پرتال امام خمینی(س): هفتم تیرماه سال ١٣٦٠، یادآور شهادت دکتر بهشتی، یار دیرین امام خمینی(س) و رئیس قوه قضائیه است. از این رو به پاس خدمات ارزنده و جان فشانی ٧٢ تنی که در این روز به شهادت رسیدند، ٧ تیر به نام روز قوه قضاییه (هفته قوه قضائیه) ثبت شد. بر اساس متن قانون اساسی، از جمله مهمترین وظایف خطیر این قوه، برپایی عدالت است. همچنین وظایفی مثل احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع، نظارت بر حسن اجرای قوانین، کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام و اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین از جمله وظایف قوه قضاییه به شمار می رود. امام خمینی(س) در سخنرانی های متعدد با قضات و مسئولان قضایی کشور، آن ها را به اجرای صحیح اصول اسلامی دعوت کرده است. در ادامه بخشی از ٢٠ سخنرانی بنیان گذار کبیر جمهوری اسلامی ایران در جمع مسئولان قوه قضائیه می خوانید:
۱)« ... مسئله قضاوت یک مسئله بسیار خطیری است. شماها که قاضی هستید، بسیار برایتان خطرناک است. اگر ملاحظه روایات کرده باشید، میبینید که مسئله چقدر مشکل است. شما با اعراض مردم، با جان مردم، با اموال مردم، سروکار دارید. چنانچه خدای نخواسته به طور دقیق؛ به طور شایسته عمل نشود، علاوه بر مسئولیت شرعیه نسبت به اصل قضیه، یک مسئولیت بزرگتری هم هست. و آن این است که شما قاضی در جمهوری اسلامی هستید، و ممکن است که جمهوری اسلامی در خطر بیفتد؛ یعنی وِجهه اش یک وِجهه ناشایسته ای بشود. شما میدانید که الآن اشخاص مختلف با اغراض شیطانی در صدد این هستند که این چهره اسلامی جمهوری را مُشوَّه کنند. یکی از راههای مشوَّه شدن، همین دادگاه هاست که اگر خدای نخواسته در دادگاهها یک امر خلافی واقع بشود، این فقط به دادگاه صدمه نمیزند، به جمهوری فقط صدمه نمی زند، به اسلام ضربه میزند؛ صدمه، صدمه به اسلام است.» (صحیفه امام، ج ۱۰، ص:۲۷۱)
۲)«... مسئله قضا هم که میدانید چقدر مسئله مهمی است در شرع. سروکار شما با چه چیزهایی هست که همه حیثیت اشخاص در دست شماست. باید البته با کمال احتیاط، و با کمال قدرت. هم احتیاط باید در کار باشد؛ هم قدرت باید در کار باشد. کسی که مجرم است باید به جزای خودش برسد و توصیه از احدی قبول نباید بشود. من این را کراراً گفته ام، اگر از من توصیه برای کسی آمد، از دفتر من برای کسی توصیه آمد، از کسانی که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضی نباید تحت تأثیر کسی باشد. قاضی آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یکوقت توصیه بحقی است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیه بحق را رسیدگی بکنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگی بکنید. اگر خدای نخواسته یک توصیه ای است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد. در هر صورت قاضی مستقل است و خودش باید نظر بدهد؛ لکن خدا را شاهد ببیند. این قلمی که دست میگیرد قلمی است که ممکن است که آبروی یک مُسْلِمی را از بین ببرد؛ و ممکن است احقاق حقی بکند. و همین طور در همه امورباید خدای تبارک و تعالی را ناظر و حاضر ببینید» (صحیفه امام، همان، ص:۲۷۳)
