بازشناسی مفهوم قدرت در اندیشة سیاسی امام خمینی(س)
پژوهشگر: سیدعبدالحسین حجت زاده
رشته، مقطع و محل تحصیل: اندیشه سیاسی در اسلام، دکتری/ ۱۳۸۷، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
استاد راهنما و استاد مشاور: عماد افروغ، محمد علی فتح اللهی
چکیده: رساله حاضر با عنوان «بازشناسی مفهوم قدرت در اندیشة سیاسی امام خمینی» به بررسی دیدگاههای امام خمینی در خصوص قدرت مشروع، ولایتفقیه و مردمسالاری دینی (و پیوند میان دموکراسی و تئوکراسی) میپردازد. برخی از پرسشهای این پژوهش عبارتند از: مبانی و لایههای زیرین اندیشه سیاسی امام ره در زمینة قدرت کدامند؟ شرایط و حدود قدرت ولی فقیه در جامعه کدامند؟ امام خمینی چه برداشتی از مفهوم دموکراسی داشتهاند؟ در راستای پاسخ به پرسشهای مذکور، با تاکید بر لایههای زیرین اندیشة امام و نگرش صدرایی ایشان به مقوله سیاست و قدرت، در سه فصل به بررسی آنها پرداختیم: مدخل (کلیات نظری پژوهش) فصل 1. مبانی نظری قدرت از دیدگاه امام خمینی؛ فصل 2. مفهوم قدرت در اندیشة ولایتفقیه؛ فصل 3. دموکراسی و قدرت در اندیشة امام خمینی.
مشروعیت قدرت سیاسی در اندیشه امام خمینی(س)
پژوهشگر: محمدصادق نصرت پناه
رشته، مقطع و محل تحصیل: معارف اسلامی و علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ ۱۳۸۶، دانشگاه امام صادق(ع)
استاد راهنما و استاد مشاور: غلامرضا خواجه سروی، جلال درخشه
چکیده: در مورد مشروعیت قدرت سیاسی، نظام های اجتماعی و نظام رسمی حاکمیت و دیگر مقولات اجتماعی در اسلام، تفاسیر متعددی صورت پذیرفته است که از جملة آن ها می توان به «مشروعیت مردمی قدرت سیاسی» و «مشروعیت الهی قدرت سیاسی» اشاره نمود. در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه از یک سو شاهد تأکید ایشان بر لزوم تبعیت از اسلام در تمام امور و از سوی دیگر، شاهد به رسمیت شناختن و میزان دانستن رأی مردم در تصمیم گیری اجتماعی (حتی در انتخاب ولی فقیه) می باشیم. این تحقیق بر آنست تا ضمن بررسی دیدگاه های «حاکمیت و مشروعیت الهی قدرت سیاسی»، «حکومت اسلامی» و «حکومت دموکراتیک» که تفاسیر مختلفی از مشروعیت قدرت سیاسی در اندیشه امام راحل می باشند، در پاسخ به این سؤال که «مشروعیت قدرت سیاسی (حاکمیت) در اندیشة حضرت امام خمینی رحمه الله علیه ، با توجه به مبانی اندیشه سیاسی ایشان بر چه پایه ای استوار است؟» فرضیه الهی-مردمی بودن مشروعیت قدرت سیاسی در اندیشة امام خمینی رحمه الله علیه را به اثبات رسانده و نشان دهد که مشروعیت قدرت سیاسی در اندیشة ایشان در دو سطح به اثبات می رسد: 1. در مقام تعیین اصول، مبانی و مفروضات حرکت ها، قدرت ها و حاکمیت، مشروعیت این امور بایستی مبتنی بر آموزه های اسلامی باشد. 2. در مقام تنظیم تناسب ها، گردش کار قدرت و تعیین مصادیق موارد مزبور، مشروعیت امور فوق باید مبتنی بر رأی عمومی در قالب رجوع به اکثریت باشد.
