اگر سخنان و بیانات ارزشمند حضرت امام خمینی(س) در صحیفه را مورد مطالعه قرار دهیم، می یابیم که در مقاطع گوناگونی دانشجویان را خطاب قرار داده و انتظارات خویش و جامعه را درباره آنان بیان کرده است. امام از دانشگاهیان انتظار دارند همچون ناظری بصیر و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه عملکردها و تصمیم گیریها را مدنظر داشته و با نقادی دلسوزانه خطا و لغزش احتمالی را گوشزد نمایند و همچون مشاوران و کارشناسانی امین، مساعدت خویش را از دست اندرکاران و مجریان امور دریغ ندارند. همچنین در رخدادها و مراحل حساس و تعیین کننده ای همچون انتخابات، همراه با دیگر بازوان فکری جامعه، با ارائه ملاکها و معیارها مردم را برای مشارکت و حضور مؤثر در سرنوشت خویش مدد رسانند و در جهت گیریها و خلق بسترهای اجتماعی فرهنگی تسهیل کننده راه تحکیم مقاومت ملی و انقلابی در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامی و هادی باشند و به مدد قدرت فنی و دانش خویش در تشخیص و افشای ترفندهای دشمنان، لحظه ای درنگ به خود راه ندهند.
گزیده ای از بیانات ایشان را در همین ارتباط گردآوری کرده ایم که در ادامه می خوانید:
استقبال از حکومت اسلامی
دانشجویان چشمشان باز است. شما مطمئن باشید اگر این مکتب را عرضه نمایید و حکومت اسلامی را چنانکه هست به دانشگاهها معرفی کنید، دانشجویان از آن استقبال خواهند کرد. دانشجویان با استبداد مخالفند؛ با حکومتهای دست نشانده و استعماری مخالفند؛ با قلدری و غارت اموال عمومی مخالفند؛ با حرامخوری و دروغپردازی مخالفند. با اسلامی که طرز حکومت اجتماعی و تعالیم دارد، هیچ دانشگاه و دانشجویی مخالفت ندارد.(1)
وحدت مذهبی در دانشگاه
سعی کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید؛ تبلیغات مذهبی بکنید؛ مسجد بسازید؛ اجتماعاً نماز بخوانید؛ تظاهر به نماز خواندن بکنید. وحدت مذهبی لازم است. وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد می کند. اگر علاقه به استقلال ایران دارید، وحدت مذهبی داشته باشید.(2)
مخالفت با طرحهای استعماری
بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح[1] مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند. بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساکت ننشینند.(3)
توجه به مکتب مترقی اسلام
من با کمال تأسف از وضع ایران، به شما دانشجویان داخل و خارج امیدوارم؛ امید روزی که کشور از لوث وجود اجانب و عمال آنها پاک شود. شما ای جوانان عزیز! یأس به خود راه ندهید، حق پیروز است... بر شما جوانان روشنفکر و دانشمند است که از اوضاع عبرت بگیرید و بر اجتماع خود افزایش دهید و از مخالفتهای بی اساس احتراز کنید، و مکتبهای بی اساس دیگران را کنار گذاشته، به مکتب مترقی اسلام روآورید، و در راه حق و محو باطل دست به دست هم دهید، و مردم را از اهداف پاک اسلام با خبر کنید، و از جنایات و خیانات عمال اجانب پرده بردارید؛ و از خداوند متعال استمداد کنید، «اِنَّهُ وَلِیُّ التَّوْفیق».(4)
دفاع از اسلام
وظیفۀ عموم مسلمانان و خصوص علمای اعلام و روشنفکران و دانشگاهیهای علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیاتبخش آن، که ضامن استقلال و آزادی است، و از میهن بزرگ خود ـ که مهد بزرگان و آزادیخواهان بوده و اکنون در شرف سقوط است ـ از فرصت استفاده کنند و گفتنیها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین المللی و سایر جوامع بشری برسانند.(5)
تحصیل علم با کمال جدّیت
