امام خمینی و تفسیر هدف گرا
پدیدآورنده (ها): زین العابدین، عبدالسلام؛ علوی نژاد، سید حیدر
( … و مـع الأسف، به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت سـاز، نـقشی جـز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد.) ۱
این سخنان صفیر شعله های اندوه و سوز و گدازی اسـت که مفسر ما، امام خمینی (س)، در آن می سوخت، و تأسف عمیق خویش را از کوتاهی مسلمانان دربـاره کتاب خدا در وصیت نـامه الهـی ـ سیاسی خویش این گونه ابراز می داشت، کتابی که نازل نشده است جز برای این که قیّم، پیشوا، وسیله تشخیص حق و باطل و دارای سیطره و حکومت باشد:
(کار به جایی رسید که نـقش قرآن، به دست حکومت های جابر و آخوندهای بدتر از طاغوتیان، وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد.) ۲
همت اصـلی امـام در تمـام زنـدگی، و مسئولیتی بزرگ که خودش را در راه آن وقف کـرده بـود، چیزی بود که از آن به (رهایی قرآن از گورستان ها) تعبیر می کند، تا بار دیگر قرآن نقش پیشرو و فعال خویش را برای ساختن (انسان کامل)، (امت گواه و پیشرو) و (دولت مقتدر و عدالت گستر) بـه دسـت آورد.
قرآن، راز توانمندی و آقایی ما
به نظر مفسر ما امام خمینی، قرآن جز برای ساختن این مثلث (انسان، امت و دولت) با تمام ابعاد الهی و ربانی نازل نشده است. بارها از ایشان مـی شـنویم که اگر مطالعه ای سطحی در قرآن بکنیم، در هر سوره، بلکه در هر آیه این حقیقت را در می یابیم، آیات بسیاری که درجای جای قرآن ما را به جنگ و جهاد و قتال و فدا کردن جـان و مـال در راه خـدا و مستضعفین فرا می خواند، و بـرای رویـارویی بـا ستمگران و مستکبران دعوت می کند.
و چه آیات بسیاری که ما را به نبرد با طاغوت، به هر شکل و رنگی که باشد، و قـیام عـلیه آن و ردّ و کـفر به آن دعوت می کند.
و آیات بسیاری ما را بـه آمـادگی و تهیه عده و عده فرا می خواند، و از کسالت سستی و غفلت برحذر می دارد، به آگاهی و بیداری دعوت می کند و به آمـاده سـازی (نـیرو) ی لازم به اندازه توان. ۳
قرآن کریم سرشار است از این گـونه آیات، به گونه ای که خواننده قرآن اگر چه مطالعه ای سطحی هم داشته باشد، درخواهد یافت که منطق قـرآن (نـیرو، انـقلاب و دولت ) است و منطق (به پاخاستن مستضعفان در برابر ستمگران) و منطق (جهاد، و عـطا و گـذشت و قربانی دادن و جان فدا کردن) .
از این رهگذر راز توطئه های بزرگ علیه قرآن برای ما روشن مـی شـود و ایـن که چرا می خواهند قرآن را از صحنه زندگی ما دور کنند و از جامعه ما بـیرونش بـرانند و آن را از مـحتوا خالی کنند و جهت گیری زندگی ساز و انقلابی آن را نابود سازند و روش استوار و مبارز آن را بی مـایه نـشان دهـند:
(وقال الذین کفروا لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلّکم تغلبون) فصلت / ۲۶
کافران گفتند: گـوش بـه این قرآن فرا ندهید، و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!
ایـن شـعار کـهن و تازه ای (!) است که قرآن آن را از زبان خود دشمنان نقل می کند، که امیدی به پیـروزی بـر مسلمانان جز با دورکردن قرآن از میان آنان و به بازی گرفتن آن نیست!!
امـام مـی فـرماید: دشمنان ما قرآن را مطالعه کرده و به خوبی دریافته اند که راز توانایی، قوت، وحدت و پیروزی مـا قـرآن است و این کتابی است که اگر مسلمین آن را به خوبی و دقت فـرا بـگیرند و بـه سخنان و دستورات و راهنمایی های آن پاسخ مثبت بدهند، به دشمنان اجازه نداده و نخواهند داد که سلطه شـان را بـر مـسلمانان گسترش دهند و یا کمترین راهی برآنها بیابند، زیرا قرآن فریاد می زنـد :
(و لنـ یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً) نساء / ۱۴۱
و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است.
و می فـرماید:
(ولاتـهنوا و لاتحزنوا و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین) آل عمران / ۱۳۹
و سست نشوید و غمگین نگردید، و شما بـرترید اگـر ایمان داشته باشید.
و سرود قوت و وحدت را چـنین سـر مـی دهد:
(و أعدّوا لهم مااستطعتم من قوّة ) انـفال / ۶۰
هـر نیرویی در قدرت دارید ؛ برای مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید.
(واعتصموا بحبل الله جـمیعاً و لاتـفرّقوا) آل عمران / ۱۰۳
و همگی به ریسمان خـدا چـنگ زنید وپراکـنده نـشوید !
