دولت بزرگ اسلامی؛ امکان یا امتناع؟ با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (س)
پدیدآورنده (ها) : عیسی نیا، رضا (عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی)
پرسـش اصلی مقاله حاضر این است که: آیا کشورهای اسلامی قادرند به عنوان مـوجودیت اسـلامی واحـد تحت عنوان دولت بزرگ اسلامی خود را مطرح کنند؟ فرضیه ای که به روش توصیفی – تحلیلی در پاسخ سؤال مذکور آوردهـ ایم به این شرح است: برای ایجاد دولت بزرگ اسلامی، در عین حفظ استقلال کشورهای اسـلامی و به رسمیت شناختن واحـدهای کـشور ـ ملت، نیازمند دگردیسی عظیم و مطلق در فضای معنایی و شناختی کشورهای اسلامی هستیم.
واژه های کلیدی: دولت بزرگ اسلامی، جهان اسلام، مسائل کشورهای اسلامی، همگرایی جهان اسلام، واگرایی جهان اسلام.
مقدمه
جهان اسلام از دو کلمه جـهان و اسلام ترکیب شده است. در تفسیر این مفهوم سه نظر وجود دارد:
۱. جهان اسلام؛ یعنی کشورهای اسلامی که دولت آن اسلامی و دین رسمی آن اسلام باشد همانند، ایران و کویت و... .
۲. جهان اسلام؛ یعنی کشورهایی که اکثریت مـردم آن مـسلمان باشند. این گروه از کشورها را می توان به صورت زیر تقسیم بندی کرد: الف) کشورهای مسلمان نشینی که حکومت آنها را گاه غیرمسلمانان در اختیار دارند نظیر، کشور نیجریه؛ ب) کشورهای مسلمان نشینی که دین رسمی ندارند نظیر، تـرکیه. [۱]
۳. جـهان اسلام؛ یعنی کشورهایی که در آن مسلمانان زیست می کنند چه در اکثریت باشند و چه در اقلیت.
مراد نویسنده از جهان اسلام در این تحقیق، کشورهایی هستند که اکثریت مردم آن مسلمان باشند؛ کشورهایی که قادرند بـه عـنوان یک موجودیت اسلامی واحد تحت عنوان دولت بزرگ اسلامی (جهان اسلام) عمل کنند.
قبل از پرداختن به مباحث اصلی مقاله بهتر است به مجموعه سؤالاتی که در حوزه جهان اسلام در ارتباط بـا ایـن بـحث مطرح می باشد و یا قابلیت طـرح مـسئله را دارد اشـاره ای شود.
۱. آیا چیزی به عنوان جهان اسلام یا انترناسیونال اسلامی داریم یا می توانیم داشته باشیم یا خیر؟
۲. ظرفیت و ماهیت کشورهای اسلامی چـه نـوع ائتـلاف و ترکیبی را تحت عنوان جهان اسلام می پذیرد و با کـدام منطق؟
۳. جـهان اسلام در برابر چه کسی ظهور و تجلی می یابد و به عبارتی دیگر جهان اسلام چیست و کیست؟
۴. جهان اسلام یا کشورهای اسلامی چـه ضـرورتی را احـساس می کنند که در دنیای معاصر به سوی وحدت و ایدئولوژی یکسان حـرکت می کنند؟
۵. جهان اسلام در چه مؤلفه هایی قابلیت یکی شدن را دارد؟
۶. موانع هم گرایی و یکسان سازی کشورهای اسلامی تحت عنوان جهان اسلام (دولت بزرگ اسـلامی) چیست
بـا نـظر به این سؤالات می توان گفت هر گونه بحثی در باب جهان اسـلام و آرایـش کشورهای اسلامی باید معطوف به تأمین نیازهای زیر باشد:
۱. تفسیر وضع موجود و شناخت نیروهای جهان اسـلام؛
۲. راه حـل ها یـا مناسب ترین تاکتیک و استراتژی جهت تغییر واقعیت ها و رسیدن به جهانی به نام جـهان اسـلام.
کـشورهای اسلامی
کشورهای اسلامی در حال حاضر از میان ۱۹۲ کشور جهان، ۵۷ کشور را به خود اختصاص داده اند: ۱. قـاره اروپا: قـبل از تـجزیه یوگسلاوی تنها کشور مسلمان اروپایی کشور آلبانی بود. [۲] بیش از ۷۰% از جمعیت آن مسلمانان هستند. و به سـبب بـرخورداری از موقعیت جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی ویژه، مورد توجه قدرت های گوناگون استعماری و کشورهای بزرگ بـوده اسـت. [۳] بـعد از یوگسلاوی، کشور بوسنی هرزگوین با ۵ / ۴ میلیون نفر سکنه و با ۴۴ درصد مسلمان دومین کشور مـسلمان اروپایـی به شمار می آید. [۴]
از میان ۳۹ کشور آسیایی ۲۱ کشور آن جزء کشورهای اسلامی محسوب می شوند. [۵] وسـیع ترین و پرجـمعیت ترین کـشور اسلامی آسیایی، اندونزی با ۲۲۲ میلیون نفر و با مساحت ۰۲۴ / ۰۴۲ / ۲ کیلومترمربع، [۶] و کوچک ترین آن، مالدیو با مساحت ۲۸۹ کیلومترمربع اسـت. مـساحت کل کشورهای اسلامی در قاره آسیا ۹۶۵ / ۱۶۳ / ۱۰ کیلومترمربع می باشد[۷] که با محاسبه کشورهای تـازه بـه اسـتقلال رسیده آسیای مرکزی به ۹۶۰ / ۲۳۱ / ۱۴ کیلومترمربع می رسد. [۸
از میان ۵۸ کشور آفریقایی ۲۰ کشور، اسلامی هستند.
از ۲۰ کشور اسلامی قـاره آفـریقا غـیر از مصر که در ۱۹۲۲ به استقلال رسیده است ۱۹ کشور دیگر آن در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به اسـتقلال رسـیده اند و کل مساحت ۲۰ کشور آفریقایی ۱۹۱ / ۶۷۸ / ۱۵ کیلومترمربع می باشد که کم وسعت ترین آن کومور با ۷۹۷ / ۱ کیلومترمربع و وسیع ترین آن سودان با ۸۱۲ / ۵۰۵ / ۲ کـیلومترمربع مـی باشد. [۹]
توانایی های کشورهای اسلامی
کشورهای جهان اسلام در عین توانایی معنوی بر مبنای واحـد ـ اسـلام ـ دارای تنوع ساختی هستند. این کشورها از نظر وسـعت، جـمعیت، مـنابع زیرزمینی و... تفاوت های زیادی با هم دارند و از طـرفی هـم از نظر فرهنگ ها، زبان ها، مذاهب، نژادها و تمدن ها نیز ناهمگون و نامتجانس می باشند، این تنوعات سـاختی در نـفس الامر باعث ضعف و ناتوانی کـشورهای اسـلامی (جهان اسـلام) نـمی گردد. در ادامـه به توانایی مادی کشورهای اسلامی آن هـم فـقط توانایی های استراتژیکی آنها می پردازیم
توانایی یا منابع قدرت کشورها در سطح توانایی اسـتراتژیکی مـعمولاً با سه مؤلفه زیر بررسی مـی گردد: ۱. جغرافیای کشور؛ ۲. جمعیت و مـساحت؛ ۳. مـنابع طبیعی.
