تهاجم فرهنگی؛ راههای نفوذ و شیوه های مقابله با آن

محمد رضا محمدی حسینیه

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:

بحث تهاجم فرهنگی، از مباحثی است که در جامعه کنونی ما دارای اهمیت بسیار زیادی برای بررسی و توجه است. تهاجم فرهنگی علی رغم بحثها، میزگردها، کنفرانسها و ... زیادی که در چند سال اخیر صورت گرفته، هنوز به طور کامل شناسایی نشده و دیده می‏‏ شود که هر گوینده و نویسنده و سازمان مسئولی، به اندازۀ توان خود به بررسی آن پرداخته و جنبه هایی از این موضوع را روشن ساخته است.

در بررسی تاریخی مشاهده می ‏‏شود که «تهاجم فرهنگی» پدیده ای تازه تولد و مفهومی نو ساخته نیست و عمری به نسبت عمر بشری دارد؛ چرا که فرهنگ زاییدۀ افعال و افکار انسانی است که در قوالب مختلف متجلّی می‏‏ شود و طبع سرکش و خودخواه نوع انسان، او را در این زمینه نیز برمی انگیزد تا افکار و ارزشهای مورد احترام و پسند خود را به دیگران تحمیل نماید و این نقطۀ آغازین پدیدۀ «تهاجم فرهنگی» است.

 

تهاجم فرهنگی، ابزار تسلط

تهاجم فرهنگی، از زمانی شکل می‏‏ گیرد که بین فرهنگهای بشری اختلاف پدیدار می گردد. این اختلاف بیشتر ناشی از عوامل «اقلیمی» است، یعنی عوامل اقلیمی مسائلی را چون زبان، نژاد، افکار، رفتار و ... به وجود می‏‏ آورد. در نتیجۀ این عوامل می‏‏بینیم که اشکال مختلفی از فرهنگها در قالب جوامع به وجود می ‏‏آید. جامعه ای پیشرفت می‏‏ کند و به کمال علم و ادب و هنر و صنعت و ... می‏‏ رسد و جامعه ای پسرفت می‏‏ ماند و یا حتی پس می‏‏ کند. بدین ترتیب و با شکل گیری حکومت های مسلط و مقتدر، و به لحاظ وجود روحیه تسلط گرایی، برخی از دولتهای قوی سعی می ‏‏کنند تا با تسلط نظامی بر ملتهای دیگر و تحکیم فرهنگ خود در میان آنها، آن سرزمینها را با خود همرنگ و همگام نمایند. از این زمان است که پدیدۀ «تهاجم فرهنگی» به عنوان ابزاری شناخته شده معنا می ‏‏یابد.

 

پیشینه تهاجم فرهنگی

«تهاجم فرهنگی» در تمدنهای قدیم، همراه با سلطۀ نظامی یک سرزمین و تمدن، بر تمدن دیگر صورت می ‏‏گرفت و به محض تسلط سعی می ‏‏شد فرهنگ متهاجم عیناً در آنجا رایج شود و فرهنگ بومی به عنوان فرهنگ مضرّ دشمن از میان برداشته شود. به عنوان نمونه: پس از حمله اسکندر مقدونی به سرزمین امپراتوری ایران و انقراض حکومت هخامنشیان، فرهنگ «هلنی»[1] توسط جانشینان اسکندر در ایران تبلیغ و رایج گردید. نمونۀ ملموس در زمان معاصر، استعمار انگلیس است که با تسلط همه جانبۀ نظامی بر شبه قارۀ هند، فرهنگ «انگلوساکسون»[2] را در آنجا نشر می‏‏ دهد که بارزترین نمود آن فرهنگ، زبان انگلیسی است که به عنوان زبان رسمی اداری این کشور به جا مانده است.

در «جامعه جهانی» کنونی، وضعیت به آن شکل سابق نیست، که کشوری بخواهد بر کشور دیگر تسلط نظامی و استعماری داشته باشد فلذا در جهت تسلط و همسو کردن ملت های دیگر با اهداف قدرت های جهانی، وسیله و ابزاری مؤثرتر از «تهاجم فرهنگی» وجود نخواهد داشت. چرا که تنها تمایز ملت ها، گذشته از نژاد، فرهنگ است و اگر فرهنگها یکسو و همرنگ شود آنگاه تسلط بر آنها بدون هیچگونه توسل به جنگ و زور آسان خواهد بود. اگر ملّتی از لحاظ فکری و ظاهری همانند جامعه متهاجم فکر کرد و رفتار نمود، دیگر مشکلی برای ارتباط و تسلط بر آنها وجود ندارد. به قول شاعر دلسوز، علامه اقبال لاهوری:

ملتی را رفت چون آئین ز دست       مثل خاک اجزای او از هم شکست

پس در برهۀ کنونی «تهاجم فرهنگی» مخصوصاً بر علیه کشور ما که بنیانگذار فکر و فرهنگی نو در جامعه جهانی است و نقش آن در گسترش فرهنگ اسلامی در جهان بی نظیر است، شدّت بیشتری داشته و هزاران ابزار و عمّال خارجی و داخلی در جهت تحقق این هدف، به فرهنگ ملّی و اسلامی ما هجوم آورده اند.

وظیفه ما نیز که قلم را سلاح خود ساخته ایم اینست که: تا در توان داریم به شناخت ماهیت و هویت و چهره این مهاجم ویرانگر کمک کنیم و راه های عملی در مواجهه با آن را بررسی و معرفی نماییم، چرا که مؤثرترین اسلحه برای مقابله با «تهاجم فرهنگی» آگاهی عمومی از نوع و اشکال توطئه و تهاجم است. لذا اگر ملّت هدف و مشکل را شناخت به راحتی در برابر آن ایستادگی خواهد کرد.

در بحثی که تقدیم می ‏‏گردد ابتدا به بررسی «اهمیت موضوع» مورد بحث می‏‏پردازیم. آنگاه پس از بررسی ماهیت و مفهوم «تهاجم فرهنگی» به تفاوت آن با «تبادل فرهنگی» اشاره می‏‏ کنیم. در بخش دوم، بحث، ابزارهای تهاجم فرهنگی را مورد بحث قرار داده و در پایان، رابطه «تهاجم فرهنگی» با سیاست «نظم نوین جهانی» را بررسی می ‏‏نماییم.

 

1 ـ اهمیت بحث در مورد موضوع «تهاجم فرهنگی»:

در ابتدا لازم می ‏‏دانم به احترام شخصیت عظیم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران «حضرت امام رضوان الله تعالی علیه»، کلام گهرباری از ایشان را که همیشه مشکل گشا و راهنمای ما در امور بوده بیان نمایم. ایشان در زمینۀ اهمیت فرهنگ و نقش آن در جامعه می ‏‏فرمایند:

«بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیّت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویّت و موجودیّت آن جامعه را تشکیل می ‏‏دهد. و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعد های اقتصادی سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‏‏ کند، و بالاخره در آن مستهلک می‏‏ شود و موجودیّت خود را در تمام ابعاد از دست می ‏‏دهد. استقلال و موجودیّت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‏‏ گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود یا وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است.»[3]

 

فرهنگ، هویت ملت

فرهنگ، شناسنامه و هویت یک ملّت است و شخصیت جهانی و اعتبار یک ملّت بسته به فرهنگ متشخّص آن ملّت است. فرهنگ با سابقۀ ایرانی پس از حضور اسلام، با فرهنگ جهانی اسلامی ترکیب شده و تکمیل یافته و یک فرهنگ غنی را به وجود آورده است. لذا این فرهنگ پربار و فراگیر، صلاحیت آن دارد که الگویی برای زندگی تمام اقشار انسانها در سراسر جهان باشد.

به دلیل همین توان و صلاحیت است که اسلام ناب محمّدی(ص) پس از انقلاب اسلامی ایران به سراسر جهان صادر می شود و نتایج عظیمی را به بار می‏‏ آورد و نقش و تأثیر آن، تاکنون موجب نگرانی شدید استکبار جهانی بوده است. فرهنگ اسلامی، آن هم از نوع شیعی آن، دارای فکر کفر ستیزی و استکبار ستیزی است و تسلط بیگانه را در هیچ زمینه ای نمی ‏‏پذیرد؛ لذا از همان ابتدای ظهور انقلاب اسلامی در ایران، استکبار جهانی به سرکردگی امپریالیسم جهانخوار آمریکا سعی داشته به طریقی، این انقلاب ایدئولوژیک در حال گسترش را مهار نماید و آن را در جهت منافع خود سوق دهد.

آنچه تاریخ به ما نشان داد و بارها دیدیم، استکبار برای حصول این هدف خود به ابزار گوناگونی متوسّل می‏‏ گردد. ابتدا حمله مستقیم نظامی را تجربه می ‏‏نماید و پس از آن از راه تفرقه افکنی و ایجاد نفاق میان اقشار ملّت ایران وارد می ‏‏شود و پس از ناکام ماندن تمام نقشه های خود، با تحریک کردن رژیم بعثی عراق سعی می‏‏ کند یک جریان و نیروی به اصطلاح بنیان کن را برای نابودی انقلاب اسلامی ترتیب دهد. ولی هیچ کدام این ترفندها اثری نمی‏‏ بخشد و حتی به تقویت انقلاب و صدور افکار اسلام ناب محمّدی (ص) به سراسر جهان می ‏‏انجامد.

پس، در پی کار چاره جوئی و یافتن ترفندی دیگر، پس از برپائی جلسات و کنفرانسهای علمی که به وسیله سازمانهای جاسوسی آمریکا، اسرائیل و انگلیس، در لندن و تل آویو برپا می‏‏ گردد (1367)، به این نتیجه می ‏‏رسند که «اسلام» عامل اصلی تحرک فرهنگی این انقلاب است؛ و فرهنگ اسلام است که موجب پیشرفت جوامع اسلامی می‏‏ شود. لذا برای جلوگیری از گسترش فرهنگ اسلام ناب محمّدی(ص) شروع به کار کردند و در اولین اقدام به مغز و مرکز اسلام که همان «قرآن مجید» است حمله بردند و با تهیه و انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی»[4] و حمایت همه جانبه سیاسی و بین المللی از آن، وارد مرحله جدیدی از مبارزه با انقلاب اسلامی شدند. پس از این، مسأله شدّت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده و سعی می ‏‏شود از طریق جریان آرام فرهنگی و از طریق وسایل و ابزارهای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... ، یک تهاجم وسیع فرهنگی صورت گیرد. این تهاجم در اصل بر علیه اسلام و فرهنگ اسلامی است و عمل استکبار در تضعیف این فرهنگ در ایران در اصل، به اصطلاح آنها، ریشه کن کردن مسأله از سرچشمه است.

حضرت امام(ره) در این زمینه می‏‏ فرمایند:

«آن قدرت های بزرگی که مطالعه کردند روی کارها، سالهای طولانی، صدها سال فرستاده اند روی گروهها، روی افراد، روی اشخاص مطالعه کردند حتی روی زمینها و جنگلها و همه جا، در جامعه ها این را یافتند که «اسلام» است که می‏‏ تواند جلو آنها را بگیرد از این جهت آن چیزی که از همه چیز برای آنها بیشتر مطرح است «اسلام» است.»[5]

و نیز در جای دیگری می‏‏ فرمایند:

«قدرتهای بزرگ با اسلام مخالفند، نه این اسلامی که فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، آن اسلامی که در صدر اسلام همۀ احتیاجات ملتها را حلّ می ‏‏کرده است و آن اسلامی که در امور سیاسی ملتها و امور اجتماعی ملتها مستقیماً دخالت می‏‏ کرده است.»[6]

پس ما که انقلاب خود را یک «انقلاب فرهنگی» می ‏‏دانیم، بایستی در جهت حفظ این فرهنگ غنی و انسان ساز جهانی اولاً: تهاجم فرهنگی را کاملاً شناخته و راههای رسوخ و نفوذ آن را بررسی نماییم. ثانیاً، طرق مقابله با این تهاجم ویرانگر را بیابیم تا بهتر بتوانیم علاوه بر دفع آن، آن را مغلوب فرهنگ غنی اسلام نماییم.

