قم، ۱۳۵۸_ پیام به نیروهای ارتشی و مردم (پایان دادن به غائلۀ پاوه)
بسم الله الرحمن الرحیم
۲۴ شهر رمضان ۹۹ / ۲۷ مرداد ۵۸
از اطراف ایران، گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده اند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می کنم؛ و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می کنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می دانم.
من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور می دهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور می دهم که ـ بی انتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت ـ با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور می دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند.
تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می دانم. و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می کنم. مکرر از منطقه اطلاع می دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می دانم. والسلام.
روح الله الموسوی الخمینی
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۲۸۵
***
قم، ۱۳۵۸_ حکم به ارتش در تعقیب و دستگیری اشرار کردستان
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۲۸۶
***
قم، ۱۳۵۸_ حکم انتصاب آقای احمد مطهری به سمت قاضی دادگاه های انقلاب خراسان
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۲۸۷
***
قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع معلمان کشور (مکتب توحیدی ـ نقش معلم و مادر)
اهم بیانات:
در مکتبهای توحید، مردم را تربیت می کنند و آنها را از ظلمات خارج می کنند و هدایت به جانب نور می کنند. تمام مکتبهایی که مکتب غیر توحیدی هستند، مکتبهای مادی هستند و این مکتبهای مادی یا مردم را از عالم نور برمی گردانند به سوی عالم ظلمت و دعوت می کنند به مادیگری و ماده و از عالم نور منصرف و منحرفشان می کنند؛ یا آنها را همان دعوت به ماده می کنند و دیگر آن طرفش را کار ندارند. نسبت به عالم نور و ارجاع مردم به عالم نور بیطرف هستند و ـ علی_' ایّ حال ـ هر دو مکتب، چه آن مکتبهای ضد توحیدی و چه آن مکتبهایی که نسبت به توحید کاری ندارند، بیطرفند نسبت به توحید. اینها کارهایی که می کنند، تعلیم و تعلمهایی که دارند، تعلیم و تعلمهایی است که مربوط به ماده است و مردم را در مادیات و در ظلمات مُنْغَمِر می کنند، و از توحید و از نور آنها را باز می دارند.
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند. نقش بسیار حساس و مهمی است؛ و مسئولیت بسیار زیاد دارد. نقش مهمی است که همان نقش تربیت است که «إخراج مِنَ الظلمات إلی النور» آنهایی که الله ُ وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۲۸۸ -۲۹۵
***
قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان (توطئه احزاب ـ آزادی و دموکراسی)
اهم بیانات:
ما می خواستیم و آقایان می خواستند که بعد از انقلاب هم خیلی با ملایمت رفتار کنند، آزاد کردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد کردند همه را، قلمها را آزاد کردند، گفتارها را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال اینکه اینها یک مردمی هستند که لااقل اگر مسلمان نیستند؛ آدم هستند. برای یک مملکتی که برای خود اینها ملت زحمت کشیده است، لااقل این قدر ادراک دارند که اگر دوباره اوضاع برگردد، برای همه بد است. لکن معلوم شد خیر، قضیۀ این حرفها نیست و اینها عمّال خارجیها هستند حالا یا عمّال امریکا هستند، یا عمّال جاهای دیگر هستند، حالا برای ملت ماهیت اینها، ماهیت این نویسنده ها، ماهیت این احزاب، ماهیت این الفاظ فریبندۀ بیمعنا، برای ملت حالا روشن شد.
آزادی به آن معنا که اینها بخواهند، خرابکاری بکنند این آزادی نخواهد داده شد. آزادی در حدودی که قوانین اقتضا می کرد؛ در حدودی که اسلام به ما اجازه می دهد. اسلام اجازه نمی دهد که ما آزاد بگذاریم که هرکس هر غلطی بخواهد بکند؛ هر توطئه ای می خواهد بکند؛ هر کاری می خواهد بکند که بکشد به خاک و خون.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۲۹۶ - ۳۰۵
***
جماران، ۱۳۵۹_ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم (وحدت مسلمین ـ نظم در نیروهای مسلح)
اهم بیانات:
این اخوت ایمانی که خدای تبارک و تعالی امر به اخوت کرده است و عقد اخوت بین مؤمنین انداخته است، انحصار به مؤمنین ایران ندارد. انحصار به مؤمنین یک کشور ندارد. این عقد اخوت بین تمام مؤمنین دنیاست. تمام ممالک اسلام باید با هم مثل برادر باشند و اگر ممالک اسلامی مثل برادر با هم باشند و توده هایی که در هر کشوری زندگی می کنند با توده های کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند، اینها بر همۀ قدرتهای عالم مسلط خواهند شد.
