مبانی قرآنی دیدگاه امام خمینی (س) درباره آمریکا «شیطان بزرگ»

پدیدآورنده (ها): رکابیان، رشید

چکیده

دیدگاه مشهور امام خمینی (س) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در تشبیه آمریکا بـه «شیطان بزرگ» و پیگیری آن به عنوان سیاست ثابت نظام از آغاز پیروزی انقلاب تاکنون، همواره چـالش برانگیز بوده و اشکالاتی را در عرصة بـین الملل و شـبهاتی را در داخل کشور به همراه داشته است. با توجه به تحولات عرصه بین الملل و فروپاشی نظام دوقطبی و سلطه طلبی و یک جانبه گرایی آمریکا در جهان و در منطقه و تغییر رویکرد برخی کشورهای اسلامی و تبعیت این کشورها از استکبار، همچنین تـغییر نگرش های بعضی از انقلابیون در داخل نسبت به تحریف سخنان امام راحل و نگاه سازشکارانه همراه با مطیع شدن در برابر استکبار جهانی، ضرورت واکاوی مبانی این موضوع را از منظر قرآن بیشتر می شود. به همین دلیـل، ایـن تحقیق به این سؤال جواب می دهد که مبانی قرآنی دیدگاه امام خمینی (س) درباره اینکه آمریکا شیطان بزرگ است، چیست؟ با توجه به فرضیه تحقیق، امام راحل مبنایی دینی داشته و این جـمله هـم براساس مبانی قرآنی بیان شده است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی، و گردآوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای، سایت های داخلی و خارجی است. منبع اصلی تحقیق نیز قرآن است.

کلیدواژه ها: شیطان، شیطان بزرگ، آمـریکا، امـام خمینی (س)

مقدمه

امام خمینی (س) انقلابی را به نتیجه رساندندکه در این کشور آمریکا همه کارة سیاست گذاری و تصمیم گیری آن بود. به همین دلیل با پیروزی انقلاب اسلامی وقتی منافع آمریکا در ایران و منطقه به خطر افـتاد، بـه طـرق مختلف سعی در شکست انقلاب اسـلامی داشـتند . اسـتکبار جهانی با محوریت آمریکا از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به دشمنی با این نظام نوپا پرداخت. برهمین اساس بود که بنیانگذار انـقلاب، آمـریکا و خـوی استکباری او را برای ملت ایران و ملل جهان شناساند. امام خمینی (س) یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی، تحلیلی از رابطه ایران و آمریکا ارائه کرد که در عین اختصار و سادگی، از عمق و درایتی عجیب برخوردار بـود. ایـشان فـرمودند: «در نظرم است که در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما. در این انقلاب، شیطان بزرگ که امریکاست، شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع می‏کند. و چه بچه شیطانهایی که در ایران هستند و چه شیطانهایی که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است. » (صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۴۸۹). این نخستین بار بـود کـه عـبارت «شیطان بزرگ » برای آمریکا به کار رفت و رسماً وارد ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایـران شـد و بـه مرور از مرزهای ایران نیز فراتر رفته و رسانه های بین المللی نیز بارها از این عبارت برای تـوصیف آمـریکا اسـتفاده کردند . لذا واژۀ «شیطان بزرگ» برای آمریکا یک ابداع عجیب از طرف امام راحل بود. امتداد مـعرفتی و عـملیِ تعبیر «شیطان بزرگ» بسیار زیاد است؛ زیرا وقتی به کسی لقب شیطان دادهـ مـی شود، رفـتار و برخورد و احساسات باید در چارچوب «شیطان صفتی» او باشد. امام راحل تا آخرین روز حیات خود، همین احـساس را نـسبت به آمریکا داشت و ضمن آنکه تعبیر «شیطان بزرگ » را به کار می برد، از بن دندان هم بـه آن اعـتقاد داشـت. همان گونه که از مبدأ و منبع عبارت «شیطان بزرگ » برمی آید؛ این عبارت صرفاً ترکیب دو کلمه صفت و مـوصوف نـیست و از ریشه ای عمیق و معرفتی مبتنی بر آموزه های اصیل اسلامی برخوردار است و به هـمین دلیـل اسـت که گذشت ایام، خدشه ای بر آن وارد نمی کند. با گذشت ۴۰ سال از این ابداع عجیب بنیانگذار انقلاب اسـلامی، ایـن عـبارت نه تنها تازگی و دقت خود را از دست نداده؛ بلکه گذشت زمان و فراز و نشیب تـاریخ، صـحت این عبارت را بیش از پیش تأیید کرده است. عبارت «شیطان بزرگ » صفتی بود که امام خمینی (س) بـه یـک امپراطور داد که تاکنون کسی جرئت نکرده بود چنین صفتی را به آنها بـدهد. بـه همین دلیل است که به مدت چـهل سـال دولتـمردان آمریکا از این لقب و صفت، عصبانی هستند . بـرهمین اساس اسـت که رهبر معظم انقلاب اسلامی به گستاخی و وقاحت آمریکا در قضیه برجام اشاره کـرده و فـرمودند:

آنها در این موضوع، هر روز از خـود یـک شرارت و یـک شـیطنت نـشان می دهند که نشانگر صحت فرمایش امـام بـزرگوار است که آمریکا را شیطان بزرگ می خواندند و حقیقتاً رژیم ایالات متحده آمریکا، خـبیث ترین شـیطان هاست» (بیانات در مراسم دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه عـلوم انتظامی، ۲۶/۶/۹۶).

البته از همان ابـتدای پیـروزی انقلاب اسلامی در داخل و خارج کـشور، چـه افراد و چه دولت ها با این سیاست امام مخالف بودند؛ درحالی که این نگرش، کـه در تـاریخ ایران دارای اصالتی کهن است، نـگاهی قـدسی بـه سیاست خارجی دارد (شـکوهی، ۱۳۹۳، ص۵۴). امـام (براساس این نگاه قـدسی بـه سیاست، این صفت را به آمریکایی ها داده است. اما ایشان براساس چه مبنایی آمریکا را شیطان بـزرگ نامید؟ شـیطان دارای ویژگی هایی خوی استکباری، دشمنی بـا انـسان، نیرنگ، غـیرقابل اعـتماد، شـرارت، یاران سازمان یافته، حسادت و. . . مـی باشد. براساس این ویژگی ها، وقتی سیاست های آمریکا را مقایسه می کنیم، شباهت های بسیار زیادی باهم دارند. کلام امـام (مـبنایی اعتقادی براساس قرآن دارد؛ لذا این تحقیق بـه ایـن سـؤال پاسـخ مـی دهد که تعبیر چـالش برانگیزی کـه امام خمینی (س) دربارة آمریکا به کار برده و آن را «شیطان بزرگ» نامیده است، تا چه اندازه با معیارهای قـرآنی، بـه ویژه تـوصیفی که قرآن کریم از شیطان ارائه فرموده، قابل دفـاع اسـت؛ و آیـا مـبنایی قـرآنی دارد؟ و بـه لحاظ مبنایی چه وجه تشابهی بین شیطان و آمریکا وجود دارد؟ در مورد این تحقیق تاکنون نگارشی صورت نگرفته است؛ به همین دلیل با توجه به تحریف برخی سخنان امام خمینی (س) در این زمینه، نگارش این تحقیق ضرورت و اهمیت دارد. در این تحقیق ابتدا به مفهوم شناسی شیطان، ویژگی های شیطان در قرآن، و نیز به وجوه تشابه آمریکا و شیطان براساس آیات قرآن پرداخته شده است.

۱. مـفهوم شناسی

واژة «شـیطان» ۸۸ بار در قرآن و به اندازۀ تعداد لفظ ملائکه، در قرآن آمده است. این امر به خاطر تقابل شیطان و ملک در ذات خیر و شر و در عدد نفوس و در اصل خلقت است (مصطفوی، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص ۶۱ـ۶۳).

در مواردی که لفـظ شـیطان به صورت مفرد آمده، دو وجه برای آن ملحوظ است: در حالت معرفه، مراد از آن ابلیس است؛ مگر اینکه قرینه ای برخلاف آن باشد (بقره: ۳۶؛ اعراف: ۲۰ و۲۲؛ طه: ۱۲۰)؛ و آنـجا کـه به صورت نکره و با ادات عـام آمـده است، ابلیس و ذریه اش به طور عام مراد می باشد (حج: ۳؛ تکویر: ۲۵). از مواردی که این لفظ به صورت نکره است، اما مراد از آن فقط ابلیس است؛ آیة «إِنـْ یـَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلا إِنَاثًا وَإِنـْ یـَدْعُونَ إِلا شَیْطَانًا مَرِیدًا» (نساء: ۱۱۷) است که به قرینه آیۀ بعد «وَقَالَ لَأَتِخَّذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا» معلوم می شود که مراد ابلیس است.

 «شَیطان» بر وزن فَیعال از شین، طاء و نون (ابن فارس، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۸۳) گرفته شـده اسـت. «شَطَن»: دور بود (فراهیدی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۸۹) از حق یا از رحمت (فیومی، ۱۴۱۴ق، ص۳۱۳ ). برخی هم گفته اند: «شَیطان» بر وزن فَعلان (ازهری، ۱۴۲۱ ق، ج۱۱، ص۳۱۲) از «شاط یشیطُ»: آتش او را سوزاند (ابن درید، ۱۹۸۷، ج ۱، ص۲۹۰)، یا باطل شد» (فیومی، ۱۴۱۴ق، ص۱۸۳) اشتقاق یافته و یاء آن برعکس قول اول، حـرف اصـلی است (هـمان).

