جوانی و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
پدیدآورنده (ها): شریفی نیا، محمد
کلید واژه های ماشینی: جوانان، تربیت، امام، خدا، انسان، اراده، نوجوان، نفس، قدرت، شخصیت
مقدمه
موضوع جوان، تعلیم و تربیت و اسـتخراج دیـدگاه امـام (س) در مورد آن، واجد پیچیدگی های چندگانه ای است. از سویی تعلیم و تربیت با ابعاد مختلف و متنوع آن وجود دارد، و از سـوی دیگر، پرداختن به جوان و دوره جوانی که دوره التهاب، هیجان، شور و نشاط، امید و آرزو و تـوانایی های بسیار است، امر سـهلی نـیست و بالاخره کشف زوایای وجودی و دریافت اندیشه سترگ امام علیه السّلام، مستلزم شناخت همه جانبه آن شخصیت بزرگ است-که این خود نیازمند احاطه بر تمامی گفتارها و سیره و رویه های علمی آن مربی عالی قـدر در موقعیت های تربیتی است که امری پس دشوار است. اما از باب وظیفه و ادای دین به آن بزرگ مرد قرن معاصر، می کوشیم، نتیجه مطالعه و بررسی دیدگاه ها و بعضا وارسی سیره عملی آن حضرت در موضوع جوان و تعلیم و تربیت را بـه صـورت خلاصه ارایه نماییم.
اصولا تبیین هر دیدگاه تربیتی و از جمله دیدگاه تربیتی امام (س) در مورد جوانان، زمانی میسر است که تصور روشنی از چارچوب و ارکان نظام تعلیم و تربیت اسلامی، مشتمل بر مـبانی، اصـول، اهداف، روش ها و دستورالعمل ها داشته باشیم و پیش از هر چیز، در مورد مسایلی از قبیل: ماهیت هستی، جایگاه انسان در جهان، وجود یا فقدان هدف برای عالم هستی، قبول یا ردّ قدرت، حاکمیت و تدبیر فـائقه الهـی بر مجموعه عالم امکان و اینکه در تحلیل نهایی، جنبه تعیین کننده و مهم انسان، بعد مادی یا معنوی اوست، به نتیجه برسیم.
جستجوی نوع پاسخ امام (س) به مسایل بالا، مـا را بـه کـیفیت اتخاذ اصول، اهداف، روش ها و فـنون تـربیتی مـورد نظر ایشان رهنمون می سازد. بنابراین، برای تبیین تعلیم و تربیت از دیدگاه امام (س)، باید به اندیشه ها و آرای تربیتی، با توجه به اصـول فـکری و اعـتقادی ایشان پرداخت. بدیهی است نظرگاه تربیتی امام (س) مـبتنی بر اندیشه های قرآنی و آموزه های اسلامی است که ماهیت جهان را الهی و دارای مبدأ و مقصود خدایی اعلام می کند و حقیقت انسان را معنوی و هـدف وی را نـیل بـه قرب الهی از طریق تزکیه نفس می داند. حضرت امام (س) اسـاس اهداف بنیادین انبیا را تربیت انسان از راه تهذیب و تزکیه نفس می داندو آن را مقدم بر تعلیم می شمارد. ایشان سعادت انسان را جز در پرتـو اعـتقاد بـه خدا و تربیت الهی مبتنی بر تهذیب نفس، ممکن نمی داند و معتقد اسـت هـر گونه تلاشی خارج از این منظومه، گره مشکلات واقعی و معضلات اساسی بشر و جامعه امروز را نخواهد گشود و از کـشمکش ها و آلام بـشریت نـخواهد کاست.
موضوع این نوشتار، تعلیم و تربیت انسان در دوره حساس و سرنوشت ساز جوانی از دیـدگاه امـام خـمینی (س) است. برای تبیین این موضوع، ابتدا به بیان کمّ و کیف این دوره مهم زنـدگی از جـهات مـختلف: اهمیت، ویژگی ها، نیازها، امکانات و قابلیت ها جوانان، وظایف متقابل آنان و جامعه و نیز بررسی عوامل تـأثیر گـذار بر تربیت جوانان و در پایان جمع بندی و نتیجه گیری مباحث می پردازیم.
دوره جوانی
آغاز دوره جـوانی، مـرحله پایـان دوره نوجوانی است. دوره جوانی به سه مرحله: آغازین (نوجوانی)، میانی و پایانی تقسیم می شود. دانشمندان در مـورد سـن شروع دوره جوانی و پایان آن اتفاق نظر ندارند، اما غالبا شروع آن را یازده سالگی و پایان آن را بـیست و پنـج سـالگی ذکر کرده اند.
این دوره سنی، دوره ای مهم و تعیین کننده است، طوری در صورت تربیت صحیح افراد در ایـن دورهـ، آن ها در مسیر سعادت قرار می گیرند و با تربیت نادرست در این دوره، به ورطه انـحطاط کـشانده مـی شوند و گاه ممکن است برای همیشه از دست بروند. والدین و مربیان باید با شناخت ویژگی ها، نیازها، گـرایش ها و احـساسات نـوجوان و جوانان در مواجهه با مشکلات، به صورت علمی و منطقی اقدام به یاری آنـ ها نـمایند و از انجام اقدامات و اخذ تصمیمات نسنجیده خودداری کنند. در نوشتار حاضر هر جا از کلمه جوان استفاده کردیم، مـنظور دوره نـوجوانی تا پایان دوره جوانی و شروعه دوره میانسالی خواهد بود.
اهمیت جوانان
کشور ما بـه عـنوان یکی از جوان ترین کشورهای جهان شناخته می شود کـه قـشر وسـیعی از آن را جوانان تشکیل می دهند. اگر برنامه ریزی و تـمهیدات لازم بـرای باروری، شکوفایی و جهت دهی استعدادهای جوان و بهره گیری درست از آن ها انجام شود، می توان از آن بـه مـثابه بزرگ ترین سرمایه و انرژی بالقوه بـرای پیـشرفت و توسعه کـشور اسـتفاده کـرد و اگر با بی توجهی و عدم برنامه ریزی صـحیح و بـه موقع، استعداد، توان خلاقیت و پویایی جوانان هدر رود و یا سمت و سوی مؤثر و سـازنده ای در راسـتای رشد مادی و معنوی آنان به خـود نگیرد، نه تنها مـوجب تـرقی و توسعه کشور نخواهد شد، بـلکه بـه نیروی تخریبی و غیر قابل مهاری تبدیل خواهد شد که ممکن است بنیان های نـظام اجـتماعی و سیاسی را متزلزل سازد. بنابراین، اهـمیت و ضـرورت بـرنامه ریزی و سازماندهی برای اسـتفاده از انـرژی نهفته و فراوان جوانان در جـهت پیـشرفت و اعتلای همه جانبه کشور، امری واضح و روشن است. به همین دلیل، جوانان همواره کـانون تـوجه قدرت ها بوده اند تا از آن ها در راستای تـحقق آرمـان های انسانی و مـنافع مـلی و یـا مقاصد مادی و سودجویانه مـحدود و حقیر بهره گیرند.
تعیین نوع جهت گیری، در گرو کیفیت تربیتی است که جوانان به آن تجهیز مـی شوند. تـلاش برای تربیت مادی و دارای مقاصد دنیا طـلبانه صـرف، کـه مـبتنی بـر خود محوری و خـودخواهی اسـت، به آرزوها، احساسات و تمایلات آنی و ننگ نظرانه شخصی دامن می زند و مجالی برای ایمان طلبی، آرمان خـواهی، مـنافع مـلی و مردمی باقی نمی گذارد و اهتمام به تربیت الهـی، بـالنده، پویـا، مـستقل و مـبتنی بـر ایمان اسلامی، می تواند به میزان اطمینان بخشی، پرورش جوانانی با گرایش های اسلامی-انسانی، آرمان خواه و جویای استقلال و طالب منافع ملی و میهنی را تضمین نماید.
بنابراین، جوانان به عنوان مـدار و موضوع اصلی تعلیم و تربیت، از اهمیت بسیار زیادی برای تأمین رشد و توسعه معنوی و اخلاقی، علمی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور برخوردارند چنان که حضرت امام (س) برطرف شدن عقب ماندگی کشور و اصـلاح امـور مملکت را با نیروی جوانان ممکن می داند (تبیان، دفتر شانزدهم، ص ۱۵). ایشان نیاز کشور را به جوانان، نیازی همیشگی می داند و به یاری جوانان برای اصلاح کشور و پیرو انقلاب، امیدوار است: «همیشه مـحتاج بـه شما جوانان هستیم. ما بعدها برای کشورمان احتیاج به فعالیت شما جوان های برومند داریم و من امیدوارم که در همه مراحل، شما با مردانگی بـا هـم همراهی کنید و این نهضت را بـه پیـش ببرید» (همان، ص ۱۶۸).
امام (س) همت جوانان و اراده قاطع ملت را مایه روسفیدی ملت و اسلام می خواند (همان). و کسب و حفظ استقلال کشور و الهی شدن آن را، به همت ملت بـه ویـژه جوانان وابسته می داند (هـمان، ص ۱۷۰).
امـام (س)، از جوانان به عنوان سرمایه ها، ذخیره ها و وارثان کشور یاد کرده (همان، ص ۱۶۸) و آنان را امید خود می داند که مقدرات کشور به دست آن ها رقم خواهد خورد. ایشان در حقیقت جوان ها را وارثان این کـشور مـی داند (همان، ص ۵).
با توجه به آنچه گذشت، نظام تعلیم و تربیت باید با درک اهمیت و موقعیت نوجوانان و جوانان، آن ها را جدّی بگیرد و اقدام به برنامه ریزی سنجیده و منطبق بر نیازها و انتخاب بهترین راهبردهای رشد و پرورش شـخصیت آنـ ها بنماید و تـربیت آنان را سهل انگارانه به امور نمایشی، گزارشی و تحمیلات غیر قابل درک برای جوانان محول نکند.
ویژگی های جوانان
یـکی از اقدامات لازم برای برنامه ریزی سنجیده و منطقی جهت حل و فصل مسایل و مشکلات جـوانان، شـناخت ویـژگی ها و آگاهی از ابعاد و زوایای روحی، اجتماعی و جسمی آن هاست. برای این منظور، در اینجا به برخی ویژگی های مربوط به ایـن دوران از نـظر علمی و دیدگاه امام خمینی (س) می پردازیم تا والدین و مربیان با توجه بـه آنـ ها تـصمیمات مناسب تربیتی اتخاذ نمایند.
در دوران اولیه جوانی، یعنی نوجوانی، نوجوان به لحاظ بدنی به سرعت رشـد می کند و قد می کشد، افزایش وزن پیدا می کند، در تن صدایش تغییراتی پدید می آید و تـحولات ناگهانی جسمانی، موجب نـگرانی هایی بـرای او می شود و نابسامانی هایی را در رفتارش به وجود می آورد.
با وجود این، همه این دگرگونی ها، زمینه تکامل جسمانی و نیرومندی بدنی نوجوان را فراهم می کنند.
همزمان عواطف و احساسات نوجوان نیز دچار تحول اساسی می شوند و افکار، آرزوهـا و نگرش او را تحت تأثیر قرار می دهند و به تدریج بی ثباتی عاطفی، ناامیدی در مقابل ناکامی، زودرنجی، تلاش برای مقبولیت بیشتر در نزد همگان، خودآرایی، رؤیایی بودن، انتقاد ناپذیری و نگرانی از آینده مبهم، در عین داشتن روحیه ایـثار و جـانب داری از حق و حمایت از مظلوم، جای خود را به آرامش، رفتار متعادل، واقع بینی و استقرار نظام ارزشی معنوی و اخلاقی می دهد.
نوجوان، همزمان، قدرت تفکر انتزاعی می یابد، به استدلال و استنتاج مسایل می پردازد و به بـررسی بـرهانی منطق دین در پاسخ گویی به مسایل اساسی علاقه مند می شود تا شالوده محکم اعتقادی خود را بر پایه آن استوار سازد.
رشد اجتماعی یکی دیگر از تحولاتی است که در دوره نوجوانی پدید می آید و نـوجوان را دچـار تغییرات مختلفی، بر اساس شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متفاوت می نماید. مقاومت در برابر ملاک ها و میزان های بزرگ ترها، به ویژه والدین و داعیه استقلال طلبی و ترجیح تنهایی بر حضور در اجتماعات، از جمله نشانه های شـایع ایـن دوران اسـت. همه این رفتارها، واکنشی طـبیعی بـرای کـسب استقلال، نیل به هویت شخصی و قبول خویشتن است. نوجوان کم کم خود را آماده می کند تا از رهگذر آشنایی با فرهنگ و تمدن جـامعه و سـازگاری بـا ارزش های برخاسته از آن ها، به بازسازی شخصیت اجتماعی خـود بـر بنیاد علم، مذهب و زیبایی بپردازد و عملا به دنیای جوانی پا بگذارد. نوجوان در این سن، کمال طلب و دارای شخصیت اخلاقی و تمایلات مـعنوی اسـت و آمـادگی درک، دریافت و درونی کردن خصلت های انسانی، ارزش های اخلاقی و خصیصه های مذهبی را دارد.
جـوان اگر دوره نوجوانی را به خوبی پشت سر گذاشته باشد و از رشد شخصیت کافی و متعادل برخوردار شده باشد، دارای ویژگی هایی از این قـبیل اسـت: در جـهت تثبیت استقلال خود تلاش می کند، در انجام امور با افراد آگاه و مـجرّب مـشورت می کند، از قبول مسئولیت نتایج اعمالش سر باز نمی زند، توانایی هدایت رفتار و اعمال خویش را دارد، تلاش می کند تـوانمندی هایش را در مـقابله بـا مشکلات آشکار سازد و از شکست نهراسد، دارای اعتماد به نفس است، در رفتار اجـتماعی افـراط و تـفریط نمی کند، با گذشت و غذرپذیر است، توجه اش بیشتر به آینده روشن و امید بخش است، در جـستجوی دسـت یـابی به معنای حیات معقول و کمال انسانی از هیچ کوششی دریغ نمی کند، خود را نسبتا می شناسد و هـمان طـور که هست می پذیرد، خود را در قبال دیگران مسئول می داند، در برخورد با دیگران واقع بـینانه عـمل مـی کند، به گروه و میزان های همگنان اهمیت می دهد، تلاشی منطقی برای جلب توجه و کسب تأیید دیـگران دارد، مـنتقد و انتقاد پذیر است، برای رسیدن به هدف های دراز مدت برنامه ریزی می کند، مشارکت جو و دارای روحـیه تـعاون و هـمکاری است، از راهنمایی منطقی دیگران استفاده می کند، صبور و متواضع است و زندگی را بر خود سخت نمی گیرد.
ایـجاد، رشـد و تبلور ویژگی های شخصیتی بالا در جوانان، در گرو داشتن نظام تربیتی کارا، جامع و مـؤثری اسـت کـه مبتنی بر شناخت کافی از خصوصیات روانی-عاطفی جوانان و اتخاذ شیوه های اثر بخش و متناسب تربیتی بـا تـوجه بـه شرایط، نیازها و انتظارات متفاوت آنان باشد.
اکنون به بررسی ویژگی های شخصیتی جـوانان از دیـدگاه امام (س) می پردازیم تا با وقوف به آن ها، راه های تحقق نوع تربیت مورد نظر امام (س) را در پرتـو روش های علمی جستجو کنیم.
ویژگی های جوانان از نظر امام خمینی (س)
۱. دارای روحیه فـداکار
حـضرت امام (س) جوانان را دارای روحیه فداکاری و از خودگذشتگی در راه هـدف های مـتعالی مـی داند: «انشاء الله خدا این جوان های، جوان های ما کـه مـشغول بودند از اول تا حالا، فداکاری کردند برای ما، برای اسلام نگه دارد اینها را، من دعـاگوی ایـنها هستم، من خدمت گزار این ها هـستم» (مـجموعه مقالات کـنگره بـررسی...، ص ۱۹۵).
