پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۹۹/عزت الله کاظمی؛ سید مرتضی پسندیده برادر ارشد امام خمینی در ۱۳ فروردین ۱۲۷۵ در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. ایشان با وجود آن که برادر بزرگتر حضرت امام بود و بر ایشان سمت استادی و مربیگری داشت، همچون سربازی منقاد در خدمت اهداف والای انقلاب اسلامی قرار گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی علی رغم مبارزات مستمر و مراتب علم و تجربه، همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینی را در امور شرعی مردم، بر هر سمت و امتیازی ترجیح داد و همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمود.
سید مرتضی پسندیده برادر ارشد امام خمینی در ۱۳ فروردین ۱۲۷۵ در شهرستان خمین و در منزلی که هم اکنون نیز پابرجاست، چشم به جهان گشود.سید مصطفی (پدر امام و مرحوم آقای پسندیده) سه پسر و سه دختر داشت. سید مرتضی پسندیده، سید نورالدین هندی و سید روحالله (خمینی) که آخرین فرزندش بود، و مولوده آغاخانم، فاطمه خانم، و آقازاده خانم.
به موجب قانون اولیه ثبت احوال در هر شهر نباید نام خانوادگی اشخاص تکراری میشد. مأمور سجل احوال در خمین در سال ۱۳۰۴ به سید مرتضی (برادر بزرگتر) میگوید که باید نام فامیل انتخاب کنی و شرط میگذارد که نباید در ایران تکرار شده باشد؛ سید مرتضی و نورالدین نام خانوادگی خود را هندی میگذارند که برگرفته از نام پدر بزرگشان (سیداحمد هندی) بود و سید روحالله برادر کوچکتر نام خانوادگی را برگرفته از نام پدر (سید مصطفی)، مصطفوی گذاشت؛ با نام فامیل هندی برای سید مرتضی موافقت نشد و از بین پنج یا شش اسم فارسی، ایشان نام «پسندیده» را انتخاب کردند.
مهمترین حادثه دوران کودکی سید مرتضی، شهادت پدر بزرگوارش بود که به طور ناجوانمردانهای به وسیله دو تن از خانهای اطراف خمین صورت گرفت. وی ده ساله بود که به همراه خانواده به تهران سفر کرد و مجازات اعدام قاتلین پدر خود را در میدان بهارستان تهران مشاهده کرد.
سید مرتضی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در خمین، حدود هشت سال در اصفهان نزد عالمانی چون شیخ محمدرضا نجفی، میرزاعلی یزدی، حاج آقا رحیم ارباب و صادق خاتونآبادی به تحصیل علوم دینی پرداخت. سپس، با مراجعت به زادگاه خود، جلسات تدریسِ نحو، منطق، کلام، فقه و اصول تشکیل داد که برادرش، امام خمینی، نیز کتاب های منطق و مطول را از برادر بزرگ خود فراگرفت. همچنین ایشان خط زیبایی داشته و امام خمینی از او سرمشق می گرفته است.
آقای پسندیده در این باره می گوید: «چون خط نستعلیق من خوب بود، امام خمینی نزد من مشق می کردند؛ به طوری که خط ایشان با من شبیه بود و این شباهت به اندازهای بود که گاهی اتفاق می افتاد، نصف کاغذ را من می نوشتم و نصف دیگر را به ایشان می دادم، و هیچ کس متوجه نمی شد که صاحب این خطها دو نفر است.»(خاطرات آیه الله پسندیده، ص۲۱۶)
آیه الله پسندیده، به گفته خودشان، در سالهای ۱۳۰۲ و ۱۳۰۳ش. چند ماهی در درس سید حسن مدرس در مدرسه سپهسالار تهران نیز شرکت کرده است.