و از درگـیری و سستی و یأس و کسالت برحذر می دارد :
(ولاتـنازعوا فـتفشلوا و تذهب ریحکم ) انفال / ۴۶
و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و نزاع (و کشمکش) نکنید، تـا سـست نشوید و قدرت (و شوکت) شما از میان نـرود !
(اصبروا و صابروا و رابطوا و اتـقوا الله لعـلکم تفلحون ) آل عمران / ۲۰۰
استقامت کنید و دربـرابر دشـمنان پایدار باشید و از مرزهای خود مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید.
و صدها آیـه دیـگری که مسلمانان را مخاطب قرار مـی دهـد کـه با قوت، صـلابت عـزت و پیروزی زندگی کنند. ۴
ایـن هـمان فریادی است که سید جمال الدین سرداده بود، او معتقد بود که قرآن الهام بـخش جـهاد مسلمانان و مبارزه آنان علیه استعمارگران اسـت:
(تـا هنگامی کـه قـرآن در مـیان آنان، با توجه بـه معارف آن، خوانده می شود، تمام دنیا هم (اگر جمع شوند) نمی توانند آنان را ذلیل کـنند.) ۵
بـا همین دیدگاه است که امام (س) تـأکید مـی کـند مهجور قرار گـرفتن قـرآن از سوی مسلمین به معنای مهجور ماندن تمام این معارف و ارزش هاست، و سبب فرود آمدن مسلمانان بلندای پیـشاهنگی و رهـبری در مـیان سایر ملت ها، تا جایی که جـایگاه آنـان در مـیان سـایر مـلت هـا، مانند ملت ها و حکومت هایی خواهد بود که بازیچه دست سیاست های استعماری و حکومت های استکباری خواهند شد، چنان که موقعیت واقعی ما در این روزگار است.
بـدین سان آنچه که دشمنان آرزوی آن را داشتند، یعنی ایجاد فاصله بین قرآن وامت اسلامی، تحقق پذیرفته است :
(لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلکم تغلبون) فصلت / ۲۶
مفسر واقعی کیست؟
اولین و اساسی ترین شرطی کـه، بـه نظر امام، مفسر باید آن را دارا باشد، این است که به مقاصد و اهداف قرآن توجه داشته باشد، تا اینها را در تفسیرش تبلور ببخشد، تا ابزارهای تفسیری به جای اهداف آن ننشینند، و جایگاه مـقاصد آن را اشـغال نکنند، و مفسر از درک اهداف قرآن پرت نیفتد، و از درک فضای رسالت قرآن، که قرآن می خواهد آن را برساند دور نماند، و از گام های مبارزه به رهبری قرآن عـقب نـماند.
ضرورت این شرط اساسی بـدان جـهت است که جداکردن قرآن از فضای حرکت هدف دار و اهداف اساسی و حرکت انقلابی اش، اهمیت، نقش آفرینی و زنده بودن آن را نابود می کند، همان گونه که سبب مـی شـود که دریافت واقعی و افـق هـای حقیقی قرآن نادیده بماند.
(مفسر وقتی (مقصد) از نزول را به ما بفهماند مفسر است، نه (سبب) نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است.) ۶
دوری مفسر از اهداف نزول قرآن و مقاصد آن سبب برخورد نـادرست و اشـتباه در کشف معانی و دلالت های قرآن می شود، تا آنجا که زنده ترین، داغ ترین و حرکت آفرین ترین آیه ها به صورتی سردتر از یخ می نماید ! و آیاتی که جنبه های گسترده و آفاق وسـیع را در بـر می گـیرند، در زاویه های بسته و تاریک و در افق های تنگ و دشوار قرار می گیرند. و از همین رو ما مصداق روشن این گـلایه پیامبر شده ایم که با سوز و گداز تمام می گوید:
(و قـال الرسـول یـا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً)
و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند .
مفسران و غیرمفسران، دانـشمندان ونـادانان در این مسأله مثل هم هستند!! مفسر ما، امام (س) می گوید:
(مهجور گذاردن قـرآن مـراتب بـسیار و منازل بی شمار دارد که به عمده آن شاید ما متصف باشیم.)