۲. مـحبوب خدای متعال
از آنجا که جوانان دارای خـصلت های انـسانی هستند، امام (س) آن ها را محبوب خدای متعال می خواند و خود را برای تشکر از آنـ ها قـاصر می داند: «جوانان عزیزم و فرماندهان محترم!شـما توقع نداشته باشید کـه مـن بتوانم از عهده ثنای شما و شـکر عـمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خدای تعالی هستید» (تبیان، دفتر شـانزدهم، ص ۵).
۳. تـلاش گران مخلص
در نظر امام (س) جـوانان تـلاش گران مـخلصی هستند که بـه کـشور خود خدمت می کنند و در مـقابل ظـالم از مظلوم دفاع می کنند: «آن ها[جوانان ]مجاهدینی هستند که با کمال اخلاص دارند خدمت می کنند به ایـران، و شـما مجاهدینی هستید که با اخلاص داریـد خـدمت می کنید بـه کـشورتان و خـداوند با شما است و شـما پیروزید» (همان، ص ۶) و در جای دیگر از آنان به عنوان شیردلان شجاع یاد می کند (همان، ص ۷).
۴. دارای قلبی لطیف و مـلکوتی و هـدایت پذیر
امام (س) معتقد است قـلب جـوانان لطـیف و صـاف اسـت و بیشتر از قرآن مـتأثر مـی شود. از این رو، جوانان آمادگی بیشتری برای هدایت و انتخاب راه درست دارند: «این تأثر قلبی و تصور باطنی در ایام جـوانی بـهتر حـاصل می شود، زیرا که قلب جوان لطیف و سـاده اسـت و صـفایش بـیشتر اسـت» (هـمان) و نیز می فرماید: «حدیث است که کسی که قرآن را در جوانی بخواند، قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش مختلط شود و نکته آن، آن است که در جوانی اشتغال قلب و کدروت آن کمتر اسـت، از این جهت قلب از آن بیش تر زودتر متأثر شود و اثر آن نیز بیش تر باقی می ماند» (همان، ص ۱۰ ).
به نظر ایشان، قلب جوان ملکوتی و سریع الاصلاح است: «شما جوان ها بهتر می توانید تحصیل نفس کنید، شـما بـه ملکوت نزدیک تر هستید از پیرمردها... جوان زودتر اصلاح می شود، هزاران جوان اصلاح می شوند و یک پیر نمی شود» (همان، ص ۱۱).
۵. دارای قدرت جسمانی و توان ارادی بالا
امام (س) جوانی را ایام قدرت جسمانی و توان ارادی می داند و سـفارش مـی کند که افراد از این دوران برای خودسازی و تسلط بر خود، استفاده نمایند تا قدرت غلبه بر مشکلات را بیابند (همان، ص ۱۷). البته ایشان تأکید می کند که مـبادا قـوای نفسانی و روانی، سبب غرور شـود کـه آغاز شکستن و فرویختن سکوی پیشرفت مادی و معنوی است (همان، ص ۲۳).
امام قدرت جوانی را قدرتی بی بدیل و معجزه گر می شمارد و آن را نمودی از قدرت لایزال الهی می داند (همان، ص ۲۴). ایشان مـعتقد اسـت اگر شرایط مناسب فـراهم آیـد، جوانان مشارکت جو و خواهان کمک به دیگران و دارای حس تعاون هستند (همان، ص ۱۴۰).
از نظر امام (س)، جوان ها از چنان توان بالایی برخوردارند که هر کاری که بخواهند می توانند انجام دهند؛ به شرط ایـن کـه اتکال به خدا و اعتماد به خویشتن داشته باشند: «عمده این است که شما (جوانان) دو جهت را در نظر بگیرید که من کرارا عرض کردم، یکی اعتماد به خدای تبارک و تعالی که بـرای او بـخواهید کار بـکنید، به شما کمک می کند، راه را برای شما باز می کند، در هر رشته که هستید راه های هدایت را به شـما الهام می کند و یکی اتکال به نفس، اعتماد به خودتان. شما خـودتان جـوان هایی هـستید که می توانید همه کارها را انجام بدهید. مخترعین ما می توانند در سطح بالا اختراع بکنند، مبتکرین ما می توانند در سـطح بـالا ابتکار کنند، به شرط این که اعتماد به نفس خودشان را داشته باشند و مـعتقد بـشوند بـه این که می توانیم» (همان، ص ۱۴۸).
امام (س) از روحیه نیرومند و قدرت روانی بالای جوانان در شگفت می ماند: «روحـیه قوی این جوانان بیست ساله از اموری است که انسان را به تعجب وا می دارد» (هـمان، ص ۲۳۲) و مهم تر از همه، امام (س) جـوانان را تجلی خداوند بر زمین می داند: «به تو و سایر جوان ها که طالب معرفت اند وصیت می کنم که شما و همه موجودات جلوه اویند و ظهور اویند، کوشش و مجاهده کنید تا بارقه ای از آن را بیاورید و در آن محو شوید و از نـیستی به هستی مطلق برسید » (همان، ص ۲۶).
همان طور که ملاحظه می شود، امام (س) ضمن اعتقاد به یک نظام جامع تربیتی برای پرورش صحیح و کارآمد افراد، انسان را بالفطره پاک و مبرّا از پلیدی می داند و معتقد است اگـر نـظام تعلیم و تربیت بتواند جوان را بر همان سرشت اولیه خود نگه دارد و رشد دهد، نتیجه آن، تربیت جوان متعادل و سالمی خواهد بود که ویژگی های او را از دیدگاه علمی و رویکرد حضرت امام (س) ارایه نمودیم.
نـیازهای جـوانان
جوانان پس از سپری کردن دوره کودکی و ورود به سنین نوجوانی و جوانی، نیازهای جدیدی پیدا می کنند و والدین و مربیان موفق، کسانی هستند که قادر باشند آن نیازها را به موقع شناسایی و راه های درست ارضای آن ها را جـستجو نـموده، پاسخ مناسب به آن ها بدهند. در این صورت است که می تواند در جریان های تربیت جوانان مداخله مؤثری داشت و آن ها را در جهت مطلوب، هدایت و راهنمایی کرد. در این جا برای آشنایی بیشتر والدین و مـربیان، بـه بـررسی برخی نیازهای جوانان از دو دیدگاه عـلمی و رویـکرد امـام (س) می پردازیم.
نیاز به معنا و فلسفه حیات
یکی از نیازهای مهم جوانان، نیاز به فلسفه زندگی و مذهب است؛ نیازی که ابـتدا بـا شـک و تردید و بعد به صورت بارزی در جوانان شروع بـه خـودنمایی می کند. در این سن همراه با رشد عقلانی، پرسش های فراوانی برای جوانان مطرح می شود. آن ها می کوشند با جستجوی پاسخ های قـانع کـننده در مـوضوعات اساسی زندگی، به نظامی فکری و عقیدتی دست یابند که راهـگشای آنان در تصمیم گیری و ارزش گذاری های مهم زندگی باشد و بتوانند متعهدانه از آن دفاع نمایند. نظامی که به آن ها هویت ایدئولوژیک ببخشد تـا در پرتـو آن بـه فلسفه حیات روشن و رضایت بخشی نایل آیند. در این دوران والدین و مربیان نـباید نـوجوانان و جوانان را در برخورد با مسایل عقیدتی و یافتن پاسخ پرسش های اساسی تنها بگذارند؛ بلکه باید با بحث و گـفت و گـوی مـنطقی و معرفی کتب و منابع متقن و ارجاع آن ها به افراد آشنا با مسایل عـقیدتی و دیـنی، بـه جوانان کمک کنند. شرط چنین کمکی، خویشتن داری، آگاهی، محبت، اعتماد، پرهیز از هر گونه بـرچسب زدن و دادنـ فـرصت لازم برای مطالعه و بررسی به آنان است. تا آن ها به تدریج از وادی شک و تردید بـه سـرچشمه اطمینان و آرامش و یقین رهنمون شوند.
جوانی که می داند در کدام جهان زندگی می کند و تـفسیر روشـنی از آغـاز و انجام حیات و هستی دارد، برای خود تکیه گاه فکری نیرومندی در مقابله با فراز و فرودها و تـحلیل و تـبیین مسایل در پرتو درک هدف مندی و قانون مداری جهان به دست می آورد و خود را در بیکران عالم هستی رهـا و مـعلق، احـساس نمی کند. در این میان، نباید از تأثیر عمیق والدین بر فرزندان، هر چند به صورت ناخودآگاه در ایـجاد نـگرش نوجوان نسبت به اصول عقاید و نحوه زندگی غافل ماند. دوره نوجوانی به لحـاظ مـعنوی و اخـلاقی، زمان تجلی معرفت الهی، عرفان و رفتار مذهبی، اخلاق و معنویت است و نوجوان آمادگی زیادی برای قـبول فـضایل انـسانی و ارزش های معنوی و اخلاقی و احساسات کمال طلبانه دارد. به قول امام (س): «جوان ها جـدید العـهد هستند به ملکوت، و نفوسشان پاک تر است» (تبیان، دفتر هیجدهم، ص ۲۲ ). ایشان در زمینه معنا و فلسفه حیات و اثرات آن مـی فرماید: «انـسان اگر با تربیت الهی بار آید و با معانی و آیات قرآن که هـدایتی بـرای متقیان است آشنا گردد، آن گاه از نظر روحـی و مـعنوی چـنان قوی می شود که می تواند در برابر بزرگ ترین مـشکل ها تـحمل داشته باشد و در برابر مصیبت ها که لازمه این زندگی خاکی است صبر و شکیبایی پیـشه کـند. در اثر این نوع تربیت اسـت کـه انسان در مـی یابد هـر چـه دارد از آن خداست که چند صباحی به عـنوان امـانت در اختیار وی گذاشته شده است، و پس از چندی همه اش به صاحب امانت باز گردانده مـی شود، چـرا که هر چه در آسمان ها و هر چـه در زمین است از آن اوست. اگـر تـربیت طوری باشد که به انـسان ایـن معنی را بفهماند که نه تنها هر چه دارد از آن خداست، بلکه خود او نیز از آن خود نـیست و بـه خدا تعلق دارد، آن گاه نفس اش از سـرکشی بـاز مـی ایستد و تکبر و غرورش فـرو مـی ریزد و به این نتیجه مـی رسد کـه این اراده خداست که او را از نیستی به هستی درآورد و بار دیگر او را از هستی این جهانی ساقط و به کـتمان عـدم در می برد. اگر انسان چنان تربیت شـود کـه این مـعنی را درک کـند و بـه آن یقین پیدا کند بـه مقامی می رسد که از دست دادن هیچ چیز، از دست دادن عزیزترین عزیزانش نیز او را چندان غمگین و اندوهناک نمی کند، چـرا کـه می داند آنچه اتفاق افتاده همان بـازگشت امـانت بـه صـاحب آن اسـت» (مجموعه مقالات کـنگره بـررسی...، ص ۱۸۵).
نیاز به محبت
یکی دیگر از نیازهای جوانان، نیاز به عشق و محبت است. جوان دوست دارد به دیـگران مـحبت و مـورد محبت آن ها قرار گیرد؛ زیرا محبت یـک نـیاز اصـیل انـسانی اسـت و ایـن نیاز در جوان شدیدتر است. جوانان می خواهند به افراد بیشتری محبت بورزند و دامنه دوستی هایشان را گسترش دهند و از سوی افراد بیشتری مورد محبت قرار گیرند.
محبت و عشق ورزیدن، اساس روابـط انسانی با نشاط و تفاهیم آمیز است؛ از این رو، والدین و مربیان باید پیشاپیش زمینه چگونه عشق ورزی و ابزار محبت را به جوانان بیاموزند و خود نیز در گفتار و کردار، دوستی و محبت را به آن ها نشان دهند و زمـینه پرورش ایـن خصیصه انسانی را در آن ها به وجود آورند؛ ویژگی ای که پرتو آن تعلیم و تربیت مؤثر و مطلوب در محیطی امن، صمیمی و اعتماد آمیز میسر می شود و متولیان تربیتی مجال می یابند مقاصد پرورشی خود را دنـبال کـنند و در فرآیند پرورش و هدایت جوانان دخالت اثر بخشی داشته باشند. حضرت امام (س) به نقش مهم محبت، ملایمت و ملاطفت در تربیت افراد اشاره می کند و می فرماید: «هـم اصـلاح کنیم خودمان را، که خدای نـخواسته تـخلف نکنیم و هم توجه کنیم به این که اگر یکی تخلف کرد جلویش را بگیریم، نه به داد و دعوا، گفتن، با ملایمت. اگر یک کسی یک کـار خـلافی کرد و صد نفر آدم بـا مـلایمت سلام کرد، تعارف کرد، بگوید آن کار خوب نبوده، تأثیر می کند در انسان، نمی تواند تخلف کند » (همان، ص ۴۵۶). ایشان هم چنین در رابطه ای پدرانه و مشتقانه، شاگردان خود را چون فرزند عزیز و از دست رفته اش آیة الله حـاج آقـا مصطفی می خواند و این گونه ابراز محبت و صمیمیت می کند و در سخنی دیگر، علاقه قلبی و ارادت خود به جوانان را چنین ابراز می کند:
«من در این جا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عـظیم الهـی و به ایـن گل های معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین خود را بدانید و نکته دیگری کـه در نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض می کنم، این است که در مسیر ارزشـ ها و مـعنویات از وجـود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید» (همان، ص ۴۵۸). امام (س) توصیه می کند که باید در مواجهه با تـندروی های جـوانان، با رفتارهای توأم با رفق و مدارا و دور از سخت گیری با آن برخورد شود: «جوان یک طـرز فـکری دارد کـه پیرها آن طرز فکر را ندارند و شما در بین خودتان، هم جوان ها هستید و هم پیرها هستند. شـما در این طور امور اگر یک وقت دیدید که یک جوانی به واسطه تـندی که دارد و در عین حالی کـه سـالم است، لکن خوب، یک تندی هایی در جوان ها هست، یک وقت دیدید که مقاله ای نوشته است و این مقاله موجب آزردگی یک جمعی می شود، باید کوشش کنید که کم بشود» (همان، ص ۴۰۶).
بنابراین، والدین و مـربیان باید با در نظر گرفتن این نیاز و ایجاد محیط و کانون های گرم و محبت آمیز و برقراری رابطه ای امن و اعتماد آفرین، اقدام به تعلیم و تربیت جوانان بنمایند و از برخوردهای تند، غیر دوستانه و سخت گیرانه با جوانان جـدا پرهـیز نموده و با تصمیمات و اقدامات تربیتی در آن ها نفوذ و اثر لازم داشته باشد.
نیاز به امنیت
انسان همواره می خواهد در محیطی امن و آرام و به دور از هر گونه عوامل تهدید کننده زندگی کند و مال و جان، آبرو شـخصیت و مـوقعیت اجتماعی اش در امان باشد و نگران لطمه خوردن آن ها نباشد. موقعیت های ناامن، تولید تنش و اضطراب می کنند و این اضطراب، در جوانان بیشتر از دیگران ظاهر می گردد؛ زیرا آنان به حمایت های اجتماعی بیشتری نیاز دارنـد و مـی خواهند در محیطی آرام، سازمان یافته، قانونمند و ملاک دار و قابل پیش بینی زندگی کنند تا بتوانند به رفتار خود نظم ببخشند و عملکرد اصولی و متناسب با آن داشته باشند و از بلا تکلیفی در مواجهه با حـوادث غـیر مـنتظره، غیر قابل کنترل و خطر سـاز رهـایی یـابند و در صورت برخورد با چنین رویدادهایی، مورد حمایت قرار گیرند و منابع ناامنی در زمینه های فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از بین ببرند. در همین راستا امـام (س) در فـرمانی نسبت به ایجاد امنیت و مصون بودن آحاد مـلت از هـر گونه صدمه عرضی، جانی و مالی در پناه جمهوری اسلامی، تأکید می فرماید: « باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیة الله- ارواحنا لمقدمه الفداء- و پشتیبانی بینظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بیتوجه به معنویات صادر شود.
باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند.» (صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۱۴۲).
