پرتال امام خمینی(س): مهندس سید اکبر بدیعزادگان از فعالین سیاسی پیش از انقلاب، دبیر شورای انقلاب اسلامی در سالهای اول انقلاب و در حال حاضر عضو هیئت مدیره بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان است. ایشان در گفتوگوی به نکات بدیعی از تاریخ شورای انقلاب اشاره کرد.
روند تشکیل شورای انقلاب چگونه بود؟
پس از آنکه امام در حومه پاریس سکنی گزیدند، نظرات و دیدگاههایی از ایشان به ایران میرسید و یا از ایشان نقل میشد که با توجه به وسعت و نفوذی که ساواک در کشور داشت بیم آن میرفت که نظرات و گفتارهایی که از امام در ایران نشر مییابد ساخته و پرداخته ساواک باشد و یا در آن گفتارها و نظرات دست برده شود و تحریف شده آنها به مردم برسد. آقای مهندس بازرگان به استاد مطهری که سابقه دیرینهای در راستای روشنگریهای اجتماعی و اسلامی با یکدیگر داشتند پیشنهاد میدهند که از آیتالله خمینی بخواهید که کسانی را در ایران به عنوان طرف اعتماد خود معرفی کنند تا اخبار و نظراتشان از طریق آنان به مردم ایران منتقل شود و متقابلاً آن افراد مورد اعتماد، اخبار ایران و دیدگاههای اشخاص مبارز با رژیم را به اطلاع ایشان برسانند. ایشان میپذیرند و کسانی در این رابطه تعیین میشوند. پس از حضور ایشان در ایران همین اشخاص هسته مرکزی و اصلی شورای انقلاب را تشکیل میدهند و سپس کسان دیگری با معرفی آقای مهندس بازرگان و استاد مطهری و آیتالله طالقانی و شاید اعضای دیگری از شورا به جمع آنان افزوده میشوند.
پیشنهاد اولیه از ناحیه چه کسانی بود؟
مشخصاً مهندس بازرگان و استاد مطهری پیشنهاد دهندگان اولیه بودهاند و شاید آقای دکتر بهشتی و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم سهمی داشته باشند، مطمئن نیستم. آیتالله طالقانی در بدو تشکیل شورا در زندان بودند، هنوز آزاد نشده بودند، ولی ایشان پس از آزادی از زندان و عضویت در شورای انقلاب کسانی را به شورا معرفی کردند که مورد تأیید جمع و امام خمینی قرار گرفتند.
شما هم عضو شورای انقلاب بودید؟
من هرگزعضو شورای انقلاب نشدم، چونجوانتر از دیگران که عضو شدند بودم و درثانیمن ازمبارزینسرشناس آندوران نبودم.
اهداف و وظایف اصلی این شورا چه بود؟
وظایف اولیه این شورا خبرگیری و خبررسانی بود و رسمیت عام نداشت و شورایی محرمانه و دور از وظایف خاص شوراها بود. اولین وظیفه رسمی و اعلام شده آن انتخاب و معرفی رئیس دولت موقت به امام خمینی بود که در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ در مدرسه علوی انجام شد و روز بعد در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ به صورت رسمی اعلام عام شد. پس از معرفی اعضای دولت موقت، تصویب و معرفی آنان به رهبری انقلاب بود که با امضا و صدور حکم از طرف ایشان مصدر و مجری امور وزارتخانههای متبوع خود شدند و در حقیقت از زمان معرفی نخستوزیر، شورای انقلاب عملاً جانشین مجلس شورای ملی کشور گردید.
تشکیل این شورا چه تأثیر مثبتی در روحیه انقلابیون و مردم داشت؟
همانطور که به نظرتان رسید، شورای انقلاب پس از معرفی رئیس دولت موقت اعلام عام یافت و موجب خرسندی تمام انقلابیون مذهبی و مردم کشور شد ولی قاعدتاً با توجه به آشنایی که چپهای جامعه از مهندس بازرگان داشتند، هر چند من مخالفتهایی را در آن زمان به یاد نمیآورم ولی قاعدتاً بشاش و خرسند نبودند. وجود شورای انقلاب تأیید شده بود، ولی از اعضای آن جز حدس و گمان اطلاعی در دست نبود و انقلابیون هم از این نظر حساس نبودند.
