زن و هنر در کلام و فرهنگ حضرت امام خمینی(ره)
□ ثریا مکنون
مقدمه
هنر زیبایی شناسی، امری است که در نظام اجتماعی شکل گرفته و با پسند جامعه (آن هم با توجه به شرایط اجتماعی) ارزش پیدا می کند و یا اینکه ارزش آن تغییر و تبدیل می یابد.
به عنوان نمونه، پسند جامعه از یک نوع شعر و یا یک قطعه موسیقی و ترجیح آن به یک نوشتار مذهبی نظم گونه (مانند مناجات امام سجاد علیه السلام) که درک آن انسان را به تکامل نزدیک می کند، گزینش زیبایی و هنری است که تحت تأثیر شرایط و محیط صورت گرفته است.
تعریف هنر و تعمیم هنر
هنر به یک فن یا مهارت گفته می شود که با خصوصیات خودش و بدون توجه به شرایط تعریف شود؛ مانند هنر موسیقی، شعر، معماری، نقاشی،...
یک شعر زیبا مانند غزل حافظ که از ترکیبات خاصی ایجاد شده ذاتاً چیزی جز هنر نیست و زیبایی آن در درون خود شعر حضور دارد. اصولاً نحوه قرار گرفتن الفاظ و مفاهیم، شعر را به وجود آورده است لذا شعر یا موسیقی به خودی خود، هنر است؛ نه اینکه در آن هنر به کار رفته باشد. نحوۀ قرار گرفتن مفاهیم در شعر که برای تحریک عاطفه است به موضوعات دیگر نیز تعمیم می یابد.
تعمیم هنر زمانی است که یک حرفه یا صنعت پیشوند یا پسوند خاصی پیدا کند؛ به شکلی که در زبانها و فرهنگهای مختلف تعاریف متفاوتی داشته و متناسب با هر موضوع، کارآیی خاصی داشته باشد؛ مانند هنر آشپزی، هنر خیاطی،... که بدون اضافه نمودن پیشوند هنر، هر یک فن و مهارتی تخصصی است؛ ولی هنر آشپزی، شامل تزیینات و آرایش خاصی است ـ که در هر فرهنگ ممکن است متفاوت باشد ـ و زیبایی، غذا یا در خیاطی، لباس را جلوه گر می سازد. بنابراین کاربرد هنر یا به کارگیری هنر در موضوع غیر هنری به معنای تعمیم هنر است.
در منطق ارسطو نحوۀ قرار گرفتن الفاظ برای درست فهمیدن و تحریک منطقی است؛ از این رو در لغت یونانی به منطق، ارغنون ـ نام یک ساز ـ می گویند؛ یعنی همان طور که ساز، صداها و آواها را به گونه ای دلپسند تنظیم می کند که نتیجه آن تحریک عواطف و نرم شدن انسان است، منطق هم می تواند با استدلال به گونه ای عمل کند که صدای انسان ـ مفاهیمی که در صحبت انسانها با هم رد و بدل می شود ـ را نظام دهد و در نتیجه یک نوع تحریک ـ ولو منطقی ـ انسانها برای ارضای انگیزه آنها باشد. [1]
تعریف هنر در سایر دیدگاهها
نگرش به هنر شکلهای مختلفی ممکن است داشته باشد که به اختصار عبارتند از:
هنر وسیله ارتباط انسانهاست، برای حیات بشر و برای سیر به سوی سعادت فرد و جامعۀ انسانی، موضوعی ضروری و لازم است؛ زیرا افراد بشر را با احساساتی یکسان به یکدیگر پیوند می دهد. [2]
هر آنچه پیشروی دانش است هنر است و یا به عبارتی دیگر، هنر پیشروی علم است. [3]
بنابراین، هنر به شکلهای مختلف می تواند ایجاد تحریک نماید. کارآیی هنر تحریک در مفاهیم نظری و عقلی یا تحریکات حسی و تحریکات روحی است که هر یک متناسب با موضوع خود ابزار و روش خاصی را طلب می کند که هدف در تحریک، رساندن پیام و برقراری ارتباط است. به این جهت در تعمیم تعریف هنر می توان گفت که هنر، یعنی «کیفیت ارتباط» که غیر از جهت و محتوای ارتباط است.
