پرتوی از «ولی الله اعظم» در منشور شعر فارسی
کاووس حسن لی
خلاصه ی مقاله
در این جستار تلاش شده است با ارائه ی نمونه های متنوع از شعر شاعران فارسی گوی گذشته و معاصر، چهره ی برجسته ی مولای متقیان حضرت علی علیه السلام به تصویر کشیده شود. ولایت، خدای گونگی، وصایت، شفاعت، شجاعت، ولادت در کعبه، عدالت، مناجات شبانه و ... از جمله ویژگی های مولای متقیان است که با بهره گیری از سه کتاب «شیفتگان علی»، «در خلوت علی» و «اشعاری در مدح مولا علی» به صورت آماری و بسآمدی مورد بررسی قرار گرفته اند.
دشوار ترین زمان نوشتن هنگامی است که قلم نا گزیر باشد درباره ی عظمتی غیر قابل وصف به چرخش درآید و نویسنده بر آن باشد که گوشه ای از آن عظمت شگرف را به تماشا بنشیند، انگار می خواهد دیده به چشمه ی خورشید بدوزد و خیرگی خود را باز نماید.
اینک این قلم ناتوان، در معرض این نا گزیری است. می خواهد درباره ی پدیده ی شگفت خلقت سخن بگوید. درباره ی کسی که بسیاری از شیفتگانش را به وادی حیرت برده و تا مرز های شرک و کفر کشانده است. آسمانی ترین مردی که با جمع صورت و معنا اسلام را صیقل داد و به دین محمدی آبرو بخشید. مردی که بشر در تمام تاریخ، برای برخی از خصایل، شایسته تر از او مثالی ندارد. با چنین حالی، چگونه این قلم نا توان، توانایی بیان گوشه ای از این حقایق را داشته باشد! به همین جهت شایسته تر آن است که بدون مقدمه چینی و انشا پردازی، با نگاهی کوتاه و گذرا نتیجه ی یک پژوهش مختصر را درباره ی آن وجود مقدس، بررسی کنیم. پیش از ورود به اصل سخن یادآوری چند نکته ضروری می نماید:
1 – این پژوهش به سفارش کنگره ی بررسی تأثیر امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات فارسی انجام گرفته است.
2 – مآخذ اصلی این پژوهش سروده هایی است درباره ی حضرت علی علیه السلام که در سه مجموعه ی شیفتگان علی[1]، در خلوت علی[2] و اشعاری در مدح مولا علی[3] فراهم آمده است. 3 – اشعار این مجموعه ها شامل سروده های شاعران همه ی دوره های شعر فارسی است.
4 – اشعار بررسی شده، اشعار مستقلی است که درباره ی حضرت علی علیه السلام سروده شده و بیت های پراکنده ای را که در دیوان ها درباره ی حضرت امیر سروده شده شامل نمی شود.
5 – تعداد اندکی از این اشعار، برگزیده ای از یک سروده ی بلند تر می باشند.
6 – اشکال اساسی این پژوهش همین است که بر مبنای اشعار جمع آوری شده به وسیله ی دیگران، سامان یافته و بی تردید سلیقه ی گردآورندگان مجموعه های مورد نظر در این پژوهش، بی تأثیر نخواهد بود. اما می تواند به عنوان یک روش برای پژوهش گسترده ای که همه ی سروده های مربوط به حضرت علی علیه السلام را شامل شود، به شمار آید.
7 – شایسته بود مضمون این اشعار از دیدگاه تاریخ سرایش نیز بررسی شود، اما تنگنای وقت اجازه ی چنین تحلیلی را در این نوشته به ما نداد.
برای این پژوهش کلیه سروده هایی که در سه مجموعه ی یاد شده گردآوری شده، مورد مطالعه قرار گرفته و با حذف سروده های تکراری در این سه کتاب، مجموعاً 397 قطعه شعر غیر تکراری مورد بررسی قرار گرفته است.
در ضمن مطالعه ی همه ی مضامین و مفاهیم تکرار شونده، برگه نویسی شده و مجموعاً 1014 عدد فیش فراهم آمده است، تا پس از تهیه آماری از بسامد این مفاهیم و مضامین، نتیجه ی آن در یک مقاله نشان داده شود. ضمناً چنانچه یک مضمون در یک سروده چند بار تکرار شده، تنها یک بار محاسبه شده است.
هدف از این پژوهش این است که روشن شود سخن سرایان فارسی زبان در سروده های خود به کدام یک از ویژگی ها، خصایل یا حوادث مربوط به حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام توجه بیشتری نشان داده اند و چه موضوعاتی علی رغم اهمیت آنها کمتر مورد توجه بوده و شایسته ی دقت بیشتری است.
برای این منظور موضوعاتی که کمتر از ده فیش را به خود اختصاص داده اند یا به عبارتی دیگر، در تمام سروده های مورد مطالعه کمتر از ده بار تکرار شده اند، از جدول آماری حذف گردیده اند.
جالب توجه این که مضمون «ولایت حضرت علی» با 148 فیش در ردیف نخست جدول و مضمون «نهج البلاغه» با 10 فیش در ردیف آخر جدول قرار گرفته است. گفتنی است همانقدر که موضوع مهم «ولایت حضرت علی» با شایستگی مورد توجه جدی بوده، اما متأسفانه موضوع «نهج البلاغه» علی رغم اهمیت فراوان آن کمتر مورد توجه واقع شده است.
از مجموع موضوعات فیش برداری شده بیست و چهار موضوع زیر به ترتیب بیشترین تعداد فیش را به خود اختصاص داده اند:
جدول فراوانی موضوعات
1 – ولایت حضرت علی:
یکی از بنیادی ترین مباحث اعتقادی شیعه، ولایت حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام به معنی سرپرستی امور مسلمین است و در این باره با استناد به آیات و احادیث گوناگون، مقاله ها و کتاب های متعددی نوشته شده است. از بین همه ی آنها تنها به یکی دو نمونه اشاره می شود.
آیات مبارک 55 و 56 از سوره ی مائده که در شأن حضرت علی نازل شده است:
«انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذّین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوة و هم راکعون و من یتول الله و رسوله و الذین امنوا فان حزب الله هم الغالبون.»
«سرپرست و رهبر شما تنها خداست و تنها پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند (پیروزند، زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است».[4]
سید اشرف الدین موسوی در کتاب ارزشمند «رهبری امام علی در قرآن و سنت»[5] مجموعه ای از آیات و احادیث مربوط به ولایت حضرت علی را یادآور شده اند؛ که موارد زیر از آن جمله است:
حدیث شریف حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمودند: «من اراد ان یحیی حیاتی و یمیت میتتی و یسکن جنه الخلد التی وعدنی ربی، فلیتول علی بن ابیطالب فانه لن یخرجکم من هدی و لن یدخلکم فی ضلاله».
«کسی که بخواهد حیاتش همچون حیات من و مرگش همچون مرگ من باشد و در بهشت جاویدان که خداوند به من وعده کرده ساکن شود، باید ولایت علی ابن ابیطالب را بپذیرد که او هرگز شما را از راه هدایت بیرون نخواهد برد و در گمراهی داخل نخواهد نمود.» (ص 302)
همچنین در ص 267 آن کتاب آمده است:
«کافی آنچه را ابو داوود طیالسی - «چنانکه در شرح حال علی علیه السلام در استیعاب آمده – از ابن عباس آورده، مطالعه فرمایی که می گوید؛ پیامبر صلی الله علیه و آله به علی ابن ابیطالب فرمود: «انت ولی کل مؤمن بعدی» (تو ولی تمام مؤمنان پس از من خواهی بود.)
با توجه به این که بنای این مقاله بر اختصار است از ذکر آیات و احادیث گوناگون خود داری می شود.
در سروده های مورد نظر این پژوهش موضوع ولایت حضرت علی به عنوان مهم ترین موضوع در ردیف آغازین جدول قرار دارد.
ابیات زیر برخی از آن موارد است:
روزی دهد خدا به همه خلق کاینات از سفره ی ولایت و انعام عام تو
سید محمد علی ریاضی، در خلوت، ص 198
حرز ولایتش که امان از مخاوف است
جبریل کرده نقش به شهپر علی علی
محمد حسین آیتی بیرجندی، در خلوت، ص 299
آنکه زیر پرچم شاه ولایت آرمید
چون رسا در آستانش کامیاب افتاده است
قاسم رسا، در خلوت، ص 346
شاه ولایت پناه خسرو ملک قدم آمده با عقل کل در همه جا همه قدم
ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس، در خلوت، ص 57
وصف شاه اولیا نعت شه مردان بیار
دفتر شعر و ادب را تا از او زیور کنیم
جلال الدین همایی، در خلوت، ص 298
شاهان عالمند فزون از شمار لیک سلطان اتقیا و شه اولیا یکی است
صفیر اصفهانی، در خلوت، ص 246
شرط سلامت شریعت و دین، اعتقاد به ولایت حضرت علی علیه السلام است و بی اعتقادی به آن موجب خلل در دین است:
ولای علی گر نبودی مسلم سلامت در ارکان ایمان نبودی ...
نبودی اگر آفتاب ولایت نمودی ز ذرات امکان نبودی ...
ساقی رحیمی، اشعار، ص 428
از ولای مرتضی دل سینه ی سینا شود
در تکلم با خدا چون حضرت موسی شود ...
کاخ ایمان بی تولای علی یابد خلل
با ولایش پایه ی توحید پابر جا شود
شاه طاهر انجدانی شیرازی، در خلوت، ص 306
هر که را صافی نشد دل از ولای مرتضی
گو دم از شرع نبی مصطفی کمتر زند ...
طاعت حق بی ولای او چنان باشد که کس
خشت در دریا و خط بر صفحه ی کوثر زند ...