پس از آن با تأسف از وضعیت نـاپذیرفتنی امروز مسلمین بلکه مفسران و رابطه نابایسته شان با قرآن می فرماید:
(آیا اگـر ما این صحیفه الهـیه را مـثلاً جلدی پاکیزه و قیمتی کردیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم، آن را مهجور نگذاشتیم؟
آیا اگر غالب عمر خود را در تجوید و جهات لغویه و بیانیه و بدیعیه آن کردیم، این کتاب شریف را ازمهجوریت بیرون آوردیم؟
آیـا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتیم، از ننگ هجران قرآن خلاصی پیدا کردیم؟
آیا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات آن را تعلم کردیم، از شکایت رسول خدا (ص) مستخلص شدیم؟
هیهات! که هیچ یک از این امـور، مـورد نظر قرآن و منزّل عظیم الشأن نیست.) ۷
مشکل اصلی تفسیر قرآن و قرائت متن در نظر امام این است که در تفسیرها روش (بیان مقصود) نادیده گرفته می شود، با اینکه تنها این روش است کـه مـفسر را به افق های مقاصد بزرگ قرآن بالا می برد، و اهداف بلندی را که قرآن برای تحقق و پیاده کردن آنها در زندگی فردی واجتماعی نازل شده است، فرا روی او قرار می دهد:
(مـفسری کـه از این جهت غفلت کرده یا صرف نظر نموده یا اهمیت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل غفلت ورزیده و این یک خطایی است که قرن هـاست ایـن مـلت را از استفاده از قرآن شریف محروم نـموده و راه هـدایت را بـه روی مردم مسدود کرده.) ۸
با همین دیدگاه است که ایشان معتقد است تا کنون برای قرآن تفسیری (شایسته و جامع ) نوشته نشده اسـت، ایـن در حـالی است که ما با انبوهی از تفاسیر که در طـول سـده های گذشته نوشته شده رو به رو هستیم، ایشان با صراحت می فرماید :
(به عقیده نویسنده تاکنون تفسیر برای کتاب خـدا نـوشته نـشده.) ۹
ممکن است این سخن در نظر برخی عجیب بنماید، و آن را نادیده انـگاشتن تلاش های مفسران تلقی کنند، اما امام (س) برای سخن خود این گونه استدلال می کند:
(بـه طـور کـلی معنای (تفسیر) کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید، و نـظر مـهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد.) ۱۰
اما در عین حال مفسر ما، برای این که این اشـکال بـرداشته شـود می نویسد:
(مقصود ما از این بیان، نه انتقاد در اطراف تفاسیر است، چـه کـه هـر یک از مفسرین زحمت های فراوان کشیده و رنج های بی پایان برده تا کتابی شـریف فـراهم آورده، فـللّه درّهم و علی الله أجرهم، بلکه مقصود ما تأکید بر این است که باید راه استفاده از ایـن کـتاب شریف را به روی مردم گشود، و زمینه بهره مندی از آن را هموار کرد.) ۱۱
ایشان در تفسیر سوره حـمد کـه انـدکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایراد شده ـ به تلاش های برخی از مفسران برجسته، از گذشتگان و مـعاصران اشـاره می کند، و به نظر ایشان هر یک از آنان، به تناسب تخصص و گرایش خـویش، بـُعدی از ابـعاد قرآن را برای ما روشن کرده اند، حجابی از حجاب های آن را کشف و پرده ای از پرده های آن را بالا زده اند.
امـام بـه کار دشواری که مفسران شیعه و سنی در درازای سده ها با آن دسـت و پنـجه نـرم کرده اند اشاره کرده، و این که این طبیعت تفسیر قرآن است که:
(دریایی است کـه بـردارندگان آبـ آن را خشک نگردانند، و چشمه سارهایی است که آب کشندگان، آب آن را فـروننشانند، و آبـشخورهایی است که در آیندگان، آب آن را کم نکنند.) ۱۲
آنجا که می فرمایند:
(قرآن یک کتابی نیست که بتوانیم مـا یـا کس دیگری یک تفسیر جامعی آن طور که [سزاوار است بر آن] بـنویسد. عـلوم قرآن یک علوم دیگری است ماورای آنـچه مـی فـهمیم. ما یک صورتی، یک پرده ای از پرده های کتاب خـدا را مـی فهمیم.) ۱۳
اما این، غفلت مفسرانی را که ازمقاصد واهداف قرآن غفلت کرده اند تـوجیه نـمی کند، کسانی که به اهـداف ادبـی و بلاغی، یـا نـحوی و صـرفی، و یا داستان های تاریخی و جز آن تـوجه کـرده اند. امام می نویسد:
(صاحب این کتاب سکاکی و شیخ نیست که مـقصدش جـهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نـیست تا منظورش جهات نـحو و صـرف باشد؛ مسعودی و ابن خلکان نـیست تـا در اطراف تاریخ عالم بحث کند) !۱۴
در عصر ما برخی دیگر از مفسران نیز به (تـفسیر مـقاصدی) فراخوانده اند، مانند محمد عـبده، کـه صـاحب المنار از او نقل کـرده:
(تـفسیری که ما می خـواهیم فـهم قرآن به عنوان (دین) است، که مردم را به خوشبختی در زندگی دنیایی و آخرتی شان راهـنمایی مـی کند، این بالاترین مقصد قرآن اسـت، بـحث های دیـگر، یـا مـربوط به همین مقصد اسـت و یا ابزاری برای رسیدن به این مقصد.) ۱۵
به همین دلیل به نظر عبده، تفسیر، دوگـونه اسـت:
(یک گونه، تفسیر خشک و دورکننده از خـدا و کـتاب خـداست، و آن تـفسیری اسـت که منظور آن بـیان واژگـان و اعراب جمله ها باشد و نکته های فنی که در آن واژگان یا جمله به آن اشاره رفته اسـت، ایـن گـونه کارها را اصلاً نمی توان تفسیر نام نـهاد، ایـنها تـنها نـوعی تـمرین در فـنون نحو و معانی و امثال آن است) و نوع دوم، (تفسیری است که از همه آن فنون و شرایط استفاده می کند، اما برای اینکه از این راه هدف اصلی را بیان کند… زیرا هدف حقیقی قرآن، غـیر از این شروط و فنون است، و آن هدف، هدایت شدن با قرآن است.) ۱۶
علامه شیخ طنطاوی جوهری (۱۲۸۷ ـ ۱۳۵۸هـ / ۱۸۷۰ـ ۱۹۴۰م) از برجسته ترین مفسرانی است که در عصر جدید به ضرورت زنده کردن مقاصد قرآن، و گذشتن از (عـلوم لفـظی قرآن) به (علم معنای قرآن ) فراخوانده اند، تا بدین وسیله لطائف، جواهر، مقاصد و معنای نهایی آن را به دست آوریم. به نداهای قرآن مبنی بر وحدت امت اسلامی و کنار نهادن اخـتلاف و فـراهم کردن ابزارهای توانمندی و نهضت فرا می خواند و نیز به رهایی از پیروی ذلیلانه از غرب که در اثر خودباختگی در برابر غرب پدید آمده، و به تشخیص بـیماری هـای سیاسی و اجتماعی که امت اسـلامی را بـه عقب ماندگی، واپسگرایی و انحطاط زندگی می کشاند با آن که زمانی در اوج درخشندگی تمدنی و مدنیت بودند.
