جلوه های رحمانی پیامبر اکرم (ص) در اندیشه سیاسی امام خمینی
□ حسین صالحی مالستانی
چکیده
پیامبر گرامی اسلام، به عنوان خاتم انبیای الهی، برای تمامی بشریت رحمت بوده و تمام مقاطع زندگی او آمیخته با مهر و عطوفت نسبت به دوستان و دشمنان ایشان بود. رسول گرامی اسلام به اندازه ای نسبت به مردم رحمت و شفقت داشت که خود را به شدت رنج می داد؛ طوری که خداوند آن حضرت را از فشار بر خود، جهت هدایت نشدن انسان ها برحذر داشت و این نشانه اوج جنبه های رحمانی شخصیت، اندیشه، رفتار و سیره عطوفت آمیز پیامبر اکرم(ص)، حتی نسبت به دشمنان خویش است. گذشت کرامت آمیز پیامبر اکرم(ص) در اوج قدرت، در مسأله تاریخی فتح مکه، دلیل صادق بر مهربانی انسان شمول آن حضرت می باشد. پیامبر گرامی اسلام، معلم دلسوزی است که خداوند برای هدایت انسان فرستاده است و رحمت و مهرورزی و محبت، جزء خصیصه ذاتی این معلم بزرگ الهی است. امام خمینی جنبه های رحمانی رسول اکرم(ص) را به عنوان برترین الگو در مقاطع مختلف زندگی از جمله در مسائل سیاسی معرفی کرده و پیروی از آن حضرت را در سیاست ورزی و زمامداری، مورد تأکید قرار داده است. در این مقاله به زوایایی از جنبه های رحمانی رسول گرامی اسلام(ص) از منظر امام خمینی می پردازیم.
واژه های کلیدی: پیامبر(ص)، رحمت، سیاست و حکومت رحمانی، انسان سازی، تعلیم و تربیت انسان، اندیشه سیاسی امام خمینی.
مقدمه
فلسفه خلقت انسان، رهپویی او به سوی حق، پس از معرفت الهی است، و معرفت الهی نیز از بستر خود شناسی انسان فراهم می شود. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ کسی که خود را بشناسد، حقیقتاً خدای خود را شناخته است.(مجلسی، بحار الانوار،1 / 23) خداوند رحمن و رحیم، پیامبران را برای هدایت انسان فرستاد و آخرین سفیر الهی حضرت محمد بن عبدالله(ص)، پیامبر اسلام، می باشد. او به عنوان سید رسولان الهی از اوصاف بالایی برخوردار است. در قرآن، به رحمت بودن او برای تمامی عالمیان تصریح شده است(انبیاء، 107). تمامی زوایای زندگی پیامبر اسلام (ص) حتی قبل از بعثت، آمیخته با مهر و رحمت برای بشریت بوده است که قضیه انسانی و رحمانی«حِلف الفضول»؛ (سوگند جوان مردان برای داد خواهی و دفاع از مظلوم)، نشانه این معنا است. در این واقعه تاریخی و انسانی که حضرت محمد(ص) و چندتن از جوانان همکار، داد مظلوم را از ظالمان گرفتند، دلیل روشن بر رحمت بودن وجود آن حضرت است و یا نصب «حجر الاسود» که طایفهها و قبایل قریش به خاطر کسب افتخار نصب آن، به مرز یک جنگ طایفه ای تمام عیار رسیده بودند، مقبولیت چهره رحمانی فرزند بزرگوار عبدالله از فتنه بزرگی جلو گیری کرد و ایشان با درایت خاص این فتنه را خاموش نمود.(یعقوبی، 2 / 19). حضرت رسول اکرم(ص) اما پس از بعثت، با مأموریت الهی جنبه های رحمانی بیشتری را در پیش گرفت، گرچه خرد ستیزان جاهل بدترین معامله را با آن وجود مبارک که تجلی رحمانیت و رحیمیت الهی و به قول امام خمینی مظهر «اسم اعظم» حق است(ر.ک: مصباح الهدایه،ص38)، مرتکب شدند و از هیچ توهین و تهمتی فروگذار نکردند ولی پیامبر اسلام (ص) بنا بر پاکی ذاتی و رسالت بزرگی که داشت، با ادبیات نیکو به هدایت مردم پرداخت و پس از تحمل مشکلات عدیده و هجرت از مکه به مدینه و پس از فتح مکه، در اوج قدرت و تسلط بر همان دشمنان قسم خورده خود، چهره رحمانی شگفتی آفرینی را به نمایش گذاشت و همه دشمنان خود را بدون هیچ منتی عفو کرد.(مقریزی، 1 / 19؛ ذهبی، ا / 66- 67 )
در عصر کنونی که جریانهای التـقاطی و متحـجر به نام و یـاد پیامـبر اسـلام(ص) و زیـر پرچـم توحید که یادگار آن حضرت است، به انحراف و خشونت و خونریزی رو آورده و بهانه به دست دشمنان اسلام و معاندان پیامبر اکرم (ص) داده اند؛ از سویی این همه آدمکشی و سنگدلی که با شعار دینی انجام می گیرد، افزون بر قتل و غارت مظلومانه عده ای بیگناه، خود پیامبر(ص) و آیین نجات بخش اسلام را مورد هجمه قرار داده اند؛ از این رو بسیار ضروری است که از ساحت رحمانی پیامبر رحمت(ص) و دین رحمانی او دفاع شود، با توجه به همین ضرورت، این قلم برآن شد تا جلوه هایی از سیره و برنامه پیامبر اسلام(ص) را با رویکرد رحمت و رأفت، از دیدگاه امام خمینی مطرح کند.
خداوند در قرآن کریم، فرستادن رسول گرامی اسلام را برای عالمیان، رحمت دانسته: وَما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ (انبیاء، آیه 107). از این رو فلسفه رسالت حضرت محمد(ص) همان رحمت و تجلی وجودی او و نشان دادن چهره رحمانی الهی برای بشریت است. در دنیای فرقه گرایی امروز در جهان اسلام، متأسفانه خشونتهای ویرانگر و بنیاد بر اندازی در جریان است، طوری که دنیای اسلام و جهان بشریت را به شدت مکدر کرده است و بدتر از همه آدرس غلط این خشونت ها به رسول گرامی اسلام(ص) نسبت داده می شود که ظلم بی سابقه به حضرت محمد(ص) است؛ زیرا تحمل رنج های مصیبت بار برای آن انسان کامل، آسان بود ولی تحمیل رویه های خشونت آمیز و ضد روش و منش رحمانی پیامبر اکرم(ص)، بر آن حضرت و مکتب انسان ساز اسلام، بسی زجر آور و مایه تأسف است. اصولا هر انسان خردمندی که اندک شناختی از سیره و روش اخلاقی پیامبر اسلام(ص) داشته باشد از این نسبت های ناروا متأسف می شود، چه رسد به پیروان صادق آن حضرت که تحمل این نسبت های ناروا، بر اسلام و پیامبر رحمت(ص) برای آنان خیلی دشوار و دلخراش است.
امام خمینی از عالمان معاصر، نگاه ژرفی نسبت به شخصیت، جایگاه و رسالت رسول گرامی اسلام دارد. ایشان تعابیر بسیار معناداری نسبت به آن حضرت داشته و شخصیت آن حضرت را با ادبیات عرفانی و بلندی مورد تمجید قرار داده و او را تجلی رأفت و رحمت الهی دانسته و به پیروی از سیره رحمانی آن حضرت تأکید کرده است. ایشان به الگوگیری سیاستمداران و زمامداران از زمامداری رحمانی آن حضرت و مدیریت بی تکلف و ساده ایشان بارها تأکید کرده است.(ر.ک:، مصباح الهدایه، 72-76، 83).
