پرتال امام خمینی(س)/ یادداشت ۱۵۳/ غلامعلی رجایی

چهارم خرداد ماه در تقویم ملی کشور روز ملی مقاومت نامگذاری و از سال ۶۵ دزفول پایتخت مقاومت معرفی شده و لوحی از طرف ریاست جمهوری به دزفول آوردند و نصب کردند. یک روز پس از فتح خرمشهر این روز در سطح کشور مطرح هست و گرامی داشته می شود ولی متأسفانه چون بعد از فتح خرمشهر است و فتح خرمشهر بسیار مهم بود، روز دزفول کمتر دیده می شود. من مایل هستم در این مطلب به نقش بی بدیل دزفول در جنگ اشاره کنم.

دزفول در جنگ تحمیلی چند نقش استثنایی دارد که منحصر به خودش هست و می شود گفت دزفول شهر انحصارها است. یعنی در پیروزی انقلاب نقشی بی بدیلی داشته و شهدایی که در پیروزی انقلاب داده را شهرهای دیگر خوزستان نداده اند. از سوی دیگر قبل از اینکه جنگ شروع شود بچه های دزفول به کردستان رفته اند و در آزادی شهرها توانستند کمک کنند.


مسائلی که در اهواز، آبادان، اندیمشک و مسجد سلیمان هم قبل از جنگ بوده، بچه های دزفول با اکیپ هایی که فرستادند سعی کردند گروهک ها را کنترل کنند. مسحضر هستید که قبل از جنگ در شهرهای مختلف کشور بحث اشغال ادارات بود و مثلا فرمانداری و آموزش و پرورش را اشغال می کردند و بعضی شهرها تا نزدیکی اشغال کل شهر پیش می رفت و دست ضد انقلاب می افتاد که نیروهای دزفول در این قضیه خیلی خوب درخشیدند.

ویژگی دزفول این است که هم در شهر شهید می داد و آماج موشک های زیادی از صدام بود و هنوز هم در پرده ابهام است که مثلا ۴۵۸۰ نفر جانباز، ۴۹۵ نفر آزاده و ۲۶۱۲ نفر شهید داده که نسبت به جمعیت فوق العاده است. بیش از ۱۲ هزار رزمنده در جبهه داشته و تنها شهری بوده که در جنگ به جای اینکه گردان داشته باشد، تیپ داشت. تیپ هفت ولیعصر(عج) که بعد به لشکر هفت ولیعصر(عج) تبدیل شد.

دزفول به این مقاومت شناخته می شود و سمبل مقاومت هم مردم این شهر بودند که به شهرها و روستاهای اطراف می رفتند. یادم هست در شهر که از جزیره مجنون به سمت جبهه حرکت می کردم دیدم مردم توپ می خوردند ولی مغازه های آنها باز بود. شب به روستاهای اطراف می رفتند و روز بر می گشتند. بعد از یک دوره کوتاهی که شهر تخلیه شده بود، مردم به این شهر برگشتند و مثل شهرهای دیگری نظیر آبادان درصد قابل توجهی از مردم به شیراز یا جاهای دیگر نرفتند و درصد کمی از آنها مهاجرت کردند و بقیه ماندند.

آنچه در اذهان هست این مقاومت مردم است که به سردمداری آیت الله سید مجدالدین قاضی نماینده امام و امام جمعه دزفول بود که فوق العاده انسان خوش فکری بود و ایشان یک روز هم شهر را ترک نکرد. نکته بعدی این است که هیچ وقت نماز جمعه دزفول تعطیل نشد و جالب است از مهمان نوازی مردم بدانید که اجناس صلواتی می دادند و بعد به خدمات صلواتی تبدیل شد و سال ها این از رزمندگانی که از جاهای مختلف کشور به دزفول می آمدند شنیده اید. من خودم بارها شنیده ام که مردم اینها را برده اند و غذا داده اند، لباس های آنها را شسته و اتو زده اند و بدرقه کرده اند. همان موقع در اهواز یک لیوان آب را ۱۰ تومان می فروختند و اینها چنین معامله ای می کردند و نام خوشی مانده است.

از یک طرف هم مورد هجوم عراق بود و دزفول را سدّ قرار می داد و پایگاه های هوایی اطراف آن بود. دو شهر بعد از خرمشهر و آبادان مورد توجه صدام بود که یکی اهواز و دیگری دزفول بود. در فتح المبین یادم هست که از بس اسیر زیاد بود با ژیان، پیکان و وانت اسیر عراقی پیاده می کردند و صحنه های دیدنی بود که مردم در تخلیه اسرا شرکت داشتند.

