قم، 1343_ نامه به آقای محمد حسن نجفی جهت تشکیل جلسات هفتگی
ر.ک صحیفه امام؛ ج 1، ص 349
***
قم، 1343_ نامه به آقای حسین علی ناطق الاسلام (واصل نشدن نامه ارسالی)
ر.ک صحیفه امام؛ ج 1، ص 350
***
نجف اشرف، 1349_ نامه به آقای سید احمد واحدی جهرمی (ارسال قبض وجوه)
ر.ک صحیفه امام؛ ج 2، ص 275
***
نجف اشرف، 1349_ اجازه نامه به آقای علی اکبر شمس آبادی، در امور حسبیه و شرعیه
ر.ک صحیفه امام؛ ج 2، ص 276
***
نجف اشرف، 1350_ نامه به آقای سید احمد خمینی (کیفیت فروش منزل)
ر.ک صحیفه امام؛ ج 2، ص 376
***
نجف اشرف، 1350_ اجازه نامه به آقای علی حیدری نهاوندی، در امور حسبیه و شرعیه
ر.ک صحیفه امام؛ ج 2، ص 377
***
نجف اشرف، 1354_ نامه به خانم فریده مصطفوی (خانوادگی)
ر.ک صحیفه امام؛ ج 3، ص 97
***
نجف اشرف، 1354_ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده درباره وجوه شرعی
ر.ک صحیفه امام؛ ج 3، ص 98
***
نجف اشرف، 1357_ نامه درباره شهریه طلاب و جانشین موقت آقای پسندیده
ر.ک صحیفه امام؛ ج 3، ص 428
***
قم، 1358_ پیام به آقای احمد آذری قمی درباره تسریع در رسیدگی به وضع زندانیان
ر.ک صحیفه امام؛ ج 8، ص 492
***
قم، 1358_ حکم به آقای سید محمد جعفری ورامینی جهت رسیدگی به مشکلات زندان قصر
ر.ک صحیفه امام؛ ج 8، ص 493
***
قم، 1358_ سخنرانی در جمع مسئولان و کارکنان مجله «خواندنیها»؛ (وظیفه خطیر رسانه ها)
اهم بیانات:
هر کشوری با جوانهایش به پای خودش می ایستد. از یک راه جوانهای ما را معتاد کردند به این مخدرات که دیگر یک کسی که معتاد به هروئین شد دیگر آدم اسمش را نمی شود گذاشت! یک موجودی است که آنجا نفس می کشد، این نمی تواند مبدأ یک کاری بشود، نمی تواند یک اداره ای را اداره کند، نمی تواند تفکر بکند در اموری که مملکتش احتیاج به او دارد.
مجله باید در خدمت کشور باشد. خدمت به کشور این است که تربیت کند؛ جوان تربیت کند، انسان درست کند؛ انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند؛ تا برای مملکت مفید باشد.
ر.ک صحیفه امام؛ ج 8، ص 494 - 499
***
قم، 1358_ حکم تمدید مأموریت آقای هادی نیری (مراجعت به میانه)
ر.ک صحیفه امام؛ ج 8، ص 500
***
قم، 1358_ سخنرانی در جمع مردم و پاسداران حصارک کرج (اهمیت حفظ پیروزی)
اهم بیانات:
ما نباید مغرور بشویم به این پیروزی که پیدا کرده ایم با اینکه پیروزی بزرگی بود؛ یعنی یک پیروزی بود که احتمالش را نمی دادند.
آنهایی که شکست خورده اند برای اینکه عقدۀ شکست خوردن درشان هست، شروع می کنند به پیوند با هم. از آن طرف شکست خورده ها روی عقده ای که پیدا کردند بنا می کنند این جزئی جزئی ها به هم متصل بشوند و وحدت پیدا بکنند. از این طرف، اینهایی که فتح کرده اند، برای اینکه عمق مسائل را درست ادراک نکرده اند، شروع می کنند به اینکه استراحت بکنند؛ سستی پیدا می کنند و عمده اختلافات، جدا از هم بشوند. آن وقت که با هم مجتمع بودند فتح کردند، حالا آنهایی که شکست خوردند دارند با هم مجتمع می شوند؛ اینهایی که فتح کردند دارند از هم جدا می شوند؛ نتیجه چه می شود؟ نتیجه این می شود که همان رمزی که در فتح شما بود در آنها پیدا می شود و همان رمزی که در شکست آنها بود در شما پیدا می شود.
