بُعد دیگر شخصیت سید مصطفی، بُعد سیاسی می باشد. سید مصطفی در این بُعد نیز همچون بُعد اجتماعی و فردی، دارای انسجام، وحدت نظر و عمل، آینده نگری و ثبات بود. او پیش از آغاز نهضت امام خمینی(س)، کم و بیش با جریانهای سیاسی فعال در جامعه آشنایی داشت و بدون شک و تردید، به جریان مذهبی ـ سیاسی تمایل داشت؛ اما نقطه عطف در این زمینه، شروع نهضت امام خمینی(س) و ورود کامل و همه جانبه وی به متن نهضت می باشد.
حیات سیاسی سید مصطفی با حیات سیاسی امام خمینی(س) و نهضت اسلامی کاملاً آمیخته و تفکیک ناپذیر می باشد. از ابتدای نهضت تا پایان زندگی وی، همیشه و در همه حوادث اصلی و فرعی تاریخی و سیاسی، همراه و همگام با امام بوده و در متن جریانات و رخدادها قرار داشته است. تنها استثنا، در مورد واقعه مدرسه فیضیه قم در فروردین 1342 بود که به همراه مادرش به زیارت عتبات عالیه رفته بود. گرچه امام خمینی(س) همیشه جدّیت سید مصطفی را در تحصیل بر سایر امور و مسائل مقدم می دانستند؛ اما سید مصطفی عملاً، ضمن برآوردن آن خواسته به صورت کامل، تلاشهای مضاعفی در مورد مراقبت از تغذیه و سلامتی امام، ارتباطات افراد مختلف با ایشان، مبادله اطلاعات مربوط به نهضت اسلامی، بویژه در دوران تبعید در ترکیه و عراق، سفرهای سیاسی به کشورهای اسلامی، ارتباطات گسترده با مبارزین ایرانی و غیره به منصّۀ ظهور رسانید.
یکی از موضوعات قابل ملاحظه در رفتار سیاسی سید مصطفی، در ارتباط با دولت عراق می باشد. او در طول اقامت دوازده ساله در نجف، همواره کانون توجه دولت عراق بود و آن دولت از طرق مختلف در صدد جلب موافقت سید مصطفی و از طریق وی، امام خمینی(س) برای همکاری مشترک علیه دولت ایران بود؛ اما اسناد و مدارک موجود اثبات می کنند که دولت عراق به هیچ موفقیتی در این زمینه دست نیافته است. دولت عراق از روشهای مختلفی همچون تحبیب، تطمیع و تهدید در این زمینه استفاده کرد. همچنین مقامات بلندپایه عراقی با امام و ایشان ملاقات کرده، دیدگاههای خود را آشکارا اعلام کردند؛ اما هیچ یک از روشهای ذکر شده، تغییری در رویّه و اراده سیاسی سید مصطفی پدید نیاورد. او رویه ای همسو و کاملاً هماهنگ با امام خمینی(س) داشت و امام نیز هیچ گاه حاضر به همکاری با دولت عراق نبودند.
رابطه دولت عراق با امام خمینی(س) و سید مصطفی، از روابط آن کشور با دولت ایران متأثر بود. تا زمان امضای قرارداد سال 1975 م. / 1354 ه. ش. الجزیره با دولت ایران، روابط دو کشور تیره بود و در این دوره، دولت عراق به اقدامات مختلفی دست زد.
یکی از مشخصترین آنها، تبلیغات گسترده علیه دولت ایران بود. در این راستا از مخالفین سیاسی دولت ایران و مبارزین ایرانی دعوت کرد که از طریق رادیو بغداد، علیه حکومت ایران تبلیغ کنند. گروهها و افراد مختلفی نیز چنین کاری را انجام دادند. دولت عراق به حاج آقا مصطفی نیز چنین پیشنهادی را داد. ایشان که از جوانب امر و احتمال سوء استفاده و تبلیغات منفی علیه امام و پیامدهای مشابه، بیمناک بود و از طرف دیگر نمی خواست این فرصت خوب از دست برود، به صورت غیرمستقیم، از این فرصت استفاده کرد. بدین ترتیب که از سیدمحمود دعایی، از مبارزین ایرانی مقیم نجف و از یاران نزدیک امام خواست که از طریق رادیو صدای روحانیت که از طریق رادیو بغداد پخش می شد، در انطباق با اهداف نهضت اسلامی، علیه رژیم پهلوی تبلیغ کند. هدف این بود که اگر واکنش و پیامد منفی به دنبال داشت، آن را یک اقدام شخصی قلمداد کنند و پای امام خمینی(س) و نهضتش به میان کشیده نشود. اگر هم پیامدهای مثبتی داشت، از آن به نفع نهضت استفاده کنند. چنین نیز شد و به مدت هفت سال از این رادیو به نفع نهضت تبلیغ شد. این امر، هوشیاری سیاسی حاج آقا مصطفی را می رساند که «سر مار با دست دشمن می کوبید».
مورد دیگر در ارتباط با دولت عراق، آموزش عده ای از مبارزین ایرانی و آموزش مبارزه مسلحانه توسط دولت عراق بود. حاج آقا مصطفی در این مورد نیز با هوشیاری کامل عمل کرد و بدون اینکه پای خودش و امام خمینی(س) در میان باشد، موفق به استفاده از این فرصت شد و افراد آموزش دیده در خدمت نهضت اسلامی قرار گرفتند. عده ای از اینها، مأموریت محافظت از جان امام را نیز در نجف، انجام دادند. حاج آقا مصطفی در ارتباط با فراگیری آموزش نظامی وآموزش مبارزه مسلحانه، اقدامات دیگری نیز انجام داد. خود، آموزش نظامی را فرا گرفت و عده ای از مبارزین، در پایگاههای سوریه و لبنان (پایگاههای الفتح)، آموزش دیدند.
در سالهای پس از انعقاد قرارداد الجزایر که به ظاهر روابط دو کشور ایران و عراق عادی شد و از تیرگی روابط کاسته شد، عرصه بر مبارزین تنگ گردید و محدودیتهایی بر امام خمینی(س) و حاج آقا مصطفی نیز پدید آمد؛ زیرا عراقی ها گرچه برای حفظ ظاهر نمی توانستند اجازه دهند خطرناکترین دشمن حکومت پهلوی به فعالیتهای خودش ادامه دهد؛ بنابراین در این سالها شایعات و خبرهای مختلفی در مورد تغییر محل تبعید یا ترور امام و حاج آقا مصطفی مطرح گردید. به طور مسلم این مدت، جزو سختترین دوران تبعید امام و سید مصطفی می باشد. یکی از زمینه های مهاجرت امام خمینی(س) در مهر1357 به پاریس، ریشه در تحولات سیاسی این دوره دارد.
زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ص 172-175
.
انتهای پیام /*