2 ـ مفهوم «تهاجم فرهنگی»:

در ابتدا باید بیان کنیم که لفظ و واژۀ «تهاجم فرهنگی» یک واژۀ جامع الاطراف برای زیر پوشش قرار دادن مشکلات و ضایعات فرهنگی موجود در اجتماع ما نیست؛ چرا که در جامعه ما عده ای عناصر غیر فرهنگی هستند که از فرهنگهای بیگانه وارد شده و می ‏‏شوند و در ظاهر، پشت آن هیچ عامل خارجی «متهاجم» دیده نمی‏‏ شود ولی تحت تأثیر فرهنگ بیگانه بر فرهنگ خودی هستند.

لفظ و واژۀ رایج تهاجم فرهنگی، ظاهراً صلاحیت همان را دارد که در معنای هجوم فرهنگ منفی بیگانه به کار رود. یعنی وقتی ما می ‏‏گوییم «تهاجم فرهنگی»، منظور کلیه اعمال و افعال فرهنگی است که بیگانگان برای تأثیرگذاری و انحراف فرهنگ ملّی و اسلامی ما با توسل به ابزارهای گوناگون صورت می ‏‏دهند هدف آن حذف یا تضعیف و یا سوق دادن فرهنگ محلی به سوی فرهنگ متهاجم است؛ و در حال حاضر، تهاجم به وسیله ماهواره ها، محصولات فرهنگی، رادیو و تلویزیون، مطبوعات و ... صورت می‏‏ گیرد. با توجه به تمام این مسائل، ما در جامعه خودمان، یک تهاجم فرهنگی عامدانه از سوی بیگانه را عنصر و عامل تام مسأله نمی ‏‏دانیم. در کشور ما موارد دیگری را هم مشاهده می‏‏ کنیم که هیچ عامل خارجی ظاهراً در آن دخیل نیست بلکه ناشی از کمبودهایی است که در جامعه مشاهده می‏‏ شود. حال این کمبودها یا واقعی است و ناشی از عدم توجه ارگانهای فرهنگی مسئول است و یا کمبود ظاهری است؛ یعنی ما به علّت بی اطلاعی از فرهنگ اصیل ملّی و اسلامی خودمان، این تصور را داریم که فرهنگ ما خلاء دارد و باید عنصر فرهنگی خارجی در آن زمینه جایگزین و پذیرفته شود.

نکتۀ دیگری که در مفهوم تهاجم فرهنگی باید مورد نظر قرار گیرد، شناخت دقیق واژۀ «فرهنگی» است. باید متوجه باشیم و اشتباه نکنیم که تهاجم فرهنگی فقط یک تهاجم صِرف، که بر «فرهنگ اجتماعی» صورت می ‏‏گیرد نیست. معنای فرهنگ محدوده ای بسی وسیع تر از برداشت های عادی و رایج دارد. فرهنگ فقط نسبت به یک مسأله اجتماعی محدود اطلاق نمی‏‏ گردد. بلکه در تمام اموری که مربوط به یک تمدن و سرزمین می ‏‏باشد، فرهنگ خاصی است که از جمع این فرهنگها «فرهنگ ملّی» به وجود می‏‏ آید. به عنوان مثال، وقتی می‏‏ گوییم: فرهنگ اقتصادی یا سیاسی یا نظامی و ... ، بیان ما، بیان فرهنگ خاص مدنی و اجتماعی نیست. لذا اگر در فرهنگ اقتصادی اسلام مثلاً کسی رباخواری کند و یا تبذیر و اسراف نماید و یا کم فروشی و احتکار کند، اینها یک فرهنگ غلط «اقتصادی» است.

پس باید توجه داشت: وقتی که مسأله تهاجم فرهنگی مطرح می‏‏ شود نباید تفسیر محدود و مضیق نمود و فقط ارگانهای فرهنگی را مسئول اقدام دانست بلکه باید در تمام موارد دست به اقدام زد. از بخش نظامی و سیاسی و اقتصادی گرفته تا بخش صنعتی و فرهنگی و ... همه و همه مسئول و دخیل در کارند.

نکته بعدی که در مفهوم تهاجم فرهنگی قابل بررسی و تعمق است واژۀ «تهاجم» است. ظاهراً معنای تهاجم مشخص است ولی توجه عملی به مسأله موجب می‏‏ شود با ظرافت بیشتری به این لفظ پرداخته شود. در بادی امر اینطور گفته و تصور می‏‏ گردد که «تهاجم» یک اقدام عامدانه، آگاهانه و به قصد تحت تأثیر قراردادن فرهنگ دیگر صورت می ‏‏گیرد و این تهاجم دارای هدفهای معیّنه خاصی است. ولی باید توجه داشت که این برداشت از «تهاجم»، تمام حقایق را با توجه به برهۀ کنونی در بر نمی ‏‏گیرد. فلذا باید گفت، هر گونه تأثیرگذاری فرهنگ منفی بیگانه بر فرهنگ خودی نیز «تهاجم فرهنگی» است چرا که در این حالت یک عنصر منفی از فرهنگ بیگانه، عنصری از فرهنگ خودی را کنار زده و جانشین آن می ‏‏شود. لذا در این حالت، عنصر فرهنگی بیگانه به عنوان «متهاجم» و عنصر فرهنگی خودی به عنوان «مورد تهاجم» شناخته می‏‏ شوند. در آخر، با توجه به این ملاحظات می‏‏ توان «تهاجم فرهنگی» را در یک جمله کوتاه تعریف کرد:

تهاجم فرهنگی عبارت است از: «ورود، نفوذ، تحمیل و یا تأثیر عناصر و رفتارها و الگوها و ارزشهای فرهنگی مضرّ بیگانه بر فرهنگ دیگر، که این تهاجم بعضاً با اهداف خصمانه، عامدانه صورت می‏‏ گیرد و هدف نهایی آن جایگزینی و یا تغییر و یا تضعیف فرهنگ ملّی جامعه مورد تهاجم است.»

 

3 ـ «تهاجم فرهنگی» و «تبادل فرهنگی»:

بنا به آنچه که در فوق بدان اشاره شد، تهاجم فرهنگی یک جریان یک سویه در جهت نفوذ و تأثیر منفی فرهنگی بر فرهنگ دیگر است و با این تأثیر منفی، آثار مخربی در فرهنگ مورد تهاجم به جای می‏‏ ماند و عناصری به فرهنگ مورد تهاجم وارد می‏‏ شود که با عناصر موجود در آن فرهنگ هیچ سازگاری و همگونی ندارد و شاید در موارد زیادی آن را نفی و طرد می‏‏ نماید.

پس در واقع، تهاجم فرهنگی حامل آثار تخریبی است و اثرات آن همیشه «منفی» ارزیابی می‏‏ گردد و مطلوب هیچ جامعه ای نیست، برعکس در تبادل فرهنگی جریان، جنبه «مثبت» و سازنده دارد و خلاء یک عنصر در فرهنگ مقابل را بدین وسیله پر می‏‏ کند و یا عنصر ناهمگون و نامتناسب به وسیله عناصر فرهنگی مقابل تصحیح می‏‏ شود.

تبادل فرهنگی همیشه مطلوب جوامع بوده است و آن را عامل تکامل فرهنگ بشری می‏‏ دانند. به عنوان مثال: احترام به چراغ راهنمایی و حق عبور و مرور وسایل نقلیه و عابرین پیاده، یک فرهنگ و روش و رفتار پسندیده و فرهنگی است. ولی متأسفانه در جامعه ما کمتر بدان توجه می‏‏ شود. در عوض جوامعی را می ‏‏بینیم که در این مورد به کمال رشد رسیده اند. پس در اینجا انتقال این رفتار به فرهنگ ما، نه تنها مضرّ نیست بلکه سازنده و متکامل کننده فرهنگ ما نیز هست.

برخی نویسندگان، تهاجم فرهنگی را یک جریان یک سویه می ‏‏دانند و تبادل فرهنگی را جریان دوسویه تصور می ‏‏نمایند. البته این بیان در اصل واضح نیست؛ چرا که ممکن است فرهنگ ملّتی آن قدر ضعیف و حتی بدوی باشد که نتواند در تبادل فرهنگی عنصری را صادر و مبادله کند ولی در عوض عناصر انبوهی را پذیرا می‏‏ شود. پس در حقیقت، اصل مسأله در این است که در جریان تبادل فرهنگی عناصر منفی و مخرّب به فرهنگ مقابل وارد نگردد، که در غیر این صورت مسئله نه «تبادل»، بلکه «تهاجم» فرهنگی است.

 

4 ـ ابزار و راههای تهاجم فرهنگی:

مسلماً هر جریان فرهنگی نیاز به ابزار و راهی دارد که از طریق آن بتواند، اولاً: به جامعه مقابل رسوخ و نفوذ نماید. و ثانیاً: جایگاهی برای خود پیدا کند. ثالثاً: تأثیر خود را به نحو مطلوب به جای گذارد. در اینجا ابزار تهاجم فرهنگی را نوعاً مورد بررسی قرار می‏‏ دهیم و می‏‏ بینیم که هر وسیله و ابزاری بنا به نوع خود، به طریقی در جامعه و فرهنگ رسوخ می‏‏ نماید. این ابزار و راهها عبارتند از:

 

الف - ابزار و راههای فرهنگی:

این ابزار، از نافذترین ابزارهای تهاجم فرهنگی است. چرا که مستقیماً از راه «فرهنگ» وارد کار می‏‏ شود و اثرات خود را به جا می‏‏ گذارد.

از مهمترین مراکز فرهنگی هر کشور که می‏‏ تواند محافظ و توسعه دهندۀ فرهنگ هر کشور باشد، مدارس و دانشگاههای آن کشور است. زیرا نسل آینده ساز هر کشور معمولاً از این مسیر پرورش یافته و ساخته می‏‏ شوند. لذا متهاجم فرهنگی، سعی و تلاش خود را می‏‏ کند تا به مهمترین بخش فرهنگی کشور ضربه وارد کند و آن را منحرف و یا در مسیر اهداف خود قرار دهد. امام رحمت الله علیه، در این مورد می‏‏ فرمایند:

«از توطئه های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است ... امّا در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق و غرب بکشانند و دولت مردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشور ها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه می ‏‏خواهند انجام دهند.»[7] متأسفانه علی رغم برخی پیشرفتها در توسعه مراکز آموزش عالی و فرهنگی کشور و توجه به توسعه کمّّی آن، توجه به مراکز فرهنگی ما از لحاظ کیفی خیلی کم بوده است، با وارد شدن دانشگاههای مختلف که فقط توجه اصلی آنها به آموزش است و کمتر سرمایه گذاری و توجه فرهنگی به آنها می‏‏ شود.

از ابزارهای دیگر فرهنگی دشمن برای ضربه زدن به فرهنگ ما، استفاده از ابزار هنر سینما و تئاتر است. درصد بسیار زیادی از خوراک تلویزیونها، سینماها، ویدئوها و ... ، به وسیله فیلمهای غربی، مخصوصاً آمریکایی تأمین می‏‏شود، فلذا اینها با استفاده از این ابزار، تأثیر زیادی بر فرهنگ ملت های دیگر داشته اند.

