پرتال امام خمینی(س): مصاحبه ۳۳/ حجت الاسلام والمسلمین محمد علی رحمانی
محمد علی رحمانی از شاگردان امام است که در دوران پهلوی تحت تعقیب ساواک قرار داشت، و به نجف اشرف رفت؛ رحمانی پس از پیروزی انقلاب از اعضای دفتر امام بوده و در دوران دفاع مقدس فرماندهی بسیج مستضعفین را بعهده داشت. وی همچنین مسئول ستاد جذب و هدایت کمکهای مردمی به جبههها بود و پس از پایان جنگ هشت ساله در سال ۱۳۷۰ با تشکیل نیروی انتظامی نماینده ولی فقیه و ریاست سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی منصوب شد و تا سال ۱۳۸۶ این مسئولیت را به عهده داشت. آنچه از نظر می گذرد گفتگو با ایشان در باره راهبرد اساسی امام در مصون سازی بسیج در عدم ورود به جریانهای سیاسی است:
ضمن تشکر در ابتدا اشاره کنم به اینکه جنابعالی در مصاحبهای عنوان کردید که موضوع تشکیل بسیج به سالهای حضور امام در نجف بر میگردد؛ آیا واقعا اینگونه بود؟
بله؛ همانگونه که در دیگر مصاحبههایم گفتم،آشنایی من با این واژه مقدس به سال ۱۳۵۲ در نجف اشرف بر میگردد؛ زمانی که به اتفاق شهید بزرگوار محمد منتظری جلساتی در نجف اشرف برگزار کردیم و سپس خدمت رهبر نهضت رفتیم؛ شهید منتظری در یک گردهمایی فرمودند دوستان؛ فکری بکنید که برای نهضت ما که ارتشی نداریم! چگونه و با چه نیرویی سازمان یافته باید بر رژیم فائق آئیم؟ کدام نیرو کشور و نهضت را نگهدارند؟ شما بررسی کنید و نظر بدهید. بعد از چندی شهید منتظری خدمت حضرت امام رفت و موضوع را مطرح کرد. ایشان نقل میکرد که وقتی حضرت امام حرفهایم را شنید، کمی سکوت کرد و فرمود: من اشتباه آنها را که به زاهدیِ تانک سوار اعتماد کردند، و به او سلاح دادند که مردم را بکشد، را تکرار نمی کنم! من به حول قوه الهی بسیج مردمی راه میاندازم.
منظور امام در ابتدا این بود که یک نهادی به موازات ارتش تاسیس شود و یا جایگزین آن؟
هیچکدام؛ ببینید با بروز حوادث مختلف در دوران مبارزه و وقایع پس از آن، میتوان نتیجه گرفت که امام بر اساس دیدگاه خاص و آیندهنگر تصمیم به تشکیل بسیج گرفتهاند. بسیجی که محصول تفکر و حمایت ویژه امام بود؛ و مفهومی وسیعتر از یک سازمان رزمی داشت. امام با نگاه خاصی که به مردم داشتند، واژه بسیج را وارد لغتنامه انقلاب کردند. امام از سالهای پیش از انقلاب در فکر حراست از کشور و تمامیت ارضی و استقلال ایران، بودند و میدانستند نیروهای مسلح وابسته نمیتوانند از کشور و از مردم نگهداری کنند؛ لذا از آن زمان اشتباهات رژیم دیکتاتوری رضاخانی را متذکر شدند. بنابراین در سالهای حضور ایشان در نجف و بعد هم در نوفللوشاتو همواره از بسیج میلیونی مردم برای پیروزی انقلاب اسلامی سخن گفت. نمونهای مشخص از این تفکر امام و اقتدار بسیجی ملت ایران در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ خود را بروز داد و باعث سرنگونی رژیم پهلوی شد؛ که با مشارکت همه اقشار و بسیج مردمی همراه بود. منظور امام را مردم به خوبی فهمیدند و در همان سالها به آن لبیک گفتند؛ نتیجه اینکه این نهاد نقش تکاملی و همراهی باید داشته باشد و در از بین بردن رژیم و سپس حفظ و نگهداری نظام کمک کند.
