مقدمه:
فرهنگ؛ بنایی استوار و عزت بخش:
فرهنگ بنایی استوار است که مبین باورها، رفتارها، دانش ها ارزش ها و مقاصدی است که شیوه درست زیستن هر جامعه ای را مشخص می کند، به عبارت دیگر هر آن چه ملتی دارد و بدان فکر می کند و بر اساس آن رفتار می نماید هویت فرهنگی او را تشکیل می دهد. این ویژگی همان عاملی است که به عنوان یک نیروی زنده و پوینده و رشد دهنده امتی را در میان مردمان جهان مطرح می سازد و موجبات روی پای خویش ایستادن و مورد توجه قرار گرفتن را فراهم می سازد هر قدر ملتی با ارزشه او نگرش های مذهبی و فرهنگی خویش ارتباط داشت، و آگاهی خود را در این عرصه تقویت نمود، با قاطعیت و ایمان افزونتری برای حفظ موجودیت اعتبار، عزت و سر افرازی خود می کوشد.
فرهنگ یعنی باورها و اعتقادات و چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آن ها، روبروست جمهوری اسلامی فرهنگ غربی را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل داریم. اسلام تکلیف مسلمانان را در معاشرت، در کیفیت، در زندگی فردی، در خورد و خوراک، در لباس پوشیدن، درس خواندن در روابط با حکومت در روابط با یکدیگر و در معاملاتشان معین کرده است. ما نمی خواهیم این ها را از غربی ها یاد بگیریم و از آن ها تقلید کنیم.
امام خمینی (ره) و فرهنگ:
از دیدگاه امام خمینی (ره) فرهنگ اساس سعادت یا شقاوت یک ملت است و رستگاری هر جامعه از راه اصلاح و احیاء فرهنگی امکان پذیراست. از نگاه امام فرهنگ دارای ساحت اصلی است: نخست بعد فردی فرهنگ که با انسان وسعادت او ارتباط دارد و دیگری بعد اجتماعی فرهنگ که در عرصه حیات اجتماعی انسان ها حضور دارد. به هر روی این نگاه فرهنگ موضوعی است ویژه انسان و ارتباط وثیق با هدایت و تربیت او دارد. از نگاه ایشان فرهنگ سازنده و پیشرو در حوزه های فردی و اجتماعی سبب هدایت انسان ها و جامعه و تربیت الهی هر دو خواهد شد. ایشان با توجه با توجه به هر دو بعد فرهنگی و اجتماعی، تأثیراتی عمیق بر هر دو ساحت فرهنگ اسلامی – ایرانی گذشته اند، به گونه ای که الگوی تحول فرهنگی ایرانی پس از انقلاب اسلامی می تواند به تنهایی موضوعی تحقیقی و جامع و فراگیر باشد.
ایشان در بعد فرهنگی مسائل فرهنگی سال ها به خود سازی و تربیت خویش و دیگران پرداختند و در قالب سلوک اخلاقی و عرفان عملی اسلام به نمونه ای از انسان تربیت یافته الهی را به جهان امروز معرفی نمود ه اند، جوانان بسیاری نیز در این نظام تربیتی که امام احیاگر آن بودند و سیر الی اله خویش را با مراد خود پیمودند و به عناصر اصلی انقلاب اسلامی تبدیل شدند، در ابعاد اجتماعی نیز تئوری اصلاح فرهنگی امام در قالب انقلاب اسلامی معرفی و تبین شده است.
از نگاه امام فرهنگ مطلوب یک جامعه باید حاوی ۳ ویژگی زیر باشد:
۱-دارای یک نظام تربیتی برای رشد و تعالی انسان باشد
۲- فعال، پیش رو و زور آمد باشد و هیچ گاه دچار تحجر، انفعال و غربزدگی نشود.
۳-با محوریت فرهنگ خودی تأمین کننده استقلال فرهنگی باشد.
امام خمینی (ره): معتقد است تربیت الهی انسان اصل و اساس دعوت انبیاء و ادیان بزرگ جهان است همان گونه که مسیح برای برای تربیت، عروج و رشد انسان مبعوث شد، پیامبر گرامی (ص): وظیفه هدایت و تربیت انسان ها را بر عهده داشت. بنابراین اساس فرهنگ دینی بر هدایت و تربیت انسان به سوی خداوند متعال شکل گرفته است. از نگاه امام اصلی ترین و اولی ترین نقش و وظیفه فرهنگ تربیت انسان صالح است. ایشان در انتقاد از غرب و حکومت پیشین ایران در نا دید گرفتن این ضرورت فرهنگی می فرماید: آن ها فرهنگ ما را آن طور درست کرده اند که نگذاشتند انسان در آن تربیت پیدا کند. این ها نگذاشتند که جوانان ما رشد پیدا کنند (۱) ایشان اصل رشد و هدایت انسان به سوی خداوند متعال شکل گرفته است. از نگاه امام اصلی ترین و اولی ترین نقش و وظیفه فرهنگ تربیت انسان صالح است. ایشان در انتقاد از غرب و حگومت پیشین ایران در نادیده گرفتن این ضرورت فرهنگی می فرماید: آن ها فرهنگ ما را آن طور درست کرده اند که نگذاشتند انسان در آن تربیت پیدا کند. این ها نگذاشتند که جوانان ما رشد پیدا کنند (۱) ایشان اصل رشد و هدایت انسان به سوی خداوند متعال را به عنوان اولین وظیفه دولت موقت ایران در سال ۱۳۵۸ معرفی کردند و فرمودند:
باید در این سال جدید عنایت زیادی شود اول به فرهنگ که این خیلی مهم است، این فرهنگ باید متحول شود (۲) امام در تبیین عدم توجه به این مسأله مهم خصوصاً در دانشگاه ها می فرمایند:ما بیش از پنجاه سال است که دانشگاه داریم لکن چون خیانت شده است به ما ازاین جهت رشد انسانی ندارد. تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است:
۲- بر اساس دیدگاه امام، فرهنگ باید روز آمد و پبش رو باشد و در عرصه توسعه فرهنگی جامعه نقشی پویا و فعال داشته باشد. در دیدگاه امام آلوده شدن فرهنگ به تحجروا سگرایی نیز از آسیب های بزرگ فرهنگ است. لذا امام در اولین روز های انقلاب انقلاب در پاسخ به عده ای از متحجرین و در پاسخ به شایعاتی مبنی بر تحریم سینما از سوی مراجع دینی فرمودند:
ما کی با تجدد مخالفت کرده ایم؟ سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت مردم و تربیت آن ها باشد. ما با فساد مخالفیم نه با سینما. پویایی و سرزندگی فرهنگ مشرق زمین این توانایی را دارد و بدون تأثیر از سایر فرهنگ ها نقشی فعال و پویا ارائه نماید. ایشان در وضعیت نامه خویش در فرازی به نقش دامنه دار استعمار غرب برای رخوت و رکورد فرهنگی جوانان به وسیله مظاهر فساد اشاره می نمایند و آن را مغایر پویایی فرهنگی مشرق و به خصوص ایران می دانند. از نگاه امام الگوی خود باوری شرق یکی از راه های پویایی، و سر زندگی فرهنگی شرق است و به همین جهت در وصیت نامه خویش خطاب به جوانان ایران می فرمایند:
و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا، آمریکا و شوروی ندارد اگر خودی خود را بیابید.