جلال الدین همایی، شیفتگان، ص 309
از شریعت این ولایت مقصد است ورنه شرع بی ولایت مرتد است
میرزا حسن صفی علی شاه، در خلوت، ص 359
هر که را جز بر ولای اوست امید نجات
تشنه ای باشد که دور آب پندارد سراب
ادیب السلطنه سمیعی، شیفتگان، ص 142
بی ولایت هر که باشد عافیت جو فی المثل
آب سائید او به هاون یا پی صرصر گرفت
شیخ الملک اورنگ، در خلوت، ص 423
برخی دیگر از مضامین ولایت و ارزش والای آن در سروده های شاعران:
بر مصحف جود اولین سطر بر لوح وجود آخرین خط
الله و محمد و علی بود با نص جلی علی ولی بود
میرزا حبیب مجتهد خراسانی، شیفتگان، ص 90
ز شکوفه زار طبعم گل مدح دوست بشکفت
چو ولایت علی را شه انبیا پذیرفت
محمد علی مردانی، اشعار، ص 11
چه گویم در نخستین سجده چون شد
گل روی ولایت غرق خون شد
مهدی سهیلی، در خلوت، ص 447
آفتاب ولایت عالم پرتو حسن لافتای علی
خلیل صارمی نائینی، اشعار، ص 418
آن نشئه ای که ختم ولایت بود بر او
چون گویمت قبول نما مرتضی علی است
اسیری لاهیجی، در خلوت، ص 430
به تولای علی ای همه تن غرق گناه
دل قوی دار که اندیشه ز عصیان تو نیست
محمد باقر دلستان زنجانی، در خلوت، ص 504
شایسته ی رسالت حق بود مصطفی الحق که شد ولایت مطلق روای تو
عبدالله اعتمادی، اشعار، ص 345
ولایش عروة الوثقی جهان را بدو نازش زمین و آسمان را
وحشی بافقی، در خلوت، ص 409
یا علی ای والی ولایت مطلق
ای همه عالم ز نور پاک تو مشتق
شهاب خوانساری، شیفتگان، ص 115
تاج ولایتی که تو بر سر نهاده ای
خورشید، گوهری ست در او کم بها علی ...
روزی اگر ولای تو گردد بلای جان
من می خرم به قیمت جان آن بلا علی
ابوالحسن ورزی، در خلوت، ص 209 و 210
خورشید لمعه ای ست ز نور ولایتش
صد چشمه ی حیات و دو صد حوض کوثرش
شاه نعمت الله ولی، شیفتگان، ص 297
آگه نه ای مگر که پیمبر که را سپرد روز غدیر خم به منبر ولایتش
ناصر خسرو، شیفتگان، ص 217
خیل ملائک لشگرت تاج ولایت بر سرت
ملک حقت زیر نگین هو یا امیرالمؤمنین
صغیر اصفهانی، شیفتگان، ص 185
بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی
لاف را باید که دانی از کجا باید زدن
شاه نعمت الله ولی، در خلوت، ص 248
شاه نجف امیر ولایت، علی که هست
بر سر ز فخر خاک ره او چو افسرم
حکیم آذری طوسی، در خلوت، ص 171
مجنون ولایت علی باش لب تشنه ی تیغ صیقلی باش
نادر بختیاری، اشعار، ص 547
وصی خاص محمد در مدینه ی علم امیر ملک ولایت خلاصه ی امکان
عبدالرحمان پارسا (مجنون)، اشعار، ص 287
چو بر ولایت او هر نبی شده مبعوث
زمان ازو که در این کار بهتر آورده
نظیری نیشابوری، شیفتگان، ص 268
ما تشنگان چشمه ی فیض ولایتیم
با اشتیاق جام ولایت نشسته ایم
فتاح حریر فروشی، در خلوت، ص 277
تا جان روشن من باقی است در تن من
باشد به گردن من، طوق ولای علی
ابوالقاسم حالت، در خلوت، ص 208
ما از اول در هدایت بوده ایم مردمی اهل ولایت بوده ایم
احمد عزیزی، در خلوت، ص 391
مرآت دل که جلوه گر نور کبریاست از مهر روی شاه ولایت منور است
بابا فغانی شیرازی، در خلوت، ص 403
ختم شد بر تو ولایت چون نبوت بر رسول
شیر یزدان ابن عم مصطفی زوج بتول
سلمان ساوجی، شیفتگان، ص 135
خورشید ولایت که بود آنکه جلی شد
در روز غدیر آنکه وصی گشت ولی شد
حبیب الله کاشانی، در خلوت، ص 372
2 - خدای گونگی علی:
پس از موضوع مهم ولایت، موضوعی که بیش از مفاهیم دیگر ذهن شاعران شیفته ی علی را به سوی خود کشیده، خدای گونگی و فرابشری حضرت امیر است.
علی به معنای راستین کلمه شایسته ی القابی چون «ولی الله اعظم»، «آیت الله العظمی»، «اسدالله غالب» و ... است و به دلیل آنکه ویژگی های گوناگونی چون زهد، معرفت، علم، شجاعت، ولایت، حکومت و ... در حد کمال در وجود او گرد آمده بود، او به عنوان پدیده ای شگفت و حیرت زا و موجودی فراتر از بشر، همواره اعجاب اهل حقیقت را برانگیخته و شدت این عظمت حتی برخی را تا مرزهای شرک و کفر کشانده است.
موضوع خدای گونگی و خصلت فرابشری حضرت علی پس از موضوع «ولایت» بیشتر از ویژگیهای دیگر مورد توجه شاعران فارسی زبان بوده است.
تنها چند نمونه از این سروده ها را بازنگری می کنیم:
خدای داند مخلوق گفتنش کفر است
نعوذبالله چونان که گفتنش خلاق
خدای نیست ولی چون خدای بی همتا
بود ز خلق خدا در خداپرستی طاق
حاج محمد صادق بیگدلی، شیفتگان، ص 22
فاش می خواندم خدایت در میان خاص و عام
گر نبودی کفر مطلق شرک داور داشتن
من نمی گویم خدایی لیک بی توفیق تو
باد برگی را نیارد از زمین برداشتن
من نمی گویم خدایی لیک بی تأیید تو
شاخ را قدرت نباشد برگ یا بر داشتن
من نمی گویم خدایی لیک باید خلق را
بر کف تو چشم روزی را مقدر داشتن
عمان سامانی، در خلوت، ص 26
پی تجلی خود زد خدا صلا امروز
گرفت پرده ز رخسار مرتضی امروز
مگر نه دست و رخ و دیده ی خداست علی
مترس و فاش بگو شد عیان خدا امروز
سرای خویش بدو داد و نام خود بخشید
که از خدا می نداند کسش جدا امروز
به منکرین حق از من بگو که حق گردید
عیان ز کعبه ز مرآت حق نما امروز
خوشدل تهرانی، در خلوت، ص 351
ای آینه ی تحیر افزا کای آینه ی جمال سرمد ...
آئینه ی مهر روح توحید تمثال جهان بی مثالی ...
آئینه ی کبریا علی بود مرآت خدا نما علی بود ...
گر پرده ز چهره برفکندی گفتی همه کس خدا علی بود
بی پرده بگو علی خدا نیست لیکن ز خدای هم جدا نیست
میرزا حبیب مجتهد خراسانی، شیفتگان، ص 83، 87، 90، 93
ای چهره ی تو آینه ی کبریا علی
خاک در تو تاج سر انبیا علی
تابان ز آستان تو انوار ایزدی
بیرون ز آستین تو دست خدا علی
می ریزد از نگاه تو اکسیر زندگی
می جوشد از دهان تو آب بقا علی
شرک است اگر بجای خدا خوانمت ولی
از تو خدا نبود و نباشد جدا علی
بینم اگر ز خالق یکتا تو را جدا
پشتم شود ز بار ندامت دو تا علی
ما در تو دیده ایم خدا را، که بوده ای
آئینه ی تمام نمای خدا علی
بی پرده تا جمال خدا گردد آشکار
بردار پرده از رخ ایزد نما علی ...
ابوالحسن ورزی، در خلوت، ص 208
در پس پرده نهان بودی و قومی به ضلالت
حرمت ذات تو نشناخته، گفتند «خدایی»
خود چه گویند؟ ندانم که از آن طلعت زیبا
پرده برداری و آن گونه که هستی بنمایی ...
میزبان شب معراج تو بودی به پیمبر
علی الله نه ای، لیک ز الله نه جدایی
طراز تهرانی، در خلوت، ص 312
ما خدا را در تو می بینیم ای نور خدا
آری آری بوی گل را از که جویند از گلاب
گر نه تو بودی شب معراج بر گو خود که بود
آنکه احمد را به آواز تو فرمودی جواب
گر ترا غالی خدا خواند از کمال عشق و وجد
عذر او گویم من اکنون با بیانی مستطاب
در تو یزدان آنچنان غرق است و ناپیدا که هست
روغنی در شیره جان در جسم و بو در مشک ناب
... لیک با ذات خدا ننمایمت هرگز شریک
در صفت بود این مقوله اتحاد و انتساب
ادیب السلطنه ی سمیعی، شیفتگان، ص 143 ـ 144
خدایش چون خدایی داده از روز ازل الحق
نمی شاید سر مویی جدایش از خدا دانی ...
خدا نبود ولی گر نیک بینی سر به سر اشیاء
شده اول از او صادر شود آخر در او فانی...
شکیب اصفهانی، شیفتگان، ص 159
تو روشنی روی خدایی و چون خداست
بالای ماورای تصور مقام تو ...
بالاتر از ملائکه ای گر تو شیعه ای
وقتی که مشتبه به خدا شد امام تو
سید محمد علی ریاضی، در خلوت، ص 197 تا 199
یا علی خود یک معمایی ندانم کیستی
آدمی، نوحی، مسیحایی ندانم کیستی
مادر گیتی نیاورده است مانند تو کس
چون خدا بی مثل و همتایی، ندانم کیستی
مصطفی طایی شمیرانی، اشعار ص 426
این کفر نباشد، سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و هم باطن
هم عابد و هم معبد و معبود علی بود
جلال الدین مولوی، در خلوت، ص 80
بای بسم اللهم و پیچیده شد اسرار در من
گر چه مربوبم ولیکن دان که رب العالمینم
سید رضی ظهیرالاسلام، اشعار، ص 273
دست خدا شافع محشر تویی عین خدا مظهر داور تویی ...
هر چه بخوانم تو از آن برتری فاش بگویم تو همان داوری ...