۳)«... یکی از علمای شیراز، علمای محترم شیراز، به من کاغذ نوشت- دیروز، پریروز بود- نوشته بود که در این دادگاهها و در این چیزها راجع به این مسائل، مثل مسائل فحشا، خیلی زود حد زده میشود و ملاحظه حدود و جهات شرعیاش نمی شود، و شما یک فکری بکنید. خوب، حالا که آقایان تشریف دارند اینجا، بهترین موقعیت حالاست که ما بگوییم که اینطور امور را سرسری نگیرید. یا از باب اینکه این امور مربوط به انقلاب نیست، گوش نکنید به حرف و کنار بروید، هیچ کاری به آن نداشته باشید. یا اگر مبتلا شُدید، روی موازین شرع، به آنطوری که شارع مقدس فرموده است؛ نه اینکه حالا چون انقلاب است ما هرکس را دلمان خواست بزنیم، هرکس را دلمان خواست شلاق بزنیم، هرکس را دلمان خواست حبس بکنیم، هرکس را دلمان خواست خدای نخواسته اعدام بکنیم. مسئله اینها نیست، مسئله اعراض مسلمین است [که] باید حفظ بشود این اعراض، مجرد اینکه یکی آمده میگوید که فلان، فلان کار را کرد، خوب، اولًا این «عادل» است که این را میگوید؟ بیست نفر هم بگویند اعتنا نمیشود کرد. باید «عادل» باشد، روی موازین شرع «عدالت» داشته باشد، تا اینکه از او شهادت قبول بشود. و الّا فرض کنید ده نفر آدمهای غیر ثابت العدالة [هم بیایند] یکوقت این است که شهرت همچو هست. اما یک همچو شهرتی امکان ندارد راجع به این امور مخفی. این یک امر مخفی است. این امور مخفی را یک همچو شهرتی [احتمال] ندارد. راجع به دزدی که رفته است سرِ گَردنه دزدی کرده آنجا ممکن است یکوقت شهرت پیدا بکند؛ اما راجع به این فَحشایی که بسیار در جاهای مختلف این کارها انجام میگیرد.» (صحیفه امام، ج ۱۲، ص : ۲۷۴)
۴)«... قضاوت در اسلام که حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللَّه، دو صورت دارد: یک صورت قضاوتی که قاضی مستقل در قضاست. یعنی قاضی که در اسلام استقلال قضایی دارد، شرایط سنگینی دارد که من در ایران افراد کمی را سراغ دارم که حائز چنین شرایطی باشند. مجتهد عادل بر جهات قضا که در همه جهات بی طرف باشد.
پیش او رئیس جمهور و یک کارگر ساده فرق نکند. این از اموری است که قاضی مطلق باید دارا باشد. و من هم کم سراغ دارم. یعنی در حوزه های علمیه هم کم سراغ دارم...» (صحیفه امام، همان، ص: ۲۱۳)
۵)«... یک قسم از قضاوت هم در شرع هست که قضاوت قاضی مستقل نیست، و قاضی را جعل میکنند. در قسم اول، قاضی مجتهد جامع الشرایط است، و لازم نیست که هیچ کسی او را نصب کند. ولی در قسم دوم، در بعضی از احوالی که قضاوت زیاد است و افراد به آن زیادی نیستند که بتوانند همه مراکز قضاوت را قاضی واجد همه شرایط گذارند، و قاضی واجد شرایط کم است، در این صورت فقیه مجتهد عادل اشخاصی را که مورد اطمینان هستند، که اجتهاد را نمیدانند ولی از روی کتابهایی که در این باب نوشته شده است میتوانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمینان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند، اینها را فقیه نصب میکند که قضاوت کنند. این قضاوت هم در اسلام از این جهت، این آقایان بعد از آنکه اشخاص را پیدا کردند مورد اطمینان و مطلع بر موازین قضا، ولو از راه تقلید باشند، آن وقت جعل قضاوت برایشان میکنند، و از طرف من هم مجازند که جعل قضاوت بکنند تا قضاوت شرعی بشود.» (صحیفه امام، همان، ص: ۲۱۴)
۶)«... میدانید که جمهوری ما اسلامی است. و اگر قضاوتش که در رأس آن تقریباً واقع است اسلامی نباشد، ما نمیتوانیم به جمهوریمان، جمهوری اسلامی بگوییم، و این باز جمهوری غیر اسلامی میشود. جمهوری اسلامی باید همه نهادهایی که دارد اسلامی باشد. و از همه مهمتر قضا و قضاوت است، که باید روی موازین اسلام باشد. امیدوارم آقایان با کمک همه اقشاری که در این امر اطلاع دارند، مشغول کار شوند و این کار را بکنند.» (صحیفه امام، همان، ص: ۲۱۵)