مفهوم شناسی
واژه رحمت از منظر لغت به مفهوم شفقت و مهربانی (دهخدا، 7 / 10520) نرمش قلب، عطوفت و بخشش(ابن فارس،2 / 489؛ ابن منظور، 12 / 230). آمده است. در مقابل، واژه «غضَب» بر ضد رحمت و به معنای خشم استفاده شده است.(طریحی،2 / 133) امام خمینی با نگاه عقلی به مفهوم رحمت، آن را به وجود مطلق تعبیر کرده است که سبب وجود همه اشیا است.(ر.ک: شرح دعاءالسحر، 31) کلمه مدارا به معنای ملایمت(ابن منظور،14 / 255) و حسن خلق در معاشرت با مردم(زبیدی،19 / 405) و شقفت، به معنای مهربانی همراه با رقت(عسکری،236) از الفاظی است که با واژه رحمت، تقارن مفهومی دارد. و رحمت در قالب دو صفت رحمن و رحیم از صفات مشهور الهی است. در آیات قرآن نیز به آن تصریح شده است.(آل عمران، 7؛ اعراف، 56؛ فاطر،2) افزون برآن، همه سوره های قرآن به استثنای سوره توبه، با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز شده است که دو صفت رحمن و رحیم در آن پس از اسم اعظم الله ذکر شده و نشانه عظمت این دو صفت الهی است. در برخی روایات نیز رحمت خدا، سابق بر غضب الهی ذکر شده است.(کلینی،1 / 443)
امام خمینی پیرامون مفهوم و ریشه لغوی رحمن و رحیم که بیت الغزل آیه های قرآن کریم است، با اهتمام و توجه خاص، توضیحاتی ارائه داده است؛ علماء ظاهر گفتهاند که «رحمن» و «رحیم» مشتق از «رحمت» هستند و در آنها عطوفت و رقّت مأخوذ است. و از ابن عباس روایت شده که انَّهُما اسْمانِ رقیقان. احَدُهُما ارَقُّ مِنَ الْآخَرِ: فَالرَّحمنُ الرَّقیقُ؛ و الرَّحـیمُ الْعَطـُوفُ عَـلی عـباده بِالرِّزْقِ وَ النِّعَمِ؛ آن دو( رحمن و رحیم) دو نام لطیف( متضمن معنای لطف) هستند که یکی از دیگری لطیف تر است، رحمن، یعنی لطفکننده و رحیم، یعنی مهربانیکننده با بندگانش به دادن روزی و نعمت ها (سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور؛ ج1، ص9). از آنجا که در عطوفت و رقّت انفعال لازم است، و انفعال در ذات الهی امکان ندارد، از این جهت در اطلاق آنها بر ذات مقدّس الهی تأویل و توجیه قائل شده و آن را مجاز دانسته اند. (ر.ک: آداب الصلاة (آداب نماز)، ص248)
ایشان پس از ذکر برخی توجیهات اظهار داشته است که مجاز بودن بعید است؛ خصوصاً در صفت «رحمن»؛ زیرا لازمه قایل شدن به مجاز، التزام به امرِ عجیبی خواهد شد؛ زیرا لازمه آن این امر خواهد بود: این کلمه برای معنایی وضع شده که استعمال آن در آن معنا جایز نیست؛ ایشان پس از ذکر اقوال دیگر نظر خود را بیان کرده که واضع لغات، گرچه در حین وضع معانی مطلقه مجرّده را در نظر نگرفته است، ولی آنچه که از الفاظ در ازاء آن وضع شده همان معانی مجرّده مطلقه است. مانند لفظ «نور» که در حین وضع آنچه در نظر واضع از انوار میآمده، اعم از نور حقیقی و صرف و نور مختلط با ظلمت، و آنچه را که لفظ نور در ازاء او واقع شده همان جهت نوریّت او بوده نه جهت اختلاط نور با ظلمت؛ طوری که اگر از او سؤال می کردند که این انوار عَرَضیّه محدوده نور صرف نیستند بلکه نور مختلط به ظلمت است، آیا لفظ نور در ازاء همان جهت نوریّت او است یا در ازاء نوریّت و ظلمانیّت آن است؟ یقیناً جواب آن بود که در مقابل همان جهت نوریّت است و جهت ظلمت به هیچ وجه دخیل در موضوع له نیست. بنا براین رحمن و رحیم نیز بر ذات الهی نه به طور مجاز بلکه به طور حقیقت اطلاق می شود و مجازی در کار نیست.(ر.ک: آداب الصلاة (آداب نماز)، ص249)
امام خمینی پیرامون تفسیر آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» به طور تفصیلی در آثار خود پرداخته است از جمله ایشان «رحمن» را محیط ترین اسماء الهی پس از اسم اعظم (الله) دانسته است؛ به نظر امام خمینی در نزد اهل تحقیق ثابت شده است که تجلّی به اسماء محیطه حق، مقدم است بر تجلّی به اسماء محاطه، و هر اسم که محیط تر است، تجلی به آن نیز مقدّم است، از این جهت، اول تجلّی در حضرت و احدیّت، تجلّی باسم الله الاعظم است؛ و پس از آن، تجلّی به مقام رحمانیّت و تجلّی به رحیمیّت پس از تجلّی به رحمانیّت است؛ و همین طور (باقی اسماء)، از نظر ایشان، در تجلّی ظهوری فعلی نیز تجلّی به مقام رحمانیّت که احاطه بر جمیع موجودات عالم غیب و شهادت دارد و رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء (اعراف، 156)؛ رحمت من همه موجودات را فراگرفته است، اشاره به آن معنا است. مقام رحمانیت مقدم است بر سایر تجلّیات؛ و اشاره به آن است: سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه؛ رحمت او بر خشمش پیشی گرفته است. (ابن طاوس، 99، ؛آداب الصلاة (آداب نماز)، 247-248؛ تفسیر سوره حمد، ص222). خداوند به همه بندگان خودش رحمت دارد. و همین رحمت، ضمن آنکه موجب خلق بندگان و فراهم کردن اسباب رفاه و بندگی آنها است، موجب فرستادن انبیای بزرگ نیز هست. رحمت خدا اقتضا دارد که بندگان خدا را هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت برساند. تمام اسباب سعادت مادی و معنوی را فراهم فرموده است. بندگان خدا با اسم «رحمن» و با اسم «رحیم» موجود شدند، و در دنیا و آخرت ادامه حیات می دهند. پیغمبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلم- نبی رحمت بود و با مردم به رحمت رفتار می فرمود و همان رحمت بود که مردم را هدایت می کرد و برای مردم غصه می خورد، برای اشخاصی که در ضلالت بوده اند، اینها همه ناشی از جنبه های رحمانی آن حضرت بود.(ر.ک: صحیفه امام،ج9،ص369)
امام خمینی امر به معروف و نهی از منکر را نیز از وجهه رحمت الهی تحلیل کرده است. بنابراین تأکید کرده که بر عاملین امر به معروف و ناهی از منکر لازم است به قلب خود از رحمت رحیمیّه الهی بچشاند، و نظر او در امر و نهی خودنمایی و خودفروشی و تحمیل امر و نهی خـود بر دیگران نباشد؛ زیرا که اگر با این نظر مشی کند، فلسفه امر به معروف و نهی از منکر، که حصول سعادت مردم و اجرای احکام الله در بلاد است، محقق نخواهد شد. از همین جهت است که گاهی نحوه امر به معروفِ انسان جاهل، نتیجه معکوس داده و چندین منکر دیگر را در پی دارد. اما اگر حسّ رحمت و شفقت و حق نوعیّت و اخوت، انسان را به ارشاد جاهلان و بیدار کردن غافلان وادار کند، کیفیّت بیان و ارشاد که از ترشّحات قلبِ رحیمانه است طوری می شود که قهراً تأثیر بسزا گذاشته و قلبهای سخت را نیز از آن تکبر و استنکار فرو می نشاند. ایشان اظهار تأسف کرده که ما از قرآن تعلم نمی گیریم و به این کتاب کریم الهی نظر تدبّر و تعلّم نداریم و استفاده ما از ذکر حکیم، ناچیز است. امام خمینی تفکر در آیه شریفه را یاد آور شده که می فرماید: «اذْهَبا الی فِرعَوْنَ انَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اوْ یَخْشی»(طه، 43-44)؛ خداوند به حضرت موسی و هارون سفارش کرد: به سوی فرعون بروید که همانا سرکشی کرده، پس با او سخن نرم بگویید شاید متذکر شود یا بترسد. پیام این آیه مملو از مهر و محبت و ادب است؛ خداوند حتی نسبت به سر سختترین دشمن خدا و خلق او که در در اوج طغیان و سرکشی قرار دارد، به پیامبر خود دستور داده است که با رحمت و نرم خویی و ادب، او را متذکر نماید. بنا براین خشونت چه در گفتار و چه در رفتار، حتی نسبت به مخالفان، پسندیده نیست. راه هدایت راه رحمت و مهر و ادب است. چه رسد به قتل و غارت و کشتار وحشیانه که امروزه به دروغ در زیر لوای اسلام و با انتساب تأسف بار به ساحت رحمانی رسول گرامی اسلام(ص) از ناحیه گروههای تکفیری انجام می شود که هیچ سنخیت و نسبتی با دین خدا و رسول گرامی اسلام ندارد. ولی جهل و جمود و بی توجهی به دستورات الهی در بین مسمانان، سبب شده است که چنین بلوای ظلمت باری در جهان اسلام رخ دهد. که هر حادثه آن جگر رسول خدا را نشانه رفته و عرش الهی را به لرزه می اندازد امان از جهل، جمود و تحجر و بدفهمی نسبت به آموزه های اعتقادی که خسارتهای جبران ناپذیری را به بار می آورد. جنایت های وحشتناکی که در کشورهای اسلامی در خاور میانه از سوریه و عراق و یمن گرفته تا شاخ آفریقا و افغانستان و پاکستان و در واقع تمامی دنیای اسلام را درگیر کرده است که در تاریخ چنین وحشی گری و خشونت کمتر دیده است، همه و همه نشانه بیگانگی و دوری از آموزه های ناب دینی است و دوری از سیره رسول گرامی اسلام(ص) است که دشمنان اسلام به راحتی فرصت دخالت و دمیدن بر این آتش خانمان سوز را پیدا کرده اند و نقطه ضعف ها را دریافته و به بهانه های واهی به لشکر کشی و فروش سلاح های کشتارجمعی برای سلاخی بی گناهان می پردازند.
جلوه های رحمانی پیامبر اکرم (ص) در قرآن
قرآن کریم در توصیه به مدارا در مواردی که به تضییع حقوق و حدود شرعی نینجامد، نرم خویی و چهره رحمانی آن حضرت را مایه جذب مردم به مکتب و شخصیت آن حضرت دانسته است، در این مقاله به خاطر محدودیت، تنها به برخی از آیات که تصریح به جنبه رحمانی حضرت محمد مصطفی (ص) دارد، اشاره می شود. از جمله فرموده است: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ الله لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی الله إِنَّ الله یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ »(آل عمران، آیه 159)؛ به رحمت الهی، با آنان نرمخو و پرمهر شدی. اگر تندخو و سخت دل بودی، بی شک از پیرامون تو پراکنده می شدند، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن و چون تصمیم نهائی را گرفتی برخدا توکل کن که خداوند، توکل کنندگان را دوست می دارد.
در این آیه به یک ویژگی لازم و موثر در رهبری اسلامی یعنی گذشت و نرمش و انعطاف در برابر کسانی که تخلفی از آنها سر زده و بعد پشیمان شده اند اشاره شده است، طوری که اگر این ویژگی رحیمانه در پیامبر(ص) نبود، مردم از دور او پراکنده شده و هدایت نمی شدند.