اگر بخواهید اسلام را پیش ببرید و اگر بخواهید مملکت خودتان را از دست ابرقدرتها و چپاولگریهای بین المللی نجات بدهید، باید همۀ مقرراتی که تحت عمل هر یک هست، آن مقررات عمل بشود و هیچ نهادی با نهاد دیگر معارضه نکند و تمام برادر باشند و با برادری با هم رفتار بکنند. و من امیدوارم که تمام برادرهای ما در اطراف ایران، چه برادرهای اهل سنت و چه برادرهای اهل تشیع و تمام کسانی که در این ملت هستند از اقلیتهای مذهبی، همه با هم مجتمع باشند و همه مثل برادر با هم رفتار کنند تا اینکه، این مملکت به پیش برود و احکام اسلام در او جاری بشود و رفاه همۀ مسلمانها و همۀ کسانی که در کشور اسلامی سکونت دارند حاصل بشود
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۶
***
جماران، ۱۳۶۰_ سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و ... (توصیه ها و تذکرات)
اهم بیانات:
شما در مقابل همۀ قدرتها ایستاده اید. تمام قدرتهایی که شرق و غرب، در شرق و غرب زندگی می کنند، شرقی یا غربی هستند و تمام وابستگان آنها امروز با این جمهوری اسلامی به اعتبار اینکه برنامۀ این جمهوری، اسلام است و اسلام برای جلوگیری از همۀ ظلمها و ستمها و تعدیها و چپاولها آمده است، تمام اینها با ملت ما مخالف اند. و شما در مقابل همۀ آنها ایستاده اید و مشت خودتان را گره کرده اید و از اول گفتید: «نه شرقی و نه غربی»، نه به طرف شرق ما می رویم و نه به طرف غرب، ما استقلال داریم، آزادی، آن طوری که در اسلام است داریم و جمهوری اسلامی را می خواهیم. و بحمدالله ، تاکنون موفق بوده اید و اساس ظلم و ستم را از کشور خودتان زدوده اید و آنهایی [را] که اساس بودند برای ستمکاری و چپاولگری. با دست توانای شما و با قدرت اسلامی شما، همه رخت بر بستند و اگر تفاله هایی هم باشند، آنها هم خواهند رفت.
ما وظیفه داریم که این اسلامی که الآن به ما رسیده حفظش کنیم تا آن فرد آخری هم که ـ خدای نخواسته ـ کشته می شود، موظف برای حفظ اسلام، برای دفاع از ملت، دفاع از کیان اسلامی، دفاع از کشور اسلامی تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مکلف اند که دفاع کنند. مسئله دفاع یک امر عمومی است برای همه؛ هر کس قدرت دارد دفاع کند. به هر مقدار که قدرت دارد دفاع کند از کشور اسلام، باید دفاع کند. اسلام و احکام اسلام آن قدر اهمیت دارد که پیغمبرها برای احکام خدا و برای خدا خودشان را فدا کردند و در اسلام، از صدر اسلام به بعد، بزرگان اسلام خودشان را فدا کردند برای اسلام.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۵، ص ۱۰۷ - ۱۱۹
***
جماران، ۱۳۶۴_ سخنرانی در جمع مدیر عامل و معاونان صدا و سیما (انتقاد از برنامه های خبری)
اهم بیانات:
از این وضع رادیو ـ تلویزیون خوشم نمی آید. واقع آن است که آن قدر که پابرهنه ها به رادیو ـ تلویزیون حق دارند، ما نداریم. این یک واقعیت است و تعارف نیست؛ واقع این است که آنها این نظام را درست کرده اند و این نهضت را به وجود آوردند؛ همین جمعیت هستند که پیروزیها را به دست آوردند؛ از قشر بالا کسی در این مسئله حقی ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شرکت داشته ایم، اما حق با آنهاست. من مدتهاست که وقتی می بینم رادیو ـ تلویزیون را هر وقتی بازش می کنم از من اسم می برد، خوشم نمی آید. ما باید به مردم ارزش بدهیم، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شرّ کارها نظارت کنیم. ولی اینکه تمام کارها دست ما باشد، رادیو ـ تلویزیون دست ماها باشد، اما آن بیچاره ها که کار می کنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولی ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست. من گفته ام که آن چیزهایی که مربوط به من است گفته نشود، من با آقایان کاری ندارم. البته در بعضی مواردی که لازم می شود چیزی گفته شود ـ که آن هم با تشخیص خود من است ـ در رادیو گفته و یا در تلویزیون [نشان داده] شود مضایقه ندارم.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۹، ص ۳۴۶ - ۳۴۷
***
.
انتهای پیام /*