نیاز به تعلق گروهی
جوانان در جستجوی احراز هویت، رهایی یـافتن از احـساس تـنهایی و کسب مقبولیت و ارزشمندی تلاش می کنند در گروه همسالان پذیرفته شوند. در این سن ملاک ها، تصمیمات و رهـبری گـروه برای جوانان بسیار با اهمیت تلقی می شود و از آن ها به عنوان معیاری برای ارزیـابی افـکار و رفـتار استفاده می شود. برای جوانان پیوستن به گروه، آن قدر مهم است که کوشش می کنند از هـر طـریق ممکن، راهی برای ورود به آن بیابند و اگر ورود به گروه از راه های متداول، درست و مـنطقی مـیسر نـشود، آن ها به هر اقدامی، هر چند نامطلوب و نادرست، دست خواهند زد.
والدین و مربیان به جای تـلاش بـرای جلوگیری از ورود جوانان به گروه های همگن و یا خدشه دار کردن اعتبار گروه نزد جـوانان بـرای بـازداشتن آن ها از پیوستن به آن، باید ابتدا سعی نمایند با ایجاد رابطه صمیمانه و جلب اعتماد جـوان، او را در راهـیابی بـه گروه های سالم و سازنده هدایت نمایند و پس از ورود به گروه نیز او را دورادور زیر نظر بگیرند و در صـورت بـروز اشکال در رفتار گروه، در محیطی دوستانه و منطقی و به دور از هر گونه تنش و حتی الامکان به صورت غیر مـستقیم، او را در جـریان خطرات و بروز انحرافات و تبعات ناشی از همراهی با گروه، قرار دهند و زمینه تـصمیم گیری درسـت را در او به وجود آورند تا وی در پرتو اطلاعات و آگـاهی های لازم، اقـدام بـه تصمیم گیری نماید. به هر حال، گروه هـمگنان، دوسـتان و مباشران نقش مؤثری بر رفتار، اخلاق و اعتقادات جوانان دارد و این حقیقتی است که امـام (س) در پیام های مختلف، یادآور می شود و بـر اهـمیت گروه هـمسالان و دوسـتان در تـهذیب یا تخریب شخصیت جوانان تأکید مـی کند: «از وصـایای من که در آستانه مرگ و نفس های آخر را می کشم به تو که از نعمت جـوانی بـرخورداری، آن است که معاشران و دوستان خویش را از اشـخاص وارسته و متعهد و متوجه بـه مـعنویات و آنان که بر حبّ دنـیا و زخـارف آن گرایش ندارند و از مال و منال به اندازه کفایت و حدّ متعارف پا بیرون نمی گذارند و مجالس و مـحافلشان آلوده بـه گناه نیست و از اخلاق کریمه بـرخوردارند، انـتخاب کـن که تأثیر مـعاشرات در دو طـرف صلاح و فساد اجتناب نـاپذیر اسـت و سعی کن از مجالسی که انسان را از یاد خدا غافل می کند پرهیز نمای که با خـو گـرفتن با این مجالس، ممکن است از انـسان سـلب توفیق شـود کـه خـود مصیبتی است جبران نـاپذیر» (تبیان، دفتر شانزدهم، ص ۲۰). ایشان هم چنین زمانی که گروه های منحرف با سوء استفاده از این نـیاز تـعلق گروهی، جوانان را به جمع های ضدّ دیـنی و ضـدّ انـقلابی فـرا مـی خواندند، هشدار می دهد و مـی فرماید: «ایـن گروه هایی که مع الاسف عده ای از جوانان ما و بچه های عزیزی که این ها باید برای میهن خودشان و اسـلام خـودشان عـمل کنند آن ها را بازی می دهند و بر ضدّ ایـن انـقلاب اسـلامی کـه دسـت قـدرت ها از این کشور را قطع کرده است بسیج می کنند و در خیابان ها می آورند و در مقابل ملت می خواهند بایستند، اینها در اشتباه اند و من باید این جوان های گول خورده ای که از چند نفر گرگ این ها گـول خورده اند، نصیحت می کنم و به پدر و مادر این عزیزان نصحیت می کنم که شما فرزندان خودتان را و جوان ها خودشان را از دست این گرگ هایی که به صورت آدمیزاد در آمدند و شما را منحرف می خواهند بکنند، توجه داشته بـاشید» (هـمان، ص ۳۵۶).
نیاز استقلال
جوانان با پشت سر گذاشتن دوره کودکی و وابستگی به خانواده، به تدریج خود را آماده می کنند تا به عنوان یک فرد مستقل در اجتماع حضور مؤثر داشته باشند و در جمع بـزرگ سالان رأی و نـظر آن ها در تصمیم گیری ها مورد توجه واقع شود و بتوانند آزادانه تصمیمات معقول و منطقی خود را ابراز نموده و به اجرا درآورند. جوانان تلاش می کنند از این طریق لیـاقت و شـخصیت قابل اعتمادشان را به اثبات بـرسانند و کـسب حرمت و مقبولیت اجتماعی نمایند. داشتن استقلال و آزادی فکر و عمل، به ویژه برای جوانان، از امور مورد تأکید حضرت امام (س) است. ایشان برای استقلال فکری ارزشـ قـایل اند که مفید بودن افـراد را، مـنوط به استقلال آن ها می دانند (مجموعه مقالات کنگره بررسی...، ص ۳۷۳). ایشان هدف اصلی انبیاء را نیز استقلال و آزادی انسان ها می داند و می فرماید: «تمام هم ی انبیا این بود که آدم درست کنند که آدم توی یک مـملکتی بـاشد. آزادی به جوری که آزادی ضرر به غیر نزند. استقلال فکری، استقلال روحی، استقلال انسانی، آن ها می خواهند درست کنند » (تبیان، دفتر هیجدهم، ص ۴۴).
بنابراین، والدین و مربیان باید اقدامات و تدابیر هدایتی و تربیتی خـود را بـا توجه بـه تأمین استقلال و آزادی معقول جوانان دنبال نمایند و از انجام اموری که موجب خدشه دار شدن استقلال منطقی، حرمت و آزادی آن ها مـی شود، پرهیز کنند تا بتوانند از فعالیت هایشان نتایج و ثمرات مطلوب به دست آورنـد.
نـیاز بـه قدردانی
پاس داشت زحمات و کارهای مفید افراد، وظیفه ای انسانی است که موجب تشویق آنان به کار و تلاش بـیشتر نـیز می شود. این روحیه در جوانان بیشتر از بزرگ سالان است. جوانان می خواهند از زحمات و کارهای مفید آنـ ها قـدردانی بـه عمل آید و بین افراد تلاش گر و مؤثر و دیگران فرق گذاشته شود. آن ها دوست دارند فعالیت های سـودمند و مفید آن ها در معرض دید و تحسین قرار گیرد و مطمئن شوند که بین اعمال و رفـتار خوب و بد تفاوت گـذاشته مـی شود، کارها و رفتار شایسته به موقع پاداش داده می شود و افراد ساعی و مسئولیت پذیر مورد توجه جامعه و اطرافیان قرار می گیرند. آن ها می خواهند این توجه بیشتر معطوف به جنبه مثبت فعالیت ها و اقدامات آن ها شود، خـطاهای احتمالی شان تا حد ممکن نادیده گرفته شود و به هنگام ضرورت خطاها به صورت منصفانه ارزیابی شده و جهت تصحیح آن ها، موقعیت های اصلاح کننده ای به وجود آید. حضرت امام (س) اسوه قدرشناسی و حـرمت گـذاری به مردم و مجاهدات و کوشش های آن ها، به خصوص جوانان زحمت کش و مجاهد در راه ارتقای شخصیت فردی و بهبود وضع اجتماعی است. ایشان در این مورد می فرماید: «من واقعا گاهی وقت ها که می بینم بعضی از ایـن جـوان ها این طور هستند، من خجالت می کشم که اینها چه می گویند و ما چه می گوییم، اینها چه حالی دارند و ما چه حالی داریم». ایشان در تجلیل از جوانان تا آن جا پیش می رود کـه کـلمات را قاصر از بیان ستایش آنان می داند (مجموعه مقالات کنگره بررسی...، ص ۴۴۴).
امام (س) برای ابراز تقدیر از جوانان، مباهات می کند که در میان آن ها زندگی می کنند: «من افتخار می کنم، مباهات می کنم به درگـاه خـدا، کـه در یک همچو مقطع از زمان واقـع شـدم کـه جوانان ما این طور هستند» (همان) و بالاخره امام (س) از روحانیون به عنوان بخشی از مربیان جامعه می خواهد که به استقبال جوانان بـروند و مـشوق و تـرغیب کننده آنان باشند و با آن ها با ملایمت، گـذشت، مـلاطفت رفتار کنند:
«به روحانیون جمیع کشور، چه در روستا و چه در شهرها و هر جا که هستند سفارش می کنم که این جـوان ها را تـشویق کـنند، بروند سراغ این جوان ها، با آن ها صحبت کنند، ملاطفت کـنند» (همان).
نیاز به عزت و احترام
تأمین احترام و عزت نفس از هدف های مهم انسان است و جوانان در پی کسب دستیابی به آن حـاضرند هـر گـونه فعالیت ریاضت طلبانه و مشقت انگیزی را تحمیل کنند تا شایستگی خود را از طـریق کـنترل و تسلط بر خود و عوامل پیرامونی به اثبات برسانند. جوانان می خواهند مورد احترام واقع شوند و به دیـگران احـترام بـگذارند. بدیهی است ابراز احترام نه در سایه تعریف و تمجیدهای ظاهری و بی مورد، که در پرتـو رفـتار آگـاهانه و مسئولانه ممکن می شود. جوانان، با این هدف که می خواهند به نیازها و انتظار جامعه پاسـخ دهـند و اقـدام عملی در این زمینه، توقع دارند جامعه هم به آن ها احترام بگذارد و ارزش، شایستگی، کفایت، اعـتبار و حـیثیت آن ها را به رسمیت شناسد و رفتارهای متناسب با آن داشته باشد.
از این رو، کسانی می توانند در فـرآیند تـربیت جـوانان دخالت، مثبت و مؤثر نمایند که به این نیاز جوانان پاسخ دهند و عزت نفس آنـ ها را پاس دارنـد و در جریان اقدامات تربیتی، موجبات خدشه دار شدن شخصیت آن ها را فراهم نیاورند تا آن ها احـساس نـاامنی نـکرده و در مقام دفاع از اعتبار خود، در مقابل اقدامات و رهنمودهای آنان به مقاومت بر نخیزند.
حفظ احساس مـحترم بـودن و خود ارزشمندی، مبنای اعتماد به نفس و برخورداری از آن، تنها راه وصول به شخصیت سـالم، تـوانمند و کـارآمد است؛ زیرا فرد فاقد عزت نفس، ارزشی برای خود قایل نیست تا درصدد تقویت و سـالم سـازی شـخصیت خود برآید.
فردی که دارای عزت نفس و در نتیجه واجد اعتماد به نفس و مـتکی بـه خود است، به ارزش، توانایی، کفایت و موفقیت خویش ایمان دارد و قادر است در جهت تحولات مثبت فردی و اجتماعی مـجهز شـود.
امام (س) با درک صحیح و اصولی این مهم، با فریادی رسا، آحاد مـردم بـه ویژه جوانان را به عزّت مندی، خود باوری و اعـتماد بـه نـفس در سایه خدا باوری فرا می خواند و پیشرفت و عـظمت آنـ ها را منوط به آن می داند:
«شما جوانان برومند کشور هستید که باید جبران آن نقیصه هایی کـه در طـول تاریخ این دو جنایت کار، پدر و پسر جـنایت کـار به ایـن کـشور وارد شـد جبران کنید و عمده این است کـه شـما دو جهت را در نظر بگیرید که من کرارا عرض کردم، یکی اعتماد به خـدای تـبارک و تعالی که وقتی برای او بخواهید کـار بکنید به شما کـمک مـی کند، راه را برای شما باز مـی کند، در هـر رشته که هستید راه های هدایت را به شما الهام می کند و یکی اتکال به نـفس، اعـتماد به خودتان. شما خودتان جـوان هایی هـستید کـه می توانید همه کـارها را انـجام بدهید، مخترعین ما مـی توانند در سـطح بالا اختراع بکنند، مبتکرین ما می توانند در سطح بالا ابتکار کنند، به شرط اینکه اعـتماد بـه نفس داشته باشند و معتقد بشوند بـه ایـنکه می توانیم. در رژیـم سـابق نـمی توانیم را در بین همه قشرها شـایع کردند، به همه گفتند ما نمی توانیم و باید تواناها بیابند و به ما تعلیم بدهند، آن ها هـم کـه می آمدند تعلیم نمی دادند، شما را وابسته کـردند. امـروز کـه دسـت هـمه آن ها بحمدالله قـطع شـده است و دیگر برای آن ها جایی در این کشور باقی نمانده است، این شما جوان های کشور هستید کـه در هـر جـا هستید باید به فکر آتیه کشور خـودتان بـاشید، حـال کـشور خـودتان بـاشید و لازم است که با این دو خصیصه، اتکال به خدای تبارک و تعالی، اطمینان به نفس، با این دو خصیصه به پیش بروید و بعد از مدت کوتاهی خواهید دید که راه های سـعادت بر شما باز می شود» (خودباختگی و خودباوری...، ص ۱۴).
ایشان قدرت را نتیجه قوت نفس و وصول به نفس توانمند و اتکای به آن را در سایه رنج، زحمت و تلاش و توکل بر خداوند میسر می داند: «تا ضعیفند زیر بـار اقـویا هستند، آن وقتی که نفس شما قوی شد و اعتنا نکردید، اعتنا به این زخارف نکردید آن وقت است که از شما حساب می برند » (همان، ص ۹۷).
نیاز به ازدواج
تأمین غریزه جنسی، پاسخ گویی بـه یـک نیاز اساسی افراد به ویژه جوانان است. در این سن گرایش به جنس مخالف بیش از هر زمان دیگری وجود دارد و باید به نحو مشروع و مـعقول پاسـخ داده شود. کیفیت برخورد جوانان بـا ایـن مسئله، به میزان زیادی بستگی به نوع تربیت جنسی آن ها در دوران قبل از بلوغ دارد.
جوانانی که در دوره کودکی پایه های رشد خود را در ابعاد مختلف عقلانی، اجتماعی، معنوی، اخـلاقی، عـاطفی و جسمانی در یک روند طـبیعی پایـه ریزی کرده اند و با تفاوت ها، نقش ها و انتظارات و راه های ارضای درست و به هنگام غریزه جنسی آشنا و تربیت شده اند، تصمیمات و اقدامات آگاهانه و منطقی تری از کسانی که تربیت سنجیده و اندیشیده شده ای در این زمینه نداشته اند، دارنـد.
بـدیهی است پاسخ گویی درست و اصولی به این نیاز در چهار چوب ازدواج*امکان پذیر است. برای انجام ازدواج باید پیشاپیش به تدارک لازم در جهت تأمین هزینه های مورد نیاز مسکن، اثاثیه و راه های تأمین معیشت پرداخت کـه ایـن تدارک، نـیازمند داشتن شغل و کسب درآمد است.
توجه به این سائق طبیعی در فرآیند تربیت، به والدین و مربیان دیدگاه جـامعی می دهد تا با در نظر گرفتن عوامل تأثیر گذار بر یک مـوقعیت تـربیتی، تـصمیمات به جا و مقتضی اتخاذ کنند. بی توجهی نسبت به برآوردن این نیاز، نتایج و تبعات زیان باری بـه بـار می آورد و موجب گسترش فساد در جامعه و تباهی جوانان می شود. چنان که امام (س) یـکی از هـدف های اسـتعمارگران و حکومت های دست نشانده آن ها در کشورها را ایجاد زمینه فساد در جوانان، از طریق دامن زدن به لجام گـسیختگی در ارضای نیازهای جنسی جوانان و به رخوت کشاندن و غیر فعال کردن آن ها می داند: «آن چـیزی که بسیار مهم اسـت، آن چـیزی که اجانب بیشتر روی آن کار می کردند و کردند. آن انسان هاست. در سال های طولانی که اخیرا قوه پیدا کرد، اینها در صدد بودند که این انسان ها را از آن حالی که به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامی خودشان هست، بـرگردانند به یک حال دیگر و نگذارند نیروی انسانی این کشور، بلکه نیروی انسانی شرق نگذارند که پیش برود. با شیوه های مختلف، در هر جامعه به یک شیوه خاصی و طرح خاصی انجام این کـار را مـی خواستند بدهند که جوان های ما از آن قدرت فعاله که دارند برگردند به یک حال رخوت و بی تفاوتی. این همه مراکز فحشا که اینها درست کردند و دامن به آن ها زدند، تبلیغات کردند، روزنـامه ها و مـجلاتشان، رادیو و تلویزیونشان دامن زد به این مراکز و به این فساد این ها همچو نبود که بدون توطئه ای باشد. این که به نظر می رسید این بود که یک توطئه ای بود برای ایـنکه جـوان ها را وارد کنند به این مراکز و از آن قدرت فعاله ای که دارند اینها را خلع سلاح کنند» (تبیان، دفتر شانزدهم، ص ۵۵).