باید چه طبقۀ جوان روحانی و چه دانشگاهی، با کمال جدیت به تحصیل علم، هر یک در محیط خود ادامه دهند. این زمزمۀ بسیار ناراحت کننده که اخیراً بین بعضی جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایده ای دارد، مطلبی است انحرافی و مطمئناً یا از روی جهالت و بیخبری است و یا با سوءنیت و از القائات طاغوتی شیطانی است که می خواهند طلاب علوم دینی را از علوم اسلامی باز دارند که احکام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت به دست خودمان تحقق پیدا کند، و جوانان دانشگاهی ما را انگل و متکی به قشرهای استعماری بار بیاورند که همه کس چون همه چیز وارداتی باشد و احتیاج به اجنبی در تمام ابعاد و رشته های علمی هر چه بیشتر روزافزون شود؛ و این خطر بزرگی است که کشور را هر چه بیشتر به عقب می راند. اگر علوم اسلامی مردانی متخصص نداشت، تا کنون آثار دیانت محو شده بود؛ و اگر پس از این نداشته باشد، این سد عظیم مقابل اجانب منهدم می شود و راه برای استثمارگران هر چه بیشتر باز می شود و اگر دانشگاهها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را در دست می گیرند و سرپرستی می کنند. باید جوانان با این فکر غلط استثماری مبارزه کنند؛ و بهترین و مؤثرترین مبارزه با اجنبی، مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست. و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است.(6)
التزام به احکام اسلام
باید جوانان روحانی و دانشگاهی قسمتی از وقت را صرف کنند در شناخت اصول اساسی اسلام که در رأس آن توحید و عدل و شناخت انبیای بزرگ، پایه گذاران عدالت و آزادی است، از ابراهیم خلیل تا رسول خاتم ـ صلی اللّه علیه و آله و علیهم اجمعین ـ و در شناخت طرز تفکر آنها از نقطۀ اقصای معنویت و توحید تا تنظیم جامعه و نوع حکومت و شرایط امام و اولی الامر و طبقات دیگر، از امرا و ولات و قضات و فرهنگیان که علما هستند و متصدیان مالیات اسلامی و شرایط آنها تا برسد به شُرطه و کارمندان شهربانی؛ و ببینند اسلام چه کسانی را برای حکومت و کارمندان آن به رسمیت شناخته و چه کسانی از شغل حکومت و شاخه های آن مطرود است.
باید شما دانشجویان دانشگاهها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آرای شخصی خود در تفسیر آیات کریمۀ قرآن مجید و در تأویل احکام اسلام و مدارک آن جداً خودداری کنید، و ملتزم به احکام اسلام به همۀ ابعادش باشید. و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است، در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت، در اسلام به طور کامل می باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست. و لازم است مراقب باشید با کمال دقت و هوشمندی که کسانی که التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش ولو در اصلی از اصول با شما موافق نیستند، آنها را دعوت به التزام کنید؛ و اگر مؤثر نشد از شرکت دادن آنها در اجتماعات و انجمنهای اسلامی احتراز کنید. و گمان نکنید زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک می کند و پس از وصول به هدف، آنها قابل تصفیه هستند. باید بدانید و می دانید که قشرهای غیرمسْلم یا غیرملتزم به اسلام، از پشت به شما خنجر می زنند و شما را قبل از وصول به هدف از کار می اندازند یا نابود می کنند. از تجربه های سابق عبرت بگیرید.(7)
برخورد با استادان منحرف
ای فرزندان ایران! پیوندتان را با ملت بزرگمان که تنها می خواهد روی پای خود بایستد و هیچ گونه گرایشی به شرق و غرب نداشته باشد، و به همین مناسبت مورد هجوم چپ و راست قرار گرفته است و هر روز شاهد کشتار دسته جمعی آنان به دست شرق و غرب هستیم، مستحکمتر کنید، و با شعار واحد توحیدی، دست جباران و غارتگران بین المللی را از مخازن غنی خود کوتاه کنید، و با دست یافتن به مخازن بزرگ و کوتاه کردن دست زمامداران، کرسی نشینان خیانتکار، با همت ملت بزرگ به ادارۀ کشور بپردازید؛ و سرمایه های عظیمی که امروز به دست دزدهای غارتگر بین المللی و دودمان پهلوی و بستگان آنان و
هیأت حاکمه و دیگران تباه می شود، در راه صلاح و خیر ملت و مملکت به کار اندازید. بساط هرج و مرج و اسراف و هــرزه گریها را به برکت حکومت اسلامی درهم پیچید و کشور خود را نجات دهید. و به خدای بزرگ اتکال کنید که نگهدار و معین شماست. ...