آیا واژه بسیج از همان زمان از همین جامعیت معنایی برخوردار بود و یا اینکه سیر تکاملی یافت؟
ببینید همه میدانیم که جامعیت امام شامل موارد مهم بود: اول؛ امام هم بنیانگذار مکتب فکری و طراح ایدئولوژی انقلاب بود.دوم؛ با آگاهی و بینش بلند، رهبری بسیجگر و بسیج کننده مردم بود. و سوم؛ با مدیریت صحیح و معماری درست و منطقی این انقلاب را به پیروزی رساند. حضرت امام به هدفش ایمان داشت و همین ایمان باعث شد که تصمیم درست بگیرد و مهمتر از همه توان بسیج مردم را برای اهداف بلند انقلاب داشت و هم اینکه مردم نسبت به تصمیمهای امام ایمان داشتند و به آن لبیک میگفتند. بدان جهت است که امام در پیامی جامع فرمودند: ... با خودیاری و همکاری برای مبارزه علیه فقر و محرومیت بسیج شوید، و با تأیید الهی به نجات مردم مستضعف کمر همت ببندید.(صحیفه امام، ج۶ ص۵۱۸) این جامعیت امام در باره خلق معنای بسیج هم صدق میکند و از ابتدا بسیج مردمی و بسیج مستضعفین را مطرح کردند. کاری به این ندارم که چه مباحثی بعد از انقلاب مطرح شد در باره بسیج؛ یک عدهای موضوع بسیج ملی را مطرح میکردند و نظرات دیگری که وجود داشت. نکته مهم این بود که امام فرمودند: بسیج مستضعفین!
بسیج مستضعفین بطبع از جامعیت معنایی بیشتری برخوردار بود...
عرض کردم جامعیت بسیج هدف اول امام بود. امام در گام اول مردم را برای از صحنه خارج کردن رژیم دعوت کرد و مردم هم به خوبی لبیک گفتند؛ در گام دوم پس از پیروزی انقلاب از مردم خواست که برای سازندگی کشور بسیج شوند؛ و این ندای امام نیز بخوبی پذیرفته شد و شکل تکامل یافتهتری هم نسبت به لبیک اول هم پیدا کرد و این بار همه اقشار از زن و مرد و پیر و جوان و کشاورز و بازاری به آن لبیک گفتند. لذا در پیامی فرمودند: دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاری، کشاورز، همه قشرهای ملت، داوطلب برای این است که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند. از این جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگی، موسوم کنیم این جهاد را به «جهاد سازندگی» که همه قشرهای ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهی و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهری و دهاتی، همه با هم باید تشریک مساعی کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند(ج۸، ص۱۷۹) این همراهی و جامعیت در ادامه و این بار در شکل دفاع از کشور بروز پیدا کرد و بسیج برای دفاع مقدس مهیا شد؛ بسیج برای دفاع مقدس هم از دل دو گام قبلی مورد نظر امام بیرون آمد و بیش از دو نیم میلیون رزمنده بسیجی برای دفاع مقدس به جبهه ها رفتند و فداکارانه جنگیدند. این گروه عظیم از دل فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی بیرون آمد. وقتی امام فرمان میدادند که بسیجیان جبهه ها را پر کنند در کوتاهترین زمان امر امام اجابت می شد و نیروهای بسیجی توانستند در کنار ارتش و دیگر قوای نظامی دشمنان را درمانده کنند. بعنوان مثال موضوع بسیج در قضیه پاوه را مطرح میکنم: در قضیه پاوه امام در سخنرانی مهم موضوع بسیج را متذکر شدند و فرمودند: ما تمام پاسدارانی که هستند بسیج میکنیم، ما تمام زن و مرد ایران را بسیج میکنیم، و ریشه آنها را در میآوریم. (ج۹، ص، ۲۹۱)و واقعا دیدیم که چگونه دشمنان نظام در قضیه پاوه شکست خوردند.