امکانات و قابلیت های جوانان
دوره جوانی، دوره امکانات، ظرفیت ها و توانایی ها مختلف است و قابلیت های متنوع و فراوانی را در اختیار جـوانان مـی گذارد؛ امـکانات و توانایی هایی که کمتر می توان بـه ایـن مـیزان در دوره های دیگر سنی پیدا کرد. از این رو، جوانان و متولیان و دست اندرکاران امر تربیت، باید با (*). ازدواج در اسلام به دو شکل موقت و دایم قابل انـجام اسـت. از آن جـا که تشکیل خانواده و ازدواج دایم در شرایط حاضر با مـشکلات عـدیده ای رو به روست. رهبران و مسئولان جامعه باید ضمن تلاش برای رفع آن ها، کارشناسان امور اسلامی و اجتماعی را موظف به مطالعه و بـررسی جـدّی بـرای جستجوی سازو کارهای مناسب و معقول جهت اجرا و به کارگیری ازدواج مـوقت نمایند؛ زیرا نشانه های نه چندان خوبی از نحوه پاسخ گویی به این نیاز اساسی در جامعه، به ویژه در میان جوانان مـشاهده مـی شود.
شـناسایی و شکوفایی آن ها، حداکثر بهره گیری از آن ها را در تربیت انسان های شایسته و کارآمد به عـمل آورنـد. در این جا برای آگاهی بیشتر به برخی از این ویژگی ها و قابلیت ها اشاره می کنیم.
قلب سلیم
اگر زنـدگی انـسان را بـه سه فصل کودکی، جوانی و پیری تقسیم کنیم، جوانی پرشورترین، با طراوت ترین و پرجـوش ترین فـصل آن اسـت. در این سن، جوانان دارای صفا، صداقت، صمیمیت، قلب سلیم و آماده پذیرش ایمان اند و هنوز انحراف و فـساد در فـکر و عـمل و احساس آن ها ریشه ندوانده است؛ به قول امام (س) جوانان به ملکوت نزدیک ترند و آمـادگی بـیشتری برای تهذیب نفس دارند:
«تا جوانی در دست توست کوشش کن در عمل و در تهذیب قـلب و در شـکستن اقـفال و رفع حجب که هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیک ترند موفق می شوند و یک پیـر مـوفق نمی شود» (همان، ص ۲۵).
این سرمایه بزرگی است که والدین و مربیان باید قدر آن را در جهت تـقویت و تـثبیت مـایه های ایمان و تربیت اخلاقی جوانان بدانند و در تحکیم مبانی معنوی و اعتقادی آن ها تلاش کنند.
انرژی سرشار و تـوان عـمل
جوانی دوره اوج توانمندی روحی و جسمی است. جوانان فرصت بی همتایی برای استفاده بـیشتر از امـکانات ذخـیره شده وجودی خود در جهت برنامه ریزی، اجرا و دستیابی به هدف هایشان دارند. جوانان با وجود انرژی فـراوان و قـدرت بـی منازع روحی و جسمی، می توانند به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانند و به سرعت راهـ های تـرقی و تکامل مادی و معنوی را طی نمایند.
استعداد فراوان برای یادگیری، توان عقلانی بالا، ظرفیت نامحدود کمال یـابی مـعنوی، احساسات و عواطف سرشار و پاک انسانی و توانمندی زیاد بدنی، جوانان را در یک موقعیت ممتاز و اسـتثنایی بـرای دستیابی به آرزوها و اهدافشان قرار می دهد.
والدیـن و مـربیان نـیز ضمن توجه به نیروی وافر جوانی و بـهره گیری بـهتر از آن در جهت رشد و تعالی همه جانبه جوانان، باید مواظب باشند که جوانان دچار غـرور نـشوند و انرژی نهفته در وجود خود را مـعطل نـگذارند یا در جـهت مـنفی و تـأمین تمایلات آنی و پاسخ گویی به خواسته های پیـش پا افـتاده و کم اثر، استفاده نکنند. امام (س) ضمن یادآوری قدرت جوانی، تأکید مـی کند کـه از این ایام طلایی برای بهسازی و اصـلاح نفس استفاده شود و دقـت شـود که جوان دچار خودبینی و غـرور نـگردد: «از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدّیت کنید به این کـه هـوای نفس را از نفس خود خارج کـنید. هـمه گـرفتاری ها روی همین هوای نـفس اسـت »
(همان، ص ۲۳ ). ایشان هم چـنین مـی فرماید: «بکوشید تا حجاب خودیت را برداردید و جمال و جمیل او، جلّ و علا را ببینید، آن گاه است که هـر مـشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گواراست و فـدا شـدن در راه او، احلی از عـسل بـلکه بـالاتر از هر چیز به گـمان آید. مبادا غرور شجاعت و جوانی و پیروزی در دل شما راه یابد که با آمدن آن، همه چیز فرو ریـزد و طـاق و رواق آمال در هم شکند» (همان، ص ۲۴).
قدرت اراده و خـود کـنترلی
جـوان بـه عـنوان مجموعه ای از توانمندی ها، امـکانات مـناسبی برای تسلط بر خویشتن و بهره گیری از اراده و قدرت خود کنترلی دارد. از این رو، فرصت معتنمی هم در اختیار جوانان و هم در اخـیتار دسـت انـدکاران تربیتی است که با استفاده از این قـدرت بـی مانند، تـمهیدات لازم را جـهت تـعلیم و تـربیت مطلوب و هدایت جوانان به سوی خود شکوفایی به عمل آورند. بدیهی است تربیتی پویا و پایدار است که متربیان در فرآیند آن حضور فعال داشته باشند و در جریان اخذ تصمیمات اسـاسی و نهایی آن سهیم باشند و والدین و مربیان، بیش تر نقش راهنما، ارایه دهنده اطلاعات، دانش و تجارب و نیز بیان پی آمدها و نتایج را در زمینه مسایل تربیتی به عهده گیرند و رأی و تصمیم نهایی را به خود جوانان واگذار نـمایند؛ زیـرا سرانجام این متربیان و جوانان هستند که باید اقدام به اجرا و تحقق هدف های تربیتی نمایند و آن ها را در وجود خود متجلی سازند.
امام (س) راحل به مجال مهم و سرنوشت ساز جوانان در بـرخورداری آنـان از اراده قوی اشاره می کنند و از آن ها می خواهند تا از قدرت اراده و توانایی دوره جوانی به بهترین وجه استفاده کنند و در شکوفایی انسانی خود بکوشند که فرصت ها از دست مـی روند و خـسران ماندگار می شود: «هر قدر در جـوانی انـسان مهذب شد، شد. اگر در جوانی خدای نخواسته مهذّب نشد، بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است و دشمن قوی، اراده انسان ضعیف مـی شود و جـنود ابلیس در باطن انسان قـوی، مـمکن نیست دیگر آن وقت، اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است. از حالا به فکر باشید، از جوانی به فکر باشید» (همان، ص ۱۴).
جوانان باید به روشنی به این حقیقت واقف شوند کـه هـر قدر بر خود مسلط شوند، به همان میزان بر عوامل محیطی و جهان تسلط پیدا خواهند کرد و از این طریق می توانند زمینه سعادت خود در آن جهان را نیز فراهم کنند؛ به قول حضرت امـام (س) برترین و بـالاترین مقام ها از طریق عزم و اراده میسر می شود:
«بدان ای عزیز که عزم و اراده قوی در آن عالم خیلی لازم است و کارکن است. مـیزان یکی از مراتب بهشت، که از بهترین بهشت هاست، اراده و عزم است که انسان تـا دارای ارده نـافذ و عـزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود. در حدیث است که وقتی اهل بهشت در آن مستقر گردند، یک مرقومه از سـاخت قـدس الهی (جلّت عظمته) صادر گردد برای آن ها به این مضمون: «این کتاب ارزنـده پایـدار جـاویدان است به سوی زنده پایدار جاویدان، من چنانم که هر چه بفرمایم بشو، می شود؛ تـو را نیز امروز چنان کردم که هر چه امر کنی بشود. مثلا ملاحظه کـن این چه مقام و سـلطنتی اسـت، و این چه قدرتی است الهی که اراده او مظهر اراده الله می شود. معدومات را لباس وجود دهد. از تمام جنات جسمانی این قدرت و نفوذ اراده بهتر و بالاتر است و معلوم است این مرقومه عبث و جزاف رقم نشود. کسی کـه اراده اش تابع شهوات حیوانی باشد و عزمش مرده و خمود باشد به این مقام نرسد» (تبیان، دفتر هیجدهم، ص ۱۹۱).
قدرت تصمیم گیری و انتخاب
جوانان با برخورداری از انرژی سرشار و قدرت اراده، امکان مناسبی برای تصمیم گـیری، اعـمال اختیار و انتخاب پیدا می کنند. آنچه در این میان اهمیت دارد، این است که جوانان با کمک والدین و مربیان و تجارب مطالعاتی خود، زمینه تصمیم گیری درست و سازنده را ایجاد کنند و هیچ گاه خود را در موقعیت بـلاتکلیفی قـرار ندهند تا دچار هدر رفتن امکاناتشان شود.
یکی از وجوه تمایز افراد موفق از افراد غیر موفق، قدرت تصمیم گیری صحیح آن ها در موقعیت های عملی و اجرایی و به قول حضرت آیة الله خامنه ای رهبر مـعظم انـقلاب اسلامی، قدرت اقدام و هراس نداشتن از انجام کارهای بزرگ است (روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰ / ۱۰ / ۷۹).
روش حضرت امام (س) در مواقع و مواضع مختلف چنان حکایت از قدرت تصمیم گیری و انتخاب آگاهانه ایشان می کند که در موارد مـقتضی بـا اتـکال به خداوند متعال و قدرت نـفسانی، بـا قـاطعیت تمام، اقدام به تصمیم گیری و اجرای آن در مسایل مختلف می نمودند. چنان که ایشان در جریان دو تصمیم سرنوشت ساز مراجعت از پاریس و لغو حکومت نظامی تـهران در بـهمن ۱۳۵۷، مـقدمات پیروزی بزرگ، قاطع و نهایی انقلاب اسلامی را به وجـود آوردنـد.
فرصت کافی
فرصثت کافی یکی از امتیازات دوره جوانی است. جوانان با بهره مندی از امکانات و ظرفیت های وجودی خدادادی و فراغت از بسیاری از مشغله های ذهـنی و زنـدگی، مـوقعیت خوبی برای برنامه ریزی، آمادگی و تجهیز خود برای تمرکز و تلاش جـهت دستیابی به اهداف بلند و تحقق آرزوهای خویش دارند. در این راستا، والدین و مربیان می توانند با تبیین جایگاه و شرایط مـغتنم جـوانان از طـریق ترسیم آینده درخشان مادی و معنوی برای آنان، در صورت بهره گیری بهینه از فـرصت ها و نـیز مواجهه با ناکامی ها و عدم موفقیت در صورت بی اعتنایی و مغتنم نشمردن مجال جوانی، آن ها را ترغیب به استفاده بـهتر از ایـن دوره بـی همتا نمایند. امام (س) دوره نوجوانی را غنیمتی در اختیار جوانان می دانند که باید اساسی ترین اقـدامات زنـدگی یـعنی تربیت و تهذیب نفس و غلبه بر محدودیت های ناشی از آن در این برهه زمانی انجام شود؛ زیرا بـه عـقیده هـمه صاحب نظران، شخص به هر میزان که بر خود مسلط شود بر جهان تـسلط مـی یابد و می تواند سعادت دنیا و آخرت را برای خویش تدارک بیند:
«هان ای عزیز، از خواب غـفلت بـیدار شـو، از غفلت تنبه پیدا کن و دامن همت به کمر زن. تا وقت است فرصت را غـنیمت بـشمار و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرف تو است و جوانی برقرار اسـت و اخـلاق فـاسده بر تو غالب نشده و ملکات ردّ بر تو چیره نگردیده، چاره ای کن و دوایی برای رفع اخـلاق فـاسده و قبیحه پیدا کن و راهی برای اطفای نائره شهوت و غضب پیدا نما» (تـبیان، دفـتر شـانزدهم، ص ۹).
نشاط و سرزندگی
شادابی، نشاط، سرزندگی، تحرک و شور و هیجان از ویژگی های دوران جوانی است. شخصیت پویای جوان از عـوامل تـوقف، سـکون و ایستایی یعنی خمودی، افسردگی، کسالت، خستگی و بی حوصلگی و تنبلی به دور است. از این رو، تـعلیم و تـربیتی برای جوانان مؤثر و سازنده است که به نحوی تدارک و سازماندهی شود که محیطی زنده، شاداب، پرتـحرک، هـیجان انگیز و نشاط آور را برای جوانان به وجود آورد و جوانان را در تصمیم گیری های تربیتی و اجرای آن ها بـه مـشارکت فعال و آگاهانه وادارد.
جوانان و والدین و مربیان، باید هـمواره بـه ایـن برهه حساس، سرنوشت ساز و در عین حال زودگـذر تـوجه کامل داشته باشند و آن را غنیمتی بزرگ شمارند و به قول امام (س) تا جـوانی و نـشاط آن باقی است به وظـایف انـسانی خود کـه هـمانا خـودسازی معنوی و خودشکوفایی جامع دنیوی و اخروی اسـت، بـپردازند؛ چرا که در غیر این صورت، زمان از کف می رود و حسرتی ماندنی برای فـرد بـاقی می گذارد:
«شیخ جلیل ما و عارف بـزرگوار، آقای شاه آبادی، روحـی فـداه، فرمودند تا قوای جوانی و نـشاط آن بـاقی است بهتر می توان قیام کرد در مقابل مفاسد اخلاقی و خوب تر می توان وظایف انسانیه را انـجام داد. مـگذارید این قوا از دست برود و روزگـار پیـری پیـش آید که مـوفق شـدن در آن حال مشکل است» (هـمان).
شـور و شوق برای دستیابی به هدف
برای رسیدن به هدف، علاقه صرف کافی نیست، زیـرا افـراد زیادی علاقه مندند مراتب کمالات اخلاقی و مـعنوی، عـلمی و تحقیقی و مـادی و اقـتصادی را طـی نمایند و از محاسن و مزایای آنـ ها بهره مند شوند. این آرزو در جوانان بیشتر از دیگران است. ابراز علاقه و داشتن آرزو، شرط لازم نیل به مقاصد اسـت، ولی شـرط کافی نیست. برای رسیدن به اهـداف و آرزوهـا، بـاید عـلاقه و تـمایل را به نهایت شـور و شـوق که موجد انگیزه برای انجام کار و تلاش بیشتر، پشتکار و تمرکز در جهت دستیابی به هدف با ایـجاد تـوان عـمل بالاتر است رساند. خوشبختانه چنین استعداد و روحـیه ای در جـوانان بـه حـدّ وفـور وجـود دارد و باید جهت و زمینه شکوفایی آن را شناسایی و تقویت نمود و موجبات استفاده از ظرفیت های وجودی بیکران و خدادادی جوانان را فراهم کرد. علاوه بر آن، باید توجه جوانان را معطوف به گزینش هدف هایی صریح و روشـن نموده و از انتخاب مقاصد کلی و مبهم پرهیز داد تا در پرتو هدف های مشخص و تعریف و تحدید شده، آنها بتوانند اقدام به برنامه ریزی اساسی برای رسیدن به هدف هایشان نمایند و از انتخاب هدف های کلی و نامشخص، که قـابلیت بـرنامه ریزی ندارند، اجتناب کنند.