مصطفی قاضی نظام، اشعرا، ص 480 ـ 479
از جنس خدا نیستی از جنس بشر نیز عالم شده حیران تو در محتملی چند
جلیل واقع طلب، اشعار، ص 162
حق جز علی نبود و علی نیست غیر حق
آری نبود یک نفس از حق جدا علی
غلامحسین مولوی، در خلوت، ص 480
بشر بود و به خلق و خو خدا بود خدا بود و به صورت چون بشر زاد
سیمین بهبهانی، شیفتگان، ص 57
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
شهریار، شیفتگان، ص 162
تو مظهر خدایی و از کثرت وضوح کردند اشتباه تو را با خدا، علی
غلامحسین جواهری وجدی، در خلوت، ص 204
همی نباشد او برتر از خدای بزرگ ولی نباشد کمتر او ز قادر ذوالمن
فرهاد میرزا قاجار، شیفتگان، ص 221
صورت انسانی و صفات خدایی سبحان الله از این مرکب و معجون
ابوالحسن جلوه اصفهانی، شیفتگان، ص 58
3 - وصایت حضرت علی:
سومین موضوع مورد توجه سخن سرایان فارسی زبان در پژوهش مورد نظر، وصایت حضرت امیر است. پیامبر بزرگ اسلام، تدبیر و اداره ی امور مسلمین را پس از خود باید به شایسته ترین فرد واگذار می کرد و حضرت علی علیه السلام به دلایل مختلف، از جمله شایستگی ها و فضایل منحصر به فرد خود و تربیت در دامن پیامبر صلی الله علیه و آله ، بیش از همه سزاوار این مسؤولیت عظیم بود. و حضرت رسول خود نیز پیش از این از خداوند متعال خواهان وزارت حضرت علی بوده است. در همین باره در جلد پنجم امام شناسی می خوانیم: «شیخ ابوعلی در ضمن حدیث طویلی گفته است: رسول خدا صلّ الله علیه و آله به خدا عرض کرد: «اللهم اشرح لی صدری و یسرلی امری واجعل لی وزیرا من اهلی علیا اخی، اشدد به ظهری» بار پروردگار من! سینه ی مرا برای من بگشا و امر مرا آسان گردان و از اهل من علی را که برادر من است وزیر من قرار بده و به واسطه ی او پشت و کمر مرا محکم و قوی گردان.[6] به همین جهت پیامبر از سوی خداوند فرمان داشت تا وصایت و جانشینی حضرت علی علیه السلام را به مردم باز گوید. این موضوع نیز به دلیل اهمیت ویژه ی خود، از موضوعاتی است که همواره در سروده های مورد نظر بر آن پافشاری شده است.
گفتنی است که در این پژوهش به موضوع غدیر خم جداگانه پرداخته می شود یعنی ردیف سوم جدول مربوط به مضامینی است که در آن موضوع وصایت حضرت امیر بدون اشاره به موضوع غدیر خم مطرح شده است.
با این توضیح و با توجه به اینکه هر جا موضوع غدیر خم مطرح بوده است، بی گمان وصایت حضرت علی علیه السلام نیز مطرح است. چنانچه برگه های مربوط به موضوع غدیر (45 فیش) با برگه های مربوط به وصایت حضرت علی ـ بدون اشاره به غدیر خم ـ(75 فیش) با هم جمع شوند، موضوع وصایت به عنوان دومین موضوع بسامدی این سروده ها به شمار خواهد آمد. برخی از این سروده ها را مرور می کنیم:
در دریای سرمد است علی جانشین محمد است علی
هلالی جغتایی، شیفتگان، ص 308
بر همه ی خلق بلافاصله وارث محراب پیمبر تویی
لاهوتی، در خلوت، ص 153
مصطفای مجتبی را بودی از روز نخست
هم ولی و هم وصی و هم قرین و هم معین
خجسته کاشانی، در خلوت، ص 312
تنها تو جانشین و وصی پیمبری
این را کسی نگفت غیر از پیمبرم
ابوالحسن ورزی، در خلوت، ص 178
قسم به خالق بی چون و صدر و بدر انام
که بعد سید کونین مرتضاست امام
بابا فغانی شیرازی، در خلوت، ص 168
آنکه بر جای نبی، بستر آفت بگزید
لاجرم بعد نبی صدر خلافت او راست
محمد تقی بهار، در خلوت، ص 183
منم بنده ی اهل بیت نبی
ستاینده ی خاک پاک وصی
فردوسی، شیفتگان، ص 202
بر من وصی مطلق و بر کبریا ولی بر مؤمنین امیر و به اسلام یاور است
شکیب اصفهانی، در خلوت، ص 98
بدان مثابه که هارون وزیر موسی بود
علی معین رسول آمد و وزیر آمد
صادق سرمد، در خلوت، ص 78
که بعد از نبی مقتدای بحق
علی بن بوطالب هاشمی است
ابن یمین، شیفتگان، ص 26
خورشید ولایت که بود آنکه جلی شد
در روز غدیر آنکه وصی گشت و ولی شد
حبیب الله کاشانی، در خلوت، ص 372
شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود
سلطان سخا و کرم و جود علی بود
جلال الدین مولوی، در خلوت، ص 80
4 – شفاعت:
با توجه به آیات مربوط به شفاعت در قرآن کریم و با عنایت به اعتقاد راسخ شیعه به شفاعت حضرت علی علیه السلام ، این موضوع به عنوان چهارمین موضوع با 59 مرتبه تکرار، از موضوعات مهم مورد توجه در سروده های مورد نظر این پژوهش بوده است. موارد زیر از آن نمونه ها است:
هر سخن را حاصلی دادند و من با این سخن
می کنم کسب شفاعت بهر روز واپسین
بدرالدین رشید پور، اشعار، ص 315
وز یک نظر شفاعت پیر و جوان کند
در حشر اگر اشاره به قنبر کند علی
مولانا طغرا، در خلوت، ص 309
گرم به روز قیامت شفاعت تو بود
گناه بی حد من با ثواب مقرون است
آتش اصفهانی، شیفتگان، ص 15
باید توام شفیع شوی ورنه روز حشر جز التماس هیچ نیاید ز ما علی
غلامحسین جواهری، در خلوت، ص 205
روز حشرم از شفاعت خلعت غفران بپوش
وقت نزعم از ترحم بر سر بالین بیا
میرزا محمد صادق جناب (روشن)، اشعار، ص 41
دست خدا شافع محشر تویی عین خدا مظهر داور تویی
مصطفی قاضی نظام، اشعار، ص 479
داور کل از پس داور تویی دادرس و شافع محشر تویی
ابوالقاسم لاهوتی، اشعار، ص 575
فردا که هر کسی به شفیعی زند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
سعدی، شیفتگان، ص 132
میزان عدل و فاصل یوم الحساب اوست
معیار حق و شافع محشر علی علی
محمد حسین آیتی بیرجندی، اشعار، ص 409
رو بزن دست ولا بر آستان اطهرش
چون شفیع المذنبین در روز وانفسا علی ست
عباس غفاری، اشعار، ص 76
تو شفیع مذنبانی و سنا غرق گناه
چشم دارد کش شفاعت در بر داور کنی
جلال الدین همایی، در خلوت، ص 292
باری علی چو شافع دیوان محشر است
ارجو شفیع من شود اندر صف حساب
قاآنی، شیفتگان، ص 216
5 - شجاعت:
ویژگی شجاعت، مردانگی، جنگ آوری، از خود گذشتگی و ... از ویژگی های مسلم حضرت علی اسدالله غالب است. به اعتراف همه ی کسانی که با علی آشنا بوده اند، او در میدان نبرد دلاوری سلحشور، توفنده، با اراده و نستوه بوده است و در بی باکی او همین نشانه کافی است که او در هنگام جنگ زره بی پشت می پوشید تا نشان دهد که همواره رو در روی دشمن خواهد ایستاد و هرگز پشت به جنگ نخواهد کرد.
مردانگی ها و دلاوری های او در جنگ های خندق، خیبر، جمل، صفین، نهروان و ... از او شخصیتی استثنایی، حماسی و جاودان ساخته است و این ویژگی نیز همواره از مضامین شایع در سروده های مورد پژوهش بوده است. چنانچه فیش های مربوط به مضمون «لافتی»، «ذوالفقار» و «خیبر» که همگی اشاره به شجاعت حضرت امیر دارند با فیش هایی که به مضمون شجاعت بدون اشاره مستقیم به مضامین یاد شده پرداخته اند، جمع شوند، اهمیت این موضوع در سروده های مورد نظر آشکار تر می گردد. اینک نمونه هایی از آن سروده ها:
تو به شهر علم نبی دری تو ز انبیا همه برتری
تو غضنفری و تو صفدری چو میان معرکه جا کنی
وفایی شوشتری، در خلوت، ص 311
این نه مدح تو بود نزد خردمند سخندان
که عدوبندی و لشکر شکن و قلعه گشایی
طراز تهرانی، در خلوت، ص 311
بس که تیغت خاک شام از خون اعدا کرد سرخ
شد نهان در حقه ی یاقوت احمر آفتاب
ابن حسام خوسفی، در خلوت، ص 400
شا ها درآ معرکه کز گرد دلدلت
آهوی چرخ را همه تن مشک ناب کن
بردار تیغ و روی زمین ساز موج خون
وان بحر را ز کاسه ی سر ها حباب کن
کاتبی نیشابوری، در خلوت، ص 305
سر تیغش به حفظ گنج اسلام دهان اژد های لشکر آشام
وحشی بافقی، در خلوت، ص 410
مرد میدان شجاعت آنکه هنگام نبرد
در دل لشکر ز بیمش اضطراب افتاده است
قاسم رسا، در خلوت، ص 444
آن روز که می زد به صف معرکه اورنگ
می رفت دل از دست هژبران قوی چنگ ...
محمد حسن اصفهانی (صفی علی شاه)، اشعار، ص 490
دلیری که چون تیغ کین بر کشد ز پیشش ملک بال بر سر کشد ...
محمد باقر خرده ای کاشانی، در خلوت، ص 98
تیغ تو گر نبود شجاعت یتیم بود داد تو گر نبود عدالت پدر نداشت
بهجتی شفق، در خلوت، ص 109
سرکشان بردند سر ها در گریبان عدم
هر کجا تیغت برون آورد سر از آستین
وحشی بافقی، شیفتگان، ص 108
از دست و پنجه ی اسدالله کنایتی است
حرفی که بر جبین غضنفر نوشته اند
خواجوی کرمانی، شیفتگان، ص 108
6 - ذوالفقار:
ذوالفقار، بلند آوازه ترین شمشیر جهان است. این شمشیر متعلق به «منبه ابن الحجاج» بوده که پس از کشته شدن او در روز بدر، پیامبر اکرم آن را برای خود بر می گزیند و سپس در احد آن را به حضرت علی علیه السلام می دهد. این شمشیر در دست حضرت علی علیه السلام نامدارترین سلاح می شود. بویژه آنکه پیامبر پس از مشاهده ی جنگاوری های حضرت علی علیه السلام فرموده است: «لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» و کارکرد این حدیث شریف در گسترش آوازه ی آن شمشیر نیز کم نیست.