اگر از استادان و دبیران و سران قوم، انحرافی از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده در رأس آن است دیدید، شدیداً اعتراض کنید و راه ملت را که راه خداست به آنان پیشنهاد کنید، و در صورتی که نپذیرفتند، از آنان احتراز کرده و صریحاً مقاصد منحرف آنان را برای مردم مظلوم شرح دهید؛ که اینها خائن به دین و ملت و کشورند و می خواهند شاه و اربابان او و چپاولگران بین المللی به غارتگری خود ادامه دهند و ملت را به حال فقر و عقب ماندگی نگه دارند.(8)
حفظ انسجام
متفکرهای ما، روشنفکرهای ما، همۀ دانشجویان و دانشگاهیان، بدانند که نقشه این است و آثارش را ما داریم می بینیم. این گروه گروه شدنها برای همین است که نگذارند این انسجامی که بوده حفظ شود. می خواهند نگذارند مردم بیدار بشوند و راه خودشان را پیدا کنند؛ همان راهی را که اسلام دستور داده که همه با هم باشید. خداوند وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه جَمِیعاً ولاَتَفَرَّقُوا[2] را بر مردم واجب کرده. همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد. با تفرق همۀ فسادها هست. و با تمسک به خداوند همۀ صلاح و سعادتها هست.
خداوند ان شاءاللّه همۀ شما را و همۀ ما را و همۀ ملت را بیدار کند. و همۀ ما در راه اسلام و در راه استقلال مملکت و در راه حقیقت و آزادی قدم بردارد و این نهضت را به آخر برسانیم.(9)
تزکیه نفس
برای شما مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت [و] در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد. عالِم تربیت شده به تربیت انسانی، که همان تربیت اسلامی است. کوشش کنید که هر قدمی که برای علم برمی دارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوا در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه ان شاءاللّه بیرون می آیید یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید. برای معلوماتتان، هم امانتدار باشید و هم تزکیۀ نفس کرده باشید؛ نفس خودتان را مهار کرده باشید. نفس انسان سرکش است. و سرکشی آن انسان را به زمین می زند. همان طوری که اگر انسان سوار یک اسب سرکش باشد و مهار نداشته باشد این اسب سرکش انسان را به هلاکت می رساند، نفس انسان بدتر از هر سرکشی است. سرکشی نفس، انسان را به هلاکت می رساند. هر قدمی که برای تعلیم و تعلم برمی دارید، همراه آن قدم، قدمی باشد برای مهار کردن نفستان که از این سرکشی که دارد و آزادی که برای خودش فرض می کند که هیچ مهاری در کار نباشد؛ خودتان مهار کنید نفس خودتان را... اینطور نباشد که تعلم باشد، شما در طرف علوم طبیعی و این طایفه هم در طرف علوم فقهی و الهی، دقایق علوم را بررسی کنید، لکن از آن جهالاتی که در نفس است و از آن سرکشیهایی که در نفس است غفلت بکنید. اگر غفلت بکنید، هر قدمی که در علم بردارید از انسانیت دور شده اید؛ هی دورتر. انسانیت یک راه مستقیمی است، یک راه مستقیم که اگر از این ور کسی برود مُعْوَج است و برخلاف انسانیت است؛ اگر از آن ور هم برود برخلاف است و آن کسی که اعوجاج پیدا کرد و راه مستقیم نرفت، هر چه پیش برود دور می شود از راه انسانیت. مثل این می ماند که یک خط مستقیم بکشید، دو خط اینطور، هر چه این خط جلوتر برود، از خط مستقیم دور می شود.