در آیه دیگر چهره رحمانی پیامبر(ص) را این گونه ترسیم کرده است: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» بی شک برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است اگر شما در رنج بیفتید، به سعادت شما حریص و نسبت به مؤ منان، دلسوز و مهربان است. در این آیه اوج رحمانیت رسول گرامی اسلام نسبت به مردم نشان داده شده است؛ 1. اینکه آن حضرت از جنس مردم و مانند جان آنها ست 2. جمله های بعدی تأکیدات پی هم، برای رحمت و مهرورزی آن حضرت نسبت به مردم است.
همچنین می فرماید: «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً»(کهف ، 6).؛ بسا اگر ایمان نیاورند، تو جان خود را از اندوه در پیگیری مصالح مردم، تباه کنی، عین این مضمون در آیه دیگر نیز ذکر شده است.(شعرا، 3)
در قسمتی ازآیه دیگر می فرماید: «فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ الله عَلیمٌ بِما یَصْنَعُونَ»(فاطر،۸)؛ مبادا با حسرتی که برای مردم می خوری جانت را بدهی و خداوند به آنچه انجام می دهند، دانا است. پیامبر اسلام(ص) در مرحله اول رنج فیزیکی آمیخته با توهین را که سنخیتی با جاهلیت اشخاص موذی داشت، تحمل می کرد و از اینکه این همه مشقت را در راه رضایت الهی و مأموریت هدایت امت انجام می داد، دم بر نمی آورد و بر جهالت و مردم از یکسو و سوء استفاده سران سود جوی قریش از سوی دیگر، با بردباری برخورد می کرد. از سوی دیگر جهت هدایت ناپذیری مردم و اصرار و سماجت آنها بر جمود و جهل و شرک و درنده خویی، به شدت رنج روحی را متحمل می شد؛ زیرا او به سان پدر دلسوزی می ماند که نمی توانست از کنار آن همه جهالت ورزی به راحتی بگذرد تا آنجا این ناراحتی شدید می شد که حالت روحی توان فرسایی بر رسول مهر و محبت الهی عارض می گردید و خداوند که او را برای هدایت مردم فرستاده بود و قاعدتا باید رنجهای او را در راه آرمان بلندش توجیه نماید، بر عکس خداوند کریم به جهت شدت فشاری که آن حضرت بر خود وارد می کرد، او را از این حالت بر حذر می داشت. این امر نشانه نمره بالای قبولی رسول گرامی اسلام در نزد خدای متعال است که به اصطلاح امروزی از حد عادی گذشته بود و همین خصیصه ها و صفات عالیه الهی بود که او سرور رسولان الهی و مظهر اسم اعظم خدا و انسان کامل و الگوی نیکو معرفی گردید. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا الله وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ الله کَثیراً» (احزاب، 21)، بی گمان رسول الله برای شما الگوی نیکو است؛ برای کسانی که در جستجوی خدا و روز قیامت اند و خدا را بسیار یاد می کنند.
این قبیل آیات بیانگر یکی دیگر از شرایط رهبری رحمانی حاکمان اسلامی یعنی دلسوزی و رأفت نسبت به امت است. پیامبر اکرم(ص) برای هدایت بشریت عشق می ورزید و برای اجرای این هدف، شب و روز مجاهدت می کرد و در نهان و آشکار، در اجتماع و انفراد، تبلیغ دین می کرد و از هدایت نشدن گروه هایی از مردم، رنج می برد و این عالی ترین درجه رأفت و مهربانی نسبت به امت است.
رحمانیت پیامبر(ص) در آیه دیگر این گونه جلوه کرده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» (فتح ، ۲۹)؛ محمد(ص) پیامبر خداست و کسانی که با اویند، با کافران، سختگیر و با یکدیگر مهربانند. در آیه دیگر، خداوند بزرگ پیامبر(ص) را نسبت به دشمنان خود و رسولش سفارش به مهر و رحمت کرده است: وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ الله ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُون(توبه ، 6)؛ اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنـان نادان اند. در آیه دیگر وجهه رحمانی پیامبر را این گونه ترسیم کرده است: وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ » (شعرأ ، 215)؛ خویشان نزدیک را هشدار ده و برای آن مؤ منانی که تو را پیروی کرده اند، بال خود را فرو گستر.
مشابه آن در آیه دیگر پیامبر را مأمور به تواضع کرده است: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنینَ» (حجر،۸۸)؛ و بال خویش برای مؤ منان فروگستر یا «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ (اعراف ، ۱۹۹)؛ گذشت پیشه کن و به کار پسندیده، فرمان ده و از مشرکان رخ برتاب.
از آیات قرآن به خوبی روشن می شود که پیامبر گرامی اسلام مأمور به نرمش و مُدارا با مردم بوده اند؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام، آیینه تمام نمایی از همه پیامبران الهی و تجلی رحمانیت الهی است. او رسالت دارد تا بشر را با میثاق فطری شان با خدا، آشنا کرده و دفینه های عقول شان را از زیر خاک و خاشاک احساسات شیطانی بیرون آورده (نهج البلاغه، خطبه 1، ص 33) و جهانی عاری از خشونت و نا مهربانی را رقم بزند. و سویه هایی از رحمت الهی را برای بشریت نشان بدهد. البته هریک از این آیات، ظرفیت تحلیل تاریخی، عرفانی، فلسفی، و سیاسی اجتماعی مفصل را دارد که در این مقاله کوتاه ظرفیت آن نیست و نیز از عهده نویسنده آن خارج است. ما صرفاً به عنوان یاد آوری و تبرک به قرآن کریم، به برخی از تصریحات الهی نسبت به جنبه های رحمانی وجود مبارک پیامبر رحمت اشاره کردیم.
تأکید بر مدارا و رحمت در احادیث
اصل مدارا و رأفت در روایات اسلامی ، مورد توجه جدی قرار گرفته است و شامل ابوابی چون باب مدارات، باب رفق، باب تراحم و تعاطف (مهربانی نسبت به یکدیگر) و باب معاشرت و ابواب دیگری نیز به دلالت التزامی، همین اصل را تأیید می کند مانند باب اهتمام به امور دیگران، باب حلم و بردباری، باب کظم غیظ، باب عفو و چشم پوشی از لغزش دیگران، باب احترام و تکریم و ارزش نهادن به بزرگان و مؤ منان و... (رجوع شود به کتاب شریف کافی، ج ۲)
در اینجا به تناسب موضوع مقاله، تنها به چند روایت از پیامبراکرم(ص) بسنده می نماییم:
از پیامبر(ص) روایت شده است: «أمرنی ربی بمداراة الناس کما أمرنی بأدأ الفرائض.» (الکافی،۲ / ۱۱۷، حدیث 4)؛ پروردگارم مرا به مدارا و نرمی با مردم دستور فرمود، همچنان که به انجام واجبات امر فرمود.
باز هم از رسول الله(ص): مُداراة الناس نصف الایمان والرفق لهم نصف العیش(همان، حدیث ۵)؛ مهربانی و سازگاری با مردم، نیمی از ایمان است، و نرمی با آنان، نیمی از برکت زندگی است.
در حدیث مشابه دیگر آمده: جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: پروردگارت به تو سلام می رساند که با بندگانم مُدارا کن.
و از امام صادق(ع): «یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل و التعاون علی التعاطف والمواساة لاهل الحاجة و تعاطف بعضهم علی بعض حتی تکونوا کما امرکم الله عزوجل «رحمآء بینهم» متراحمین، مغتمین لما غاب عنکم من امرهم علی ما مضی علیه الانصارعلی عهد رسول الله(ص) (همان، ۱۷۵، حدیث 4)؛ سزاوار است برای مسلمانان که در پیوند با یکدیگر و کمک بر مهرورزی و در محبت و رسیدگی به نیازمندان و عطوفت نسبت به هم، کوشا باشند. چنان باشید که خدای فرمود «رحمآء بینهم» و در غیاب مسلمانان، دلسوزشان باشید آنگونه که انصار در عصر رسول خدا(ص) بوده اند.