۳- از نگاه امام خمینی (ره): فرهنگ خودی هر جامعه مناسب ترین فرهنگ برای رشد و بالندگی آن جامعه است و تلاش در جهت هر چه پر بارتر کردن این فرهنگ مجب استقلال فرهنگی خواهد شد. در ادبیات امام فرهنگ غرب ویرانگر فرهنگ شرقی است، ولی با وجود این امام بر اخذ وجوه مثبت فرهنگ غربی تکیه دارد، خود باوری فرهنگی در اندیشه امام یک اصل اساسی است. امام معتقد است غرب در پی استیلای فرهنگی خویش بر شرق است و این استیلا نظم فرهنگی جامعه را بر هم خواهد زد. ایشان در پیام تاریخی خویش به گورپاچف به این نکته اشاره کرده و می فرمایند:
شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکردید که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند.
غرب ستیزی منطقی امام همواره بر جهت خاص حفظ استقلال فرهنگی بی انجامد چنان که فرمودند: بالاخره فرهنگ باید متحول شود به یک فرهنگ سالم و یک فرهنگ مستقل و یک فرهنگ انسانی. از نگاه امام خمینی (ره): باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد.
وصیت نامه پایه فرهنگ اسلامی:
این را می دانیم که فرهنگ هر ملتی را عقاید و اخلاق و آداب و رسوم سنن آن ملت تشکیل می دهد. به همین جهت ما می توانیم در یک جمله وصیت نامه امام را به عنوام مهم ترین اصول و پایه های فرهنگ اسلامی ملت مسلمان و حکومت اسلامی جهان بدانیم. یعنی اگر ملت های اسلامی وصیت نامه امام را که در جمیع شئون فردی، اجتماعی و سیاسی جامعه رهنمون داده است و راه اصیل اسلامی را پیش پای ملت ها گذاشته است اگر وصیت نامه امام را عمل کنند گفت فرهنگ اصیل اسلامی در جوامع اسلامی ظهور پیدا کرده است.
به دو یا سه مورد از اصول فرهنگ اصیل اسلامی به طور خلاصه و فشرده اشاره می کنم. اولین اصلی که می شود به عنوان اساسی ترین اصول فرهنگی اسلام شمرد توجه به خدا و توحید است. جوامع بشری را در این رابطه می توان به سه گروه تقسیم کرد. اول ملت هایی که اساس عقاید و افکار آن ها را مسائل مادی و گرایش های مادی تشکیل می دهد و خدا و در زندگی و جامعه آن ها نقشی ندارد. دوم ملت هایی که خدا و توجه به او در حاشیه و گوشه زندگی آن ها حضور دارد. سوم: ملتی که خدا در متن زندگی فرد یا اجتماعی و سیاسی آن ملت باشد و اگر یک جامعه ای اسلام به تمام معنا حاکم باشد خدا در متن زندگی آن جامعه قرار خواهد گرفت و قهراً فرهنگ این ملت که خدا در متن زندگی آنهاست و در همه حرکت ها و جهت گیری ها خدا مورد نظر و محور همه حرکت هاست با آن جامعه ای که اصلاً یا گرایش به خداوند ندارد و یا خدا در حاشیه زندگی آنهاست فرهنگ این دو ملت تفاوت زیادی خواهد داشت.
خدا محوری در کلمات امام
اگر دقت کرده باشید در کلمات امام رضوان الله تعالی علیه در سخنانش در اعلامیه ها و بیانیه هایش چهل قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب آن چه محور و هدف و انگیزه حرکت و انقلاب و همه جهت گیری های امام را تشکیل می داد خدا بود. چقدر خوبست این مطلب بررسی شود و از کلمات امام استخراج شود آن مواردی را که امام بر این مسئله اساسی و محوری تکیه می فرمودند و او را اساس همه حرکت و انقلاب قرار دادند. امام مکرراً می فرمودند ((عالم محضر خداست)) ببینید جامعه ای که فکر و اعتقادش این باشد که ((عالم، محضر خداست)) و خدا اعمال و حرکات، افکار و عقاید انسان را و همه جوامع را می بیند و حاضر و ناظر است این فکر، فرهنگ چنین جامعه ای را دگرگون می کند.
الان ما مقایسه می کنیم جامعه قبل از انقلاب در این کشور را با جامعه بعد از انقلاب، البته من نمی خواهم ادعا کنم که خدا در متن همه زندگی ما، در تمام ابعاد انقلاب ما و تمام حرکت ها و جهت گیری های ما حضور دارد. نه این ادعا هرگز تا کنون به این وسعت تحقق پیدا نکرده است. لذا امام می فرمود نسیمی از اسلام وزیده است.
اگر خدا در متن همه زندگی ها در تمام جهت گیری های سیاسی، اجتماعی و فردی ما حضور پیدا کند آن وقت جامعه ما جامعه اسلامی است. اما در عین حال با این که این ادعا را نمی کنیم و هیچ کس نخواهد کرد اما اگر جهت گیری ها و درصدی از حرکت ها را مقایسه کنیم، قبل از انقلاب در جامعه ما جز در یک قشر خاصی از متدین و جز در مساجد و محافلی که موسمی و مقطعی تشکیل می شد ما توجهی به خدا نداشتیم. البته جامعه تا حدی دگرگون شده است ولی باید بترسیم و این خط را احساس کنیم که اگر هر چه از انقلاب دور بشویم و خدا را فراموش کنیم و گرایش بیشتری به مسائل مادی پیدا کنیم. باید به این آیه شریفه قران توجه کنیم: و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله ارسول افاما...) این خطری است که قرآن نسبت به ملت صدر اسلام با ارتحال پیغمبر به مردم گوشزد می کند که مبادا اگر از پیغمبر و سخنان پیغمبر دور شدید بر گردید و به جاهلیت و به قهقهرا بر گردید.
نزدیکی به خدا، اصل اساسی در فرهنگ اسلامی امروز تبلیغات استعمار می خواهد خدا را از ما بگیرد و ما را از خدا جدا کند و جامعه ما را، جوانان ما، محافل ما را، جهت گیری های ما را بر گرداند به روزگار قبل از پیروزی انقلاب. به هوش باشیم و از خدا جدا نشویم و آن طور که امام ما را راهنمایی فرمودند و امروز هم رهبر عظیم انقلاب به پیروی از امام، جامعه ما را هدایت و رهبری می کند از خدا دور نشویم. این یک اصل اساسی در فرهنگ اسلامی است.
دومین اصلی که باز جنبه اساسی و تأثیر بسیار چشم گیری در فرهنگ اسلامی دارد معیار در ارزش هاست. در جامعه ای که محورش مسائل مادی است معیار در ارزش هاست. در جامعه ای که محورش مسائل مادی است معیار در ارزش ها چیست؟ قبل از پیروزی انقلاب معیار در ارزش ها چه بود؟ یک انسان ارزشمند در جامعه و حکومت آن روز و امروز در حکومت های مادی جهان و دنیا چگونه است، معیار ارزش ثروت است، سرمایه داری، مقام هرزگی ابتذال غربزدگی است.
