نقش انقلاب اسلامی در فروپاشی سازمان ها و پیمان های استعماری
حجت الاسلام و المسلمین مرادعلی توانا
از زمانی که استعمار، هجوم گسترده خود را در ابعاد مختلف، به کشورهای ضعیف و بخصوص سرزمین های اسلامی شروع کرد تا با چپاول ثروت ها و منابع ملل مستضعف، چرخهای صنایع خویش را به حرکت در آورده و سلطه اش را به طور دائم در اطراف و اکناف جهان برقرار نماید، به بهانه های مختلف، اقدام به تشکیل سازمانهای متنوعی در سطح جهان و یا در مناطق خاصی از آن نمود. ایجاد سازمانهایی از قبیل سازمان ملل و یا پیمان هایی نظامی، همچون پیمان ناتو، ورشو، سنتو، سیتو و امثال آنها، نشانگر تلاش جهانی استعمار در راه تثبیت و توسعه سلطه اش می باشد.
قراردادهای ننگین برای حفظ منافع استعمار
در این میان، ایران اسلامی که دارای ثروت های سرشار ملی و موقعیت استراتژیکی مهمی بود، از گزند سیاست های استعماری مصون نماند. ضعف حکومت قاجار (که از سال 1168 هـ ش (1794 م) در ایران حاکم بود) و دست نشاندگی سلطنت پهلوی (که از سال 1304 (1925. م) تا سال 1357 (1979. م) قدرت را در کشور در اختیار داشت، فرصت بسیار مناسبی برای استعمارگران فراهم کرد تا به راحتی و در جهت منافع خود، ایران را وارد هر سازمانی بنمایند و یا هر پیمانی را بر آن تحمیل کنند. در دوره معاصر تاریخ ایران، از آغاز تا پایان دوره پهلوی، فهرست بلندی از پیمانها و قراردادها وجود دارد که در راستای منافع استعمارگران بر ایران تحمیل شد. مهمترین آنها عبارت است از:
1 ـ قرارداد «ترکمانچای» که در سال 1828 . م (1207 هـ ش) بین ایران و امپراتوری روسیه تزاری منعقد شد و طبق آن، علاوه بر آن که ایران تحت الحمایه روسها قرار گرفت، شهرهای ایروان، نخجوان و اردوباد نیز از کشور ما جدا گردید و به آن امپراتوری ملحق شد.
2 ـ قرارداد «رژی» که در سال 1270 هـ ش (1891. م) بین یک شرکت انگلیسی و دولت وقت ایران منعقد گردید و طبق آن، دولت استعماری انگلیس به بهانه آن که خرید، فروش و صدور تنباکو در انحصار شرکت مزبور قرار می گرفت نفوذ سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی خود را در سراسر ایران گسترش می داد.
3 ـ قرارداد 1907 (1286 شمسی) که بین امپراتوری روسیه و انگلیس منعقد شد و طبق آن، ایران به سه قسمت تقسیم می شد؛ الف: منطقه شمال، تحت نفوذ روس. ب: منطقه جنوب، تحت نفوذ انگلیس. ج: قسمت مرکزی، که به نام منطقه بی طرف در اختیار دولت ایران قرار گرفت.
4 ـ قرارداد 1915 (1294 شمسی) که بر اساس آن، منطقه بی طرف مرکزی حذف و ایران به دو قسمت تحت نفوذ روس و انگلیس در آمد.
5 ـ قرارداد «دارسی» که در سال 1280 هـ ش (1901. م) منعقد شد و منابع نفتی ایران را به مدت 60 سال در اختیار یک شرکت انگلیسی قرار می داد.
6 ـ قراداد 1919 (1298 هـ ش) که ایران را تحت الحمایه امپراتوری انگلیس قرار می داد و چون با مخالفت شدید آزادی خواهان روبرو شد، انگلیسی ها ناچار شدند به طریق دیگری عمل کنند. بدین منظور، دست به توطئه های گوناگون زدند که در نهایت، منجر به روی کار آمدن حکومت دست نشانده پهلوی شد.
7 ـ قراداد 1921 (1299 هـ ش) که بین دولت وقت ایران و جمهوری سوسیالیستی جدید التأسیس شوروی منعقد شد. بر اساس آن، دولت شوروی می توانست هر گاه که مصلحت بداند نیروی نظامی خود را وارد خاک ایران نماید.
8 ـ پیمان «سعدآباد» که در سال 1316 هـ ش (1937 م) بین دولت های ایران، افغانستان، ترکیه و عراق منعقد شد. سرنخ این پیمان در دست انگلیس بود. هدف آن ها از انعقاد این قرارداد، ایجاد خاکریز اول در مرزهای جنوبی اتحاد جماهیر شوروی و محصور کردن آن کشور در مرزهایش بود.