رحمت و مدارا در سیره پیامبر (ص)
پیامبر اسلام به عنوان پیام آور وحی الهی و رهبر و مقتدای خلق عالم، افزون بر بیان و سفارش به رحمت و مهر، در عمل نیز مظهر رحمانیت و رحیمیت و اهل مدارا بوده اند. البته این سیاست تسامح و مُدارا مربوط به همان موارد مجاز در امور شخصی و برخی مسائل اجتماعی است. وقتی پیامبر اکرم(ص) در مکه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد، با عکس العمل شدید سردمداران قدرت و ثروت مواجه شد؛ سران قریش از هیچ گونه آزار و شکنجه و افترائات و اهانت دریغ نورزیدند و او را فردی ساحر، مجنون و... معرفی می کردند. وقـتی این اعمـال سخـیف را به اوج می رسانـدند و بـدن آن حــضرت را خـون آلـود مـی کـردنـد، عکـس العـمـل
پیامبر(ص) این بود که می فرمود: «خدایا، قومم را ببخش؛ زیرا آنان نمیدانند» عن ابن مسعود، قال: کأنّی أنظر إلی رسول الله صلّی الله علیه و آله یحکی نبیّا من الأنبیاء، صلوات الله و سلامه علیهم، ضربه قومه فادموه و هو یمسح الدّم عن وجهه و یقول: «اللهمّ اغفر لقومی فإنّهم لا یعلمون»؛ بار الها قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خویش قرارده، زیرا اینان حقیقت را نمی دانند.(پیام پیامبر، 504)
مهمترین رفتار مهرورزانه و انعطاف پذیری پیامبر(ص) با مردم در هنگام اقتدار سیاسی است که نمونه ای از آن در روز فتح مکه متجلی گشت؛ در آن روز سرنوشت ساز که پس از سالیانی جهاد و مشقت، مکه را فتح کرد و دشمنان اسلام را به زانو درآورد، می توانست انتقام آزارها و اهانت ها و قتل و غارت ها را بگیرد اما پیامبر(ص) فرمان عفو عمومی صادر کرد و از تقصیرهای وحشتناک آنها رحیمانه گذشت؛ در روز فتح مکه، هنگام ورود سپاه اسلام با تجهیزات کامل و آرایش خاص به شهر مکه، سعدبن معاذ از بزرگان صحابه و افسران سپاه پیامبر اسلام، رجزهایی با این مضمون خواندکه: امروز روز نبرد است امروز جان و مال شما حلال شمرده می شود قلب عطوف و مهربان پیامبر(ص) از شنیدن این اشعار، سخت غمگین شد و جهت تنبیه آن افسر، او را از مقام فرماندهی عزل نمود و پرچم را به پسروی، قلیل بن سعد سپرد و شعار را اصلاح کرد؛ فرمود: امروز روز مرحمت، گذشت و مهرورزی است.(فروغ ابدیت،۲ / ۳۳۷؛ سیره بن هشام ، 4 / 49)
این مهربانی برای مردم مکه، که سالها با آن حضرت خصومت ورزیده و جنگ های بسیاری را بر او و یارانش تحمیل کرده بودند، عجیب می نمود و نسیم ملایم رحمت، آنان را به عفو رهبر بزرگ، امیدوار کرده و دلها را به پذیرش اسلام، متمایل ساخت، مصادیق بسیاری از عفو کریمانه پیامبر اسلام را، تاریخ گواهی می دهد.(المغازی ،2 / 853؛ سیره ابن هشام، 4 / 60)
پیامبر(ص) واسطه فیض و رحمت الهی در نگاه امام خمینی
امام خمینی پیامبر خاتم(ص) را واسطه فیض و رحمت حق می داند طوری که اگر وجود آن حضرت نبود فیض حق به هیچ موجودی نمی رسید و واسطه فیض بودن رسول اکرم(ص) حقیقت رحمانی آن حضرت را نشان می دهد که مانندی در رحمانیت خود ندارد همچنین کمال و جامعیت و ازلی و ابدی بودن نبوت و رسالت آن حضرت را نیز می رساند بیان امام چنین است:
«رسالت ختمیه را که تمام دایره وجود از عوالم غیب و شهود تکویناً و تشریعاً، وجـوداً و هدایتاً، ریزه خوار خوان نعمت آن سرور هستند، و آن بزرگوار واسطه فیض حق و رابطه بین حق و خلق است، و اگر مقام روحانیت و ولایت مطلقه او نبود، احدی از موجودات لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و فیض حق عبور به موجودی از موجودات نمیکرد و نور هدایت در هیچ یک از عوالم ظاهر و باطن نمی تابید.( آداب الصلوه، ص137)
از این بیان امام خمینی نیز به دست می آید که پیامبر اکرم(ص) نه تنها در عالم تشریع، بلکه در عالم تکوین نیز واسطه فیض الهی و رحمت برای کل خلق است و وجود مبارک آن حضرت به لحاظ تکوینی و تشریعی واسطه رسیدن وجود نعمت ها و رحمت الهی به سایر خلایق و مایه رحمت برای آنان است که این شمول در بیان امام خمینی دیگر پیامبران و اولیاء الله (ع) را نیز در بر می گیرد و تأیید می شود بر این که همه خلایق حتی انبیاء و اولیای الهی ریزه خوار خوان نعمت پیامبر اکرم(ص) هستند. نبوت و رسالت آن حضرت محدود به زمان و مکان خاصی نیست. هم در عالم علمی و تکوینی و هم در عالم عینی به عنوان روح رسالت ها و نبوت ها جاری است.(ر.ک: مصباح الهدایه،ص83)
بعثت و وجود انبیا، از مظاهر رحمت خدا
امام خمینی بعثت انبیای الهی را ناشی از رحمت الهی دانسته که مهم ترین پیام آنان آموزش مهر و رحمت و همزیستی مسالمت آمیز انسانی بوده است و اینکه رسول گرامی اسلام فرمود: «من برای تکمیل و تتمیم بزرگیهای اخلاقی برانگیخته شدم»(مجلسی، بحار الأنوار، ج 16، ص 210). معنای این فرموده رسول گرامی اسلام، همین رحمت و مهرورزی و دوری از بد اخلاقی و خشونت است. از نظر امام خمینی از صدر عالم تاکنون، تمام انبیا جلوه رحمتی از خدا بوده است و همانگونه که موجودیت همه هستی جلوه رحمت حق تعالی است. همین طور هدایت خدای تبارک و تعالی به واسطه انبیا، یک رحمت بزرگی برای همه بشریت است.(ر.ک: صحیفه امام،ج15،ص493)
جلوه رحمت خدا از بستر معلمی پیامبران الهی
در منظومه فکری مکتب اسلام، عالم همه تحت تدبیر حکیمانه الهی است و پیامبران سفیران خدا برای تربیت و تعلیم و هدایت انسان ها هستند و همه انسان ها باید از مکتب انبیا، راه و رسم انسانیت را بیاموزند، و راه منحصر به فردی که تمامی جنبه های مادی و معنوی انسان و نیازهای آن را در نظر گرفته و راهکار در پیش روی انسان قرار میدهد. مکتب رسول اکرم(ص) میباشد که صورت تامی از مکتب تمامی انبیای الهی است. مقام معنوی معلم و آموزگار در هر بینش و مکتبی، سترگ و رفیع و ارجمند است و به خصوص آن مربیانی که در مکتب خویش، انسانیت و اخلاق و آزادگی، تدریس میکنند و حاصل سعی و تلاش آنان در کلاس درسی شان، تأمین و تضمین سعادت، امنیت و رفاه مادی و معنوی شاگردان و دانش آموزان آنها در دو جهان می باشد.
در جبهه انسانیت، معلمان و آموزگاران بسیاری بوده اند که در میان آنان مربیان نخبه و ممتاز از جامعه خویش کم نبوده اند و مریدان و طرفداران آنها نیز از زندگی و مرگ آنان تعظیم و تجلیل نیز کرده اند و به پاس شخصیت و زحمات آنها، شبها و روزهایی را نیز بیاد آنان سپری کرده اند. اما پس از ایامی چند، حتی نام و یاد آنها از خاطره ها محو شده و آنان با همه نام و نشان و عظمت و شخصیتی که داشتند، به بایگانی تاریخ سپرده شدند اما این موضوع نسبت به تعدادی معدود و محدود از انسانها و ارواح فرق می کند. به هر پیمانه و میزان که روح افراد بزرگتر و مهربان تر و خدایی تر باشد، کار و عمل و شخصیت آنان نیز از عظمت، قوت و ماندگاری بیشتر و بهتری در ذهن و خاطر انسان ها برخوردار می باشد.
اولیای الهی و به خصوص انبیاء و شاگردان مکتب انسان ساز و جامعه ساز آنان این چنین اند؛ یعنی چون دارای ارواح بزرگ و عظیم و قوی هستند، حاصل کار و تلاش آنان به خصوص در جهت انسان سازی و جامعه سازی نیز ارزشمند، قوی و ماندگـارتر از امثال آنـان در عرصـه های مـذکور است. امام خمینی نیز به عنوان تعلیم یافته مکتب اسلام، گستره پدیده اساسی تعلیم و تربیت را با طعم رحمت و رأفت، این گونه ترسیم می نماید:
«عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و مربی این معلّمین، خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و تعالی، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را و ارسال کرده آنها را برای تربیت و تعلیم کافه ناس. انبیای بزرگ اولوالعزم مبعوث اند بر تمام بشر و سمت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آن ها و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از این که به تعلیمات الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مأمورند که بشر را تربیت کنند و تعلیم.»(همان، ج 13، ص 503)
در این بیان، اولا گستره و روند طولی مسـئله تعلیـم و تربیـت از خـدا تا پیامبـران و پیـروان آنـها ترسیم شده است. ثانیا، در این ترسیم روح توحید، حاکم می باشد؛ یعنی سر رشته آموزش و پرورش در دست قدرت الهی است و همه چیز به آن مبدء هستی بر می گردد و در روند تعلیم و تربیت باید روح توحید حاکم باشد و تنها در مسیر رضای او گام برداشته شود نکته اساسی این است که وقتی جهان یکپارچه به مدرسه تبدیل شد، رابطه معلم و شاگردان او رابطه کاملا عاطفی، رحیمانه و مملو از محبت و رحمت است و حقیقت خلقت بر همین مبنای رحیمانه و محبت آمیز بنا شده و راه و رسم انسانیت نیز بر همین مبنا بنا شده است و سیاست ورزی و رابطه حاکم و مردم نیز در مکتب رسول گرامی اسلام از طعم رحمت و محبت سر شار است نه زورگویی و قلدری و دیکتاتوری و ستم.