در قبل از انقلاب جوان های ما چرا از نظر لباس و از نظر شکل و قیافه سعی می کردند خود را بصورت هنر پیشه های غرب در آورنده پیگری در جامعه ما چگونه رسم شد؟ لباس هایی که می پوشیدند بر چه اساسی بود؟ ابتذال و روابط جنسی و مسائلی از این قبیل چون فحشاء و منکرت قبل از پیروزی انقلاب چگونه بود؟
چون معیار ارزش ها در آن زمان و در آن جو همین مسائل بود. یعنی اگر فرض کنید یک هنر پیشه ای، یک رقاصه ای لباسش و وضعش به عنوان یک ارزش درد دنیا مطرح بود برای پاره ای از مردم کشورها بر اثر تبلیغات، بر اثر آن که در مجله ها و روزنامه ها و رسانه های گروهی این مسائل را تبلیغ می کردند و ارزش به این امور می دادند اینها معیار ارزش بود یک جوان اگر به خواستگاری یک دختر می آمد از جوان می خواستند؟ خانواده دختر از آن جوان چه انتظاری داشتند؟ آیا انتظار تقوا داشتند؟ آیا انتظار تخصص و تعهد داشتند؟ اما امام آمد انقلاب کرد. انقلاب معیار ارزش ها را دگرگون ساخت. معیار ارزش ها در جامعه انقلابی ما و بعد از قیام امام دگرگون شد. هویداها نصیری ها رفتند کسانی که در آن زمان و در آن جو به عنوان افرادی در راس جامعه و در کرسی های وکالت و وزارت می نشستند مستکبرین، سرمایه دارها، وابستگان به شرق و غرب همه رفتند. چه کسانی آمدند؟ مستضعفین آمدند. معیار روی تقوا رفت، معیار روی اسلام و تعهد رفت فرهنگ یک جامعه در معیارها و ارزش های غلط و صحیح و ارزش های اصیل انسانی آن جامعه است. معیارها فرهنگ یک ملتی را عوض می کند و دگرگون می سازد امروز اگر در یک خانواده مذهبی و اصیل یک پسر به خواستگاری برود از او چه انتظاری دارند؟ اما باز این جا هم آن هشداری را که عرض کردم بدهم. این خطر احساس می شود که کم کم داریم به جامعه قبل از انقلاب بر می گردیم. دارد کم کم ارزش های اصیل اسلامی کم رنگ می شود. دارد کم کم تقوا و تعهد فراموش می شود غربزدگی و ارزش های غربی جای ارزش های اصیل اسلامی را می گیرد، اینجاست که باید هوشیار و بیدار باشیم. اگر می بینید رسول الله (ص) بلال حبشی سیاه چهره را به به عنوان موذن رسمی معرفی می کند اگر پیغمبر جبیر سیاه چهره را به خواستگاری دختر زیاد بن لبید می فرستد، اگر سلمان فارسی را آن قدر ارزش می دهد می خواهد عملاً فرهنگ جامعه آن روز را که معیار و ارزش در «روز ثروت و مسائلی از این قبیل بود دگرگون کند و بفرماید ارزش، به اسلام است، به تقوا است (ان اکرمکم عندالله اتقیکم)
سومین اصلی که فرهنگ یک جامعه را می سازد مسئله تعاون همکاری فداکاری و ایثارگری است. جوامعی که امروز در دنیا بین آن ها همکاری و تعاون و ایثارگری وجود ندارد با آن جامعه ای که اخوت و برادری و همکاری و تعاون در آن جامعه است از زمین تا آسمان فرهنگ این دو جامعه تفاوت پیدا می کند. این جا باید مفصل سراغ آن مسائل که در اسلام است رفت که جامعه را به هم نزدیک میکند روح تعاون و همکاری را در جامعه پیاده می کند، ایثارگری را در جامعه زنده می کند.
چهارمین موردی که یک جامعه را از نظر فرهنگی عوض می کند مسئله امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت عمومی ملت بر همدیگر است.مسئله نهی از منکر و امر به معروف از مسائلی است که فرهنگ یک جامعه را دگرگون می کند. پنجم نظمی است که در اسلام این همه به آن تکیه شده است. نظم در زندگی فردی اجتماعی در فرهنگ یک جامعه موثر است.
مسئولیت منتظران در عصر غیبت:
آن چه از لابلای متون و روایات در رابطه با مسئولیت منتظران در عصر غیبت به چشم می خورد به شرح ذیل است:
۱- انتظار فرج آل محمد علیهم اسلام: شیعه باید همیشه منتظر ظهور دولت قاهره و سلطنت طاهره مهدی آل محمد علیم السلام و پر شدن زمین از عدل و داد و غالب شدن دین اسلام بر سایر ادیان باشد، همان طور که خدای سبحان به نبی اکرم (ص)
بلکه به تمام پیغمبران و امت های گذشته و عده داده که روزی خواهد آمد جز خدای تعالی کسی را پرستش نکنند و چیزی از دین او نباشد که از بیم دشمنان در حجاب بماند و سختی از زندگی حق پرستن برود.
۲- خود سازی و تزکیه نفس: از وظایف مهم دیگری که مشتاقان حکومت عدل پرور حضرت مهدی به عهده دارند، این است که خود را از طریق انجام دستورت الهی و ترک گناهان و تزکیه نفس و آراسته شدن به صفات پسندیده، اصلاح کنند و برای یاری دین حق با چشم پوشی از دنیا و لذایذ آن و تحمل سختی ها آمادگی در خود ایجاد نمایند.
اصلاح جامعه:
وظیفه مهم دیگری که به عهده عاشقان و علاقه مندان واقعی آن حضرت است. البته بعد از اصلاح خود سعی و تلاش فراوان در راه اصلاح دیگران و مبارزه با کجروی ها و فسادها و اهتمام و امربه معروف و نهی از منکر به منظور اصلاح جامعه و تربیت انسان های صالح و شایسته است.
۳- دعا برای حفظ ایمان خود در زمان غیبت: چون در زمان غیبت، خطرات فراوانی مردم را احاطه می کند. لازم است که انسان ضمن توجه کامل به خداوند، با حالت تضرع و خضوع از حضرتش بخواهد که عقیده و ایمانش را از وسوسه های شیطانی و شبهات مخالفین حفظ کند، چون دشمنان اسلام همیشه منتظرند که از کوچک ترین بهانه های استفاده کرده مردم مسلمان و دیندار را نسبت به عقاید مذهبی سست و متزلزل کنند تا تعهد آنها نسبته دستورات دینی و احکام الهی کم شود. یکی از مصداق های این سخن تهاجم فرهنگی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای شبیخون فرهنگی دشمنان اسلام است که با تمام توان و امکانات سعی در اجرای آن دارند. از این رو بر تمام آحاد ملت ایران از کوچک و بزرگ و زن و مرد لازم است تا با جدیت تمام این خطر ویرانگر را دفع کنند و نسل آینده خود را از خطر نابودی نمایند.
در روایت چنین آمده است: خدایا خودت را به من بشناسان زیرا اگر خودت را به من معرفی نکنی، پیامبرت را نخواهم شناخت، خدایا رسولت را به من بشناسان، چون اگر رسولت را به من معرفی نکنی حجت تو را نخواه می شناخت خدایا حجت خود را به من بشناسان، چون اگر حجت خود را به من معرفی نکنی در دینم گمراه خواهم شد.
نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی:
این گفتار مشتمل بر چهار فصل است: فصل اول در بیان جایگاه خاص مراکز آموزشی در رهنمود های امام (ره) ، فصل دوم در بیان این که آموزش و پرورش در دیدگاه حضرت امام به منزله یک فرآیند است. فصل سوم در ابعاد مختلف نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی، در بیان توصیه های کلیدی امام در بهینه سازی نهاد آموزش و پرورش
الف- جایگاه خاص مراکز آموزشی و پرورشی در رهنمود های حضرت امام خمینی (ره)
حضرت امام خمینی (ره) با بصیرت پیامبرنه خویش همه ارگان ها و نهادهای اجتماعی کشور، اعم از نهاد های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی... را مشفقانه مورد راهنمایی و هدایت نورانی خویش قرار می دادند. اما در این میان نهاد مهم آموزشی که هرگز نباید از عنصر تزکیه و تربیت خالی باشد، در کلام ایشان جایگاه ویژه ای دارد.