طنطاوی در تفسیر خودش، این مشکلات را ناشی از دوری عموم دانشمندان مسلمان و بـه ویـژه مفسران ازمقاصد و اهداف نـهایی قـرآن می داند، و بدین سبب که آنان به جای کشف مقاصد قرآن به سبک های بیانی و زیبایی های بدیعی آن پرداخته اند، او توقف در مرز سبک های بلاغی سخنان قرآن را (نادانی کور و روشـی بـی فرجام) می خواند، آنجا که از او می شنویم که می گوید:
(ای عالمان دین به شاگردان تان بگویید، قرآن برای رهبری آمده، آنان را فقط در بند الفاظ نگه ندارید، بلکه آنان را به دنـیای مـعانی ببرید.)
او مـعتقد است که تفاوت تلقی صحابه و تابعان از قرآن با تلقی مسلمانان امروز در همین نکته نهفته است. او می گـوید :
(از آنجا که صحابه و تابعان، به اجمال، معانی اصلی و هدف قرآن را مـی دانـستند، خـواب از ایشان ربود و چشم شان را گشود، و به همین دلیل از وطن شان هجرت کردند، درد و رنج را به جان خریدند، و از سـوی شـرق تا چین پیش روی کردند، و از غرب نیز تا سرزمین فرانسه پیش تاختند، تمام ایـنها بـدین دلیـل بود که آنان معارف قرآن را می فهمیدند و حتی بلاغت قرآن نیز در نظر آنان غیر از آن چـیزی بود که امروزه شما می آموزید.) ۱۷
طنطاوی عوامل عقب ماندگی و موانع حرکت انـقلاب مسلمانان را مشخص کرده و بـه نـظر او، در رأس این موانع (نظام شاهی موروثی) است، که به کلی با اسلام و قرآن تفاوت دارد.
او می نویسد:
(هر مصیبتی که برسر امت اسلامی آمده است نتیجه نادانی شاهان و امیران بوده که به شـورا تن در نمی داده اند و هرگاه امیری مرده است، کشور را به فرزندی غیررشید سپرده و کشور تباه شده، زیرا کشور همواره پیرو شاهان بوده، چه شاهان نادان، و چه امیران دانشمند.) ۱۸
او خود باختگی در برابر غـرب را بـه شدت محکوم می کرد و نسبت به خطرهای رویکرد و اطمینان شاهان و امیران به انگلیس هشدار می داد . به نظر او (بسیاری از امیران کشورهای اسلامی به فرنگیان و یاری آنان دل می بندند و به پشتوانه دفـاعی آنـان متکی هستند و به نزدیکی آنان خوشحالند و به آن وابسته می شوند، گویی اسلامی در کار نبوده است.) ۱۹
مستشرقان، تفسیر جواهر را مطالعه و بررسی کردند، و فهمیدند که چقدر برای استعمار و مزدوران آنها خـطرناک اسـت، تا آن که یکی از آنان (به نام جومییه) پس از بررسی گسترده این تفسیر ـ تصریح کرد که در این مفسر (گرایش شدیدی به گسترش روحیه انقلابی در جوانان علیه متجاوزان وجود دارد، از هیچ فرصتی بـرای ذکـر فـریضه جهاد و فضیلت آن برای خوانندگان خـود فـروگذار نـمی کند، و مسلمانان را به فداکاری در نبرد علیه استعمار بر می انگیزد.) ۲۰
اینجاست که راز حمله هایی که به منظور خراب کردن چهره ایـن تـفسیر ارزشـمند انجام شد روشن می شود، جدا از بررسی هـای روش ایـن تفسیر. و از همین نکته پی می بریم که چرا سردمداران عربستان سعودی این کتاب را تحریم کردند و از ورود آن به داخل آن کشور جـلوگیری مـی کـنند، با این بهانه که: (این تفسیر، علومی را بر قرآن تـحمیل کرده که عرب با آن آشنایی قبلی ندارند و ربطی به قرآن ندارد.) ۲۱
طنطاوی نامه ای مفصل به پادشاه عربستان در آنـ زمـان (عـبدالعزیز بن سعود) فرستاد و در آخر آن نوشت که : (علمای نجد و حجاز جـمع شـوند و سپس هر چه دلیل و برهان حکم کرد همان باشد.) ۲۲
از سوی دیگر، صاحب تفسیر جواهر، از نامه هـایی یـاد مـی کند که پیایی از ایران به او می رسیده، مانند نامه علامه عبدالحسین زیـن الدیـن قـمی و دیگران، که این تفسیر را مناسب روح زمان می دانستند که پرده از اسرار قرآن بالا می زنـد، و نـقاب از چـهره آن بر می گیرد، علامه زین الدین از گسترش استقبال حوزه علمیه قم و عالمان و خطیبان ایـران از ایـن تفسیر یاد می کند. ۲۳
مفسر ما امام، این کتاب را از تفاسیر ارزشمندی می دانـد کـه در بـرداشتن برخی از پرده های قرآن سهمی داشته است و آن را در ردیف تفسیر (فی ظلال القرآن) سید قطب مـی شـمارد.