برخی مفسران گفته اند: شیطان هر موجود متمرد و سرکش (جنیان، انسان ها و جنبنده ها) (طوسی، ۱۴۰۹ق، ج ۱، ص۱۵۳)، موجود دور از خیر و رحمت خدا (طـبری، ۱۳۵۶، ج ۱، ص۸۹) و موجود افسادگر و شرآفرین است (طباطبائی، ۱۳۶۴، ج ۷، ص ۳۲۷). در اصطلاح شیطان به هر موجود مـوذی و مـنحرف کننده و طـاغی و سرکش، خواه انسانی یا غیرانسانی، می گویند. به عبارت دیگر، شیطان به موجود موذی و مضری گفته می شود کـه از راه راسـت برکنار بوده و درصدد آزار دیگران است؛ موجودی که سعی می کند دودستگی ایجاد کرده و اخـتلاف و فـساد بـه راه اندازد؛ و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده، به خاطر فساد و شرارتی است که در او وجود دارد .

امـا شیطان دارای صفاتی است که در قرآن به آنها اشاره شده است. شیطان از جمله مـوضوعات و مسائل پیچیده ای است کـه دسـترسی کامل به حقیقت آن برای انسان میسر نیست؛ لذا آنچه مسلمانان از معرفت شیطان در دست داشته و به آن اعتماد دارند؛ جز از راه قرآن مجید و احادیثی که از پیشوایان معصوم (نقل گردیده، حاصل نشده است. براین اساس، قرآن مـجید و احادیث، مطمئن ترین مسیر برای رسیدن به معرفت و حقیقت شیطان است. در قرآن کریم برخی از اوصاف این موجود شریر ارائه شده، که بدین شرح است.

ـ مستکبر (بقره: ۳۴)؛

ـ کافر (بقره: ۳۴؛ ص: ۷۴)؛

ـ کفور «ناسپاس » (اسراء: ۲۷)؛

ـ فـاسق (کـهف: ۵۰)؛

ـ عصی «عصیان گر» (مریم: ۴۴)؛

ـ مارد و مرید «سرکش» (صافات: ۷۷؛ نحل: ۹۸ )؛

ـ مدحور «رانده » (اعراف: ۱۸)؛

ـ ملعون «مهلت یافته» (اعراف: ۱۵)؛

ـ عَدُوّ، عَدوٌ مبین «دشمن، دشمن آشکار » (یس: ۶۰؛ کهف: ۵۰؛ فاطر: ۶؛ بقره: ۲۰۸و۱۶۸؛ انعام: ۱۴۲؛ یوسف: ۵)؛

ـ ساءَ قَرین «هم دم بـد » (نـساء: ۳۸ )؛

ـ خذول «فروگذارنده انسان» (فرقان: ۲۹)؛

ـ مُضِلّ «گمراه کنندة آشکار» (قصص: ۱۵؛ ص: ۸۲)؛

ـ غرور، «فتنه گری، فریب کاری » (اعراف: ۲۲و۲۷؛ طه: ۱۲۰)؛

ـ وعده کاذب و برانگیختن آرزو (نساء: ۱۲۰)؛

ـ دعوت گری به سوی جهنم (لقمان: ۲۱)؛

ـ غیرقابل اعتماد (ابراهیم: ۲۲)؛

ـ تفرقه افکنی: (مائده: ۹۱)؛

ـ دشمن انـسان (یـوسف: ۵)؛

ـ گسترش فساد و ترویج فحشا و منکر (نور: ۲۱).

۲. وجوه تشابه شیطان بزرگ با شیطان رجیم

امام خمینی (س) در سخنرانی های متعدد، دولتمردان آمریکا (نظام سیاسی) را با لفظ شیطان بزرگ خطاب کردند و عامل عـمدۀ مـشکلات جـهان و بخصوص مسلمانان و مستضعفان جهان را ایـن شـیطان بـزرگ می دانست؛ کما اینکه می فرماید: «امروز ملت ما مقابل است با قدرت شیطانی بزرگ که در طول سیصد سال این اجانب بر ما ملتها، بر ملتهای مسلمین، بر ملتهای شرق حکومتهای غیر مشروع کرده‏اند و در طول پنجاه سال هم در حکومت این رضا خان و محمد رضا به این ملت با دست آنها ظلم و خیانت کردند. » (صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۰۴). براین اساس تـقابل امـام راحـل با آمریکا یک تقابل احساسی محض نیست ! حتی تقابل بـین دو دین نیست! این طور نیست که مثلاً امام با همة حکومت های مسیحی مخالفت کرده و اظهار نفرت کند. در حقیقت در نـظر ایـشان آمـریکا و اسرائیل یک استثناء هستند. علت این استثناء در یک کلمه خلاصه مـی شود و آن خـوی شیطان صفتی این کشور است. از همان بدو تولد، آمریکا برای اهداف استکباری پا به عرصة وجود گذاشته و در طـول زنـدگی خـود این «سلطه جویی» را به اثبات رسانده است . تنها معارضه های خصمانة او با ملت ایـران شـاهدی کـافی برای اثبات این ادعاست. آمریکا ریشة فتنه است؛ همان طور که شیطان ریشة فتنه اسـت. هـر حـزب و گروه دیگری هم که در عالم، پرچم ظلم را به دست دارد، تحت حمایت آمریکاست؛ همان طور که شـیطان حـامی اولیای خویش است و برای آنها خدمات ویژه دارد: «إِنَّ الشَّیاطینَ لَیوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیـجادِلُو کـُمْ» (انـعام: ۱۲۱). لذا با توجه به خصوصیاتی که قرآن برای شیطان ذکرکرده، به ویژگی هایی که می توان بـرای نـظام سیاسی آمریکا مطابق دانست، اشاره می شود:

۱ـ۲. کافر

یکی از صفات شیطان کافر بودن اسـت. قـرآن کـریم می فرماید: هنگامی که خداوند به فرشتگان دستور داد تا در برابر آدم سجده کنند، همه به سجده افـتادند؛ مـگر ابلیس که از این فرمان سرپیچی کرد و از کافران شد.

برخی از مفسران قرآن مـعتقدند: «کـان » در آیـة «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکبَرَ وَکانَ مِنَ الْکافِرِینَ» (بقره: ۳۴) به معنای «صـار» اسـت؛ یـعنی از کافران شد؛ به دلیل اینکه از فرمان خدا سر باز زد، از کافران شد؛ وگـرنه قـبل از آن در زمرۀ فرشتگان بود. شیطان به گمان اینکه برتر از انسان است، و درست نیست که موجود برتر بـر مـوجود پایین تر سجده کند، از فرمان الهی تخلف کرد؛ لذا در زمره کافران قرار گرفت (مـراغی، بـی تا، ج ۱، ص۸۸).

طبق آیة نفی سَبیل (نساء: ۱۴۱) در حکمی قـطعی و دائمـی، هـرگونه سلطه و برتری کافران بر مؤمنان را نفی کـرده و بـراین اساس، مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و باید با آن مقابله کنند. طبق آیـه فـوق، آمریکا جزء کفار است؛ چـراکه بـه مدت نـزدیک یـک قـرن بر بلاد مسلمانان سلطه دارد و به آنـها ظـلم می کند. امام خمینی (س) براساس چنین دیدگاهی لقب شیطان را به آمریکا داده است. امـپریالیسم بـرای نیل به اهداف سلطه جویانه خود، بـا رسوخ در فرهنگ جامعه و بـا ارائۀ فـرهنگ جایگزین، از طریق القای نیازهای مـصنوعی و کـالاهای مصرفی و تلقین استقبال از فرهنگ عاریتی، آداب و رسوم و سنت های تاریخی، ادبی، هنری، ملی و مذهبی جـامعه را تـضعیف می کند و در نهایت با از بین بـردن حـس مـسئولیت و کار و مبارزه، جـامعه مـوردنظر را به انحطاط می کشاند و از ایـن راه، بـه بهره برداری و استثمار کشورهای ضعیف می پردازد (ضیاءبخش، ۱۳۸۶، ص۴۲). امام (س) در جریان کاپیتولاسیون که سلطه کفار را بر ایـران تـصویب کرد، می فرماید: «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عـَلَی الْمـُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نـساء: ۱۴۱)، آیـا مـلت ایران می داند در این روزهـا در مجلس چه گذشت؟. . . برحسب این رأی، اگر یک مستشار آمریکایی یا یک خادم مستشار آمریکایی به یـکی از مـراجع تقلید ایران، به یکی از افراد مـحترم مـلت، بـه یـکی از صـاحب منصبان عالی رتبه ایران هـر جـسارتی بکند، هر جنایتی بکند، پلیس حق بازداشت او را ندارد. . . اکنون من اعلام می کنم که این رأی ننگین (مـصونیت قـضایی اتـباع آمریکا در ایران) مخالف اسلام و قرآن است و قـانونیت نـدارد (صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۰۹ـ۴۱۴؛ ج ۶، ص ۲۱۸ ). بـراین اساس آمـریکا و اسرائیل مصداق کفار حربی هستند که در حال جنگ با مسلمین اند.