و چه تأثیر منفی در روحیه شاه و سران نظام پهلوی داشت؟
در آن زمان شاه و خانواده سلطنتی در ایران نبودند و دولت بختیار در رأس امور بود و فکر میکرد میتواند بر کشور با پشتیبانی ارتش و آمریکا، حکومت کند. سران ارتش در حکومت ازهاری چندان اثری نداشتند و بعد هم به نظر نمیرسید عملاً برنامهای برای حکومت بر کشور داشته باشند، به نوعی در حالت سرگردانی و بیعملی قرار داشتند.
برگزاری جلسات شورا قبل و بعد از انقلاب چگونه و کجا بود؟
تا آنجا که من خبر دارم، در قبل از پیروزی انقلاب، در منزل اعضا از جمله دکتر عباس شیبانی، مهندس بازرگان، دکتر بهشتی و استاد مطهری بود و بعد از پیروزی انقلاب در محل ساختمان نخست وزیری و یا در ساختمان مجلس سنا، محل اولیه مجلس خبرگان قانون اساسی، و محل مجلس شورای ملی که بعداً مجلس شورای اسلامی نام گرفت و پس از آن محل فعلی مجلس خبرگان رهبری و مجلس تشخیص مصلحت نظام فعلی شد.
مباحث اصلی و عمدة پیشنهادات و مصوبات چه بود؟
معمولاً نیازهای وزارتخانهها توسط وزرای مربوط به صورت پیشنویس لایحه در جلسات دولت بیان و یا ارائه میگردید و پس از اصلاح و یا تکمیل شدن به تصویب هیأت وزیران میرسید و سپس بهصورت لایحه توسط مهندس بازرگان به شورا ارائه میشد، پس از آن نظرات تکمیلی اعضای شورای انقلاب در آن لوایح اعمال و تصویب گردیده و به دولت ابلاغ میشد و توسط وزرا و مسئولین مربوطه اجرا میگردید. به ندرت ممکن میشد که شورا خود طرحی را پیشنهاد نماید تا بررسی و تصویب گردد. و توسط دولت به اجرا درآید. چون اکثر اعضای شورا از قبل هیچ تجربهای در امور اجرایی مملکت و یا امور اجرایی جامعه به عهده نداشتند تا بتوانند مبتکر امور اجرایی خاصی باشند.
آیا پیشنهاد مذاکره و سازش از طرف رژیم شد؟
رژیم شاهنشاهی با خروج شاه و خانواده سلطنتی و سپردن اداره کشور به هیأت دولتی که دکتر شاپور بختیار در رأس آن بود، عملاً ساقط شده بود و از آن ظاهری بیش باقی نمانده بود. اما بختیار خود را نخست وزیر قانونی میدانست. امام در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد ایران شدند و مورد استقبال عظیم روسای پیشتاز انقلاب و مردم انقلابی ایران شدند و در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷، یعنی سه روز بعد از ورود امام، مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت انقلاب و امام، به مردم معرفی شد و از ۱۶ تا ۲۲ بهمن که انقلاب به پیروزی رسید، بختیار همچنان خود را نخستوزیر قانونی کشور میدانست و هیچ پیشنهاد مذاکره و سازشی از طرف او عنوان نگردید و در آن هنگام نه تنها بختیار بلکه بسیاری از دست اندرکاران انقلاب هم پیشبینی سقوط زودهنگام و فوری رژیم را نمیکردند، رژیم به یکباره با عدم تمکین مردم از حکومت نظامی و رودررو قرار گرفتن وزرا و رؤسای دولت بختیار با مردم و عدم تمکین کارمندان دولت از مسئولین وقت، به طور کامل فرو ریخت و روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ روز سقوط کامل رژیم شاهنشاهی ایران شد.
آیا شورا به اهداف از پیش تعیین شده خود رسید؟
اهداف شورا مبتنی بر سقوط دولت شاهنشاهی و استقرار دولت جمهوری اسلامی بود و در حکم نخست وزیری مهندس بازرگان رئوس امور مهم اجرایی آن انعکاس یافته که عبارت است از:
۱- ترتیب اداره امور مملکت
۲- انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی
۳- تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین ملت جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید
۴- انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید موارد اول تا سوم عملاً در دولت موقت به انجام رسید و مورد چهارم در دولت شورای انقلاب که پس از استعفای دولت موقت، بدون وجود نخست وزیر، در دولت شورای انقلاب که ریاست آن بهعهده رئیس جمهور بود، به انجام رسید و با پیشتازی روحانیت و مسئولیتهای اجرایی مختلفیکه بهعهده آنان گذاشته و پذیرفته شد، ادامه یافت.