سینمای مادی گرای غربی، آن چنان جذابیّتی ایجاد می‏‏ کند که موجب اغفال جوانان در کشورهای دیگر جهان می‏‏ گردد. لذا این گرایش به سوی اینگونه فیلمها در کشورهای جهان، عده ای از سینماگران ملّی کشورها را نیز تحت تأثیر متد و روش غربی مخصوصاً (هالیوودی) آمریکایی قرار داده و از این نقطه ضعف در جهت سوداگری استفاده می ‏‏نمایند. متأسفانه در کشور ما نیز چنین گرایشی، توسط عده ای از سینماگران وجود دارد و شاهد بوده ایم که محصولات فرهنگی آنها در کشور ارائه گردیده است و حتی برخی از آنها مثل فیلم «افعی» عینأ از روی مدلهای سینمایی خیالی و استعماری آمریکا کُپی برداری شده است.

مطبوعات و کتب نیز از ابزار فرهنگی دیگری هستند که همیشه مورد استفاده برای ابزار و القای عقاید و آرا بوده است. مطبوعات اگر در جای خود، اهداف فرهنگی ملّی خود را دنبال کنند و در راه رشد آن، وظایف خطیر خود را انجام دهند، مسلماً یک تغذیه کنندۀ فرهنگی عالی هستند که می‏‏ تواند در تعالی و رشد فرهنگی جامعه مؤثر باشند. به همین نسبت نیز، اگر مطبوعات هر کدام مسیری گزینشی را در پیش گیرند و گاهاً از آن به عنوان وسیله ابراز و تحمیل عقاید و یا کوبیدن و معارضه با هم استفاده نمایند و از مسیر اصلی دور شوند، مسلماً آنها در تشتت آراء و افکار و ایجاد بدبینی ها و ایجاد  شکاف در جامعه فرهنگی گام بر خواهند داشت. در مورد کتب نیز می‏‏توان اهمیتی فوق العاده قائل گردید چرا که کتاب نه تنها به عنوان مبنای آموزش در مراکز آموزش علمی و فرهنگی است بلکه تمام اقشار اجتماع نیز با کتاب ارتباط خوبی دارند و این مهم در ایران شدّت بیشتری دارد. حال اگر محتوای کتب با دخالت عوامل بیگانه، از محتوای اصلی و فرهنگی خود دور گردد محققاً نمی‏‏ تواند ما را به هدف حقیقی خودمان برساند.

در بازار کتاب درصد زیادی کتب خارجی وجود دارد که حجم زیادی از آنها از نوع رمانها و داستانهای عشقی، جنائی و ... می ‏‏باشد. خوب، اینها بی واسطه عامل انتقال فرهنگ بیگانه در جامعه ما هستند.

مطلب دیگر این که محتوای کتب ما، با توجه به حجم کتب، خیلی کمتر ارزیابی می ‏‏گردد. چرا که بیشتر توجه به جلوه های مادی یعنی شکل و فرم و حجم نوشته های آنهاست تا مطالب، موضوعات و نیاز های ملموس فرهنگی. ما اگر بخواهیم در بازار کتاب، یک نمونه کتاب در مورد مثلاً ابن سینا یا رودکی و ... را که از فرهنگ سازان و نخبگان فرهنگی ما هستند، تهیه کنیم تا جوانان ما با آنها آشنا شوند؛ شاید حتی یک کتاب هم یافت نگردد. ولی اگر بخواهیم در مورد هوگو، وُلتر، شکسپیر و ... ، آثار فراوانی ترجمه و منتشر گردیده است.

در زمینه دیگر ابزارهای فرهنگی می ‏‏توان به هنرهایی چون، نقاشی، تصویرگری، شعر، موسیقی، خط، زبان، ادبیات، اصطلاحات فرهنگی، نمادها (مثل مجسمه سازی و نمادهای گرافیکی) و ... اشاره کرد که هر کدام از این ابزار نیز توسط عاملان داخلی و خارجی تهاجم فرهنگی به نوعی مورد استفاده قرار می‏‏ گیرد تا از طریق القای مکرر، آنها را در جامعه جا اندازند. توضیح و بیان هر کدام از این ابزار مذکور، نیازی به بررسی تفصیلی دارد که به علت ضیق مجال بدان نمی‏‏ پردازیم. در هر صورت هر کدام آنها به نوبه خود موضوع اصلی برای بحث و بررسی دقیق و علمی است. یکی از وسایل و ابزار مؤثر فرهنگی که جا دارد بدان اشاره شود، نویسندگان فرهنگی، است. نویسنده معمولاً در اوج علم و فرهنگ قرار گرفته و در اعتلای علم و فرهنگ در جامعه، و نشر افکار فرهنگی و دستاوردهای علمی گام بر می‏‏ دارد. فلذا نویسندگان از جبهه داران بزرگ فرهنگ و هنر و علم در هر کشور هستند و بایستی به آنها توجه خاصی گردد. دشمن متهاجم فرهنگی نیز با توجه به این مهم، همیشه سعی در رسوخ و نفوذ در این جبهه و قشر داشته است. چرا که جذب و همسو کردن یک نویسنده و جبهه دار فرهنگی کشور با خود، به مثابه قرار دادن یک سرباز جنگندۀ با فرهنگ، با سلاح قلم است و چون محصل اینگونه قلم زنان نیز بصورت آثار ادبی و هنری و علمی و ... ، در قالب کتب، مقاله، توصیه نامه و ... منتشر می‏‏ گردد، آثار بسیار مخرّبی را در اذهان و افکار و رفتار اقشار و مخاطبان خود دارد. متأسفانه با آزادی بیان که در کشور ما به وجود آمده، عده ای باصطلاح نویسنده، مدام با همکاری مطبوعات مغرض و بی هویت و معلوم الحال، اقدام به رفتارهای غیر فرهنگی می‏‏ کنند و بیشتر قصد تحقیر فرهنگ «اسلامی» را دارند. امام خمینی(ره)، در این مورد می‏‏ فرمایند:

«با کمال تأسف، نویسندگان باصطلاح روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنکه در فکر استقلال و آزادی کشور و ملّت خود باشند، خودخواهی ها و فرصت طلبی ها و انحصارجویی ها به آنها مجال نمی ‏‏دهد که لحظه ای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملّت خود را در نظر بگیرند.»[8]

 

ب - ابزار اقتصادی تهاجم فرهنگی:

پس از انتقال مرکز ثقل علوم از کشورهای اسلامی به کشورهای اروپایی در قرن ششم[9]، مسلمانان دچار جنگهای داخلی، حمله قوم مغول و جنگهای صلیبی و وجود حاکمان بی قید و ... شدند و کم کم از جهان علم و صنعت عقب ماندند. تا این که اروپا پس از سپری شدن قرون وسطی در سال 1453 و شروع عهد رنسانس[10]، فاصله زیادی در علوم گرفت و به بالاترین رشد و پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی نائل آمد. از این زمان، اروپاییان که فکر سلطه بر ملل دیگر را در  سر می‏‏ پروراندند و نیز دشمنی دیرینه ای با جهان اسلام داشتند، شروع به نفوذ در کشورهای اسلامی نمودند و از ابزار اقتصادی خود در جهت «الینه کردن»[11] مسلمانان و تزریق فرهنگ اروپائی، سودهای زیادی بردند.

همراه هر هیأت اقتصادی که به کشورهای اسلامی وارد می ‏‏شد، عده ای مبلّغ فرهنگی به نام «مسیونرهای مسیحی»[12] برای تبلیغ و ترویج فرهنگ مسیحیت و غرب، وارد آن کشورها می‏‏ شد و شرط کمک اقتصادی را اجازه فعالیت  دادن به این هیأتهای نمایندگی تبلیغی قرار می‏‏ دادند. در حال  حاضر نیز این روند ادامه دارد و کشورهای پیشرفته با شرط قرار دادن شرایط تحمیلی، راه سلطۀ خود بر کشورهای دیگر را باز می ‏‏کنند.

«بانک جهانی» به عنوان یک ارگان جهانی در راستای اهداف امپریالیستی غرب است و سرمایه آن به وسیله کشورهای استعماری چون هلند، انگلیس و آمریکا تأمین می‏‏ گردد. فلذا همیشه در دادن وامها به دولتهای متقاضی شرایطی را ملاک قرار می ‏‏دهند که واضحاً شرایط سلطه گرانه است.

مراکز کنترل صدور تکنولوژی غرب[13]، شرط همکاری تکنولوژیکی خود را در همگامی کشور دریافت دارنده با اهداف آن کشورها قرار داده اند و از دادن تکنولوژی به کشورهای معارض جلوگیری می‏‏ نمایند. در حال حاضر نیز، با ورود یک تکنولوژی نه تنها پیشرفته، بلکه همراه حتی تکنولوژیهای ساده، عده ای بیگانه به عنوان متخصص، مستشار و ... وارد کشور دریافت دارنده تکنولوژی می‏‏ شوند و کار فرهنگی خود را نیز طبق برنامه سازمانهای فرهنگی و جاسوسی شروع می نمایند.

علاوه بر تکنولوژی و فن که برای آن، احتیاج به دادن امتیازات بزرگ به بیگانگان است، هر روزه شاهد هستیم که حجم عظیمی از کالاهای مصرفی بیگانه، با داشتن بار تبلیغی فرهنگی وارد کشور می‏‏ شود و به عنوان سرباز فرهنگی بیگانه، کار نفوذ بر افکار مردم کشورها را می‏‏ نماید. کالاهای مصرفی در ظاهر مسکوت هستند ولی اثرات روانی که این کالاها در تغییر فرهنگ مردم دارند قابل توجه و بررسی است. گسترش و رواج فرهنگ مصرفی، یکی از نمودهای این اثر است که در پی آن، جامعه بی هدف به دنبال مصرف کالاهای مختلف می ‏‏رود و از مقصد اصلی خود دور می‏‏ گردد و حتی به فرهنگ غلط اسراف و تبذیر روی می ‏‏آورد.

امام خمینی(ره)، در وصیت نامه الهی - سیاسی خود می‏‏ فرمایند:

«چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده، که از متخصصین خود قدر دانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.»

کشورهای عقب مانده هر چند هم اکثراً دارای منابع و معادن و استعدادهای سرشاری هستند و نیاز اقتصاد و صنعت کشورهای پیشرفته را تأمین می‏‏ نمایند ولی این نقطه قوّت کشورها نیز با اعمال سیاستهای مختلف آنها به نقطۀ ضعفی تبدیل شده است و به عنوان یک ابزار فشار به کشورهای عقب مانده مورد استفاده قرار می‏‏ گیرد. هر گاه استکبار برای تحمیل سلطه خود چه در زمینه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... به کشورهای دارای موادخام دچار مشکل گردند به تحریم اقتصادی و یا تقلیل قیمت آن ماده معدنی خام می پردازند و بدینوسیله کشورهای مورد نظری را وادار به اطاعت از سیاستهای جهانی خود می ‏‏کنند.

مسأله ابزار اقتصادی آنقدر مهم است که حتی بوسیله آن، ابرقدرتی چون کشور چین که یکی از 5 عضو دائمی شورای امنیت و دارای حق وتو هست و یکی از قدرتهای اتمی جهان می ‏‏باشد، تسلیم خواسته های آمریکا می‏‏ گردد و بدین جهت است که از لحاظ اقتصادی نیاز زیادی برای چین وجود دارد که فقط با همکاری ایالات متحده رفع می ‏‏گردد.