حضرت امام در موارد متعدد از آثار مکتوب مانند کشف الاسرار و چهل حدیث و در مواضع مختلف از پیام و کلام خویش در تأکید بر اهمیت و نقش مراکز آموزش و رهنمود در این زمینه فرو گذار نشده اند.
نهاد آموزش و پرورش از نظر حضرت امام خمینی (ره) مهم ترین رکن حیات فرهنگی و موثرترین عامل رشد اجتماعی سات هیچ عنصری از پدیدار های اجتماعی بی تأثیر از آثار سازنده و یا مخرب مراکز آموزشی نیست. نقش مراکز امزشی در حیات جامعه از نظر امام (ره) در حدی از دقت ترسیم نشده است که تصریح می فرمایند ((دانشگاه یک کشوری اگر ترسیم شود آن کشور اصلاح می شود و با انحراف دانشگاه کشور منحرف می شود.
از جهت آسیب شناسی فرهنگی، قابل تأمل است که حضرت امام (ره) در بیاناتی که پس از فاجعه کشتار نوزدهم دی سال پنجاه و شش داشته اند، بر انحطاط دانشگاه توسط زمام داران حکومت ستم شاهی به منزله عامل اساسی انحطاط جامعه تأکید کرده اند:
((اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیح استقلالی بود، مستقل بود، و اشخاصی در آن جا (اگر صالحی هم در آن جا باشد) می توانستند که کاری را که می خواهند و صلاح است انجام بدهند روزگار مملکت ما به این جا نمی رسید. و به بدتر از این به نسل آتیه شاید خدای نخواسته بشود. دانشگاه ما را اشخاصی قبضه کردند که این ها خودشان انگل هستند و خودشان استعماری هستند...))
به زبان تمثیلی اگر جامعه را مانند ارگانیسم بدانیم، نهاد آموزش و پرورش به منزله قلب آن است و پویایی و سلامت سایر اعضاء و جوارح به پویایی و سلامت آن وابسته است. به همین دلیل است که امام را حل می فرماید: دانشگاه در رأس امور است و تقدیرات یک کشوری مقدرات یک کشوری وابسته به وجود آن است.
حضرت امام با صریح ترین بیان، نقش حیاتی مراکز آموزشی را تبیین نمود ه اند: بیانی که در خصوص سایر نهاد های اجتماعی با آن مواجه نیستیم: آن چه که دانشگاه در یک کشوری نقش دارد، از امور مهمه ای است و نقش بزرگی دارد که این نقش بزرگ را اگر ایفا کند، به طور صحیح ایفا کند کشور را به مقصد اعلاء خودش می رساند.
ابعاد گوناگون نقش مراکز آموزشی در ارتقاء فرهنگ عمومی:
سر این همه تأکید بر اهمیت نهاد آموزش و پرورش در جامعه، این است که تأثیر مراکز آموزشی و تربیتی در ارتقاء فرهنگ عمومی اضلاع و ابعاد گوناگونی دارد. غالب ساده انگاران در تحلیل مطالب تنها به آثار مستقیم این نهاد توجه دارند: مراکز آموزشی تربیت کننده آینده سازان هستند و رقم زنندگان تفکر و فرهنگ جامعه مهم ترین بعد تأثیر آموزشی نقش الگویی آنهاست. توده مردم با غریزه فطری خویش اهل علم را ارج می نهند و برای تحصیل کردگان و دانشمندان منزلت خاصی قائلند به گونه ای که خواسته و نا خواسته از آن ها تأثیر می گیرند. این امر در خصوص مراکز آموزشی با شدت و چیرگی بیشتری صدق می کند. دانشجو بیش از آن که نکته علمی را از است اخذ کند و پیش از آن که تحقیقی نظری را از معلم اقتباس کند خلق و خوی و منش فرهنگی او را می پذیرد. به گونه های که به تعبیر حضرت امام معلم غیر مذهب اگر هم درس اخلاق بدهد تأثیر سوء اخلاقی خواهد داشت اگر معلمی و اساتید مهذب باشند دانشگاه اصلاح می شود و اگر مراکز آموزشی اصلاح شود جامعه رستگار می شود:
همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند. باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران نفوذ کند معلمین و همه کسانی که در شغل معملی به سر می برند باید بدانند که شغلشان بسیار مهم است. باید توجه کنند که بچه ها را از اول خوب بار بیاورند که دانشگاه دیر است معلمین باید احساس کنند که پیش خدا مسئول اند، اگر بچه های بد تربیت بشوند، این ها هم مسئولند اگر در این مورد من و شما هم سکوت کنیم مسئولیم.
این امر در جهت تخریبی هم صدق می کند: انحراف در جامعه علمی و انحطاط در اخلاق معلمین آغاز انحطاط اخلاقی و فرهنگی کشوراست. به همین جهت یکی از رهنمود های کلیدی امام حضرت امام بر خورد قاطع و بدون مسامحه است با کسانی که به دلیل تربیت های غیر دینی و یا غرض ورزی ها در کمین آن نشسته اند تا ذهن و روان دانشجو را به انحراف بکشانند:
حتی اگر یک استاد هم منحرف باشد ممکن است اثرش برای یک کشور چشمگیر باشد و جمعی از جوانان را منحرف کند و در در از مدت یک غائله ای بزرگ درست شود
به دلیل نقش کلیدی و تأثیر گذاری الگویی معلم در جامعه است که هر گونه تسامحی در اخلاق معلمان، تسامح در اخلاق جامعه است. به همین جهت است که حضرت امام قدس (ره) به عنوان پدری دلسوز فقیهی اسلام شناس و رهبری مشفق با تأکید تمام مسئولین را ازتسامح در این باب بر حذر می فرماید:
باید سعی کنیم تا کسانی را که فرزندان ما ما را فاسد بار می آورند به مدارس و دانشگاه ها وارد نشوند و در این امر مسامحه نباید کرد ممکن است الان کاری نتوانند بکنند ولی تا ۱۰ سال دیگر کارشان را انجام می دهند.
بیان حضرت امام از جهت دیگری نیز قابل تأمل است: در مدیریت آموزشی غالباً دو نظریه اصالت فرد و اصالت جمع مورد نزاع واقع می شود. از کلام امام می توان برداشت کرد که در مقام داوری بین این دو نظریه باید بین مقام اصلاح و ومقام تخریب تمایز قائل شد اخلال و تخریب در نظام آموزشی و در نتیجه تباه ساختن فرهنگ عمومی کشور با اصالت فرد نیز قابل تفسیر است. حتی اگر یک استاد هم منحرف باشد.
توصیه های کلیدی حضرت امام در جهت بخشی به نقش مراکز آموزشی توصیه هایی که حضرت امام در مواضع متعدد برای اصلاح و هدایت و جهت یابی مراکز آموزشی از چند جهت حائز اهمیت است. اولاً از جهت کاربردی که گران بها ترین یادگار امام برای مسئولین این نهاد است. ثانیاً از جهت شناخت اهمیت و ابعاد نقش آموزش و پرورش ثالثاً از جهت این که همین توصیه ها از مهم ترین عناصر و عوامل ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه است. به اجمال اهم توصیه های حضرت امام را گزارش می کنیم:
۱ – دانشگاه را درستش کنید. دانشگاه را اسلامی اش کنید. مهم ترین توصیه امام همین نکته است: اسلامی کردن دانشگاه. مگر می شود با دانشگاه اسلامی اسلام را شکست داد.