در سروده های مورد نظر این نوشته، مضمون مربوط به ذوالفقار از نظر بسامد، در ششمین مرتبه جای دارد. برخی از این توجهات را در زیر می بینیم:
به راستی که بود دین احمد ایزدیار ز ذوالفقار کجش نیک استوار امروز
خلیل ایزدیار، اشعار، ص 232
تب لرزه از هیبت ذوالفقارش بر اندام هفت آسمان اوفتاده
طالب املی، در خلوت، ص 396
اشبال او به پنجه ی گرگان بی نواست تیغ دو سر کجا شد و شیر خدا کجا
میرزا شفیع وصال شیرازی، اشعار، ص 601
محو از گفتار گوهربار او آثار کفر
راست از تیغ کج وی پرچم دین مبین
بدرالدین رشیدپور، اشعار، ص 314
شجاعت بیم دارد از تو آری که در دست تو بیند ذوالفقاری
علی موسوی گرمارودی، شیفتگان، ص 256
تیغ کج تو راستی آرد در مصاف باشد قوام دین سخنم را گوا علی
علی اصغر صائم کاشانی، در خلوت، ص 263
بهر ثبات دین خداوند و نفی شرک
تیغی چو ذوالفقار علی شکل لایکی ست
صغیر اصفهانی، در خلوت، ص 265
تیغ دو سر یافت به نام آوری تافت از او کوکبه ی حیدری
مشفق کاشانی، شیفتگان، ص 251
گر ید بیضا نبودش آشکار کی گرفتی ذوالفقار آنجا قرار
عطار نیشابوری، شیفتگان، ص 192
در احد شمشیر مستش را ببین روز خندق ناز شصتش را ببین
چون علی آید به تیغ ذوالفقار تیغ عمر و زید کی آید به کار
احمد عزیزی، اشعار، ص 528
7 - غدیر:
درباره ی حقانیت جانشینی حضرت علی علیه السلام پیش از این در بحث «وصایت» سخن رفت. بی گمان حضرت علی علیه السلام به دلایل گوناگون شایسته ترین شخص برای این امر مقدس بود و شاید برای اهل بصیرت و مؤمنین دل آگاه هیچ نیازی به اعلام رسمی آن نبود. اما رسمی ترین زمان اعلام این جانشینی، روز هجدهم ماه ذی حجه سال دهم هجری بود که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در بازگشت از سفر حج در «غدیر خم» در حضور عده ی زیادی از مؤمنان، طی مراسمی جانشینی حضرت علی را رسماً و به صراحت اعلام فرمودند و هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که آیه ی 3 از سوره ی مائده در تأیید و تکمیل این امر نازل شد که:
«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» با توجه به اینکه واقعه ی غدیر از وقایع مشهور، مهم و مورد اتفاق است، ذهن سخن سرایان فارسی زبان را نیز بار ها به خود معطوف داشته است. چنانکه در پژوهش ما این موضوع از نظر تکرار در مرتبه ی هفتم قرار گرفته است. ابیات زیر گزیده ای از آن جمله است:
ز امر یزدان بود حیدر، جانشین مصطفی
در غدیر خم همی این منصب از داور گرفت
شیخ الملک اورنگ، در خلوت، ص 423
به پاس قدمت پیمان شه ولایت شد که مست جام ولا از خم غدیر آمد
صادق سرمد، در خلوت، ص 78
موج فشان بر زبر آبگیر
رحمت حق خیمه زده در غدیر
تافته از دوش نبی آفتاب
خیره در او چشم و دل شیخ و شاب ...
مشفق کاشانی، در خلوت، ص 354
در غدیر خم علی از سوی حق رهبر شده
رهبر عالم علی آن فاتح خیبر شده
عباس غفاری، اشعار، ص 503
آن خسروی که ختم رسل در غدیر خم
فرمود این وصی من از امر داور است
شکیب اصفهانی، در خلوت، ص 483
آن کس که در غدیر خم از بهر نصب او
امر مؤکد آمده بر مصطفی یکی است
صفیر اصفهانی، در خلوت، 265
عید غدیر مژده ی جان پرور آورد یعنی خبر ز سلطنت حیدر آورد
ناظرزاده کرمانی، شیفتگان، ص 206
در غدیر خم خطاب آمد ز حق بر مصطفی
تا علی را او ولی بر مهتر و کهتر کند
ملک الشعرا بهار، در خلوت، ص 298
فراز منبر یوم الغدیر این رمز است که سر ز جیب محمد علی برآورده
نظیری نیشابوری، شیفتگان، ص 266
من چون مدیح گویم آن را که در غدیر
بنشاند کردگار به جای پیمبرش
حمید سبزواری، در خلوت، ص 145
اینکه مرا زینت دوش آمده است جان ز ولایش به خروش آمده است
بعد من او راهبر او رهنماست سرور مردان خدا مرتضی است
مشفق کاشانی، شیفتگان، ص 250
8 - قلعه ی خیبر:
یکی دیگر از نشانه های توانایی و شجاعت حضرت علی علیه السلام در جنگ خیبر آشکار شد. هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سوی خیبر – قرارگاه یهودیان - شتافت و پس از آنکه چند تن از فرماندهان سپاه پیامبر بخت خود را در حمله به دشمن آزموده و ناپیروزمند بازگشتند، پیغمبر، حضرت علی را که در آن زمان از درد چشم نیز آزرده بود، برای حمله فراخواند و حضرت با توانمندی و چیره دستی تمام به قلب دشمن یورش برد و در بزرگ قلعه ی خیبر را جوانمردانه از جای کند و دشمن را به قبول شکست واداشت. این موضوع نیز همواره از موضوعات مورد توجه تاریخ بوده است.
در سروده های مورد نظر ما اشاره به این واقعه، از نظر تکرار مضمون در هشتمین مرتبه واقع شده و نمونه هایی از آن به قرار زیر است:
دو انگشتش در خیبر چنان کند که پشت دست حیرت آسمان کند
وحشی بافقی، در خلوت، ص 409
نامش نگر که قلعه نشینان مولوی مهر گشاد بر در خیبر نوشته اند
خواجوی کرمانی، شیفتگان، ص 109
زور آزمای قلعه ی خیبر که بند او
در یکدیگر شکست به بازوی لافتی
سعدی، شیفتگان، ص 131
آمد ز حق ندا به نبی در مضیق حرب
کانکس که بر کند در خیبر ز جا علی است
ابن یمین فریومدی، در خلوت، ص 70
به تن زور خدایی داشت ورنه کندن خیبر
قوی چنگال داند نیست کار مرد دنیایی
دکتر مهدی حمیدی، در خلوت، ص 451
دامن خیبر به خون آن روز گلگون شد که تافت
از سر تیغ تو بر بالای خیبر آفتاب
ابن حسام خوسفی، در خلوت، ص 401
ای دل سخن ز دست و دل بو تراب کن
آباد ساز کعبه و خیبر خراب کن
کاتبی نیشابوری، در خلوت، ص 305
از تیغ تو ای شه مظفر شد زلزله در قلاع خیبر
حسن وثوق، در خلوت، ص 246
آن دست توانا که گشاید در خیبر
بازوی علی باشد و بازوی دگر نیست
نوائی (طوطی)، در خلوت، ص 513
کفر به نیرنگ چو دفتر گشود بر شد و برهم زد و خیبر گشود
مشفق کاشانی، در خلوت، ص 355
9 - ولادت در کعبه:
از نخستین نشانه های ملکوتی بودن وجود مقدس حضرت علی علیه السلام تولد اوست که در خانه ی خدا صورت پذیرفت. در منابع مختلف این واقعه ذکر شده است. در کتاب «علی از زبان علی» در این باره می خوانیم: «عالمان شیعه عموماً و گروهی از دانشمندان سنت و جماعت نوشته اند، علی علیه السلام در خانه ی کعبه به دنیا آمد. اما بعضی از سنیان یا این مکرمت را برای او ننوشته اند و یا آن را نپذیرفته اند، مسعودی می نویسد: «در کعبه زاده شد.» مفید نوشته است: «پیش از او و بعد از او کسی در خانه ی کعبه به دنیا نیامد». مؤلف سیره الحلبیه نوشته است: «علی علیه السلام در سن سی سالگیِ رسول صلی الله علیه و آله ،در کعبه متولد شد...»[7]
شاعران همواره از این واقعه به عنوان پیش آمدی نیک یاد کرده اند. در پژوهش مورد نظر، تولد حضرت علی در کعبه، از نظر تکرار مضمون در مرتبه ی نهم قرار دارد. از نمونه های این توجه موارد زیر بر شمردنی است:
که دیده ای که شنیده است چون تو مولودی
که کعبه بهر وجودت شکافته دیوار
کمال معتضدی، در خلوت، ص 150
امشب شب ولادت مولای ما علی است
طفلی که زاده در حرم کبریا علی است
ابوالحسن ورزی، شیفتگان، ص 286
شد خیره چشم دهر بدین زای و میر کو
در کعبه زاد و گشت به محراب حق شهید
نعمت آزرم، در خلوت، ص 86
به کعبه زاد و به مسجد به قرب حق پیوست
که بود در حرم کردگار محرم راز
محمد علی مردانی، اشعار، ص 229
در کعبه به عزت در دولت بگشودند کردند عیان پرتوی از راز نهان را
سید حسن بصیر، اشعار، ص 29
چو تولدت شده در حرم، حرم از وجود تو محترم
همه حرمت و شرف حرم بود از برای تو یا علی
محمد علی ساعی، در خلوت، ص 465
روزی که علی به کعبه آمد به وجود
مخصوص علی خدا در از کعبه گشود
حاجب قمی، در خلوت، ص 536
در مکه ظهور کرد تا بر همه کس
معلوم شود که صاحب خانه علی است
حجت الاسلام نیر تبریزی، در خلوت، ص 533
در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید
قربان حسن مطلع و حسن ختام تو
سید محمد علی ریاضی، در خلوت، ص 198
10 - هل اتی ...:
بنابر روایت برخی از مفسران شیعه و سنی، سوره ی دهر بویژه آیه های آغازین آن در شأن حضرت علی علیه السلام و حسن و حسین و فاطمه ـ علیهم السلام ـ و کنیز آنان فضه نازل شده است و همواره در مناقب حضرت علی علیه السلام ، در منابع متعدد از این سوره و گاهی به اختصار کلمه های آغازین آن (هل اتی) یاد شده است. سوره با این آیه آغاز می شود: «هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً» مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر ارزشمند المیزان،[8] نظر برخی را که تنها آیه ی «و یطمعون الطعام علی حبه ...» را در شأن مولا علی علیه السلام دانسته اند رد می کند و معتقد است که کل سوره دهر (انسان) در مورد مولا علی است. ایشان سپس داستان مربوط به آن را هم به نقل از «تفسیر کشاف» می آورد که چکیده ی آن به شرح زیر است:
امام حسن و امام حسین بیمار می شوند و رسول خدا به همراه جمعی از صحابه از ایشان عیادت می کنند. به مولا علی پیشنهاد می شود برای بهبودی آنان نذری کند و علی و فاطمه و فضه کنیز آنان برای بهبود فرزندان عزیز نذر می کنند که سه روز روزه بگیرند. پس از سلامت فرزندان، حضرت علی علیه السلام مقداری جو تهیه می کنند و آن را برای افطار دستاس و پخت می کنند. اما در شب اول سایلی و شب دوم یتیمی و شب سوم اسیری به در خانه ی آنها مراجعه می کند و این کریمان بزرگوار هر سه شب طعام خود را به آنها می بخشند تا اینکه پیغمبر اکرم از ضعف و گرسنگی بیش از حد آنان با خبر و ناراحت می شوند. در همین زمان جبرئیل نازل می شود و سوره ی دهر را بر پیغمبر عرضه می دارد و می گوید که خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت می گوید و آن گاه سوره را قرائت می کند (تفسیر المیزان، ج بیستم، ص 212).