امام (س) با توجه به این ویژگی جوانان، از آنان می خواهد تا قدرت جوانی و شور و شوق آن پا برجاست کوشش کنند وجود خود را تبدیل به ذخیره ای از کمالات عالی انـسانی بـرای تأمین و تدارک دنیا و آخرت آبرومند و سرافراز بنمایند و واضح است که دستیابی به چنین هدفی، جز در سایه غلبه بر، خهود از طریق غلبه بر هـوای نـفس خویش میسر نیست: «از حالا کـه جـوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید، همه گرفتاری ها روی همین هوای نفس است» (همان، ۲۲).
بنابراین، والدیـن، مـربیان و دست اندرکاران تربیتی بـاید کـوشش کنند ضمن آشنا کردن جوانان با اهمیت این دوره و قابلیت ها و امکانات آن، در جهت هدف گذاری و برنامه ریزی برای بهسازی و نیل به کمالات مادی و معنوی و امیدوار کردن آنان به آینده ای روشن و امید بـخش، زمـینه تجهیز جوانان به صلاحیت ها و کفایت های لازم را از طریق کشف و نقد قابلیت و توانمندی های آنان فراهم سازند.
توان غلبه بر عادت محدود کننده و غیر مؤثر
جوانان با داشتن توانایی ها و برخورداری از عزم و اراده محکم و نـیز عـدم رسوخ عـادات در آن ها، راحت تر می توانند خلق و خو و عادات و رفتار خود را در جهت مطلوب تغییر دهند و عواملی را که موجب تباهی مـعنوی، فساد اخلاقی و رکود و عقب ماندگی مادی آنان می شود و آن ها را در دستیابی بـه هـدف های ارزشـمند و متعالی محدود می کند شناسایی نموده، تلاش نمایند با تقویت عادات مؤثر و مطلوب، راه رشد و ترقی را به روی خود بـگشایند و خـود را به قله های رفیع سعادت و موفقیت برسانند.
جوانان سرشار از قدرت و انرژی و توانایی تسلط بـر خـویشتن هـستند. امام (س) در راستای تحقق خود شکوفایی جوانان، به ویژه رشد و بالندگی معنوی آنان، بر وجـود توانایی غلبه بر عادات و ملکات رذیله تأکید می کند و می فرماید: «ای برادر تا عمر و جـوانی و قوت و اختیار باقی اسـت، اصـلاح نفس کن» (همان، ص ۹). ایشان درباره سهل الوصول بودن ملکات انسانی و اسباب ترقی برای رسیدن به رشد معنوی از طریق غلبه بر عادت ها و رفتارهای نامطلوب و توبه و بازگشت به درگاه ربوبی، می فرماید: «بهار تـوبه ایام جوانی است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقص تر و شرایط توبه سهل تر و آسان تر است... پس ای عزیز!هر چه زودتر دامن (همت) به کمر زن و عزم را محکم و اراده را قوی کـن، و از گـناهان، تا در سن جوانی هستی یا در حیات دنیایی می باشی، توبه کن » (همان، ص ۱۰). ایشان به صراحت به جوانان توصیه می فرماید که: «شما اکنون جوانید، نیروی جوانی دارید، به قوای خود مسلط بـاشید و هـنوز ضعف جسمی بر شما چیره نشده است. اگر به فکر تزکیه و ساختن خویش نباشید، هنگام پیری که ضعف و سستی، رخوت، سردی بر جسم و جان شما چیره شد و نیروی اراده، تـصمیم و مـقاومت را از دست دادید و بار گناه معصیت قلب را سیاه تر ساخت، چگونه می توانید خود را بسازید و مهذب کنید » (همان، ص ۱۵).
بنابراین والدین و مربیان تربیتی و دست اندرکاران پرورشی، باید قدر این دوره تعیین کننده زندگی جـوانان را بـدانند و بـه جوانان نیز بشناسانند و برای ایـجاد زمـینه و شـرایط رشد و توسعه همه جانبه شخصیت آنان، به ویژه در بعد خصلت های دینی و اخلاقی، حداکثر تلاش خود را با استفاده از دستاوردهای علمی و تجربه شـده بـه عـمل آورند.
وظایف جوانان نسبت به خود
تغییر و دگـرگونی رفـتار امری است که در درون فرد اتفاق می افتد و مسئولیت آن نیز متوجه خود اوست. فرد تا خود تصمیم به تغییر در عادات، احـساسات، افـکار و عـملکرد خویش نگیرد، هیچ کس نمی تواند او را به دگرگونی درونی و پایدار در رفـتارش وادار نماید.
از این رو، این جوانان هستند که باید آینده خود را بسازند و مسئولیت نتایج رفتارشان را برعهده بگیرند. بنابراین، قبل از ایـن کـه دیـگران برای آنان کاری کنند، باید خود به عنوان افراد بالغ و تـصمیم گیر مـتوجه وظایف و مسئولیت های خویش باشند؛ وظایفی که آن ها را در کامیابی از زندگی فردی و اجتماعی و فتح قله های رفیع مادی و مـعنوی یـاری مـی دهد.
علاوه بر این، اگر برای خود تکلیف یا رسالتی جهت اصلاح اجـتماع قـایل بـاشیم، باز هم باید ابتدا خود را بشناسیم و اصلاح کنیم تا بتوانیم بر دیگران اثر بـگذاریم و آنـ ها را اصـلاح نماییم؛ به قول امام (س): «هر کس از خودش باید شروع کند و عقاید و اعمالش را تـطبیق یـا اسلام بدهد و بعد از این که خودش را اصلاح کرد آن وقت دنبال این باشد کـه دیـگران را اصـلاح کند و خصوصا شما که در دبیرستان ها هستید و همه آن ها که سروکار با بچه ها، نوباوگان، جـوانان هـست» (همان، ص ۱۵ ). ایشان در جای دیگر می فرماید: «هر اصلاحی نقطه اولش از خود انسان است، اگر چـنان چـه خـود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند » (مجموعه مقالات کنگره بررسی...، ص ۶۳). برای این که بـتوانیم خـود را اصلاح کنیم، نخست باید خود را بشناسیم و برای خودشناسی باید با ابعاد مـختلف شـخصیت خـود آشنا شویم. در این جا به برخی عوامل دخیل در خودشناسی به صورت فهرست وار اشاره می کنیم.
خـودشناسی
تـلاش بـرای خودشناسی، منوط به آگاهی نسبت به عواملی از این قبیل است: توانایی ها، ظـرفیت ها و امـکانات وجودی، اهمیت و ارزش فردی، تفاوت ها و تشابه ها، استعدادها و قابلیت ها، جایگاه و موقعیت خود در گروه و شأنیت و منزلت اجتماعی، نظام فـکری و بـنیان های اعتقادی، تصورات مثبت و منفی از خویش، آرزوها، احساسات، آداب، رسوم و...
خداشناسی
پس از شـنات خـویشتن، تعیین موقعیت فرد در مجموعه جهان هستی و جـایگاه او در عـالم کـائنات مهم است. جوان باید تلاش کند اعـتقاد تـثبیت شده ای نسبت به جایگاه خویش در جهان، با پاسخ گویی به سؤالات بنیادین: از کجا آمده ام؟در کـجا زنـدگی می کنم؟به کجا خواهم رفت؟ هدف از زندگی چیست؟ارزش های اسـاسی آن کـدام است؟و... کسب مـکند و بـرای دریـافت آگاهانه فلسفه حیات و معنای زندگی، کـوشش نـماید و در این مسیر به حقیقت دست یافته، و جایگاه واقعی خود را در نظام هستی بـشناسد.
اگـر جوان به چنین معرفتی دست یـابد، در واقع، وجودش را به قـدرتی بـیکران و لایزال پیوند زده و قطره وجود او بـه اقـیانوسی لایتناهی تبدیل می شود؛ به قول حضرت امام (س) دیگر همه چیزش رنگ خـدایی مـی گیرد و همه چیز را از آن خدا می داند: «انـسان اگـر چـنان چه هر چـه دارد بـفهمد از خداست، اگر زندگی دارد، خـدا بـه او داده است و اگر اولاد دارد خدا به او عطا کرده است و همه چیزش را خدای تبارک و تعالی عطا فـرموده اسـت... و ما از خدا هستیم و به سوی او رجـوع مـی کنیم» (همان، ص ۱۸۵).
تـعیین هـدف های ویـژه زندگی
پس از روشن شدن اهـداف غایی، موضوع دیگری که جوانان باید به آن توجه کافی داشته باشند، تعیین هدف های ویژه و شـخصی بـه صورتی روشن و به دور از ابهام در زمینه های مـختلف زنـدگی اسـت. ایـن گـونه هدف ها باید واضـح و صـریح باشند و قابلیت دسترسی داشته باشند و بتوان برای نیل به آن ها برنامه ریزی کرد و معیارهای مشخصی برای مـیزان دوری و نـزدیکی و نـیز وصول و عدم وصول به آن ها در نظر گـرفت. اگـر ایـن هـدف ها بـزرگ و دامـنه دار باشند، باید آن ها را به هدف های جزیی تر تبدیل کرد و در صورت نیاز، آن ها را به صورت گام ها و مراحل کوچک تر و قابل انجام درآورد تا در یک فرآیند تکاملی بتوان اقدام به تحقق هـر یک از آن ها و رسیدن به هدف نهایی نمود. حضرت امام (س) هدف اصلی خود را برقراری نظام اسلامی تعیین کرده بودند و برای رسیدن به آن، هدف های مرحله ای و مقطعی را در نظر گرفتند و با دستیابی بـه هـر یک از آن ها، گامی برای دسترسی به هدف نهایی و برپایی جمهوری اسلامی برداشتند.
برنامه ریزی
برنامه ریزی در معنای عام خود به معنی هدف گذاری، بررسی وضعیت موجود، پیش بینی و ارزیابی امکانات، وارسـی شـقوق مختلف راه ها و راهبردها و انتخاب رویکرد متناسب از بین آن ها برای وصول به هدف است؛ اموری کمه برای داشتن برنامه، نظم و قاعده جهت نیل بـه هـر هدف ضروری است؛ در غیر ایـن صـورت، فرد مواجه با اتلاف وقت، هدر روری فرصت ها و امکانات می شود و سرانجام از دستیابی به اهداف باز می ماند.
در دنیای پیچیده امروز، بدون داشتن برنامه مشخص هرگز نـمی توان مـسیر رشد و ترقی مادی و مـعنوی را طـی کرد و به مدارج عالی دنیوی و اخروی رسید. به همین دلیل، اهمیت نظم و انضباط و برنامه ریزی از نظر امام (س) چندان مهم است که عدم اصلاح خویش و نداشتن نظم و انضباط در زندگی را مساوی بـا نـابودی فرد می داند: «اگر خود را اصلاح نکنید، مجهز نگردید، نظم و انضباط در امور درسی و زندگی خود حکم فرما نسازید، در آیته خدای نخواسته محکوم به فنا خواهید بود » (تبیان، دفتر هیجدهم، ص ۱۱) و خود ایـشان نـیز عملا در زنـدگی فردی و اجتماعی سخت مقید به نظم و انضباط بودند، تا جای که گفته شده: «در بین وسایل شخصی امـام فکر نمی کنم که چیزی بیشتر از ساعت مورد علاقه ایشان بوده بـاشد. یـک سـاعت کوچک جیبی داشتند که غالبا توی مشتشان بود و امام برنامه ریزی هایشان را که از پیش تنظیم شده ب ودند، با آنـ تـنظیم می کردند. مطالعه، کار، پیاده روی، حضور در جمع خانواده ها، غذاخوردن، رفت و آمد، عبادت، تدریس، گـوش دادن بـه اخـبار رادیو، دیدن تلویزیون... همه این ها را طبق برنامه او از روی ساعت انجام می دادند» (مجموعه مقالات کنگره بـررسی...، ص ۵۵۲) و یا نقل شده است که: «روزی در مسجد قم خطاب به شاگردانی که به درس ایـشان می آیند، می فرمایند«من بـه کـسی نگفته ام و نمی گویم که به درس من بیایید ولی اگر می آید باید منظم باشد، شما اگر وقت شناس و منظم باشد با احتساب فاصله منزل تا آین جا، طوری حرکت می کنید که تمامتا جلو درب ورودی مـسجد به هم برسید» (همان).
کار و تلاش
تلاش و کوشش، سخت کوشی و همت و پشتکار، واژگان مختلف ولی مرتبطی هستند که تشکیل دهنده توان عمل فردی هستند. هر قدر توان عمل افراد بیشتر باشد، مـیزان مـوفقیت آن ها در امور مختلف بیشتر می شود. جوانان با برخورداری از اوج قدرت و نشاط جوانی، به خوبی می توانند با استفاده از این عوامل، توفیق خود را در زمینه های مادی و معنوی و دنیوی و اخروی تضمین نمایند و به مقاصد خـود دسـت یابند. امام (س) یکی از نمونه های همت و تلاش و سخت کوشی بودند؛ تا آن جا که در سال های ۴۳-۱۳۴۲ که اوج نهضت در آغاز انقلاب است، روزی به امام (س) گفته می شود: «آقا جان، بعضی گـلایه مـی کنند که چرا شما... نامه ها و طومارهایی که برایتان می فرستند، دیر جواب می دهید. ایشان می فرمایند فلانی شما بهتر می دانید که من برای این نهضت چه قدر کار می کنم، چنان که در شـبانه روز بـیش از سـه ساعت نمی خوابم. البته اگر مـمکن بـود کـه با کمتر از این مقدار هم خود را سر پا نگه دارم، چنین می کردم » (همان، ص ۳۹۰).
پیروی از الگوی شایسته
شناخت الگوهای شایسته و موفق و پیروی از آنـ ها، یـکی از راهـ هایی است که جوانان می توانند از تجارب الگوها به شـکل مـؤثری استفاده کنند. برای بهره گیری از این روش، ابتدا باید الگوی ایده آل و مورد نظر را شناسایی کرد و از دو جنبه ذهنی-روانی و نیز حرکتی و رفـتاری، آنـ ها را مـورد مطالعه و بررسی قرار داد. دسترسی به این نکته حایز اهمیت اسـت که فرد بداند الگوی انتخابی او چگونه فکر می کند، چه ذهنتی درباره مسایل مختلف دارد، دارای چه احساساتی است و مـحتویات ذهـنی او را چـه چیزهای تشکیل می دهد؛ سپس به دقت، اعمال و رفتار او را تحت نظر گـیرد و آن گـاه کوشش نماید خود را با الگوی انتخابی به لحاظ محتویات ذهنی و نیز اعمال و رفتار بیرونی الگو، کـاملا مـنطبق سـازد. هر چقدر این انطباق بیشتر باشد، توفیقات حاصله برابری بیشتری با مـوفقیت های الگـو خـواهد کرد. در این مورد نیز امام (س) نمونه ای متعالی در زمینه های مادی، معنوی، علمی و اجتماعی و... اسـت.
جـوانان مـی توانند با شناخت روحیات و نحوه عملکرد امام (س)، همان گونه مدارج تکامل و ترقی را طی نمایند و بـا پیـروی درست از الگوی شایسته، اسباب سعادت دنیا و آخرت خود را به وجود آورند.
توکل بـه خـدا
تـوکل به خدا و افزایش اعتماد به نفس در سایه ایمان به کمک خداوند و باور به تـوانایی های خـویش از طریق ایجاد توان عمل روز افزون، به جوانان قدرتی می بخشد که هیچ مشکل و مـانعی قـادر بـه سدّ نمودن راه پیشرفت و ترقی مادی و معنوی آنان نخواهد شد. جوانان در پرتو ایمان به خدا و تـقویت ارادهـ و اقدامات جدّی می توانند به آرزوهای والای خود جامه عمل بپوشانند و آن ها را عینیت بـخشند و شـاهد وقـوع علمی و خارجی آن ها باشند. امام (س) در این باره اطمینان می دهد که اگر به خدا تـوکل کـنید خـداوند امور شما را اصلاح می کند: «اتکال به خدا بکنید، اطمینان داشته باشید کـه بـا اتکال به خدا تمام کارهای شما اصلاح می شود» (تبیان، دفتر هیجدهم، ص ۱۸۱).