هر چه درس بخوانید و بخوانیم، اگر چنانچه به راه مستقیم نباشیم و مهار نکنیم معلومات خودمان را و مهار نکنیم نفس خودمان را و در این راه مستقیم نکُشیم نفس را، هر چه معلومات زیادتر بشود، از انسانیت، انسان دورتر می شود و مشکلتر می شود انسان خودش را برگرداند.
شما که الآن جوان هستید قوای جوانی را الحمدللّه دارید و مبتلای به سستیهای پیری نشدید، زود می توانید خودتان را اصلاح کنید. خیال نکنید که بگذاریم آخر عمر، آن وقت توبه بکنیم. آخر عمر توبه ممکن نیست برای آدم، اگر از اول عمر دنبال قضیه نباشد، خودش، خودش را نسازد، آخر عمر دیگر نمی تواند؛ قوای شیطانی در انسان ریشه کرده و قوی شده و قوّۀ خود آدم، ضعیف شده و اراده اش ضعیف شده و کاری از او نمی آید.
جوانها قدر جوانیشان را بدانند که صرف کنند در علم و در تقوا و در سازندگی خودشان که اشخاص امین صالح بشوند که مملکت با اشخاص امین صالح می تواند مستقل باشد. همۀ این پیوستگیهایی که ما به خارج پیدا کردیم دنبال این بود که ما رجال صالح نداشتیم. آن وقت اگر رجال صالحی بودند، کنار بودند؛ کنار گذاشته بودند. آنهایی که در میدان بودند رجال صالح نبودند، دانشمند هم بودند، اما رجال صالح نبودند، به درد مملکت نمی خوردند! و آنها بودند که ما را پیوستۀ به خارج کردند و سالهای طولانی مملکت ما در حلقوم خارجیها منافعش فرو رفت؛ و به ما آن کردند که الآن می بینید که هیچ نداریم. شماها ذخایر این مملکت هستید، جوانید، دانشجو هستید، ذخیرۀ این مملکت هستید، طوری بکنید که این ذخیره ها برای مملکتتان مفید واقع بشود و خودتان را اصلاح بکنید تا ان شاءاللّه یک انسانهای متعهد صحیح العمل امین؛ کشورتان دست خودتان و خودتان اداره اش بکنید. آدم امین را هیچ کس نمی تواند مُعْوَجش کند. اشخاصی که اعوجاج دارند اینها امانت ندارند؛ اینها صلاحیت ندارند.(10)
مقابله با منحرفان و تفرقه افکنان
آنچه کراراً تذکر داده ام، و رمز پیروزی است؛ اتحاد گروههای دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی ـ ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند، و شما جوانان عزیز را ـ که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست ـ به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید، و به علم و ادب ـ که مایۀ پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است ـ اشتغال پیدا کنید. و باید بدانید اختلاف و تفرقه سرچشمۀ تمام بدبختیها و اسارتهاست. ممکن است عناصر فاسدی در دانشگاه و سایر مدارس در بین جوانان ما نفوذ کنند و با برنامه ای حساب شده تفرقه افکنی کنند. لازم است با هوشیاری آنان را شناسایی کنید و بشناسانید، که جوانان عزیز ما از توطئه آنان مطّلع شوند، و در راه خنثی نمودن آن کوشا شوند.(11)
خودیابی و خودباوری
شما دانشجوهای عزیز خودتان در صدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیایید. این گمشدۀ خودتان را پیدا کنید. گمشدۀ شما خودتان هستید. شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند، و شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید، می خواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همۀ قشرها در این مملکت، همۀ قشرها بنای بر این بگذارند که خودشان باشند.(12)
نرفتن به راه اشتباه
طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روی مبانی اسلامی مطالعه کنند و شعارهای گروههای منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج اندیشیها نمایند. این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست. و همه باید بدانید که التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمرۀ تلخ این نوع تفکر در سالهای آینده روشن می گردد. با کمال تأسف گاهی دیده می شود که به علت عدم درک صحیح و دقیق مسائل اسلامی، بعضی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کرده اند و معجونی بوجود آورده اند که به هیچ وجه با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست. دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیرمتعهد را نروید و از مردم خود را جدا نسازید.(13)