صحنه های خیلی رقت باری بود و مثلا در جلسه قرآن مسجد نجفیه توپ خورد و ۱۴ نفر نوجوان شهید شدند. چون شهر خالی نشده بود، چند نفر در مینی بوسی بودند و شهید شدند. مورد داشته ایم که مادر با اصابت موشک و فرزند در جبهه شهید شده و مورد بوده که هر دو در جبهه شهید شده اند. البته صحنه های خیلی سوزناکی هم بود. مثلا مادرم به خاطر اینکه در دو بیمارستان بستری شده بود و به هر دو بیمارستان موشک خورد، موقعی که می خواستیم ایشان را دفن کنیم تعداد کسانی که برای تشییع آمدند کمتر از هفت هشت نفر بودند. شهر این جوری تخلیه می شد و در غربت دفن می شدند.

تعداد موشک هایی که در تاریخ ذکر شده عراق فرستاده ۵۳۳ موشک ۹ متری و ۱۲ متری به سمت شهر پرتاب شده و ۲۰۰ حمله هوایی به دزفول شده و بیش از ۲۵۰۰ گلوله توپ شمارش شده که به این شهر خورده است. در محله مسجد جامع که ما بودیم صحنه های عجیبی را دیدیم که مردم بیهوش شدند و بعضی ها را از مرگ نجات دادیم و تا موشک می خورد مردم با بیل و کلنگ می ریختند و همشهریان خودشان را از زیر آوار بیرون می آوردند.

جالب است بدانید که در بعضی خانواده ها ۲۳ نفر زیر آوار شهید شدند. خانواده ای در دزفول به اسم بهروج هستند که فقط یک نفر از آنها به اسم حسین بهروج مانده است. آن هم چون در بسیج مدرسه نگهبانی می داده است. ۸۱ مسجد و ۳۲ مدرسه تخریب شد و من یادم هست وقتی از جبهه به شهر می آمدم انگار خط مقدم بود. با توپ ۱۸۰ میلی متری که ۴۷ کیلومتر برد دارد شهر را هدف حملات قرار می دادند.

مردم با اینکه در مضیقه های سختی بودند شهر را ترک نکردند. صف های کیلومتری نفت و خاموشی های فراوان بود. یک بیمارستان بیشتر نبود و جالب است بدانید برای درمان مجروحین و کسانی که مورد حمله موشکی قرار گرفته بودند از کادر زایشگاه کمک می گرفتند. یعنی انقدر کمبود نیرو بود.

دزفول شهر پر ظرفیتی است. جالب است بدانید مرحوم کاشف الغطا که از علمای بزرگ نجف محسوب می شود در یک مقطعی به دزفول آمده و در دزفول درس داده است. این شهر به شهر شیخ مرتضی انصاری معروف است؛ که اگر کسی کتاب های ایشان را نخواند نمی تواند مجتهد شود. ایشان انقدر برای لشکرهایی مثل لشکر آذربایجان به فرماندهی مرحوم شهید مهدی باکری جذبه داشت که گفته بود اگر جنگ تمام شود من و کادرم در دزفول مستقر می شویم. به لحاظ اینکه این شهر مذهبی و دارالمؤمنین است جذابیت هایی برای مردم داشته است.

من شنیدم که مرحوم آقای طبسی به امام گفته بود شما به مشهد بیایید و زیارت و استراحت کنید و امام گفته بود اگر قرار باشد روزی از جماران بروم ابتدا به دزفول می روم. مرحوم آیت الله هاشمی در خطبه های نماز جمعه می گفت دزفول دژ مقاومت است. امام در یک بیان تاریخی گفتند که شما خوزستانی ها امتحان دادید و خوب از امتحان به در آمدید. یعنی مورد تأیید امام بود. دزفولی ها ملاقاتی هم با امام داشتند که با عکس شهدایشان به حسینیه آمده بودند؛ یک ملاقات دیدنی که گاهی هم پخش شده است.

به هر حال دزفول به دلیل شهدایی که نسبت به جمعیتش داد و مقاومتی که کرد، تعداد گردان هایی که داشت و نقشی که در سرکوبی گروهک های ضد انقلاب داشت یک نقش استثنایی بود. همه اینها باعث شد که ۴ خرداد ۶۶ دولت موسوی دزفول را شهر نمونه اعلام کرد. از یک طرف هم وجود کسی مثل شیخ مرتضی انصاری که میرزای شیرازی صاحب فتوای معروف تنباکو و شیخ جمال الدین اسدآبادی از شاگردان ایشان بوده اند.