۲ـ۲. عداوت

یکی از صفات شیطان طبق قرآن، دشمنی با انسان است: «إِنَّ الشَّیطَانَ لَکمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (فـاطر: ۶)؛ البته شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید. قرآن کریم شیطان را دشمن قسم خورده انسان معرفی می کند: «فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ» (ص: ۸۲)؛ عداوت شیطان تا جایی است که انسان را به حملۀ تمام عیار از چهار طرف تـهدید مـی کند: «ثُمَّ لَآتِینَّهُمْ مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکثَرَهُمْ شَاکرِینَ» (اعراف: ۱۷)؛ سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها به سراغشان می روم. شیطان در هـر شـرایطی به دشمنی با انسان می پردازد: «إِنَّ الشَّیطَانَ کانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا» (اسراء: ۵۳)؛ همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.

باید گفت که عـداوت و دشـمنی آمریکا نسبت به مردم مـسلمان دنـیا و انقلاب اسلامی ایران و مردم مستضعف دنیا همانند عداوت شیطان بر کسی پوشیده نیست. اقدامات خصمانه آمریکا در طول ۴۰ سال پیروزی انقلاب اسلامی، نهایت دشمنی و عـداوت آنـان را نشان می دهد. از اقداماتی هـمچون جـاسوسی، حمایت و کمک به منافقان و تروریسم، ترور استوانه های انقلاب و مردم، تحریک و حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از صدام در حمله به ایران اسلامی و تحریم های اقتصادی که تنها گوشه ای از جنایات آمریکاست.

امام راحل آمریکا را دشمن بـشر مـی داند؛ چراکه انسان ها را به فساد و فحشا دعوت می کند: «امریکا دشمن شماره اول بشر و ماست‏» (صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۷۳ ). آمریکای جهانخوار، بزرگ ترین دشمن اسلام و مسلمانان جهان است (همان، ج ۱۵، ص ۳۰۵). آمریکای حیله گر، دشمن شماره یک اسـت و بـه خون اسـلام تشنه است. آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است (ر. ک صحیفه امام). آمریکا برای سیطرۀ سیاسی و اقـتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتی خودداری نـمی کند. آمـریکا دشـمن همه ادیان، حتی مسیحیت است؛ آمریکا اصلاً به ادیان توجهی ندارد و جز منافع خودش چیزی را برنمی تابد؛ حـتی مـنافع مردم آمریکا را هم نمی خواهد؛ او فقط به دنبال منافع دولت آمریکا است. هرچه فریاد داریـد بـر سـر آمریکا بکشید که همین فریاد همگانی «مرگ بر آمریکا» برای او مرگ می آورد (ر. ک صحیفه امام).

مقام مـعظم رهبری تمام خصوصیات شیطانی آمریکا را این گونه بیان می کند:

اما آمریکا، هم اغواء مـی کند، هم کشتار می کند، هـم تـحریم می کند، هم فریب می دهد، هم ریاکاری می کند؛ پرچم حقوق بشر را بلند می کند، ادعای طرف داری از حقوق بشر می کند [اما]، هرچند روز یک بار در خیابان های شهرهای آمریکا یک بی گناهی، یک بی سلاحی، به دست پلیـس آمریکا به خاک و خون می غلتد؛ غیر از بقیة جنایات و فجایع شان. این هم رفتارشان در ایران در دوران رژیم طاغوت و جنگ آفرینی هایشان، جنگ افروزی هایشان، به راه انداختن جریان های جنگ افروز از قبیل همین هایی که حالا در عراق و سوریه و بقیة جاها مـشغول خـرابکاری هستند؛ اینها کارهای آمریکاست (بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۶/۶/۱۳۹۴).

مصادیقی از دشمنی آمریکا، فقط با ملت ایران عبارتند از:

۱. کودتای ۲۸ مرداد؛

۲. بازگرداندن شاه به ایران پس از کودتا و حمایت از او؛

۳. تشکیل و تقویت سـاواک بـرای سرکوب ملت ایران (گازیوروسکی، ۱۳۷۱، ص ۳۹ )؛

۴. تحمیل کاپیتولاسیون، اقدامی تحقیرآمیز علیه مردم ایران؛

۵. حمایت از اقدامات رژیم شاه در سرکوب مردم (غضنفری، ۱۳۹۳، ص ۴)؛

۶. آمریکا مانعی بر سر راه انقلاب؛

۷. جنایت خونین ۱۷ شهریور؛

۸. حمله نـظامی بـه ایران سال ۵۹ (طبس)؛

۹. کودتای نوژه؛

۱۰. حصر اقتصادی و اجرای تحریم های گسترده ضد ایرانی؛

۱۱. تحریک عراق به تجاوز به ایران؛

۱۲. ورود مستقیم آمریکا به جنگ ایران و عراق در خلیج فارس سال ۱۳۶۶؛

۱۳. حمله بـه ایـرباس ایـرانی مقصد بعدی موشک های آمریکایی بـود کـه مـنجر به کشته شدن ۲۹۰ نفر شد؛

۱۴. هدایت و پشتیبانی نیروهای ضدانقلاب مثل منافقان؛

۱۵ . طرح ادعاهای بی اساس علیه ایران؛

۱۶. تحریک ارضی و نفتی همسایگان؛

۱۷. اشـاعه تـروریسم القـاعده و داعش برای فروپاشی ایران (ر. ک: داددرویش و مجدآبادی، ۱۳۷۹).

براین اساس آمـریکا و اسـرائیل در جهان امروز همان نمادهای اصلی اهل باطل هستند؛ چراکه روحیه شیطنت استکباری را می توان در آنان آشکارا یافت. پس آنچه موجب مـی شود کـه ایـران با نام اهل حق در برابر آمریکا و اسرائیل با نام اسـتکبار جهانی و ام الفساد بایستد، روحیه متقابل این دو ملت است. نظامی که در ایران به نام حق شکل گرفته، نمی تواند هـرگز در بـرابر نـظام شیطانی و استکباری کوتاه بیاید و با او از در صلح و سازش و گفت وگو وارد شود؛ زیرا مـتقابلاً هـمواره درصدد حذف یکدیگر هستند. تا زمانی که نظام آمریکا با روحیه استکباری و شیطنت در سطح جهان کار مـی کند؛ ایـران اسـلامی نمی تواند با او گفت و گو، یا مذاکره، یا صلح کند. زمانی این گفت و گو امـکان پذیر اسـت کـه آمریکا و اسرائیل خوی شیطنت را رها کرده و به اهل حق درآیند و از باطل دست بردارند .

بـنابراین جـنگ دایـمی میان ایران و آمریکا به عنوان دو جبهۀ حق و باطل مطرح است، نه به عنوان دو ملت یا دو کـشور. پس تـا زمانی که رویه و روحیه استکباری و شیطانی بر جامعه و نظام آمریکا و اسرائیل حاکم است، نـمی توان از صـلح و گـفت و گو سخن گفت و از جنگ و تهدید دست برداشت.

۳ـ۲. کبر ـ تکبر

طبق آیات قرآن یکی از صفات شـیطان، اسـتکبار او در برابر فرمان خداوند بود (بقره: ۳۴؛ اعراف: ۱۱ـ۱۳؛ نوح: ۷؛ فصلت: ۱۵).

صفات کبر، تکبر و استکبار اگـر بـرای انـسان باشند، هر سه موردش دارای یک مفهوم می شود، که دارندۀ این صفت، به جای اصالت خداوند، خـود را قـرار می دهد. امام خمینی (س) می فرماید: مستکبر از روی غرور و کبر در مقابل فرمان الهی استکبار مـی ورزد و سـرکشی مـی کند؛ صفت استکبار در مقابل صفت استسلام به معنای فروتنی در برابر خداوند است (موسوی خمینی، ۱۳۸۵، ص ۳۹۸).

فرد مـستکبر بـه خاطر غـرورش در مقابل حقیقت قرار می گیرد، غرور، بدترین نوع صفات است؛ چون تمام راهـ های مـنتهی به واقعیت را می بندد و انسان را به سوی ضلالت می کشاند (مکارم شیرازی و همکاران، ۱۳۷۵، ج۱۱، ص۱۹۴). شیطان که سرسلسله مستکبران اسـت بـه دلیل همین صفت استکباری اش بود که از فرمان الهی برای سجده بر آدم سـر بـاز زده است (اعراف: ۱۱ـ۱۳).

این عمل (صفت) شـیطان در ظـاهر مـخالفت با فرمان الهی بود؛ ولی در باطن عجب و اسـتکبارش بـود که در مقابل فرمان الهی ایستاد. همین صفت استکباری شیطان موجب طردش از درگاه الهـی شـد. باید بدانیم که شیطان خـصوصیتی نـدارد، هرکس ایـن صـفت را داشـته باشد، مطرود می گردد (موسوی خمینی، ۱۳۷۸، ص ۲۰۶ـ۲۳۵). بـدین سان، تـکبر و کفر، نخستین صفات ناپسند شیطان اند و همین خصلت باعث نافرمانی او در برابر خداوند و رانـده شـدنش از جوار رحمت الهی گردید. مطلبی کـه امیرمؤمنان علی (نیز بـر آن در نـهج البلاغه اشاره می فرمایند: «شیطان بر آدم (بـه جـهت خلقت او از خاک، فخر فروخت، و با تکیه به اصل خود که از آتش است، دچـار تـعصب و غرور شد» (نهج البلاغه، ۱۳۸۲، خطبه ۱۹۲).