چه اختلافات اندیشهای بین اعضای شورا وجود داشت؟
من که در داخل شورا نبودم ولی از خارج و در ارتباط با وظایفی که به عنوان دبیر جلسات هیأت وزیران دولت شورای انقلاب با آقایان داشتم واضح بود که آقایان روحانیون شورا در حال و هوای دیگری غیر از اعضای کلاهی و متخصص شورا بودند. دولت شورای انقلاب که من دبیر جلسات آن بودم جلسات مشترکی نیز با شورای انقلاب داشت تا مسائل و مشکلات اجرایی کشور توسط وزرا رو در رو با اعضای شورای انقلاب در میان گذاشته شود. دبیر جلسات مشترک دولت و شورای انقلاب هم با من (سیداکبر بدیعزادگان) بود. در این جلسات اعضای شورای انقلاب که آن موقع بیشتر روحانیون بودند، در غیاب شهید مطهری و زندهیاد آیتالله طالقانی، بیشتر شنونده بودند و اکثراً پیشنهادات اعضای دولت شورای انقلاب مورد تأیید و تصویب اعضای شورای انقلاب به ریاست رئیس جمهور قرار میگرفت. آیتالله بهشتی همیشه سر ساعت و منظم در جلساتی که تشکیل میشد حضور مییافتند و در بحث و ابراز نظر بسیار فعال بودند، آیتالله هاشمی رفسنجانی، نظرات را خوب استماع میکردند و اگر قانع میشدند، سریع ابراز نظر و تأیید میکردند. آیتالله مهدوی کنی، آیتالله عبدالکریم موسوی اردبیلی و دکتر محمد جواد باهنر هم منظم در جلسات حضور مییافتند. آیتالله خامنهای بسیار شیک و معمولاً سَر وقت در جلسات حضور پیدا میکردند، از ایشان مشارکت قوی و پرتحرکی به یاد نمیآورم. آقایان بنیصدر، مهندس بازرگان، دکتر شیبانی، مهندس کتیرایی، احمد جلالی، دکتر حسن حبیبی هم منظم بودند. جلسات مشترک دولت و شورای انقلاب توسط آقای بنیصدر اداره میشد و در غیاب ایشان (که فرمانده کل قوا و در جبهههای جنگ بودند)، جلسات توسط آقای مهندس بازرگان که پس از استعفا از ریاست دولت موقت، توسط امام خمینی عضو شورای انقلاب شده بودند، اداره میشد.
آیا در مدت فعالیت شورا با حضرت امام دیداری داشتید؟
به عنوان عضوی از همکاران دولت شورای انقلاب نه، ملاقاتی نداشتم. ولی با فوت آیتالله طالقانی، من که از افراد مورد اعتماد و از مسئولان دفتر ایشان بودم، همراه با اعضای خانواده و همکاران دفتر آقای طالقانی به دیدار امام خمینی رفتیم و مورد عنایت ایشان قرار گرفتیم. در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ هم که امام از پاریس به تهران و سپس به بهشتزهرا و قطعه ۱۷ شهدای ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ آمدند، من از طرف کمیته استقبال از امام، مسئول جایگاه جلوس ایشان تعیین شده بودم و انجام وظیفه کردم و مراقب بودم که اشخاص نامحرمی به جایگاه نزدیک نشوند و در آن گیرودار موفق شدم مادر رضاییها را که تا آن موقع سه فرزندش به وسیله دژخیمان رژیم پهلوی، شهید راه انقلاب شده بودند، به ایشان معرفی کنم. که متأسفانه این صحنه بسیار تاریخی و سخنان ارزنده امام خطاب به مادر رضاییها در تمام فیلمهایی که تاکنون از حضور امام در بهشت زهرا نشان دادهاند سانسور شده است. در آن صحنه پدران شهدا: محمد حنیفنژاد، سید اصغربدیعزادگان، ناصر صادق، مهیندوست و ... حضور دارند و نشان داده میشوند ولی هرگز معرفی نشدند.