امام خمینی پس ازآن گستره توحید محور نظام تعلیم و تربیت در مکتب انبیا را با تکیه برآیه قرآن به گونه ای ترسیم می کند که گویا انسان ها ولو از نظر ظاهر در فنونی متخصص باشند اما در برابر علوم انبیا امی و بی سواد محسوب می گردند و در واقع به شمای از دانشی رسیده اند که انبیای الهی و سید رسولان دارند:
«راجع به رسول خدا (ص) در قرآن کریم است: «هُوَالَّذی بَعَثَ فِی الْامِیّینَ رَسُولًا مِنْهُم یَتْلُواعَلَیْهِمْ آیْاتِه وَیُزَکّیهمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَة» (جمعه،2). انگیزه بعث را در این آیه شریفه ذکر می فرماید که: خدای تبارک و تعالی است که در بین این امیین و بی سوادها و کسانی که تربیت و تعلیم الهی نداشته اند رسول فرستاده است، تا این که آیات خدا را بر آنها قرائت کند، و آنها را با قرائت آیات قرآن و تربیت هایی که خود او شده است در تعلیمات الهی، آنها را به مردم عرضه کند و تزکیه کند آنها را و تعلیم کند بر آنها کتاب و حکمت را. در این آیه نکات زیادی هست راجع به اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم وتعلم. با تعبیر هُوَ الَّذی، اوست که این کار را کرده است. کانّه یک مطلب با اهمیتی است که میفرماید: «هُوَالَّذی بَعَثَ» این است که فرستاده است بین مردم. و همه عالم امی هستند. حتی آنهایی که به حسب ظاهر درس هایی خوانده اند و به حسب ظاهر صنایعی را می دانند و مسائلی را اطلاع بر آن دارند. لکن همه آنها نسبت به آن تربیتی که از جانب خدا به وسیله انبیا به آنها میشود همه امی هستند. همه در ضلال مبین هستند.(همان، ج 13، ص 503-504؛ نیز ر.ک:، همان، ج 8، ص 91)
از نظر امام خمینی، تعلیمات و دستورات انبیا جامع ترین برنامه، برای سعادت انسان است.(ر.ک: تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 3، ص 461-462) در این آیه افزون بر رحمانیت ذاتی چهره معلم، یک وجه محبت آمیز دیگری نیز مشاهده می شود و آن یکی، بزرگ شمردن این کار و نعمت دانستن آن است که لحن جمله «هوالذی بعث» آن را تداعی می کند؛ زیرا بزرگ شمردن یک مطلب، فرعی، بر نعمت بودن و محبت آمیز بودن آن است و چیزی که عاری از رحمت و رأفت باشد کسی آن را برای کسی بزرگ نمی شمارد چه رسد که گوینده این سخن خدای حکیم و رحمن و رحیم است. و دیگری جمله «رسولا منهم» است؛ در این بیان نوعی محبت و القای رحمت برای مخاطب در نظر گرفته شده است؛ زیرا خداوند با بیـان این مطلـب که من رسـولی از مـیان خودآنان برای شان فرستادم، یعنی کسی که آنها و مشکلات شان را به خوبی درک می کند، بیگانه نیست بلکه جزء وجود آنان است که چنین کسی حتما برای آنان رحمت و نسبت به آنها رئوف خواهد بود و سر نوشت شان را همراه با مهر و رحمت رقم خواهد زد. سوم آنکه خود تلاوت آیات، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت به انسان، آمیخته با رحمت و رأفت است؛ زیرا خدماتی از این دست با فطرت آدمی دمساز بوده و هر انسان سلیم العقلی آن را به دیده رحمت و محبت می نگرد و از آموزگار خود قلبا قدردانی میکند که او را ممنون چنین خدمات حیاتی و محبت آمیزی کرده است.
از سوی دیگر،کسانی که با این خدمات رسولان الهی مخالت می کردند و مانع هدایت می شدند، نمرودها، فرعونها و ابو جهل ها و ابو سفیان ها بودند و آنان به گواهی تاریخ، کسانی بودند که انسانها را ظالمانه به بردگی کشیده و عزت آنان را به شدت پامال کرده بودند«قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ» نمل، 34؛ [ملکه] گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار می گردانند، و این گونه عمل می کنند.
آنان می خواستند از خشونتی که نسبت به توده مردم تحمیل کرده بودند و به صورت حیوانی لذت می بردند. با آمدن رسولان الهی، خبث باطنی و خوی شیطانی برتری طلبی غیر مشروع خود را در خطر دیدند در برابر انبیای الهی به ستیزه جویی پرداختند. پیامبران آمدند تا انسانها را به کرامت انسانی شان برگردانند تا هیچ انسانی، جز در برابر خدای بزرگ مجبور به کرنش نشود. ولی سردمداران قدرت و فاشیست های قبیله پرستی،که خونریزی و خشونت و تحقیر دیگران، کار اصلی آنان بود، با پیام آوران رحمت و رأفت جبهه گرفتند. و پیامبر اسلام در این میان سرآمد و سرور بود و امام خمینی به جنبه رحمانی پیامبران، به خصوص پیامبر اسلام، بسیار تأکید داشته است. (ر.ک: صحیفه امام، 8 / 127، 331-332)
جلوه رحمت در تعلیم و تربیت انسان
در منظومه فکری روح الله، مبنای دیگر رحمت و مهرورزی با مردم، انسان شناسی است، که برگرفته از عرفان ناب اسلامی و مکتب رسول اکرم(ص) می باشد، همه عالم پیکره به هم پیوسته است و انسان به عنوان عصاره عالم خلقت است. انبیا در این میان سرآمد و نمونه عالی انسانیت اند که تمام ابعاد زندگی آنان جنبه الهی داشته و خواسته آنان نیز الهی کردن همه ابعاد عالم و همه ابعاد انسان بوده است .آنان می خواستند انسان ها را طوری تربیت کنند که در تمامی زوایای زندگی شان خدای بزرگ پررنگ ترین حضور را داشته باشد و در همه حالات زندگی و مدام، خود را در محضر رحمت خدا ببینند او درباره انبیا می گوید:
«انبیا این طور بودند که معاشرت هایشان هم جنبه الهی داشته است؛ ازدواج هاشان هم جنبه الهی داشته؛ ... هر جهتی که ما به نظرمان یک جهت مادی حیوانی هست آنها این جنبه را انسانی، این جنبه را الهی کرده اند. اگر جنگ می کنند، جنگ هایشان الهی است و برای اوست. اگر صلح میکنند صلح هایشان هم الهی است و برای اوست» (همان، ج 8، ص 62؛ برای اطلاع بیشتر ر.ک: همان، ج2، ص 298)
در این منظر آنچه به صورت عالم تجلی کرده است همان حقیقت محمدیه می باشد، وعالم از خرد و کلان، همگی ظهور و تجلی آن حقیقت است که واسطه فیض حق است.(ر.ک: امام خمینی، مصباح الهدایه، ترجمه فهری، ص 122)
از نظر امام خمینی، انبیا و رسولان الهی آمدند تا خدایی بودن را ذاتی و قلبی بشر کنند.(اردبیلی، ر.ک: تقریرات فلسفه امام خمینی، ج3، ص 344) نکته های یادشده در مطالب فوق بسیار آموزنده و از نیازهای اساسی انسانها، به خصوص کسانی که مسئولیت های اجتماعی دارند، می باشد. در دنیای آشفته امروزی که انسان طاغی با بن مایه های خود خواهی و جاه طلبی، اصول اولیه اخلاق اسلامی و انسانی را زیر پا گذاشته و در هر لحظه و آنی انسان های زیادی قربانی این طمع ها می شوند و یا کرامت و عزت انسانی ملت ها پایمال می گردد، همه این مظالم در اثر بیگانگی و دوری از تعالیم انبیای الهی است. و برای این است که کارها برای خدانیست بلکه برای ارضای منیت های برخاسته از طغیان نفس است که انسان را در مسیر غرور آمیز شیطان سوق می دهد. به فرموده قرآن «انَّ الاِنسانَ لَیَطغَی اَن رَآهُ استَغنی» (علق، 6-7). طبق این آیه، انسان اگر احساس بی نیازی کرد، قطعا طغیان می کند. تنها چیزی که مانـع این طغـیان قـطعی می شـود، آموزه هایی است که در مکتب تربیتی انبیا آموخته می شود.
سر عدم اختلاف انبیا در سایه خدامحوری و مهرورزی
در مکتب انبیای الهی، موتور حرکت دهنده و مرکزیت فرماندهی، در ید قدرت الهی است، و معیار زندگی آنان، رضایت خداست، منیت و خود خواهی مطرح نیست و سر این که هیچگاه، انبیای الهی دچار اختلاف نگشتند و همدیگر را تکذیب نکردند بلکه هریک از انبیای الهی، برنامه پیامبر قبلی را تکمیل نمودند، همین روح خدا طلبی آنان است.
امام خمینی نیز به این نکته اشاره و یک مسئله فرضی را مطرح می نماید که برفرض اگر تمام انبیا و اولیا در یک محلی، جمع بشوند، هیچ وقت با هم نزاع نمی کننـد؛ در تفسـیر سـوره حمـد، تعلقات انسان به طبیعت، به عنوان منشأ اختلاف دانسته شده و از انبیا نفی شده است، و به عدم اختلاف آنان در فرض جمع شدن همزمانشان اشاره شده است.(ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص179؛ برای اطلاع بیشتر ر.ک: تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 3، ص 497؛ جهاد اکبر، ص 30)
امام خمینی در جای دیگر روحیه طغیان گری را منشأ اختلافات دانسته و انگیزه بعثت را کنترل نفوس سرکش و یاغی و تزکیه آن معرفی کرده است.(ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 390) زیرا نزاع در اثر خودخواهی وبرخاسته از نفس اماره انسان است. ولی انبیا و اولیای الهی نفس را مهار کرده و همه خدا را می خواهند. کسی که خدا را می خواهد نزاع ندارد. امام خمینی این جا به زبان ساده یک قضیه منطقی را ترسیم می نماید: انبیا و اولیا نفس را مهار کرده اند. چون نفس و هواهای نفسانی، منشأ همه اختلاف ها است، هرکس نفس را بکشد به خدا خواهی روی آورده است و جمعی که همه، خدا را بخواهند، هرگز دچار اختلاف نمی گردند. پس انبیا و اولیا دچار اختلاف و نزاع نمی شوند. به نظر ایشان، منشأ نزاع و اختلاف، استکاک منافع است که هرکسی یک چیز را انحصارا برای خود می خواهد.