۷)«... از جمله اصلاحات همین اصلاحات قضاوت است. قضاوت در اسلام نمیشود دست اینها باشد؛ دست این جمعیتی که حالا هست. کدام یکی اینها قاضی اسلامی هستند؟ کدام اینها؟ شما تشخیص میدهید که اینها قضاوت به آن ترتیبی که اسلام گفته قضاوت، قضاوت بکنند؟ حالا ما میگذریم از خیر اینکه مجتهد جامع الشرایط [باشند]، ما به اندازه این، قضات نداریم. به اندازه احتیاج نداریم. اما اشخاصی باشند که توجه داشته باشند به قضاوت اسلامی. بتوانند بفهمند این مقدار ولو از روی تقلید بتوانند بفهمند که قضاوت چه است. وضع قضاوت اسلامی چیست. اگر ما بخواهیم مسامحه کنیم در قضاوتش، در پاکسازی آنجا مسامحه بکنیم، تا آخر ما گرفتار هستیم. قضاوتمان گرفتار است.- عرض میکنم که- ارتشمان هست. همینطور همه سازمان ما هست. ما باید از حالا به بعد اینطور رفتار نکنیم که تا حالا کردیم. تا حالا خطا کردیم. این خطا را باید جبران بکنیم. و باید با کمال قدرت تمام این کارها عمل بشود. و ما با هیچ کس قوم و خویشی نداریم. ما مطیع اسلام هستیم و احکام اسلام را میخواهیم جاری بکنیم.» (صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۵۱)
۸)«... قوّه قضاییه، که در اسلام آنقدر در آن اهتمام شده است و حکم را یا نبی یا وصی نبی باید متصدی بشود و اگر غیر نبی و وصی نبی- سفارش شده از طرف نبی اکرم- باشد، آن ثالث میشود شقی، قوّه قضاییه ما هم به دست یک اشخاصی افتاد که من گمان نمیکنم در تمام افرادی که متصدّی قضا بودند، یک نفرشان صالح باشد. اگر گفته میشود که در بین اینها یک اشخاصی بودند که- مثلًا- یک قدری متدیّن بودند، لکن صالحیّت برای قضا غیر از تدیّن است؛ امر مهمی است که شاید در اسلام کمتر چیزی مورد توجه بوده است مثل قوّه قضاییه. نکته اش هم معلوم است؛ برای اینکه در دست قوّه قضاییه، همه چیز ملت است؛ جان مردم است، مال مردم است، نوامیس مردم است، همه در تحت سیطره قوّه قضاییه است و قاضی چنانچه- خدای نخواسته- نالایق باشد، ناصحیح باشد، این در اعراض و نفوس مردم سلطه پیدا بکند، معلوم است چه خواهد شد. از این جهت، من به ملت ایران تبریک میگویم که در این زمان، نه قوّه مقنّنه یک قوّهای است که لیستش را داده باشند و تعیین کرده باشد کسی آنها را، خود آنها منتخب از طرف ملت هستند و ملت بدون اینکه کسی تحمیل به آنها بکند، اینها را تعیین کرده است و هر کدام هم که ناصالح بودند، خود مجلس کنار گذاشته است. بنابراین، قوّه مقنّنه ما قوّه ای است که صالح است و اکثر افرادش، افراد متعهد هستند و همه شان از همین جمعیت ملت هستند و از آن کاخ نشینها نیستند. قوّه قضاییه هم معلوم است که یک نفر از آن اشخاصی که طاغوتی باشند در اینها نیست و همه اهل علمی هستند که با زندگی طلبگی امرار معاش کردهاند و در متن جامعه بوده اند و از گرفتاریهای جامعه اطلاع دارند و گرفتار بودهاند خودشان هم. اینها میتوانند که به درد مستضعفین برسند.» ( صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۱۱۲)