از دیگر منابعی که روایت یاد شده را از قول راویان مختلف همراه با شعرهایی به زبان عربی نقل کرده کتاب «علی در کتب اهل سنت» نوشته سید محمد باقر موسوی همدانی است. (ص 57)
در جدول مورد نظر این مضمون در ردیف دهم قرار دارد. ابیات زیر نمونه ایی از آن سروده ها است:
تاج کرمنا سزد او را که در وصفش ز عرش
هل اتی در دامن ام الکتاب افتاده است
قاسم رسا، در خلوت، ص 444
پرتو تابان حرم کبریا سر زده از کنگره ی هل اتی
مشفق کاشانی، در خلوت، ص 355
نهاد پا به جهان میر هل اتی اورنگ نمود جلوه ی مه برج لافتی امروز
خوشدل تهرانی، در خلوت، ص 351
حکایتی است والضحی ز روی بی مثال او
کلید رمز هل اتی نهفته در خصال او ...
بی ریای گیلانی اشعار، ص 485
ما را وظیفه ای است نه دعوی به جاه خویش
بر ما ببخش ورنه مدیح تو هل اتی است
عماد خراسانی، در خلوت، ص 262
نوری که هست مطلع آن هل اتی علی است
خلوت نشین صومعه ی اصطفا علی است
ابن یمین فریومدی، در خلوت، ص 69
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته هل اتی
سعدی، شیفتگان، ص 131
مدح مرا چه قدر که توقیع هل اتی
گوید حدیث جود و سخای تو یا علی
محمود شاهرخی (جذبه)، در خلوت، ص 268
نمود مدح علی را به هل اتی رحمان
چو کرد از سر اخلاص نان خود ایثار
ملا محمد طاهر قمی، در خلوت، ص 96
11 - لافتی...:
چیره دستی ها و دلاوری های بی باکانه ی حضرت علی با ذوالفقار خود در غزوه ی احد، موجب آمد تا حدیث مشهور «لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار» بر زبان مبارک حضرت پیامبر اکرم جاری شود و این حدیث در مناقب حضرت علی، همواره مورد توجه باشد. چنانکه در سروده های مورد نظر این پژوهش، مضمون «لافتی» به تنهایی چهل و یک بار تکرار شده و با مضمون آیه ی «هل اتی...» در یک پایه و در مرتبه یازدهم قرار گرفته است. در زیر نمونه هایی از این مضمون را مرور می کنیم:
بر تارک جلال تو تاج لعمرک است بر قد کبریای تو دیباج لافتی
حسین منصور حلاج، اشعار، ص 25
سر شمشیر او در صفدر داد صلای لافتی الا علی داد
وحشی بافقی، در خلوت، ص 410
نهاد پا به جهان میر هل اتی اورنگ نمود جلوه ی مه برج لافتی امروز
خوشدل تهرانی، در خلوت، ص 351
هله شمع بزم صفوت در درج لافتایی
گل گلشن ولایت مه برج هل اتایی
فرهنگ شیرازی، در خلوت، ص 256
ساغر دل پر شده از هل اتی کعبه غزل، مطلع آن لافتی
حمید یعقوبی سامانی، اشعار، ص 559
بدر در شام احد تصویر کیست در غلاف لافتی شمشیر کیست
احمد عزیزی، اشعار، ص 528
سرور مردان علی آن کو به وصفش گفته اند
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
ابوالقاسم حالت، شیفتگان، ص 65
زور آزمای قلعه ی خیبر که بند او در یکدگر شکست به بازوی لافتی
سعدی، شیفتگان، ص 131
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
شهریار، شیفتگان، ص 162
تویی آن مبارز صف شکن که به شأنت آمده لافتی
که به کفر حظ فنا زدی به دم حسام به شکل لا
فائز مازندرانی، در خلوت، ص 314
به دلیل وافی لافتی پی نفی کفر و ثبوت دین
به معارک ازل و ابد تویی و حسام تو یا علی
صغیر اصفهانی، در خلوت، ص 326
12 - جود و بخشش:
از مشهورترین ویژگی های اخلاقی حضرت علی علیه السلام بخشندگی و کرم است. درباره ی بخششهای بی دریغ آن حضرت داستان ها و حکایت های بسیاری نقل شده است که برای پرهیز از درازی سخن از اشاره به آنها خودداری می شود و تنها به یکی از این موارد اشاره می شود:
در کتاب مکتب عرفان سعدی[9] از قول تفسیر مجمع البیان (جزء پنجم، چاپ صیدا، ص 260) درباره ی بخشی از آیه ی 9 سوره ی 59 ـ الحشر ـ «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان خصاصه» آمده است:
«به روایت صحیح از ابوهریره این آیه درباره ی خانواده ای فرود آمد که سرمشق ایمان و جوانمردی و بزرگواری بودند و آن خانواده ی علی و فاطمه علیهماالسلام بود.
مرد غریبی در مسجد پیغمبر وارد گردید و گفت من غریبم، کیست که مرا در خانه خود بپذیرد و به طعامی سیر کند؟ پیغمبر فرمود: کیست که این مرد را پذیرایی کند تا خدای تعالی او را در فردوس جای دهد؟
علی امیرالمؤمنین برمی خیزد و او را به منزل می برد و به صدیقه ی کبرا، فاطمه زهرا می گوید از این مرد پذیرایی کن. حضرت فاطمه زهرا می گوید در خانه چیزی ندارم جز مختصر غذایی که برای کودکان و فرزندانم است و برای تو که امروز روزه بودی. چون علی دستور می دهد همین اندک خوراک را بیاورند آن مختصر خوراک را نزد مهمان قرار می دهد و علی امیرالمؤمنین نمی خواست که آن مرد بفهمد خوراک اندک است. به بهانه ای چراغ را خاموش می کند و به زوجه ی مطهر خود فاطمه زهرا می گوید: در روشن کردن چراغ تعلل کن تا مرد مهمان سیر شود. مهمان غذا را می خورد و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا نیز تظاهر به غذا خوردن می کنند و دهان می جنبانند تا مهمان سیر می شود. آن گاه چراغ را روشن می کنند و در همان موقع که مهمان غذا می خورد فاطمه زهرا بچه ها را گرسنه می خواباند. غذای مهمان همان غذایی بود که بایستی طفلان علی و فاطمه و خود آنان سیر شوند و چون چراغ روشن می شود مهمان تصور می کند که علی و فاطمه هم با او هم خوراک بوده اند و این آیه در این مورد وارد می شود.»
در پژوهش مورد نظر ما، این موضوع از نظر تکرار مضمون در مرتبه ی دوازدهم قرار دارد. یادآوری می شود که مضامین مربوط به «عدالت» و «رفتار با یتیمان و فقیران» که موضوع سخاوت نیز معمولاً در آنها مطرح است، در این بخش به شمار نیامده است. نمونه هایی از این مضمون:
خازنان کان و دریا کیسه ها بر دوخته روز بازار سخایت یا امیرالمؤمنین
ملا حسن کاشی، در خلوت، ص 257
اگر حرف جودش نویسی بر آب صدف بر سر آید مثال حباب ...