در همین راستا امام (س)، انـجام هـیچ کار بزرگی را خارج از اراده انسان نمی داند: «از حجم کار زیاد نترسید که کار هـم هـر قدر زیاد باشد در مقابل اراده انسان ناچیز اسـت و اگـر انـسان بخواهد می تواند همه کارهای عظیم را با حـجم هـر قدر هم زیاد به انجام رساند » (مجموعه مقالات کنگره بررسی...، ص ۴۷).
خطر پذیری
جـوانان بـاید قدرت خطر پذیری داشته بـاشند و از تـرس های موهوم و خـیالی اجـتناب کـنند، با مشکلات مواجه شوند و خود را درگـیر آنـ ها سازند، از اقدام و مبادرت به کارها و تصمیمات بزرگ نهراسند و مطمئن باشند که اگـر بـا برنامه ریزی و آگاهی همراه با عزم و اراده کـافی نسبت به امور مـختلف اقـدام نمایند، موفق خواهند شد. امـام (س) عملا چنین کرد و نتایج درخشانی نیز به دست آورد. نمونه بارز اقدام امام (س)، بـرپایی نظام جمهوری اسلامی است کـه در ابـتدا امـام (س) به تـنهایی آن را خـواست، برای آن کوشش کرد و تـحمل زحـمت نمود و سرانجام به خواست خویش جامه عمل پوشاند و نظام جمهوری اسلامی ایران را بر پا کـرد.
کـسب علم و دانش
امروزه کسب علم و دانـش نـه تنها بـه عـنوان یـک فضیلت و نشانه برتری، کـه به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای کلیه افراد، به خصوص جوانان، به شمار مـی آید. مـیزان توانایی افراد به میزان دانش، مـهارت و اطـلاعات آنـ ها بـستگی دارد. کـسی که از دانش و مـعلومات بـشتری برخوردار است، فرصت بیشتری برای احراز موقعیت های بهتر اجتماعی و اقتصادی دارد. از این رو، جوانان برای توانمندی خود و کـشورشان بـاید بـه سرمایه علمی مجهز شوند، توانایی ها و قابلیت های خـود را افـزایش دهـند و خـود را بـرای یـک جهاد بزرگ علمی-فرهنگی آماده نموده، سفارش حضرت امام (س) را همیشه نصب العین خود قرار دهند که: «من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخـیره های عظیم الهی و به این گل های معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی تا رسیدن به اهداف عالی انـقلاب اسـلامی آماده کنید» (همان، ص ۴۰۶).
وظایف دیگران نسبت به جوانان
همان طور که در مرحله نخست، جوانان نسبت به خود وظایفی دارند، دولت، مردم و جامعه به ویژه والدین و مربیان نیز در قبال آن ها وظـایفی دارنـد که باید به انجام رسانند. بخشی از این وظایف، مربوط به تهیه امکانات و تدارکات مادی و بخشی دیگر مربوط به آمادگی های ذهنی و شناختی و نیز دلبـستگی های عـاطفی نسبت به مسایل مختلف اسـت. مـا در این جا بیش تر به بخش دوم می پردازیم.
شناخت جوانان
شناخت جوانان از ابعاد گوناگون به ما کمک می کند تا هر چه بیشتر با احساسات، علایق، انـتظارات، نـیازها و الگوهای رفتاری آنان آشـنا شـویم و بهتر و بیشتر بتوانیم شرایط رشد همه جانبه و متعادل شخصیت آنان را فراهم کنیم. اگر متولیان تربیتی، اعم از والدین، مربیان، معلمان و سایر عوامل مؤثر تربیتی، درک درستی از ویژگی ها و نیازهای جسمانی و خصوصیات روانی، نـظام انـگیزش عاطفی، خلق و احساسی و به طور کلی خصیصه های شخصیتی جوانان داشته باشند، ب هصورت مؤثرتری می توانند اقدام به پیش بینی، نظات و هدایت رفتار آنان نمایند. اگر دست اندرکاران تربیتی بدانند جوانان بـه چـه چیزهایی عـلاقه دارند، احساسات آنان در امور مختلف چیست و درباره مسایل گوناگون چگونه می اندیشند و مبنای ترجیحات آنان کدام است و... قـادر خواهند شد میزان اثر گذاری خود را افزایش داده و نقش بیشتری در کـمک بـه جـوانان برای رشد و پرورش سالم شخصیت آنان و نیز جلوگیری جوانان از مبادرت به اعمال نسنجیده، بزهکاری ها، انحرافات و خطرات احتمالی ایـفا نـمایند. *
راهنمایی و هدایت غیرآمرانه
والدین و مربیان برای بازداشتن جوانان از کج روی و هدایت آنان به امـور سـازنده و مـطلوب، باید از امر و نهی مستقیم آنان پرهیز نمایند و سعی کنند اطلاعات، تجارب، آگاهی ها و دانش لازم را در اختیار جـوانان قرار دهند و از طریق آشکار سازی و نمایاندن تبعات و نتایج تصمیمات و اقداماتشان، آن ها را در اتخاذ راهـ درست کمک و هدایت نـمایند و از تـحمیل نظرات خود و دخالت آمرانه در مسایل آنان خودداری کنند.
احترام به جوانان
احترام به فردیت و تشخیص طلبی جوانان و سهیم کردن آنان در تصمیم گیری ها و مشورت با ایشان در مورد مختلف، حس اعتماد به نفس را در آنـان تقویت می کند و موجب عزت نفس بیشتر در آنان می شود و در نتیجه، آنان قابلیت و کارآیی بالاتری از خود بروز داده و به سبب مقبولیت اجتماعی در نتیجه پذیرش ملاک ها و میزان های رایج آن، از ارتکاب بسیاری از بزهکاری ها و کج روی ها، خـودداری مـی کنند.
امید بخشی به جوانان
باید به جوانان امید داد و آن ها را نسبت به توانایی ها و استعدادها، کفایت ها و قابلیت هایشان (*). در همین مقاله، برای شناخت بیشتر جوانان به بحثی تحت عنوان ویژگی های جوانان پرداخته شده اسـت.
آگـاه و مطمئن ساخت و راه های کسب موفقیت را برای آن ها مشخص کرد و به آن ها اطمینان داد در صورتی که به خدا توکل داشته باشند، اهداف خود را به صراحت بیان و روشن سازند و راه های صحیح وصـول بـه مقاصد را انتخاب نمایند و در جهت آن کوشش لازم را به عمل آورند، موفقیت شان حتمی و آینده روشنی در انتظار آن ها خواهد بود.
امید در زندگی آن اندازه مهم است که امام (س) ناامیدی را از جنود شـیطان و امـید را از لشـکریان رحمان می خواند:
«ما باید ایـن جـنود ابـلیس را کنار بزنیم و امید که از جنود الله است در خودمان زنده بکنیم، به خودمان امیدوار باشیم، تکیه به اراده خودمان باشد » (همان، ص ۵۳) و در جای دیـگر مـی فرماید:
«هـیچ وقت اصلا کلمه یأس را در ذهنتان وارد نکنید که ایـن از جـنود ابلیس است، یأس از جنود ابلیس است یعنی شیطان القاء می کند » (همان).
امام (س) در همین زمینه، خطاب به گـویندگان و نـویسندگان مـی فرماید: «نویسنده های ما، گویندگان ما همه شان دنبال این باشند که بـه این ملت امید بدهند، مأیوس نکنند ملت را، بگویند توانا نیستیم، ناتوان هستیم، بگویند می توانیم و واقع هم همین طـور اسـت مـی توانیم، اراده باید بکنیم» (همان).
سوق دادن جوانان به امور سازنده و آماده سازی آنـان بـرای زندگی مؤثر و مستقل
با امید بخشی به جوانان، باید آن ها را در جهت فعالیت های مثبت علمی و اجتماعی سـوق داد و بـه قـول حضرت امام (س)، آن ها را برای رسیدن به اهداف بلند انقلاب و یک مـبارزه عـلمی و عـملی مجهز ساخت: «من در این جا به جوان های عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عـظیم الهـی و بـه این گل های معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زنـدگی خـود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی تا رسیدن به اهداف عالی انـقلاب اسـلامی آمـاده کنید» (همان، ص ۴۰۹) و نه تنها در برخورد با آن ها از هر گونه رفتار تند و خشونت آمیز پرهـیز کـرد، بلکه، با برقراری روابط صمیمی و محبت آمیز و ایجاد ارتباط کلامی و تبادل عاطفی و گـشودن بـاب بـحث و گفتگو، با انتظارات، نیازها و علایق آنان آشنا شد و زمینه جذب و پذیرش ملاک ها مقبول اجتماعی را در آنـ ها ایـجاد کرد و آن ها را برای ورود به زندگی مستقل و مؤثر آماده ساخت. برای تأمین ایـن مـنظور، بـاید به انتظارات معقول و منطقی جوانان پاسخ مقتضی داد، به آن ها اعتماد کرد و آن ها را در مسایل مربوط بـه خـود و جـامعه شان سهیم نموده، حتی الامکان امور مربوط به آن ها را به خودشان واگذار کـرد. مـهم تر از همه، پذیرش مثبت و بی قید و شرط جوانان و پرهیز از دسته بندی های تصنعی و غیر واقعی است تا جوانان بـاور کـنند که تعاریف و تمجیدها امور ظاهری و برای گول زدن و بهره بردن از آنان نیست، بـلکه ارادهـ ای جدّی برای توجه به آن ها و رفع مـسایل و مـشکلات وجـود دارد. در این میان، درک مسایل و مشکلات مذهبی، اخلاقی و اجـتماعی و تـلاش برای پاسخ گویی درست و قانع کننده به آن ها، در کنار توجه و تأمین تفریح، گردش و سـرگرمی جـوانان از اهمیت فراوانی برخوردار است.
تـأمین امـکانات و ملزومات مـورد نـیاز
جـوانان دارای نیازهای زیاد و متنوعی هستند که بـرای پاسـخ گویی به آن ها، علاوه بر تدارک آگاهی ها و محتویات ذهنی سازنده، تحرک آفرین و نـیرو بـخش، نیاز به تأمین امکانات و ملزوماتی دارنـد که آن ها را در وصول بـه اهـدافشان یاری کند و نیازهای آن ها را بـرآورده سـازد. جوانانی که علایق مربوط به تحصیل، دانش اندوزی و هنر آموزی و طی کردن مـدارج عـلمی دارند، باید امکانات متناسبی از قـبیل امـکان ورود بـه چرخه آموزش عـالی، اسـاتید مجرب، منابع و محتواها و وسـایل و مـواد آموزشی، آزمایشگاه ها و کارگاه های مجهز و... در اختیارشان گذاشته شود.
امام خمینی (س)، در این باره می فرماید: «مـن بـه همه مسئولین و دست اندرکاران سفارش مـی کنم بـه هر شـکل مـمکن وسـایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و عـلمی و هنری جوانان را فراهم سازید و آن ها را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی کنید و روح اسـتقلال و خـود کفایی را در آنان زنده نگه دارید» (هـمان). بـرای افـرادی نـیز کـه تمایل به ورود بـه بـازار کار و اشتغال دارند، ضمن آماده کردن آن ها به لحاظ دانش و مهارت های مورد نیاز، باید سرمایه، ابـزار و وسـایل و امـکانات لازم برای ورود به بازار کار و اشتغال فراهم شـود. امـام (س) در تـأکید بـر اهـمیت ایجاد کار، اشتغال و تأمین مردم می فرماید: «این جوان [اشاره به یکی از دانشجویان ] بعد از بیست سال تحصیل، کار می خواهد، فردا که فارغ التحصیل می شود سرگردان است، اگر معاشش فـراهم نشود، نمی تواند دین خود را حفظ کند » (همان ن ص ۵۴۳ ) هم چنین برای کسانی که می خواهند در کنار سایر فعالیت ها و کارها به فعالیت های جسمانی و ورزشی هم بپردازند، باید امکانات مورد نیاز در نظر گرفته شـود تـا ضمن تحصیل علم و کار و تلاش، بتوانند به نیازهای مربوط به تربیت بدنی خویش بپردازند.
عوامل مؤثر بر تربیت جوانان
عوامل و متغیرهای زیادی در تربیت جوانان دخالت دارند که شمارش و کـنترل هـمه آن ها در موقعیت های تربیتی میسر نیست. با وجود این، می توان برخی عوامل کلی مؤثر بر تربیت جوانان از قبیل خانواده، مدرسه، محیط اجتماعی، رادیو و تـلویزیون و مـطبوعات، اراده فردی و... را نام برد که نـقش مـهمی در تربیت جوانان دارند. آشنایی والدین و مربیان با این عوامل، موجب تصمیم گیری آگاهانه تربیتی می شود و آن ها را قادر می سازد رفتار صحیح تر و واقع بینانه تری در مسایل و مشکلات جـوانان داشـته باشند. در این جا بـرای آشـنایی بیشتر به توضیح مختصر این عوامل می پردازیم.
خانواده
خانواده جایی است که کودکان در آن به دنیا می آیند، بزرگ می شوند نوجوان و جوان می شوند و تحت تأثیر شرایط حاکم بر آن، پرورش می یابند، شخصیتشان شکل مـی گیرد و سـنگ بنای آن گذاشته می شود. از آن جا که سال های اولیه زندگی در نوع شخصیت فرد مؤثر است و معمولا افراد این دوران را در خانه و تحت سرپرستی والدین خود می گذارنند، محیط خانه و اعضای آن، به ویژه والدین، نقش تـعیین کـننده ای بر تـربیت افراد دارد. کودکان رفتاری را که از اعضای خانواده سر می زند، احساساتی که در امور مختلف ابراز می شود و اعتقاداتی که بـر آن ها تأکید می گردد می بینند، به خاطر می سپارند و بر اساس آن عـمل مـی کنند و بـه تریج جزء شخصتشان می سازند. کودکان، والدین و مربیان و بزرگ سالان را ملاک ارزیابی امور می دانند و ملاک ها و میزان های آن ها را معیارهای حـقیقی و واقـعی می پندارند. علاوه بر آن، همواره رفتار، تصمیمات و افکار والدین در معرض دید و مشاهده کودکان اسـت و رفـتار انـطباقی آن ها با والدین، مورد تشویق قرار می گیرد. نزدیکی و مجاورت کودکان با اعضای خانواده، منجر بـه همانندی با آن ها می شود و مجموعه این شرایط و هم چنین درک محدود کودکان از اوضاع و احوال، بـه تشکیل بینش و بصیرتی کـمک مـی کند که ب ر اساس آن، تقلید رفتار بزرگ ترها، به خصوص والدین، امری لازم و ضروری می نماید و پیروی از آن غیر قابل اجتناب تلقی می شود. این گونه است که امام (س) نقش والدین به ویژه مادر را در تـربیت کودکان بسیار مؤثر می داند و بر انجام درست آن از سوی مادران، تأکید می ورزد: «دامن مادر بزرگ ترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود، آن چه که بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از مـعلم مـی شنود، مادری یک وظیفه انسانی است، یک وظیفه الهی است، یک امر شریف است، انسان درست کردن است » (همان، ص ۱۰۶) و به همین جهت، امر رشد و پرورش کودک را بزرگ ترین مسئولیت و شغل می نامند: «این مـادر کـه ب چه در دامن او بزرگ می شود، بزرگ ترین مسئولیت را دارد و شریف ترین شغل را دارد. شریف ترین شغل در عالم، بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان به جامعه » (همان ). در جای دیگر، امام (س) به اهـمیت اثـر خانه و خانواده و والدین بر تربیت فرزندان اشاره می کند و مجددا بر نقش مهم و برتر مادران بر تربیت فرزندان تاکید می نماید: «خانه های شما باید خانه تربیت اولاد باشد... تربیت دینی، تهذیب اخـلاق، تـوجه بـه سرنوشت این ها در عهد پدران است و در عـهد مـادرها. مـادرها بیشتر مسئول هستند، شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است» (همان، ص ۱۶۰).