۱. جغرافیای کشور: برخی از اسـاتید عـلوم سیاسی معتقدند با این که حدود شصت سال از مطالعات روابط بین الملل می گذرد بـاز هـم متغیر هدایت کننده سیاست خارجی کـشورها، جـغرافیای آنـها به شمار مـی رود کـه در علم سیاست تحت عـنوان ژئوپلتـیک می شناسیم. بنابراین از میان ۱۹۲ کشور جهان، سیاست خارجی ۴۰ کشور مهم است، چرا که جغرافیا دارنـد. بـا فرض این مؤلفه می توان گفت کـه بـرخی از کشورهای اسـلامی جـزء آن دسـته از کشورهایی هستند که از حـیث جغرافیایی مهم می باشند. مثلاً ایران از نظر ژئوپلتیکی جزء ده کشور اول دنیا می باشد. در باب برتری های استراتژیکی کـشورهای اسـلامی (جهان اسلام) می توان به موارد زیـر اشـاره کـرد: ۱. راه داشـتن بـه دریاهای آزاد؛ کشورهایی مـانند، ایـران، عراق، کویت، امارات و عمان در ساحل خلیج فارس و کشورهای مصر، سودان، اریتره، جیبوتی، یمن، عربستان سعودی و اردن در سـاحل دریـای سـرخ قرار دارند. ۲. در کنار اقیانوس اطلس قرار داشـتن؛ مـحیطی کـه ۵۲ درصـد از تـجارت جـهانی کشورهای غرب اروپا و آمریکا از آن می گذرد. [۱۰] ۳. راه داشتن و دسترسی به برخی از تنگه های مهم جهانی؛ مثلاً باب المندب که شبه جزیره عربستان و اتیوپی را از هم جدا می کند و دریای سرخ را به خلیج عـدن مربوط می کند. تنگه جبل الطارق که اسپانیا را از مراکش (مغرب) جدا، و دریای مدیترانه را به اقیانوس اطلس مربوط می کند و تنگه هرمز که ایران و عمان را از هم جدا و خلیج فارس و دریای عمان را به هم مـرتبط مـی سازد و تنگه مالاکا را مالزی در اختیار دارد که معبر شرقی اقیانوس هند در شمال آن می باشد.
۲. منابع طبیعی: کشورهای اسلامی به دلیل دارا بودن منابع و معادن غنی دارای اهمیت است. [۱۱ ] به سبب وجود این منابع طـبیعی غـنی (نفت و معادن) است که به طور بالقوه می توان کشورهای اسلامی را قدرت مند معرفی کرد، ولی علی رغم این همه ثروت، کشورهای اسلامی ضعیف ترین کشورهای جهان قـلمداد مـی گردند. به دلیل وجود این مـنابع غـنی است که حضرت امام خمینی (س) به کشورها و دولت های اسلامی هشدار می دهد که اگر به خود بیایند و متحد شوند بزرگ ترین قدرت جهان خواهند شد:
اگر این دولتهای اسلامی، این دولتهایی که همه چیز دارند، این دولتهایی که افراد زیاد دارند، این دولتهایی که ذخایر زیاد دارند، اگر اینها با هم اتحاد پیدا بکنند، در سایۀ اتحاد احتیاج به هیچ چیز و هیچ کشوری و هیچ قدرتی ندارند. [۱۲]
کشورهای اسلامی در هر یک از سطوح سه گانه منابع معدنی؛ محصولات کشاورزی و محصولات دامی دارای جایگاه بسیار خوبی هستند که در جدول شماره یک به مهم ترین منابع معدنی، محصولات کشاورزی و محصولات دامـی در بـرخی از کشورهای اسـلامی آسیایی و آفریقایی اشاره می کنیم. برای نمونه از اهمیت ثروت و منابع طبیعی این کشورها می توان به یکی از کشورهای اسـلامی آفریقایی استناد کرد، مثلاً جمهوری گینه دارای منابع معدنی ذی قیمت فراوانی اسـت. ایـن کـشور به سبب برخورداری از منابع سرشار زیرزمینی، موقعیت بسیار مساعد کشاورزی را داراست و ترکیبی از بهترین دام ها را دارد و یکی از ثروت مندترین کـشورهای آفـریقایی است. اما این کشور اسلامی با داشتن ثروت های بالقوه، عقب افتاده ترین کشور جـهان مـی باشد. [۱۳]
ردیف / کشور اسلامی / مهم ترین منابع معدنی / مهم ترین مـحصولات کشاورزی / مهم ترین محصولات دامی
۱:اردن / پتاس، نمک قلیا، فسفات، نفت، سولفور، مس، آهن، سـنگ مرمر / توتون، گندم، زیـتون، پنـبه، مرکبات، خرما
۲:افغانستان / زغال سنگ، مس، سرب، روی، آهن، نقره، نفت، کرومیت / گندم، خشخاش، برنج، سیب زمینی، توتون، پنبه / گوسفند
۳:اندونزی / نفت، زغال سنگ، قلع، نیکل، منگنز، اورانیوم، مس / برنج، ذرت، سیب زمینی، نیشکر، چـای، کاکائو، قهوه، موز، نارگیل، ادویه، کائوچو، چوب / ماهی
۴:امارات / نفت و گاز، مس / سبزیجات، خرما / ــــــــــ
۵:ایران / نفت، آهن، زغال سنگ، مس، کروم، سرب، منگنز، نقره، طلا، گوگرد، فیروزه، خاک سرخ / گندم، پنـبه، تـوتون، خرما، برنج، ذرت، زیتون، چای، مرکبات، چغندرقند، نیشکر، زعفران / اسب، گاو، گاومیش، شتر، گوسفند
۶:بحرین / نفت، خاک سرخ / خرما / ــــــــــ
۷:پاکستان / زغال سنگ، جیوه، کرومیت، گاز و نفت، منگنز / برنج، گندم، ذرت، جو، کـنجد، مـرکبات، موز، کنف، پنبه، چای و نیشکر / ـــــــــــ
۸:ترکیه / زغال سنگ، نفت، مس، کروم، پتاس، آهن، نقره، گوگرد، منگنز / گندم، جو، ذرت، تره بار، مرکبات، زیتون، انجیر، انگور، توتون، صمغ، پنبه، چغندرقند، خشخاش، تـوت / بـز، گوسفند، گاو، اسب و ماهی
۹:سوریه / نفت / گندم، جو، میوه، مرکبات، انجیر، انگور، توتون، زیتون / اسب و گوسفند
۱۰:کویت / نفت / خرما / ــــــــــ
۱۱:عراق / نفت، زغال سنگ، آهن، سرب، مس، نقره، گوگرد / گـندم، بـرنج، ارزن، جـو، ذرت، خرما، مرکبات، توتون، پنبه، چـغندرقند / گـاو، گـوسفند و شتر
۱۲ :عربستان / نفت، طلا، نقره، آهن / خرما، غلات، سبزی / بز، شتر و اسب
۱۳:قطر / نفت، گوگرد، نمک / خرما / اسب، شتر، ماهی
۱۴:مـالزی / نـفت، قـلع، سرب (قلع آن در دنیا اول است) / برنج، کائوچو، ادویه، چـوب، نـارگیل / گوسفند، گاو، اسب
۱۵:یمن / نفت / قهوه، خرما، ارزن، گندم، جو / گوسفند، اسب، شتر
۱۶:کامرون / طلا، نقره، روی، قلع / کائوچو، کـاکائو، خـرما، مـوز، پنبه، ذرت، چوب، بادام زمینی / گاو
۱۷:گینه / طلا، نقره، آهـن، زغال سنگ / مرکبات، موز، برنج، پنبه، دانه های نباتی / گاو، گوسفند، بز