در کنار همه این اتفاقات خوبی که بسیج برای کشور رقم زد، بعید است که امام توجه عمیق و دقیق به موضوع توجه بسیج به فرهنگ غنی دینی و اسلامی نداشته باشد؛ این توصیه از سوی امام به بسیج صورت گرفت یا اینکه بسیج به تدریج برای دستیابی به آن تلاش کرد؟
به نظرم امام خمیرمایه فرهنگی را در وجود بسیج تزریق کرد. وقتی در دوران براندازی رژیم میفرماید مردم از تخریب اموال دولتی پرهیز کنند؛ وقتی میفرماید مردم از میراث فرهنگی کشور در آن دوران باید محافظت کنند؛ وقتی از مردم می خواهد با برادران ارتشی به دامان مردم برگشته به رافت برخورد کنند و هزاران مثال دیگر یعنی اینکه این بینش دینی را و فرهنگ دینی و مشی فرهنگی را در بسیج می خواهد از همان دوران تزریق کند؛ و واقعا این مهم اتفاق افتاد. نکته دیگری که ضرورت دارد با اهتمام ویژه به آن پرداخت این است که توجه به فرامین امام بعد از پیروزی انقلاب یادآور آیندهنگری و ژرفاندیشی ایشان در صیانتبخشی به انقلاب شکوهمند اسلامی در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و... بود؛ و علی رغم شایعات و دروغپراکنیهای ضد انقلاب مبنی بر بیتوجهی امام به مسوولیتهای و سیاست دفاعی، شاهد بودیم که مردم بخوبی مسائلی را که امام مطرح میکردند را میفهمیدند و در زمینههایی که نام بسیج برای عرصههای مختلف پیش میآمد را با جان و دل میپذیرفتند. میخواهم عرض کنم که صیانتبخشی خود بخشی از اجیای فرهنگ دینی برای بسیج به حساب میآید؛ بنده بدلیل حضوری که خدمت امام و همچنین فرزند مخلص ایشان حاج احمد آقا داشتهام شاهد دقیق ماجرا بودم. و مهمتر اینکه باز هم بر خلاف ادعاهای دشمنان امام همه تدابیر را برای شکلگیری ساختار اداره و امور عمومی و سازمان دفاعی کشور را میاندیشیدند.
بعنوان مثال حضرت امام پس از پیروزی انقلاب و استقرار دولت موقت، رئیس ستاد ارتش، وزارت دفاع و فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش را منصوب کردند. و نکته مهم اینکه امام با پیامهای مهم در مقابل احزاب و گروهکهای وابسته که خواستار انحلال ارتش بودند، محکم ایستاد و مجدانه در باره شکلگیری حلقه فرماندهان متعهد ارتش فرمان صادر کردند. و در دفاع هم فرمودند امروز ارتش ما ارتش اسلام است ارتش حضرت ولیعصر است با هر گونه حرکتی که منجر به تضعیف ارتش باشد مخالفت و ممانعت کردند.
به هر حال باید پذیرفت که بخشی از سیاست تشکیل بسیج، گره خورده به سیاست دفاعی؛ موافقید؟ قطعا هدف اصلی تشکیل بسیج از سوی امام بسیار جامعتر از وظیفه دفاعی آن است...
اینکه یک کشور با نظامی نو و جدید به یک سازمان دفاعی منسجم نیازمند است شکی نیست؛ و لازمه یک کشور و انقلاب نوپای ما هم بود؛ بخصوص اینکه گروههای برانداز اوایل انقلاب کشور را به شدت تهدید میکردند. بله مطمئنا هدف اصلی تشکیل بسیج بسیار جامعتر از وظیفه دفاعی آن است؛ امام سیاست کلی آمادگی دفاعی را دنبال کردند و با تقویت ارتش و شهربانی و ژاندارمری و کمیتههای انقلاب اسلامی و دیگر نیروهای انتظامی مانند شهربانی و ژاندارمری بعنوان یک نیروی واحد پرداخت که در عرصه تامین امنیت شهری و مرزی یکپارچه عمل کنند. این پیشبینیها زمانی اتفاق افتاد که گروههای مخالف وابسته به اجانب با همراهی ضد انقلاب، افراد وفادار به انقلاب را ترور می کرده و با ایجاد هرج و مرج داخلی و بسترسازی برای تهاجم خارجی امنیت جامعه نوپای اسلامی را به خطر انداختند و هر روز شایعه کودتا و وقوع جنگ داخلی و تجزیه کشور به گوش میرسید. این زمان شناسی امام را نشان میدهد که از همه مهمتر درست زمانی که احتمال حمله آمریکا به ایران و پیاده کردن نیرو در سواحل خلیج فارس مطرح شد حضرت امام در در پنجم آذر ۱۳۵۸ فرمان تشکیل بسیج و ارتش بیست میلیونی را در ادامه سیاست دفاعی همهجانبه بمنظور استمرار حضور افراد آموزش دیده و سازمان یافته مردمی در حفاظت از دستاوردهای انقلاب صادر میکنند و تحلیلگران شرق و غرب این فرمان تاریخی امام را یکی از موثرترین عوامل صیانت بخشی انقلاب برشمردند. فرمودند مملکت ما باید به یک کشوری با ۲۰ میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیب بردار نیست.(ج۱۱، ص، ۱۲۲) این سخنرانی در اهمیت شناخت موقعیت و شرایط زمان برای طرح مسائل مهم و رویارویی ایران با قدرتمندان زور گوی جهان مهم بود.