اینک نادرستی این داوری ظالمانه را درباره تفسیر جواهر در می یابیم که: در این تفسیر هـمه چـیز هـست به جز تفسیر؛ سخنی که برخی از نویسندگان و قرآن پژوهان، بدون توجه و آگاهی همواره تکرار مـی کـنند!
چگونه اهداف قرآن را مشخص کنیم؟
در پرتو آنچه گفته شد، می توانیم با امـام (س) هـمگام شـویم که تفسیری که از اهداف و مقاصد آن دور بماند تفسیری مرده است، بلکه نمی توان بر آن نام تـفسیر را گـذاشت.
امـا شناخت مقاصد و اهداف قرآن برای ما چگونه ممکن خواهد شد؟ بهترین راه برای تـشخیص اهـداف و درک مقاصد قرآن کدام است؟
مفسر ما، ما را به آسان ترین و سالم ترین راه رهنمون می شود، و آن خود قـرآن اسـت:
(ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقلی و برهانی، کـه خـود به ما مقصد را می فهماند، از خود کـتاب خـدا اخـذ کنیم. مصنف کتاب مقصد خود را بهتر مـی دانـد.) ۲۴
هنگامی که برای استقراء مقاصد و اهداف قرآن به آن مراجعه می کنیم، ده هـا بـلکه صدها آیه مبارکه را می یـابیم کـه اهداف اسـاسی قـرآن را تـرسیم می کنند، بلکه مقاصد اساسی نـزول تـمامی کتاب های آسمانی و به ویژه قرآن کریم را به عنوان تصدیق کننده آنـها و قـیّم، اقنوم و مهیمن بر همه آنها.
در ایـنجا مجال آن که تـمام آن آیـات را بیاوریم نیست، بنابراین به چـهار مـورد که مورد تأکید امام در نوشته ها و گفتارهای ایشان نیز بوده بسنده می کـنیم:
آیـه اول:
(لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنـزلنا مـعهم الکـتاب و المیزان لیقوم النـاس بـالقسط و أنزلنا الحدید فیه بـأس شـدید و منافع للناس…) حدید / ۲۵
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرو فرستادیم، و با آنها کـتاب (آسـمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عـادلانه) نـازل کردیم تـا مـردم قـیام به عدالت کنند؛ و آهـن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است.
این آیه (هدف حقیقی) فرو فـرستادن کـتاب های آسمانی را مشخص می کند، هـمان گـونه کـه (وظـیفه اسـاسی) پیامبران را تعیین مـی کـند . از همین آیه در می یابیم که مهم ترین رسالت پیامبران، برپاکردن نظامی عادلانه و اجرای احکام درجامعه اسـت، و تـنها اکـتفا به نقل و بیان و تبلیغ احکام کافی نـیست. وظـیفه فـقیهان نـیز درسـت هـمین است، زیرا آنان (امنای رسولان) هستند. ۲۵
مفسر ما می پرسد:
(با همین که ما قرآن را ببوسیم و آن را روی سرمان بگذاریم، و آیات آن را شب و روز با صدایی خوش تلاوت کنیم، اسلام حـفظ و نگهداری می شود؟ !
آیا رسول اعظم (ع) این چنین بود، آیا به تلاوت و ترتیل قرآن اکتفا می کرد، بدون اینکه به اجرای حدود و پیاده کردن احکام آن مبادرت بورزد؟) ۲۶
ایشان به سیاق آیـه تـوجه می کند (و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید) . بی تردید آن مقاصد و اهداف بدون استفاده از آهن (سلاح) تحقق نخواهد یافت، زیرا کسی که به ندای عقل و منطق گوش فرا نمی دهـد، چـاره ای جز زبان زور باقی نمی گذارد. ۲۷
آیه دوم:
(کان الناس امّة واحدة فبعث الله النبیّین و منذرین و أنزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین الناس فیما اخـتلفوا فـیه) بقره / ۲۱۳
مردم (درآغاز ) یک دسـته بـودند، خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می کرد، با آنها نازل نمود؛ تا درمیان مـردم در آنـچه اختلاف داشتند، داوری کند.