 

ج - ابزار سیاسی تهاجم فرهنگی:

سیاست جهانی کشورهای متهاجم، مخصوصاً ایالات متحدۀ آمریکا برپایه هماهنگ ساختن سیاستها و فرهنگها، در جهت تسلط بر ملتها است. ابزار سیاسی به عنوان یک وسیله مؤثر برای فشار بر کشورهای ضعیف همیشه مورد استفاده بوده است. کشوری که با سیاستهای سلطه گرانه فرهنگی، اقتصادی و ... کشورهای قدرتمند مخالف و یا سدّ نفوذ آنها می‏‏ شده است، با اعمال سیاست جهانی منزوی می‏‏ شده و می‏‏ شود. سازمان ملل متحد و دیگر ارگانها و نهادهای بین المللی، به عنوان قوی ترین اهرم فشار سیاسی بر کشورهای جهان، دارای آنچنان نفوذی هستند که حتی کشورهای ضد امپریالیستی مثل کره شمالی، کوبا، چین و ... را به زانو در می ‏‏آورند و آنان را وادار به اطاعت از سیاست جهانی کشورهای استکباری می‏‏ سازند. اهرم و بهانۀ نقض حقوق بشر، تهمت تولید سلاحهای مرگبار اتمی و شیمیایی و یا تقویت نظامی و یا غیر دموکراسی خواندن حکومتها و ... همیشه بر علیه کشورهای مورد تهاجم مورد استفاده قرار گرفته است. در جامعه بین المللی کنونی نیز که لزوم ارتباط یک ملّت با ملتهای دیگر وجود دارد، و این ارتباط در موارد زیادی محتاج همکاری با سازمانهای بین المللی است، کشورها ناچار به پیروی از سیاستهای سازمانهای بین المللی تحت نفوذ کشورهای قدرتمند و متهاجم هستند.

طریق سیاسی دیگر که وسیله ورود و تحمیل فرهنگ است و از ابزارهای سیاسی متهاجمین می‏‏ باشد، نمایندگی های سیاسی در کشورهای دیگر می‏‏ باشد. هر نمایندگی سیاسی در کشورهای دیگر، در کنار خود دارای یک مرکز فعالیت فرهنگی است و این مراکز سعی زیادی در آشناسازی کشورهای مورد مأموریت با فرهنگ خودشان صورت می ‏‏دهند.[14]

پس از انقلاب اسلامی ایران، برای مهار کردن این انقلاب معنوی، یک هماهنگی در منطقه خلیج فارس[15]، به تحریک ایالات متحدۀ آمریکا ایجاد می‏‏ شود که قصد دارد ایران را در انزوای سیاسی قرار داده و از این طریق موجب دست برداشتن ایران از اهداف فرهنگی جهانی[16] اسلامی شود. در سازمانهای بین المللی سعی شده با همکاری کشورهای غربی و دولتهای وابستۀ آنها، کاری کنند در برخی موارد، ایران به عنوان ناقض حقوق بشر معرفی و بدین لحاظ در سطح جهانی موجب کناره گیری کشورهای دیگر از ارتباط با آن شوند و بدینوسیله انقلاب فرهنگی ما را به زانو درآورند. بارزترین اتحاد و هماهنگی سیاسی کشورهای غربی برای تهاجم فرهنگی علیه انقلاب اسلامی در مسأله کتاب آیات شیطانی بروز می‏‏ کند که طی آن 12 کشور عضو جامعه اقتصادی اروپا در یک اقدام هماهنگ، سفرای خود در تهران را فراهم می‏‏ خوانند.

رافائل گومیس پارا: روزنامه نگار برجستۀ اسپانیایی در یک برنامه رادیوئی در اسپانیا، انتشار کتاب آیات شیطانی را توطئه ای از سوی غرب با هدف حمله به اسلام و نهایتاً، یک مبارزۀ بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران خواند (30 / 11 / 67).

 

د - ابزار و راههای اجتماعی تهاجم فرهنگی:

هدف و غایت اصلی تهاجم فرهنگی، تحت تأثیر قرار دادن جامعه مورد تهاجم است، چرا که اجتماع یک ملّت سازندۀ حکومت و دولت است. اگر ملّتی از نظر اجتماعی به شکل دیگری تغییر کند، حکومت آنان نیز ناچاراً به همان شکل و وضعیت تغییر خواهد یافت. وقتی تأثیر فرهنگی بیگانه بر اجتماع، آن را در جهت فرهنگ دیگری قرار داد و ماهیت آن را متحول ساخت، خود به خود آن ملّت و جامعه به سوی همرنگ شدن با جامعۀ بیگانه گام خواهند برداشت و زمینه را برای تسلط بیگانه بر آنان باز خواهند کرد.

از مهمترین ابزار اجتماعی که برای تخریب فرهنگ مقابل به کار می ‏‏رود، گسترش فساد اجتماعی است. فساد اجتماعی اعم از راهها و روشهای فرهنگی و غیر فرهنگی است که ممکن است مستقیماً از عناصر داخلی گرفته شده و یا از فرهنگ بیگانه وارد اجتماع گردد. حتی ممکن است یک عنصر فرهنگی مثبت بیگانه در اجتماع ما عنصر نامطلوب و مخرّب باشد.

از جمله مفاسد اجتماعی که دشمن سعی دارد از طرق مختلف بدان دامن زند، گسترش فساد جنسی در جامعه است. فیلمهای ویدئویی مبتذل و مستهجن، برنامه های تلویزیونی ماهواره ای، مجلات و تصاویر مبتذل و مستهجن، کاتالوگهای کالاهای لوکس، تلقینات روانی و اجتماعی و ... همگی سعی دارند تا بیشتر قشر جوان را در کشور ما  فساد جنسی فرو برند و بدینوسیله آنان را از اهداف معنوی و فرهنگی این انقلاب منحرف کنند. امام(ره) بنا به اهمیت موضوع در جهت هدایت جوانان به سوی ارزشهای اصیل و معنوی، در وصیت نامۀ پربار الهی- سیاسی خود می‏‏ فرمایند:

«از جوانان، دختران و پسران می ‏‏خواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بند و باری ها و حضور در مراکز فحشاء که از طرف غرب و عمّال بی وطن به شما عرضه می‏‏ شود نکنند که آنان، چنانچه تجربه نشان داده، جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملّت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی‏‏ کنند.»

ورود مدهای مبتذل لباسهای زنانه و مردانه و تغییر رنگ و فرم دادن اجتماع، یکی از این تلاشهاست که هر روز شاهدیم عده ای قاچاقچی پوشاک، اقدام به وارد کردن لباسهایی می‏‏ کنند که مشخصاً نشانگر وجود یک نقشه و توطئه است. حتی در داخل کشور عده ای با استفاده از امکانات داخلی، در تولید و توزیع لباسهای مبتذل دست دارند که وابستگی عدۀ زیادی از آنها روشن گردیده است. لازم به ذکر است که مبنای کار اینگونه تولید کنندگان، مجلات و نیز مدلهای لباسهای غربی است که وارد کشور می ‏‏گردد.

از دیگر اقدامات اجتماعی تهاجم فرهنگی، ایجاد روحیه "مُد گرایی" آن هم به صورت غربی و مبتذل است. مدگرایی در برخی امور ممکن است موجب پیشرفت و توسعه صنعتی و اقتصادی و ... شود، ولی دشمن فرهنگی ما به جنبه منفی این مسأله تأکید دارد و سعی دارد از این طریق اقشار ملّت را به سوی اهدافی واهی و اموری کاذب سوق دهد و ...

از دیگر ابزار اجتماعی تهاجم فرهنگی، انتشار و گسترش مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی است. استفاده از این مواد افیونی، در فرهنگ و جامعه ما شدیداً مذموم بوده و قانون مجازاتهای سنگینی را برای آنها پیش بینی کرده است.

استکبار و استعمار، از دیرباز سعی داشته با رواج اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، مغز جوانان و آینده سازان کشورهای دیگر را تخدیر و آنان را از تعمق و تفکر پیرامون مسائل سیاسی و اجتماعی کشورهای خود منحرف نمایند و بدینوسیله سلطه دائمی خود را بر شئون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... حفظ کنند. در جهت حصول به این هدف، استعمار سرمایه گذاری زیادی در گذشته روی ایران داشته است و تا حدود زیادی در آن زمان موفق می‏‏ گردد. در زمان حکومت رژیم طاغوت در ایران، در سالهای 1348، قانون کشت محدود خشخاش و سهمیه کوپن تریاک تصویب می‏‏ شود[17] و بدینوسیله تعداد زیادی از سر سپردگان دربار رژیم وارد تجارت پرسود مواد مخدر می‏‏ شوند. از جمله خواهر محمدرضا (اشرف)، که بزرگترین باند تجارت مواد مخدر را تشکیل می ‏‏دهد و برای حصول سود بیشتر، در داخل کشور اقدام به رواج اعتیاد گسترده می‏‏ کند. یک میلیون نفر معتاد که انگل بزرگی برای جامعه می‏‏ باشند از رژیم منفور پهلوی بجای می ‏‏ماند که تاکنون نزدیک به نیمی از آنها بر اثر اقدامات لازمه اصلاح و نیمی دیگر یا در حال ترک هستند و یا آزادانه گرم کنندۀ بازار قاچاق مواد مخدر می‏‏ باشند ...

حجم حمایتهای کشورهای غربی بخصوص ایالات متحده آمریکا از جریان صدور مواد مخدر، نشان می ‏‏دهد که آنان که قصد دارند با توسعه اعتیاد در ایران به اهداف داخلی و خارجی خود برسند. حمایت نظامی، مثل تحویل سلاحهای استراتژیک مانند موشک ضد هوائی "استین گِر" و ... ، حمایت سیاسی مثل تلاش در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و سازمان عفو بین الملل و ... به نفع قاچاقچیان و ... حمایتهای دیگر، نشان از اهمیت موضوع برای استکبار دارد.

در مورد مشروبات الکلی نیز، بیگانگان اقدامات زیادی را در قالب فیلم، کتاب، ورود مواد الکلی و ... انجام می‏‏ دهند و حتی در برخی فیلمها، عامدانه صحنه های شرابخواری، به شکل خاصی، طولانی تعبیه می‏‏ گردد تا اثرات تلقینی خود را به بیننده انتقال دهد. در کتابها و مجلات و ... چنین صحنه هایی مشاهده می‏‏ شود.

عده ای مفسد غرب گرا و عامل بیگانه، در سطح وسیعی اقدام به ورود قاچاق مشروبات الکلی به داخل کشور می‏‏ کنند و در داخل کشور نیز به تولید انبوه این مواد، اقدام می ‏‏نمایند که حجم بالای آمار در این زمینه، نشان عمد دشمن برای ضربه زدن به فرهنگ اسلامی و ملّی است.

گسترش اعتقادات و رسوم غلط اجتماعی، رواج اصطلاحات و واژه های فرهنگی بیگانه، رواج مفاسد مختلف اجتماعی، ولگردی، تکدی[18] و ... همه از مظاهر بارز فرهنگ غرب است که دشمنان متهاجم فرهنگی با استفاده از وسایل مختلف تبلیغی قصد دارند آنها را در جامعه ما گسترش و فرهنگ ملّی و اسلامی ما را با فرهنگ بیگانه خود همرنگ سازند.

 

هـ - ابزار نظامی تهاجم فرهنگی:

علی رغم اینکه دیگر استعمار به شکل قدیم خود نمی ‏‏تواند بر کشور دیگر تسلط نظامی یابد ولی در جامعه بین المللی کنونی، در موارد زیادی می‏‏ بینیم که این شکل تهاجم فرهنگی هنوز باقی مانده است.

اگر در گذشته می‏‏ بینیم که آمریکایی ها با تسلط بر ژاپن پس از جنگ جهانی دوّم[19]، با اعمال سیاستهای به اصطلاح «بازسازی»، فرهنگ غربی را در این کشور گسترش می ‏‏دهند و با انگلیسی ها، پس از سلطه بر هند، به تحول فرهنگی مردم دست می‏‏ زنند و ... در جامعه کنونی نیز شاهد چنین وقایعی هستیم.