9 ـ الحاق ایران به متفقین و قرارداد همکاری با آنها در سال 1942 . م ( 320 هـ ش) که بر اساس آن، کشور ما از حالت بی طرفی درآمده و به آلمان اعلان جنگ می داد و به متفقین اجازه می داد برای رساندن آذوقه و مهمات به شوروی، از خاک ایران استفاده نمایند.
10 ـ الحاق ایران در سال 1322 هـ ش (1943 . م) به سازمان ملل متحد که به کوشش آمریکایی ها انجام شد. بر این اساس، ایران به عضویت این سازمان در می آمد و خود را به طور کامل تابع مقررات آن می دید.
11 ـ قرارداد «پیچ ـ امینی» که در سال 1954. م (1333 هـ ش) بین ایران و شرکتهای غربی منعقد شد. طبق این قرارداد، تولید و فروش نفت ایران از انحصار شرکت سابق انگلیس در آمده و در معرض چپاول شرکتهای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، هلندی قرار می گرفت.
12 ـ پیمان «سنتو» که در سال 1955. م (1334 هـ ش) بین ایران، ترکیه، عراق و پاکستان منعقد شد و در واقع احیای پیمان «سعدآباد» بود. سنتو که تحت نظارت آمریکا و انگلیس قرار داشت، کشورهای مزبور را خاکریز اول غرب در مقابل شوروی قرار می داد. این پیمان، حلقه اتصال پیمان ناتو و سیتو بود. با این توضیح که پیمان ناتو ـ یکی از بزرگ ترین پیمان های نظامی و سیاسی ـ متشکل از آمریکا، انگلیس، آلمان، ترکیه و برخی کشورهای دیگر غرب بود و از طریق ترکیه، به پیمان سنتو و از طریق پاکستان به پیمانسیتو ـ که کشورهای آسیای جنوب شرقی را در برمی گرفت ـ متصل می گردید. بدین ترتیب پیمانهای ناتو، سنتو و سیتو سه حلقه متصل به هم بودند که در جهت منافع غرب تشکیل شده بود و ایران، جایگاه ویژه ای در تحکیم و تقویت این حلقه ها داشت.
13 ـ «کاپیتولاسیون» یا «قضاوت کنسولی» که در سال 1343 (1964. م)، در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی به دستور سفارت وقت آمریکا در ایران بر ملت ما تحمیل شد و طبق آن، آمریکاییهای مقیم ایران از آزادی عمل کامل برخوردار بوده و حتی در صورت ارتکاب جنحه و جنایت، از پیگرد قانونی و مجازات مصون بودند. همین اقدام بود که موجب شد امام خمینی، علیه شاه و آمریکا موضع گیری شدید و قاطعی اتخاذ نماید. هر چند که موجب تبعید ایشان به خارج از کشور گردید اما سرفصل نوینی در تاریخ مبارزات ملت ما، علیه سلطه قدرت های خارجی گشوده شد.[1]
رهبری علما برای مقابله با نفوذ غرب
به گواهی تاریخ، ملت ما تحت رهبری علما همواره علیه سازمانها و پیمانهای استعماری مبارزه کرده است. مخالفت با قرارداد ترکمانچای، قیام پیروزمندانه علیه امتیاز رژی، مقابله با قرارداد 1919، قیام علیه قرارداد دارسی، مخالفت با پیمان سنتو و موارد دیگر، نمونه هایی از مقاومت مردم ایران در مقابله با سازمانها و پیمانهایی است که زمینه ساز سلطه غرب بر کشور ما بوده اند. در روند این مبارزات، رهبرانی چون میرزای شیرازی، سیدجمال الدین اسدآبادی، شیخ فضل الله نوری، سیدحسن مدرس، میرزا کوچک خان جنگلی، سیدمجتبی نواب صفوی و آیت الله کاشانی ظهور کردند که مبارزه با نفوذ غرب را سر لوحه زندگی خود قرار داده بودند. معذالک، این مبارزات اگرچه در مقاطعی تأثیرات مهمی از خود بر جای گذاشت اما پیروزی نهایی زمانی به دست آمد که نهضت امام خمینی در سال 1341 (1962 م) شروع شد و در سال 1357 (1979 م) به ثمر نشست.