استفاده از کتب استاد مطهری
اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروههای ضد انقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقۀ روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود. از خداوند متعال توفیق همگان را خواهانم.(14)
پر کردن مساجد
شما دانشگاهیها، شما دانشجوها، همه تان مساجد را بروید پر کنید. سنگر است اینجا. سنگرها را باید پر کرد.(15)
تقویت ایمان خویش
کوشش کنید که در این دانشکده ها و دانشگاهها که هستید، ایمان را در خودتان تقویت بکنید. ایمانی که هم در اینجا شما را شرافتمند می کند و هم در پیشگاه حق آبرو دارید و با آبرومندی وارد می شوید به حق تعالی.(16)
مغز متفکر ملت
این محفل،[3] محفل معلم و دانشجوست؛ دو گروهی که اگر اصلاح بشوند، یک مملکت را اصلاح می کنند و اگر ـ خدای نخواسته ـ در غیر این معنا باشند، کشورها به تباهی کشیده می شوند. مقام معلّم و مقام دانشجو، که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد، از اموری است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفۀ معلم و دانشجو مشخص باشد تا ان شاءاللّه ، بر آن طریقی که اسلام می خواهد و مقام انسانیت اقتضا می کند، از همان طریق راه بروند و طیّ مقامات رابکنند و به آنجایی برسند که انسان شوند.(17)
تداوم دهندۀ راه انقلاب
شما جوانان دانشجو و جوانان عزیزی که از هر جا آمده اید، امید این ملت هستید که باید این راهی را که فرا راه شما گذاشته شده است به آخر برسانید. و این نهضتی را که در راه او آن همه جانفشانی شده است، ادامه بدهید. و این صراط مستقیمی را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبی اکرم آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند، و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند به راه انسانیت و خروج از همۀ انحای کفر و الحاد و خروج از همۀ ظلمات به نور مطلق، باید شما جوانها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم و در مکتب حضرت صادق پیروانی شایسته باشید.(18)
برخورد با منحرفین
دانشگاه که باز شده است، بدانند این جوانهاکه دستها ممکن است در کار باشد که باز مسائل را طور دیگری کنند و شماها را منحرف کنند. همان دفعۀ اولی که شما از یک استاد یا از یک دانشجو یک چیز انحرافی دیدید، همان دفعۀ اول گزارش بدهید تا جلویش گرفته بشود.(19)
کوشش برای اعتلای کشور
امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است و قید و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است، جوانان عزیز دانشگاهی هرچه بیشتر در کسب علوم و فنون در اعتلای کشور معظم خود کوشش نمایند؛ و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیری کنند، و نگذارند محیط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد. و اگر انحراف و گرایشی به شرق و غرب خدای نخواسته از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند، به ستاد فرهنگی اطلاع دهند، و در رفع آن با ستاد همراهی لازم را بنمایند.(20)
دخالت در امور سیاسی
در دانشگاه بعض از اشخـاص رفته انـد گفته اند که دخـالت در انتخابـات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا می گفتنـد که مجتهـدین در سیـاست نبـاید دخـالت بکنند، این منـافی با حق مجتهـدین است، آنجـا شکست خورده انـد حالا عکسش را دارند می گوینـد. این هم روی همیـن زمینـه است، اینـکه می گویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین می کند.
انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همۀ ملت را تعیین می کند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلاً یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟! این یک توطئه ای است که می خواهند همان طوری که در صدها سال توطئه شان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفاده های زیاد کردنـد و ما ضررهای زیـاد از این بردیـم، الآن هم گرفتـار ضررهـای او هستیـم. حالا دیدند آن شکست خورد، یک نقشۀ دیگـر کشیـدند، و آن ایـن است که انتخابـات حق مجتهـدین است، انتخابـات یا دخـالت در سیاست حق مجتهدین است. دانشگاهیها بدانند این را که همان طوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلاً مدرسه ای و اینها نیست، همه شان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این یک توطئه ای است برای اینکه شما جوانها را مأیوس کنند.
بیدار باشید! توجه کنید! اینها با توطئه هایشان می خواهند کار را انجام بدهند، نمی توانند با دخالت نظامی کار بکنند، اینها می خواهند با شیطنتهایشان کار خودشان را انجام بدهند. آن وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شکست خورده. حالا می گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی، در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند، و چند نفر پیرمرد ملاّ بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران. برای اینکه، آن یک عده از علما را کنار می گذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته می شوند، این تمام ملت را می خواهد کنار بگذارد. یعنی نه اینکه این می خواهد مجتهد را داخل کند، این می خواهد مجتهد را با دست همین ملت از بین ببرد. باید دانشگاهیها متوجه باشند که اگر چنانچه افرادی در دانشگاه هستند که شیطنت دارند می کنند، اینها را باید توجه کنند که گول اینها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بکنند. انتخابات سرنوشت حتی شمایی که در آنجا هستید را تعیین می کند.(21)
جلوگیری از نفوذ عناصر انحرافی به دانشگاهها
اکنون بحمداللّه تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همۀ اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود. و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.(22)
پیوست ها:
1) ولایت فقیه، ص 130
2) سخنرانی در جمع دانشجویان و طلاب، صحیفه امام، ج 1، ص 267ـ 268
3) پیام به روحانیون و ملت ایران، همان، ص412
4) پیام به عموم مسلمین و دانشجویان، همان، ج 3، ص171ـ172
5) پیام به علما و ملت ایران، همان، ص 262
6) پیام به انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، همان، ص 326ـ327
7) پیام به انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، همان، ص322ـ323
8) پیام به ملت ایران، همان، ص 484ـ486
9) سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم، همان، ج8، ص315ـ316
10) سخنرانی در جمع دانشجویان اهواز، همان، ج 9، ص3ـ5
11) پیام به استادان، دانشجویان و دانش آموزان، همان، ج10، ص80
12) سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه اردبیل، همان، ج 12، ص 7
13) پیام به ملت ایران، همان، ص 208
14) پیام به ملت ایران، همان، ص187ـ 188
15) سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران، همان، ص393
16) سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکدۀ افسری، همان، ص403
17) سخنرانی در جمع دانشجویان پاکستانی و معلمان ایرانی، همان، ج 13، ص171
18) سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم، همان، ج 14، ص1ـ2
19) سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه و بسیج، همان، ج 17، ص156
20) نامه به آقای خامنه ای، همان، ج 18، ص 84
21) سخنرانی در جمع مدیران و کارکنان صدا و سیما، همان، ص 367ـ 368
22) وصیتنامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، همان، ج 21، ص 430ـ431
[1] اشاره به تصویب طرح ذلتبار کاپیتولاسیون. [2] صفحه 113، پاورقی 1. [3] در این دیدار دانشجویان پاکستانی و معلمین ایرانی حضور داشته اند.
.
انتهای پیام /*