در سال 1989، کشوری مثل پاناما که علیه استعمار و تسلط آمریکایی ها قیام می ‏‏کند، به وسیله حمله نظامی گستردۀ آمریکا سرکوب می ‏‏شود. چرا که امپریالیسم آمریکا، توان تحمل فرهنگ ضد آمریکایی را در نزدیکی سرزمین خود را ندارد.

از نمونه های بارز دیگر تسلط نظامی می‏‏ توان به، گرانادا[20]، تایوان[21]، هنگ کنگ[22]، آفریقای جنوبی و ... ) اشاره کرد، که در آنها تسلط نظامی بیگانه، باعث حاکمیت فرهنگ متهاجم می‏‏ شود.

علی رغم این که موردی برای تسلط و مداخله نظامی بیگانگان بر کشور ما نبوده است، ولی می‏‏ بینیم که در اوایل تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ایران، با احساس خطر از زنده شدن فرهنگ اسلامی در جهان و بنا به هشدارهای سازمانهای جاسوسی غربی و اسرائیل و با توجه به گسترش روز به روز حرکتهای انقلاب اسلامی در جهان، استکبار جهانی برای ریشه کن سازی این فرهنگ جهانی و رو به گسترش، اقدام به تدارک حمله نظامی حمایت شده ای به سرکردگی صدام حسین از سوی عراق می‏‏ کند. در پی این تجربه، نه تنها موج گسترش فرهنگ اسلامی در جهان خاموش نمی‏‏ گردد بلکه بیشتر موجب گسترش و صدور انقلاب حتی به کشورهای غربی می‏‏ شود که آمارها نشان از یک پیروزی افتخارآمیز برای "اسلام" است. امام(ره)، نیز بارها در فرمایشات خود بر مسأله صدور انقلاب به واسطه جنگ تحمیلی به جهان تأکید می‏‏ فرمودند. چنانکه در جایی می‏‏ فرمایند:

«ما در جنگ، انقلابمان را به تمام جهان صادر کردیم.

روزنامه آمریکایی واشنگتن پُست، در مقاله ای در اوایل سال 1988 می‏‏نویسد:

«همکاری میان واشنگتن و بغداد، همیشه در جهت متوقف ساختن صدور انقلاب بینادگرایان اسلامی بوده است[23]

 

ل - ابزار فنی تهاجم فرهنگی:

ابزار فنی، هرگونه ابزار مادی و تکنیکی است که مورد استفادۀ تهاجم فرهنگی قرار می گیرد.

زمانی که هنوز علم و فن به حدّ پیشرفت امروزی نرسیده بود، تنها ابزار فنی و مادی تبلیغ فرهنگی، کتاب، مطبوعات و مسیونرها بودند. با توسعه علوم و با اختراع "رادیو" در ایتالیا، و گسترش و تکامل این وسیله، ابزاری در خدمت تهاجم فرهنگی قرار گرفت. بعد از آن، با اختراع تلویزیون «مخرب ترین» وسیله در اختیار تهاجم فرهنگی قرار گرفت. به تدریج با ساخت دستگاه ضبط و پخش تصویر متحرک نگاتیوی، جریان تهاجم فرهنگی توانمندتر گردید و پس از آن دستگاه پخش ویدیویی و نوار (الکترومغناطیسی) وارد کار شد و حلقه را کاملتر گرداند. با پیشرفت بشر و دست یابی به فضا، پس از سالهای دهۀ 50، ماهواره ها پدیدار شدن و ابزار نفوذی بسیار گسترده و نامحدود برای جریان تهاجم فرهنگی در دست کشورهای استکباری متهاجم قرار گرفت.

در حال حاضر با توسعه و پیشرفت کامپیوتر و ابزار الکترونیکی، وسایل و ابزار بازی کودکان و ... هر کدام اینها نیز به نحو لازم در اختیار تهاجم فرهنگی قرار گرفت. جهت رعایت اجمال، در جمع می ‏‏توان ابزار فنی و مادی را که متهاجمین از آنها استفاده می‏‏ کنند، به ترتیب ذیل نام برد که عبارتند از: کتب، مطبوعات و مجلات، فیلمهای نگاتیوی و ویدیویی، نوارهای کاست صوتی، رادیو و تلویزیون، عکس و پوستر، ابزار و لوازم کامپیوتری و الکترونیکی، ماهواره های تلویزیونی، نمادهای مادی مثل: مجسمه، اشکال هندسی حجیم و یا نمادهای گرافیک و ...

جهان کنونی به تعبیر مرسوم "جهان ارتباطات" است، فلذا استکبار جهانی با در دست داشتن و سلطه و کنترل این ابزار ارتباطی قصد دارد که به قول خود یک "دهکدۀ جهانی" را به وجود آورد که در آن، فرهنگها در هم ادغام و طبق الگوی غربی، یک جامعه جهانی مشترک را پی ریزی می‏‏ نماید.

_

ی - ابزار علمی تهاجم فرهنگی:

ابزار علمی، عبارتست است از: علومی که به وسیله آن متهاجم سعی دارد، تأثیر تهاجمات و کارکردهای خود را بر روی جامعه مورد تهاجم تضمین و اثر آن را قابل حصول تر نماید.

بدیهی است ابزار علمی در این مورد، علوم انسانی است. علوم انسانی مورد استفاده در این جریان در سه شاخه فعالیت دارد: 1 - تاریخ 2 - جامعه شناسی (علوم اجتماعی) 3 - روانشناسی.

 

1 ـ تاریخ:

متهاجم فرهنگی برای تأثیر هر چه فزونتر اقدامات خود، ابتدا شروع به مطالعه در سابقه تاریخی جامعه مورد تهاجم می‏‏ نماید و به یافتن نقطه ضعفها و نقطۀ قوتهای یک ملّت می ‏‏پردازد. با مطالعه تاریخی یک اجتماع، ارزشهای اصیل و لاینفک و ارزشهای عالی و ... را شناسایی می‏‏ نماید و بررسی می ‏‏کند که یک عنصر فرهنگی چه سابقه و قدمتی دارد و در پایان، با یک نتیجه گیری دقیق از سابقه یک جامعه و شناسایی ابعاد آن، منافذ و موانع را می‏‏ یابد و برای آن شروع به برنامه ریزی مخصوص می‏‏ کند. به عنوان مثال: استعمار انگلیس در ایران، برای یافتن راههای سلطه با مطالعه تاریخی در می ‏‏یابد که اولاً باید برای حکومت در ایران اقدام به تفرقه افکنی نماید. ثانیاً برای عامل اتحاد مردم ایران (اسلام) چاره ای بیندیشد، لذا بین شیعه و سنی، ترک و فارس و ... تفرقه می ‏‏افکند و برای تضعیف اسلام، فرقه های بابیت و بهائیت را به وجود می‏‏ آورد.

امام(ره) در این زمینه می‏‏ فرماید:

«آن قدرتهای بزرگی که مطالعه کردند روی کارها سالهای طولانی، صدها سال فرستاده اند روی گروهها، روی افراد، روی اشخاص مطالعه کردند، حتی روی زمینها و جنگلها و همه جا، در جامعه ها این را یافتند که اسلام است که می‏‏ تواند جلو آنها را بگیرد از این جهت آن چیزی که از همه چیز برای آنها بیشتر مطرح است اسلام است.»[24]

 

2 ـ جامعه شناسی:

مطالعه در اخلاق، آداب، ارزشها، اهداف، آرمانها، رسوم و سنن و ... یک جامعه و سنجش اصالت و یا سابقه و قدمت و ارزش اجتماعی آنها، اطلاعات دقیقی را به متهاجم می‏‏ دهد. در برنامه ریزی متهاجم فرهنگی، ممکن است حتی عناصری منفی از فرهنگ مورد تهاجم را یافته و روی آن تأکید شود. بدین وسیله متهاجم از عنصر داخلی بر علیه خود آن جامعه استفاده می‏‏ نماید. در ایران این موضوع مصادیق بارزی دارد، از آن جمله اقدامات رژیم پهلوی است که با کمک غربی ها و یا عاملی "محمّد علی فروغی" نخست وزیر شاه، وی شروع به یک برنامه ریزی می‏‏ نماید تا بر اساس فرهنگ و مذهب ایرانیان، اندک اندک آداب و فرهنگ و مراسم و ... ایران باستان را در جامعه زنده کند. وی حتی مخصوصاً مأموریت یافته بود، از کتاب شاهنامۀ فردوسی، جانشینی برای "قرآن" تهیه کند و ... پس در نتیجه، می‏‏ بینیم که متهاجم فرهنگی، برای تأثیر اقدامات خود و برای جلوگیری از ایجاد حساسیت و برانگیختن احساسات مردم، آرام آرام، عنصری غیرفرهنگی را وارد می‏‏کند و پس از تثبیت آن، عناصر دیگر را می ‏‏آورد.

 

3 ـ روانشناسی:

روانشناسی، علم بررسی و شناخت رفتار و ابعاد و علل آن می ‏‏باشد. با استفاده از علم روانشناسی، می ‏‏توان بلااستثنا، برای تمام افراد و اقشار بشری برنامه ریزی دقیق و مؤثر کرد.

در جریان تهاجم فرهنگی، استفاده از روانشناسی پایه و اساس کار است و کارشناسان زیادی در دو زمینۀ روان شناسی فردی و روان شناسی اجتماعی مشغول کار هستند. مؤسسات تبلیغاتی غربی با استعانت از این دستاوردهای علمی، ادعا دارند که بقول معروف: یخچال به اسکیموها، و بخاری به مردم مناطق حارّه می ‏‏فروشند.

مطالعات روان شناسی نشان می ‏‏دهد که یک اطلاعیه تبلیغی، در چه رنگ، بُعد، اندازه، شکل و ... در کجای یک نشریه و یا پوستر و ... بایستی قرار گیرد تا اثر روانی خود را بیشتر به مخاطب بگذارد.

روش الینه کردن، از روشهای علمی روان شناسی است و بدین صورت، به طریق واقعی و یا غیرواقعی، وجاهت (پرستیژ) «جامعه متهاجم» در برابر جامعۀ مورد تهاجم قرار می‏‏ گیرد و موجودیت و توانائی ها و استعدادها و ... جامعه مورد تهاجم را در برابر جامعه متهاجم، حقیر، ابتدایی، ناچیز و ... می ‏‏شمارد، فلذا آن جامعه، ناچار از پذیرش روشها، ارزشها، فرهنگ و هنر و ... جامعۀ متهاجم می‏‏ شود.

با استفاده از روشهای علمی روان شناسی در رادیو و تلویزیون یا مطبوعات و ... با استفاده از درصد زیادی اخبار و داده های صحیح و درست به ذهن شنوندگان و بینندگان، نوعی اعتماد را جلب می‏‏کند که اذهان مخاطبین در چنین حالتی متوجه چند درصد اخبار نادرست دیگر که در آن گنجانده شده نمی‏‏ شوند.

امام(ره) در مورد از خودبیگانه ساختن ملتها از خود، در وصیت نامه پربار الهی- سیاسی خودشان می ‏‏فرمایند:

«از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حدّ زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوری که خود را و فرهنگ خود را به هیچ گرفتند.

-

نظم نوین جهانی و تهاجم فرهنگی:[25]

سیاست نظم نوین جهانی، سیاستی است که هدف آن، ایجاد یک جهان با الگوی واحد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... است. جهانی که در آن، تمام کشورها تحت یک «نظم واحد» و براساس «الگویی واحد» به زندگی بین المللی خود ادامه می ‏‏دهند.