محمد باقر خرده ای کاشانی، در خلوت، ص 99
فضله ای از فضل عام خوان انعام شماست
بر سمات نیلگون قرص مدور آفتاب
ابن حسام خوسفی، در خلوت، ص 400
جوی از خرمن بخشایشت دادند حاتم را
وزان معروف شد در درفشانی گنج بخشایی
دکتر مهدی حمیدی، در خلوت، ص 453
من چون مدیح گویم آن را که در نماز بخشود بر فقیر نگین بهاورش
حمید سبزواری، در خلوت، ص 145
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
شهریار، شیفتگان، ص 161
دستیش بهر بخشش و انفاق و التیام وز بهر انتقام برون دست دیگرش
حمید سبزواری، در خلوت، ص 144
دولت سرای نعمت جاوید شد بهشت
تا شد گدای خوان سخای تو یا علی
غلامحسین صفایی، اشعار، ص 369
13 - انا مدینه العلم...:
حدیث مشهور نبوی «انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیقتبسه من علی» نشان دیگری از فضایل حضرت علی علیه السلام است که توجه بسیاری از اهل بصیرت را برانگیخته است. در جدول بسامد موضوعی این پژوهش، سیزدهمین مرتبه، مربوط به این حدیث شریف است و نمونه هایی از آن سروده ها در زیر دیده می شود:
یا امیرالمؤمنین یا ذالکرم یا ذالمعالی
شهر علم مصطفی را بابی اما باب عالی
فرصت شیرازی، شیفتگان، ص 206
چون پیمبر باب خواندش مر مدینه علم را
دست بیعت بایدت در حلقه ی آن در کنی
جلال الدین همایی، در خلوت، ص 290
ای که شهرستان علم مصطفی را در توئی
بر نتابد روی مهر از خاک این در آفتاب
ابن حسام خوسفی، در خلوت، ص 402
گفت بر گو کیست آن کو شهر دانش راست در
گفتم آن دانا که علم دیگران را مصدر است
احمد سهیلی خوانساری، در خلوت، ص 108
چنان در شهر دانش باب آمد که جنت را به حق ابواب آمد
عطار، در خلوت، ص 241
چون تو بابی آن مدینه علم را چون شعاعی آفتاب حلم را
مولوی، در خلوت، ص 234
در مدینه ی علم محمد است علی
کدام حلقه ی چشمی که طوق این در نیست
محمد خلیل جمالی، اشعار، ص 124
که من شهر علمم علی ام در است درست این سخن گفت پیغمبرت
فردوسی، شیفتگان، ص 201
چون همی دانی که شهر علم را حیدر در است
خوب نبود جز که حیدر میر مهتر داشتن
سنایی، شیفتگان، ص 147
تو به شهر علم نبی دری تو زانبیا همه برتری
تو غضنفری و تو صفدری چو میان معرکه جا کنی
وفایی شوشتری، در خلوت، ص 311
14 - عدالت علی:
از بنیادی ترین خصلت های مکتب علی، عدالت خواهی و عدالت جویی است. به شهادت تاریخ و به اعتراف همه ی کسانی که آشنایی اندکی با حضرت علی دارند، همواره عدالت سرلوحه ی برنامه های عملی آن حضرت بوده است و مثال های فراوانی را می توان برای این موضوع بیان کرد. از آن جمله است رفتار مشهور او در برابر درخواست برادرش عقیل و نیز خاموش کردن چراغ بیت المال به هنگام کار شخصی که از آثار همین عدالت خواهی است. تأثیر رفتار عدالت جویانه ی حضرت علی علیه السلام آنچنان است که جرج جرداق، نویسنده ی مشهور مسیحی کتاب پنج جلدی خود را به نام «علی، ندای عدالت و انسانیت» می نامد و در آن کتاب می نویسد: «در پیشگاه حقیقت و تاریخ برابر است، چه این بزرگ مرد را بشناسی و چه نشناسی. زیرا حقیقت و تاریخ گواهی می دهند که او عنصر بی پایان فضیلت، شهید و سالار شهیدان، ندای عدالت انسانی و شخصیت جاودانه ی شرق است.[10]
موضوع عدالت از نظر تکرار مضمون در سروده های مورد نظر ما در مرتبه ی چهاردهم قرار گرفته که نمونه های زیر، مواردی از آن جمله است:
درخت عدل را از ریشه کندند عدالت را به ظلم از پافکندند
مهدی سهیلی، در خلوت، ص 447
صبحگاهی که عدالت کشته شد
بانگ واویلاه می زد جبرییل
بیت الله جعفری، اشعار، ص 656
حق علی را برگزیده ست از همه خلق جهان
چون بنای عدل را همچون علی معمار نیست
حسین مظلوم، در خلوت، ص 478
فریاد آن عدالت مظلوم
در کوچه سار خاطره برجاست
ثابت محمودی، در خلوت، ص 282
تیغ تو گر نبود شجاعت یتیم بود داد تو گر نبود عدالت پدر نداشت...
این داد را ندید دگر چشم روزگار کشتی چراغ را ز پی حفظ روغنی
بهجتی شفق، در خلوت، ص 109 و 110
تو این بدان که علی عالم است و دادستان
تو این بدان که علی یاور ستمگر نیست
محمد خلیل جمالی، اشعار، ص 124
کاخ عدل و داد را باشد علی بنیانگذار
مشعل دین پرفروغ از زهد و تقوای علی است
محمد علی مردانی، اشعار، ص 73
15 - توجه به یتیمان و فقیران:
تاریخ در باب توجه به فقیران و عنایت به یتیمان و مستضعفان، هیچ کس را نام آورتر از علی سراغ ندارد. شهرت این ویژگی آنقدر است که در جدول مورد نظر ما در مرتبه ی پانزدهم قرار گرفته است. موارد زیر از آن جمله است:
گاهی یتیم را بنوازد چنان پدر
گاهی صغیر و به عطوفت چو مادری
حمید سبزواری، در خلوت، ص 142
شیر حق بودی و کردی با فقیران آهویی
پادشاه بودی و گشتی با فقیران همنشین
خجسته کاشانی، در خلوت، ص 313
کردی عطا فقیر و اسیر و یتیم را
نان جوی که بود غذای تو یا علی
محمود شاهرخی (جذبه)، در خلوت، ص 269
شاهی شنیده ای نکند سیر خویش را
از بیم آن که گرسنه شاید یکی گداست
شب تا به بامداد به تسبیح کردگار
یا نان به دوش بهر یتیمان بی نواست
در زاغه های شهر / هر گوشه هر کنار / یک کودک یتیم / یک چشم اشکبار / یک مادر فقیر / یک ظرف بی غذا / یک سفره ی فتاده تهی روی یک حصیر
آزرم ـ شیفتگان، ص 26
16 - قنبر:
در نظر شیفتگان و شیعیان حضرت علی، هر کس یا هر چیزی که به آن حضرت منسوب باشد به جهت تبرک انتساب، عزیز و مقدس است و از همین جهت، قنبر که افتخار خدمتگزاری حضرت علی علیه السلام را داشته، پیوسته مورد توجه علاقه مندان او بوده و این موضوع در جدول مورد نظر ما در مرتبه ی شانزدهم قرار دارد و ابیات زیر از آن سروده هاست:
ز قید خسروی هر دو کون آزاد است
کسی که از دل و جان شد غلام قنبر او
بیرام خان ترکمن، در خلوت، ص 301
اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش بل بندگی قنبرش از مقبلی بود
ابن یمین فریومدی، در خلوت، ص 508
دلدل او را ستام و قنبر او را غلام
مهر گردون احتشام و چرخ انجم اقتدار
حاج ملا سلیمان صباحی بیدگلی، شیفتگان، ص 173
وز یک نظر شفاعت پیر و جوان کند در حشر اگر اشاره به قنبر کند علی
مولانا طغرا، در خلوت، ص 309
رقصد از وجد و طرب خورشید در وقت کسوف
زآنکه خواهد خویش را همرنگ قنبر داشتن
قاآنی، در خلوت، ص 196
من خود کی ام که دعوی مهر علی کنم
من از کمینه ی خیل غلامان قنبرم
حکیم آذری طوسی، در خلوت، ص 171
مسند نشین مجلس ملک ملائکه در آرزوی مرتبه و جای قنبر است
شاه نعمت الله ولی، شیفتگان، ص 297
یک مثالت در ولایت روی و موی قنبر است
کز سوادش گیسوی شب را منور کرده اند
سلمان ساوجی، شیفتگان، ص 135
ای دلدل برق پیکر تو وی خواجه ی دهر قنبر تو
حسن وثوق، در خلوت، ص 245
17 - یدالله:
«یدالله» یکی از القاب شریف و در خور حضرت علی است. فنای حقیقی حضرت علی علیه السلام در ذات حضرت حق او را شایسته ی چنین القابی کرده است. برخی برآنند که آیه ی شریف «یدالله فوق ایدیهم» در شأن آن حضرت آمده است. ابیات زیر نمونه هایی از همین باورند:
هویدا ساخت اسرار «یدالله فوق ایدیهم»
هنرهایی که از آن بازوی مردانه پیدا شد
محمد حسین صغیر اصفهانی، اشعار، ص 153
بر «یدالله فوق ایدیهم» که آمد در نبی
می نباشد جز تو معنایی ندانم کیستی
مصطفی طایی شمیرانی، اشعار، ص 426
با این دو دست و بازوی مردانه جز علی
دیگر که راست نام یدالله فرا خورش
حمید سبزواری، در خلوت، ص 144
تویی آن یدالله باسطه که شده است از تو به ضابطه
همه قبض و بسط جهانیان چه ز ابتدا چه ز انتها
فائز مازندرانی، در خلوت، ص 314
سر یداللهی اش ز پرده نمودی آن دم کز جیب غیب دست گشودی
مجتهد کازرونی، شیفتگان، ص 235
از یدالله فوق ایدیهم که فرموده ست حق
فاش گویم دست حق دست توانای علی ست
محمد علی مردانی، اشعار، ص 74
دستی ای دست خدا بالای دستت چون نبود
زان یدالله فوق ایدیهم ترا آمد خطاب
ادیب السلطنه سمیعی، شیفتگان، ص 144
اسلام شد مشید و دین گشت استوار
از بازوی یدالله و از ضرب ذوالفقار
قاآنی، در خلوت، ص 128
18 - خارج از وصف:
عظمت شخصیت والای حضرت علی به گونه ای است که هر کس در وادی وصف آن مظهرالعجایب قدم برداشته، در برابر این اعجوبه ی غیرقابل وصف وامانده و از همان ابتدا به عجز و ناتوانی خود اعتراف کرده است.
چند نمونه از این اعترافات را در زیر می بینیم. با یادآوری این مطلب که این موضوع از نظر تکرار مضمون در ردیف هجدهم جدول یاد شده قرار دارد:
چه وصف گویمت ای باب علم و دست خدا
که ذات پاکت از ادراک عقل بیرون است
آتش اصفهانی، شیفتگان، ص 15
فصحای دهر به عجز خود ز ادای وصف تو معترف
بلغای عصر به نطق خود شده اند لال تو یا علی
فؤاد کرمانی، در خلوت، ص 219
شهی که تا به ابد وصف او بنتوانند شوند گر ز ازل کاینات جمله دبیر
نعمت الله ذکایی بیضایی، در خلوت، ص 331
چه گویم وصف آن کوه بلند واژه هایم از بیانش قاصرند
بهروز ساقی، اشعار، ص 543
ای علی عالی اعلای من
ای برون از فهم و وهم و رای من
مریم شرفی، اشعار، ص 313
چو حصر کردن فضل علی میسر نیست
سخن بس است دگر کن به عجز خود اقرار
ملا محمد طاهر قمی، در خلوت، ص 96
در خور اوصاف او کس می نیارد گفت مدح
با رسن نتوان شدن بر گنبد نیلوفری
رهی معیری، در خلوت، ص 230
19 - دلدل:
پیش از این گفته شد که هر چیزی به عزیزی منسوب باشد، کم کم عزت انتساب یافته و در چشم علاقه مندان آن عزیز با دیده ی احترام نگریسته می شود و در پیوند با حضرت علی علیه السلام مواردی چون ذوالفقار، قنبر، دلدل و ... از همین جمله اند. دلدل مرکبی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت علی بخشید و به دلیل همین افتخار قرب در نزد شیفتگان آن حضرت همواره با دیده ی احترام نگریسته شده است و ترکیب «شاه دلدل سوار» به عنوان کنایه ای برای حضرت علی علیه السلام از همین جهت آوازه یافته است.