ایشان از همان آغاز شروع نهضت خود، مبارزه با نفوذ غرب را مهمترین هدف خود قرار داده بود. جهاد ایشان زمانی اوج گرفت که شاه رسماً در سال 1343 (1946 . م) کاپیتولاسیون را ـ که به آمریکایی ها در ایران، استقلال عمل کامل می داد ـ پذیرفت. مبارزه با تسلط آمریکا علی رغم تبعید امام، ادامه یافت و سرانجام به پیروزی رسید و ثمره آن، انقلاب اسلامی، صفحه جدید در تاریخ ایران و جهان گشود. منابع نفتی که به ثمن بخس در اختیار شرکت های غربی قرار گرفته بود به ملت بازگردانده شد و قراردادهای سابق، در این رابطه «کان لم یکن» اعلام گردید. در قیمت گاز ـ که به قیمت بین المللی به شوروی فروخته می شد تا آن ها در مقابل اقدامات شاه و حکومت وی اشکال تراشی نکرده و سکوت نمایند ـ تجدید نظر شد. با کشورهایی چون امریکا، دولت غاصب صهیونیستی، آفریقای جنوبی، مصر و برخی ممالک وابسته قطع رابطه شد و قراردادهای منعقده با آن ها که به زیان ملت ما بود، به طور یک جانبه لغو گردید و سطح رابطه با اکثر دولت های غربی کاهش یافت. بدین ترتیب برای اولین بار در تاریخ معاصر، این ایران بود که تصمیم می گرفت با چه کشوری قطع رابطه کند و یا با کدام دولت رابطه برقرار نماید. برای نخستین بار، خط مشی سیاست خارجی کشور به وسیله دولت مردان داخلی تعیین شد و ایران با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» به طور کامل از نفوذ قدرت های استکباری شرق و غرب بیرون آمده و به استقلال سیاسی کامل دست یافت.
قرارداد 1921 که به وسیله حکومت سوسیالیستی شوروی و در زمان لنین به کشور ما تحمیل شده بود به طور یکجانبه لغو گردید. ایران، از پیمان سنتو بیرون آمد و موجب شد یکی از حلقه های ناتو، که غرب اروپا را به شرق آسیا متصل می کرد، گسسته شود. ایران انقلابی در دیدگاه خود نسبت به سازمان های بین المللی و بخصوص سازمان ملل تجدید نظر نمود؛ زیرا عملکرد این سازمانها را در جهت اهداف قدرتهای استکباری می دید. به ویژه اعلام نمود حق وتو در شورای امنیت، در حکم «قانون جنگل» است و این امر، سازمان ملل را به ابزاری در دست قدرت های جهانی تبدیل کرده است. این دیدگاه همچون موارد دیگر، برگرفته از نظریات بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی بود که بارها ماهیت سازمانهای بین المللی را افشا نمود. ایشان در یکی از سخنان خود در این مورد می گویند: «... این از آن حکومت جنگل بدتر است. حکومت جنگل باز جنگلی است. حکومت جنگل، حکومت قلدری است، لکن این ها حکومت می کنند و بدتر از جنگل عمل می کنند و به خورد ملت ها می خواهند بدهند که سازمان حقوق بشر ما داریم، سازمان ملل متحد داریم. همان معنایی که در جنگل باید حاصل بشود، بدتر از آن را در آمریکا و شوروی می کنند. اساس این سازمان ها، ساخته خود اینهاست. اگر ساخته خود این ها نبود، به چه مناسبت باید یک کشور یا چند تا کشور قلدر حق وتو داشته باشند؟ این را هم از اول خودشان درست کرده اند و این را هم درست کرده اند برای بازی دادن ملت های کوچک؛ مستضعفین جهان. بدتر از این جنایت و بدتر از این وحشیگری در عالم نیست. این سازمانها و آنهایی که با دست آنها، با دست جنایتکار آنها، این سازمان ها درست شده است، آنها تمام حیثیت و انسانیت بشر را از بین می برند با اسم این که ما طرفدار حقوق بشر هستیم. طرفدار حقوق بشر که آن همه جنایت در عالم دارد واقع می شود با دست این دو تا قدرت و هیچ کلمه ای نمی گویند یا اگر بگویند به شوخی شبیه تر از جدی است.»[2]
در این راستا، دولت مردان انقلاب تلاش زیادی برای لغو حق وتو نموده اند که اگر چه تاکنون موفق نشده اند اما طرح و پی گیری آن توانسته است تا حدود زیادی به مطلق و بی چون و چرا بودن سازمان ملل ـ که قدرت های استکباری سعی در جا انداختن آن دارند ـ خدشه وارد نماید. اگر چه امت ما نسبت به ماهیت و اهداف سازمانهای بین المللی مشکوک است اما حضور رده های مختلف کارگزاران حکومت اسلامی ایران در این سازمانها، کم و بیش موجب تعدیل خط مشی آنها در جهت منافع مستضعفین شده است.