آنچه در سیاست نظم نوین جهانی - که بیشتر توسط ایالات متحده آمریکا – مطرح می‏‏ شود، مسأله «همرنگ سازی فرهنگها» است. مسأله همرنگ سازی، بدین صورت است که، آمریکایی ها با استفاده از ابزار مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تبلیغی و حتی نظامی، بایستی فرهنگ - بی هویت - آمریکایی را برای الگو قرار دادن در جهان، تحمیل کرده و جهانی یک فرم، از لحاظ فرهنگی پدید آورند. در این صورت در فرهنگ جهانی، نبایستی تکیه بر فرهنگ «ملّی» کرد و آنها را تا حدّ امکان باید طرد نمود و یا با فرهنگ جهانی هماهنگ کرد. این جریان نقشه بسیار خطرناکی است؛ چرا که برای جامعه ای که فرهنگ غنی و انسان سازی چون «اسلام» را پذیرفته و با آن الفت یافته است جایگزینی و پذیرش یک فرهنگ بی هویت و اساس، به هیچ وجه قابل قبول نیست. لذا موجب جنگها و برخوردهای فیزیکی و روانی بین متهاجم و مورد تهاجم درمی گیرد. «تهاجم  فرهنگی» در سالهای اخیر، نه تنها یک مفهوم و مسأله ساخته و پرداخته در اذها  و افکار عمومی ایرانیان نیست بلکه حتی برای نویسندگان و سیاستمداران برخی کشورهای غربی مثل فرانسه نیز دارای مفهوم پرمعنایی است؛ چرا که این کشور نیز به طریقی مورد هدف تهاجم فرهنگ آمریکایی قرار گرفته و هر ساله از طریق ماهواره، فیلم های سینمایی و مطبوعات و ... حجم عظیمی از بار فرهنگ آمریکایی به این کشور وارد شده و دولت و مردم این کشور را شدیداً نگران ساخته است ....

اسلام به عنوان سرسخت ترین فرهنگ جهانی، هیچگونه سازگاری با فرهنگ مادی و سلطه گرای آمریکایی ندارد. فلذا بدین جهت، بیشترین توجه امپریالیسم آمریکا به تهاجم فرهنگی علیه «اسلام» بوده است و سعی شده تا این فرهنگ غنی را از اساس و پایه سُست نماید که نمونه آن در اقدام وسیع پیرامون کتاب کفرآمیز سلمان رشدی ملعون بروز می‏‏ کند.

لوئیچی مارتینو، روزنامه نگار و سیاستمدار ایتالیایی در این زمینه می‏‏ گوید:

«هدف آمریکا از نظم نوین جهانی، تسلط بر سراسر جهان است. آمریکا با نظریۀ مادی گرایی خود، جهانخواری بیش نیست، آنها می‏‏ خواهند تمامی مردم جهان به یک شکل بپوشند، فکر کنند و آداب و رسومی واحد داشته باشند و این هدف آنهاست و اسلام با این هدف مخالف است.[26]»

در نتیجه باید گفت یکی از ابزار مهم سیاست نظم نوین جهانی، تهاجم فرهنگی به تمام فرهنگهاست و در این راه مسلماً یک فرهنگ گسترده، جهانی، مؤثر، مستحکم و قوی به نام «فرهنگ اسلامی»، وجود دارد که بدون تضعیف آن نمی‏‏ تواند به سیاست ترسیمی نظم نوین جهانی رسید. لذا کشورهای غربی به رهبری آمریکا سعی دارند در یک تهاجم فرهنگی هماهنگ بر علیه مرکز اسلام (ایران) آن را محو یا تضعیف نمایند. در این تحلیل باید واقعیتی بیان شود و آن اینست که: در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، فرهنگ اسلامی گسترش بی سابقه ای در جهان داشته است و حتی یک زنگ خطر بزرگ حتی در کشورهای غربی به صدا درآمده و آنها را کاملاً منفعل ساخته است، با توجه به این واقعیت ها، مقام های کشورهای غربی همواره خطر اسلام را در جهان گوشزد می ‏‏کنند. چنانچه ریچارد نیکسون در کتاب خود به نام «فرصت را از دست ندهید»[27] می ‏‏نویسد:

«مسلمانان با روش سیاسی خود نظم جهان را دگرگون می‏‏ کنند.»

ژان فرانس واپوزه، وزیر خارجه اسبق فرانسه:

«پیروزی نجات اسلامی در انتخابات الجزایر نشان می‏‏ دهد که اصول گرایی در جنوب مدیترانه در حال پیشروی است.»

وزیر دادگستری ونزوئلا:

«اسلام با قدرت تمام حتی در ونزوئلا نیز نفوذ و گسترش یافته است.» 3 / 3 / 68 اشترن، هفته نامه آلمانی:

«در بین ادیان بزرگ، اسلام به عنوان یک دین جهانی، با سرعتی بی مانند در حال رشد و گسترش و اشاعه خود است ... و اسلام  از آفریقا گرفته تا کشورهای جنوب شوروی سابق و سواحل آسیای جنوب شرقی در حال تهاجم است ... بیش از 25 میلیون مسلمان در اروپا زندگی می ‏‏کنند ...»

جیمز میل، یکی از نظریه پردازان آمریکایی:

«علی رغم این واقعیت که انقلاب اسلامی ایران فراز و نشیب های تند سیاسی و اقتصادی را پشت سر گذاشته، امّا هنوز این انقلاب مرکز اصلی توجه و امید در جهان اسلامی به شمار می ‏‏رود و موفقیت و یا شکست غایی این الگوی ویژه حکومت اسلامی بر اعتبار و شکل جنبشهای اسلامی در سالهای آینده تأثیر عمیق خواهد گذاشت. بیداری اسلام در سراسر جهان اسلام، در افزایش مساجد، در توسعه سازمانها و گروههای مطالعاتی اسلامی، در تشدید محبوبیّت بانکها و نهادهای مالی اسلامی، در ارائه مجدّد قوانین قضایی اسلامی، در افزایش اشکال مختلف حجاب اسلامی و در بازگشت چشمگیر شمار زیادی از مردم حرفه های مختلف و روشنفکران تحصیل کرده امروزی به اسلام کاملاً مشهود است. در یک کلام باید گفت، از نقطه نظر محافل سیاسی، ارزشمندترین دستاورد انقلاب اسلامی را می ‏‏توان در بیداری مسلمین جهان و احیای اسلام به عنوان نظام یک جامعه سیاسی مکتبی خلاصه کرد و همه اینها، برخاسته از روح متعالی و تفکر ناب اسلامی و سیاسی امام خمینی(ره) است که ضمن ارائه یک الگوی مبارزه اسلامی و بنیانگذاری جمهوری اسلامی ایران، مستضعفین جامعه جهانی را نیز به سوی فطرت توحیدی سوق داده و راه مبارزۀ صحیح را به روی آنها گشود.»

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

1 - سازماندهی

منظور از سازماندهی، ایجاد یک نظام و تشکیلات اختصاصی است که به وسیله آن، تمام عناصر مربوط به یک موضوع، در آن متمرکز و هر کدام وظایفی را بعهده می‏‏ گیرند تا با همکاری و همیاری آنها، حصول به هدف مشترک، هر چه دقیق تر و علمی و مؤثرتر حاصل شود.

مسلماً در برهه کنونی، ایجاد یک «سازمان» در جهت مقابله با تهاجم فرهنگی، غیرقابل اجتناب است و بدون آن با مسئول دانستن فقط «وزارت فرهنگ و ارشاد»، تأثیر زیادی در مقابله و دفع تهاجمات فرهنگی رو به تزاید استکبار جهانی ندارد.

هر سازماندهی نیاز به رعایت اصول و قواعدی دارد که در ذیل پرداخته می ‏‏شود.

 

الف - انجام تحقیقات و مطالعات:

در پزشکی، برای از بین بردن اثر سم، ابتدا به شناسایی نوع سم پرداخته، سپس با بررسی مجدد، ضد آن (آنـتی) شناسائی و تهیه می‏‏ شود، و این اعمال در قالب آزمایشگاههای تحقیقاتی صورت می ‏‏گیرد. در مسائل و علوم دیگر نیز روش به همین صورت است. در مسأله تهاجم فرهنگی، فرهنگ و عناصر فرهنگی منفی متهاجم، به عنوان سمّی که وارد پیکرۀ جامعه می‏‏ شود و یا خواهد شد، می‏‏ باشد و لازم است که نوع این سمّ شناسایی و تدابیر پیشگیرانه در مورد آن اتخاذ شود. لذا وجود یک مرکز تحقیقات و مطالعات تخصصی در مورد تهاجم فرهنگی در جامعه لازم است. این مرکز، با بررسی نوع تهاجم، در هر قسمت، و بررسی راههای ورود و رسوخ آن، به معرفی اقدامات لازم، جهت جلوگیری رفع آن می‏‏ پردازد.

این مرکز با ایجاد ارتباط با مراکز مطالعاتی و فرهنگی، از علوم و دستاوردهای علمی و فرهنگی، به مبارزه هر چه علمی تر با این پدیده می‏‏ پردازد. ارتباط با دانشگاهها، مراکز تحقیقات اجتماعی، آماری، روان شناسی، مراکز فرهنگی، و استفاده از مطالعات و علوم آنها، می ‏‏تواند در توسعه و تضمین اقدامات این مرکز هر چه بیشتر مؤثر باشد.

 

ب - برنامه ریزی:

نهاد یا شورای برنامه ریزی با استفاده از داده های مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی، متناسب با نیازهای موجود و نیز با توجه به استعدادها و توانایی ها، اقدام به برنامه ریزی برای مسائل موضوعه می‏‏ نماید.

نهاد برنامه ریزی، مهمترین نهادی است که در آن، برای هر «تز» یک «آنتی تز» مناسب انتخاب می‏‏ شود و از حداکثر استعدادهای موجود فرهنگی، علمی، اقتصادی و ... در جهت متقابل با تهاجم صورت گرفته، بهره برداری می‏‏ نماید.

نهاد برنامه ریزی در اصل، قسمت تصمیم گیرنده و مغز تدبیرگر است. وقتی یک موضوع از سوی نهاد تحقیقات و مطالعه به عنوان عنصر تهاجم فرهنگی معرفی می گردد، نهاد برنامه ریزی با مطالعه علمی، در جهت رفع و دفع آن، «برنامه» لازم را ارائه می‏‏ دهد مانند یک پزشک که وقتی بیماری را تشخیص می ‏‏دهد، برای رفع بیماری مطابق نوع بیماری و وضعیت جسمانی بیمار، اقدام به تجویز داروی مربوطه می ‏‏نماید.

 

ج - هماهنگی:

مسلماً بدون وجود یک سازماندهی در زمینه امکانات موجود و بدون تعیین و هماهنگ سازی عناصر و عوامل کاری در مورد آن، امکان نتیجه گیری مؤثر نیست.

در یک هماهنگی عمومی، بایستی وظیفه هر سازمان، نهاد و اداره و ... مشخص شود و در جهت اجرای برنامه های نهاد برنامه ریزی، آنها را باید در یک مدار اجرایی قرار داد. به عنوان مثال سازمان شهرداری موظف است طبق برنامۀ سازمان برنامه ریزی، با دریافت سرمایه و بودجه لازم، مثلاً در فلان نقطه شهر یک مرکز بازی برای نوجوانان احداث نماید. یا وزارت بازرگانی موظف است، کالاهای وارداتی را عاری از کاتالوگها و برچسبهای مبتذل- که روی برخی کالاها نصب است- نماید و بر این کار نظارت دقیق کند.

مسلماً یک سازمان، بدون هماهنگی لازم نخواهد توانست به وجود آمده و عمل کرده و قابل استفاده باشد. به عنوان مثال، بدن انسان به عنوان یک سازمان است که هر قسمت وظیفه ای را به عهده دارد و از هماهنگی تمام اعضاء است که موجودی مثل انسان می‏‏ تواند ببیند، فکر کند و تصمیم بگیرد.