مرحوم سید هادی خسروشاهی درباره آیت الله پسندیده میگوید: من ایشان را شخصیتی ابوالفضائل، محترم، وقور، عمیق و صاحب نظر در مسائل سیاسی و اجتماعی یافتم...(خاطرات مستند در باره آیت الله پسندیده، ص ۹)
سید مرتضی نیز همانند پدر روحیهای ظلم ستیز داشت. ایشان از دوران نوجوانی، در جریان جنگ جهانی اول در صف مبارزان در برابر قوای متجاوز انگلیس قرار گرفت، با شهید سید حسن مدرس همکاری داشت و در جریان کشف حجاب محاکمه شد. و هنگامی که از سوی حکومت پهلوی به او پیشنهاد شد تا به اراک برود و محضر شرع (رسیدگی به امور قضایی و...) دایر کند، این پیشنهاد را رد کرد و حاضر به همکاری با دولت رضاخان نشد.
در جریان جنگ جهانی دوم پس از اشغال خاک ایران به وسیله نیروهای متفقین، آیت الله پسندیده به اتهام مخالفت و جلوگیری از تأمین نان و خوراک نیروهای متفقین تبعید شد. و در مبازرات ملی شدن نفت هم مشارکت فعال داشت. ایشان بعد از دستگیری حضرت امام(س) پس از قیام ۱۵ خرداد به همراه دیگر مراجع برای اعتراض به تهران رفت تا پیگیر کارهای حضرت امام باشد.
او با وجود آن که برادر بزرگتر حضرت امام بود و بر ایشان سمت استادی و مربیگری داشت، همچون سربازی منقاد در خدمت اهداف والای انقلاب اسلامی قرار گرفت و مو به مو دستورات رهبر انقلاب اسلامی را اجرا میکرد.
آیتالله پسندیده در همه دورانهای تبعید و مبارزه برای حضرت امام، یاری دلسوز بود. اما آنچه با وجود خطرات و تضییقات فراوان رژیم، برجستگی نقش ایشان را بیشتر نمایان میکند، مسئولیت تأمین و پرداخت شهریۀ امام به طلاب، در طول سالهای تبعید امام خمینی بود که این کار به واقع در جهت رونق بخشیدن حوزههای علمیه سراسر کشور و معرفی و شهرت دادن نام حضرت امام در میان طلابی که او را نمیشناختند، بسیار مؤثر بود.
از دیگر کارهای خطیر و مهمی که ایشان ـ در آن شرایط اختناقآمیز با دقت و رعایت نکات حفاظتی و امنیتی ـ انجام میداد، کمکهای مالی به خانوادههای زندانیان و تبعیدشدگان بود. این کمکها از محل وجوهاتی فراهم میشد که مقلدان امام از طرق مختلف به آیتالله پسندیده میرساندند.
تأثیر فعالیتهای آیت الله پسندیده موجب شد که رژیم شاه ایشان را تحت مراقبت شدید قرار دهد و علناً به بازجویی از مراجعین و جلوگیری از رفت و آمد مردم بپردازد. فعالیتهای او موجب شد که وی را به خمین تبعید و در منزلش محصور کنند. وی پس از مدتی، بی اعتنا به حکم تبعید، به قم مراجعت و فعالیتهای خود را مجدداً آغاز کرد که این بار به اتهام برپایی مراسم سوگواری در منزل امام، دستگیر و دوباره به خمین تبعید شد؛ اما پس از مدتی مجدداً بدون توجه به حکم تبعید، راهی قم شد که این بار نیز دستگیر و به سه سال تبعید در شهر کویری انارک محکوم شد؛ ولی برای چندمین بار با نادیده گرفتن حکم تبعید، به قم بازگشت. پس از چندی بار دیگر دستگیر و به دارانِ اصفهان تبعید شد و این بار با پیام امام خمینی مبنی بر این که تبعیدیان به حکم تبعید اعتنا نکنند و به شهر خود بازگردند، ایشان نیز بلافاصله روانه قم شدند.
سید هادی خسروشاهی و تعداد دیگری از علما و فضلای حوزه علمیه قم در تبعید به شهر انارک یزد در دوران رژیم پهلوی، همراه و همنشین آیت الله پسندیده میشود و در همان دوران، خاطرات زندگی او و خاندانشان را ثبت و ضبط میکند. تعبیر استاد خسروشاهی این است: «اقامت در آن منزل و در کنار آیت الله پسندیده، نعمت بزرگی بود و مرا با «یک قرن تاریخ» روبرو ساخت که در طول آن مدت اقامت، به کنکاش آن واداشت و آیتالله پسندیده هم با حافظه نیرومندی که داشت همه حوادث دوران قبل و بعد رضاخان را به درخواست این جانب به تفصیل بیان نمود...» (همان، ص ۱۱)
مرحوم آیت الله پسندیده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی علی رغم مبارزات مستمر و مراتب علم و تجربه، همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینی را در امور شرعی مردم، بر هر سمت و امتیازی ترجیح داد و در این سالها بی هیچ ادعا و توقعی و بدون کمترین تغییر در مواضع و شیوه زندگی خویش، همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمود.