به قول امام:
«این خودها تزاحم می کنند؛ این قدرت را می خواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را می خواهد مال خودش باشد. تزاحم می کنند جنگ و درگیری پیش می آید.» (صحیفه امام، ج 11، ص 381)
«اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاع ها از بین می رود. همه این گرفتاری هایی که برای بشر است از بین می رود » (صحیفه امام، ج 11، ص 381)
و اصولاً جنگ انبیا با سردمداران قدرت، برای از بین بردن سرکشی ها و انانیت ها بود.(ر.ک: همان، ج12، ص 507)
خود بینی و خود خـواهی و خودکامـگی نفس
جان را چو «روان» کرده زمین گیر و دگر هیچ
در بارگـــه دوســـت نــبردیم و ندیدیـــــــــم
جز نامه سر بسته به تقصــــیر و دگر هیـــــــچ
(دیوان امام، ص 74، غزل تزویر)
درجای دیگر خود پسندی را این گونه تصویر می نماید:
خودخواهی است و خود سری و خود پسندی است
حاصــل ز عـــمــر آن که، خــودش قبـله گـــاه شد
(همان، ص93، کتاب عمر)
این بیت نشان از عمق نگاه امام خمینی در سیاست ورزی و در کل زیست اجتماعی انسان است. انسان وقتی طغیان می کند و تکرو می شود که خدا را فراموش کرده و خود خواه شود و از آن بدتر اینکه خود را در جای حق بگذارد و «قبله گاه» شود که در مسیر فرعون ها گام گذاشته و از مسیر انبیای الهی منحرف می شود.
از نظر امام خمینی، سلامتی و امنیت نسبی در دنیا به خاطر تعلیمات انبیا است؛ اگر کوشش انبیا نبود، انسانها بدتر از حیوانات به جان هم می ریختند و جنایت می کردند(ر.ک: صحیفه امام،ج12، ص39؛ همان، ج 16، ص 500)؛ زیرا انسان موجودی است که اگر سر خود باشد، از همه حیوانات سرکش تر و بدتر است(ر.ک:همان،ج12،ص423) زیرا از نظر ایشان، انگیزه«انَارَبُّکُما الاَعلی»(نازعات، 24) گفتن و ادعای خدایی کردن، اختصاصی فرعون نیست؛ این انگیزه در همه انسانهای عادی هست و بعثت انبیا برای مهار این سرکشی ها و تزکیه انسان است.(ر.ک: صحیفه امام، ج14، ص 390) و انبیا برای تربیت چنین موجودی آمده اند تربیت انبیا، مایه نجات مردم از حد حیوانیت و آن جنون و قدرت طلبی و شهوت رانی که انسان دارد، شده است، ولی آن چه انبیا می خواستند، محقق نشد و علت آن نیز در جهل و جمود مردم نهفته است.
از نظر ایشان، پیغمبر می خواست همه مردم را چون علی بن ابی طالب(ع) تربیـت کنـد، ولـی این امر محقق نشد.(ر.ک: همان، ج12، ص 424-426) به نظر امام خمینی انبیا برای مهار افسارگسیختگی انسان های سرکش و آوردن آنان در تحت ضوابط، آمدند.(ر.ک: همان، ج11، ص 450) تمام انبیا برای هدایت انسان از راه کج و باطل به صراط مستقیم الهی آمده اند که نهایت آن کمال مطلق«الله» است.(ر.ک: همان، ج 14، ص 153-154) انبیا به خاطر ادراک کامل خود، عشق به خدا و خلق او داشتند و از ضلالت انسان رنج می بردند.(ر.ک: تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 2، ص 140؛ صحیفه امام، ج15، ص492) انبیا آمدند تا انسان اسیر نفس نشود و تمام توجه او طبیعت نگردد.(تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 3، ص31) و اکثرآنان درتجرد حیوانی نمانند.(همان، ص181)
از نظر امام خمینی، نجات انسان در رعایت اعتدال است، زیرا انبیا در حد اعتدال هم دعوت به دنیا هم دعوت به آخرت دارند.(ر.ک: همان، ص191) در مسائل دنیایی نیز، هدف انبیا کمال انسان است، زیرا انبیا اگر گاهی به طعام خاص ترغیب کرده یا تنفر داده اند، توجه به استکمال وجود وصفای ذات انسان داشته اند. دستور انبیا به ازدواج، عین توجه دادن مردم به عالم نور و کمال و تحدید شهوت مطلقه است.(همان، ص 336) شأن انبیا همان توجه دادن به حق است و همه دعوت های انبیا و مرسلین در هر حکم و تحریص و ترغیبی، دعوت به حق و به کمال رساندن افراد انسانی است.(ر.ک: همان، ص 337-338)
پیامبر اسلام و زمامداری رحیمانه
رابطه حاکم و مردم از مسایل مهم پدیده حکومت داری است که متأسفانه در جوامع انسانی، نوعا، قدرت مندان تا زمانی که نیازمند توجه مردم نسبت به قدرت رساندن آنان است، شعارهای جذابی سر می دهند اما به صرف رسیدن به قدرت و تکیه زدن بر کرسی ریاست، مردم و مشکلات و مطالبات آنان را فراموش کرده و تا می توانند با آنان از موضع برتر برخورد می کنند.
امام خمینی با الهام از مکتب انبیا این دغدغه را به طور جدی و مکرر ابراز کرده است و الگوگیری از سلوک پیامبر اسلام را به عنوان زمامدار و رئیس جامعه پیرامونی اش، برای زمامداران گوشزد نموده و به تفاوت های حکومت اسلام، با سایرحکومت ها پرداخته و نحوه برخورد و سلوک رئیس آن را که پیامبر اکرم است به عنوان الگوی زمامداری مطرح کرده و می گوید:
«یکی از فرق های بین حکومت اسلام با سایر حکومتها، این است که در حکومت اسلام جوّ، جوّ محبت است؛ بین شخص اول مملکت مثل رسول خدا که شخص اول بود و در زمان خلافت امیرالمؤمنین شخص اول امیرالمؤمنین بود با ادنی فرد... به... نظر مردم... فرق اساسی مربوط به دنیا نبود. این طور نبود که رسول خدا حالا که در رأس واقع شده و رئیس امت است، مثل سایر حکومتها ریاست بکند. در مسجد می آمدند می نشستند؛ اصحابشان و اتباعشان هم توی مسجد بود؛ کسی، از خارج که می آمد نمی دانست کدام از آنها پیغمبر است. می پرسید کدامتان پیغمبر هستید؟ در نشستن این طور نبود که یکی در بالای تخت بنشیند و ما بقی مقابلش بایستند و سلام نظامی بکنند! حضرت امیر هم همین طور بود. صدر اسلام وضع این طور بود، این طور نبود که امرای لشکر... با مردم دیگر فاصله بگیرند؛ جوّ محبت بود. آنها در یک محیط دوستی و رفاقت و محبت زندگی می کردند.»(همان، ج 7، ص 233؛ ج 4، ص 163-167)
بین آنها رفاقت و محبت حاکم بود. (همان، ج4، ص220، 395-396 و ج 7، ص 126، 335) ایشان به ملایمت و دوستی پیامبر(ص) و علی (ع) با پیروان و شدت آنان با دشمنان اشاره کرده و این طرز برخورد را الگوی موفق معرفی می کند.(ر.ک: همان، ج7، ص 235) در حکومت صدر اسلام، بین زمام دار و مردم فاصله نبود و مردم ترس و وحشتی از حکومت نداشتند.(ر.ک: همان، ج7 ص 235-236) این آموزه ها در رابطه دولت با ملت بسیار اهمیت بنیادین دارد که دقت در آن و عمل کردن به این سیره انسانی و رحمانی پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع)، بسیاری از مشکلات و بی اعتمادی مردم به دولت ها را بر طرف می کند و از سویی در چنین جو محبت و رحمت زمینه فساد از بین می رود و مردم راحت به قانون عمل می کنند؛ زیرا وقتی مردم ببینند که سران دولت و نظام با مردم با چنان شفافیت و محبت رفتار می کنند دیگر فطرت و وجدان آنـها بیدار شـده و اجازه حرکت به سمت خلاف را نخواهد داد. متأسفانه در دولت ها ولو با شعار اسلامی کمتر به این سیره و آموزه انسانی و عادلانه عمل می شود از همین جهت است که هر روز فاصله طبقاتی عمیق تر شده و مردم با فقر و کمبودهای همه جانبه به خط آخر می رسند و یک عده، بیت المال را حیف و میل می کنند و چنین است که جوامع مسلمان از سیره انسانی پیامبر اسلام (ص) چیزی در حکومت ها نمی بینند و نه تنها از حکومت اسلامی بلکه از اسلام فاصله می گیرند.
امام خمینی در جاهای مختلف توصیه کرده است که رؤسای کشورهای اسلامی با الگو برداری از سیره پیامبر اسلام(ص) نه بر بدن های مردم که بر قلوب و دل های آنان حکومت کنند. وقتی یک حکومت چنان پایه مردمی داشته باشد، آسیب پذیر نخواهد شد.(ر.ک: همان، ج14، ص179-180) ایشان فلسفه پیروزی حکومت در صدر اسلام را با جمعیت کم بر امپراطوری های بزرگ، حکومت آنان بر قلوب مردم دانسته است و حکومت الهی و اسلامی را حکومتی می داند که سایه آن بر قلوب مردم است.(ر.ک: همان، ج7، ص527) از نظرامام خمینی انگیزه بعثت پیامبر (ص) حکومت خدا بر دل های بشر بوده است. (ر.ک: همان، ج14، ص393)
حکومت پیامبر (ص) و احترام به شئون انسانی
همانگونه که یاد آورشدیم، حکومت و زمامداری در مکتب پیامبر اسلام (ص)، در نقش معلم و آموزگار مطرح است که رابطه حاکم به عنوان معلم با مردم مطرح است، این رابطه کاملاً عاطفی و رحیمانه است. قطعا چنین حکومتی شئون انسانی و رعایت احترام به شخصیت انسانی ملت را کاملا در نظر دارد.