۱۸:نیجر / طلا، الماس، آهن، زغال سنگ / خـرما، پنـبه، کـائوچو، چوب، غلات / شتر
۱۹:مصر / سنگ های ساختمانی، طلا، آهن، آلومینیوم، مس، گـوگرد، یـاقوت / غلات، پنبه، نیشکر، مرکبات، موز، زیتون، خرما، برنج، انگور / شتر
۲۰:گامبیا / طلا، الماس، نمک، مس / گـندم، جـو، مـیوه / گاو، گوسفند
۲۱:سودان / طلا، مس، آهن، نمک / صمغ، ارزن، پنبه، خرما / گوسفند، اسـب
۲۲:سـنگال / طـلا، نقره، الماس، فسفات، آلومینیوم / میوه، خرما، کائوچو، پنبه، قهوه، کاکائو، چوب / گاو، گوسفند، اسـب
۲۳:چـاد / طـلا، الماس، نفت / قهوه، پنبه، کاکائو، چوب / گاو، گاومیش، گوسفند
۲۴:اوگاندا / طلا، مس، کبالت، آهـن، قـلع، سرب / قهوه، پنبه، ذرت، بادام کوهی، چوب / گاو، گوسفند، اسب
۲۵:الجزایر / آهن، روی، مـنگنز، اورانـیوم، زغـال سنگ، نفت، جیوه، مس / انگور، زیتون، کتان، توتون، میوه، غله / گوسفند، گاو
۲۶ :تونس / آهـن، روی، سـرب، فسفات / انگور، زیتون، خرما، پنبه، حنا، چوب، گندم / اسب، گوسفند، طیور، ماهی
۲۷:مـالی / طـلا، المـاس / بادام کوهی، پنبه، صمغ عربی / شتر، گاو، گوسفند
چالش های پیش روی کشورهای اسلامی
عدم تـوافق مـعنایی و شناختی: یکی از مسائل و مشکلات جهان اسلام، فقدان توافق معنایی و شناختی است. فـقدان عـناصر وحـدت دهنده فرهنگی یا انقطاع فرهنگی در جهان اسلام موجب بروز رفتارهای ناهنجار در جهان اسلام خواهد شد. افـراد جـوامع اسـلامی در قالب گروه های فرهنگی، اجتماعی متفاوت به تفاسیر متضاد و متفاوتی از زندگی، آینده و تـاریخ خـود پرداخته و از الگوهای رفتاری متفاوت، تبعیت می کنند. در جهان اسلام تلاش هایی جهت وحدت و سازگاری فرهنگی انجام گرفته اسـت، ولی ایـن تلاش ها بیشتر در سطح باقی مانده است تا در عمق؛ بدین جهت در جهان اسـلام بـا پدیده هایی چون عدم مفاهمه، عدم تقارن در دیـدها و عـدم سـازگاری در ذهنیت و سلیقه ها مواجه هستیم و هر روز هم ایـن عـدم ها تشدید می شوند.
برای این که بتوانیم جهان اسلام (جهان مشترک و حلقه اتصال) داشته بـاشیم، نـیازمند این هستیم که فضای مـعنایی یـک دیگر را بفهمیم و بـرای خـروج از یـک فضای معنایی و ورود به یک فضای مـعنایی مـشترک، به رابطی نیازمندیم که این دو فضای معنایی را برای هم دیگر قابل فهم کـند. ولی سـؤال این است که این رابط در جـهان اسلام چه می تواند بـاشد و چـه خصیصه ای می تواند داشته باشد. آیـا مـا روی مفهوم اسلام، توافق معنایی و شناختی داریم، به دلیل وجود دیدگاه های متفاوت در جامعه اسـلامی مـعاصر روی این مفهوم هم توافقی نـیست. آیـا مـا می توانیم با وجـود چـنین دیدگاه های متفاوتی به رابـطی در فـضای معنایی دست یابیم؟ آیا با فرض این مطلب که نگرش ها و اعتقادات افراد جامعه، تعیین کننده ایـن اسـت که آن جامعه چگونه و در چه مراحلی بـاشد و افـراد جامعه بـا چـه مـسائلی زندگی روزمره خود را سـپری کنند، آیا ما به گسست هایی در عرصه سیاست و اجتماع در جهان اسلام نمی رسیم؟ آیا به دلیل نگرش مـحدود قـومی، قبیله ای و برتری جویی و به دلیل حفظ مـنافع مـادی بـرخی از حـکام در جـهان اسلام به اخـتلاف، تـفرقه و گسست در جهان اسلام نمی رسیم و آیا برخی از این کشورهای اسلامی با استناد به سنت و سیره رسول الله بـه طـرد و تـکفیر دیگران نپرداخته اند؟[۱۴] گر چه کشورهای اسلامی باید در جـهت پایـه گذاری یـک هـمکاری راهـبردی بـرای حل مسائل مختلف جهان اسلام و تلاش برای اتحاد مسلمانان گام بردارند، ولی این گام ها در حد شعار باقی مانده و گامی به سوی ایجاد توافق معنایی و شناختی برداشته نشده اسـت و حتی عده ای از افراد به اختلاف دامن زده و آن را به اوج رسانده اند.
بنابراین به دلیل فقدان اتفاق نظر عمومی در جهان اسلام و نبود فضای معنایی واحد مشاهده می شود که کشورهای اسلامی در متحد شدن، حتی در بـرابر دشـمنان مشترک شان ناتوان بوده اند، ولی در عوض با غیرمسلمان علیه هم کیشان خود همکاری کرده اند. [۱۵]
با لحاظ این مسئله می توان گفت که تا زمانی که کشورهای اسلامی دچار فقدان فضای معنایی مشترک هـستند، چـیزی به نام جهان اسلام تحقق پیدا نخواهد کرد
فقدان ارتباط آشکار بین فضای معنایی دو کشور اسلامی: اگر فضای معنایی بین دو انسان یا دو کـشور بـه گونه ای باشد که پاسخ یـکی بـه متغیرها آری و پاسخ دیگری نه باشد، در این صورت پیوندی در جهان اسلام نیست، اما اگر به گونه ای ضریب آری یا نه فرق کند، به تناسب این تـفاوت، بـا جهان اسلام خاصی مـواجه خـواهیم بود. اگر برداشت و درک مردم یک کشور اسلامی نسبت به مردم کشور اسلامی دیگر، تا حدی ناب تر، معنوی تر و فداکارانه تر باشد، مثلاً مردم کشور اسلامی ای، جامعه و جهان را به گونه ای ببیند که احـساس کـنند باید با غرب و دنیای استعماری رابطه نابرابر نداشته باشند و اجازه سلطه به غرب را ندهند فضای معنایی خاصی از مفاهیم برای آنها ایجاد می گردد که منجر به ستیز و مبارزه با دنیای اسـتعماری مـی شود. ولی در عوض کـشور اسلامی دیگری چنین چیزی نبیند، فضای معنایی خاص و به تبع آن رابطه خاصی با دنیای غرب ایـجاد می کند، بنابراین برای کشور اسلامی الف مفاهیمی چون، ایثار، شهادت، نفی سـلطه غـرب و دشـمن ستیزی و... با اهمیت تلقی می گردد، ولی برای کشور اسلامی «ب» در عین اسلامی بودن چنین احساسی یافت نمی شود؛ بنابراین ارتـباط آشـکاری بین فضای معنایی دو کشور اسلامی مهیا نشده در نتیجه منجر به عدم ارتباط خـواهد شـد. مـگر اینکه فضای معنایی عوض شود و نقطه اشتراکی در فضای معنایی ایجاد شود.
