پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۷۲۳/سید محمود صادقی
۱. محرم و صفری دیگر بر ما گذشته است؛ اربعین سالار شهیدان و اجتماع عظیم عاشقان و دلدادگان اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) به پایان رسیده، و حاضران در این اجتماع عظیم خانه دلدار را ترک گفته، هر یک به منزل و موطن خود بازگشتهاند؛ لیکن از حسین (علیهالسلام) نوشتن و از او گفتن را پایانی نیست، که هر زمینی کربلاست و هر زمانی عاشورا!گو اینکه پرسشها درباره آن «یگانه فریده غریب» به زمان و مکان خاص منحصر نیست و از روز به شهادت رسیدنش در آغازین روزهای سال ۶۱ هجری قمری تا به امروز، با صورتهای مختلف با جلوههای رنگ رنگ فرصت طرح مییابد و پاسخ میگیرد؛ به محاق میرود و پس از چندی بار دیگر با جلوهای دیگر رخ نشان میدهد؛ از این رو گفتن از او، و نوشتن از کار او به محرم و صفر محدود نیست؛ گرچه محرم و صفر به تعبیر امام راحل، رمز بقای اسلام است؛ لیکن گفتن و نوشتن از شهید محرم و صفر به این دو ماه محدود نیست.
۲. این قلم ناچیز نیز چون بسیاری محبان و دلدادگان حسینی (علیهالسلام)، روزان و شبان محرم و صفر را روزان و شبان تجدید عهد با فرزند رسول خدا میبیند، و برنامه زندگیاش را در این دو ماه با ذکر حسینی انس بیشتری میدهد؛ همین انس بیشتر با ذکر حسینی (علیهالسلام) در این روزها، توجه و تأمل در مأثوراتِ منقول از اهل بیت (علیهمالسلام) درباره امام شهید را موجب گردید؛ در مثل مداومت در قرائت زیارت شریف عاشورا تو را به تأمل در مضامین بلند آن وا میدارد؛ گاه در «لعن»های آن تأمل میکنی و به تحلیل آنها میپردازی؛ گاه در عبارات مربوط به «برائت» التفات روا میداری، و زمانی در رکن «تولی»!«قطعیت» یافتن درباره عباراتی که از بیت وحی سرچشمه گرفته از خرد به دور است؛ از این رو عبارت را با «شاید» میگویم که «شاید» بتوان همه زیارت عاشورا را در دو رکن و ستون «تولی» و «تبری» خلاصه کرد، و اینکه انسان با «تولی» و «تبری» میتواند به «مقام محمود الهی» باریابد. یعنی راه ورود به «مقام محمود» که تفاسیرِ اهل تفسیر و تبیین درباره آن بسیار است و ساکنان آن «مخلَصین»اند، و حتی برخی پیامبران هم به «شفاعت اهل خلوص» به آن مقام راه مییابند، «محبت» است، و این بار «بسیار شاید» که معنیِ «وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُ وَ الْبُغْض» (الکافی، ج۳، ص۳۲۴) نیز همین زیارت شریف باشد.به این ترتیب زیارت عاشورا در بطنِ بطن خود صفکشی حب و بغض است؛ میزان و معیار است برای شناخت «دوستان خدا» و دوستانِ «دوستان خدا»! و البته محملی است برای شناختِ «دشمنان خدا» و دشمنانِ دوستان خدا و دوستانِ دشمنان خدا! و باز هم «بسیار شاید» که راز تکرار «صد باره» فرازهای پایانی این زیارت شریف، به فهم همین خطکشی و صفکشی مربوط باشد که حسین (علیهالسلام) در آخرین وصیت خود به علی بن الحسین (علیهماالسلام) فرمود: «یَا بُنَیَّ، إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَایَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه». (الکافی، ج۴، ص۲۵)
۳. ظلم به ذات خود قبیح است و قبح آن حکمی عقلی است و هر کس ظلم کند و در مسیر ظالمان گام بردارد، از مسیر عقل و حکمت دور شده است؛ خدای حکیم نیز از ظالمان بیزار است و آنان را دشمن میداند؛ لیکن آنچه زیارت عاشورا بر آن انگشت نهاده، «شناخت» اعداء و دشمنان الهی در مرتبه نخست و در پس آن عداوت و دشمنی با آنان است: «عدوّ لمن عاداکم». با این همه گام برتر و بلندتر آن است که خدای حکیم که بندگان را به معرفت اولیا خود «کرامت» میبخشد، برائت از دشمنان را «رزق» دوستداران و محبان خود معرفی میکند.به گمان نگارنده این سطور، این نکتهای است که در پس تکرار عبارات زیارت عاشورا از نظرها پوشیده مانده است، چرا که در همین زیارت شریف در چند مورد بر این نکته تاکید شده است: «رزقنی البرائة من اعداکم». بر این اساس رسیدن به مقام محمود به «ثبات قدم» نیاز دارد و همین «معرفت و رزقِ برائت» ثبات قدم لازم را برای نیل به مقصود فراهم میآورد.