مراد از اسلامی کردن در درجه اول به روح دانشگاه ها مربوط است. آرمان ها اهداف و خلق و خوی دانشگاه ها باید اسلامی شود امروز ما دانشگاهیان باید عوامل اصلاح و یا فساد اخلاق در جامعه اسلامی را بشناسیم حضرت امام در مواضع مختلفی بر اخلاق اهل علم تأکید کرده اند. پس بر اهل علم خیلی لازم است که این مقامات را حفظ کند و خود را کاملاً از این مفاسد پاک کنند تا هم اصلاح آن ها شود و هم اصلاح جامعه را کرده... فساد عالم موجب فساد امت شود.
۲ - جامعه اسلامی، جامعه ای است که با شتاب تمام در جهت کمال و تعالی در تحول مستمر است مراکز آموزشی باید با این تحول هماهنگ باشد. به همین دلیل ،حضرت امام خمینی (ره) در عید سعید قربان برا ین نکته تأکید کرده اند که دانشگاه باید هماهنگ با تحول همه جانبه ای که به برکت انقلاب اسلامی به وجود آمده متحول باشد.
۳ – استقلال شخصیتی امت و عدم وابستگی جامعه اسلامی معلول استقلال جامعه علمی است به همین جهت حضرت امام دانشگاه مطلوب را دانشگاه مستقل می دانند.
۴- علاوه بر استقلال، محیط علم باید محیط آزاد باشد. این توصیه حضرت امام هم شامل آزادی جامعه علمی از جبر بیرون شود و هم شامل آزادی عالمان در درون خویش و رهایی از اسارت های درون، نگم های نقاب دار روانی می باشد.
۵- طبیعی ترین توقع از دانشگاه در جامعه اسلامی، تربیت اسلامی است. در باب این کارکرد اصلی مراکز آموزشی توجه به چند دیدگاه حضرت امام (ره) راهگشا است:
تربیت اسلامی این است که در مقابل اجرای احکام خدا هیچ ملاحظه از کسی نکند.
درصدد این باشید که منحرفین را اصلاح کنید و نه راضی کنید. این نکته بسیار مهمی
است که حضرت امام برآن تأکید دارند. متأسفانه برخی از مراکز آموزشی به دلیل ضعف مدیریتی راضی نگه داشتن جای ارائه طرح های اصلاحی و تربیتی را گرفته است. و این یکی از آفت های مهلک در فرهنگ جامعه آن ما می تواند باشد.
حضرت امام روش اصلاح انحرافات از طریق مراکز آموزشی را با این جمله بیان کرده اند. انحرافات را با نور هدایت اصلاح کنید. قبلاً اشاره شد که مفاد جمله معروف حضرت مام که معلمی شغل انبیاء است به معنای سراج منیر بودن آنهاست.
هم چنین می فرمایند: با محبت می شود منحرف ها را مستقیم کرد زیرا در مسائل،
ملایمت و جهت رحمت بیشتر از خشونت تأثیر می کند.
۶- حضرت امام (ره) به منزله یک عامل مهم در تحول هماهنگ دانشگاه با تکامل جامعه اسلامی توصیه کرده اند که باید در دانشگاه همان طوری که علوم مادی تدریس می شود، علوم معنوی نیز تدریس بشود. از نظرایشان تدریس چنین درسی باید باید به دست اشخاصی باشد که بدانند تربیت اسلامی یعنی چه؟ و بدانند اسلام چه هست؟ متخصص لازم است.
۷: مراکز آموزشی ظاهر دارند و باطنی، اصلاح ظاهر اگر شرط لازم تحول دانشگاه هاست اما به هیچ وجه کافی نیست. اگر دانشگاه باطن بارور و آکنده از ایمان نداشته باشد، چنین دانشگاهی به هر گونه ظاهری که آراسته باشد، در عمل موجب گمراهی و تباهی فرهنگ جامعه است. آن چیزی که ملت را می سازد فرهنگ صحیح است، آن چیزی که دانشگاه را بارور می کند که برای ملت مفید است برای کشور مفید است آن عبارت از محتوی دانشگاه است نه درس است. صنعت ما عده ای ایمان فاسد می آورد.
بنابراین باید به این نکته مهم توجه کنیم که صرفاً تدریس معارف اسلامی در دانشگاه ها مشکل را حل نمی کند اگر تدریس معارف اسلامی و اخلاق اسلامی توأم با ایمان نباشد و صرفاً به صورت واحدهایی طرح بشود که مدارس را از تدریس آن ها حق التدریس حاصل می گردد و دانشجو را ارتقایی در مدرک، این همان است که امام می فرماید علم ما عد ه ای ایمان فاسد می آورد، اگر چهلم توحید و یا علم اخلاق باشد.
توصیه هشتم در خصوص اعتماد به نفس و استغناء است که مهم ترین ممیزها رشد و تعالی جامعه است و این چیزی است که دانشگاه و مراکز آموزشی آن را به فرهنگ عمومی می دهد. بنابراین مراکز آموزشی پیش از همه باید به این خود باوری برسند که می توانند به تعبیر حضرت امام (ره). به خواست خداوند تعالی در سایه کوشش و به کار انداختن افکار عالیه خود و اعتماد به نفس احتیاج علمی دانشجویان عزیز را آن گونه بر آورند که از رفتن به خارج مستغنی شوند و این امری است شدنی.
آموزش موضوعی به فرد به معنای انبار کردن همان نتایج در مغز او نیست بلکه آموختن این نکته است که با شرکت در فرآیند استقراء دانش امکان پذیراست. آموزش یک موضوع برای این نیست که کتابخانه زنده کوچکی از موضوع درست کنیم. بلکه برای این است که دانش آموز برای خود تفکر منطقی پیدا کند و موضوعات را مانند یک مورد بررسی کند و درجریان کسب دانش شرکت داشته باشد یک فرآیند است و نه نتیجه.
امروزه متخصصان آموزش و پرورش به این نتیجه رسید ه اند که مراکز آموزشی باید خلاقیت و آفرینندگی را هدف خود قرار دهند. غالب این متخصصان در عصر حاضر مراکز آموزشی مغرب. غالب این متخصصان در عصر حاضر مراکز آموزشی مغرب زمین را مورد انتقاد جدی قرار داده اند: یک نیاز اجتماعی جهت ایجاد رفتار آفریننده برای افراد آفریننده وجود دارد بسیاری از از انتقاد های جدی در باره فرهنگ ما و جریان های مربوط به آن را می توان به بهترین وجهی از لحاظ کمیابی آفرینندگی فرمول بندی کرد.
مقایسه توصیه های حضرت امام با آن چه منتفدین نظام های آموزشی مغرب زمین در این باب گفته اند به خوبی نشان می دهد که حضرت امام با دریافت الهام آمیز خویش از آینده مراکز آموزشی را از هم آن خطرات و نقصان ها نجات دهند.
سخنرانی آیت الله بجنوردی: به مناسبت پنجمین سالگرد رحلت امام بزرگوار، رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی فرهنگ مجموعه عادت ها و سنت ها اساساً مجموعه عادات و سنت ها در هر جامعه ای فرهنگ آن جامعه را تشکیل می دهد. بنابراین فرهنگ هر جامعه ای، آن مجموعه عادات و سنن و روش هایی است که در آن جامعه حاکم است و فرهنگ آن جامعه را تشکیل می دهد و هر چه آن سنن و عادات در مسیر عقل عملی باشد قهراً فرهنگ آن جامعه، یک فرهنگ مترقی خواهد بود یک فرهنگ الهی خواهد بود. اگر به تاریخ مراجعه منیم می بینیم بزرگانی که یک سری حرمت های اصلاحی در جوامعی داشتند به شکل یک انقلاب فرهنگی، سنت های غلط و آن عادات منحرف از مسیر فطرت را که براساس عقل عملی نبوده دگرگون کرده و جامعه را در مسیر عقل عملی سوق داده اند.