این دو تا کلمه: همه با هم وحدت کلمه و همه با اسلام. این دو تا کلمه رمز پیروزی شما بود، و عمل به آیه کریمۀ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله ِ جَمیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا .در این آیه همین رمز است که همه تان با هم به خدا بپیوندید و جدا از هم نباشید؛ اجتماع با هم باشد، و توجه به خدا باشد؛ تفرقه هم نباشد در کارهایتان.
ر.ک صحیفه امام؛ ج 8، ص 501 - 512
***
قم، 1358_ سخنرانی در جمع بانوان مکتب ولی عصر (تعلیم و تربیت ـ اسلام، آزادی و تمدن)
اهم بیانات:
تعلیم باید پهلویش تربیت باشد، تربیت صحیح؛ تربیت اسلامی. اگر تعلیم تنها باشد بدون تربیت، فایده ندارد؛ بلکه گاهی مُضرّ است. تربیت بی تعلیم هم نمی شود؛ به نتیجه نمی رسد. این دو تا باید با هم باشند، توأم باشند؛ تعلیم و تربیت. انسان یک موجودی است که با تعلیم و تربیت رشد می کند.
شما یک موجود نامحدود هستید. اگر این نامحدودی در طرف حیوانیت صرف شد، یک حیوان نامحدود، یک حیوانی که با سایر حیوانات فرق دارد. حیوانات دیگر شهواتشان محدود است، آمالشان محدود است؛ این انسان نامحدود است. اگر به همین حال حیوانیت باشد و دنبال همین کارهای حیوانی، دنبال همین شهوات، دنبال همین آمال و آرزوهای حیوانی، که همۀ این آمال و آرزوهایی که مربوط به طبیعت است، تمام آمال و آرزوهایی که مربوط به امور طبیعی است حیوانی است، اگر به این حد باقی بماند، این تا آخر حیوان است. اینجا صورتش صورت انسان است. وقتی این پرده برگشت و آن عالم پیدا شد، صورتش هم یک صورت دیگر می شود، همچو نیست که به صورت انسانیت آنجا محشور بشود. اگر اینجا انسان شد، آنجا انسان است. اگر کسی در اینجا توانست خودش را انسان بکند، آنجا که برود انسانیتش به طور کمال و آن طوری که چشمهای این عالم نمی تواند او را ببیند، به طور کمال در آنجا تحقق پیدا می کند؛ و اگر چنانچه نتواند این کار را بکند، مهار را رها کند.
ر.ک صحیفه امام؛ ج 8، ص 513 - 517
***
جماران، 1359_ بیانات خطاب به سرپرست «خبرگزاری جمهوری اسلامی»؛ (انتشار صحیح اخبار)
ر.ک صحیفه امام؛ ج 13، ص 1
***
جماران، 1360_ سخنرانی در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی (اصلاح دانشگاه ها)
اهم بیانات:
دانشگاه مرکز تحصیل است و مرکز آموزش است و آموختن است؛ نه مرکز اینکه یک گروهی بیایند برای خودشان یک کاری انجام بدهند. بعد از شش ماه دیگر باز همان مسائل برگردد؛ همان فساد در کار باشد.
عمده این است که دانشگاه طوری بشود که افرادش، خصوصاً معلمینش یک معلمینی باشند که متعهد باشند و آن وقت هم در سر کلاسها آن مقداری که صلاح است اشخاصی، معلمینی، باشند که برای آنها صحبتهای اخلاقی بکنند؛ صحبتهای اسلامی بکنند که این جوان از حالا پرورش پیدا بکند.
ر.ک صحیفه امام؛ ج 13، ص 2 - 7
***
جماران، 1362_ حکم رفع مشکل کمبود نان و برنج به آقای میر حسین موسوی
ر.ک صحیفه امام؛ ج 17، ص 515
***
جماران، 1360_ بیانات در جمع مسئولین (معرفی آقای موسوی خوئینی ها به سمت دادستان کل کشور)
ر.ک صحیفه امام؛ ج 19، ص 309
***
.
انتهای پیام /*