدتر خواهد نمود. آیا بهتر نخواهد بود که یک دورۀ سکوت و آرامش به وجود آید؟ پرزیدنت کارتر آرزو دارد که این پیغام، کاملاً مخفی و محرمانه بماند. یک وسیلۀ ارتباطی مستقیم با آیت اللّه ، باید فراهم گردد تا مرتب در جریان حوادث گذاشته شوید؛ و این به نفع کشور شما، و خصوصاً آیت اللّه می باشد.
وزیر خارجه (فرانسه) پیغام داد، که محرمانه ماندن پیغام کارتر به امام، مفید است؛ چرا که امکان ادامۀ این ارتباط را خواهد داد. به من هم دستور داده شده که بگویم پیغام و محتوای آن خیلی منطقی است، و انتقال قدرت در ایران باید کنترل بشود و با احساس مسئولیتهای شدید سیاسی همراه باشد.]
پس از ختم سخنان نماینده ژیسکاردستن، امام در پاسخ به پیام کارتر گفتند:
پیام آقای کارتر، دو جهت در آن بود؛ یکی راجع به موافقت کردن با حکومت فعلی، که دولت بختیار باشد؛ یا حداقل سکوت در این شرایط، و حفظ آرامش در این فترت؛ و یکی هم راجع به احتمال کودتای نظامی و یا پیش بینی کودتای نظامی، پیش بینی کشتار وسیع مردم، که ما را از آن می ترسانید.
اما راجع به دولت بختیار؛ شما سفارش می کنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. بر فرض آنکه من چنین خطایی بکنم، ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد، برای آن است که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسلۀ پهلوی خارج بشود. ملت ما حاضر نیست که تمام خونها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد، یا برود و بدتر از اول برگردد؛ و نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند؛ و آن هم برخلاف قانون اساسی است، که من مکرر تشریح کرده ام.
و اما قضیۀ اینکه آرامش باشد، ما همیشه می خواهیم مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند؛ اما به دست آوردن آرامش، با وجود شاه امکان ندارد؛ و ما نمی توانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم.
آقای کارتر اگر حُسن نیت پیدا کرده اند و می خواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشوند، خوب است که شاه را ببرند و دولت [بختیار] را هم پشتیبانی نکنند؛ و به میل ملت که یک امر مشروعی هست و خواسته است؛ از میل ملت جلوگیری نکنند. و اما قضیۀ کودتا. الآن از ایران به من اطلاع دادند که یک کودتای نظامی در شُرف تکوین است و می خواهند کشتار زیادی بکنند؛ و از من خواسته اند کالاهای امریکایی را تحریم کنم، و به امریکا اخطار کنم که اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما می بینند؛ و اگر شما حُسن نیت دارید باید جلوگیری کنید. برای من گفته اند، پیغام داده اند، که اگر کودتای نظامی بشود، حکم جهاد مقدس باید داد.من کودتا را نه به صلاح ملت می دانم، و نه به صلاح امریکا؛ اگر (کودتا) بشود از چشم شما می دانیم. من نمی دانم ملت امریکا بعدها چه خواهد کرد؛ و من به حکم اینکه یک شخص روحانی هستم، و مصلحت بشر را همیشه در نظر دارم و مصلحت ملت خودم را در نظر دارم، به شما توصیه می کنم که جلوی این خونریزیها را بگیرید و نگذارید این خونریزیها تحقق پیدا کند؛ و ایران را به حال خود واگذارید؛ که اگر بکنید، نه گرایش کمونیستی خواهد داشت و نه سایر مکاتب انحرافی؛ نه تسلیم شرق و نه تسلیم غرب خواهد شد.
تأکید می کنم که اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی ـ که قانونی نیست ـ کنار برود، و ملت را به حال خود باقی بگذارند، تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، برای نقل قدرت؛ تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد. و در غیر این صورت امید آرامش نیست؛ و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در ایران، که کسی نتواند جلوی آن را بگیرد. و ملت ایران از کودتای نظامی نمی ترسد؛ برای آنکه ماههاست که با قدرت نظامی ـ هر چه سخت تر ـ با مردم معامله شده است و نتوانسته اند آرامش برقرار سازند. و الآن نظام و ارتش که از چند ماه قبل، سست تر و ضعیف تر است، برای آنکه در باطن ارتش اختلافات ایجاد شده است و بسیاری به ما می پیوندند و کودتا را خفه می کنند؛ لکن با کشتاری، که من میل ندارم واقع شود. من به شما توصیه می کنم، از کودتا جلوگیری کنید که اگر بشود ملت ایران از شما می دانند، و برای شما ضرر دارد. این تمام پیغام من است به کارتر.[13]
طراحان برنامه های حفظ رژیم سلطنتی در روز 23 دی، در آستانۀ فرار شاه، طرح «شورای سلطنت» را برپا کردند؛ و مردم، فارغ از توطئه های پیدا و پنهان دشمنان انقلاب، با ایمان راسخ به رهنمودهای رهبری، نهضت اسلامی خود را تداوم بخشیدند. این بار، مردم تهران و چند شهر دیگر، در لولۀ مسلسل نظامیان «گل» گذاشتند.
[1]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 402 [2]. همان، ص 456 [3]. دو سال آخر، ص 258 [4]. همان مأخذ [5]. مأموریت در تهران، ص 20 [6]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 426 [7]. همان، ص445 و 447-449 [8]. دو سال آخر، ص 262 [9]. همان مأخذ، ص 263 [10]. مأموریت در تهران، ص 43 [11]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 458 - 463 [12]. دکتر ابراهیم یزدی آخرین تلاشها در آخرین روزها، ص 91ـ 95. گفتنی است که تدوین مطالب این کتاب کوششی است ناموفق از سوی نویسندۀ آن در جهت تکذیب رابطۀ دولت بختیار و مسئولین نهضت آزادی و اعلام عدم حمایت آنان از بختیار. کوششی که مصاحبهها و اظهار نظرهای صریح و متعدد ملیگرایان و مسئولین نهضت آزادی در طول سال 57 بویژه هنگام تغییر کابینههای رژیم، که در مطبوعات آن زمان و مجموعه اسناد منتشر شده از سوی نهضت آزادی درج گردیده است و همچنین اسناد بدست آمدۀ لانه جاسوسی آمریکا، آن را خنثی کرده است. گذشته از اسناد و نوشتههای آقای مهندس مهدی بازرگان مسئول نهضت آزادی ایران، موارد متعددی از کتاب انقلاب ایران در دو حرکت نشانههایی از واقعیتی است که کوشش مزبور را زیر سؤال میبرد. [13]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 375 - 377 .
منبع: کوثر، مجموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی(س) همراه با شرح وقایع انقلاب اسلامی، ج2، چاپ و نشر عروج، ص ص 577- 583
.
انتهای پیام /*