کیفیت ارتباط (نحوۀ ارتباط) اگر موضوع هنر قرار بگیرد، هنر خالص است؛ مانند هنر شعر، نقاشی،... ؛ ولی کیفیت ارتباط در تعمیم برای هر موضوع، نحوۀ انجام آن را با هنر همراه می کند.
1 ـ یکی از نتایج چنین هنری (کیفیت ارتباط)، برقراری تفاهم اجتماعی است، تفاهم اجتماعی وقتی بهتر و سریع تر صورت می گیرد که بین نیاز و ارضای نیاز اجتماعی ارتباط بهتری برقرار شود و هنر ضعیف این ارتباط را به سختی و در مدت طولانی تری برقرار می کند.
2 ـ مجموعه نگری از لوازم دیگر برقراری ارتباط است. به عبارت دیگر دارا بودن ظرفیت تفاهم اجتماعی بدون هماهنگی هنر حسی، روحی، عقلی، نمی تواند سرعت تفاهم اجتماعی را افزایش دهد.
هنر الهی و هنر غیر الهی
1 ـ هنری که کیفیت ارتباط را تسهیل و تسریع نماید به شکلی که ثمرۀ آن تغییر زیبایی و پسند جامعه به طرف تکامل باشد، هنر اسلامی و هنر واقعی است.
به عبارت دیگر باید بتواند لذتهای انسانی را لطیف تر، شفاف تر، متبلور تر و قابل رؤیت تر نماید و به حساسیت ها نزدیکتر کند.
2 ـ هنری که بین جهت های الهی و خوشی های مادی فاصله بیندازد و خودکامگی را تحریک کند، هنر مادی و هنر فاسد است.
هنر مدیریت
هنر که برای تحریک انگیزه و عواطف انسانها است، در سه سطح قابل مشاهده است:
الف) فردی: نحوۀ تنظیم یک واحد تولیدی یا مرکز توزیع محصولات و ادارۀ آن نمونۀ هنر مدیریت در سطح خُرد است.
ب) گروهی: ادارۀ یک گروه مانند تماشاچیان بازی فوتبال در استادیوم ورزشی، هنر اداره در سطح گروهی است (گروه علاقه مند به بازی فوتبال).
ج) سازمانی: مدیریت در یک منطقه یا یک کشور شامل گروههای مختلف و تحریک انگیزه گروهها به گونه ای که منجر به عصیانگری عمومی شود (مانند خشم نسبت به ساختار نامناسب و وضعیت ثابت که در آن وضعیت ستمگری و ستمکشی به ملتها به طور طبیعی صورت می گیرد)، اداره و هنر مدیریت در یک سازمان یا جامعه بزرگ است.
هنر مدیریت همراه با رهبری
از آنجا که نیاز و انگیزه عمومی رهایی از محرومیت ها است و هر انسان محرومی از محرومیت رنج می برد، رهایی از محرومیت یا ارضای نیاز در سطح جامعه، مدیریت خاصی می طلبد که بدون رهبری امکان وقوع ندارد.
هنر رهبری در واقع همان هنر مدیریت تکاملی است که در این سطح تعمیم تعریف هنر به کیفیت ارتباط است. هدف از هنر رهبری در سطح تکامل، ایجاد نظم خاصی در ارتباط بین نیاز و ارضای نیاز در جامعه است. و از آنجا که نیاز عمومی و انگیزه عمومی در ملت ها رهایی از محرومیت و رنج هایی است که تحمل می کنند، (چه رنج هایی که ناشی از تحقیرهای سیاسی، تجلیل های فرهنگی و یا ناشی از فقر و محرومیت اقتصادی است) ادارۀ چنین جامعه ای و ارضای نیاز انسانها در سطح تکاملی هنر مدیریت تکاملی است. [4]
هنر رهبری حضرت امام خمینی
نمونۀ هنر سرپرستی اجتماعی را در شیوۀ مدیریت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی می توان یافت که توانست ستم پذیری را بشکند، گستاخی انقلابی به مردم بدهد، و در نتیجه این عصیانگری انقلابی، ساختارهای قبلی جامعه را در هم ریخته و ساختار جدیدی را پایه گذاری نماید. هنر امام، هنر در خدمت مبارزه با استکبار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی بود.
امام، رهبری بود که توانست:
1 ـ جامعه و محرومیت های آن را بشناسد.
2 ـ جهت حرکت استکباری کفار را که سازندۀ ابزار محرومیت های اجتماعی بودند، نیز شناخت.