امام خمینی، با نگاه جامع به مجموعه دین و دین جامع اسلام، حکومت اسلامی را ناظر به همه شئون زندگی دو جهانی انسان، معرفی کرده و در وصیت نامه خود روی آن تأکید کرده است:
«اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگری ها و چپاول گری ها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیر توحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، و لو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است.»(صحیفه امام، ج21، صص 402-403)
توحید و قانون گرایی درحاکمیت، بنمایه حکومت رحمانی
امام خمینی به لحاظ هستی شناسی توحیدی، حاکمیت در اسلام و زمامداری پیامبر اکرم(ص) را نیز از زاویه نگاه توحیدی نگریسته، و راه حکومت رحیمانه را در سایه توحید در حاکمیت جستجو کرده است. ایشان در باره توحید در حاکمیت می گوید:
« حکومت اسلام، حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانونْ، فرمان و حکم خداست. قانون اسلام، یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول اکرم (ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد، تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم (ص) بیان شده است. اگر رسول اکرم (ص) خلافت را عهده دار شد، به امر خدا بود. خدای تبارک و تعالی آن حضرت را خلیفه قرار داده است... نه اینکه به رأی خود حکومتی تشکیل دهد و بخواهد رئیس مسلمین شود. همچنین بعد از اینکه احتمال می رفت اختلافاتی در امت پدید آید- چون تازه به اسلام ایمان آورده و جدیدالعهد بودند- خدای تعالی از راه وحی رسول اکرم(ص) را الزام کرد که فوراً همانجا، وسط بیابان، امر خلافت را ابلاغ کند. پس رسول اکرم (ص) به حکم قانون و به تبعیت از قانونْ حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت تعیین کرد؛ نه به این خاطر که دامادش بود، یا خدماتی کرده بود؛ بلکه چون مأمور و تابع حکم خدا و مجری فرمان خدا بود.
باری، حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است، و فقط قانون بر جامعه حکمفرمایی دارد. آنجا هم که اختیارات محدودی به رسول اکرم (ص) و ولات داده شده، از طرف خداوند است. حضرت رسول اکرم(ص) هر وقت مطلبی را بیان یا حکمی را ابلاغ کرده اند، به پیروی از قانون الهی بوده است؛ قانونی که همه بدون استثنا بایستی از آن پیروی و تبعیت کنند. حکم الهی برای رئیس و مرئوس متبع است. یگانه حکم و قانونی که برای مردم متبع و لازم الاجراست، همان حکم و قانون خداست. تبعیت از رسول اکرم(ص) هم به حکم خدا است که می فرماید: «واطیعُوا الرَّسول» از پیامبر پیروی کنید؛ پیروی از متصدیان حکومت یا «اولوا الامر» نیز به حکم الهی است، آنجا که می فرماید: «أَطیعُوا الله وَ أَطیعُوا الرَّسولَ وَ أُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ» (نساء، 59).
رأی اشخاص، حتی رأی رسول اکرم (ص) در حکومت و قانون الهی هیچ گونه دخالتی ندارد همه تابع اراده الهی هستند.»(امام خمینی، ولایت فقیه، صص 45-44)
در حکومت اسلامی به هر میزانی که قانون الهی رعایت شود، مهرورزی و رحمانیت زمامداری بیشتر نمود پیدا می کند؛ زیرا در سایه قانون الهی، هیچگاه و به اندازه ذره ای ظلم بر عباد گنجانیده نشده بلکه قانون الهی برای رفاه و امنیت و آسایش نوع انسان تدبیر شده است. آنچه در قانون الهی پر رنگ است عدالت و احقاق حق و چهره رحمانی مطرح است و ظلم و ستم در آن راه ندارد. نیاز حیاتی بشر به قانون از دلایل تشریع شرایع الهی است و گسیل داشتن پیامبران از جانب خداوند نیز براساس همین نیاز و ضرورت انجام یافته است. اصولا مسئله نبوت و قانون دو پدیده الهی و لازم و ملزومِ هم هستند. ضرورت قانون یک امر عقلی است که در علوم مختلف مانند فلسفه و کلام وفقه و حقوق و سیاست و... مطرح است. امام خمینی هم بر ضرورت عقلی آن تأکید می ورزد و می گوید:
«از احکام روشن عقل... آن است که در میانه بشر قانون و حکومت لازم است و عائله بشر نیازمند به تشکیلات و نظامنامه ها و ولایت وحکومت های اساسی است.»(کشف اسرار، ص181، 308)
ایشان در جای دیگر ضمن بیان نوع حکومت اسلامی و نفی استبداد، بر تبعیت همگان از جمله رسول اکرم(ص) از قانون الهی تأکید می ورزد و استبداد و مطلق گرایی در سیاست و زمامداری را نفی می کند:
«حکومت اسلامی نه استبدادی است و نه مطلقه؛ بلکه «مشروطه» است. البته نه مشروطه به معنای متعارف فعلی آن که تصویب قوانین تابع آرای اشخاص و اکثریت باشد. مشروطه از این جهت که حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعه شرط هستند که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم(ص) معین گشته است. مجموعه شرط، همان احکام و قوانین اسلام است که باید رعایت و اجرا شود. از این جهت حکومت اسلامی، حکومت قانون الهی بر مردم است.» (ولایت فقیه، ص 44)
امام خمینی در جای دیگر ضمن برابری پیامبر اسلام با دیگران در برابر قانون الهی، شرف و ارزش انسان را در تبعیت از قانون، معرفی می کند.(ر.ک: صحیفه امام، ج14، ص 221؛ همان، ج11، ص 522-523 )
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) بر پایه قوانین آسمانی و الهی، مبادرت به تشکیل حکومت عادلانه نمود، و در طول عمر شریفش برای برقراری نظام عادلانه مبتنی بر عدالت و توحید، تلاشهای طاقت فرسا را متحمل گردید، تا پایه های مدینه فاضله و اساس دین برقرار گردید. (کشف اسرار، ص 106)
امام بر این مطلب مکررا تأکید کرده و ریشه داشتن زمامداری پیامبر اسلام را در مسجد، نشانه زمامداری رحمانی رسول گرامی اسلام معرفی کرده است.(ر.ک: صحیفه امام؛ ج 16، ص 388) در هر حکومت و سیاستی که قانون الهی رعایت شود، در رحمت گشوده شده و بساط ظلم بر چیده می شود.
پیامبر اکرم (ص) مظهر رحمت رحمانی و رحیمی خداوند
امام خمینی با الهام از قرآن «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین» (انبیاء، 107) و آیات دیگری که بر رحمت بودن وجود پیامبر (ص) تصریح کرده است (توبه، 128؛ شعراء، 3)، معتقد است: آن حضرت به عنوان انسان کامل و بر حسب داشتن مقام شهادت که تجلی رحمانیت الهی است و مقام غیب ـ که تجلی رحیمیت خداوند است، تمام دایره هستی را در برمی گیرد؛ با توجه به همین خصیصه فراگیر و وسعت وجودی است که آن حضرت مظهر تجلی رحمت رحمانی و رحیمی خداوند است.(ر.ک: سرّالصلاة، 4؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، 234) ایشان در سطح کلی تر اظهار داشته است: از کامل ترین مظاهر رحمت مطلقه الهی، به خصوص رحمت رحیمی خداوند، بعثت انبیاست؛ زیرا آنان با عنوان مظاهر رحمت الهی برای نجات بندگان برانگیخته شده اند.(ر.ک: آداب الصلاة،ص66) در نگاه امام خمینی یکی از بزرگ ترین جلوه های رحمت الهی برای تمام بشر قرآن کریم است. (ر.ک:صحیفه امام،ج19،ص112) و اگر کسی بخواهد رحمت واسعه الهی شامل حال او شود، باید به قرآن تمسک نماید. (ر.ک: آداب الصلاة، 37)
تجلی رحمت در بندگان در زیست فردی و اجتماعی
انسان به عنوان خلیفه الهی در روی زمین ضروری است که از صفت رحمت الهی در وجود خود شکوفا سازد و با خوی حیوانی و شیطانی به سمت بی رحمی و خشونت نرود؛ زیرا صفت رحمت در بندگان خدا، یکی از مظاهر رحمت الهی است. در روایات بسیاری به صفت رحمت در بندگان تأکید شده است و آن را موجب دریافت رحمت الهی دانسته اند، (نوری، 9 / 54)؛ ازاین رو پیامبر اسلام(ص) نیز برای جهانیان مظهر تام رحمت و محبت معرفی شده است.(توبه، 128؛ انبیاء، 107)
امام خمینی با الهام از آموزه های دینی، رحمت و مهرورزی را رمز پیوستگی و پویایی زندگی فردی و اجتماعی می داند طوری که فرد یا جامعه عاری از رحمت و مهر و محبت، دچار گسست در زیست فردی و اجتماعی خود خواهد شد.(ر.ک: شرح حدیث جنود عقل و جهل، 232) در نگاه ایشان، تساهل، رحمت و محبت، از جلوه های رحمانی الهی است و مردم باید با همدیگر از این جلوه الهی بهره ببرند (ر.ک:همان، 318 ـ 319)؛ همچنین به اعتقاد ایشان، یکی از بارزترین ویژگی ها در سیره پیشوایان، رحمت و محبت است که حتی دشمن انسان نیز با ید از نسیم آن محروم نشود ؛ زیرا خدا خود چقدر با دشمنانی که خدا را اطاعت نمی کنند و کم هم نیستند، با رحمت و مدارا رفتار کرده و نعمت های خود را دریغ نمی کند.(ر.ک: صحیفه امام، ج11،ص391؛ 9 / 385)
روابط مسالمت آمیز و مبتنی بر احترام متقابل با ملتها
خداوند فلسفه بعثت انبیاء (ع) را برطرف کردن اختلاف ها و همزیستی مسالمت آمیز میان انسان ها بیان کرده است (بقره، 213). به مسلمان ها نیز دستور داده است، فقط از دوستی و رابطه با کسانی که در حال پیکار با شما در امر دین هستند، به شما ظلم کردند و دوستان آن ها بپرهیزید.(ممتحنه، 9) فراتر از این ها اگر کسی برای مسلمانی کار نیکی انجام داد، فرد مسلمان باید بهتر از آن یا همان گونه رفتار کند.(نساء، 86)؛ شیخ طبرسی، 131؛ قمی، 145) حتی توصیه شده است، بدی ها را با روشی نیکو پاسخ دهد (فصلت، 34) و بر اساس احترام متقابل رفتار کند.(کلینی،1 / 22) نه ظلم کند و نه ظلم را بپذیرد.(بقره، 279؛ حر عاملی، 16- 55-57) حتی خداوند در این زمینه تألیف قلوب را تجویز فرموده.(توبه،60) تألیف قلوب به لحاظ فقهی، حمایت اقتصادی کافرها یا مسلمان هایی با عقاید ضعیف، به منظور جلب آن ها به اسلام و دفاع از آن است.(تحریرالوسیله،ص263)