 

د - همکاری:

در مقابله با یک تهاجم فرهنگی مخرب و خانمان برانداز، تنها دست اندرکار بودن یک نهاد فرهنگی کافی نیست. بلکه بایستی تمام سازمانها، چه فرهنگی و یا اقتصادی و سیاسی و نظامی و ... با نهادهای عمل کننده و مقابله کننده همکاری صمیمانه داشته باشند و در رفع مشکلات و موانع همدیگر را یاری کنند.

تهاجم فرهنگی، یک پدیده و مسأله ای که مربوط به سازمان فرهنگی کشور باشد نیست بلکه تمام اقشار ملت و سازمانهای داخلی وظیفه دارند در زمینه رفع و دفع و جلوگیری از رسوخ و نفوذ آن کمال همکاری و جدّیت را بنمایند. همکاری نهادهای 1مذهبی، شامل مساجد، روحانیت، مدارس دینی و تبلیغی، یا نهادهای علمی مثل دانشگاهها، مراکز تحقیقات اجتماعی و ... و نهادهای دیگر، مسلماً در جریان مقابله می تواند نتایج بسیار خوبی را بدهند.

 

هـ - توسعه و گسترش:

تهاجم فرهنگی منحصر به یک مکان و موضوع و محیط خاص نیست؛ هدف تهاجم فرهنگی سراسر جامعه و در تمام زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ... است. لذا بایستی در برنامه ریزیهایی که در زمینه مقابله با تهاجم فرهنگی صورت می‏‏ گیرد، به تمام بخشهای جامعه توجه شود و حتی به سراسر کشور، از روستاها گرفته تا شهرها و قراء و عشایر و ... متأسفانه در برنامه ریزیهایی که اخیراً در مورد تهاجم فرهنگی، آن هم هر از چندگاهی، گرفته می‏‏شود، حجم بالایی از توجهات روی شهرها متمرکز شده و حتی در خود شهرها نیز توجه روی نقاط معمولاً خاصی صورت می‏‏ گیرد. لذا باید توجه داشت که موفقیت اقدامات یک سازمان برنامه ریزی برای مقابله با تهاجم فرهنگی، نیاز به گسترش عمومی برنامه دارد و بایستی طبق نیازهای موجود در هر قسمت، سرمایه و برنامه مقتضی ارائه و اجرا گردد تا به نتیجه پربارتری برسد.

 

ی - سرمایه گذاری:

بعد از هر جنگ ویرانگری در یک کشور و شروع روند بازسازی، معمولاً بیشتر توجه مسئولان، روی بازسازی مادی و اقتصادی متمرکز می‏‏ شود و این روش تا حدودی در تمام کشورها عمومیت داشته است. درصد بالایی از بودجه سالانه کشور در بخش صنعت، اقتصاد و تقویت نظامی و ... صرف می‏‏ شود و بخش فرهنگ معمولاً تا حدودی در ضعف قرار می‏‏ گیرد. در همین حالات است که متهاجمین فرهنگی، بنا به مطالعات تاریخی، جامعه شناسی و روان شناسی و تجربه موجود، در این برهه کارکرده و بر بخش آسیب پذیر فرهنگی، ضربه خود را وارد می‏‏ نمایند. لذا باید با هوشیاری، به نسبت نیازهای بخش فرهنگی، سرمایه لازم را تدارک و تأدیه کرد. از واقعیات آن است که بدون سرمایه گذاری مکفی و لازم در زمینه های فرهنگی، دیگر اقدامات، تا حدودی بی اثر خواهد بود. یعنی مطالعات، برنامه ریزی و ... تا حدّ زیادی کارآیی معقول را نخواهد داشت.

 

ل - نظارت و کنترل:

در هر سیستم و مدار کاری، وجود یک نهاد نظارت و کنترل غیرقابل اجتناب است. نهاد کنترل و نظارت در  واقع، بر حسن انجام کار نظارت می‏‏ کند و تا حدود زیادی تضمین می ‏‏کند که برنامه داده شده به قسمتهای مربوطه برای اجرا، مطابق سرمایه و برنامه داده شده صورت می ‏‏گیرد.

وظیفه دیگر نهاد نظارت و کنترل، بررسی و ارزیابی اثرات و نتایج علمی برنامه های داده و اجرا شده، پس از اتمام آنهاست. این نهاد در حقیقت، روند کار در حین اجرا را کنترل و پس از تکمیل و انجام و اجرای برنامه مورد نظر، کیفیت و تأثیر آن برنامه را در جامعه بررسی و کنترل و با اخذ آمارها و تهیه گزارش ها و ... نتیجه را برای مرکز مطالعات و برنامه ریزی ارسال می‏‏کند تا مورد استفاده و بررسی نقایص و نقطه قوت های آن قرار گیرد.

* با توجه به این سازمانبندی و با همکاری 7 نهاد ارگانی مذکور، ما می‏‏ توانیم یک تشکیلات حتی ساده و اصولی را برای مقابله با تهاجم فرهنگی پی ریزی نماییم. لازمه یک چنین تهاجمی نیز همین است. چرا که اگر ما بخواهیم این پدیده را به این صورت جدّی نگیریم مسلماً متهاجمین مسلح به تمام ابزارهای علمی و سیاسی، فرهنگی و مادی و ... بر جامعه ما غلبه و فرهنگ منفی خود را جهت تخریب فرهنگ ما در جامعه رسوخ خواهند داد.

 

2 - اقدامات

برای هر چه دقیقتر و مؤثرتر بودن تلاشها در جهت مقابله با تهاجم فرهنگی، شناخت راههای ورود و رسوخ آن لازم است. بدین جهت، با مطالعه در سابقه راههای تهاجم فرهنگی، سر فصلهای ذیل به دست می ‏‏آید که اجمالاً به تعدادی اقدامات لازم در مورد هر کدام اشاره می ‏‏کنیم:

 

1 - صدا و سیما[28]:

الف : ایجاد برنامه های آموزش فرهنگی و سازنده.

ب : توسعه ساعات کار شبکه های صدا و سیما.

ج : توسعه تعداد شبکه های رادیویی و تلویزیونی.

د : ایجاد شبکه های مخصوص کودک، نوجوان، جوان و ... توجه فزونتر به جوانان.

هـ : افزایش ارتباطات با مردم و انعکاس نظرات و افکار فرهنگی در صدا و سیما.

ی : دعوت از هنرمندان، نویسندگان، گویندگان، فیلمسازان و ... برای تقویت و توسعه هر چه بیشتر صدا و سیما.

 

2 - سینما و تئاتر، ویدیو و ابزار کامپیوتری و الکترونیکی:

الف : تشویق و سرمایه گذاری در جهت توسعه کمّی و کیفی فیلمسازی.

ب : حمایت مالی ارگانهای دولتی و همکاری مردمی از فیلمسازان مجرب و متعهد.

ج : توسعه هنر تئاتر و انجام مسابقات و جشنواره های سالانه بین المللی تئاتر در ایران و انجام مسابقات نمایشنامه و فیلم نامه نویسی و ...

د : ایجاد و توسعه سینماها و مراکز نمایشی در شهرها و حتی روستاهای کشور.

هـ : دادن سوبسید مخصوص به قشر جوان برای استفاده از مراکز فرهنگی و سینما و تئاتر.

ی : تشویق و حمایت از سینماگران و نمایشنامه نویسان جوان و ایجاد مسابقات در این جهت.

ل: تشویق و حمایت مالی جهت راه اندازی تئاترهای مدرسه ای و دانشگاهی.

ف: تکثیر فیلمهای مثبت و فرهنگی ویدیویی در سراسر کشور و جلوگیری از ورود و تکثیر فیلمهای مضر خارجی.

ق: جلوگیری از ورود و اشاعه برنامه های بازی کامپیوتری و الکترونیکی مضر برای کودکان و تلاش وزارت ارشاد در جهت تولید برنامه ها و دیسکها و نوارهای بازی کامپیوتری مفید.

 

3 - کتب، مجلات و مطبوعات:

3-1- کتب:

الف : نظارت بر بازار کتاب و تنظیم آن بر اساس نیازهای جامعه.

ب : حمایت از مؤلفانی که به تهیه آثار مؤثر در نشر افکار فرهنگ ملی و اسلامی در جامعه می ‏‏پردازند.

ج : متناسب ساختن قیمت کتاب و لوازم چاپی، برای ایجاد تسهیل برای مؤلفان و خوانندگان کتاب

د : دادن سوبسید مخصوص به قشر جوان برای استفاده از کتب فرهنگی.

هـ : سعی در توزیع و توسعه جغرافیائی کتاب و کتابخانه در سراسر کشور برای تحت پوشش قرار دادن آنها.

ی : تشویق دارندگان آثار مکتوب تاریخی و فرهنگی، برای ارائه آثارشان جهت چاپ و نشر فرهنگ اسلامی و ملّی.

ل : توسعه فرهنگ کتابخوانی، ایجاد مراکز کتابخوانی و انجام مسابقات کتابخوانی ملّی.

ف : جلوگیری از ورود کتابهای خارجی غیرمفید و مضرّ و پرداخت سوبسید و ایجاد تسهیلات برای وادار کردن کتابهای خارجی سازنده و مفید.

ق : ممانعت و عدم حمایت دولتی از کتابهایی که تحت عنوان شعر نو، داستانها و رمان خارجی و ... سعی در جهت تحقق تهاجم فرهنگی دارند.

ک : جلوگیری از ناشران مطالب و تصاویر غیرمطلوب و انسداد و قطع ارتباط آنها با مغرضین خارجی.

 

3-2 مطبوعات و مجلات:

الف : هماهنگی با مطبوعات و مجلات برای توسعه فرهنگ ملی و اسلامی و دفع فرهنگ متهاجم.

ب : اعطای سوبسید و حمایت مالی و معنوی از مطبوعاتی که در نشر فرهنگ اسلامی و ملّی تلاش می‏‏ کنند.

ج : قطع ارتباط مطبوعات و مجلات داخلی که با بیگانگان به منظور اغراض سیاسی، فرهنگی و ... ارتباط دارند و از سوی بیگانه حمایت مالی و معنوی می‏‏ شوند.

د : ایجاد مرکز و محل مخصوص در مدارس و دانشگاهها برای ارائه مطبوعات مفید داخلی برای مطالعه دانش آموزان و دانشجویان و آبونه کردن افتخاری آن از سوی مطبوعات.

هـ : اقدام قانونی علیه مطبوعاتی که به رواج فرهنگ بیگانه و ابتذال می‏‏ پردازند و به فرهنگ اسلام و نظام توهین می ‏‏نمایند.

ی : ایجاد شیوه های نو در چاپ مطبوعات داخلی، مانند مجله و روزنامه محلی یا شهری و یا استانی و یا مخصوص اقشار خاص.

ف : ایجاد آرشیوهای مطبوعات و استفاده از کامپیوتر جهت کلاسه کردن خبرها و ارائه آنها و ...

 

4 - کالاهای وارداتی و صادراتی:

الف : جلوگیری از ورود کالاهای غیر ضروری لوکس و مبتذل و کنترل زمینی و دریایی مرزهای آبی و خاکی.

ب : استفاده از کالاهای صادراتی برای نشر فرهنگ اسلامی.

ج : ممانعت از تجارت و کسب اشخاصی که اجناس با تصاویر مبتذل را تهیه و توزیع می‏‏ کنند.

د : جلوگیری از تبلیغات بیش از حدّ کالاهای وارداتی خارجی در سطح شهر، روی اتوبوسها و کامیونها، مجلات و روزنامه ها و ... که اینها مسلماً یک حالت الینه در مردم ایجاد خواهد کرد و ...