۴. زیارت عاشورا در سلامهای نخستین خود، حسین (علیهالسلام) را «ثارالله الموتور» میخواند؛ به این معنا حسین (علیهالسلام) خون خدا و فرزند خون خداست که تنها و غریب مانده است، و بنابر عقیده شیعی خونخواه خون خدا، خداست، و بر این مبنا هر که بخواهد به خونخواهی او برخیزد، باید در رتبهی «تجلی تامّ الهی» باشد که همان مقام و منزلت «انسان کامل» است که تجلّی تمام و کمال حق (تعالیشأنه) است، و از این رو، این مرتبه، یعنی رسیدن به منزلت انسان کامل نیز «رزقی الهی» است که نصیب هر کس نمیشود؛ از این رو زیارت عاشورا در دو موضع بر این نکته انگشت مینهد که خونخواهی حسین (علیهالسلام) کرامتی الهی است که رزق هر کس نیست و هر کس بخواهد به این فیض نائل آید، باید حساب خود را در تولی و تبری روشن کند، و سپس از خدای بخواهد که او را به رزق خونخواهی حسین (علیهالسلام)، به همراه «امام هادی منصور» تکریم کند: «فَأَسْالُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ أَکْرَمَنِی أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه».
به این ترتیب زیارت شریف عاشورا را میتوان در نگاهی عارفانه تحلیل کرد، چنانکه نیل به مقام محمود نیز در تفسیری دیگر همان رسیدن به مرتبه «انسان کامل خالص» است.
۵. بر این اساس خونخواهی حسین (علیهالسلام) مرتبهای الهی است که برای نیل به آن باید به عصای معرفت الهی و زادراه برائت از اعداءالله مجهز شد؛ در حقیقت خونخواهی «ثارالله الموتور» روندی تربیتی است؛ مدرسهای است که معلمان آن اهل بیت و مربیان آن اولیاء اللهاند و آنان که در این مدرسه و مکتب تحصیل کردهاند، شیعیانی هستند که در رکاب «امام ناطق بالحق» زمین را از لوث شرک و بیعدالتی پاک میکنند.ناگفته پیداست که این رزق الهی روزی هر کس نیست که «عنقا شکار کس نشود دام باز گیر»؛ لیکن به حکم شریفه «یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُیِیکُم» (انفال ۲۴)، و صراحتِ «أَلَا وَ إِنَ لِکُلِ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِه» (نهج البلاغه، نامه۴۵) و دعوتِ «أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» (کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۶۱)، باید در مدرسه کربلا حضور یافت و درسهای آن را که «ظلمستیزی، معرفت الهی و معرفت اولیای الهی و محبت به ایشان، شناختِ دشمنان خدا و برائت از آنان» است از بَر کرد و به رزق خونخواهی حسین (علیه السلام) کرامت یافت و در نهایت در «حیات طیبه و حقیقی محمدی» جاودانه شد: «اللَّهُمَ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد». اللهم آمین! منبع: حریم امام
.
انتهای پیام /*