تأثیر انقلاب اسلامی در شکل گیری سازمانهای منطقه ای و بین المللی
انقلاب ایران به تبع ماهیت اسلامی خویش، خود را در چارچوب تنگ منافع ملی محدود نکرده و تنها به ایران و ایرانی نمی اندیشد؛ بلکه دارای دیدگاه فراملی بوده و مصالح اسلام و مسلمین و حتی فراتر از آن، مستضعفین جهان را مد نظر دارد. انقلاب ایران در این راستا، زنجیرهایی را که تحت پوشش سازمانهای بین المللی یا منطقه ای و یا قراردادهای دو یا چند جانبه از طرف دولتهای استکباری بر ملت ما و بعضاً بر ملل دیگر تحمیل شده بود، از هم گسست و در مرحله بعد، در جهت انسجام ملتها و تشکل آنها برای احقاق حقوق از دست رفته شان، دست به تشکیل سازمان ها یا اتحادیه هایی زد و یا برخی از آنها را که قبلاً وجود داشت ترمیم و تقویت نمود. حضور فعال ایران انقلابی در جنبش غیرمتعهدها، سازمان اوپک، یونسکو، کنفرانس اسلامی و سازمانهای منطقه ای یا بین المللی دیگر تأثیرات تدریجی ولی مهمی در موضعگیری این سازمانها و گرایش آنها در مقابله با سلطه قدرت های مستکبر جهانی داشته است. با امعان به تحولات دهه اخیر در صحنه سیاسی جهان، به خوبی احساس می شود که تأثیر انقلاب اسلامی ایران در این زمینه، به دو گونه است:
1 ـ تعدیل سازمانها یا پیمانهای منطقه ای و بین المللی.
2 ـ تشکیل سازمانها و پیمان منطقه ای یا بین المللی.
در مورد نخست، علاوه بر آنچه که سابقاً گذشت نقش مستقیم یا غیرمستقیم ایران در کند کردن جریان کمپ دیوید از طریق مخالفت با آن و برانگیختن افکار جهان اسلام علیه آن، تعدیل تصمیمات کنفرانس طائف به نفع مسلمانان لبنان و موارد مشابه، غیرقابل انکار است.
در مورد تشکیل سازمانها و پیمانهای منطقه ای و یا بین المللی به نمونه های ذیل می توان اشاره کرد:
1 ـ سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) متشکل از کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان، قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و ترکیه. این سازمان بیش از هشت میلیون کیلومتر مربع مساحت و 250 میلیون نفر جمعیت را در بر می گیرد که حدوداً مسلمانان جهان را شامل می شود. امید می رود که با تبادل اطلاعات و امکانات فراوانی که در کشورهای مزبور وجود دارد، زندگی مردم مسلمان این منطقه که دو عامل قوی مذهب و تاریخ مشترک آنها را به هم پیوند می دهد، به سوی ترقی و تعالی در زمینه های مختلف پیش رود و نفوذ غرب در این قسمت از جهان کاهش یافته و از بین برود.
2 ـ اجلاس کشورهای حاشیه دریای خزر شامل ایران، آذربایجان، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان، که هدف از آن توسعه همکاری های بین کشورهای فوق می باشد.
3 ـ علاوه بر این، انقلاب اسلامی نقش آشکار و پنهان و در عین حال تعیین کننده ای در تشکیل سازمانهای مبارزاتی در لبنان، عراق، افغانستان و نقاط دیگر داشته است که اقتضای شرح هر یک از آنها وجود ندارد.
بدیهی است تأثیر انقلاب اسلامی در فروپاشی یا شکل گیری سازمانها و پیمانهای منطقه ای و بین المللی، محدود به این موارد نبوده و نخواهد بود. انقلاب ما، زیر سؤال بردن ملاک ها و معیارهای جهانی ـ که ساخته و پرداخته استکبار جهانی است ـ تمام معادلات سیاسی دنیا را به هم زده است و تأثیر شگرفی در افکار عمومی دنیا و بی اعتمادی آنها نسبت به این سازمانها و احساس ضرورت ایجاد سازمانهای جدید با ماهیت مردمی، بر جای گذاشته است. شاید هنوز زود باشد که به نتیجه گیری این تأثیرات بپردازیم، ولی با گذشت زمان مشخص تر خواهد شد که انقلاب اسلامی ـ خواهد مستقیم و خواه غیر مستقیم ـ تأثیر تعیین کننده و قاطعی بر سازمانهای موجود در سطح جهان و یا مناطقی از آن داشته است.
منبع: مجموعه مقالات چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 206.
توضیح:
[1] . جهت کسب اطلاعات بیشتر به مقاله نویسنده که در خرداد 1371 به سمینار بین المللی «سیره نظری و عملی حضرت امام(س)» ارائه شد رجوع گردد.
[2] . ر. ک: صحیفه امام، ج 15، ص 519ـ521.
.
انتهای پیام /*