۹) «... باید عرض کنم که این قضاوت در اسلام بسیار اهمیت دارد و بسیار خطرناک است. اهمیت دارد که تمشیت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اینها با دست اینها باید بررسی بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پیدا بکند و خطرناک است؛ برای اینکه چنانچه- خدای نخواسته- حکم برخلاف ما انزَلَ اللَّه باشد، ولو در دو درهم،عَلی حَدِّ الکُفْر و قاضی عَلی شَفیرِ جَهَنَّم . بسیار خطرناک است، لکن امری است که واجب کفایی است و باید تکفل کرد. هر یک از اشخاصی که متصدی هستند اگر مجتهد عادل باشند، مستقلًا میتوانند و چنانچه مجتهد نباشند، آنها به تعیین مجتهد- در یک زمانی که ما فاقد هستیم، افرادی که تمام جهات را مستجمع باشند، با تعیین مجتهد- تصدّی میکنند. نباید از کاری که اهمیت دارد شانه خالی کرد.» (صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۱۱۳)
۱۰) «... از مهماتی که باید عرض کنم، دقت در امر قضاست. وقتی که نوامیس مردم، جانهای مردم، مالهای مردم تحت نظر شماست، نباید که مسامحه بشود- خدای نخواسته- یک غیر مجرمی مجرم شناخته بشود یا یک مجرمی که باید حد الهی برایش جاری بشود، این غیر مجرم شناخته بشود. باید در امر قضا، کمال دقت را کرد و با دقت اجرا کرد. مبادا- خدای نخواسته- به دست یکی، یک ظلمی واقع بشود. هر دو طرفش ظلم است: اگر یک غیر مجرمی، مجرم شناخته بشود، ظلم به آن شخص است و اگر یک مجرمی، غیر مجرم شناخته بشود، ظلم به آنهایی است که این جرم مرتکب شده است برای آنها. باید تمامش را با کمال دقت، با کمال مواظبت و احتیاط، عمل کنید که مبادا یکوقت- خدای نخواسته- یک کسی به قتل برسد، در صورتی که جرمش به مقدار قتل نیست. کسی یک حبس طولانی بشود، در صورتی که جرمش به مقدار این حبس نیست یا قاتلی فرار کند از زیر بار قصاص به توهّم اینکه خوب، یک ترحّمی باید به آن کرد؛ نه، قاضی باید با تمام شدت، توجه بکند به مواضع قضا. قاضی باید- جسارتاً عرض میکنم- قسیّ القلب باشد، تحت تأثیر واقع نشود. قاضی که نفسش جوری است که اگر- مثلًا- این مجرم یک قدری گریه کرد، یک قدری ناله کرد، یک قدر التماس کرد، تحت تأثیر واقع بشود، این نمیتواند قاضی واقع بشود یا اگر حس- مثلًا- انتقامجویی در قاضی باشد، آن هم نمیتواند قاضی باشد. قاضی یک نفر آدمی است که بدون اینکه هیچ نظری داشته باشد- راجع به قضیه- اگر برادرش را آوردند پیشش که قضاوت کند، همانطور باشد که اگر دشمنش را آوردند؛ یعنی، در قضا آنطور باشد. حکمی که میخواهد بکند بین برادرش و بین دشمنش، در حکم فرق نگذارد. نمیگویم در عوارض نفسانی، نخیر، در حکم؛ یعنی، همان طوری که برای برادرش حکم بحق باید بکند، برای دشمنش هم همانطور، علی السّواء باشد پیشش همه...» (صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۱۱۶)
۱۱) «... باید در هر جا که باشید و هر مطلبی که پیش شما بیاید، هر قضاوتی که پیش شما بیاید، به طور حق، به طور عدالت [قضاوت کنید،] بدون نظر به اینکه این آدم چی است و آن آدم چی. حتی یک مجرم درجه اول وقتی که آمد، روی حق نظر بکنید. این سابقه اش چه جوری است؛ این را نظر نگیرید، روی حق و عدالت به آن نظر بکنید و حکمی که صادر میکنید یک حکم عادلانه باشد که در محضر حق تعالی که وارد میشوید، مورد اشکال نباشید و روسفید باشید.» (صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۱۱۷)
