پرتال امام خمینی(س): در پی درگذشت آیت ‏اللّه‏ عباس محفوظی دو خاطره از ایشان منتشر می شود. 

ما از شمال حرکت کردیم و به مدرسۀ فیضیۀ قم آمدیم. در مدرسۀ فیضیه در میان‏ آقایانی که برای نماز حضرت آیت‏اللّه‏ العظمی مرحوم خوانساری حاضر‏می‏شدند، آقای مؤمن و مؤدب و بسیار محترمی بود. بعد از سؤال متوجه ‏شدم که ایشان حاج ‏آقا روح ‏اللّه‏ خمینی هستند. ایشان می ‏آمدند، درس‏می‏دادند و می رفتند. من بدون اینکه ایشان را بشناسم، محبت شان را در دلم احساس می‏کردم. من به درس یا به منزلشان نمی ‏رفتم و تنها به ایشان علاقمند بودم. اولین نماز را وقتی پشت‏سر امام‏ خمینی خواندم که آقای خوانساری تشریف نیاورده بودند و آقای اراکی هم نبودند. بعدها در درس خارج ایشان شرکت کردم.*

آن زمان که ایشان در حوزه تدریس می‏کردند، برنامه‏ شان این بود که گاه‏گاهی بعد از اتمام درس (مثلاً نزدیک ماه رمضان که حوزه تعطیل می‏شد)، روز آخر را به درس اخلاق اختصاص می‏دادند و کسانی را که پای درسشان بودند، منقلب می‏کردند. ما ده‏‏دوازه نفر بودیم که احساس می‏کردیم بایستی در حوزه درس اخلاق هم باشد. در جلسه‏ ای این مسأله را مطرح کردیم و قرار شد دو ـ سه نفر به نمایندگی از طرف آن جمع خدمت امام برسند و از ایشان بخواهند که درس اخلاق را شروع کنند. ایشان فرمودند: «من احساس این معنا را می‏کنم که باید درس اخلاق گفته بشود». منتها خود ایشان حاضر نشدند که مسئولیت تدریس اخلاق را در حوزۀ علمیه بپذیرند.*

* پابه ‏پای آفتاب؛ ج ۴، ص ۱۳۳.

* همان؛ ص ۱۳۴.

 

. انتهای پیام /*