ساخت قدرت سیاسی از منظر امامخمینی و آیتالله خامنهای
پژوهشگر: حسین راد
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ ۱۳۸۷، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
استاد راهنما و استاد مشاور: محمدرحیم عیوضی، احمد دوستمحمدی
چکیده: هدف پژوهش بررسی ساختار قدرت سیاسی و جایگاه مردم از منظر امامخمینی(س) و آیت ا... خامنهای است. براین اساس هر دو صاحب نظر قدرت سیاسی را توانایی ای می دانند معنوی که قابلیت، کنترل امیال و خودسازی را در بر دارد و قدرت فی نفسه بد نیست، بلکه صاحب قدرت می بایستی شایستگی کسب چنین قدرتی را داشته باشد، هردو منشاء قدرت سیاسی را الهی می دانند و بدون توجه به قدرت مطلق خداوند تبارک و تعالی هیچ قدرتی را دارای معنا و مفهوم نمی یابند، منبع قدرت سیاسی دارای دو عامل معنوی و مادی است و قدرت را بالذات بد و منفی نمی دانند بلکه صاحب قدرت می بایستی شایستگی و لیاقت کسب قدرت را داشته باشد، صاحب قدرت می بایستی از تهذیب و معنویت خاص برخوردار باشد تا بتواند اهداف الهی را دنبال نماید، لذا هدف قدرت سیاسی تثبیت حقانیت و استقرار نظام حق است، که در جنبه مادی رفاه مادی در سایه اسلام و مقررات اسلامی بیان می شود و در جنبه معنوی پرهیزگاری و عدالت و رشد معنوی مردم هدف است.
قدرت در اندیشه سیاسی امام خمینی(س)
پژوهشگر: علی فلاح زاده
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ 1380، مرکز آموزش عالی تربیت مربی عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
استاد راهنما و استاد مشاور: آیت قنبری، محمداسماعیل خدادادی
چکیده: بررسی قدرت از دیدگاه سیاسی امام خمینی مسأله این پژوهش توصیفی بود. و پس از بررسی تئوری های موجود در رابطه با قدرت اعم از مارکسیستی و لیبرالیستی و رژیمهای توتالیتری و اسلامی و قدرت در تئوری ولایت مطلقه فقیه، که بوسیله حضرت امام وارد ادبیات سیاسی جهان شد، پیدایش و شکلگیری تفکر قدر سیاسی در زندگانی حضرت امام از لحاظ خانوادگی و اساتید ایشان و تجربههای که از نهضت تنباکو، مشروطیت، انقلاب 1920 عراق و نهضت جنگل کسب نمودهاند را مورد بررسی و منشاء قدرت را از خداوند متعال میدانسته و پشتیبانی مردم را برای تحقق قدرت سیاسی شرط اساسی میدانستند. ایشان در عین حال که به ولایت انتصابی ولی فقیه باور داشتند منشاء قدرت سیاسی، را بر اساس اعتقاد وایمان و محبت به خدا، در جامعه ترویج دادند. و با پشتیبانی مردم آن را به فعلیت در آوردند ساختار قدرت سیاسی در نزد امام علاوه بر این که از تجربیات غرب نظیر تفکیک قوا و نهادهای قدرت سیاسی که توسط مردم به وجود میآیند، نظیر ریاست جمهوری و پارلمان، استفاده شد. و به شیوههای مختص به حکومت اسلامی نظیر حاکمیت بر قلوب و ایجاد قدرت با تکیه بر معنویات و میکانیزمهای درونی مورد توجه قرار گرفته است. به همین خاطر سیره امام خمینی در امور سیاسی برای دانشمندان علوم سیاسی غرب تجربه جدیدی است. از دیدگاه امام کنترل قدرت سیاسی به شیوه انجام میگیرد یکی کنترل قدرت سیاسی از بیرون که همان شیوه مهار و تحدید قدرت سیاسی به وسیله قانون اساسی و احزاب و مردم میباشد که در نظامهای سیاسی جهان با مدلهای دموکراسی رایج است و آنچه وجه تمایز کنترل قدرت در دولت اسلامی است کنترل درونی صاحبان قدرت است که تقوی و عدالت و ویژگی قوانین و احکام الهی هر شخصی را از جمله صاحبان قدرت را از ظلم و ستم و تعدی بر دیگران باز میدارد. با توجه به بررسیهای انجام شده فرضیه قدرت در اندیشه امام خمینی دارای منشاء الهی است و ابزاری برای سعادت و کمال فرد و جامعه محسوب میشود به تأیید رسیدو این مسئله که قدرت در اندیشه سیاسی امام خمینی چه منشاء و ویژگیهای دارد در حد امکان پاسخ داده شد.