3 ـ و در نهایت توانست نحوۀ رویارویی با دشمن و سرعت ارتباط موضعگیری ستمگر علیه مستضعف را تبیین کند و مستضعفان را از استضعاف برون آورد و در نتیجه یک کشور وابسته را به یک کشور موضعگیر و مستقل تبدیل کند که در موضعگیریهای جهانی نیز حضور فعال داشته باشد.
حال اگر ابزاری که برای ارائه هنر است می خواهد رهبری تکاملی را توسعه بدهد، باید محور موضوعات خود را مبارزه با ظلم و ستمگری قرار دهد، پیامی که از یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی یا نمایش به ملت ابلاغ می شود باید کیفیت ارتباطی داشته باشد که به محتوای انقلاب سرعت می بخشد و اهداف آن را تسریع می نماید. پیام یک قطعه موسیقی نیز باید ایجاد شور و انگیزه انقلابی و تهییج جوانان در انتخاب مبارزه با ارزشهای غیر الهی و مادی باشد. مثلاً یک ملودی آرام مانند لالایی یک مادر برای فرزند می تواند نشان دهندۀ زیباییهای دنیایی و رنگارنگ بودن آن باشد، یا بالعکس، همین ترنم ساده، ممکن است حاوی کلماتی از زبان همسر یک شهید، بیانگر مبارزات پدر برای کودک و زمزمۀ دعوت او به ادامۀ راه پدر باشد.
«هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است». (صحیفه امام؛ ج21، ص145)
هنر انقلاب و وظیفۀ زنان
حضرت امام خمینی هنر زن بودن را از پذیرش زیبایی های ظاهری و در سطح خُرد، خارج نموده و به سطح حضور در توسعه زیبایی و تکامل پسند اجتماعی انتقال داد. زنان که به صورت کالا و شیء گونه در جامعه ظاهر می شدند یا منزوی از تصمیم گیریهای اجتماعی، هنرشان در محدودۀ منزل، محدود به اعضای خانواده بوده یا احیاناً تأثیرپذیر از شرایط اجتماعی بود، تغییر وضعیت پیدا کرده و با رهبری هنرمندانه حضرت امام به موضع گیری در برابر استکبار قرار گرفتند.
در جامعۀ انقلابی ایران، سخنانی از مادران و همسران شهدا و حضورهایی از زنان را شاهد هستیم که تعریف از زیبایی و هنر را عینیت می بخشد و مفهوم حضور عواطف را از شیئی شدن زن برای التذاذ و برای بهره گیری سرمایه داری و خودکامگی های سرمایه داران و قشر وابسته به آنان خارج نموده و در جهت رهایی جامعه و به منظور طرح زیبایی نوین و هنر متکامل، تبلور عینی بخشیده است.
امروز هنر زنان و رسالت عواطف و حساسیت آنان در متبلور ساختن و منعکس نمودن محرومیت ها و تحقیر، تجهیل و تضعیفی است که ستمگران بر عالم تحمیل کردند. [5] این تغییر را از حضور زنان در تظاهرات گروهی تا مقاله نویسی و تحریک حساسیت های جامعه می توان مشاهده نمود که هنر بارقه و درخشش های ابتدایی برای نشان دادن هنر زن است.
تلاش این زنان برای ایجاد کانون مهر و محبتی بود که ثمرۀ آن شهادت در راه کرامت انسانی و احیای زیبایی و صیانت و قداست انسانی می باشد. مشارکت زنان ایرانی در ایجاد چنین قداستی الگوی زنان انقلابی در سایر کشورها قرار گرفت که نمونه آنها را در بوسنی هرزگوین و لبنان و... می توان مشاهده نمود. امروز زیبایی و هنر برای جامعه انقلابی لبنان و مردم فلسطین در کلام همسر دکتر فتحی شقاقی به مراتب دلپذیرتر است تا زنان لبنانی با ظاهری مانند زنان غربی، که هرگز نمی توانند جایگاهی در دل و جان مبارزان لبنانی داشته باشند. در جامعه ما نیز باید دید که برای جوان بسیجی و رزمنده چه زنی زیبا و مورد پسند بود و چه نحوه ارتباط و چه نحوه هنری می توانست کمال یک زن را تعریف کند؟
لذا، هنر و ابراز هنر مانند نمایش، عکس، فیلم، نقاشی،... برای نشان دادن هنر زنان باید در خدمت انگیزه و ادراکی مانند آنچه ذکر شد، باشد. یعنی هنر در خدمت ارزشهای اسلامی و انقلابی.
«خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه های عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایۀ زوال ناپذیر آنگونه هنری است که باید به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی، همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر کند».(صحیفه امام؛ ج21، ص145)
نتیجه گیری
هنر به عنوان ابزار تکاملی در جامعه، هنری است که شایست و ناشایست، زشت و زیبا، خوبی و بدی را حول محور درگیری با ظلم و ستم تعریف کند. نه هنری که زیبایی را پسند شخصی دیده و پذیرش شرایط و سازگاری با زورمداران و زرمداران را محور قرار دهد.
هنر می تواند قداست را به ایثار و فداکاری بدهد نه خوشی و تفریح کوتاه مدت. حتی کسب علم و تحصیل را مشروط و برای هدفی مقدس ضروری بداند، نه دریافت مدرک و کسب معلومات فارغ از اینکه کارگزار چه نظامی باشد. (نظام الهی یا غیر الهی)
در سراسر زندگی حضرت امام و بیانات و نظرهای ایشان قداست به ایثار و تحصیل علم برای کرامت انسانی و انسان شدن (حتی کسب علم توحید) مشاهده می شود. هنر در فرهنگ امام مستقل از زیبایی طرح نمی شود، بلکه زیبایی را منحصر به خدای متعال می دانست (و الحمدلله رب العالمین) و با شاخصۀ رضایت خدا و به میزانی که ارتباط با خدا برقرار است، زیبایی تعریف می شود.
«هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه کوله بار مسئولیت و امانت شان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکای به غیر، تنها و تنها در چارچوب مکتب شان به حیات جاویدان رسیده اند. و هنرمندان ما در جبهه های دفاع مقدس مان اینگونه بودند. تا به ملأ اعلا شتافتند و برای خدا و عزت و سعادت مردمان جنگیدند و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی درد را رسوا نمودند. خدایشان در جوار رحمت خویش محشورشان گرداند».(صحیفه امام؛ ج21، ص145)
منبع: مجموعه مقالات هشتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 69.
پی نوشت ها:
[1]. ارضای نیاز منطقی در واقع حسابگری و عقل بشر را تحریک می کند در حالی که موسیقی محرک عاطفه انسان است.
[2]. هنر چیست؟ لئون تولستوی، ترجمه کاوۀ دهقگان، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1345، ص 57.
[3]. تحقیق در تعریف هنر، محمد یوسف قطبی، تهران: انتشارات زوار، دی 1352، ص 24.
[4]. ساختارهای اجتماعی امروز در جهان، محرومیت را در امور مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی به ملتها تحمیل می کند که به صورت زیر اجمالاً می توان آثار آن را ملاحظه و مستند نمود:
الف) تحقیر (سیاسی)
اولین اقدام نظام استکباری، تحقیر ملتهای به اصلاح عقب نگهداشته شده با توجه به ارزش ها و سنت های آنها یا سلب حق مشارکت از آنها است.
ب) تجهیل (فرهنگی)
با اتکا به تکنولوژی و اصطلاحات علمی، شرایط جهل را به گونه ای فراهم می کنند که ملتها احساس کنند نفهم و نادان و عقب ماندۀ فرهنگی هستند.
«هنر غربی در جایگاه واقعی خود تصویر زالو صفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت می برند.» امام خمینی
ج) تضعیف (اقتصادی)
حاصل دو مرحلۀ بالا تضعیف ملتها و فقر اقتصادی و در نتیجه سهیم نبودن در تفاهم اجتماعی، یا سلب بهره وری از آنها است. به گونه ای که پذیرش سرپرستی قشر بالاتر امری طبیعی برای آنها جلوه کند.
حاصل در چنین جامعه ای قرار دادن ابزارهای جامعه ارتباطات و ساختارهای قدرت به عهدۀ عده ای قلیل و علیه اکثریت جامعه می باشد. نتیجه این کار تحقیر افراد تحت سلطه خواهد بود. در نهایت تولید و توزیع اطلاعات، قدرت و ثروت به یک طبقه خاص تخصیص می یابد.
[5]. بالاترین ستم، شیئی کردن زنان و وسیله نمودن او برای مقاصد استکباری، به عنوان تنها هنر زن بود که کرامت انسانی زن را در نجات بشر تضعیف نمود.
.
انتهای پیام /*