آمـریکا بـه عنوان یـک کشور امپریالیسم و تـمامیت خواه امـروز به سنبل استکبار جـهانی تـبدیل شده است؛ لذا دولت آمریکا دولتی استکباری است که برای خود حق مداخله در امور همه مـلت ها را قـائل است، لذا مطالعۀ تاریخ شکل گیری آمریکا چـهره مـتکبر و خودبرتربین آنـان را نـمایان مـی کند . براساس آمار دقیق، در هـر ۲۸ ساعت یک سیاه پوست توسط پلیس آمریکا کشته می شود و این، بالاترین رقم کشتار سیاهان در جهان اسـتwww. thenation. com) ) کـشتار بیش از ۱۰ میلیون سرخ پوست توسط سفیدپوستان آمـریکا در طـول دو قـرن گـذشته و تـبعیض نژادی، گوشه ای از این خـصلت آنـان را به تصویر کشیده است www. online. wsj. com) ) نمی توان دست سران آمریکایی را که به خون مردم مسلمان ایران، عراق، افـغانستان، لبـنان، یـمن و فلسطین آغشته است را به عنوان دوست فشرد و گـذشتۀ مـالامال از تـجازوگری شان را نـادیده گـرفت. ایـن خوی استکباری مبتنی بر این باور امام راحل است که، جنگ ما با استکبار جهانی «جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد» (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۸۷)؛ «جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست‏» (همان، ج ۲۱، ص۲۸۴ )، و «این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد» (همان). این خط مشی اساسی در اندیشۀ سیاسی امام خمینی (س) از تعالیم سیاسی قرآن کریم مایه می گیرد. براین اساس آمریکا مستکبر است و این استکبار هـمانند شـیطان در تمام ابعاد آن است. استکبار در مقابل خدا، در مقابل مردم، استکبار فرهنگی و. . . .

نخستین وجه از رفتار استکبارجویانه، یعنی وجود «استکبار عبادی» در رفتارشناسی نظام سلطه را باید در مبانی اندیشۀ غرب مدرن جست وجو کرد. آنـجا کـه غرب در یک پیچ تاریخی تصمیم گرفت هویت «خداوند فعال» را از زندگی بشر حذف کرده و آن را تبدیل به «خداوند منفعل» کند؛ یا اساساً با تفکرات اصـطلاحاً سـاینتیستی و در واقع آتئیستی، خداناباوری را رواج دهـد (www. globalresearch. ca) تـا اینجای کار، می توان تعبیر به کفرِ غربِ مدرن، کرد؛ اما وجه «استکباری» انسانِ غربی جایی خود را نشان می دهد که خودش را بر تختی می نشاند کـه از حـضور خداوند تهی کرده اسـت. بـی شک، نقطۀ محوری جهان بینی غرب مدرن «اومانیسم » است . تفکری که انسان را بر تخت پادشاهی مطلق عالم نشانده و با حذف هر اعتقادی به قدرتی ورای وجود خود، همان فریاد فرعونی «أَنَا رَبـُّکمُ الْأَعـْلَی» (نازعات: ۲۴) را سر می دهد . تفکر پوسیده بطلمیوسی که از روی جهل و عدم توان درک عظمت هستی و خالق و برای توجیه علمی حرکت کائنات با علم محدود زمان خود، زمین را مرکز کل جهان می دانست؛ در غرب مـدرن، حـتی نخ نماتر شـد و این بار انسان، خودش را مرکز جهان تصور کرد! انگاره «اگوسنتریسم» یا خودمرکزانگاری، به زودی به ایدئولوژی سیاسی نـظامات دولت های برآمده از جهان بینی مدرن تبدیل شد . دولت هایی که بر فراز پرچـمشان شـعار «انـا ربکم الاعلی » در اهتزاز است و آمریکای امروز دقیقاً در همین وضعیت قرار دارد. کافی است به سخنان دولتمردان آمریکا نـظر افـکند، تا روحیه خودبرتربینی و توقع تعبد «انسانِ آمریکایی» و تشبه به وی را به خوبی ملاحظه کـرد.

وجـه سـیاسی استکبار، پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً پس از جنگ سرد، که جهان در وضعیت تک قطبی سیاسی قرار گرفت و آمـریکا به عنوان کدخدای دهِ جهانی، شناخته شد، به خوبی قابل مشاهده است. غرب خود را جـهان اول معرفی کرد و به خـود حـق استعمار ملت ها را داد و آمریکا نیز خود را به عنوان پادشاه جهان می شناسد و کاملاً به خود حق می دهد تا بنا بر منافع خود در امور همه ملت ها و کشورها با هزاران فرسنگ فاصله دخالت کند و هر تـعداد از مردم را که خواست، بی کمترین دغدغه ای به خاک و خون بکشد و یا آنها را انسان های دستِ دوم تلقی کند. این روحیۀ تفرعن دقیقاً نشانگر عمق بعد «استکبار سیاسی» در خصلت های غرب و خاصه آمریکاست . در نتیجه این خـوی اسـتکباری دولت آمریکا از دوران جنگ سرد تا همین امروز، حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر را در سراسر جهان به کام مرگ کشیده است (www. mizanonline. com، ۲۵ /۴/۹۵). براین اساس، نیروهای نظامی آمریکا به طور مستقیم در مرگ حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیون انسان طـی جـنگ های کره، ویتنام، و دو جنگ عراق نقش داشتند (www. aparat. com).

از سوی دیگر، آنچه مردم آمریکا کم تر اطلاعاتی درباره آن دارند، نقش کشورشان در جنگ های نیابتی از جمله در افغانستان، آنگولا، جمهوری دموکراتیک کنگو، تیمور شرقی، گواتمالا، انـدونزی، پاکـستان و سودان است که منجر به کشته شدن ۹ تا ۱۴ میلیون نفر شده است (www. classes. dma. ucla. edu) سایر قربانیان در کشورهای کوچک تری بوده اند که شمار آنها بیش از نیمی از کل کشورهای دنیاست. آمریکا در صد جنگ شـرکت داشـته و در چـندین کشور کشتار انجام داده؛ برای نـمونه:

۱. «عـملیات کـاندور»، عملیات مشترکی میان ۶ حکومت استبدادی در آمریکای جنوبی بود: اروگوئه، آرژانتین، برزیل، بولیوی، پاراگوئه، و شیلی. در نتیجه این عملیات، ۱۳ هزار نفر کشته شـدند (www. covchurch. org/trafficking/definition/north-america)

۲. دولت آمـریکا مـسئول مرگ ۱ تا ۱. ۸ میلیون نفر در افغانستان طی جنگ مـیان شـوروی با این کشور است . (www. alef. ir/ness)

۳. جنگ داخلی سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۲ السالوادور، سال ۱۹۸۱ حدود ۹۰۰ روستایی تنها در یک روستا به دست دولت آمریکا کـشته شـدند (www. gunpolicy. org/firearms/region).

۴. کـودتای ۱۹۶۵ در اندونزی توسط آمریکا بود که برآوردها درباره کشته شدگان در این کـودتا بین ۵۰۰ هزار تا ۳ میلیون نفر را نشان می دهد (www. bbc. co. uk/news/world-us-canada)؛ و. . . .

براین اساس مروری بر تاریخ سیاسی جهان در طول ۱۰۰ سال گذشته نشان مـی دهد کـه آمـریکا در بسیاری از فجایع دنیا دست داشته است. در پشت هر جنگ داخلی و خـارجی، در پشـت هر نسل کشی و دیکتاتوری و استفاده از سلاح های کشتار جمعی، می توان رد پای سیا و یا سایر مسئولان کاخ سفید را مستقیم و غـیرمستقیم مـشاهده کـرد. نگاهی به تاریخ اقدامات آمریکا در کشورهای مختلف در طول ۱۰۰ سال گذشته نشان مـی دهد ایـن کـشور به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در بیش از ۶۲ کودتا نقش داشته اند که نتیجه آن ریختن خون میلیون ها انـسان بـود و ایـن هم به خاطر خوی استکباری آمریکاست (www. tasnimnews. com، ۲۲ /۶/۱۳۹۳).