مبانی مشروعیت قدرت سیاسی از نظر امام خمینی(س)
پژوهشگر: حمید رضا گردشتی
رشته، مقطع و محل تحصیل: الهیات و علوم اسلامی، کارشناسی ارشد/ ۱۳۸۹، دانشگاه پیام نور، دانشکده الهیات و علوم اسلامی
استاد راهنما و استاد مشاور: محمد حسینی، محمد صدری
چکیده: یکی از بنیادیترین اصول اندیشه اسلامی تلائم و تعامل وثیق میان اسلام و سیاست می اشد. این مسئله از سه منظر اصول سیاست در قرآن، غایات و اهداف بعثت انبیاء و سیره سیاسی معصومین(ع) قابل بررسی و استناد است. از همین روی تأسیس حکومت اسلامی اعم از دوران حضور معصوم و یا عصر غیبت ایشان از بدیهیترین مؤلفههای منطق سیاسی در تفکر شیعه است. تئوری ولایت فقیه پارادایم دولت اسلامی در عصر غیبت و در میان فقهای شیعه بوده است که در این گفتمان از صدور دوران مذکور تا عصر امام خمینی و در تعامل با دادههای محیطی منظور و در دوران ایشان به یکی از بالندهترین شقوق گفتمانی خویش نائل گردیده است. در این تئوری و از منظر امام(س) عمده دلیل اثبات شأن ولایی فقها ادله نقلی بوده که با التفات به اطلاقات موجود در آن ایشان قائل به ولایت مطلقه برای فقیه می باشند. در این چارچوب نظری جمهوریت در کنار اسلامیت و در حوزه منطقه الفراغ و ما لانص فیه تعریف و بافتهای سازندهی آن عناصر سهگانه مردانه، زنانه و اقلیتهای دینی مسیحی، کلیمی و زردشتی می باشند.
کنترل قدرت و نظارت بر حاکمان از دیدگاه امام خمینی(س)
پژوهشگر: آیت اله عبدپور
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی/ 1384، قم، موسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع)
چکیده: دانشگاه باقرالعلوم قم در جهان کنونی نگرش ها و دیدگاه های گوناگونی نسبت به قدرت وجود داشته و دارد اما از دیدگاه امام خمینی قدرت ذاتا خیر و کمال می باشد و قدرت سیاسی را هم به لحاظ منشا و خاستگاه و هم به لحاظ غایاتی که تحقق آن ها در گرو وجود قدرت است، ضرورتی همیشگی می داند. مهمترین این غایت ها تهذیب نفوس و تامین سعادت انسان هاست. از دیدگاه حضرت امام خمینی حاکمان حقیقی در مرحله اول انبیا و ائمه نعصومین و در زمان غیبت، فقهای عادل هستند که با استمداد از نیروهای درونی خویش، قدرت سیاسی را در بستر حقیقی آنان به جریان می اندازند. از دیدگاه امام خمینی قدرت کنترل نشده مفاسد شکننده و ویران کننده ای برای جامعه بدنبال خواهد داشت از اینرو ایشان کنترل قدرت و نظارت بر حاکمان را امری ضروری می داند و از نظر ایشان مهار قدرت و نظارت بر حاکمان از دو راه امکان پذیر است. یکی کنترل درونی و دیگری کنترل و مهار بیرونی در کنترل درونی تاکید ایشان بر صفات و ویژگی های اخلاقی صاحبان قدرت می باشد که از جمله آنها عدالت و تقوی می باشد و کنترل و مهار بیرونی قدرت را هم از سه راه مورد تاکید و سفارش قرار می دهد یکی از راه امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت یا همان نظارت همگانی و عمومی و یکی هم از طریق مشورت حاکمان و زمامداران و دیگری از راه کنترل و مهار نهادی و قانونی می داند که نهادهای قانونی در چارچوب وظایفشان زمامداران و حاکمان را مورد کنترل و نظارت قرار دهند.