مدرسه
مدرسه، آموزشگاه و مـراکز آمـوزشی و پرورشـی، مکان هایی هستند که کودکان، نوجوانان و جوانان بیش تر وقـت خـود را پس ازخانه و خانواده در آن جا سپری می کنند و به صورت سازمان یافته ای تحت تعلیم و تربیت قرار می گیرند. معمولا مراکز آموزشی خواه مـراکز پیـش دبـستانی و خواه مدارس ابتدایی، نخستین مکان هایی هستند که کودکان را از محیط مـحدود و آشنای خانواده جدا می کنند و کودکان از طریق آن ها، پا به عرصه اجتماع و محیطی گسترده تر می گذارند، با کودکان و فرزندان طبقات مـختلف اجـتماعی-اقـتصادی در می آمیزند و با عادات، رفتار، زبان، علایق و آداب جدید آشنا می شوند. مـعلمان و مـربیان به عنوان مراجع دانش و رفتار صحیح شناخته می شوند و کلام، کردار و رهنمودهای آنان به مثابه امور درسـت و خـدشه نـاپذیر تلقی می گردد و حتی در مواقعی ملاک های آن ها بر معیارهای والدین و خانواده، ترجیح دادهـ مـی شود؛ اگـر کودکان کم و بیش، هم چنان تحت تسلط خانواده به سر می برند. معلمان و مربیان تـلاش مـی کنند بـا توجه به هدف های از قبل پیش بینی شده، فعالیت ها و اقدامات آموزشی و پرورشی را به موقع اجـرا گـذارند و شاگردان را منطبق با انتظارات نظام آموزشی رشد و پرورش دهند. گاه نیز کودکان در تعقیب هـدف های مـتنافی خـانه و مدرسه و رفتارهای ناهمساز مورد انتظار، دچار تعارض و کشمکش درونی می شوند که حل نشدن آن، مـوجب بـلاتکلیفی، اضطراب و آشفتگی آن ها می شود. با وجود این، از آن جا که تعلیم و تربیت در مراکز آمـوزشی بـه صـورت سازماندهی شده، هدف دار، نظام مند و در دراز مدت صورت می گیرد و اجرای آن به عهده متخصصین و آشنایان با تعلیم و تـربیت اسـت، می تواند اثرات تربیتی قابل توجهی بر جای گذارد و به میزان زیادی افـکار، احـساسات و عـملکرد فراگیران را تحت تأثیر قرار دهد و آن ها را در جهت مشخصی سوق دهد. البته تداوم و عمق این تـأثیرات تـا زمـانی است که دانش آموزان به ویژه جوانان، اهداف، محتوای تربیتی و الگوی رفتاری ارایـه شـده از سوی نظام آموزش و پرورش را، معتبر، عملی، قابل قبول، رضایت بخش و پاسخ گوی نیاز خویش بدانند و در آن تردید نـکنند. از ایـن رو، مسئولین و دست اندرکاران تعلیم و تربیت کشور باید ویژگی های اجتماعی، اخلاقی، عاطفی، دیـنی، عـقلانی و جسمانی کودکان، نوجوانان و جوانان را بشناسند و با نـظام انـتظارات، نـیازها، تمایلات و گرایشات، استعداد و توانایی ها، احساسات و آرزوهای آنـان آشـنا باشند و بر اساس آن تدابیر، تمهیدات و تدارک لازم برای تحقق اهداف متناسب با آن را در نـظر گـیرند. در این صورت است که انـتظار مـی رود، نظام آمـوزشی بـتواند بـه هدف والای خود که همان تربیت انـسان های مـتعهد و متخصص است دست یابد و به قول امام (س) به کارخانه آدم سـازی تـبدیل شود. امام (س) خطاب به مـعلمین به عنوان عاملان تـعیین کـننده در نظام آموزشی می فرماید: «جوان های مـا، آنـ ها که مقدرات مملکت به دست آن ها خواهد بود، زیر دست معلمین باید تـربیت شـوند، اگر تربیت صالح شدند، مـملکت صـالح بـه دست ما مـی افتد و اگـر خدای نخواسته تربیت های غـیر الهـی باشد، مملکت از دست می رود. معلم بیدار شو». ایشان درباره اهمیت آموزش و پرورش معتقد اسـت پیـشرفت یا عقب ماندگی هر کشور بـه دسـت فرهنگیان و مـعلمین آن رقـم مـی خورد و در این زمینه مسئولیت را مـتوجه معلمان می داند: «مسئول تمام مقدراتی که برای یک کشور پیش می آید، مسئول تمام انسان هایی کـه بـاید انسان بشوند، مسئول تمام جوان هایی کـه زیـر دسـت آنـ ها بـاید تربیت شوند، [مـعلم ها هـستند]تربیت باید بشود انسان در مکتب فرهنگیان، ... مقدرات هر مملکتی دست همین هاست که از فرهنگ بیرون می آیند و پیشرفت هـر کـشوری و عـقب ماندگی هر کشوری باز به دست مـعلمین اسـت. مـعلم اسـت کـه بـا ساختن خود، افراد را، کشور را پیش می برد و معلم است که اگر خدای نخواسته در پیش او انحراف حاصل بشود، کشور را خراب می کند. معلم است که انسان ها را مهذّب بار می آورد، مـتعهد بار می آورد و یا انگل بار می آورد و وابسته، همه از مدرسه ها بلند می شود، همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش دست معلم است» (همان، ص ۳۰۵).
محیط اجتماعی
انسان موجودی اجتماعی است و نمی تواند جـدا از اجـتماع بشری به حیات معمول خویش ادامه دهد و دارای زندگی شایسته انسانی باشد.
نیازهای مختلف انسان در پرتو گروه و زندگی جمعی برآورده می شود و او به عنوان عضو مؤثری از جامعه، موظف به پاسـخ گویی بـه نیازهای متفاوت اجتماع است. بنابراین بین فرد و جامعه، رابطه متقابل و دو جانبه وجود دارد. در جریان این رابطه هم فرد، هم جامعه تحت تأثیر یکدیگر، رفـتار جـمعی و فردی خود را شکل می دهند؛ جـامعه بـا تأثیر پذیری از رفتار اعضا و اجزای تشکیل دهنده خویش، شخصیت و وجدان جمعی ویژه ای می یابد و شخصیت فرد نیز به میزان زیادی متأثر از نوع مناسبات، انتظارها، رویـه ها و طـرز تلقی های اجتماعی، شکل خـاصی بـه خود می گیرد. شاهد این مدّعا، به وجود آمدن گونه خاصی از نظام سلایق، ترجیحات ارزشی، فکری و احساسی و نحوه رفتار و آرایش ظاهری افراد در برهه های زمانی مختلف، که در کنش و واکنشی متقابل به نـوعی هـمگرایی، هماهنگی و یکرنگی متمایز می سازد، است. از این رو، محیط اجتماعی یعنی مجموعه مؤلفه هایی که شرایط، ویژگی ها و مقتضیات اجتماعی را به وجود می آورد، بر تربیت افراد به ویژه در تربیت نوجوانان و جوانان تأثیر می گذارد و بـرای آنـان شکل خـاصی از رفتار را تجویز می کند. البته این اثر گذاری تا وقتی از حدّ طبیعی و متعادل خود خارج نشود، امری پذیـرفته شده است، در تربیت مثبت افراد نقش به سزایی دارد و در جامعه شناسی از آن بـه«جـامعه پذیـری»تعبیر می شود که لازمه زندگی اجتماعی است و در پای بندی به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی آن، هیچ کس احساس تحمیل و اجـبار نـمی کند. در واقع، خروج از حالت طبیعی و متعادل، زمانی پدید می آید که ارزش ها و هنجارهایی که مـقبولیت عـام اجـتماعی ندارند و در بیرون از دایره پذیرش عمومی قرار دارند، به دلایلی تلاش شود از آن ها به عنوان ارزشـ ها و هنجارهای رایج اجتماعی یاد شود و به جامعه تحمیل گردند. در چنین حالتی، افراد یـا در مقابل این گونه ارزشـ ها و هـنجارها مقاومت می کنند یا مبادرت به انجام رفتار و اعمال ریا کارانه می نمایند و عملا رفتارهای طبیعی، در عرصه های اجتماعی، جای خود را به رفتارهای مصنوعی و مبتنی بر ایفای نقش و بازیگری می دهد و در موقعیت های دیگر رفتاری مـتعارض با آن، از افراد بروز می کند. در این شرایط، افراد دچار دوگانگی شخصیت می شوند، اعتماد عمومی به طور وسیعی از سطح جامعه رخت بر می بندد و کشمکش و اضطراب و تنش و تعارض درونی بر جامعه غالب می شود.
از آن جـا کـه جامعه به عنوان مجموعه ای از افراد انسانی در سرزمینی واحد و با نظام ارزشی نسبتا یکسان و دارای رابطه ای متقابل تعریف می شود، همواره در دو سوی این کنش متقابل، افراد جامعه قرار دارند. جامعه بر افراد خـود اثـر می گذارد و افراد نیز می توانند در تغییر و تحول جامعه مشارکت نمایند و آن را دگرگون سازند. بدیهی است تغییر در جامعه، یا ناشی از تلاش افرادی با توانمندی های فوق العاده زیاد و یا ناشی از تحرک و جنبش اجـتماعی، مـشتمل بر آحاد وسیعی از اقشار مختلف جامعه است. ایجاد چنین موقعیت هایی در عرصه های اجتماعی، معمولا به ندرت رخ می دهد؛ در حالی که تغییر افراد به وسیله جامعه که با حمایت های عمومی و همگانی هـمراه بـاشد، مـی تواند در غالب اوقات اتفاق افتد. از ایـن رو، تـأثیرات مـحیط اجتماعی بر افراد، سهل تر، سریع تر و احتمالا پایدارتر است. به همین جهت، امام (س) به نقش و سهم مهم اجتماع بر تربیت افـراد بـه ویـژه بر تربیت جوانان اشاره می کند و می فرماید: «محیط امـت اگـر فاسد باشد این ها را می کشد به فساد. وقتی در یک جامعه ای سلامت حکمفرما باشد، افراد خود به خود سالم بار مـی آیند، کـه یـک خانواده ای که همه اشخاص خوب هستند، بچه هایشان سالم بار مـی آیند. مگر باز وارد بشوند در یک جامعه فاسد که آن ها فاسدشان بکنند و الاّ طبعا این طور است. بچه های کوچک نفسشان مـستعد از بـرای ایـن است که نقش بگیرد یا از طرف فساد و یا از طرف صلاح. اگـر یـک جامعه صالح بود، بچه هایشان هم صالح بار می آیند، اگر فاسد بود، بچه ها هم فاسد بار مـی آیند» (هـمان، ص ۵۳۴).
البـته پذیرفتن این گونه تأثیرات، به معنای سلب مسئولیت کامل افراد در قبال رفـتار و اعـمالی کـه از آن ها سر می زند نیست؛ بلکه انسان موجودی فعال و دارای اراده است که می توند آگاهانه تصمیم بـه تـسلیم یـا مقاومت در مقابل عوامل اثر گذار بگیرد. واضح است وقتی عوامل اجتماعی بر خلاف سـیر مـطلوب و جاری حرکت کنند، حرکت افراد هم سخت تر و وصول به مقصود مشکل تر خواهد بـود.
رسـانه های گـروهی
امروزه رسانه های گروهی سیطره فراگیری بر زندگی انسان دارند و افکار، احساسات و حتی تمایلات و نـیازهای او را تـحت تأثیر قرار می دهند.
گستره سلطه رسانه های گروهی به حدّی است که هیچ مـانع و مـرزی جـلودار آن ها نیست و آن ها تا اعماق خانه ها، حضور خود را بر مردم تحمیل می کنند و بر عقاید، احـساسات و رفـتار مردم اثر می گذارند. رسانه ها در قالب های متنوعی چون: رادیو، تلویزیون، ویدئو، رایانه، مـاهواره، ایـنترنت، سـینما، تأتر، فیلم، جشنواره های هنری-ورزشی، نوارهای صوتی و تصویری، دیسک ها و سی دی ها، روزنامه ها، مجله، کتاب، پوستر، عـکس، اسـلاید، تـابلوها و تراکت های تبلیغاتی و خبری، اشیاء سه بعدی و... خودنمایی می کنند و هر کدام با تـأثیرات مـتفاوت، جهان را به خانه یا دهکده ای کوچک تبدیل کرده اند. رسانه های جمعی از چنان توانایی جذب اثر گذاری ای بـرخوردارند کـه حتی بر جزیی ترین امور زندگی بشر مانند نحوه آرایش خانه (دکوراسیون)، تـرتیب و جـهت نشستن افراد، تنظیم اوقات زندگی و به سـکوت واداتـن مـتقابل اعضای خانواده و... هم حاکم گردیده اند. رسانه ها جـذابیت خـود را مدیون عواملی هم چون تصاویر بدیع و کمیاب، زنده و طبیعی، خیال انگیز و رؤیایی و هـمراهی بـا عناصر صوتی زیبا، احساسی و دلنـشین، در کـنار پیام ها و مـحتواهای جـدید و تـازه، غیر قابل پیش بینی، هیجان انـگیز، قـابل درک، اقناع کننده، پاسخ گوی نیازهای مخاطب در جنبه های زیباشناختی، اطلاع رسانی و اکتشاف نـاشناخته ها و اسـتفاده از محتواها و پیام های به ظاهر ناهمساز بـا منافع رسانه و... هستند. وجـود ایـن قابلیت ها، تنوع آن ها و دسترسی سـریع، آسـان و نسبتا ارزان به رسانه ها و نیز حمایت آن ها از سوی منابع مالی، علمی و فن آوری و به کـارگیری هـدف مند، برنامه ریزی شده و در فرآیندی منظم و بـازخوردی و اصـلاح مـستمر، آن ها را از توانایی های بـی همتا بـرخوردار کرده است؛ طوری کـه، تـاب و توان بسیاری از رقیبان را یا به کلی یا به میزان بسیار زیادی از آنان سلب نـموده اسـت.
البته این بدان معنا نیست کـه هـر کس از ایـن رسـانه ها اسـتفاده کند، می تواند از توانایی ها، امـکانات و قابلیت های آن ها برای تأثیر گذاری بر عقاید، آرزوها و عملکرد مخاطبان سود جوید، بدون آنکه تـصور روشـنی از رسانه، پیام، پیام گیر، منبع پیام و سـایر عـوامل مـربوط بـه آن داشـته باشد.
اکنون سـؤال ایـن است که: با توجه به وجود و تنوع رسانه ها، حضور آسان، سریع و ارزان در اعماق خانه ها، کشش مـبهوت کـننده و سـحر انگیز آن ها و تأثیرات عمیق و پایدار آن ها، چـه بـاید کرد؟آیا بـاید آنـ ها را از صـحنه زنـدگی کنار گذاشت، یا تدبیری دیگر اندیشید؟طبیعی است که حدف آن ها از زندگی کنونی ممکن نیست. پس تنها راه چاره، جایگزینی رسانه های توانا و قدرتمند با بهره گیری از خصیصه های مذکور است که می توان بـه وسیله آن ها پای در میدان رقابت گذاشت. در غیر این صورت، چنان که تاکنون کم و بیش چنین بوده است، مخاطبان خود را نه تنها از دست خواهیم داد، که آن ها را در اختیار رسانه های گروهی دیگران خواهیم دیـد. بـدیهی است احتمال رخداد این قضیه، برای نوجوانان و جوانان به دلیل ویژگی های روانی و شخصیتی بیشتر از سایر اقشار است.