اگر فرصت گفتگوی طولانیتری فراهم بود تمایل داشتم در باره کامیابیهای بسیج در حوزه فرهنگی بیشتر صحبت کنیم که متاسفانه اکنون این موقعیت فراهم نیست؛ بگذریم. اما در نظر بگیریم که راهبرد اساسی امام، مصونسازی بسیج در عدم ورود به جریانهای سیاسی بود؛ هر چند کوتاه در این باره صحبت بفرمایید.
خلاصه عرض کنم که از زمانی که بنده از حضرت امام حکم دریافت کردم به هیچ وجه اجازه نمیدادم که اولا؛ بسیج و پایگاههای بسیج ما وارد مقولههای سیاسی احزاب و گروهها شوند. چون مساله مهم جنگ بود و دوما؛ بعد از جنگ هم هدف اصلی و اساسی ما این بود که بسیج ما به نحوی سازماندهی شود که دنبال حرکت فرهنگی و تفکر فرهنگی باشند؛ در عین حال که از آمادگی رزمی برخوردار است پایگاه های بسیجمان، یک مرکز جهش فرهنگی در مقابل هجوم فرهنگی غرب باشد؛ مرکزی برای اشاعه فرهنگ در جامعه باشد و افرادی که عضو بسیج میشوند، هر کدام در محیط خود تاثیرگذار باشند. وقتی امام میفرماید بسیجیها در سیاست دخالت نکنند، منظورشان این نیست که فهم سیاسی نداشته باشند؛ بلکه بحث آگاهی سیاسی غیر از وارد شدن در جناحهای سیاسی است. اصلا ما دیانتمان عین سیاست و سیاستمان عین دیانت است. حضرت امام در وصیتنامه شان میفرمایند که وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. حال برگردیم به جواب کامل تر دو سوال قبلی که موضوع فرهنگ بسیج را مطرح کردید؛ نقش بسیج بعنوان یک نهاد جامع فرهنگی در انقلاب و جنگ تحمیلی را همانگونه که در سیر تکوین و تحول بسیج اشاره کردم، باید اینگونه عرض کنم که اساسا بطور کلی یکی از عوامل اصلی بقاء یک نظام و انقلاب این است از یک پشتوانه قوی مردمی برخوردار باشد و چنانچه در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی اگر از پشتیبانی بسیج مردمی برخوردار نبود به انقلاب آسیب جبران ناپذیری وارد میشد.
اینکه حضرت امام همواره بر تفکر بسیجی تاکید میفرمودند این بود که فرهنگ بسیجی آمیخته با فرهنگ انقلاب اسلامی است و بسیج بعنوان یک تفکر و فرهنگ پیشرو که دلهای آگاه و انگیزههای الهی و والای مردم شریف ایران را در مسیر حیات طیبه همسو و متحد کرد و حرکت مقدسی را سامان بخشید و در دوران دفاع مقدس روح بسیجی که در کالبد و پیکر جامعه اسلامی ما دمیده شد، برگرفته از عشق ثارالهی بود که در همه عرصههای جهاد و ایثار و صبر و مقاومت و جهاد فیسبیل الله بوده و پیروزی را عینیت بخشید و از این منظر بود که معمار بزرگ انقلاب اسلامی تاکید فرمود؛ اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنینانداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.(ج۲۱، ص، ۱۹۵) پس از پیروزی انقلاب و خصوصاً در جنگ، نهادها و گروههای فراوانی بودند که با ایثار و فداکاری و شهادتطلبی، کشور و انقلاب را بیمه کردند؛ ولی حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق را ارائه دهیم، چه قشری سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود! همانگونه که امام فرمود بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد... (گفتگو از داود رضایی)
.
انتهای پیام /*