اهم کودتاها عبارتند از: کشورهای آمریکای لاتین مثل شیلی، السـالوادور یـا آسیایی، مانند: ایران، پاکستان، عراق و. . . آفریقا، چاد، سودان و. . . . استکبار اقتصادی در آمریکا بعد از جـنگ جـهانی بـه اوج خود رسید که پس از جنگ جهانی دوم، این کشور توانست در کنفرانس موسوم به برتن و ودز، واحد پول خـود یـعنی دلار آمریکا را به عنوان واحد اصلی پول جهان برای معاملات بین المللی به ثبت برساند و این دقـیقاً بـه ایـن معناست که در هر گوشۀ دنیا تبادل و تجارتی صورت می گیرد، سهمی نیز برای این مستکبر اقـتصادی مـحفوظ است. بنابراین امر به مبارزه و تقابل با ظالم و مستکبر هم از نظر عـقلی و هـم از نـظر شرعی مورد تأیید است. همچنان که امام راحل بر این اعتقاد بودند که زندگی که در آن اسـتقلال نـباشد و مـلتی همیشه تلاش بکنند و دیگران دسترنج آنها را بخورند که زندگانی نیست (ر. ک صحیفه امام). هـمچنین شعار استقلال و آزادی که مورد قبول همۀ ملت ها و نظام های سیاسی می باشد، در صورتی تأمین خواهد شد که زیـر یـوغ مستکبران قرار نداشته باشند . بنابراین از نظر عقلی مبارزه با مستکبران امری مـقبول و پسـندیده و وظیفۀ همه انسان های آزاده می باشد. از نظر شرعی و سـیره فـکری و عـملی ائمه معصومان (هم برای مبارزه با اسـتکبار تـأکید شده است. در آیه ۱۴۱ سورة «نساء»: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»، و همچنین آیـه ۷۵ هـمین سوره بر مقابله و مبارزه بـا اسـتکبار تأکید شـده اسـت؛ چـراکه خداوند نمی پذیرد که کافران بر مـؤمنان تـسلط داشته باشند و راه دستیابی به این امر هم از راه مبارزه با استکبار محقق خـواهد شـد. لذا استکبارستیزی و مبارزه با شیطان نیز رویـکردی سلیقه ای و خودساخته نبوده، بـلکه از اعـماق آموزه های قرآنی ریشه می گیرد. انـطباق دیـدگاه امام راحل با آیات قرآن کریم، در مورد شیطان یزرگ (آمریکا) پشتوانة اعتقادی دارد. شـیطان و اسـتکبار یک تعبیر قرآنی است کـه مـی توان آن را ایـن گونه تعریف کرد: اشـخاص و دولتـ هایی که قصد دخالت در امـور انـسان ها و ملت های دیگر را دارند و در همه کارهای آنها مداخله می کنند و خود را در قبال حفظ منافع خویش، آزاد مـی دانند. مـستکبران دخالت در امور کشورها و تحمیل بر مـلت ها را حـق خود مـی دانند و در قـبال ایـن دخالت ها پاسخ گو نیستند.

۴ـ۲. تـفرقه افکنی

یکی ازصفات شیطان در قرآن تفرقه اندازی و ایجادکینه است: «إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَنْ یوقِعَ بَینَکمُ الْعـَدَاوَةَ وَالْبـَغْضَاءَ» (مائده: ۹۱)؛ شیطان می خواهد در میان شما عـداوت و کـینه ایـجاد کـند. بـراین اساس یکی از ویژگی های آمـریکا در طـول تاریخ ایجاد تفرقه بین مسلمانان بوده است. شیطان بزرگ آمریکا در مواجهه با کشورهایی که در مقابل او ایـستاده اند، از هـمین اسـتراتژی استفاده می کند. آمریکا به خوبی می داند که وحـدت امـت اسـلامی، مـی تواند سـد مـحکمی در برابر استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا ایجاد کند و منافع آمریکا را در این کشورها به خطر اندازد. ازهمین رو، تمام تلاش خود را در ایجاد تفرقه بین امت اسلام به کار گرفته است. بـه اعتقاد امام، «کشورهای اسلامی با هم نظر دوستی داشته باشند. و مخالفین ما کوشش می‏کنند که در تمام جاهایی که ممالک مستضعفین هست، و ملتهای مستضعف هست، چه ملتهای اسلامی و چه غیر اسلامی که مستضعف هستند کوشش می‏کنند که با فعالیتهای متعدد بین اینها جدایی بیندازند، بین اینها تفرقه بیندازند» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۱۳۲)؛ امری که لازمة سلطه «اقلیت ظالم بر میلیاردها انسان مظلوم را فراهم می سازد» (ر. ک صحیفه امام)؛ و نیز می فرماید: «امریکا با حمله‏های پیاپی به ایران و فرستادن جاسوسان برای شکست دادن انقلاب اسلامی ما و توطئه با سادات برای ایجاد اختلاف و تبلیغات سوء و پخش اکاذیب و افترا به متصدیان حکومت اسلامی از طریق عراق، از آن قماش است. مسلمین باید به خیانت این سرسپردگان امریکا به اسلام و مسلمین توجه داشته باشند. » (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۲۰۹).

۵ـ۲. غیرقابل اعتماد

غیرقابل اعتماد بودن ازجمله ویژگی های بارز شیطان است. شیطان طبق آیات قرآن کریم نه تنها برای دشمنان خود؛ بـلکه بـرای دوستان و پیروانش نیز تـکیه گاه و دوسـتی غیرقابل اعتماد است: «وَقَالَ الشَّیطَانُ لَمَّا قُضِی الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکمْ فَأَخْلَفْتُکمْ وَمَا کانَ لِی عَلَیکمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکمْ مَا أَنـَا بـِمُصْرِخِکمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِی إِنِّی کفَرْتُ بِمَا أَشْرَکتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (ابراهیم: ۲۲ )؛ و چون کار از کار گذشت (و داوری صورت گرفت ) شیطان می گوید در حقیقت خدا به شما وعده داد، وعده راسـت؛ و مـن به شـما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود، جز اینکه شما را دعوت کـردم و اجابتم کردید؛ پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید؛ من فریادرس شـما نـیستم و شـما هم فریادرس من نیستید؛ من به آنچه پیش از این مرا (در کار خدا) شریک می دانستید، کافرم؛ آری ستمکاران عـذابی پردرد خـواهند داشت.

امیرمؤمنان علی (در نهج البلاغه این خصوصیت شیطان را این گونه بیان می فرمایند: «امروز شیطان آنـها را بـه تـفرقه دعوت کرد، و فردا از آنها بیزاری می جوید، و از آنها کنار خواهدکشید» (نهج البلاغه، ۱۳۸۲، خطبه ۱۸۱).

ازهمین رو، باید همیشه هـوشیار بود که وعده های شیطان همیشه براساس دروغ و نیرنگ بوده و اعتماد کردن به او نتیجه ای جـز خسران و زیان به هـمراه نـخواهد داشت: «و شما را پرهیز داد از دشمنی شیطانی که پنهان در سینه ها راه می یابد، و آهسته در گوش ها راز می گوید، گمراه و پست است، وعده های دروغین داده، در آرزوی آنها به انتظار می گذارد» (همان، خطبه ۸۳).

تاریخ نشان داده که در هیچ زمینه ای و هیچ گاه اعتماد بـه شیطان بزرگ آمریکا سودآور نبوده و آمریکا برای هیچ کشوری حتی دوستان و پیروانش قابل اعتماد نیست؛ چه رسد برای کشور اسلامی ایران که در مبانی و اصول در نقطه مقابل آمریکا قرار دارد. در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بـه آمـریکا اعتماد شد؛ ولی آنها طراح کودتا شدند. در سراسر جهان کشورهایی که به آمریکا اعتماد کردند، متضرر شدند. آمریکا، زمانی صدام را حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی می کرد و حتی تسلیحات شیمیایی و کشتارجمعی را در اختیار او مـی گذاشت؛ و زمـانی دیگر به جرم داشتن همین تسلیحات به عراق حمله کرد. همچنین جاسوسی کردن از کشورهای هم پیمان خود، نظیر آلمان و فرانسه از دیگر نشانه های غیرقابل اعتماد بودن اوست . وعده های پوچ و توخالی آمریکا در بـرجام و مـذاکرات هسته ای، نمونه ای مشهود از غیرقابل اعتماد بودن شیطان بزرگ آمریکاست . مقام معظم رهبری در بیان مصداقی از این مسئله مهم یادآوری کردند:

امام بزرگوار سی و چند سال پیش در پرتو نگاه انقلابی و در واقـع عـقلانی، آمـریکا را شیطان بزرگ و غیرقابل اعتماد مـعرفی کـرد و اکـنون بعد از سه دهه، رؤسای برخی کشورهای اروپایی به این واقعیت اذعان می کنند و آمریکا را غیرقابل اعتماد می نامند؛ که این مسئله، عقلانیتِ نـاشی از انـقلابی گری امـام را نشان می دهد (بیانات در سالگرد امام خمینی (س)، ۱۴/۳/۱۳۹۶).

بنابراین آمـریکا از آنـجا که لقب شیطان بزرگ را دارد و طبق فرمودة قرآن کریم که با صراحت بیان شده، شیطان هیچ موقع به تعهدات خود پایـبند نـمی ماند. آمـریکا هم پایبند به تعهداتش نیست.

۶ـ۲. فاسق و فاسد

یکی دیگر از کـارهای پلید شیطان این است که برای رسیدن به اهداف خود در بین مردم، فسادانگیزی می کند. نزغ به معنای وارد شـدن در کـاری بـه قصد فساد و افساد است و مداخله در امری برای خرابکاری کردن است . چـنان که در آیـه ای دیگر به پیامبر خود به هنگام نزغ شیطان دستور استعاذه می دهد (رجایی تهرانی، ۱۳۹۰، ص۶۲) و می فرماید: «وَإِمـَّا یـنْزَغَنَّک مـِنَ الشَّیطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » ( اعراف: ۲۰۰).

همچنین از کارهای شیطان کـه بـعضی آن را از عـلائم کارها و وساوس شیطانی محسوب کرده اند، امر به فحشا و بدی است: «وَمَنْ یتَّبِعْ خُطُواتِ الشـَّیطانِ فـَإِنَّهُ یـأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَالْمُنْکر » (نور: ۲۱ )؛ کسی که از گام های شیطان پیروی کند (بداند که) او به کار نـاشایسته و نـاپسند فرمان می دهد. در سورة «بقره» نیز می خوانیم: «یأْمُرُکم بِالْفَحْشاء» (بقره: ۲۶۸)؛ شیطان شما را به فـحشا امـر مـی کند. براساس مبانی قرآن هرکسی که مردم را به فساد و فحشا دعوت کند، همانند شیطان اسـت؛ و جـامعه ای که خصوصیات جامعة فاضله را نداشته باشد، آن جامعه شیطانی است . امام براساس ناهنجاری هایی کـه دولتـمردان آمـریکا در جهان به وجود می آورند به آنها لقب شیطان داده است.