مشروعیت قدرت در اندیشه سیاسی اسلام(شیعی) از منظر امام خمینی و از دیدگاه لیبرال دمکراسی(توماس هابز)
پژوهشگر: فریبرز سلیمی
رشته، مقطع و محل تحصیل: اندیشه سیاسی، کارشناسی ارشد/ ۱۳۹۰، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
استاد راهنما و استاد مشاور: داود مهدوی زادگان، موسی نجفی
چکیده: بحث ولایت فقیه و منشاء آن و اینکه با چه معیاری بپذیریم که در عصر حاضر فقیه می تواند در جایگاهی قرار بگیرد که مبین ولایت رسول خدا(ص) و ائمه اطهار باشد و آیا سرسپردن به چنین ولایتی با اصول مترقی جهان امروز همچون حق مردم در تعیین سرنوشت خود و اعتبار رأی مردم به عنوان منبع مشروعیت قدرت سازگار است؟ آیا قائل شدن به ولایتی آسمانی و مأورایی برای فقیه نوعی تحمیل بر بشر نیست؟ آیا اصولاً اسلام برای نوع بشر در این حوزه حقی قائل است یا نه؟ و اگر قائل است این حق چگونه و به چه صورت متجلی می شود؟ اینها و دهها پرسش دیگر از این دست سؤالاتی است که ذهن هر پژوهشگری که بخواهد در فقه سیاسی و مبانی ولایت فقیه مطالعه کند را در ابتدا کار خود جلب میکند. هر چند به تمامی سؤالات فوق الذکر پاسخهای متنوع و متعددی داه شده است اما همچنان باب این مباحث در ذهن بسیاری از اهل فکر و تأمل باز است. در این پایاننامه تلاش شده تا نگاهی گذرا به پاسخ ابهامات موجود داشته باشیم و دریچهای هر چند کوچک رو به حقیقتی بزرگ باز کنیم. در این جهت با عنایت به اینکه دیدگاههای مادی گرایانه غربی از یک منشأ سرچشمه میگیرند و در ماهیت شبیه یکدیگرند لذا یکی از فلاسفه سیاسی غرب از جمله توماس هابز در خصوص قدرت و مشروعیت آن مورد بررسی قرار گرفته است.
ولایت فقیه، قدرت و نظارت از دیدگاه امام خمینی(س)
پژوهشگر: محمد باوی
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ ١٣٧٦، دانشگاه شهید بهشتی
استاد راهنما و استاد مشاور: باقر حشمت زاده، داود فیرحی
چکیده: در این نوشتار پرسش اصلی این است که حضرت امام ،برای جلوگیری از سو استفاده ولی فقیه از قدرت چه ساز و کاری را پیشنهاد می کند؟ آیا بر ولی فقیه نظارتی قابل اعمال است ؟ برای پاسخ گفتن بدین پرسش در بخش اول پایان نامه دو نگرش سنت گرایانه و نوگرایانه درباره قدرت و مهار آن از یکدیگر بازشناخته شده است ، بخش دوم به بررسی نظریه حضرت امام بر اساس نگرش عرفانی - اخلاقی خود،قدرت را ذاتا خیر و کمال و منشا فساد را عدم تهذیب نفس می داند. بنابراین حاکم باید عادل باشد تا از قدرت سو استفاده نکند .با این حال حضرت امام ،با فرض وجود فاصله ای میان ولی فقیه و نهاد دولت، نظارت بر آن را از سوی مردم ممکن و لازم می شمارد. بنابراین حضرت امام ضمن آنکه همانند سنت گرایان راس هرم سیاسی را از دسترس نظارت بیرون می داند، با تفکیک میان جایگاه ولی فقیه و نهاد دولت، به مانند نوگرایان، امکان نهادینه شدن قدرت سیاسی و نظارت بر آن را فراهم می سازد.
.
انتهای پیام /*