۱۲) «... آیا شورای قضایی این عصر- زمان جمهوری اسلامی- و رئیس دادگاه، رؤسای دادگاهها و رئیس ارگانهای قضایی، همانطور هستند که در رژیم شاهنشاهی بود؟! آیا آقای دکتر بهشتی هم و آقای موسوی اردبیلی هم همان قاضیهایی هستند که در آن وقت بودند؟! آیا وضع قضاوت را در آن وقت اطلاع ندارند مردم؟ قاضیهایی که در آن وقت بودند- البته یک قشرشان که الآن هم در کار هستند اینها خوب بودند- آن تصفیه شده ها را مقایسه بکنید با اینهایی که الآن هستند. این آقای موسوی اردبیلی که چند روز پیش از این آنطور نماز جمعه خواند و آنطور برای ملت دلسوزی کرد، مثل همان رؤسای دادستانی هستند که سابق بودند؟! و این مردم که آمدند اقتدای به ایشان کردند و به آنها اقتدا نمیکردند، مردم میخواستند دنیا را بازی بدهند، یا خودشان بازی بخورند؟! یک طاغوتی را برداشتند و یک طاغوت دیگر گذاشتند؟! یک قاضی بناحق را برداشتند، و یک قاضی بناحق جایش گذاشتند؟! یک رئیس دیوانعالی را برداشتند، و یک رئیس دیوانعالی طاغوتی دیگری گذاشتند به جایش؟! اینها همانها هستند؟! کارهایشان هم همان است؟! زندگی هایشان هم مثل همانهاست؟! خوب، باید بررسی بکند ملت ببیند که مسئله این طوری است. این ملت میخواهد مردم دنیا را بازی بدهد، یا میخواهد یک قشرش یک قشر دیگر را بازی بدهد؟! اینها باید بررسی بشود تا بفهمیم که همان حرفی است که میگویند که یک رژیم طاغوتی را برداشتید، یک رژیم طاغوتی دیگری هم جایش گذاشتید؟ این هم راجع به قضات. که من نمیخواهم بگویم که قضات سابق چه اشخاصی بودند و از چه صنف مردمی بودند. این را من نمیخواهم بگویم که حتی کمونیست هم تویشان بود! قاضی شرع، قاضی ای که میخواهد بر طبق موازین عمل کند، کمونیست است! و بدتر از آن هم تویشان بوده. حالا هم اینطور است؟! شورای قضایی ما الآن مثل قضات آن وقت هستند، و دادگاههای ما و دادگاههای قضایی ما هم همانطور است؟! من باز نمیخواهم بگویم که در تمام کشور همه قضاتی که هستند درست هستند. هیچ همچو صحبتی نیست. من صحبتم همین است که اینکه میگویند تغییر اسم است و رژیم شاهنشاهی برداشته شده، و همین رژیمی هم که هست همان رژیم شاهنشاهی است، من میخواهم بگویم که مقایسه این دو تا را بکنیم، ببینیم که واقعاً مسئله این طوری است و ما ادعای دروغی داریم میکنیم، و ملت ما هم همچو خدای نخواسته بیشعور و بی فرهنگ بوده اند که به دست خودشان رژیم شاهنشاهی را از بین برده اند، و به دست خودشان یک رژیم شاهنشاهی دیگر آورده اند؟! مسئله این طور است؟ این هم یکی از جاها هست. البته نارساییهای قضایی در سرتاسر کشور هست، لکن حالا مثل سابق است؟»
(صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۱۲۶ و۱۲۷)
۱۳) «... این کاری که شما در آن دخیل هستید، چه آقایانی که مقام قضاوت را دارند و چه آنهایی که مقام دادستانی را دارند و چه آنهایی که سرو کارشان با زندانیها و با این نحو زندانیهاست، این کار، کار بسیار مشکلی است و ارزنده. اما مشکل است برای اینکه مسئله قضاوت همیشه اینطور است که یک طرف ناراضی است، همچو نیست که دو نفر آدمی که با هم اختلاف دارند، اگر قاضی تشخیص داد که یکی از اینها مجرم است، مجرم هم روی موازین اسلامی تصدیق و صحبتی نکند. لااقل شاید در تمام افرادی که محاکمه میشوند و اینها محکوم میشوند محکومین ناراضیاند؛ چه محکومیت بحق باشد که ان شاء اللَّه، هست و چه- خدای نخواسته- محکومیت بناحق باشد. خوب، آنکه بناحق است صحیح است که ناراضی باشد، اما مسئله، مسئله مشکلی است. شمایی که متکفل این امر هستید و سروکارتان با یک همچو وضعیتی هست که در مقام قضاوت آن طوری است، بعدش هم وقتی منتهی میشود به حبس، وضعش آن طوری است که شما دارید میگویید، کار بسیار مشکلی است، لکن ارزنده است. میارزد به اینکه انسان در کارهای مشکل که وارد میشود، به اشکالاتش هم یک قدری تن بدهد ...» (صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۲۶۹)