اساساً همه ادیان الهی و تمام پیامبران اعم از پیامبران اولوالعزم که کتاب داشتند و دینشان تقریباً جهانی بود مثل حضرت ابراهیم حضرت موسی، حضرت عیسی، خود پیغمبر بزرگوارمان و غیر آن ها همگی بزرگترین انقلاب های فرهنگی را در جامعه پدید آورده اند من یک بحث حقوقی می کنم تا این که نتیجه بگیرم انسان دو نوع تفکر و اندیشه دارد یک سری از تفکرات مربوط به هست ها و نیست ها هست و کاری به عمل نیاری صرفاَ حقایق و اعیان موجیات هست و نیست می دهد.
احکام و امضایی و تأسیسی ما می بینیم ادیان که می آیند یک سری چیزها را اسمش را ما می گذاریم احکام امضایی، یک سری احکام احکام تأسیس هست مثلاً احکام امضایی چه هست؟ امضاء کردن معنایش چه هست؟ چرا امضاء کرده؟ ابتدا خود دین مقدس اسلام را مورد بحث قرار می دهیم. ما میبینیم یک سری احکام که در اسلام هست در جاهلیت هم بوده حالا کاری نداریم که در ادیان سابق هم بوده است.
آیا اسلام روش جاهلی را امضاء کرده یا آن عقلایی که قبل از اسلام بودند آن ها بر اساس فطرتشان به این چیزها می گفتند باید، این عقودی که در اسلام داریم مثل اجاره، عاریه، مضاربه، رهن، بیع، می بینیم قبل از اسلام هم بوده قرآن آمده و فرموده که ((احل البیع و حرم الرباء)) یعنی آن معامله ربویه را تخطئه کرده و آن را اعلام می کند که انحراف است. اما بیع مرد تنفیذ قرار می گیرد ((باید حسنه و نیکو است، باید یک معامله ای است که نظم عمومی و ثبات اقتصادی جامعه متوقف بر آن است.
اکثر معاملاتی که ما در اسلام داریم، اکثر بحث هایی که ما داریم در فقه جاهلی بوده اسلام این ها را امضاء کرده امضاء کرد یعنی چه؟ آیا اسلام روش جاهلی را امضاء کرده یا آن عقلایی که قبل از اسلام بودند آن ها بر اساس فطرتشان به این چیزها گفتند باید، این عقودی که در اسلام داریم مثل اجاره، عاریه، مضاربه، رهن بیع می بینیم قبل از اسلام هم بوده قرآن آمده و فرموده ((احل البیع و حرم الرباء)) یعنی همان بیعی که در نزد عقلا به همان مفهوم خودش بیع است اسلام هم آن را امضاء کرده و نسبت به انحرافی که در جامعه پدید آمده ((حرم الرباء)) یعنی آن معامله ربویه را تخطئه کرده و آن را اعلام می کند که انحراف است. اما بیع مورد تنفیذ قرار می گیرد ((باید)) حسنه و نیکو است، چون یک معامله ای است که نظم عمومی و ثبات اقتصادی جامعه متوقف بر آن است. بنابراین یک سری از احکام امضایی هستند و یک سری از احکام را امضاء می کنند و آن بستگی دارد به آن جامعه ای هست. اگر آن جامعه یک جامعه منحطی باشد آن عادات و رسوم و سنت هایی که بر آن جامعه حاکم باشد اکثر آن سنت ها و عادات یک سری سنت های انحرافی است. ما می بینیم آن دینی که در آن منطقه هست خط بطلان می کشد روی همه این ها و یک سری احکام جدید می آورد.
اما در بعضی از ادیان هست که می بینیم احکام کمتری می آورد. مثلاً فرض کنید حضرت مسیح (ع) در عهد جدید انجیل، یه غیر از تورات چیز دیگری ندارد و عمدتاً احکام در تورات است. عهد قدیم و انجیل به مسائل اخلاقیات پرداخته است.
الان هم مسیحیت به تورات عمل می کند هم به انجیل آن را تعبیر می کند به عهد قدیم و این را عهد جدید و محتمل است که زمان حضرت عیسی انحرافات فرهنگ آن زمان کمتر بوده، یعنی آن فرهنگی را که حضرت موسی ایجاد کرده بود اثر خودش را گذاشته بود. اسلام هم که ظهور کرد پیغمبر اکرم (ص) ایشان را هم می بینیم آن انقلاب فرهنگی را شروع کرد. در مسائلی بعدی در مسائلی که عمدتاً رابطه بنده با خداست نه رابطه اجتماعی. در رابطه بنده با خدا می بینیم یک مسائل تعبدی جدید در اسلام آمده است. اگر چه همین نماز در ادیان قبل بوده همین روزه در ادیان قبل بوده حج بوده مثلاً کتب الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم حج هم اول باری که آیه حج آمد زمان حضرت ابراهیم آمد. ما می بینیم کثیری از احکام تعبدی که ما داریم در ادیان گذشته هم بوده، اما اسلام به اعتبار این که خاتمیت دارد به نحو اتم و اکمل است. چون دینی است که بعد از آن دینی نمی آید باید جامع باشد و مانع باشد و کامل باشد. ملاحظه تمام این مسائل شده است.
در زمان حاضر امام راحل (رض) با افکار مترقی اش در ارتقاء فرهنگ عمومی چه در حوزه های علمیه چه در دانشگاه ها، دانشگاه های ما یک استاد که می آمد. اصلاً یکی از راه هایی که می گفتند فلان استاد آدم با سوادی هست این بود که یک مقدار حرف های بی دینی می زد. الحمدالله حالا بر عکس شده است. حالا هر استادی می آید و حرف های اسلامی می زند. این از حرکات امام بود که مد را از بی دینی به دین داری انتقال داد مدارس ما هم همین طور تمام مراکز آموزش ما همین طور، ایشان بزرگ ترین خدمت را به جهان علم کرد، بزرگ ترین خدمت را به حوزه های علمیه کرد. آری به راستی نعمت انقلاب، از بزرگ ترین نعمت های الهی و حرکت انقلاب از بزرگ ترین عوامل تربیتی به شمار می آید که درود خدا بر فرزند راستین علی (ع) امام فقید امت اسلامی و رهروان پاکشان و امام حاضر در صحنه زمان ما رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای که به حق از شاگردان راستین بنیان گذار جمهوری اسلامی و رهرو ایشان می باشد و از آنجایی که ایشان نیز برای هوشیاری هر چه بیشتر مردم فرمودند تهاجم فرهنگی ظالمانه تراز تهاجم نظامی است هر آینه مردم را به بیداری و انسجام بیشتری دعوت می نمایند. چرا که اساس و بنیاد غرب مبنی بر استحاله فرهنگی و بیگانه ساختن ملت ها با باور ها و ارزش های دینی و ملی خویش از طریق بمباران های تبلیغی و خبری می باشد.
تردیدی نیست که امروزه نیز مسلمانان بیش از هر چیز به آگاهی و اتحاد نیاز دارند. زیرا اگر همه با آگاهی مسائل را درک نموده و به تعبیر قرآن کریم چون بنیان مرصوص و دیوار پولادین با دشمنان مقابله کنند. بر ما لازم است از راه و آگاهی و فرهنگ عمومی ملت و بالا بردن سطح دانش و روشنگری و روشن بینی امت وارد شده و از هر طریق ممکن توطئه دشمن را خنثی کنیم. ما نیز بر آن شدیم طرق مختلف و نقش مراکز آموزشی و رسانه ها و مطبوعات و درجه اول نقش نهاد خانواده را در این امر مهم مورد بررسی قرار دهیم.
