از بدو پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حتی قبل از آن سلسله توطئه های دنیای استکباری بر علیه این انقلاب و مردم و رهبری آن به وقوع می پیوندد که بعضا توسط عوامل داخلی به اجرا درمی آید، اما آنچه مهم است شکست پی در پی این توطئه ها توسط مردم و در سایه رهبری امام است و واقعا هوشیاری و حسن تدبیر رهبر کبیر انقلاب و اعتقادات و باورهای دینی مردم -که انقلاب بر این مبنا پایه گذاری شده بود- این توطئه ها را خنثی و این نقشه ها را نقش بر آب می کرد و انقلاب را به سلامت پیش می برد. طرح کودتای نظامی نوژه با هدف بمباران مراکز حساس، نظیر بیت حضرت امام خمینی (س)، صدا و سیما و ... و کشتن انبوهی از مردم از جمله این برنامه ها بود که متاسفانه از طرف افرادی به ظاهر وجیه المله هم پشتیبانی می شد. این توطئه البته بر پایه اعتقادات دینی خانواده یکی از خلبانان متنبه شده از جمع توطئه گران، افشاء و خنثش شد. اما آنچه مهم است، اینکه این سری اقدامات در قاموس مدیریتی حضرت امام از چندان اهمیتی برخوردار نبوده و از قبل محکوم به شکست بوده است که این اطمینان خاطر علاوه بر ایمان و توکل بر خداوند تبارک و تعالی بر پایه باور و حضور موثر مردم نیز استوار بوده است.
طرح کودتای نوژه در تاریخ 18 / 4 / ۱۳۵۹ با شکست مواجه شد و حضرت امام در تاریخ 20 / 4 / 59 در جمع روحانیون، ائمه جماعات تهران و شهرستانها و روحانیون عضو بسیج، با اشاره به این توطئه ناکام چنین فرمودند:
«این توطئه ای که معلوم است چنانچه موفق به کشفش نشده بودیم و مردم قیام هم کرده بودند، خفه می کردند آنها را. آن روز که فانتوم آمد و اینجا را خراب کرد و من هم رفتم سراغ کارم، ملت دستش باز و با مشت محکم اسلام را حفظ کنند. (صحیفه امام؛ ج 13، ص 9)
و نیز در این مورد می فرمایند:
«مگر ملت ما حالا دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کاری انجام بدهد. این احمقها نفهمیدند این را که با چهار تا مثلًا سرباز- سربازها که با اینها موافق نیستند - با چهار نفر از این درجه دارها مثلًا و امثال اینها می شود یک مملکت 35 میلیونی که همه مجهز هستند، اینها بتوانند فتح کنند. اینها غلط فکر کردند. اینها نفهمیدند که شوروی با همه قدرتی که دارد و با همه ابزاری که دارد و با همه سلاحهای مدرنی که دارد، در افغانستان پوزه اش به خاک مالیده شده. در عین حالی که اینها یک حماقتی است، منتها بعضی جوانها، بیچاره ها، نفهمها اینها را وادار می کنند یک همچو کاری بکنند. یک همچو کارهایی که همین دو - سه روز مثلًا [بود]. خوب، اینها نمی فهمند که اگر فرضاً هم شما از پایگاه همدان پا شده بودید و آمده بودید و فرض کنید چند تا جا [را] هم کوبیده بودید، شما بالاخره باید زمین هم بیایید یا همان آسمان می مانید؟ ما از این امور نمی ترسیم.» (همان)
و در ادامه ضمن بی اهمیت تلقی کردن این کودتا، خطر اصلی را در وجهی دیگر مطرح می سازند:
«ما از قشرهای خودمان می ترسیم؛ از خودمان چنانچه شما آقایان و همپالگی های شما، سنخ روحانیت همه- ایّدهم الله تعالی- اگر کارهایی خدای نخواسته انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید، و لو در دراز مدت، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر، خود ملت شما را کنار می زند. و ملت هم بی هادی نمی تواند کاری انجام بدهد، و آنها و لو حالا تهیه برای چندین سال دیگر هم باشد کار خودشان را آن وقت می توانند انجام بدهند. (همان، ص 19)
حضرت امام همچنین در سخنرانی روز 21 / 4 / 59 ضمن بچه گانه خواندن و شرارت مآبانه تلقی کردن طرح کودتا می فرمایند:
«این اشخاصی که خیال کردند که یک کودتایی بکنیم و یک چند نفر را بکشیم و یک مثلًا جاهایی را بکوبیم اینها خیال میکنند که یک جاست مرکز، یک محله است مرکز یا چند محله است مرکز. اگر فرض کنیم آن محل، آن محل کوبیده بشود همان طور که در کودتاهای دیگر وقتی آن رأس را می کوبیدند دیگر، دیگران کم کار داشتند یا کار نداشتند حالا هم این طوری است. حالا همه خانه ها مرکز است، همه افراد ملت ما سپاه اسلام هستند. مسأله، مسئله عقیدتی است نه مسئله مادی.» (همان؛ ص 26)
.
انتهای پیام /*