۱۴) «... باید توجه کنند که- خدای نخواسته- جانی به واسطه فتوای آنها و یا قضاوت آنها بدون مجوز شرعی از بین نرود، مالی از بین نرود، حیثیتی، آبرویی از بین نرود که بسیار اهمیت دارد این مطلب و امروز اهمیتش بیشتر از سابق است. سابق قضیه این نبود که اگر قاضی تخلف میکرد، اصل اسلام را مشوّه کند. امروز قلمهایی هست که چنانچه یک قاضی یا چند قاضی ولو اشتباهاً یک کاری انجام بدهد، یا- خدای نخواسته- عمداً انجام بدهد، این را پای روحانیت حساب میکنند و پای جمهوری اسلامی حساب میکنند و بالاخره پای اسلام حساب میکنند و لهذا، قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام است؛ مسئول حیثیت جمهوری اسلام است و مثل قضاتِ در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتی که در مورد شخصی میکرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدی که همیشه داشته است، یک بعد خاصی دارد و آن بعد خاص آن چیزی است که بر میخورد به حیثیت اسلام...» (صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۳۳۷ و ۳۳۸)
۱۵) «... اگر چند قاضی در چند محل اشتباه بکنند، یا بعضی از آنها مثلًا- خدای نخواسته- عمداً یک کاری را انجام بدهند، این اسباب این میشود که قلمهایی که میخواهند این جمهوری اسلامی را از بین ببرند یکی را چند و چند را صدها جلوه میدهند و با قلمهای خودشان به اصل جمهوری اسلامی و به اسلام حمله میکنند. بنابراین، اگر سابق شغل قضا یک شغل در عین حال بسیار مهم و پرمسئولیتی بود، امروز مسئولیت او بسیار زیادتر است؛ باید بگوییم صدچندان است. این یک [مطلبی] است که به متصدیان قضا، چه در حال و چه بعدها که تصدی میکنند، عرض کردم.» (صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۳۳۸)
۱۶) «... این علمای بلاد، اینهایی که برای اسلام دلسوز هستند، اینها بنشینند و پیدا کنند افراد را، تربیت کنند افراد را. همان طوری که در قم الآن مشغول اند برای پیدا کردن قاضی و تربیت کردن قاضی، آقایانی هم که در بلاد دیگر هستند و خارج هستند از صحنه و نمیدانند که مسئله چه مسئله مشکلی است، کمک کنند بر این مشروع و بر این امر شرعی. کمک کردن به امر شرعی تکلیف آقایان است یا فحاشی تکلیف آقایان است؟ کمک کردن به اینکه قضاوت به طور شرعی انجام بگیرد یک تکلیف شرعی است یا اینکه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهوری اسلامی را؟ این امری است که من به علمای اعلام بلاد عرض میکنم که هر جا هستند و در هر ناحیه ای که هستند کمک کنند به این جمهوری نوپای اسلامی؛ با هم همکاری کنند. اگر قاضیهای خوبی را در هر استانی پیدا کردند و معرفی کردند و شورای قضایی قبول نکرد، آن وقت حق این دارند که [بگویند] شما قاضی خوب را قبول نکردید و قاضی بد به جای او گذاشتید. بهتر این است که آقایان، کسانی که اشکال دارند، بنشینند و رفع اشکال بکنند.» (صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۳۴۰)