غیرقابل سنجش بودن اهـداف و آرمان های کشورهای اسلامی: هر انسانی اهدافی دارد و به تبع آن هر جامعه و کشوری هم بـرای خودش اهدافی دارد که ایـن اهـداف باید قابل سنجش باشد تا مشخص گردد که در اهداف، دسترسی پیدا کرده یا خیر و آیا این اهداف براساس آرمان هایش تحقق یافته یا خیر، اما متأسفانه بین اهداف و آرمان های انسان های مسلمان در کـشورهای اسلامی آن چنان فاصله ای افتاده و آن چنان دگردیسی ایجاد شده است که با یک دیگر غیرقابل سنجش می باشند. بنابراین علی رغم نشانه های وحدت ظاهری که برخی اوقات در میان کشورهای اسلامی ظهور پیدا می کند، کشورهای اسـلامی قـادر نیستند به عنوان یک موجودیت اسلامی واحد عمل کنند.
فقدان شبکه مفاهیم در کشورهای اسلامی: اگر بپذیریم که فقدان شبکه مفاهیم در کشورهای اسلامی منجر به انقطاع و عدم پیوند جهان اسلام خـواهد بـود، بنابراین سؤال این است که آیا شبکه ای به نام شبکه مفاهیم در کشورهای اسلامی وجود دارد و یا این که چنین شبکه ای موجود نیست؟ اگر آن شبکه وجود دارد چیست؟ آیا شبکه ای به نام الله، قرآن، نبی، مـستکبر، مـستضعف، ایثار، شهادت، پایداری، نهضت اسلامی، منافع و... وجود دارد؟ آیا این شبکه ها با رشته های محکم به هم متصلند یا خیر؟ اگر شبکه مفاهیم بین کشورهای اسلامی وجود نداشت یا شبکه هایی وجود داشـت امـا بـا هم هم خوانی نداشت، پس باید بـر ایـن بـاور باشیم که چیزی به نام جهان اسلام یا دولت بزرگ اسلامی نداریم و جهان اسلام، اسم بی مسمایی خواهد بود. بنابراین برای مستند کـردن حـرف خـود، شبکه مفهومی منافع مشترک در کشورهای اسلامی را از باب نـمونه بـررسی می کنیم تا ببینیم که چیزی به عنوان شبکه مفهومی منافع جهان اسلام در بین کشورهای اسلامی وجود دارد یا خیر؟ چون مـنطق هـمکاری های سـیاسی و امنیتی کشورها نه به واسطه هم مذهبی بودن شان، بلکه بـه واسطه تلاقی منافع ملی و تقارن جغرافیایی و یا استفاده از امکاناتی که کشورها می توانند به یک دیگر عرضه کنند، تعریف مـی شود، در نـتیجه مـشاهده می کنیم که منافع ملی کشورهای اتحادیه عرب با ۴۶۰ میلیون نفر جـمعیت در تـعامل با غرب و ناسیونالیسم در نسخه اول «عربی» تعریف شده است و منافع ملی آلبانی، بوسنی، ترکیه در اروپاگرایی معنا پیـدا مـی کند و مـنافع ملی کشورهای مالزی، اندونزی و برونئی در آسه آن تعریف شده است و...
برخی از صاحب نظران مـعتقدند کـه ایـران با جهان اسلام باید ائتلاف فرهنگی داشته باشد، چون مسلمان هستیم و اشتراکاتی فرهنگی بـاهم داریـم امـا ائتلاف امنیتی ما باید با روس ها، چینی ها و هندی ها باشد و ائتلاف اقتصادی ما در گرو رابـطه بـا غرب است. چون تکنولوژی در کشورهای اسلامی مانند، عراق، سوریه، ترکیه، افغانستان و پاکستان نـیست. [۱۶] ایـن صـاحب نظران به واقعیت ها نگریسته و مشاهده کرده اند که دفاع و امنیت اکثریت قاطع کشورهای اسلامی بـا سـازمان ها و دولت های غربی است نه با اتحادیه های درون دنیای اسلام. مثلاً ترکیه عضو ناتو اسـت، مـصر بـا آمریکا همراه است، کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز علاقه شدید به غرب دارنـد، شـمال آفریقا عمدتاً با اروپا همکاری می کند، کشورهای مسلمان آسیایی با الگوگیری از ژاپن (یا لااقـل از چـین) حـرکت می کنند و دنیای عرب در منطقه خاورمیانه به آمریکا و اروپا متصل است. [۱۷]
در نتیجه علی رغم این که پس از پیروزی انقلاب اسـلامی، بـا تـوجه به سیاست کشورمان مبنی بر توسعه مناسبات با کشورهای اسلامی و جهان سـوم مـهم ترین شرکای اقتصادی ایران را ژاپن، کره جنوبی و چین و کشورهای اروپایی در مرحله بعدی تشکیل داده اند. تا جایی که در حـال حـاضر مناسبات اقتصادی تهران ـ پکن به حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال می رسد. هم چنین نزدیک بـه صـد پروژه در ایران در اختیار شرکت های دولتی و خصوصی چینی اسـت نـه کـشورهای اسلامی؛ چین و ایرانی که نه در ایدئولوژی و نـه در اسـتراتژی نسبتی با هم ندارند. [۱۸]
در یک جمع بندی می تون گفت که به نظر می رسد کـه جـهان اسلام با این وضعیت؛ نـاتوان در خـلق، نوسازی و مـتنوع کـردن مـفاهیم و شبکه مفاهیم و ارتباط فضای معنایی خـواهد بـود، چرا که کشورهای اسلامی در عمل (نه در شعار) مبنای جهت گیری خود را اقتصادی آن هـم بـا کشورهای توسعه یافته تنظیم کرده اند و ابـعاد فرهنگی و سیاسی را در دایره های کـوچک تر و تـحت الشعاع مدار اقتصادی قرار دادهـ اند و بـیشتر کشورهای اسلامی (اگر نگوئیم همه آنها) عینک عقیدتی در فهم مسائل جهانی ندارند. بـنابراین دفـاع از کشورهای اسلامی با منافع دولتـ های اسـلامی در تـضاد قرار می گیرد و نـمی توان یـک شبکه مفاهیم منافع مـلی بـرای جهان اسلام یا کشورهای اسلامی در نظر گرفت که علل یا عوامل این فقدان شـبکه مـفاهیمی منافع ملی را در دو عامل می توان ذکر کـرد: ۱. تـوجه به شـرایط درونـی کـشورهای اسلامی؛ ۲. تحولات جهانی؛ کـه ظهور یک جهان اسلام واقعی و متحد را ضعیف و تا حد امتناع پیش برده است و به دلیـل ایـن عوامل است که الیویه روآ در کتاب تـجربه اسـلام سـیاسی خـود مـی نویسد که «در جهان اسـلام» اصـلاً یک مرکز واحد وجود ندارد، بلکه شبکه های مختلفی هستند که با روابط شخصی و خصوصی با هـم پیـوند خـورده اند و نقطه مشترک میان آنها «نیت» اسلامی سـاختن جـامعه اسـت. [۱۹]
راهـکار و راه حـل مـشکلات جهان اسلام
قبل از پرداختن به راه حل و این که چگونه می توان در پرتو استقلال کشورهای اسلامی و در عین به رسمیت شناختن واحدهای کشور ـ ملت به یک دولت بزرگ اسلامی با عنوان جـهان اسلام دست یافت، ضروری است که دو مطلب بیان و تشریح گردد: ۱. علت ایجاد دولت بزرگ اسلامی؛ ۲. چگونگی ایجاد دولت بزرگ اسلامی.