ایـن آیـه (هدف اساسی) فرو فرستادن کتاب های آسمانی با پیامبران را این می داند که (لیحکم بین الناس) ؛ تا بین مردم داوری (و حکومت) کنند.
از هنگامی که اختلاف سر برزد و ناسازگاری میان توانمندان و نـاتوانان، در اثـر گونه گونه شدن آگاهی ها و پیچیده شدن نیازها، گوناگونی امکانات و…آغاز شد از زمانی که (زندگی اجتماعی نیازمند معیارهایی شد که حق را مشخص کند و عدالت را متبلور سازد، و یگانگی مردم را در چارچوبی سـالم تـضمین کند، و تـمام قابلیت ها و توانمندی هایی را که دستاورد تجربه اجتماعی بود بر محوری مثبت قرار دهد تا به نـفع همگان، سبب رفاه و ثبات اجتماعی گردد، در آن مرحله تاریخی اندیشه ظهور دولت بـه دسـت پیـامبران ظهور کرد، و پیامبران به ایفای نقش خویش در برپایی دولتی صحیح اقدام کردند و خداوند پایه و قواعد چنان دولتـی را پی ریـخت. ۲۸
مرجع شهید محمد باقر صدر، سرآغاز تاریخی دولت را بر اساس همین آیه تحلیل و تـفسیر مـی کـند و آن را (پدیده پیامبرانه) توصیف می کند، و آن را زمینه ساز پیامبر می داند که در مرحله ای مشخص از زندگی انـسانی آغاز شده است . ایشان نظریه های دیگری درباره پیدایش دولت مانند نظریه زور و غـلبه، نظریه تفویض قهری الهـی و نـظریه قرارداد اجتماعی و دیگر نظریات را رد می کند.
او در پرتو همین آیه دولت را نماینده تطبیق قانون آسمانی می داند که موازنه بین فرد وجامعه برقرار می کند، و مکتب های فردگرا یا سوسیالیستی را طرد مـی کند. ۲۹
هرکس ازاین هدف اساسی غفلت بورزد ممکن نیست بتواند مفسری واقعی باشد، همان گونه که امام بر این نظر است، زیرا در آن صورت، مفسّر در احکام و تشریعات جزئی غرق خواهد شد و از فـضاهای مـعارف اجتماعی قرآن دور خواهد ماند، همان گونه که از جنبه های سیاسی انقلابی قرآن و از مشکلات تطبیق و پیاده کردن شریعت نیز دور خواهد ماند، و در نتیجه در دورترین نقطه از فضای معارف اهداف و مقاصد قرآن باقی خـواهد مـاند.
و به همین جهت امام بر سر کسانی که می گویند (حکومت در تشریع اسلامی وجود ندارد و نهادهای حکومتی در اسلام نیست) فریاد می زند و این شعار را ـ که گاه برخی از علما در حـوزه هـا نیز تکرار می کنند ـ جزء نقشه های استعماری می داند که هدف آن دور کردن مسلمانان از سیاست، حکومت و اداره کشور است . ۳۰
(اینها موج همان تبلیغاتی است که به اینجا ر سیده و مـا را بـه ایـنجا رسانیده است که حالا مـحتاجیم زحـمت بـکشیم تا اثبات کنیم که اسلام هم قواعد حکومتی دارد.) ۳۱
آیه سوم:
(الحمد لله الذی أنزل علی عبده الکتاب و لم یجعل له عوجاً. قیّماً…) کهف / ۱
حمد، مـخصوص خـدایی اسـت که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیده) اش نـازل کـرد و هیچ گونه کژی در آن قرار نداد…
برجسته ترین صفت قرآن قیّم است، و این صفت، از قیمومیت یا از (قیام) گرفته می شـود… بـه مـعنای اول، قرآن قیم زندگی خواهد بود و بر زمینه های فکر، جـهاد و حرکت امت نفوذ خواهد داشت، تا امتی پیشوا و پیشرو و گواه بسازد: (وکذلک جعلناکم أمة وسطاً لتکونوا شهداء عـلی النـاس و یـکون الرسول علیکم شهیداً) (بقره / ۴۳ )
همان گونه شما را نیز، امتی میانه و مـعتدل قـرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه است…
و بنا بر معنای دومـ، قـرآن بـر پای دارنده تمام شئون زندگی امت و زندگی مسلمانان خواهد بود تا امتی بـه پاخـاسته و انـقلابی بسازد (لیقوم الناس بالقسط) .