۱۷) «... علی ایّ حال، مسئله قضاوت آن طوری که میدانید مسئله مهمی است. انسان باید بداند که سر و کارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نوامیس مردم است و میدانید که اگر یک خطایی در حکم- خدای نخواسته- واقع بشود آنهایی که با این نهضت مخالف اند آن را بزرگش میکنند و هر جا میرسند، میگویند. چنانکه دیدید که در این مدت آنهایی که برای ایران یک آشی پخته بودند، شروع کردند و خداوند خواست که کشف بشود. من عرضم به آقایان قضاتِ همه جا هست که توجه به بزرگی این سمت و اینکه بسیار در اسلام مهم است بکنند و توجه داشته باشند این امر را و مراعات بکنند و مسائل را مطابق احتیاط عمل بکنند و حتی الامکان بتوانند [بین] طرفین مصالحه [برقرار] کنند.» (صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۵۱۸)
۱۸) «... امروز مسئولیت آقایان قضات شرع بسیار سنگین است، چون هم باید حیثیت اسلام را حفظ کنند و هم حیثیت روحانیت را در نظر بگیرند. دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش میکنند حیثیت روحانیت را لکه دار کنند تا از نفوذی که روحانیت در پیشبرد اسلام دارد کاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بین ببرند و به مقاصد شوم خود برسند.» (صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۸۰)
۱۹) «... قضاوت از اموری است که واجب است به طور کفایی و واجب کفایی؛ قبل از اینکه پیدا بشود به مقدار کفایت، بر آحاد واجب است؛ یعنی، اگر یک قضاوتی زمین بماند یا یک جایی منحرفین وارد قضاوت بشوند، بر تمام کسانی که میتوانند یا اجتهاداً یا تقلیداً قضاوت کنند، بر همه اینها واجب است که در قضاوت وارد بشوند و رفع احتیاج را بکنند. ما امروز وقتی که احتمال این معنا را بدهیم یا اینکه با آقایانی که متصدی امور قضایی و دادگاه هستند صحبت میکنیم، از این معنا [حرف میزنند] که ما کم داریم قاضی، آن مقداری که لازم داریم کم است و اگر چنانچه در حبسها از این منحرفین یا محتمل الانحرافها باشند و نتوانسته اند آنها را رسیدگی کنند، برای کمبود قاضی است. این یک امری است که برای نجات- فرض کنید- یک عده ای که محتمل است که اینها بیگناه باشند یا گناهشان اندک باشد، واجب است بر همه اشخاصی که از آنها قضاوت می آید، در این امر داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و این نقیصه را از بین ببرند. مدرسین محترم حوزه علمیه قم، که بحمداللَّه، بسیار فعال هستند، باید این مسئله را در حوزه علمیه قم مطرح کنند که امروز اشخاصی که صلاحیت دارند، ولو تقلیداً برای قضاوت، این اشخاص اسم نویسی کنند و بیایند در این مواردی که، زندانهایی که اشخاص هستند تا اینکه حل این قصه بشود که مثلًا، اشخاصی باید زود کارشان تمام بشود و ما نداریم افراد. این یک امر واجبی است؛ یعنی، بر همه واجب است تا آن وقتی که آن مقداری که احتیاج است بر آورده بشود.»
(صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۴۲۴)
۲۰) «... هیچ قاضی شرعی حق ندارد که بدون جهت استعفا کند و بخواهد جوسازی کند. اگر جوسازی کند، معلوم میشود که خودش زیر سؤال است و باید خودش احضار بشود. و اگر واقعاً خودش را لایق نمیداند، باید اعتراف کند که من لایق نیستم و نمیخواهم [قضاوت] بکنم. و بعد از اینکه او راکنار گذاشتند، بلا فاصله بعد از حداکثر سه روز، به جای او باید قاضی و دادستان و اینطور چیزها تعیین بشود.» (صحیفه امام، ج۱۷، ص: ۱۹۷)
.
انتهای پیام /*