فوکویاما که از طرف داران لیبرالیسم است، مـی گوید: «بـه نظر من جامعة آمریکا با بحران های جدی روبه روست که آیندة آن را تهدید مـی کند. مـشکل جـهان امروز، اقتصادی، سیاسی و. . . نیست؛ بلکه بحران ناشی از فروپاشی انسجام اخلاقی است» (www. walt. foreignpolicy. com)

بحران اخلاقی ازجمله مـعضلات اسـاسی پیـش روی جوامع غربی بخصوص ایالات متحده آمریکاست. هرج و مرج اخلاقی و از دست رفتن مـلاک های درسـت، محصول افول خانواده، عملکرد رسانه ها و نیز بی بندوباری و مسئولیت ناپذیری جنسی است. میزان بالای جرم، جنایت، مصرف مـواد مـخدر، سقط جنین، همجنس بازی و فروپاشی متعاقب بنیان خانواده، به وجود آمدن جامعه ای پلیسی، از بـین رفـتن ارزش های مذهبی، افزایش شدید بی بندوباری جنسی و جـرم های مـرتبط بـا آن، ازجمله مسائلی هستند که به مرور زمـان، آمـریکا را از درون متلاشی می سازند. آمارهایی که اخیراً توسط مؤسسات و نهادهای گوناگون خصوصی و دولتی آمریکا مـنتشر شـده، همگی مؤید این مطلب هـستند کـه با گـذر زمـان، ارزشـ ها و آرمان های انسانی و اجتماعی در آمریکا تضعیف شـده و جـای آن را نوعی فردگرایی افراطی توأم با فرهنگ مصرف گرایی رادیکال گرفته است. مثل های زیـر، گـویای این واقعیت است . (www. thenation. com) آمریکا دارای بالاترین تـعداد زندان و زندانی در جهان اسـت. بـه عبارت دیگر، از میان هر ۱۴۲ نـفری کـه در آمریکا ساکن هستند یک نفر در زندان است؛ بیش از نیمی از زندانی های آمریکا را قاچاقچیان و فـروشندگان مـواد مخدر تشکیل می دهند (www. cbsnews. com).

براساس آمـارهای مـنتشره، ۱۲ درصـد از نوجوانانی که در زنـدان های آمـریکایی بسر می برند، مورد تـجاوز و سـوءاستفاده جنسی قرار می گیرند. تقریباً ده درصد از زنانی که در زندان های آمریکا بسر می برند، به اجبار تـن بـه خواسته های جنسی نگهبانان خود می دهند (www. rense. com).

بـنا بـر آمار ارائهـ شده تـوسط مـرکز پیشگیری و کنترل بیماری ها در آمـریکا در سال گذشته، ۱۹ میلیون مورد ابتلا به انواع بیماری های مقاربتی در آمریکا به ثبت رسیده است. (www. rome. info/history/empire/fall)

بـخش اعـظمی از فیلم ها و تصاویر مستهجن جهان در آمریکا تـولید مـی شوند . بـنا بـر آمـارهای منتشره هم اکنون ۸۹ درصـد مـحصولات پورنوگرافی در کشور آمریکا تولید می شوند و بقیه کشورهای جهان ۱۱ درصد از این نوع تصاویر و فیلم ها را تولید می کنند (www. bbc. co. uk/news /world-us-canada)؛ نـرخ تـجاوز بـه عنف در آمریکا بیش از هر کشور دیگری اسـت (www. hyperhistory. net/apwh/essays)

فـسادانگیزی اسـتکبار و فـرعونیان در عـرصة اقـتصادی با محوریت ربا، رشوه، خوردن ناحق مال مردم، تحریم، نابودکردن کشاورزی و دامداری؛ و در عرصة فرهنگی با ایجاد تحریف و انحراف در دین و فاسد کردن زنان و کودکان و قطع روابط خویشاوندی، بـه سایر جوامع بروز می کند و زمانی به اوج خطر می رسد که با خوی سلطه جویی و به زیرکشاندن سایر ملت ها در عرصة قدرت سیاسی، همراه شود. این خطر در آیات ۵۴ سورة «نساء»؛ ۱۴ سورة «اسراء» (فخررازی، ۱۳۷۱ ق، ج ۲، ص ۲۹۹ )؛ ۲۰۴ سـورة «بـقره » (طباطبائی، ۱۳۶۴، ج۲، ص۹۶) گوشزد شده است. امام خمینی (س) خطر این فساد را برای همة کشورها می داند: «کشورهای آفریقا و آسیا و سایر کشورهای دربند در قاره‏های دیگر باید بدانند که آنچه از غرب و شرق توطئه‏گر و استعماری و از امریکای متجاوز بر کشورهای ستم کشیده صادر می‏شود تباهی و فساد آن قابل مقایسه با اصلاح آن نیست. » (صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۹۶).

۷ـ۲. حزب شیطان

شیطان برای از بین بردن بشر و عـصیانگری اش، نـیاز به حزب دارد. حزب شیطان نـیز تـرکیبی قرآنی است، به معنای یاران و انصار شیطان، که دارای هدف واحدی هستند و در مواردی از قرآن کفار و منافقان حزب شیطان شمرده شده اند (www. khorasanzameen. net)

مصادیق حزب شیطان کافران و مـنافقان، اصـحاب جمل، آل ابی سفیان، مردم عـصر جـاهلیت، شراب خوار و نفس اماره و عمروعاص و طرف داران او معرفی شده اند . انسان زمانی از اعضای حزب شیطان می شود که بصیرت و آگاهی کامل نداشته باشد و هوا و هوس های خود را حجابی بر دیدگانش قرار دهد و به شیاطین اجـازه رهـبری و ولایت خود را بدهد تا حقیقت را بر او مشتبه سازند. اینها گروهی هستند که برای حفظ منافع خویش، رابطة دوستی با دشمنان خدا برقرار می کنند و راه نفاق و دورویی را پیش می گیرند و تکیه بر قـدرت و امـوال خود مـی کنند و در میان بندگان خدا، تخمِ ظلم و فساد می پاشند. قرآن درباره آنها می گوید: «اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فأَنْساهُمْ ذِکْرَاللهِ أُولئکـَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ» (مجادله: ۱۹ )؛ شیطان بر آنـها چـیره شـده و یاد خدا را از خاطر آنها برده است. آنها حزب شیطان اند؛ آگاه باشید حزب شیطان زیانکار است!

طبق فـرمایش امام خمینی (س) شیطان بزرگ در همه جای دنیا متحدان و نوکرانی دارد که از آنها می خواهد منافع آمـریکا را تـأمین کـند و به آنها امر و نهی می کند و به مردم دنیا ستم می کنند. «در آستانه قطع ایادی ستمگران غرب و شرق از ایران با رمز وحدت کلمه و اتکال به خدای بزرگ و اجتماع در زیر پرچم اسلام و توحید، شیطان بزرگ جوجه‏های خود را فراخوانده است تا با هر حیله متصور، بین مسلمین تفرقه افکند و امت توحیدی و برادران ایمانی را به اختلاف و دشمنی کشاند و راه سلطه‏گری و چپاول را برای خویش هر چه بیشتر باز کند. » (صحیفه امام، ج۱۳، ص۲۰۸). براساس هـمین دیدگاه است که شریعت اسلام مواجهة دو قطب حق و باطل را بر روی نموداری تعریف می کند که به جانب نقطه ای از پیش تعیین شده در حال حرکت است. به بیان دیگر، تاریخ با یک فرایند زنده و قانونمند، بـه گونه ای دتـرمینیستی (جبری)، جدال دیرین حق و باطل را چنان پیش می برد که نهایتاً به محو و نابودی تدریجی بلوک باطل و مستکبران، و پیروزی بلوک حق منجر شود. اگر تاریخ را همچون یک لوکوموتیو تصور کنیم، از نـظرگاه انـدیشة اسلامی، این لوکوموتیو تحت تأثیر قوانین متافیزیکی کیهانی بر روی ریلی قرار گرفته که جزماً آن را به سوی ایستگاه آخر سیر می دهد. اسلام ایستگاه آخر را نابودی حتمی تمامی نیروها و ایدئولوژی های الحادی و غـلبة اجـتناب ناپذیر حق پرستان و سرانجام، تحقق ایده آلیسم اسلامی تحت لوای هژمونی یک «دولت جهانی» به رهبری واپسین بازمانده از نسل رهبران الهی می داند. آیة ذیل به روشنی گویای این حقیقت ناب است: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قـَرْحٌ فـَقَدْ مـَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامـُ نـُداوِلُها بـَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ، وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ» (آل عمران: ۱۴۰ـ۱۴۱)؛ اگر زخمی بـه شـما مـی رسد، آن قوم (کافران) را نیز زخمی همانندش رسید و این ایـام پیـروزی را میان آدمیان به نوبت می گردانیم تا خدا کسانی را که ایمان آوردند، بشناسد و از ایشان شهیدانی بگیرد و خدا ستمکاران را دوست نـمی دارد (گـرچه گـاه پیروزی را نصیبشان سازد)، تا خدا کسانی را که ایمان آوردند، از عـیوب و ناخالصی ها پاک کند و کافران را از بین ببرد. لذا در مواجهه با شیطان بزرگ و لشکریان او نیز ایمان راسخ و اعتقادات محکم و روحیة انقلابی اسـت کـه مـی تواند انقلاب اسلامی را در برابر این دشمن قسم خورده محفوظ بدارد: «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهـِ لا خـَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (یونس: ۶۲)؛ آگاه باشید، که بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان انـدوهگین مـی شوند. بـا صرف نظر از همة آیات هشداردهنده در رابطه با شیطان، قرآن کریم به پیامبر دسـتور مـی دهد کـه هنگام مواجهه با وسوسه های شیاطین، به خدا پناه ببر: «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نـَزْغٌ فـَاسْتَعِذْ بـِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (فصلت: ۳۶ ). این روش متقین است؛ آنها هنگامی که بعضی از شیاطین در اطـراف قـلبشان شروع به گشت زنی می کنند تا در آنها ایجاد وسوسه کنند، متذکر گشته ناگهان بـینا مـی شوند (و حـجاب غفلت از آنها برطرف می شود.