دزفول یک شهر باستانی هم هست و پلی که هست دوره ساسانیان مانده و دزفول یا «دژپل» به همین دلیل مطرح شده و ۳۴۰۰ سال قبل از میلاد تخته های این شهر باقی مانده و تخته های معروف جندی شاپور در حومه دزفول بوده و شهری است که ظرفیت های فوق العاده ای دارد.

مردم دزفول به تدیّن، مقاومت، خلوص و صفا شناخته شده اند و من گمان می کنم کمتر کسی هست که در جنگ و غیر جنگ به دزفول رفته باشد و یاد و نام خوشی از مقاومت این شهر نگفته باشد. مثلا ما داشته ایم شهید شش ماهه ای که در موشک بوده و الآن چهل و چند سال بعد از شهادتش مادرش بالای قبرش می رود و تولد او را می گیرد و گریه و زاری می کند و داریم مواردی که به لحاظ اعصاب روانی شده اند و معتقدند که ممکن است صدام موشک بزند و هرچه به آنها می گویند جنگ تمام شده آنها به گوشه ای پناه می برند.

خود من شاهد اصابت یک موشک به مسجد جامع بودم که واقعا فکر می کردم خواب بوده ام و این موشک از بالای سر من رد شد. خانه ما نزدیک مسجد بود و من فکر کردم که قیامت شده است. خود من یادم هست که یک متر از رختخواب کنده و به زمین کوبیده شدم و اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاده است.

خانواده های دو شهید و سه شهید فراوانی در دزفول هستند و متدیّنینی که در این قضیه نقش داشته اند. مثلا مایلم ذکر کنم از کسی مثل حاج پولاد روغنی که سه شهید داده و خودش هم از متدیّنین فعال در نماز جمعه و سطح شهر بوده و دیگران که در خرمشهر و جاهای دیگر فعالیت کردند. این مقاومت را باید قدر دانست. دزفول شهر مساجد متعدد است. در حدی که من می دانم مثلا در بعضی مساجد این شهر همزمان سه جلسه ختم قرآن برای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان هست. ما در کشور نداریم جایی که سه جلسه قرآن تشکیل شود.

معمولا این جور که شنیده ام دزفول از نظر جلسات ختم قرآن در سطح شهر رتبه نخست استان خوزستان را به دلیل کثرت علما و مراجع به خودش اختصاص می دهد. حوزه علمیه ای که از قدیم در دزفول بوده باعث شده چهار پنج نفر مجتهد رساله دار داشته باشیم و این در حالی است که بعضی از شهرهای خوزستان و کشور حتی یک نفر هم مجتهد رساله دار نبود.

نکته ای که من می خواستم بگویم این است که فقط نباید تاریخ را بیان کنیم. این مردم محتاج رسیدگی بیشتر هستند. الآن در دزفول امنیت مشکل دارد و مردم در خانه های خودشان مورد تهاجم و تجاوز قرار می گیرند و اخبار خوبی در سطح شهر دیده نمی شود. با اینکه به لحاظ کشاورزی و تجارت شهر برخورداری است و دومین شهر بزرگ خوزستان است، متأسفانه یک عده به مسائل قومی و اختلاف بین ساکنین و اهالی دزفول دامن می زند.

به نظر من مراکز امنیتی باید متوجه این مسأله باشند که این شهر دیگر تحمل ناامنی و اختلاف های اینچنینی را ندارد. تصور من این است که باید دولت به شهرهایی که ایستادگی بیشتری کرده اند توجه بیشتری داشته باشد. اقدامات خوبی در دولت سال ۶۵ شد و قدر دانسته شد ولی متأسفانه صرفا ثبت در تقویم است و باید کمی فراتر برود.

الآن دزفول به لحاظ وضعیت بهداشتی و درمانی وضع خوبی دارد و از ایلام و لرستان بعضا برای درمان سرطان به دزفول مراجعه می کنند و در دزفول بیمارستان امام حسن مجتبی(ع) تمام معالجات سرطانی ها را رایگان انجام می دهند و این استثنایی است و از شهرهای مختلف به دزفول می آیند.

محصولات کشاورزی دزفول به جاهای دیگر صادر می شود و دولت و دولت بعدی باید کمک کند که این شهر بتواند نقش اقتصادی خودش را پیدا کند و ظرفیت خودش را در اختیار کشور قرار بدهد.

. انتهای پیام /*