یک تفسیر، برای آن که به واقع تفسیر قرآنی باشد، نـاگزیر بـاید بـه این صفت توجه داشته باشد، زیرا این همان هدفی است که قرآن برای (تـحقق) آن نـازل شده است، و دین برای آن تشریع شده است:
(ذلک الدین القیم و لکنّ أکثر الناس لایـعلمون) رومـ / ۳۰
(وذلک دیـن القیّمة) بینه / ۵
(دیناً قیّماً) انعام / ۱۶۱
با همین منطق است که شهید صدر نظریه خـود در تـفسیر موضوعی را مطرح کرده و نظریه ای را که از پیش وجود داشت تحقق بخشیده است. به نـظر ایـشان تـفسیر موضوعی واقع گرا آن است که در آن (تفسیر از واقعیت خارج شده به قرآن منتهی گردد، نه ایـنکه از قـرآن شروع شده به قرآن ختم گردد و کاری به کار زندگی و واقعیت نـداشته بـاشد. در تـفسیر موضوعی که واقعیت های زندگی به قرآن عرضه می شود به خاطر این است کـه قـرآن، ولیـّ ما، سرپرست ما، و پناهگاهی است که در پرتو راهنمایی هایش باید واقعیت هـای زنـدگی تنظیم گردد.
از اینجاست که قدرت پاینده قرآن بر ولایت و سرپرستی انسان تجلی می کند و همین رهـبری پایـدار، مقصود از روایاتی است که قرآن را پایان ناپذیر می داند و در خود قرآن نـیز آمـده است که (کلمات الله) پایان ناپذیر است: (مـا نـفدت کـلمات الله) (لقمان / ۲۷)
به همین دلیل شهید صدر بـر ایـن نظر است که حاکمیت قرآن دائمی است، و حالت پایان ناپذیری (معارف) قرآن (در روش تـفسیر مـوضوعی می تواند تحقق بیابد. زیـرا مـا در این روش، قـرآن را بـه سـخن می گیریم و در آن علوم گذشته و آیـنده اسـت. قرآن داروی دردهاست، ومایه نظم امورمان را در قرآن می توانیم بیابیم. از این راه است کـه در بـرابر تجربه های زمینی در هر موضوع، دیـدگاه آسمانی را می توان بـه دسـت آورد.) ۳۲
این همان معجزه بزرگ قـرآنی اسـت که فراتر ازمعجزه بلاغی و ادبی است… و چیزی که لازم است امروز به آن اهتمام داشـته بـاشند…
(اعراب آن زمان ادراک نکردند. الآن نـیز آنـها کـه هم افق آنـها هـستند، جز ترکیبات لفظیه و مـحسنات بـدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراک نکنند.) ۳۳
آیه چهارم :
(قد جائکم من الله نور و کتاب مـبین. یـهدی به الله من اتبّع رضوانه سـبل السـلام و یخرجهم مـن الظـلمات الی النـور و یهدیهم الی صراط مستقیم) مـائده / ۱۵ ـ ۱۶
از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. خداوند به برکت آن، کسانی را که از خـشنودی او پیـروی کنند، به راه های سلامت هدایت مـی کـند؛ و بـه فـرمان خـود از تاریکی ها بـه سـوی روشنایی می برد؛ و آنها را به سوی راه راست رهبری می کند.
این آیه به ترتیب سه هـدف را بـرای نـزول قرآن بر می شمارد، که درهر درجـه ای از درجـات سـلامتی نـجات از درکـی از درکـات تاریکی است… تا انسان به راه راست انسانی برسد، تمام انبیا برای بیرون آوردن مردم از تاریکی برانگیخته شده اند :
(الله ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظمات الی النور و الذین کـفروا أولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات) بقره / ۲۵۷
و این مبارزه ای است تاریخی میان (اولیای خدا) و (اولیای طاغوت ) … این دو موضوع متقابل است… بیرون آوردن امت از تاریکی به روشنی، و این کار خداست، در مقابل آن، کـشاندن امـت به سوی تاریکی است، و این کار طاغوت است. ۳۴
(جهل ) تاریکی است، (معصیت) تاریکی است، (غربزدگی و خودباختگی در برابر آن) تاریکی است، بلکه تیره ترین تاریکی هاست، از این رو تمام مشکلات ومصائب مـا درایـن است که ما خودمان را گم کرده ایم، دیگران درجای ما قرار گرفته اند، مفاخر خودمان را فراموش کرده ایم. و کرامت، استقلال و وطن خود را از دسـت داده ایـم… بی تردید همه اینها تـاریکی اسـت و طاغوت است که ما را از نور استقلال، وطن خواهی و نوآوری علمی به تاریکی پیروی از دیگران و عقب ماندگی و احساس حقارت کشانده است.
بزرگ ترین تاریکی هـا و کـشنده ترین و خطرناک ترین آنـها تـاریکی (انانیت) است، زیرا این بدترین دشمن است، بتی بزرگ تر از همه بت ها، بلکه این زاینده تمام بت ها است. تا انسان این بت را نشکند ممکن نیست الهی شود. بـرای ایـن که جمع بین بت و خدا ممکن نیست و جمع بین (منیّت) و (الهیت) …. و منیت، مادر تمام مصیبت هاست، زیرا (تمام جنگ ها در جهان از (منیت) سرچشمه می گیرند، همه جنگ ها از (منیت ) اسـت.