۸ـ۲. زینت دادن اعمال زشت

ویژگی دیگر شیطان زینت دادن اعمال زشت، در جـهت تـرویج و انتشار معاصی و منکرات در عالم است: «وَزَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ» (عنکبوت: ۳۸)؛ شیطان اعمالشان را بـرای آنـان آراسـته بود. توجیهات شیطانی گاه منجر به ارتکاب زشت ترین منکرات از سوی انسان می شود. سیاست آمریکا در قـبال دیـگر کشورها و وقایع دنیا نیز همین گونه است. آمریکا در دفاع از ظالم و عادی جلوه دادن اعـمال ضـدانسانی و ضـدبشری کشورهای غاصب و ظالم منطقه، نظیر رژیم کودک کش صهیونیستی و مزدوران خودفروختة منطقه، مانند عربستان و آل خلیفه در بـحرین، تـمام تـلاش خود را به کار برده است که نمونة آن استفاده از حق ظالمانه وتو در جـلوگیری از مـحکومیت کشتار مسلمانان در فلسطین توسط اسرائیل است و این اعمال را در راستای تبلیغ حقوق بشر، دموکراسی و. . . زیبا جلوه مـی دهد. بـنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نیز با شناخت خوی وحشیانه و منش ترورمآبانه آمریکا و اسـرائیل در بـرابر این جانیان بین المللی سکوت نکرد و در طول حـیات خـود هـمواره مردم جهان را به شوریدن در برابر این مـفسدان و جـنایتکاران فرامی خواند. در وصیت نامة خویش نیز این مهم را از قلم نمی اندازد و خطاب به ملت های جهان مـی گوید: «ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی‏کشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی‏شناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می‏شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ » (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۹۸).

نتیجه گیری

در این تحقیق به مبانی قرآنی کلام امام خمینی (س) درمورد شیطان بزرگ، آمریکا اشـاره شـد. آنچه که مهم است اینکه شـیطان رجـیم و شیطان فـرعونی هـمیشه در کـمین انسان است و به دنبال سـلطه بر انسان هاست؛ به همین دلیل تقابل بین جبهه حق و باطل، انسان و شیطان از بدو پیدایش تـاکنون وجـود داشته و خواهد داشت. بنابراین تقابل بـین جـبهه حـق و بـاطل و انـقلاب اسلامی و غرب (آمـریکا) هـم از ابتدای انقلاب تاکنون بوده است. تا زمانی که جبهه باطل و استکبار وجود داشته باشد، خوی و خصلت طـاغوتی و شـیطانی و اسـتثمار و زورگویی آن نیز وجود خواهد داشت و تا ایـن ویـژگی در طـاغوت و بـاطل هـست، مـبارزه با آن برای مبارزان راه حق و حقیقت ضروری است. در واقع آمریکا امروز به عنوان نماد استکبار و نماد شیطان با جمهوریت ایران مشکل دارد . البته با شکوفاشدن انقلاب اسلامی، معاندان و شیطان بـزرگ با تمام دستگاه های تبلیغاتی و سازمان های حقوق بشری خود به صحنه آمدند تا این نهال نو پا را ساقط کنند؛ زیرا دست وی را از استراتژیک ترین منطقه خاورمیانه کوتاه کرده است. پس باید تلاش کرد بـا اتـحاد و همبستگی به نهایت قدرت علمی، اقتصادی و. . . رسید تا این شیطان ها نتوانند به این انقلاب و اسلام آسیب برسانند.

منابع

نهج البلاغه، ۱۳۸۲، ترجمة محمد دشتی، قم، مسجد مقدس جمکران.

ابن درید، محمدبن حـسن، ۱۹۸۷م، جـمهرة اللغة، بیروت، دارالعلم للملایین.

ابن فارس، احمدبن، ۱۴۰۴ق، معجم مقاییس اللغة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.

بیانات مقام معظم رهبری در مناسبت های مختلف، در: www. Khamenei . ir

داددرویش، رضا و مجتبی مـجدآبادی، ۱۳۷۹، دخـالت های آمریکا در ایران، تهران، مؤسسة فـرهنگی هـنر جهان کتاب.

رجایی تهرانی، علیرضا، ۱۳۹۰، فرشتگان (تحقیقی قرآنی، روایی و عقلی)، قم، بوستان کتاب .

زهری، محمدبن احمد، ۱۴۲۱ق، تهذیب اللغة، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

شکوهی، سـعید، ۱۳۹۳، «نـگرش قدسی به سیاست بـر روابـط خارجی در اندیشه اندیشمندان ایرانی»، پژوهش های سیاسی جهان اسلام، ش ۱، ص ۵۴ـ۷۷.

ضیاءبخش، علی، ۱۳۸۶، «قاعده نفی سلطه»، معرفت، ش ۱۱۵، ص ۳۹-۵۰.

طباطبائی، سیدمحمدحسین، ۱۳۶۴، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، امیرکبیر.

طبری، محمدبن جریر، ۱۳۵۶، جـامع البـیان، ترجمة حبیب یغمایی، تهران، توس.

طوسی، محمدبن حسن، ۱۴۰۹ ق، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، جامعة مدرسین.

غضنفری، کامران، ۱۳۹۳، «ردپای ۶۰ سال خیانت و جنایت؛ روایتی مستند از دخالت ها و جنایات آمریکا در ایران ۱۳۳۲ـ۱۳۹۲»، روزنامه کیهان، ۲۴ خرداد.

فـخررازی، مـحمدبن عمر، ۱۳۷۱ق، مـفاتیح الغیب، ترجمة علی اصغر حلبی، تهران، اساطیر.

فراهیدی، خلیل بن احمد، ۱۴۰۹ق، العین، تحقیق مهدی مخزوی، قم، هجرت.

فیومی، احـمدبن محمد، ۱۴۱۴ق، المصباح المنیر، قم، هجرت.

‫گازیوروسکی، مارک، ۱۳۷۱، سیاست خارجی آمریکا و شـاه: ایـجاد یـک حکومت سلطه پذیر در ایران، ترجمة جمشید زنگنه، تهران، رسا.

مراغی، احمدبن مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التـراث العـربی.

مصطفوی، حسن، ۱۴۱۴ق، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

مکارم شـیرازی، نـاصر و هـمکاران، ۱۳۷۵، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

موسوی خمینی، سیدروح الله، ۱۳۷۸، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسة تنظیم و نـشر آثار امام خمینی (س).

۱۳۸۴، صحیفه امام، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

۱۳۸۵، شـرح حدیث جنود عقل و جـهل، تـهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

آدرس ثابت: ۱۷۴۸۱۱۰https: //www. noormags. ir/view/fa/articlepage/

عناوین مشابه

تک نگاری های قرآنی: اصول و مبانی تاویل قرآن از دیدگاه امام خمینی (س)

دیدگاه حضرت امام خمینی (س) درباره مبانی سکولاریسم

مبانی نظری اقتدارگرایی در قرآن با رویکردی بر دیدگاه های امام خمینی (س) درباره بیداری اسلامی در ایران

مبانی تحقق وحدت حوزه و دانشگاه از دیدگاه امام خمینی (س)

مولفه های عامل ایثار از دیدگاه مبانی دینی، اندیشه ها و آراء حضرت امام خمینی (س) و امام خامنه ای (مدظله العالی) به مثابه فزون گر روانی توان رزم

امام (س) فرهنگ و اصلاحات (بررسی جامعه شناختی دیدگاه حضرت امام خمینی (س) درباره فرهنگ)

پیش فرض ها و مبانی فهم و نقد روایات از دیدگاه امام خمینی (س)

تحلیل گفتمان دیدگاه های امام خمینی (س) درباره حقوق متقابل حکومت و مردم

بررسی مبانی فکری و آراء فقهی سیاسی امام خمینی (س) درباره کارکرد دلیل عقل در اثبات ولایت فقیه

An In-depth Analysis of the Liberal Theory of Securityfrom an Islamic Perspective

Mohsen Rezvani / Associate Professor Department of Political Science

 (Mohammad Ezatirad / M. A. in Political Science IKI

Received: 2020/09/11 - Accepted: 2021/01/16

Abstract

Liberalism with an optimistic approach to human nature and international institutions is one of the major attitudes in international relations to establish global security. Relying on liberal principles and prescribing political solutions, this theory pursues goals such as freedom, peace and prosperity in international politics. Using a descriptive-analytical method, this paper analyzes the liberal theory of security and its ineffectiveness in creating international peace and security in the three areas of principles, goals and strategies. Historical facts show that the principles of liberalism, such as individualism, welfare, and unjust attitudes, have exacerbated international and regional conflicts.