۱. علت ایجاد دولت بزرگ اسلامی؛ درباره چرایی ایجاد دولت بزرگ اسلامی و علت هم گرایی در جـهان اسـلام به نکات زیر می توان اشاره کرد:
۱ـ۱. جهت حفاظت و دفاع از اصول فرهنگی، دینی و عقیدتی کشورها و ملت های مسلمان؛
۱ـ۲. جهت تحکیم و جای گزینی ارزش ها و اصول اسلامی؛
۱ـ۳. نفی سلطه استعمار و بیگانه و حکومت های استعماری
۱ـ۴. کـاهش وابـستگی از قدرت های بیگانه.
امام خمینی (س) اعتقادی به یکی شدن کشورها ندارد، بلکه معتقد است که هر کدام از کشورها با حفظ حدود و ثغورشان باید بـرای تـوحید کلمه تلاش کنند[۲۰] و همه در زیـر پرچـم پرافتخار اسلام مجتمع شوند و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل به پیش روند. ایشان علت این اتحاد و وحدت کشورهای اسلامی را این گونه بیان مـی کنند:
دسـت برادری بدهند، حدود و ثـغورشان را حـفظ کنند (زیرا) دیگر یهود به فلسطین طمع نمی کند، دیگر هند به کشمیر طمع نمی کند... اگر توحید کلمه باشد چطور می توانند اینها، این یک مشت یهود دزد، چطور می توانند فلسطین شما را از دستتان بگیرند. [۲۱]
ایـشان در جای دیگر می فرمایند:
آن روزی می توانیم ما و شما از تحت سیطرۀ ظلم، ظلم قدرتهای بزرگ، بیرون برویم که بایک میلیارد جمعیت و با آن همه ذخایری که ما داریم خودمان را پیدا کنیم و اسلام را پیدا کنیم و توجه به اسلام بکنیم و با فرمان خدا عمل بکنیم. [۲۲]
در جای دیگر می گویند:
حدود و ثغور خودشان را حفظ کنند، هر کدام حدود و ثغورشان محفوظ، لکن آن دشمن خارجی که به شما اینقدر ضرر وارد می کند در مقابل او توحید کلمه کنید. [۲۳]
چـگونگی ایجاد دولت بزرگ اسلامی
چهار مسئله اساسی در جهان اسلام؛ ۱. عدم توافق معنایی و شناختی ۲. فقدان ارتباط آشکار بین فـضای مـعنایی دو کشور اسلامی ۳. غیرقابل سنجش بودن اهداف و آرمان های کشورهای اسلامی و ۴. فقدان شبکه مفاهیم مـوجب ایـن شـد که تشکیل دولت بزرگ اسلامی با امتناع مواجه شود. فلذا سؤالی که مطرح می شود ایـن است که با وجود این مسائل و مشکلات چگونه می توان به سوی ایجاد یـک دولت بزرگ اسلامی به عـنوان جـهان اسلام گام برداشت؟
در عصر ما اندیشوران مسلمان، نظریه منسجمی که هم بتواند چارچوبی نظری برای ایجاد دولت بزرگ اسلامی تبیین کند و هم از توان اجرایی برخوردار باشد، ارائه نکرده اند. از میان این اندیشورزان، امام خمینی (س) به نکاتی اشاره کرده اند که در ادامه نوشتار در جهت پاسخ به سؤال فوق از نظرات و آرای ایشان استفاده می کنیم. این که امام خمینی (س) معتقد به یک دولت بزرگ اسلامی بوده است یا نه؟ می توان گفت که امـام خمینی (س) به جهان اسلام در گذشته باور داشته و از تجزیه شدن جهان اسلام تأسف می خورد چرا که می گویند:
وطن اسلام را استعمارگران و حکام مستبد و جاه طلب تجزیه کرده اند، امت اسلام را از هم جدا کرده و به صـورت چـندین ملت مجزا در آورده اند... ما برای این که وحدت امت اسلام را تأمین کنیم، برای این که دامن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت های دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم، راهی نداریم جـز ایـن که تشکیل حکومت بدهیم. [۲۴]
بعد از مشخص شدن این مطلب که امام خمینی (س) خواهان یک دولت بزرگ اسلامی در جهان اسلام است، سؤالی که مطرح می شود این است که آیا امام خمینی (س) مـی خواهد یـک دولت بزرگ اسلامی در جهان اسلام حـکم رانی کـند و کـشورهای اسلامی به صورت ایالات این دولت بزرگ اسلامی باشند یا خیر؟ در پاسخ می توان گفت که امام خمینی (س) دولت های سرزمینی را به منزله یـک امـر اجـتناب ناپذیر در دنیای جدید پذیرفته و معتقدند که کشورهای اسلامی در عـین اسـتقلال و در عین به رسمیت شناختن واحدهای کشور ـ ملت بر اساس مشترکات اسلامی یک دولت بزرگ اسلامی را تشکیل دهند:
همه در زیر پرچـم پرافـتخار اسـلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزند و بـه سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن همه مستکبران جهان را به جای خـود خـواهید نـشاند. [۲۵]
به نظر می رسد که برخی از صاحب نظرانِ حوزه مطالعاتی جهان اسلام، بـه سـبب قیودی که در کلام امام بوده، قیودی چون جمهوری های آزاد و مستقل، این گونه استفاده کرده اند که امام خمینی (س) بـه هـیچ وجـه از تشکیل حکومت اسلامی واحد یا بازگرداندن خلافت، طرف داری نکرده است و آن چه آرزو داشـت، یـکپارچگی روحـانی و معنوی مسلمانان بود و نیز گسترش ارزش های اسلامی، بی آن که درصدد تغییر مرزهای موجود بر آیـد. در نـتیجه، ایـن دسته از صاحب نظران می افزایند که در نوشته ها یا گفته های امام خمینی (س) نکته ای وجود ندارد که حـذف دولتـ های ملی موجود در جهان اسلام و به وجود آوردن جامعه اسلامی واحد را تجویز کند. برعکس امـام خمینی (س) واقـعیت دولت سرزمینی و وابستگی ملت ها به سرزمین های شان را قبول داشت. [۲۶] به هر حال امام خمینی (س) درصدد تـأسیس دولت بـزرگ اسلامی بوده است چه با حفظ ثغور فعلی و یا... . بنابراین این سؤال مـطرح مـی شود کـه آیا امام خمینی (س) چگونگی تشکیل دولت بزرگ اسلامی را در عصر غیبت مشخص کرده است؟ آیا بر اساس تـئوری ولایـت فقیه چنین کاری عملی است یا تئوری خلافت یا... در این باره مـرحوم حـمید عـنایت این گونه پاسخ می دهد:
دکترین ولایت فقیه حاکی از این عقیده است که حکومت اسلامی بهترین شـکل دولت اسـت. بـسیاری از متفکران اصولگرای اسلامی در عصر حاضر نیز از این عقیده جانبداری کردند که از مـیان ایـشان رشید رضا (از سوریه) محمدالغزالی (از مصر) و ابوالاعلی مودودی (از پاکستان) به خوبی شناخته شده اند.