(تـمام انبیا کـه مبعوث شدند، تمام کتب آسمانی که آمده اند برای این است که این انسان را از این بتخانه اش بـیرونش بیاورند تا این بت را بشکند و خداپرست بشود .) ۳۵
(انسان وقتی که از ظـلمات مـنیت خـارج شد کارش برای خدا خواهد بود و جنگش در راه خدا، و قیام او برای خداوند خواهد بود . بزرگ ترین مقصد قـرآن انـسان سازی است و این که انسان را انسان بسازد، تا از انسان بالقوه انسان بالفعل بـسازد.) ۳۶
و بـا ایـن دیدگاه است که مفسر ما تمام مقاصد دیگر قرآن را در خدمت همین هدف برتر می دانـد حتی ایجاد حکومت و تأسیس دولت را.
(انبیا نیامده اند حکومت درست کنند، حکومت را مـی خواهند چه کنند؟ این هـم هـست، اما نه این است که انبیا آمده اند که دنیا را اداره کنند، حیوانات هم دنیا دارند، کار خودشان را اداره می کنند… لکن مقصد این نیست، اینها همه وسیله است که انسان بـرسد به یک مرتبه دیگری که برای آن انبیا آمده اند.) ۳۷
* این مقاله، ترجمه فصل اول از کتاب (منهج الإمام الخمینی فی التفسیر) نوشته آقای عبدالسلام زین العابدین است که سومین کتاب از سلسله کتاب هـای قـضایا اسلامیة معاصرة می باشد و در سال ۱۴۱۸ قمری در قم به چاپ رسیده است. فصل اول کتاب (نحو تفسیر مقاصدی للقرآن) نام دارد و شامل صفحات ۱۷ تا ۳۴ اسنت.
۱. امام خمینی، آخرین پیام، نشر اسوه، ۴.
۲. همان.
۳. ر. ک صـحیفه امام.
۴. ر. ک همان
۵. اسد آبادی، جمال الدین، العروة الوثقی، ۱ / ۱۵.
۶. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳ .
۷. همان، ۱۹۸.
۸. همان، ۱۹۳.
۹. همان، ۱۹۲ .
۱۰ . همان.
۱۱. همان، ۱۹۴.
۱۲. نهج البلاغه ترجمه دکتر شهیدی، ۳۲۴.
۱۳. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ۹۵.
۱۴. همو، آداب الصلاة، ۱۹۴.
۱۵ . رشید رضـا، مـحمد، المنار، ۱ / ۱۷ .
۱۶ . همان، ۱ / ۲۴ـ۲۵.
۱۷. طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن، ۲ / ۳۰۲.
۱۸. همان، ۲ / ۱۹۷.
۱۹. همان، ۳ / ۱۳۸.
۲۰. شرقاوی، عفت، اتجاهات التفسیر، ۱۸۳.
۲۱. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ۲ / ۵۵۲.
۲۲ . برای آگاهی از تفصیل نامه بنگرید به: طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القـرآن، ۲۵ / ۲۴۴ـ۲۴۶.
۲۳. هـمان، ۲۵ / ۲۹۷ـ۲۹۹.
۲۴. امـام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.
۲۵. همو، حکومت اسـلامی، ۶۶ ـ۷۳ .
۲۶. هـمان .
۲۷. هـمو، آیین انقلاب اسلامی، ۴۵.
۲۸. صدر، محمد باقر، الاسلام یقود الحیاة، ۴ـ۵.
۲۹. همان، ۱۷.
۳۰ . امام خمینی، حکومت اسلامی، ۱۸.
۳۱. همان، ۷۷.
۳۲. صدر، محمد باقر، المدرسة القرآنیة، ۲۳ـ۲۴، تـرجمه بـا عـنوان سنت های تاریخ در قرآن، ۱۸ـ۱۹.
۳۳. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴.
۳۴. گـزیده سـخنان امام، ۱۰۹ـ۱۱۴.
۳۵. همان، ۱، ۶، ۴۶، ۴۸، ۱۰۰.
۳۶ . امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۲۵.
۳۷. همان، ۱۷۴.
آدرس ثابت: ۷۵۲۲https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /
عناوین مشابه
بررسی تفسیر سیاسی واژه ها و مفاهیم قرآنی در انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی (س)
عرفان امام خمینی (س) و جلوه های آن در تفسیر عرفانی از قرآن کریم
عبودیت، جوهره و هدف رهبری امام خمینی (س)
امام خمینی ثابت و استوار (هدف حضرت رسول صلی الله علیه و آله)
ماهیت و مؤلفه های تفسیر به رأی از منظر فریقین با تأکید بر آراء امام خمینی (س)
هدف های تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
امام خمینی، قرآن و تفسیر
بررسی تطبیقی تفسیر ظاهر و باطن قرآن از منظر امام خمینی (س) و آیت الله فاضل لنکرانی (س)
تحلیل اثرات پرداخت نقدی یارانه ها بر توانمندسازی گروه های هدف روستایی (مطالعۀ موردی: روستاییان عضو کمیتۀ امداد امام خمینی (س) و سازمان بهزیستی شهرستان خدابنده)
ویژگی های روشی امام خمینی در تأویل و تفسیر قرآن
.
انتهای پیام /*