 

5 - مدارس و دانشگاهها و مراکز آموزش مختلف:

الف : هماهنگی با مراکز آموزش برای نشر هر چه بیشتر فرهنگ ملی و اسلامی.

ب : کنترل ارگانهای فرهنگی بر مراکز آموزش و رفع نیازهای مادی و معنوی آن.

ج : ایجاد همکاریهای فرهنگی و جشنواره ها و مسابقات فرهنگی بین مدارس و دانشگاههای سراسر کشور.

د : وارد کردن دانش آموزان و دانشجویان در دسته های کاری مورد علاقه علمی، فرهنگی، ورزشی و ... .

هـ : انجام گردشهای علمی و دیدار از آثار تاریخی و باستانی و موزه های تاریخی کشور برای دانش آموزان و دانشجویان و ایجاد مراکز توریستی دانش آموزی و دانشجویی.

ی : تهیه و پخش فیلمهای سینمایی و برگزاری نمایش تئاتر در مدارس و دانشگاهها و ... .

 

6 - سفرهای توریستی و افراد بیگانه:

الف: کنترل بیشتر روی افراد خارجی و مأمورین سیاسی مشکوک.

ب : توسعه توریسم و معرفی فرهنگ ملّی و اسلامی به جهانیان و تهیه کاتالوگها و مجلات برای معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی و ایران به افراد خارجی.

ج : کنترل روی توریسم و استفاده در جهت تبلیغ فرهنگی و جلوگیری از تأثیر گذاری منفی آنها روی جامعه.

د : جلوگیری و کنترل ورود میسیونرهای جدید فرهنگی و عوامل سازمانهای جاسوسی خارجی که در قالب توریست وارد کشور می ‏‏شوند.

هـ : توجه فرهنگی به افرادی که مبادرت به سفرهای خارجی متعدد می ‏‏نمایند و جلوگیری از تأثیر اجتماعی افراد ضعیف یا مغرض که بدین طریق به ورود فرهنگ بیگانه کمک می‏‏ کنند.

 

7 - زمینه های هنری و فرهنگی:

الف : توسعه مسابقات نقاشی و تصویرگری و تشویق نقاشان و هنرمندان در این زمینه و توسعه آن در مدارس و مراکز فرهنگی و ... .

ب : توسعه کانونهای شعر و ادب و تشویق شاعران جوان و متهعد و ایجاد مسابقات سراسری شعر و ... توسعه شعر اصیل فارسی و اسلامی.

ج : اعتلای خط و زبان و اصطلاحات فرهنگی ایرانی و اسلامی و برگزاری مسابقات خط در مقاطع مختلف، و توسعه کانون زبان فارسی و ایجاد مرکز واژه سازی فارسی برای یافتن معادل جهت جایگزینی به جای واژه های بیگانه و معقول ساختن روند آموزش زبان در کشور و ... .

د : انجام اقدامات در زمینه توسعه موسیقی اصیل ایرانی و تشویق و توسعه علمی موسیقی براساس نیازهای ملحوظ فرهنگی و ایجاد جشنوارۀ موسیقی و آهنگسازی و سرودهای ملّی و اسلامی، و توسعه گروه های سرود در مدارس دانشگاهها و مساجد و ادارات و ... .

 هـ : توسعه استفاده از نمادهای گرافیک اسلامی در موارد مختلف، در آرمها، معماریها، سر در مراکز دولتی و خصوصی، میادین و ... .

ی : جلوگیری از نشر اسماء و عناوین بیگانه و توسعه استفاده از اسماء و عناوین اصیل اسلامی، مثل اسم اشخاص، اماکن، اشیاء و ... .

ل : جلوگیری از توسعه رفتارهای ضد فرهنگی و رایج نمودن رفتارهای ملّی و اسلامی.

م : توجه به نویسندگان، گویندگان و مبلّغان ملّی و اسلامی و ایجاد کانون و انجمن های نویسندگان و گویندگان و ... .

ن : حمایت از هنرمندان در جهت توسعه فرهنگ اسلامی در زمینه های نقاشی، مجسمه سازی، گرافیک و ... .

 

8 - اقدامات اجتماعی:

الف : جلوگیری از نشر شایعات و موضوعات دلسردکننده و یافتن راههای علمی و عملی مبارزه با آن.

ب : محو رسوم و اعتقادات اجتماعی غلط و جایگزینی رسوم فرهنگ خودی با روشهای علمی و عملی.

ج : جلوگیری و محو انواع اعتیاد به مواد مخدر، مشروبات الکلی، سیگار و ... و اقدامات انتظامی و فرهنگی در جهت ریشه کن سازی معنوی آن از فکر و ذهن مردم و تبلیغات در جهت مبارزه اجتماعی و ملّی با آنها.

د : جلوگیری از رواج فساد اجتماعی و بی بند و باری ها و جلوگیری از عاملان مغرض که سعی در نفی حجاب دارند و ... کنترل بر بازار لباس و پوشاک.

هـ : ممانعت و برخورد قاطع با ناشران تصاویر مبتذل و مستهجن و عاملان ورود آنها و ... .

ی : جلوگیری از رواج ولگردی و جمع آوری افراد ولگرد و بی کس و کار از سطح بخشهایی از شهر و ... جلوگیری از توسعه گدایی های حرفه ای که در سطح شهر چهره غیرفرهنگی و مشمئز کننده ای را به وجود آورده اند و توسعه فرهنگی همیاری اجتماعی در جهت ریشه کن سازی فقر واقعی ... .

ل : ایجاد وفاق اجتماعی و همبستگی ملّی (یعنی ایجاد روحیه تعاون، ایثار، دوستی و برادری، نوعدوستی و ... در اجتماع با استفاده از اصول علمی).

م : جلوگیری از جناح بندیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مضرّ که در جامعه رشد کرده و موجب تشتت آراء می‏‏ شود.

ف : جلوگیری از فرهنگ مصرفی که به وسایل مختلف بر اجتماع وارد و آثار خطرناکی را به دنبال دارد.

ق : اقدام در جهت ایجاد شور و حرکت اجتماعی، مثلاً جشن نیکوکاری که از سوی رادیو به وجود آمده است. امسال در دومین سال نیز با استقبال شدید روبرو شد و حتی کم کم به صورت سنت و فرهنگ حسنه ای جا خواهد افتاد.

ک : جلوگیری علمی از تأثیرات الیناسیون کشورهای بیگانه در مورد فرهنگ، اقتصاد و ... ایجاد تقویت روحیه خودباوری و ... .

گ : بالا بردن سطح بینش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه و زنده کردن سنتها و رسوم فرهنگی مثبت و سازنده و ایجاد نظم خودجوش اجتماعی، مثلاً جاانداختن و ایجاد احترام برای فرهنگ ترافیک و حق تقدم و ... .

 

9 - اقدامات زیربنایی:

الف : توسعه مراکز تفریحی، ورزشی، علمی، مطالعاتی، فرهنگی و ... .

ب : تنظیم فرهنگنامه برای تمام مراکز و سازمانها و امور اجتماعی و ... .

ج : ایجاد مرکز فرهنگی قوی در جهت توسعه فرهنگ ملی و اسلامی.

د : حساس ساختن آحاد مردم نسبت به مسائل ملّی و اسلامی و دخیل کردن آنها در تمام امور.

هـ : ایجاد سازمان جوانان و رسیدگی به مشکلات این قشر و سرمایه گذاری برای رفع مشکلات مختلف آنها و ... .

و هزاران اقدام کوچک و بزرگی که با آنها می ‏‏توانیم حتی به یک جامعه عالی برسیم و نه تنها در مقابل تهاجم فرهنگی قدرتمندانه ایستادگی نماییم بلکه مورد پذیرش تمام مذاقهای پاک بشری در جهان قرار گیریم و بدین وسیله فرهنگ ملی و اسلامی خود را به جهان صادر کنیم. انشاءالله.

و السلام

 

 منبع: مجموعه مقالات پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 57.


[1] - Hellénique.

[2] - Anglosaxons.

[3]  - بخشی از پیام امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی به مناسب بازگشایی مدارس در اول مهر ماه 1360.

[4] - Satanic Verses.

[5] - روزنامه صبح آزادگان، 19 / 5 / 59.

[6] - روزنامۀ جمهوری اسلامی، 14 / 5 / 61.

*مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) می‏‏فرمایند: «امروز یک تهاجم فرهنگی عظیم علیه اسلام هست که این مستقیماً به انقلاب ارتباطی ندارد و وسیع تر از انقلاب است، بر علیه اسلام است.»

[7] - وصیتنامه الهی- سیاسی حضرت امام خمینی(ره).

[8] - وصیتنامه الهی- سیاسی حضرت امام(ره).

[9] - استاد مرحوم محیط طباطبایی، صنعت و علوم جهان اسلام، و مجموعه مقالات مطروحه در کنگرۀ علم و تکنولوژی در جهان اسلام.

[10] - Renaissance.

[11] - Alienation.

[12] . Le Missionnaire: مبلّغ و نماینده مسیحی

[13] - مراکزی در غرب وجود دارند که در آن کشورهای غربی جمعاً تصمیم می‏‏ گیرند، چه نوع تکنولوژی را به کشورهای دیگر و یا به کشوری مشخص صادر کنند. یکی از این مراکز، اجلاس 7 کشور صنعتی است که حتی در مورد سیاست و فرهنگ و ... نیز تصمیم می‏‏ گیرند.

[14] - جهت مزید اطلاع، به روزنامه کیهان مورخه 26 / 3 / 71، ص 18، مراجعه شود.

[15] - شورای همکاری خلیج (فارس)    Cooperation Council of (Persian) Golf.

[16] - صدور انقلاب اسلامی، که منظور آن تحوّل فرهنگها در جهت فرهنگ اسلامی است ...

[17] - شامبیاتی، هوشنگ، کتاب بزهکاری اطفال و نوجوانان، چاپ دوّم، سال 71، انتشارات Ä پاژنگ.

[18] ــ لازم به تذکر است موضوعات مورد اشاره در مقاله تفصیلی دیگر مفصلاً بررسی شده و از بیان کامل آن خودداری شد.

[19] ـ پس از شکست ژاپن در جنگ، آمریکائی ها شخصی به نام «مک آرتور» به عنوان نماینده تام الاختیار در ژاپن روی کار آوردند که وی شروع به تغییر و تحول در ساختار نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... دست زد.

[20] ـ این جزیره در اقیانوس اطلس واقع در سال 1983 توسط ارتش ایالات متحده اشغال نظامی می‏‏ گردد.

[21] ـ تایوان یا چین نو، که با حمایت غربی ها، از چین کمونیست جدا و خط مشی غربی در آن پیاده می‏‏ گردد.

[22] ـ این جزیره، متعلق به چین کمونیست بوده که توسط انگلیسی ها اشغال و فرهنگ غربی در آن رایج می‏‏ گردد.

[23] ـ مجموعه مقالات اولین کنفرانس دفاع مقدس، چاپ دانشگاه امام حسین(ع)، ص 122.

_ پس از پرتاب «اسپوت نیک» توسط اتحاد جماهیر شوروی.

[24] - روزنامه صبح آزادگان، مورخ 19 / 5 / 59.

- Aliénation.

در جامعه شناسی و روانشناسی، حالتی است که در آن فرد نسبت به خود و جامعه خود احساس بیگانگی می‏‏ کند.

[25] - The New Internationa Order.

[26] - روزنامه کیهان، مورخه 25 / 11 / 1370، ص آخر.

[27] - Seize The Moment.

[28] - صدا و سیما، دانشگاه عمومی است. «امام خمینی (ره)».

. انتهای پیام /*