امام خمینی معتقد است در اسلام حتی نسبت به دشمن در حد امکان خوش رفتاری و دعوت مطلوب است(ر.ک: صحیفه امام،ج8،ص342؛9 / 289). همچنین ایشان فلسفه تعلیمات اسلامی را همزیستی مسالمت آمیز در سطح جهان می داند(ر.ک:همان،ج18،ص95؛ 8 / 113). ایشان روابط مسالمت آمیزو حُسن همجواری را خواستار بود. (ر.ک: همان، ج6،ص220؛ 17 / 323؛ 21 / 226) تا همه ملت ها و دولت ها در کنار هم دوستانه و در رفاه و آسایش زندگی کنند و به سعادت برسند. (ر.ک: همان،ج9،ص72-73؛ 5 / 491؛ 11 / 153) اما روابط حسنه حکومت اسلامی مبتنی بر احترام متقابل، عدم دخالت در امور یکدیگر و نفی ظلم و ظلم پذیری است.(ر.ک: همان،ج 5،ص 419؛ 6 / 220، 257؛ 11 / 153؛ 8 / 114) ایشان معتقد بود معیار روابط سیاسی دولت ها باید بر درک طرفین از اهداف مردم یکدیگر استوار باشد.(ر.ک: همان،ج 8،ص 247)
رابطه رحمانی پیامبر (ص) با مخالفان و معاندان
همانگونه که یاد آور شدیم، به باور امام خمینی، پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، واسطه های میان حق و خلق و رابط بین حضرت وحدت محض و کثرت تفصیلی هستند. آنان واسطه اصل وجود و مظهر رحمت رحمانیه اند که رحمت رحمانیه، اصل وجود را افاضه می کند. آنان اسم اعظم الهی هستند که اسم رحمن و رحیم تابع اسم اعظم اند.(ر.ک: مصباح الهدایه، ترجمه فهری، 180؛ شرح دعای سحر، 112؛ تعلیقات علی... ،192) در این نگاه، وجود پیامبر اکرم(ص) تجلی صفات رحمانی حق است که این رحمانیت، بر رفتار آن حضرت از جمله نحوه روابط ایشان بین ملت ها را با چهره رحمانی و به دور از هرنوع افراطی گری منعکس خواهد کرد.
برخلاف روابط خارجی که بین قدرت های مطرح جهانی متداول و معمول است که معمولاً از سر صدق و خیرخواهی نیست و هرکدام طبق میل و منافع خود می خواهد از طرف مقابل باج گیری کند و احیانا جاسوس هایی را نیز برای تخریب علیه هم مأمور می کنند؛ سیاست شان بر مکر وحیله و تزویر استوار است. اما روابط خارجی در حکومت و سیاست پیامبر(ص) براساس مهربانی و به هدف نجات وهدایت طرف مقابل استوار است. در کل، انبیا برای دشمنان خود نیز رحمت و مایه هدایت هستند. قرآن کریم نیز، پیامبر اسلام(ص) را رحمت برای همه بشریت معرفی کرده است.(الانبیاء، 107)
از نظر امام خمینی، فتوحات اسلام و انبیا برای کشورگشایی و تحکیم حکومت جائرانه نیست، بلکه برای هدایت انسانها و برای خدا و برای نجات انسان از اسارت نفس است. بر خلاف رژیم های دیگر که تلاش شان برای کشورگشایی و برای دنیا است و نتیجه آن خشونت و حق کشی و تجاوز به نوامیس و حقوق ملتها و تخریب و نابودی سرمایه های آنان است، راه انبیا راه خداست و راه طاغوت، راه شیطان است.(ر.ک: صحیفه امام، ج8، ص 268-269) با تأسی به مکتب انبیا؛ امام خمینی ابراز امیدواری کرده است که روابط بین کشورها باید بر اساس عدالت و برادری ومحبت برقرار گردد نه بر حاکمیت یکی و محکومیت دیگری.(ر.ک: همان، ج11، ص 353)
نتیجه
پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، آینه و تجلی صفات الهی، از جمله نماد رحمانیت و رحیمیت الهی است. خداوند رحمن و رحیم، حضرت پیامبر اکرم(ص) را نه تنها برای پیروان راستین آن حضرت، بلکه برای تمامی مخلوقات عالم، رحمت معرفی کرده است و از او در تمامی زوایای زندگی، از جمله در مسائل سیاسی و اجتماعی به عنوان ناب ترین الگوی نیکوی رحمت و مهرورزی حتی برای مخالفان خود معرفی کرده است. امام خمینی نیز رسول گرامی اسلام را به عنوان واسطه فیض الهی، نماد رحمت حق دانسته و بر الگو گیری از سیره نظری و عملی آن حضرت برای تمامی انسانها به خصوص برای زمامداران ممالک اسلامی تأکید ورزیده است. بنابراین، اندیشه سیاسی امام خمینی با الهام از سیره رحمانی رسول گرامی اسلام، مهر و عطوفت و رحمانیت را در اداره جامعه اسلامی تداعی میکند و فرمان هشت ماده ای ایشان برای احقاق حقوق مردم و جلو گیری از خشونت، نمونه ای از چنین الهام بوده است. در مکتب اسلام و سیره رسول گرامی اسلام، رابطه دولت و ملت، نباید تحکم آمیز و قهری بلکه رابطه راهنما و راهرو باشد که این رابطه همراه با رحمت و برادری شکل می گیرد و در آن از خشونت و زورگویی خبری نیست. امام خمینی نیز بر همین روش تأکید کرده است ایشان رسالت انبیای الهی را از بستر رحمانیت و رحیمیت الهی تحلیل کرده و روش مهرورزانه پیامبر اسلام را به عنوان الگوی پسندیده برای زمامداران ممالک اسلامی معرفی کرده است. پیامبر اسلام همانگونه که یک معلم بزرگ است، در کسوت زمامداری نیز به عنوان یک معلم دلسوز، هدایتگر، راهنما و همرنگ با اقشار پایین جامعه ظاهر شده است.
روابط سیاسی بین ملل و ار تباط بین دولت های اسلامی و غیر اسلامی نیز با تأسی به سیره رسول خدا(ص)، باید آمیخته با چهره رحمانی و از روی منطق و خیرخواهی و با ادبیات احسن و احترام متقابل سامان یابد تا بشریت و به خصوص مسلمان ها که ادعا و افتخار پیروی از چنان مکتب رحمانی را دارند، در پرتو این مکتب با آرامش و امنیت زندگی کنند و دیگر شاهد این همه مظالم نباشند.
منابع:
قرآن کریم
نهج البلاغه؛
ابن طاوس، سیدعلی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات قم، دار الذخائر، چاپ اول ، 1411 ق.
ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمدهارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تصحیح جمال الدین میردامادی، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
ابن هشام، السیرةالنبویة (لابن هشام)، بیروت،. دارالمعرفة، بی تا.
اردبیلی، عبدالغنی، تقریرات فلسفه امام خمینی (س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی(ره)، 1381.
امام خمینی، سید روح الله، آداب الصلوه (آداب نماز)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ سیزدهم، 1385.
ـــــــــ، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، موسسه پاسدار اسلام، چاپ دوم، 1410ق.
ـــــــــ، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ نهم، 1384.
ــــــــ، دیوان امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1379.
ـــــــــ، جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ سوم، 1373.
ـــــــــ، شرح دعاء السحر ، ترجمه سید احمد فهری)، تهران، فیض کاشانی، 1376.
ـــــــــ، صحیفه امام، (مجموعه 22 جلدی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، 1389.
ـــــــــ، کشف اسرار، بی جا، بی نا، بی تا.
ـــــــــ، مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه، ترجمه سید احمد فهری، تهران، پیام آزادی،1360.
ـــــــــ، مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1372.
ـــــــــ، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ هفتم، 1377.
بلخی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، تصحیح نیکلسون، تهران، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366.
پیام پیامبر(ص)، مجموعه ای از نامه ها، خطبه ها، وصایا، دعاها، تمثیل ها، و سخنان جامع و فراگیر حضرت محمد(ص)، تدوین و ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و مسعود انصاری، تهران، جامی، 1376.
حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت (ع)، 1409ق.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامة دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373ش.
ذهبی، محمدبن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ پانزدهم، 1377.
سیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر، الدّر المنثور فی التفسیر المأثور، بیروت، دار الفکر، 1403 ق.
طبرسی، أبو علیّ الفضل بن الحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، الطبعة الثالثة، طهران، دار الکتب الإسلامیة، بی تا.
کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیۀ، چاپ چهارم، 1407ق.
مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1403ق.
مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، قم، موسسه دارالهجره، 1409ق.
مقریزی، احمدبن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید انمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.
عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، 1400ق.
نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، [بی تا].
منبع: حضور، ش 97، ص 95.
.
انتهای پیام /*