در سروده های مورد پژوهش این نوشته مضمون مربوط به دلدل به عنوان نوزدهمین مضمون تکرار شونده به شمار آمده است و ابیات زیر از آن جمله است:
ای ز نعل دلدلت بربسته زیور آفتاب با فروغ طلعتت از ذره کمتر آفتاب
ابن حسام خوسفی، در خلوت، ص399
رکاب دلدل او طوقی از نور که گردن را بدان زینت دهد حور
وحشی بافقی، در خلوت، ص 410
شهسواران در رکاب راکب دلدل روند
خاکیان لاف از هوای صاحب قنبر زنند
خواجوی کرمانی، شیفتگان، ص 112
با زور کف قنبر او پنجه نهد شیر
در پیش تک دلدل او چرخ زمین گیر
میرزا حسن اصفهانی (صفی علی شاه)، اشعار، ص 490
یک دلیلت در ولایت گرد نعل دلدل است
کز غبارش دیده ی گردون منور کرده اند
سلمان ساوجی، شیفتگان، ص 135
واسطه ی بین سپهر و زمین یک قدم دلدل رهوار تو
لاهوتی، در خلوت، ص 151
بهر نثار قدم دلدلت گوهر گنجینه ی ادراک به
کمال معتضدی، در خلوت، ص 153
20 - خوابیدن در بستر پیامبر:
پس از ظهور اسلام و انتشار این آیین مقدس، برخی از سران قریش که منافع و باورهای متحجرانه ی خود را در معرض خطر می دیدند برای قتل پیامبر نقشه کشیدند و مقرر گردید که نمایندگان قبایل شبانه به خانه ی حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله حمله برده او را به قتل برسانند. خداوند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را از نقشه ی دشمنان آگاه ساخت و حضرت علی علیه السلام آن شب در یک اقدام ارزشمند و شجاعانه در بستر حضرت رسول خوابید و با جانبازی خود، بار دیگر بر پیمان وفاداری خود پای فشرد و به پاس اقدام ارزشمند او آیه ی مبارک 207 از سوره ی بقره نازل شد: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله، و الله رؤوف بالعباد».
شیعیان حضرت علی همواره این واقعه را به عنوان یکی از وقایع افتخارآمیز مولای خود ارج نهاده و با احترام از آن یاد کرده اند. در سروده های مورد پژوهش موضوع این واقعه ی تاریخی از نظر تکرار مضمون در مرتبه ی بیستم قرار دارد و بیت های زیر از آن جمله اند:
خفت در جای نبی تا جان فدای او کند
کرد پیمان اخوت با پیمبر برقرار
حبیب چایچیان، در خلوت، ص 116
سرّ انی تارکم با ما که گفت جز علی در بستر احمد که خفت
احمد عزیزی، اشعار، ص 528
عشقبازی که هم آغوش خطر خفت در خوابگه پیغمبر
شهریار، در خلوت، ص 243
از برای دین گهی شد او به دوش مصطفی
گه به جای مصطفی خوابید اندر فرش خواب
ادیب السلطنه سمیعی، شیفتگان، ص 142
در بستر رسول خدا گاه بذل نفس
آن کس که خفت تا که کند جان فدا یکی است
صغیر اصفهانی، در خلوت، ص 264
21 - مناجات شبانه:
حضرت علی علیه السلام به عنوان مظهر معرفت و زهد و تقوی، مثل اعلای عبادت های خالصانه و مناجات های شبانه است. دعای کمیل او جانبخش ترین و روح فزاترین دعاهای برجامانده است و عطر صدای او هنوز در گوش نخلستان های کوفه در گردش است. چشم تاریخ تنها یک بار دیده است که تیری را در نماز از پای کسی درآوردند و او از شدت استغراق در معبود و معشوق خویش، از این عمل بی خبر باشد.
بی تردید خلوت های شبانه ی حضرت علی علیه السلام با معبود خویش که در پرده ی تاریکی شب و به دور از چشم دیگران انجام می گرفت او را در عرفان و زهد و تقوی نیز به مثلی اعلا تبدیل کرده و القابی چون مولی الموحدین، مولای درویشان، زاهد شب و شیر روز، قبله ی عارفان، شهید محراب و ... از همین رو ساخته و پرداخته شده اند.
در سروده های مورد پژوهش این نوشته، مضمون بالا در مرتبه ی بیست و یکم قرار گرفته است و ابیات زیر نمونه هایی از این مضمون است:
در دل شب هنوز پیچیده است یارب و یارب و صدای علی
خلیل صارمی نائینی، اشعار، ص 419
در دور دست شب، شب کوفه این ناله های کیست که برپاست
انگار آن عبادت معصوم در غربت نخیله به نجواست
این شب شب ملائکه و روح یا راز گونه لیله ی اسراست
ثابت محمودی، در خلوت، ص 282
عاشق شب زنده داری کز لهیب عشق حق
از دل شب تا سحر در التهاب افتاده است
قاسم رسا، در خلوت، ص 445
شب شنفته است مناجات علی جوشش چشمه ی فیض ازلی
شهریار، در خلوت، ص 242
همه شب چو شمع روشن، ز شرار دل گدازان
زده بر جبین طاعت، گل داغ سرفرازان
اسحاق شهبازی، در خلوت، ص 380
22 - علی و چاه:
علی به عنوان یکی از مظلوم ترین چهره های تاریخ همواره با ناکثین، قاسطین و مارقین در ستیز بود و برای اجرای عدالت از دوست و دشمن ضربه می خورد و شبها دردهای جانکاه دلش را دور از مردم در گوش چاه فرو می خواند. این موضوع از موضوعاتی است که در طول تاریخ همواره دل دوستداران علی را به درد آورده و موجب آفرینش مضمون های شاعرانه شده است. در جدول مورد نظر، این مضمون در مرتبه ی بیست و دوم قرار دارد و بیت های زیر از آن جمله اند:
تنها نه او سر منبر خطابه گفت نشنیده های او به ته چاه هم رسید
رضا ثابتی، در خلوت، ص342
سکوت و غربت دلتنگ کوفه می داند
که چاه بود و شب و بانگ های های علی
برو به کوفه و با گوش دل به ظلمت شب
ز چاهها بشنو بانگ ربنای علی
مهدی سهیلی، در خلوت، ص 426 و 427
کوفه می داند و مدینه و چاه ناله های علی دعای علی
خلیل صارمی نائینی، اشعار، ص 418
با چاه توان گفت مگر درد نهان را
گیرم که توان غصه ی دل گفت ولی چند
جلیل واقع طلب، اشعار، ص 162
دلم از چاه کمتر نیست، گاهی نواز این قعر ژرفا را به آهی
علی موسوی گرمارودی، شیفتگان، ص 259
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چکانید اشک حیدر را به چاه
احمد عزیزی، در خلوت، ص 393
درد دل خود به دل نهفتی گاهی دل شب به چاه گفتی ...
زان راز که گفته ای تو با چاه امروز شده است عالم آگاه ...
صاحبکار (سهی)، در خلوت، ص 398 و 399
گاه در جوش آمدی وز کار خویش گه فرو گفتی به چه اسرار خویش
عطار نیشابوری، شیفتگان، ص 192
23 - شب معراج با حضرت رسول:
ملاقات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با حضرت علی علیه السلام در ملکوت شب معراج یا همراهی او با حضرت رسول در این شب عزیز، در برخی از منابع و معراج نامه ها آمده و برخی از شاعران شیعه از این واقعه ی خجسته به عنوان یکی از فضایل مسلم حضرت علی علیه السلام بارها یاد کرده اند.
در سروده های مورد نظر این پژوهش نیز این موضوع از نظر بسامدی در مرتبه بیست و سوم قرار دارد، نمونه هایی از آنها را بازنگری می کنیم:
شهی کاندر شب معراج با سر دفتر هستی
به پنهانی نمودی هر زمانی راهپیمایی
دکتر مهدی حمیدی، در خلوت، ص 451
در شب معراج ذات عرش سیرش با احد بود و به احمد هم نشین شد
عباس فروغی بسطامی، اشعار، ص 152
به مقام خلوت لامکان که نبی به حق شده میهمان
تو سخن سرا و تو میزبان به مقام خلوت کبریا
فائز مازندرانی، در خلوت، ص 315
آن شاه سرافراز که اندر شب معراج با احمد مختار یکی بود علی بود
جلال الدین مولوی، در خلوت، ص 81
به خدا که احمد مصطفی به فلک قدم نزد از سمک
مگر آنکه داشت در این سفر طلب وصال تو یا علی
فؤاد کرمانی، در خلوت، ص 222
از وصف سخای تو همین بس بود ای دوست
کامد سر خوان تو نبی در شب معراج
رجبعلی گرگانی، اشعاری، ص 140
24 - نهج البلاغه:
کتاب شریف نهج البلاغه که در واقع برگزیده ای است از سخنان نورانی و حکمت بار حضرت علی، پس از قرآن کاربردی ترین کتاب زندگی و متعالی ترین رساله ی الهی است که مسائل اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و ... را از زبان «کلام الله ناطق»، علی علیه السلام بیان می کند. با آنکه این اثر ارزشمند، گرانبهاترین یادگار حضرت مولاست اما متأسفانه هنوز قدر آن به شایستگی دانسته نشده و آن گونه که بایسته است از آن بهره برده نشده است.
در سروده های مورد پژوهش این نوشته نیز نهج البلاغه از نظر تکرار مضمون در مرحله ی بیست و چهارم و آخرین ردیف جدول قرار گرفته است. با آنکه ویژگی های بلاغی و شاعرانه ی نثر این کتاب، آن را به شیواترین شکل ممکن آراسته است و بسیاری از مفسرین و شارحین را به حیرت و اظهار عجز واداشته، اما شاعران فارسی زبان در پژوهش مورد نظر ما کمترین توجه را به این اثر گرانقدر نشان داده اند. شایسته است سخن پردازان و شاعران از این پس برای جبران این نقص اقدام کرده و به این اثر ارزشمند رویکردی سزاوار و درخور داشته باشند.