گرچه برخلاف آنها امـام خمینی (س) یک فقیه شیعی است اما در نظریه وی در مورد وظیفه ایجاد حکومت اسلامی هـیچ جـنبه خاص شیعی و فرقه ای وجود ندارد. زیرا نـظر ایـشان هـم مبتنی است بر همان مبانی ای که دیـگران اتـخاذ کرده اند، کما این که همانند الغزالی عقیده دارد که اجرای پاره ای از مهم ترین دستورات و اوامـر دیـنی بدون برپایی یک دولت اسـلامی مـمکن نیست مـانند دفـاع از سـرزمین و خاک مسلمانان، جمع آوری صدقات و مالیات اسـلامی و اجـرای سیستم جزایی اسلام (حدود و دیات) . امام خمینی (س) هم زبان این متفکرین معتقد اسـت کـه حفظ و بقای وحدت مسلمانان چه از طـرق باز پس گیری اقتدار مـسلمانان از بـیگانگان یا بیرون راندن مزدوران و نـوکران داخـلی ایشان منحصراً موکول است به ایجاد حکومت اسلامی که منافع مسلمانان را به طـور جـدی و حقیقتاً نصب العین خود قـرار دهـد. ایـشان با عقیده مـودودی نـیز همراه است که چـنین حـکومتی فقط از راه انقلاب برپا شدنی است. [۲۷]
امام خمینی (س) جهت تشکیل دولت بزرگ اسلامی گام های زیادی در هـر یـک از مسائل چهارگانه کشورهای اسلامی از توافق مـعنایی و شـناختی گرفته تـا ایـجاد شـبکه مفاهیم برداشته اند. از جمله گـام های ایشان جهت ایجاد فضای معنایی مشترک و نهایتاً ایجاد شبکه مفاهیم، این سخن ایشان است کـه مـی گویند:
یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته ای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دسته ای حنبلی و دسته ای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید حنفی؛ یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دستۀ دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فِرق، آنها می خواهند نه این باشد نه آن، راه را اینطور می دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همۀ ما مسلمان هستیم و همۀ ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم،و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم. [۲۸]
و در جای دیگر می گویند:
ما اسلام را منحصر به ایران نمی دانیم. اسلام، همه جا اسلام است. مصر هم همین اسلام است و سودان هم همین اسلام است و عراق هم همین اسلام است و حجاز همین اسلام است و سوریه و سایر جاها [هم همین.] ما نمی توانیم حساب خودمان را از حساب سایر مسلمین جدا کنیم... همه جا اسلام است و همۀ مسلمین. [۲۹]
تا این جا با حـفظ مـباحثی چون ۱. آیا با ایجاد دولت بزرگ اسلامی، کشورهای اسلامی ثغور و مرزهای خود را از دست می دهند یا خیر و آیا تئوری خاصی در این باب ارائه شده یا خیر؟ هنوز این سؤال که چگونه دولت بزرگ اسلامی را بـا ایـن همه مـسائل می توان تحقق بخشید و راهکار چه می باشد با مباحث مذکور پاسخ گرفته نشد.
درباره ایجاد دولت بزرگ اسلامی یـا جهان اسلام یا ائتلاف کشورهای اسلامی؛ برخی براساس این که کشورهای اسـلامی بـا مـسائل عدیده ای درگیر می باشند و این که اگر چه دارای منابع و معادن غنی ای است، ولی چون مولد نیست و این که مثلاً دنیای عـرب بـه رغم تمامی تشابهاتی که در درون آن وجود دارد در بدیهی ترین و ساده ترین مسائل نتوانسته است هماهنگی بـادوام ایـجاد نـماید و... فلذا حکم صادر می کنند که زمینه ائتلاف با دنیای اسلام و دول اسلامی درباره دفاع از مسلمانان وجـود ندارد و به زودی هم نخواهد داشت. چرا که روز به روز نیازهای روز افزون جهان اسلام بـه دیگران فراتر از توان مندی های شان مـی شود و جـهان اسلام، با چالش های جدی روبه رو خواهد شد. البته این عده، از این مطلب هم غافل نبوده و تذکر داده اند که اگر چه تا ۵۰ سال دیگر روال برای جهان اسلام بر همین منوال خواهد بـود، ولی ممکن است دو قرن دیگر شرایط بین المللی به شدت تغییر کند و زمینه ظهور و تشکیل بادوام تشکل اسلامی میسر شود. [۳۰]
و برخی هم نسخه دیگری برای ایجاد دولت بزرگ اسلامی ارائه کرده اند که از جمله آنـها حـضرت امام خمینی (س) است. ایشان چون مشکلات جهان اسلام را در دور افتادن از اسلام واقعی، عدم توجه به تعالیم قرآن، رخنه فرهنگ استعماری، زیر نفوذ بودن کشورهای اسلامی و سران کشورهای اسلامی، [۳۱] و دور افتادن از اسلام و حـقایق آن و عـمل کردن به اسلام[۳۲] عدم تفاهم بین المللی میان کشورهای اسلامی، [۳۳]سرسپردگی حکومت های مسلمین و دخالت قدرت های بزرگ[۳۴] و... ذکر می کنند، فلذا راهکار ایجاد دولت بزرگ اسلامی را در قالب یک قضیه شرطیه طرح مـی کنند کـه اگر دولت ها و ملت های اسلامی بتوانند بر مسائل و موانع و مشکلات موجود بر سر راه جهان اسلام فایق آیند، آن گاه می توانند قدرتی بزرگ در جهان به نام جهان اسلام ایجاد کنند، و این جـهان ایـجاد نـمی شود مگر از راه وحدت.