در راستای همین اثر گذاری شگرف است که امام (س) با اشـاره بـه قدرت رسانه ها، از مسئولین می خواهد که آن ها در راستای خیر و صلاح و پیشرفت و تعالی مادی و معنوی ملت، تجهیز کنند و به کار گیرند: «این دستگاه ها، تمام مـطبوعات ایـن طور است، منتها اهمیت تـلویزیون بـیشتر از همه است، این دستگاه ها، دستگاه های تربیتی است، باید تمام اقشار ملت با این دستگاه ها تربیت بشوند، یک دانشگاه عمومی است» (تبیان، دفتر هیجدهم، ص ۳۵۴ ). امـام (س) درباره اهمیت و فراگیری رادیـو و تـلویزیون می فرماید: «من کرارا به آقایانی که از رادیو و تلویزیون این جا آمدند تذکر دادم که این دستگاهی که شما اداره می کنید حساس ترین دستگاهی است که در این کشور است. سایر رسانه ها از قبیل مطبوعات و ایـنها مـؤثرند، لکن در یک قشر خاصی، اولا تیراژشان آن قدر زیاد نیست که به همه کشور و به همه افراد برسد، ثانیا بسیاری از افراد کشور ما هستند که سواد ندارند تا بتوانند استفاده کنند، لکـن از آن طـرف تا آمـده است که روزنامه ها به دست اشخاص که دور هستند بر سرباز دو سه روزی، دو روزی طول می کشد. اما رادیو یک دسـتگاهی است که همه قشرهای ملت و همه افراد چه باسواد چه بـی سواد از آن اسـتفاده مـی کنند و رادیو و تلویزیون علاوه بر این که جهت سمعی دارد استفاده سمعی، استفاده بصری هم دارد و الان هم وضع طـوری اسـت که در همه دهات کشور ما، بلکه سایر کشورها هم در دهات کوچکشان هم، ایـن رادیـو و تـلویزیون هست» (همان، ص ۳۵۷). امام (س) در بیان اهمیت قلم، نشر و مطبوعات می فرماید: «اهمیت انتشارات، مثل خون هایی اسـت که در جبهه ها ریخته می شود و مداد العلما افضل من دماء الشهداء، دماء شهدا اگـر چه بسیار ارزشمند و سـازنده اسـت، لکن قلم ها بیشتر می تواند سازنده باشند و اصولا شهدا را قلم ها می سازند و قلم ها هستند که شهید پرورند» (همان، ص ۳۶۱). ایشان وظیفه مطبوعات تربیت مردم و جوانان مملکت و انعکاس آرمان های ملت را منعکس می کنند » (همان، ص ۳۵۵). امام (س) علاوه بر گوشزد کردن اهمیت و وظایف رسانه های گروهی، به برخی از کیفیت ها و اثرات آن ها اشاره می کند و در مورد خبرگزاری ها می فرماید: «آن چه در خبرگزاری ها مهم است کیفیت آن است، زیرا هر کدام که به راستی و راسـت گویی نـزدیک تر باشد، شوق انسان را به گوش دادن بیشتر می کند» (همان، ص ۳۶۱) و در جای دیگر درباره مجلات چنین می گوید: «آنچه بیش از همه در مردم تأثیر می گذارد، مجله و فرم مجله است، برای آنکه مجله و نحوه ارایه آن خـیلی تـأثیر دارد، این خودش اگر مجله را هم نخواند، ورق زدن مجله، این هم خودش در روحیه اش تأثیر می کند» (همان، ص ۳۵۹) و در سخنی دیگر: «ان شاء الله موفق باشید که مجله تان تربیت کننده باشد، زیاد نوشتن نباشد، خوب نـوشتن بـاشد» (همان).
بالأخره از دیدگاه امام خمینی (س)، رسانه هایی ارزشمند و خدمت گزارند که موجب رشد و تقویت نیروی انسانی شوند: «آن که از همه خدمت ها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بـدهد و ایـن بـه عهده مطبوعات است، مجله ها اسـت، رادیـو و تـلویزیون است، سینماها است، تأثرها است، این ها می توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد» (همان، ص ۳۵۶).
اراده فردی
شـاید نـتوان تـعریف روشنی از اراده و ماهیت آن ارایه داد، زیرا توافق جمعی نسبت بـه تـعریف و حتی وجود آن وجود ندارد؛ چنان که برخی از روانشناسان اعتقاد به چیزی به نام اراده در انسان ندارد و رفتار انسان را یا نـاشی از تـأثیرات مـحیطی و یا سرچشمه گرفتن از بینش و بصیرتی که حاصل شناسایی عناصر و کـشف روابط بین آن ها در یک مسئله، پدیده یا موقعیت است، می دانند. گروهی نیز آن را نتیجه مشترک تأثیرات بیرونی و بینش و بـصیرت درونـی مـی خوانند. با وجود این، می توان نوعی ارتباط بین اراده و گرایش به معنای تـمایل بـه کنش برقرار نمود و هر رفتاری را مسبوق به اراده دانست. آنچه مسلم است دانستن این مطلب اسـت کـه رفـتار انسان صرفا بر اساس داده ها و تأثرات مبهم بیرونی شکل نمی گیرد، بلکه ذهـن فـعال انـسان با دخل و تصرف در آن ها، به تفسیر و تأویل آن ها می پردازد و بر اساس نتایج حاصله مـبادرت بـه انـجام رفتار می کند. بنابراین، انسان نه صرفا مجبور محیط و شرایط است و نه می تواند کاملا خـود را از مـقتضیات آن آزاد سازد. به عبارت دیگر، هم انسان از محیط متأثر می شود و هم بر محیط اثـر مـی گذارد. در ایـن میان متفکران و اندیشمندان مختلف نسبت های متفاوت یا تساوی بین انسان، اراده او و قدرت و تصمیم گیری وی از یـک سـو، و اثرات و شرایط و میحط از سوی دیگر برقرار می سازند، که در جای خود نیاز به بـحث های مـفصلی دارد. در ایـن جا بدون اینکه امام (س) را به طرفداری از نسبت خاصب منتسب کنیم، می توان به دیـدگاه ایـشان در لابه لای گفتار، اندیشه ها و نیز عمل نسبت به نقش مهم اراده و همت بلند و قـدرت تـصمیم گیری بـرای فائق شدن بر مشکلات پی برد. نمونه عینی این موضوع، غلبه اراده سترگ ایشان بر مجموعه شـرایط و امـکانات طـاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی با مجاهدت های بی همتا و نیز فریاد بلند برای خودسازی و غـلبه بـر نفس به وسیله اراده و همت عالی است: «اگر ما توجه کنیم و بیدار شویم، دنبال بیداری اراد پیش مـی آید کـه ما بخواهیم خودمان وسایل زندگی خودمان را فراهم کنیم» (مجموعه مقالات کنگره بـررسی...، ص ۴۷). ایـشان خطاب به فرزندش می فرماید: «چون تو نـعمت جـوانی داری و قـدرت اراده، امید است بتوانی راهی طریق صـالحان شـوی» (همان، ص ۴۸) و در جای دیگر می گوید: «از آفات شیطانی خودداری کنید. البته در آغاز قدری مشکل اسـت لکـن با عزم و اراده و تفکر در پی آمـدهای آن آسـان می شود» (هـمان). بـنابراین افـراد به ویژه جوانان می توانند با اتـکال بـه خدا و تکیه بر نیروی عظیم و قدرت شگرف اراده خویش، نه تنها بر مـشکلات غـلبه کنند بلکه محیط و شرایط را نیز بـه نفع آرمان ها و آرزوهای خـود دگـرگون سازند و به خدمت درآورند.
جـمع بـندی و نتیجه گیری
تعلیم و تربیت مورد نظر امام (س) در منظومه تفسیر هدفمند از جهان و حاکمیت لایـنقطع قـدرت فائقه و بی منازع الهی بر ارکـان آن اسـت. در ایـن تبیین، انسان دارایـ سـرشتی معنوی است و انتسابش در نـشأت و رجـعت به اوست و چون جانشین خدا بر روی زمین است، در مجموعه کائنات نقش محوری دارد و همه چـیز در اخـتیار او قرار گرفته و او در اختیار خدا. اوست کـه اگـر آن گونه کـه خـدا خـواسته است، باشد، رنگ خـدایی و قدرت الهی می گیرد و به فرمان او همان می کند که او می تواند.
این همه، در صورتی میسر است کـه افـراد در فرآیند تربیتی درست و کارآمدی قرار گـیرند کـه مـتولیان آن، نـسبت بـه جایگاه با اهـمیت انـسان به ویژه جوانان به عنوان سرمایه ها و ذخایر ملت، آگاه باشند و برای رشد متوازن و همه جانبه شـخصیت آنـ ها تـلاش کنند؛ رشدی که در سایه تأمین و پاسخ گویی بـه نـیازهای واقـعی جـوانان مـیسر مـی شود و او را در مسیر پیشرفت و تکامل مادی و معنوی قرار می دهد؛ جوانان می خواهند بدانند از کجا آمده اند، در کجا زندگی می کنند و به کجا خواهند رفت تا پاسخ چرا و چگونه زندگی کردن را از آن اخذ کـنند؛ جوانان می خواهند به آن ها محبت شود و به دیگران محبت ورزند تا جوانه ها عشق ملکوتی را که ودیعه خداوندی در وجود آنهاست پرورش دهند و بارور سازند و آن را به درختی تنومند تبدیل نمایند که سـایه سار آن بـر گستره وسیعی از آفریده های الهی دامن گسترد و زندگی و نشاط را به ارمغان می آورد؛ جوانان در جستجوی محیطی امن و به دور از هر گونه دغدغه خاطر هستند تا سرزندگی و نشاط را در آن تجربه و لمس نمایند و بـتوانند خـیره به افق های پیروزی و موفقیت چشم بدوزند و فارغ از هر جنجالی پیرامونی به پیش تازند و دروازه های ترقی و تعالی را به روی خود و جامعه شان بگشایند؛ جوانان نمی خواهند تـنها بـاشند، زیرا به خوبی دریافته اند کـه جـمع زاینده قدرت و پیام آور کمک خداوند برای قدرت بخشی و توان زایی است؛ جوانان و علاقه مندند کفایت خویش را در پذیرش یک تنه امور و مسئولیت های بزرگ به اثبات برسانند و نـقش مـثبت و سازنده خود را در اداره فردی و تـحولات اجـتماعی به همگان اعلام کنند؛ جوانان نه جویای نان که بشتر خواهان نام و در پی قدرشناسی از صلاحیت های خویش اند، تا به دنبال آن، توانی مضاعف یابند و یکسره خود را وقف خدمت به مردم و جامعه نمایند. عـزت مندی نـیروی محرکه جوان، برای کسب اعتماد به نفس و پرورش روح بزرگ و بزرگوار برای انجام کارهای بزرگ تر است. جوان تنها است و برای خروج از تنهایی به دنبال جفتی موافق و دمساز به آب و آتش می زند تا خـود را کـامل کند و دسـت در دست یکدیگر به سوی چشم اندازهای دل انگیز و زیبای پیروزی و ظفر و موفقیت و کامیابی پیش تازند و جهان را یکسره سرای عـشق و شور سازند و آن را مرکبی راهوار برای رسیدن به وادی عشق نهایی و ملکوتی سـازند.
جـوانی اوج قـدرت و توانمندی و فصل پر شکوه شکوفایی گل های زندگانی و معدن امکانات و قابلیت ها، استعداد و آمادگی هاست و همه چیز برای تحول اساسی و شـدنی الهـی در جوان آماده است؛ قلبی سلیم که ایمان در او بشکفد و به وجودش صبغه خدایی بـخشد، قـدرتی بـی پایان که آن عمل او را به گونه ای وصف ناپذیر بالا برد که هیچ مانعهی یارای مـقاومت در برابر او را نداشته باشد و توان تسلط بر خویشتن که مایه سیطره بر جهان اسـت را پیدا کند و در سایه آن قـادر بـه انتخاب و تصمیم گیری آزادانه گردد. جوان صاحب فرصت طلایی دوران جوانی است که از آن نشاط و سرزندگی، تحرک و شور، هیجان و احساس می بارد و به کلی هر آنچه غبار کسالت و تنبلی، بی حوصلگی و تن آسایی و فرودستی و فرومایگی را می شوید و وجـود او را به الماسی درخشنده، مقاوم و سرسخت بدل می سازد. جوان شور و شوق رسیدن به مقصد را فریاد می کند و هیچ سدّی را برای وصول به آن به رسمیت نمی شناسد و سوط اراده خویش را بر هر چه محدودیت و بازدارندگی اسـت مـی کوبد و عاقبت شاهد مقصود را در آغوش می کشد.
اما جوانان نباید به ظرفیت و توانایی خدادادی مغرور شوند آن ها باید بداننده بهره گیری از خود به خود میسر نمی شود، بلکه نیل به مقصود، در سایه تلاش و زحـمت و تـحمل رنج و محنت، البته به میزان کامیابی و ارجمندی هدف، حاصل می شود. در این راه، جوانان باید به خوبی خود را بشناسند تا قادر باشند خدای خویش هم بشناسند و قطره وجود خود را بـه اقـیانوس لایتناهی الهی پیوند زنند. آن ها در مرحله بعد باید هدف بزرگ زندگی خود را شناسایی تعریف نمایند و برای دسترسی به آن برنامه ریزی نمایند، تلاش و کوشش کنند و برای تسهیل طی طریق، به دانـش چـنگ زنـند و به دنبال الگوهای موفق و شـایسته بـاشند. در عـین حال تمامی، امور خود را به خدا واگذارند و امید خود را تنها متوجه او سازند.
با وجود این، تلاش جوانان، مسئولیت ما را در قبال آنـان سـلب نـمی کند. ما باید جوانان را به خوبی بشناسیم، به آنـ ها کـمک و راهنمایی دوستانه کنیم، احترام بگذاریم و جوانه های امید را در دلشان زنده و بارور نگه داریم تا بتوانیم جوانان را به سوی هدف های سـازنده و زنـدگی بـخش از طریق هدایت ها و حمایت ها و تجهیز آن ها به امکانات قابلیت زا، رهنمون سـازیم.
علاوه بر این، نباید از عوامل و متغیرهای مهم و زمینه ساز تربیت از قبیل خانواده، مدرسه، جامعه، رسانه های گروهی و... نیز غـفلت کـنیم و تـأثیرات اساسی آن ها را نادیده بگیریم، بلکه باید بکوشیم این امکانات را به گـونه ای سـازماندهی و تدارک کنیم که زمینه ساز تربیت صحیح و مطلوب گردند. سرانجام نیز اراده فردی باید به خـوبی تـقویت و بـه کار گرفته شود، تا بر تحولات منتهی به تربیت مثبت اثر مـطلوب بـگذارد و شـرایط و محیط را به نفع آن تغییر دهد.
آدرس ثابت: ۱۰۱۳۲۰https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /
مقالات مرتبط
بررسی اولویت های تربیت اخلاقی از دیدگاه امام علی (ع)، در نهج البلاغه
مفهوم شناسی و حقیقت یابی حیات طیبه از منظر قرآن
رویکردها و روش های تربیت اخلاقی و ارزشی
الگوی ارتباطی روحانیت با نسل جوان از منظر آیت الله جوادی آملی
ویژگیهای تعلیم و تربیت اسلامی (۳): مزایای تعلیم و تربیت اسلامی
روح های آسمانی (بررسی تطبیقی اندیشه امام خمینی و مولوی درباره شهید)
گفت و گو: نقش الگو ها در تعلیم و تربیت جوانان
جایگاه فطرت در منظومه معرفتی حکیم شاه آبادی
رئالیسم انتقادی حکمت صدرایی
مدل سیاست فرهنگی در حکومت علوی؛ در جستجوی مدلی برای سیاست گذاری و برنامه ریزی
در محضر روح الله: گزیده کتاب جوانان از دیدگاه امام خمینی (س)
ظرفیت های فرهنگی - هویتی جهان فطری
عناوین مشابه
اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
هدف های تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
مبانی و مولفه های تربیت سیاسی از دیدگاه امام خمینی (س)
جایگاه تربیت سیاسی و نقش آن در پیشگیری از رخنه های سیاسی - فرهنگی در انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
هدف های تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
هدف های تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)
اراده الهی و نسبت آن با اختیار انسان از دیدگاه امام خمینی (س)
.
انتهای پیام /*