خانم شخصیتی داشتند که هر کس برای میهمانی به منزل ایشان می آمد ایشان مقید بودند که حتماً جلوی پای او بلند شوند، حال می خواست این میهمان جوان یا فردی سالخورده باشد. ایشان بر پذیرایی از میهمان نیز تأکید داشتند و مقید بودند در پذیرایی ار میهمانان ظرف چای یا میوه حتی جلوی بچه ها نیز نگه داشته شود و با وجود این که فرزند ایشان بودم هر وقت که به منزل ایشان می رفتم ایشان جلوی پای من بر می خاستند و وقتی اصرار می کردم این کار را انجام ندهید، می گفتند: از روی عادت این کار را انجام می دهم.
احترامی که خانم به اطرافیان می گذاشنتد تا پایان عمرشان حفظ شد. در این اواخر روزی آیت الله خامنه ای برای عیادت ایشان به بیمارستان آمدند، ایشان به علامت احترام به ایشان در آن شرایط که دستگاهای زیادی به ایشان وصل بود دست روی سینه گذاشتند و در آخر هم به ایشان گفتند به خانم حتماً سلام برسانید.
خانم بعد از آمدن به تهران و سکنی گزیدن در جماران با توجه به خانواده اصیلی که داشتند به دنبال فرمایش امام مبنی بر اینکه وسایل زندگی ایشان در نجف به تهران بازگردانده شود، ـ در شرایطی که می توانستند این امر را نپذیرند و از تهران وسایل زندگی خود را تهیه کنند، اما ـ مطابق فرمایش امام دستور دادند وسایل زندگیشان از نجف برگردانده شود و تا آخر عمر با همان وسایل ساده و معمولی زندگی کردند، و در این مورد شاید ایشان به دلیل زندگی خانواده پدری این سبک زندگی ساده را قبول نداشتند، اما به خاطر امام آن را پذیرفتند. به نظر من هنر خانم این بود که با وجود این که این شیوه زندگی ایشان با زندگی قبل از ازدواجشان فرق داشت اما با درک شرایط، این سبک زندگی را تا پایان عمر شان پذیرفتند. و احترام خانم به آقا و سخنانشان در حدی بود که این احترام بعد از فوت آقا نیز همواره حفظ شد. (به نقل از خانم صدیقه مصطفوی)
(منبع: بانوی انقلاب در آینه خاطرات؛ ص 106 – 110)
.
انتهای پیام /*