وحدت و همکاری بـا چـه کـسانی و برای چی؟ وحدت و برادری با گروه ها و فرقه های مختلف مسلمانان جهان و همکاری با دولت های اسلامی برای مبارزه با حکومت های استکباری دنیا و اسرائیل صـهیونیست. [۳۵] امـام آرزوی چـنین اتحادی را داشته و کراراً اظهار امیدواری می کننند که ایـن اتـحاد شکل بگیرد :
من امیدوارم که همه ملت های اسلامی که به واسطه تبلیغات سوء اجانب متفرق شده اند و در مقابل هم قـرار گـرفته اند بـیدار شوند و با هم متحد شوند و یک دولت بزرگ اسلامی و زیر پرچـم لااله الاالله تشکیل بدهند و این دولت بر همه دنیا غلبه کند. [۳۶]
یا می افزاید که اسلام می خواهد که همه دنیا یـک عـائله بـاشند و یک حکومت در همه دنیا و آن حکومت عدل باشد[۳۷] به طور خـلاصه مـی توان گفت که راه حل ها و راهکارهای ایجاد دولت بزرگ اسلامی از نگاه امام خمینی (س) عبارتند از:
۱. بیداری و عدم تفرقه: امام در ایـن بـاره مـی فرمایند
اگر این دولت های اسلامی، این دولت هایی که همه چیز دارند، این دولتـ هایی کـه ذخـایر زیاد دارند، اگر اینها با هم اتحاد پیدا بکنند، در سایه اتحاد، احتیاج به هـیچ چـیز و هـیچ کشوری و هیچ قدرتی ندارند. احتیاج وقتی پیدا می شود که مثل حالا متفرق باشند، کـشورها از هـم جدا باشند. چرا باید کشورها که یک همچو پشتوانه عظیم دارند و آن قرآن کـریم و اسـلام عـزیز و خدای بزرگ است، چرا باید یک همچو پشتوانه ای که آنها را دائم دعوت می کند به وحـدت و از تـفرقه اندازی و تفرقه انها را منع می کند چرا ما باید در مقابل اسلام عزیز تفرقه بیندازیم. [۳۸ ]
۲. عـمل کـردن بـه اسلام: علت این که دنیای اسلام بالاترین سلاح ها، یعنی اسلام، سلاح های مادی (معادن و دریاهای وسیع و غـنی) را دارد و در عـین حال فقیر هستند را امام خمینی (س) در این می داند که ما به اسلام عـمل نـمی کنیم، جـهان اسلام به اسلام عمل نمی کند. [۳۹] پس راه چاره نجات جهان اسلام، عمل کردن به اسلام است.
۳. عـدم سـرسپردگی حـکومت های مسلمین: باید سران حکومت های اسلامی از سرسپردگی خارج شوند. امام خمینی (س) معتقد اسـت کـه مشکل مسلمین، تنها قدس، افغانستان، پاکستان، ترکیه و... نیست؛ مشکل مسلمین حکومت های مسلمین است. این حکومت ها هـستند کـه مسلمین را به این روز رسانده اند؛ حکومت هایی که انفعالی برخورد کرده اند. مشکل، دولت ها هـستند شـما سرتاسر ممالک اسلامی را وقتی که ملاحظه کـنید کـمتر جـایی را می توانید پیدا کنید که مشکلات شان به واسـطه حـکومت های شان ایجاد نشده باشد. این حکومت ها هستند که به واسطه روابط شان با ابرقدرت ها و سـرسپردگی شان بـا ابرقدرت های چپ و راست، مشکلات را بـرای مـا و همه مـسلمین ایـجاد کـرده اند. [۴۰] نتیجه این که یکی از عوامل و پارامترهای ایـجاد دولتـ بزرگ اسلامی زیر نفوذ نبودن کشورهای اسلامی و سران کشورهای اسلامی و عدم سـرسپردگی حـکومت های مسلمین می باشد.
۴. رهایی از ضعف مدیریتی از طـریق فهم احکام اسلامی: کـشورهای اسـلامی به واسطه ضعف مدیریت ها و وابـستگی بـه وضعیتی اسف بار گرفتار آمده اند و تا زمانی که راز عظمت احکام اسلامی را نفهمند همین بـدبختی خـواهد بود. امام خمینی (س) می گوید:
بـزرگ ترین درد جـوامع اسـلامی این است کـه هـنوز فلسفه واقعی بسیاری از احـکام الهـی را درک نکرده اند و حج با آن همه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حـرکت بـی حاصل و بی ثمر باقی مانده است. [۴۱ ]
۵. دور نیفتادن از اسـلام و تـعالیم قرآن: امـام خمینی (س) عـلت بدبختی جهان اسلام را در ایـن می داند که اینها (کشورهای اسلامی) خودشان را پیرو اسلام می دانند، لکن آنی که اسلام هست اصـلاً خـبری از آن نیست؛ اسلامی که در قرآنش با صـراحت مـی گوید کـه نـباید سـلطه جویان عالم، کفار عـالم بـر مسلمین مسلط بشوند و سلطه پیدا بکنند[۴۲] ما تا به اسلام برنگردیم، اسلام رسول الله برنگردیم، مشکلات مان بـر جـای خـودش هست نه می توانیم قضیه فلسطین را حل کـنیم و نـه افـغانستان و نـه سـایر جـاها را، ملت ها باید برگردند به صدر اسلام. اگر حکومت ها هم با ملت ها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند ملت ها باید حساب خودشان را از حکومت ها جدا کنند. [۴۳]
اگر این مـوارد رعایت شوند، آن وقت جهانی به نام جهان اسلام خواهیم داشت و این، یعنی همان دگردیسی عظیمی که گفتیم باید در باورهای کشورهای اسلامی صورت بگیرد تا به دولت بزرگ اسلامی دسترسی داشته بـاشند.
پی نوشتها
۱. عزت الله عزتی، جغرافیای سیاسی جهان اسلام (قم: واحد تدوین کتب درسی، ۱۳۷۸) ص۳۸ ـ۳۹.
۲. آلبانی پانصد سال در چارچوب امپراتوری عثمانی بسر برد و امروزه بکتاشی ها در آلبـانی اکـثریت مسلمانان را تشکیل می دهند. ر. ک: اندیشه تقریب (سال دوم، شماره پنجم، زمستان ۱۳۸۴) آلبانی، اثر ع. ر. امیردهی، ص ۱۴۲.
۳. ع. ر. امیردهی، آلبانی، مجله اندیشه تقریب (سال دوم، شماره پنجم، زمستان ۱۳۸۴) ص۱۴۲.
۴. غلامرضا گـلی زواره، سـرزمین اسلام (قم: دفتر تبلیغات اسـلامی، ۱۳۷۲) ص ۵۱۸.
۵. کـشورهای اسلامی قاره آسیا با ذکر وسعت و کلیومترمربع و درصد مسلمانی در مأخذ ذیل آمده است، اطلس معاصر گیتاشناسی، (سیاسی، طبیعی، اقتصادی) سازمان جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ۱۳۷۰.
۶. عـبدالمجید نـاصری داوودی، اسلام در اندونزی، مـجله انـدیشه تقریب (سال اول، شماره دوم، بهار ۱۳۸۴) .