Keywords: security, Liberalism, Islam, international system.

Self-confidence and Resistance; the Soft Powerof the Islamic Revolution of Iran

Hadi Shojaei / PhD. in Political Science IKI

Received: 2020/08/27 - Accepted: 2021/02/14

Abstract

Self-confidence and resistance are the two determining elements in the production of soft power in the process of realization, victory and continuation of the Islamic Revolution. This paper answers the fundamental question of how the elements of self-confidence and resilience provide the basis for software power? Using a descriptive-analytical method, this paper studies the role of self-confidence and resistance in creating soft power. The findings show that, these fundamental components can create a good platform for the production of soft power for the Islamic Revolution through awareness, creating the spirit of self-confidence in nations, reviving the element of struggle and stability among them and providing a model for struggle and endurance

Keywords: national self-confidence, revolutionary resistance, soft power, Islamic revolution.

The Quranic Foundations of Imam Khomeini'sView on the US, the "Great Satan"

Rashid Rokabian / Assistant Professor, Ayatollah Boroujerdi University

Received: 2020/09/14 - Accepted: 2021/01/24

Abstract

The well-known view of Imam Khomeini, the founder of the Islamic Republic of Iran, in describing the United States as the "Great Satan" has caused questions and ambiguities in the domestic and international arena. Given the developments in the international arena, the fall of the bipolar system and the adherence of some Islamic countries to arrogance, it seems necessary to analyze the foundations of this issue from the perspective of the Quran. Using a descriptive-analytical method, this paper seeks to study the Quranic foundations of Imam Khomeini's view on the US, the "Great Satan".

Keywords: Satan, Great Satan, the United States, Imam Khomeini.

The Foundations of Current International Relations from the Perspective of Ayatollah Javadi Amoli

Mahdi Meshkibaf Moghadam / PhD. Student in Political Science, Baqir al-Olum University Mahdi. moqaddam@Gmail. com

Received: 2020/05/07 - Accepted: 2020/11/26

Abstract

The crises among global interactions must be sought in the foundations of international relations and its spread throughout the world. Using a descriptive-analytical method, this paper studies the foundations of current international relations from the perspective of Ayatollah Javadi Amoli. In his view, lack of proper understanding of the issue of causality, which leads to neglect or denial of the Causes of the causes of the universe, is a major ontological problem of the Western international relations, which has shifted the international relations to a power-centered ideology instead of a God-centered one. On the other hand, the materialist epistemological view of the West is the main obstacle to drawing a correct picture of the universe, which has made the international arena the scene of epistemic anarchism. Consequently, these two ontological and epistemological approaches have led the modern man to humanism, which itself has led to human-centeredness in the international arena.

Keywords: Ayatollah Javadi Amoli, international relations, current conditions, foundations, ontology, epistemology, anthropology.

Challenges of International Security System and Solutionsof Islamic Jurisprudence

Qasem Shaban-nia / Associate Professor Department of Political Science IKI Mahdi. moqaddam@Gmail. com

 (Mahdi Jahan / M. A. in Political Science IKI jahanmahdi1@gmail. com

Received: 2020/07/05 - Accepted: 2020/11/16

Abstract

Security is considered to be one of the vital human issues. During World War I and World War II, various theorists made great efforts to establish international security. Numerous views have been made on international security; But the world still suffers from insecurity and fear. Scholars believe that the main source of insecurity and fear in the international system should be sought in the authoritarian and hegemonic structure of the international system. Part of this structure has been created by players, including governments and international organizations. Using a descriptive-analytical method, this paper studies the challenges of international security system and solutions of Islamic jurisprudence. Some of the solutions of Islamic jurisprudence to provide international security are mutual respect between governments, unity and cooperation between nations, fighting against oppressive and domineering governments, reviving the spirit of dignity and authority of nations, supporting the oppressed and deprived nations and legitimate defense to deny domination and creating international security based on justice and unity between states and nations.

Keywords: structure, international security, governments, Islamic jurisprudence.

The Political Participation Grounds in Islam

Mohammad Javad Norouzi / Associate Professor Department of Political Science IKI mohamadjavadnorozi@yahoo. com

 (Daniel Moheb al-Tahir / M. A. in Political Science IKI dm. moheb@gmail. com

Received: 2020/08/27 - Accepted: 2021/01/20

Abstract

The political participation has an important status in political science and is deeply connected to many issues of this science. The practical realization of a political system depends on its ability to systematize political participation. Using a descriptive-analytical method, this paper seeks to study the political participation grounds in Islam. The findings indicate that the following issues will be the basis for the realization of political participation by a Muslim, which include, submission to divine sovereignty, the necessity of the realization of the Islamic government, the necessity of cooperation and public responsibility, the necessity of respecting the rights and interests of people, the necessity of satisfying the people and the need to consult with them. Thus, contrary to the notion of secularism, the precedence of divine commandments over the views of the people does not mean ignoring the position and role of the people in the Islamic government. Just as respecting their affairs and desires, within the prescribed framework, will not be contrary to the observance of religious rules and laws.

Keywords: political participation, Islamic government, the political participation grounds, religious government.

An Analysis of Spinoza's Narrative Arguments inJustifying Secular Government

Mohsen Rezvani / Associate Professor Department of Political Science IKI rezvani151@yahoo. com

 (Mohammad Bahrami Gharaghani / PhD. Student in Political Science IKI m. bahrami. gh33@gmail. com

Received: 2020/07/02 - Accepted: 2021/01/10

Abstract

Some political thinkers religiously justified secular governments. This approach, in addition to strengthening the secularization of government, contributed to the development of secular governments among Jews, Christians, and Muslims. Secular government is not a legitimate and divine government and its realization disturbs the true and promised divine government of religions. Establishing a true divine government theoretically requires the critique of disturbing governments. The seventeenth-century Dutch philosopher Baruch Spinoza, while famous for his rationalism, in his book the Theological-Political Treatise, has provided proves from the Old and New Testaments to justify secular government. His book contributed greatly in spreading democracy in the Jewish and Christian communities. The secularization of government should be seen as a major global stream. Hobbes, Spinoza, and John Locke are prominent thinkers and origins of this post-medieval movement, which their views have also had a great impact on secularism in the Islamic world. Using a rational method with meta-religious indicators and criteria, this paper seeks to analyze the Spinoza's narrative arguments in justifying secular government. The results indicate that Spinoza did not have sufficient scientific competence to deduce the rules from the Scripture. His wrong assumptions have led to wrong inferences. Methodically, Spinoza's inferences from religious texts face significant problems, such as eisegesis, lack of a comprehensive view of all Biblical verses, and inconsistency with religious beliefs and the conduct and history of the prophets (PBUT).

Keywords: religious government, secular government, narrative arguments, Spinoza, the Theological-Political Treatise.

ABSTRACTS

The Real Shiites’ Characteristics in Imam Bagher (PBUH) ’s Wills (14)

Ayatollah Allameh Mohammad Taqi Mesbah

Abstract

This paper is a commentary on the advices of Imam Mohammad Bagher (PBUH) regarding the characteristics of the real Shiites. The remembrance of God in private softens the hearts of Shiites. This instruction indicates that lenity is achieved in private. The heart has two distinct functions in the Quran: the center of understanding and as well as the center of feelings and emotions. The heart understands the concepts very well. Perception, which may include present knowledge, is attributed to the heart in the Quran. Also, love, hate, fear, peace, hope, despair and etc. , in general, passive states, whether positive or negative, have been attributed to the heart. The heart is the center of perceptions and emotions. If the heart is healthy, it comprehends the facts as well as the emotions. Lenity is remarkable if it brings man closer to God. A heart that does not understand the truth becomes cruel.

Keywords: heart, lenity, cruelty of heart, alienation.

The Methodology of Political Science and Analyzing the IslamicRepublic Developments

Mehdi Rashid / M. A. in Political Science IKI irashid. m1374@yahoo. com

Received: 2020/08/15 - Accepted: 2020/12/21

Abstract

The Islamic Revolution of Iran, which is the most important contemporary Islamic movement and the most influential event of the last century, has attracted the attention of Eastern and Western thinkers of the world. The unique features of the Islamic Republic's monotheistic system challenged the foundation of secular theories, as it challenged the equations of the social sciences, especially political science. The fundamental, methodological and indigenous contradiction of the existing political science with the monotheistic system, has caused the methodological inefficiency of this system in analyzing the developments of the Islamic Republic of Iran. Unfortunately, these shortcomings distort the global arena of Imam Khomeini's movement and has delayed the globalization of Islamic civilization. Using a descriptive-analytical method, this paper studies the main reason for the inadequacy of existing methods in political science. Furthermore, to show the essential shortcomings of the methodology of secular political science in analyzing the developments of the Islamic Republic, this paper has provided the foundations of the desirable intellectual system.

Keywords: methodology, political science, Islamic Republic, Islamic Revolution, positivism, interpretivism.

. انتهای پیام /*