ارتباط دیرین و مستمر امام با وی و اعتماد امام به صداقت و درستکاری وی، باعث شد که هیچ کس به اندازه او در انتقال اخبار و گزارش مسائل مختلف قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با امام خمینی مکاتبه نداشته باشد. تعداد نامهها و گزارشهای موجود بیش از هزار مورد است که با مهر و محبتی خاص نگاشته شده است. یکی از نامهها که نشانگر اعتماد امام خمینی به آقای پسندیده است، نامه ذیل است:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم. چون در این اوقات، وصول قبوض وجوه به این جانب و ایصال به صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم ایران و افغانستان و پاکستان و سایر بلاد اعلام مینماید که مهر و امضای حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید مرتضی پسندیده- دامت برکاته- اخوی معظم این جانب و وکیل من در این امور، به منزله مهر و امضای این جانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر بابت به معظم له برسانند مورد قبول این جانب است و بریء الذمه میشوند، و محتاج به مهر و امضای این جانب نیستند. (صحیفه امام، ج۳، ص۹۵)
امام همیشه در نامه هایی که برای اعضای خانواده مینوشت، بر مراقبت از آیت الله پسندیده تأکید میکرد و ایشان را با لفظ «حضرت آقا» نام میبرد.
آیت الله پسندیده نیز در بیشتر نامههای رسمی، امام را با «روحی فداک» یا «جعلت فداک» خطاب میکرد که این نکته، نشانگر ایمان عمیق وی به امام است.
خانم زهرا مصطفوی (دختر امام) در باره احترام امام به آیت الله پسندیده چنین میگوید: «حضرت امام برای دو نفر به طور خاص احترام میگذاشتند: یکی برای خانم و یکی برای آقای پسندیده. وقتی اطلاع میدادند که آقای پسندیده تشریف آوردهاند، امام به صورت خاصی به استقبال ایشان میرفتند. وقتی از امام میپرسیدیم که به چه دلیل این قدر به آقای پسندیده احترام میگذارید؟ میفرمودند: شما نمیدانید! آقای پسندیده نسبت به من، هم سِمَت پدری دارند و هم سمت استادی. امام مکرراً میفرمودند: اگر آقای پسندیده نبودند، من نمیتوانستم درسم را به این راحتی ادامه بدهم؛ زیرا ایشان بدون آن که من دغدغه زندگی را داشته باشم، زندگی مرا با نظارت بر اموال خمین اداره میکردند».(ویژهنامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص۴ )
حقیقتاً فرزندان امام نیز در طول دوران تبعید آن حضرت و سالهای پس از پیروزی انقلاب، سفارش اکید پدر را به شایستهترین نحو عملی ساختند و پس از رحلت امام، یادگار عزیز آن حضرت مرحوم حاج احمد آقا چونان فرزندی مهربان به مراقبت و حتی پرستاری از عموی بزرگوارش ـ که بنا به دعوت حاج احمد آقا به محلی در جوار منزل ایشان نقل مکان نموده بود ـ پرداخت و پس از ارتحال یادگار امام، فرزند برومند ایشان به شایستگی تمام وصیت پدر را در خدمت به حضرت آیتالله پسندیده تا آخرین لحظات حیات ایشان عملی نمود.
آیه الله سید مرتضی پسندیده هفت سال قبل از تولد امام به دنیا آمد و هفت سال پس از رحلت ایشان در ۲۲ آبان ۱۳۷۵، در سن ۱۰۰ سالگی دارفانی را وداع گفت و در جوار رحمت الهی مأوی گرفت و در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه( س)، به خاک سپرده شد.
.
انتهای پیام /*