اهمیت نهاد خانواده سالم ترین جوامع بشری، امروزه سلامت و سعادت خود را رهین منت زنان و مردانی می دانند که خود تربیت یافتگان مادران و پدران زحمتکش و شایسته دیروزند. هم چنین جوامعی که در منجلاب مفاسد فرو رفته اند نیک واقفند که جمیع بدبختی های آنان از تسامح در انجام وظیفه یا تربیت نادرست پدران و مادران نشأت است.
هنگامی که انسانی قدم به عرصه حیات می نهد اصولاً عاری از هر گونه صفات محموده و مذمومه است. آفریدگار جهان خلق و خوی و خصایص گوناگونی را بلقوه در او قرار داده است و بالفعل نه نیک است و نه بد، بلکه هم چون قطعه آهنی است که می توان آن را به هر شکلی در آورد، بلکه در حقیقت کودکان هم چون نهال هایی هستند که اگر خوب پرورش یابند میوه های شیرینی خواهند داد و اگر بد پرورش یابند آینده بدی را ایجاد می نمایند.
به طور کلی می توان خانواده را مسئول تمامی مفاسد و رذایل اخلاقی جامعه دانست. اگر جامعه بخواهد خود راصلاح کند بدواً باید از خانواده شروع کند چرا که کودک آن چه را که آموخته به جامعه منتقل می کند.
اهمیت تعلیم و تربیت در مدارس مقام معظم رهبری فرموده اند: مساله فرهنگ و تعلیم، مسأله اول نظام است و برای بلند مدت هیچ چیز هیچ چیز اهمیت فرهنگ و تعلیم و تربیت را ندارد و نقش مربی و معلم در طراز اول است و مبارزه با شیاطین و قلدری عالم، سنگر مدرسه و فرهنگ تعلیم و تربیت است و دانش آموزان نو نهالی که در اختیار دستگاه های فرهنگی هستند عظیم ترین و سرشارترین ذخیره هستند و باید قدر تعلیم و تربیت و معلم و سنگر فرهنگ را بدانید و قدر این خود سازی را بدانید.
حضرت امام خمینی با شناخت عمیق از اتعمار هر لحظه بر هوشیاری مردم سفارش می نمودند:
از جمله این که آنان استعمارگران می دانند اگر نو باوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیله های استعمارگران را احساس و توطئه های همه جانبه آنان را لمس کنند در دانشگاه برای عمال استعمار، توفیق کمتری احساس می شود و لهذا در دبستان ها و قبل از ورود به دانشگاه ها در ساختن جهان استعماری، شرق و غرب برای ورود به به دانشگاه ها اهمیت خاصی قائلند اکنون بر معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاه ها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند.
برای رسیدن به ارتقاء اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان باید وسیله ای فراهم شود هم از جنبه های مادی و هم از جنبه های معنوی، که چه بسا در کسب بهترین ارزش ها و نو آوری ها شرایط روحی و معنوی کار آمدتر باشد. امام با جستجو و کشف واقعیت ها و حقیقت ها تأکید می فرمایند:
باید حس کنجکاوی و تحقیق در تمامی زمینه ها برای دانش آموزان تقویت و فرصت ابراز وجود پیدا کنند تا خودشان را باور داشته باشند. آیا زنده نگه داشتن روح توانایی و راه و و رسم استقلال، جز با اعتقاد و بها دادن به آن در تمام امور میسر خواهد شد؟
امام در رابطه با تربیت الهی می فرمایند:
مومنین آنهایی هستند که بواسطه تربیت حق تعالی و بواسطه تربیت انبیایی که مربی هستند به تربیت الهی و از ظلمت ها از همه نقیصه ها و از همه چیزی که انسان را از راه باز می دارد این ها را خارج می کند و از همه ظلمت ها به نور می کشاند. مسأله تربیت بالاتر از مسأله تعلیم است که در آیات شریفه قرآنی به آن اشاره شده است آن کسی که عالم است اما تربیت الهی نشده است آن علمش برای بشر تباهی را به هدیه می آورد. همان که انبیاء مردم را از ظلمات به نور می کشانند این معلم هم بچه را از ظلمات به نور وارد می کند و همین شغلی است که شغل انبیاء است و العلم نوراً علم نوری است که خدا در قلوب مردم او را وارد می کند و تربیت معلم هم رأس امور است چرا که جمهوری اسلامی محتاج تربیت و تزکیه است.
به فرموده حضرت امام: جمهوری اسلامی محتاج به تربیت و تزکیه است، آن علمی میزان است و آن علمی برای بشر سعادت است که تربیت در او باشد، که از مربی القاء شده باشد ازکسی که تربیت الهی شده است القاء شود به بشر یک تربیت به صراط مستقیم باشد و الا تربیت مسکو را نمی توانیم بپذیریم و تربیت واشنگتن را هم نمی توانیم بپذیریم.
امام عزیزمان فرمودند:
دانشگاه که در رأس امورهست و تقدیرات یک کشوری مقدرات یک کشوری بسته به وجود آنهاست، باید جدیت کنند که روی خودشان را از غرب وشرق بر گردانند و به صراط مستقیم، به سوی کعبه آمال به سوی خداوند تبارک و تعالی توجه کنند و جوانان را بسازند برای آتیه این کشور.
امام عزیزمان در رابطه با سخنانشان اصرار می ورزیدند:
آن چه که دانشگاه در یک کشوری نقش دارد از امور مهمه ای است و نقش بزرگی دارد که این نقش بزرگ را اگر ایفا کند به طور صحیح ایفا کند کشور را به مقصد اعلاء خودش می رساند.
رهبر معظم انقلاب هم به پیروی از فرامین حضرت امام فرمودند:
دانشجویان و دانش آموزان جوان باید همراه با تقویت بینش سیاست قدرت تحلیل خود را با تربیت دینی بسازند و حکم الهی را در محدوده شخصی خویش به اجراء در آورند. اهمیت دادن جوانان به نماز، دعا، و توجه به خدا آنا را پولادین خواهد کرد و این همان چیزی است که آمریکا از آن می ترسد.
در وصیت نامه حضرت امام نیز به سفارشات موکد ایشان در این باره بر می خوریم:
بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است که در همه اعصار نگذارند عناصر فاسد دارای مکتب های انحرافی و یا گرایش به غرب و شرق در دانش سراها و دانشگاه ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکل پیش نیاید و اختیار ازدست نرود.
وصیت اینجانب به جوانان عزیز دبیرستانی ها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام کنند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشند.
شما الان یک نهال کوچکی هستید که ارتباطتان تازه است و الان شروع شده است یک پرورش صحیح که از دانشگاه وقتی بیرون می آیند مستقل در فکر باشند مستقل در عمل باشند تحت تأثیر الگو های غربی و شرقی نباشند خدمت گزار کشورشان باشند نه خدمت به دیگران بکنند.
امروز فضلا و مدرسین علوم اسلامی طریقه سلف صالح را حفظ و افکار خود را برای هر چه پر بارتر کردن فقه و تفسیر و فلسفه و سایر علو م اسلامی به کار برند و شاگردان خود را برای همین مقصد الهی هدایت کنند و اساتید و دانشمندان دانشگاه ها هم خود را در مسائل علمی مختلفی که یک امت به آن ها احتیاج دارد صرف نموده و استقلال علمی و فرهنگی را پی ریزی نمایند تا پس ازمدتی به خواست خداوند متعال در سایه کوشش و به کار انداختن افکار عالیه خود و اعتماد به نفس احتیاج علمی دانشجویان عزیز را آن گونه بر آورند که از رفن به خارج مستغنی شوند و این امری است شدنی.