رای تو دشمن مال را، رویت مبارک فال را
نهج تو اهل حال را، از بلاغت یاوری
اوحدی مراغه ای، شیفتگان، ص 50
دون کلام خالق و فوق کلام خلق نهج البلاغه آن ملکوتی کلام تو
سید محمد علی ریاضی، در خلوت، ص 197
دفتر نهج البلاغه راز اوست هر رسولی بنده ی اعجاز اوست
شجاع الدین ابراهیمی، اشعار، ص556
باشد از نهج البلاغه قدر گفتارش پدید
ای به رفتار و به گفتارش هزاران آفرین
بدرالدین رشیدپور، اشعار، ص314
دروازه ی شهر علم خاتم مولاست آیینه ی پاک اسم اعظم مولاست
از نهج بلاغتش خدا می داند مضمون عبارت دو عالم مولاست
امید مسعودی، اشعار، ص 670
ز خطبه های علی دل به لرزه می افتد بلیغ تر ز علی کیست جز خدای علی
مهدی سهیلی، در خلوت، ص427
گر شود اعمال متن راسخ نهج البلاغه
قفل دکان باز نه، در ملکت عدل علی
محمدرضا اللهیاری، اشعار، ص393
بعد قرآن نیست چون نهج البلاغه رهبری
بهترین گنجینه ی علم است دیوان علی
غفورزاده طلایی، اشعار، ص395
نمودار موارد بیست و چهارگانه ی ذکر شده از خصوصیات مولا علی علیه السلام در سروده های شاعران
گفتنی است مضامینی چون رفتار کریمانه ی حضرت علی علیه السلام با قاتل خود، انجام امور شخصی حضرت به وسیله ی خود ایشان (کشاورزی، وصله زدن لباس و کفش و ...)، بیرون آوردن تیر از پای علی در حال نماز و خروج از دین با دشمنی علی و ... از مضامین دیگری هستند که در سروده های یاد شده تکرار شده اند، اما چون تکراری کمتر از ده بار داشته اند از این پژوهش حذف شده اند.
اگر از یک دیدگاه دیگر به مضمون سروده های مورد نظر نگریسته شود، نتایج زیر به دست می آید:
تعداد 274 سروده با موضوع کلی وصف و مدح علی علیه السلام
تعداد 27 سروده ویژه ی میلاد خجستۀ حضرت علی علیه السلام
تعداد 17سروده ویژه ی ضربت خوردن و شهادت آن حضرت
تعداد 16 سروده ویژه ی واقعه ی غدیر
تعداد 13 سروده با موضوعات متفرقه
(البته از مجموع این سروده ها، رباعیات (50 رباعی) در آمار زیر به شمار نیامده است.)
از جمله سروده هایی که در فهرست بالا در شمار موضوعات متفرقه آمده است، سروده ای است جالب در قالب قطعه از محمد حسین شهریار شاعر بلند آوازه ی معاصر. موضوع این شعر در واقع داستانی است تخیلی از برخورد دنیا در هیأت زنی به خود پرداخته و آرایش کرده با حضرت علی علیه السلام و گفتگوی حضرت علی علیه السلام با آن زن، که بسیار شیوا و هنرمندانه پرداخته شده است (در خلوت، ص 87 - 81 )
این گونه سروده ها، به دلیل پرداخت هنری و تازگی موضوع و جذابیت داستانی، معمولاً تأثیرگذارتر از سروده هایی هستند که به صورت کلی و غالباً تکراری در وصف حضرت علی علیه السلام سروده می شود، اما متأسفانه تعداد این گونه سروده ها بسیار کم است.
شایسته است شاعران دلباخته ی حضرت علی علیه السلام با پرداخت داستانی و شاعرانه برخی از وقایع عبرت آموز زندگی حضرت علی و همچنین با بهره گیری بیشتر از نامه ها، خطبه ها و مطالب ارزشمند نهج البلاغه، برخی از این مطالب را در قالب شیوای شعر فارسی، به گونه ای هنری، بازپردازی کنند.
قالب های شعری سروده های مورد پژوهش به ترتیب فراوانی به شرح زیر است:
1 - قصیده 128 سروده
2 - غزل 115 سروده
3 - رباعی 50 سروده
4 - مثنوی 35 سروده
5 - مسمط 24 سروده
6 - قطعه 17 سروده
7 - ترکیب بند 10 سروده
8 - تضمین 6 سروده
9 - ترجیع بند 5 سروده
10 - دوبیتی پیوسته 5 سروده
11 - شعر نو نیمایی 2 سروده
* * *
یا علی
ای علی، ای آفتاب زندگی
ای سرآغاز کتاب زندگی
ای تمام عشق؛ ای معنای دین
ای خدای دیگری روی زمین
تو خداوندی ولی در آینه
و خدا یعنی علی در آینه
ای خدا من خاک این آیینه ام
من گریبان چاک این آیینه ام
از سر من کم مکن این سایه را
وامگردان از من این سرمایه را
من فقیرم سفره بازت کجاست
تشنه هستم؛ جام اعجازت کجاست
بر من آواره این در را مبند
بالهای این کبوتر را مبند
«آب دریا» را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
ای علی ای آفتاب بی دریغ
ای خداوند گل و لبخند و تیغ
آب و آتش را کسی همسر نکرد
عقل را با عشق همبستر نکرد
مهر و قهر و خشم اما در تو جمع
کوه و دشت و ابر و دریا در تو جمع
رمزی از چشمان خود با ما بگو
حرفی از آن آبی دریا بگو
چاه را چشم صداقت باز بود
چاه آری چاه اهل راز بود
ما ندانستیم رمز چاه را
باز هم گم کرده ایم این راه را
باز هم باید تو را در چاه جست
باز هم در آب باید ماه جست
گرچه از خورشید پیداتر تویی
باز هم از خویش تنهاتر تویی
کیست از نام تو پرآوازه تر
ما چه داریم از کلامت تازه تر
ای محبت دکمه پیراهنت
بوی الفت می وزد از دامنت
ذوق من با یاد تو گل می کند
شعر من میل تکامل می کند
من از اول با تو عادت داشتم
و تو را جز خود نمی پنداشتم
من تو را آن گاه در خود یافتم
که به نام تو تولد یافتم
کودکی با نام تو آغاز شد
با تو بال زندگانی باز شد
نام تو در شیر مادر موج زد
در وجود من سراسر موج زد
مادرم با نام تو مأنوس بود
آری او هم اهل اقیانوس بود
راه بردن چون از او می خواستم
یا علی می گفت و برمی خاستم
«یا علی» می گفتم و پا می شدم
غنچه می خندیدم و وا می شدم
خنده می زد زندگی در بال من
عشق می آمد به استقبال من
خستگی از جان من پر می گرفت
بال من بوی کبوتر می گرفت
چون نجات از چشم بد می خواستم
یا علی از تو مدد می خواستم
در فضای چشمت ایمان خانه داشت
عشق در آن گوشه مهمانخانه داشت
روزهای تشنگی ای نور ناب
سایه می انداختی بر آفتاب
ای علی جان فصل سرخ انتقام
حیف باشد ذوالفقارت در نیام
این خوارج؛ این خوارج باز هم
ملت از عشق خارج باز هم
تیغ باید تا خداوندان زر
دست بردارند از این شور و شرر
اشکریز اهل ایمان تا به کی
سفره های خالی از نان تا به کی
حیف باشد؛ باز هم این گونه حیف
باز باشد سفره ابن حنیف
باز نجوا کن شبی را با کمیل
تا بریزد آسمان از دیده سیل
شور برپا کن مرا در من شکن
این من بی مایه را گردن شکن
آرزو دارم دلم را خون کنی
و مرا این بار دیگرگون کنی
چشمهایم میل بارش کرده اند
امشب از من شعله خواهش کرده اند
با نگاهت شعله ای در من بزن
آتشی در قلب این خرمن بزن
عشق یعنی شب نخفتن با علی
در دل شب راز گفتن با علی
عشق یعنی با علی تنها شدن
قطره ای بودن ولی دریا شدن
عشق یعنی راست بودن با علی
عشق یعنی عشق یعنی «یا علی»
منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر (ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات)، ج 2، ص 117.
پی نوشتها
[1] - عبدالله شکری، شیفتگان علی، انتشارات حافظ نوین، چ سوم، 1376برای رعایت اختصار، در متن مقاله، از این کتاب با عنوان «شیفتگان» نام برده می شود.
[2] - رضا معصومی، در خلوت علی، انتشارات حافظ نوین، چ سوم، 1376 برای رعایت اختصار در متن مقاله، از این کتاب با عنوان «در خلوت» نام برده می شود.
[3] - صمد رحیمیان، اشعاری در مدح مولا علی، چ اول، 1376، برای رعایت اختصار، در متن مقاله از این کتاب با عنوان «اشعار» نام برده می شود.
[4] - در پاورقی ص 90 کتاب «رهبری امام علی در قرآن و سنت» درباره ی این آیات آمده است: «همه ی مفسران اجماع و اتفاق نظر دارند ـ همانطوری که قوشچی که خود از ائمه ی اشاعره است در شرح تجرید خود در مبحث امامت نیز اعتراف کرده، که این آیه درباره ی علی علیه السلام در آن هنگام نازل شد که آن حضرت در حال رکوع صدقه داد. نسایی در کتاب صحیح خود نزول آن را درباره ی علی علیه السلام از عبدالله بن سلام نقل کرده، جمع کننده بین صحاح سته در تفسیر سوره ی مائده نزول آیه ی بالا در مورد علی علیه السلام را نقل نموده و نیز ثعلبی در تفسیر کبیر خود نزول آن را درباره ی امیرمؤمنان مسلم می داند.» همچنین درباره ی این آیه ر. ک. امام شناسی، ج 5، ص12
[5] - سید شرف الدین موسوی، رهبری امام علی در قرآن و سنت، ترجمه محمد جعفر امامی، مرکز نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ دوم، 1374
[6] - سید محمد حسین حسینی تهرانی، امام شناسی، ج 5، انتشارات حکمت، چ اول ،1406 قمری
[7] - دکتر سید جعفر شهیدی، علی از زبان علی یا زندگانی علی امیرمؤمنان علی علیه السلام ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 7 - 8
[8] - علامه محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 20 ، دفتر انتشارات اسلامی، ص 212 (نقل به مضمون با تصرف) و علی در کتب اهل سنت، سید محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات محمدی، خرداد 1361، ص 57 ، یادآوری دوست دانشورم، آقای خسرو قاسمیان
[9] - صدرالدین محلاتی شیرازی، مکتب عرفان سعدی، انتشارات دانشگاه شیراز، مهر 1346، ص 59 - 60
[10] - در خلوت علی ...، ص 32
.
انتهای پیام /*