۷. هر یک از کشورهای چین با ۷۷۹ / ۵۶۰ / ۹ کیلومترمربع و ایالات متحده با ۱۲۳ / ۳۶۳ / ۹ کیلومترمربع و کانادا با ۱۳۹ / ۹۷۶ / ۹ کیلومترمربع تقریباً برابرند با کل مساحت کشورهای اسلامی در قاره آسیا به جز کـشورهای تـازه استقلال یافته آسیای مرکزی و شوروی سابق با ۲۰۰ / ۴۰۲ / ۲۲ کیلومترمربع
۸. کشورهای اسلامی تازه استقلال یافته آسیای مرکزی عبارتند از: ۱. قزاقستان با ۹۸۵ / ۷۵۵ / ۲ کیلومترمربع ۲. ترکمنستان با ۰۰۰ / ۴۸۸ کیلومترمربع ۳. ازبکستان با ۰۰۰ / ۳۹۹ کیلومترمربع ۴. قرقیزستان با ۵۰۲ / ۱۹۸ کیلومترمربع ۵. تاجیکستان بـا ۹۰۹ / ۱۳۹ کـیلومترمربع ۶. آذربایجان بـا ۵۹۹ / ۸۶ کیلومترمربع کل مساحت ۶ کشور آسیای مرکزی ۹۹۵ / ۰۶۷ / ۴ کیلومترمربع می باشد.
۹. همان.
۱۰. بشار القوتلی، رویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشه امـام خمینی (س)، ج ۲، ص ۴۳.
۱۱. همان.
۱۲. صحیفه امام، ج ۱۵، ۴۵۱
۱۳. ر. ک: به مباحث کشورها و سازمان های بـین المللی (۴۷) ، جـمهوری گـینه (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۴۷) ص ۷۷.
۱۴. آیا در برخی از کشورهای اسلامی به ارزش های اسلامی ایران و امام خمینی (س) تعرض نـشد و نـمی شود.
۱۵. شیرین هانتر، آینده اسلام و غرب، همایون مجد (تهران: فرزان، ۱۳۸۰) ص ۱۸۷.
۱۶. محمود سریع القلم، پارادایـم ائتـلاف در سـیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (تهران : مرکز تحقیقات استراتژیک، ۱۳۷۹) ص ۱۰۹ـ۱۲۰
۱۷. سریع القلم، پیشین، ص ۱۱۴.
۱۸. روزنامه شرق، پنجشنبه ۲۵ خـرداد ۱۳۸۵.
۱۹. آلیویه روآ، تجربه اسلام سیاسی، حسین مطیعی، محسن مدیرشانه چی (تهران: انتشارات بین المللی الهدی، ۱۳۷۸) ص ۲۳.
۲۰. روح الله خمینی (س)، صحیفه امام، ج ۲، مؤسسه تـنظیم و نـشر آثار امام خمینی (س)، ص ۳۳.
۲۱. همان.
۲۲. همان، ج ۱۴، ص ۱۶۷.
۲۳. همان، ج ۲، ص ۳۳.
۲۴. ولایت فقیه، ص ۳۶.
۲۵. سید محمدجواد هاشمی، امام خمینی (س) و همگرایی جهان اسلام (زاهدان: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در امور اهل سنت در سیستان و بلوچستان، ۱۳۸۲) ص ۱۰۹؛ هم چنین ر. ک: کتاب آخرین پیام امـام خمینی (س)، سازمان حج و اوقاف، ص ۶۴.
۲۶. شیرین هانتر، آینده اسلام غرب، همایون مجد، ص ۲۱۳.
۲۷. امام خمینی (س) و همگرایی جهان اسلام، ص ۹۶، و همچنین ر. ک: به مفهوم نظریه ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی (س)، حمید عنایت، ترجمه سعید محبی، مـاهنامه کـیان (بهمن ۱۳۷۵، شماره ۳۴) .
۲۸. صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۵۴
۲۹. صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۳۶۹-۳۷۰
۳۰. سریع القلم، پیشین، ص ۱۱۰و۱۲۵.
۳۱. جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (س)، ص ۴۶.
۳۲. همان، ص ۵۵و۶۲.
۳۳. همان، ص ۵۳و۵۱.
۳۴. همان، ص ۶۳.
۳۵. علی داستانی، بازسازی تفکر اسلامی (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ۱۳۸۰) ص۵۷.
۳۶. در جـستجوی راه از کلام امام، دفتر پانزدهم، ص ۱۴۸.
۳۷. همان، ص ۷۲
۳۸. همان، ص ۴۱ـ۴۲، سخنرانی ۷ / ۱۰ / ۶۰.
۳۹. همان، ص ۶، سخنرانی ۲۸ / ۷ / ۵۹.
۴۰. همان، ص ۵۵، سخنرانی ۱۸ / ۵ / ۵۹.
۴۱. همان، ص ۶۷، سخنرانی ۲۹ / ۴ / ۶۷.
۴۲. همان، ص ۶۲، سخنرانی ۲۰ / ۴ / ۶۷.
۴۳. همان، ص ۲۱ و ۲۰ و سخنرانی امام در مورخه ۱۸ / ۵ / ۵۹.
آدرس ثابت:https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage / ۲۶۹۲۵۴
مقالات مرتبط
تحولات انقلابی بحرین و تعارضات مذهبی و ژئوپولیتیکی ایران و عربستان سعودی
جایگاه نظریه پردازی دینی روابط بین الملل در جغرافیای علوم
تحلیلی کوتاه بر پیک ها و پیام های پیامبر اکرم (ص)
قاعده مقابله به مثل در قرآن
نقش مذهب در روابط بین الملل مشروعیت بخشی اقدامات دولت ها و هویت بخشی جنبش های سیاسی
ابعاد سیاسی مفهوم امنیت در اسلام
دیپلماسی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
مسئله یابی جایگاه دین در روابط بین الملل
فرهنگ و روابط بین الملل
بررسی مفهوم جهاد در روابط بین الملل
تأمّلی بر حق دعوت به مداخله شورشیان از منظر نظام فقهی اسلام و حقوق بین الملل موضوعه
اضطرار و آثار آن در مسؤولیت بین المللی دولت از منظر حقوق بین الملل و فقه اسلامی
عناوین مشابه
حرمت اعانه بر اثم و اعانه به ظالم در رسانه های خبری و مطبوعات از دیدگاه فقه اسلامی و با تأکید بر اندیشه ی فقهی امام خمینی (س)
قدرت معنوی در انقلاب اسلامی با تأکید بر اندیشه امام خمینی (س)
حکومت اسلامی و مقاصد شریعت از دیدگاه فقها با تاکید بر نظرات امام خمینی (س)
انقلاب اسلامی و قدرت منطق در حوزه روابط بین الملل با تأکید بر نظرات امام خمینی (س) و مقام و معظم رهبری (مد ظله العالی)
شکل حکومت اسلامی و شبکه درونی آن (با تاکید بر دیدگاه امام خمینی (س) ره و امام خامنه ای دام عزه)
رابطه قصد و رضا در اعمال حقوقی با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (س)
سیر تاریخی معنای تفسیر به رأی با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (س)
فرهنگ اعتراف به اشتباه و یادگیری از آن با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (س)
رابطه دولت و اموال غیرخصوصی در فقه با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (س)
گونه شناسی عرفان اجتماعی با تأکید بر دیدگاه های امام خمینی (س)
.
انتهای پیام /*