نقش تبلیغات: اگر به مسأله تبلیغ توجه کنیم در می یابیم یکی از عوامل تربیت و معرفی ارزش ها و نیروی باز دارنده از زشتی ها تبلیغات اسلامی است که گاهی به شکل و خطابه یا نصیحت و اندرز و زبانی با عنوان امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی مطرح می شود. آن چه ما از تبلیغ منظور داریم تبلی اقتصادی تخدیر و یا بر افروختن احساسات و خاموش کردن عقل نیست بلکه غرض، ارشاد و هدایت مردم و تحریک آن ها برای ارتقاء یافتن و بالا آمدن است.
اهمیت تبلیغ و نقش وسایل ارتباط جمعی: اهمیت محیط اجتماعی در رشد و تکامل انسان و هدایت استعداد های فردی در جهات مشخص در تمام ادیان و اغلب مکاتب روان شناسی و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار گرفته است. اصولاً یکی از جنبه های رشد اجتماعی درک ارزش های حاکم بر جامعه و انطباق رفتار های خود با این ارزش ها می باشد.
رادیو و تلویزیون را می توان در ردیف وسایل و ابزار نیرومندی دانست که اگر چنان چه به شکل صحیح و حساب شده ای از آن ها استفاده شود بخشی از مشکلات آموزشی را حل می کند به قولی رادیو تلویزیون را باید منند پل ها و جاده ها جزو وسایل عمومی تلقی کرد و بایستی علاوه بر استفاده های آنی و مقطعی برای هدف های در از مدت در میان تکنیک های جدید ارتباطی رادیو وسیل مناسبی خصوصاً برای کشور های جهان سوم محسوب می شود. به نظر می رسد این وسیله به قدر کافی در زمینه تعلیم و تربیت بکار نرفته است و ظاهراً مردم مجذوب وسایل دیگری شده اند که شهرت و کارآیی بیشتری دارند از جمله ماشین های پیشرفته ، کامپیوتر، ویدئو و تلویزیون.
وسیله جدیدی که در زمین تعلیم و تربیت فردی وجود دارد نوار های ویدیو است که دستیابی به برنامه ها را سرعت بخشیده است. تلویزیون آموزشی کانادا یکی از پیش قراولان تهیه و فروش برنامه های آمزشی در دنیا می باشد. در حال حاضر رادیو و تلویزیون آموزشی سوئد به تولید و پخش برنامه ای آموزشی قبل از دبستان تا مدرسه و آموزش عالی و آموزش بزرگسالان با بر خورداری از تسهیلات آموزشی می پردازد.
در کشور انگلستان رادیو و تلویزیون بی بی سی در زمینه های آموزشی برنامه هایی تهیه می کند و به عنوان همکار دانشگاه آزاد در آموزش نقش مساوی دارد. در کشور روسیه تلویزیون آموزشی در سراسر خاک این کشور فعالیت می کند. در کشور ژاپن نیز از وسایل و ابزار پیشرفته تکنیکی در امر آموزش استفاده می شود. در کنار هر تخته سیاه بزرگ یک دستگاه ویدیو تعبیه شده است که در تدریس علوم مختلف و آموزش های گوناگون مورد استفاده قرار می گیرد.
در این رابطه نیز امام عزیز فرموده اند:
رادیو و تلویزیون یک دستگاه آموزشی است باید دستگاه ها به طور مسالمت به طور صحیح و به طور سلیم اداره کرد.
آن چه در نظرات امام حائز اهمیت است اشاره ایشان به رادیو و تلویزیون به عنوان دانشگاه عمومی است که در سخنان دیگری در این رابطه نقش رسانه ها و مردم را به حکم معلم و شاگرد معرفی نموده و اشاره داشتند که:
نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمان های ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینی باشند که مملکت و جوانان را تربیت می کنند. در هر صورت تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را و باید خدمت کنند به ملت.
بر اساس گفتار امام:
رادیو تلویزیون دانشگاه اخلاقی و رفتاری مردم جامعه می باشد که با ارشادهای بجا و راهنماییهای خوب می تواند جامعه را به سوی تکامل سوق دهد.
نقش مطبوعات و رسالت اهل قلم نویسندگان و هنرمندان:
بعضی از روزنامه نویسان و ادیبان که ضمیر و باطن خود رابه استعمار فروخته باشند در راه خیانت و ویران کردن مبانی اخلاقی و معنوی ما گام بر می دارند و با فتنه انگیزی ها جوانان کشور های اسلامی را به سوی فساد و بدبختی می کشانند. خصوصاً با انتشار مطالب بی پایان و نوشتن رمان ها و داستن های دیوانه کننده ای افکارو روان را آلوده می سازند و این یکی از مصادیق مفهوم تهاجم فرهنگی است.
آزادی:
البته اسلام هم با آزادی موافق است؟ چه نوع آزادی بهتراست؟ این سخن را ازکلام امام بشنویم که فرمودند:
مسأله دیگر مطبوعات است و مطبوعات هر کشوری نقش اساسی را در ایجاد جوی سالم و یا نا سالم دارند من بارها گفته امه مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند و آزادانه مطالب را بنویسید ولی توطئه نکنید. روزنامه ها آزادند مطالب را بنویسند مسائل بنویسند اما آزاد هستند که اهانت مثلاً به مقدسات مردم بکنند؟ آزادند که فحش به مردم بدهند؟ همچو آزادی نمی تواند باشد آزادی توطئه نمی تواند باشد اگر یک روزنامه های توطئه بر ضد مسیر ملت می خواهد بکند با نوشتن چیزهایی که بر خلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهایی که بر مسیر ملت است اگر بخواهد توطئه کند و راهی برود که دشمنان یک ملت آن راه را می روند ترویج بکند اگر این طور باشد این طور آزادی ها را ملت نمی تواند بپذیرند. من بار دیگر از مطبوعات سراسر ایران می خواهم که بیایید دست در دست یکدیگر نهید و آزادانه بنویسید ولی توطئه نکنید امید است که در خدمت خدا و مردم در آئید.
امام راحلمان تأکید داشتند من به شما عرض می کنم که قلم ها و قدم ها و شیطنت ها دنبال این هستند که نگذارند شما ادامه بدهید به این چیزی که مشغول شدید. مطبوعات به فرموده امام: باید منعکس کننده آمال و آرزوی ملت باشد مسائلی را که ملت می خواهند منعکس کند. رهبر معضم انقلاب نیز استفاده مطبوعات را در بهره گیری سطح دانش و ارتقاء فرهنگ عمومی و آگاهی مردم و بینش و روشنفکری و روشن بینی بسیار مهم و موثر بر شمردند و با اشاره به آزادی مطبوعات وظایف مطبوعات را نیز به تمامی جامعه مطبوعاتی متذکر شدند تا مبدا خدای نا خواسته مرتکب فسق مطبوعتی گردند و هم چنین بهره گیری از به کار گرفتن تمامی استعاره ها و امکانت مادی و معنوی در راه این بسیج عمومی را بسیار لازم بر شمردند.
امیدواریم در پناه امام زمان همه قلم به دستان و هنرمندان در راه احیاء و ارتقاء و آگاهی ملت ایران و تمامی مسلمانان دنیا مجدانه بکوشند و مظلومین زمین را از یوغ استعمارگران جهان آگاهانه برهانند.
.
انتهای پیام /*