درباره صورت جلسات شورا و آنچه آقای شیبانی یادداشت کرده توضیحی میدهید؟
آقای دکتر عباس شیبانی از مبارزین قدیمی و از شاگردان مکتب مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی و بیشتر ایام زندانیش هم بند این بزرگواران بود و هنگامی که ایشان دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، در زندان قصر بود من نیز به عنوان یک دانشجو در پشت در اطاق رئیس دانشگاه تهران، دکتر فرهاد، همراه با چندین دانشجوی دیگر به اعتصاب نشستیم و نسبت به دستگیری و محاکمه ایشان به دولت وقت رژیم شاه اعتراض خود را نشان دادیم. آقای دکتر شیبانی یکی از اولین اعضای شورای انقلاب معرفی شده از طرف مهندس بازرگان بود، بسیار مخلص و ایثارگر ولی در بعضی از موارد دُگم و غیرقابل انعطاف بود و گویا از ابتدای تشکیل شورای انقلاب و نیز پس از رسمیت یافتن آن مسئول تهیه صورت مذاکرات و مصوبات آن جلسات بود. اما در ثبت و ضبط امور نظم و نسق لازم را نداشت. پس از آنکه آقای بنیصدر رئیسجمهور شدند و به عنوان رئیس شورای انقلاب تعیین شدند به شورا پیشنهاد دادند برای اینکه صورت جلسات نظم و ضبط و ثبت منظمی بیابد، دبیری آن به من (سید اکبر بدیعزادگان) محمول شود، احتمالاً اعضایی از شورا به تصور این که من عضو سازمان مجاهدین هستم با این پیشنهاد مخالفت کرده بودند و من فقط دبیر جلسات هیأت وزیران و نیز جلسات مشترک دولت و شورای انقلاب ماندم. یادداشتهای آقای دکتر شیبانی همانطور که بعداً من برخی را دیدم نظم لازم را ندارد و واقعاً انعکاس دهنده کامل آنچه در جلسات شورا گذشته، نیست. از وقتی که مسئولیت دبیری جلسات دولت شورای انقلاب به من محول شد، پس از چند جلسه که مُلَخصِ عملکرد جلسات را مینوشتم، مبادرت به ضبط جلسات نمودم تا از نوار برداشت و ارائه شود. باید این نوارهای مغناطیسی هم اکنون در نهاد نخست وزیری آن زمان و نهاد ریاست جمهوری فعلی موجود باشد.
به عملکرد شورا بعد از پیروزی انقلاب و بعد از استعفای دولت موقت هم اشارهای بفرمایید.
فکر میکنم به این سئوال در هنگام طرح سئوالات قبلی تا آنجا که در جریان بودم و یا حضور داشتم، پاسخ دادهام. دولت موقت از ابتدا تا پایان دوران خدمت خود، برخوردش با شورای انقلاب مانند برخورد رسمی و قانونی دولت با مجلس شورای ملی بود و تمام مصوبات شورای انقلاب را به مرحله اجرا میگذاشت. دولت شورای انقلاب هم تابع مصوبات شورای انقلاب بود. دولت شورای انقلاب تا تشکیل مجلس شورای ملی که بعداً به مجلس شورای اسلامی تغییر عنوان داد، برپا بود و به وظایف خود عمل میکرد.
تعطیلی و اتمام کار چگونه بود؟
پس از آن که مجلس شورای اسلامی رسمیت یافت و اعضای هیأت رئیسه انتخاب شدند، عملاً و رسماً وظایف شورای انقلاب به پایان رسید و من به عنوان دبیر دولت شورای انقلاب و نیز دبیر جلسات مشترک دولت و شورای انقلاب وضعیت مصوبات دولت و لوایح در دست اقدام توسط دولت و نیز آنچه برای تصویب به شورای انقلاب در دست بررسی و تصویب قرار داشت را تهیه کردم و یک نسخه از هر دو گزارش و پیوستهای آن را برای ریاست محترم مجلس آقای هاشمی رفسنجانی و یک نسخه برای آقای رجایی نخست وزیر ارسال داشتم و مأموریت و مسئولیتم را در رابطه با دبیری هر دو نهاد به پایان رساندم. حریم امام
.
انتهای پیام /*