پای ثابت محفل شعری حسینیه امام خمینی
سال ۶۲، یکی از روزها، سبزواری به دیدار آیت الله خامنه ای، دوست قدیمی و یار گعده های شعری اش که حالا شده بود رئیس جمهور کشور رفت. در میانه ی دیدار، بحث به شعر و شاعری رسید. سبزواری ماجرای آن روز را اینطور تعریف می کند:
«یک روز در خدمت حاج آقا بودم که فرمودند: آقا حمید چرا شما کارهایتان را چاپ نمی کنید؟ من به شوخی گفتم: آقا منتظر مقدمه ای هستم که شما بر کتاب بنویسید. ایشان جدی فرمودند: من برای هیچ کس این کار را نکردم، ولی برای شما این کار را انجام خواهم داد. من در واقع می گویم یک چراغی در دلم روشن شد وقتی که ایشان این فرمایش را فرمودند، گفتم: الحمدالله. رفتم اینها را جمع وجور کردم. بعد آن موقع آقای شمسایی در دفتر حاج آقا کار می کرد. به شمسایی گفتم که به حاج آقا یادآوری کنید. شما بگویید کتاب آماده است من مقدمه را می خواهم، دیدم شمسایی آمد و گفت که حاج آقا فرمودند شعرها را بدهید و من این دو کتاب شعر را دادم خدمت حاج آقا بردند، البته همه مرتب و آماده بود. ایشان یک مقدمه دو صفحه ای بر کتاب نوشتند و چون هر دو کتاب را من فرستاده بودم مقدمه ی ایشان زینت بخش هر دو کتاب شد.»
روابط این دو دوست قدیمی البته به همین بسنده نشد. در همان ایام ریاست جمهوری، آیت الله خامنه ای یکی از اعضای محفل شعری بود که در منزل سبزواری برگزار می شد. سبزواری در این باره می گوید:
«مقام معظم رهبری در زمانی که رئیس جمهور کشور بودند وقتی متوجه این امر شدند که شب های شنبه در منزل بنده محفل ادبی برپا می شود، در این محفل حضور می یافتند. از زمانی هم که مقام معظم رهبری مسئولیت رهبری مسلمین جهان را بر عهده گرفتند، تا سال های متمادی شب های شنبه محافل ادبی در منزل ایشان برپا بود که جلسات بسیار خوب و پرباری بود.»
بعد از آن هم، سبزواری حالا دیگر شده بود پای ثابت گعده ی شعری سالانه رهبر انقلاب که در نیمه ی ماه مبارک رمضان برگزار می شد. چهار سال پیش، سال ۹۱ که مراسمی برای نکوداشت سبزواری برگزار شد، رهبر انقلاب در دیدار با اعضای دبیرخانه ی آن، به دو مورد از شخصیت او اشاره کردند:
«یکی رتبه ی شعری ایشان است. ایشان شاعر بسیار خوبی هستند، یعنی هم قریحه ی شعری خوبی دارند و هم مضمون ساز هستند. هم تسلط بر لفظ و گستره ی میدان واژگانی دارد و هم از واژگان فراوانی استفاده می کند... نکته ی دوم که اهمیتش از نکته ی اول کمتر نیست این است که ایشان این هنر را در خدمت مردم و انقلاب و در خدمت بصیرت افزایی قرار داده است و این خیلی مهم است. آقای حمید سبزواری در آن دورانی که یک جریانی به عنوان روشنفکری هنر در مقابل انقلاب قرار گرفت و از معارضین و مزاحمین انقلاب حمایت کرد و عده ای در کوچه و بازار با ادعای روشن بینی و روشن فکری مردم را کشتند، کاسب را کشتند، روحانی را کشتند، دانشجو و رهگذر را کشتند و آن جریان مدعی روشنفکری نه تنها حرفی نزد بلکه حمایت هم کرد، در یک چنین شرایطی آقای حمید سبزواری در میدان بود و با همه ی وجود ایشان هر کار در حوزه گفتن و سرودن توانست انجام داد و این مهم است. به نظر من، این بعد دوم شخصیت آقای حمید نباید نادیده گرفته شود...»
حالا اما دیگر، آقای حمید انقلاب، در میان ما نیست. اما هنوز صدای شعرخوانی او که سال گذشته، حول وحوش همین روزها در حسینیه ی امام خمینی خواند، در گوش اهل هنر و سیاست پیچیده است:
خوش نشینان ساحل بدانند
موج این بحر را رامشی نیست
دل به امید رامش نبندند
بحر را ذوق آسایشی نیست
(به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رهبر معظم انقلاب)
منبع: حضور، ش 97، ص 212.
.
انتهای پیام /*