تحول در ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان پس از انقلاب اسلامی
محسن پرویز
خلاصه ی مقاله
این مقاله تلاش دارد پس از ارائه ی تاریخچه ای از ادبیات کودکان و نوجوانان در ایران و غرب، به بررسی تطبیقی داستان های چاپ شده در نشریات کودکان و نوجوانان از آغاز تا کنون بپردازد.
جایگزینی ارزش هایی نظیر انقلاب، ایثار، شهادت، دفاع مقدس و ... به جای محور هایی نظیر بیگانگی از فرهنگ مادری، رفاه زدگی و مصرف زدگی، خشونت و ... در ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان از دیگر مسائلی است که این جستار در ادامه به آن می پردازد.
«داستان گویی» و «افسانه سرایی» سابقه ای به قدمت تاریخ بشری دارند. علاقه ی انسان به شنیدن داستان، همیشه با او بوده و خواهد بود. در میان گروههای مختلف جامعه، «کودکان و نوجوانان» بیشترین علاقه را در این زمینه از خود بروز می دهند و کتابهای مخصوص کودکان و نوجوانان در بسیاری از جوامع – از جمله میهن ما – بیشترین شمارگان را به خود اختصاص می دهند.
با وجود آنکه به نظر می رسید با آغاز عصر سینما و نمایش فیلم، دوران «قصه گویی» و «قصه شنیدن» سرآمده باشد، اما عملاً فراگیر شدن سینما و تلویزیون و ویدئو تنها محدودیت هایی در این زمینه ایجاد کرد و هنوز هم میلیارد ها انسان در سراسر جهان مشتاق شنیدن قصه و خواندن کتابهای داستان و رمان هستند.
دیری نیست که ادبیات کودکان و نوجوانان به عنوان یک رشته ی خاص در ادبیات جهان مطرح شده است و نویسندگان و شعرایی پا به عرصه ی ادب نهاده اند که فقط برای کودکان و نوجوانان می نویسند و می سرایند. پیش از آن – در گذشته های دور – نیز آثاری پدید آمده اند که مخاطب اصلی آنها کودکان و نوجوانان (در کنار بزرگسالان) بوده اند اما شاید نتوان این آثار را به عنوان بخشی از ادبیات کودکان و نوجوانان محسوب کرد.
برخی محققان نخستین کتاب مخصوص کودکان را، کتاب «یادگاری برای کودکان» می شمرند که در سال 1671 - 1672میلادی به وسیله ی روحانی مسیحی – جیمز جانوی (James Janeway) در انگلیس نوشته و منتشر شد.[1] انتشار کتابهایی برای کودکان و نوجوانان در غرب ادامه یافت. تا آنکه در سال 1678 میلادی کتاب دیگری توسط «جان بانیان» (John Bunyan) منتشر شد؛ این کتاب هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان قابل استفاده بود. همزمان با آن نیز کتابهای دیگری منتشر شدند که تربیت اخلاقی کودکان را هدف خود قرار داده بودند.[2]
این روند همچنان ادامه داشت تا آنکه در سال 1792 میلادی، کتاب «امیل» (Emile) توسط «ژان ژاک روسو»ی فرانسوی انتشار یافت. عقاید مطروحه در «امیل» موجب پیدایش تغییرات انقلابی در گرایشها و نظرات مردم نسبت به آموزش و پرورش شد و به دنبال آن، داستان های خاص کودکان در فرانسه، انگلیس و آمریکا نوشته و منتشر شد.[3]
با این وجود، آغاز ادبیات واقعی کودکان و نوجوانان را در غرب، از قرن نوزدهم می دانند؛ زمانی که «هانس کریستین اندرسن» (نویسنده ی دانمارکی که در سالهای 1805 تا 1875 میلادی می زیسته است) قلم در دست گرفت و نوشتن برای کودکان را آغاز کرد. به این ترتیب نزدیک به یک قرن و نیم از عمر ادبیات کودکان و نوجوانان در غرب می گذرد. قبل از آن – همان طور که اشاره شد – چیزی به نام شعر و داستان خاص کودکان وجود نداشته است و نویسندگان و شعرا برای همه می نوشته و می سروده اند! چنین بوده است که عملاً قشر وسیعی از افراد جامعه (که کودکان و نوجوانان باشند) کنار گذاشته شده بودند زیرا مطالب خاص بزرگسالان، برای کودکان قابل فهم و جذاب نیست!
اگر چه برخی صاحبنظران معتقدند این رشته در میهن ما قدمتی بیشتر از غرب (یا دست کم در همان حد) دارد اما اسناد مکتوب خاصی در این زمینه وجود ندارد.
از آنجا که توجه به کودک در روانشناسی نوین و آغاز «روانشناسی کودک» نیز به قرن نوزدهم و سال 1882 میلادی – زمانی که «پرایر» اولین مطالعه ی جامع در زمینه ی رشد کودک را در کتابی به نام «نفس کودک» منتشر کرد - [4] برمی گردد، نمی توان تأثیر روانشناسی را در قوت بخشیدن به ادبیات خاص کودکان انکار کرد؛ خاصه آنکه پیشگامان روانپزشکی نظیر «زیگموند فروید» و «ژان پیاژه» شکل گیری شخصیت افراد را محدود به دوران کودکی و حداکثر هفت سال اول زندگی می دانند.
در پایان قرن نوزدهم میلادی، ادبیات مخصوص کودکان به طور آشکار رشد و گسترش یافت و در قرن بیستم، کودک فرد مهم مدرسه و جامعه شد. روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت، قرن بیستم را «قرن کودک» نامگذاری کردند و «کودک سالاری» به شدت گسترش یافت. در این قرن، «دنیای کودکی» به عنوان یک دنیای مهم و یگانه شناخته شد.[5]
توصیه های بسیاری از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه ی اطهار درباره ی توجه احترام به کودکان نقل شده است و خود آن بزرگان نیز به صورت عملی بارها نمایشگر این بذل توجه بوده اند؛ چه کسی است که حکایت محبت و احترام پیامبر صلی الله علیه و آله به حسنین علیه السلام را نشنیده باشد؟ از سوی دیگر، شرق (و خاصه میهن اسلامی ما) همواره مهد فرهنگ و ادب بوده است؛ به این ترتیب، به نظر می رسد که باید ما پیشگام در عرصه ی فرهنگ و ادب کودک و نوجوان باشیم. اما دست کم در دیدگاه کلان ماجرا چنین نشد. علت آن را می توان در خودباختگی دولتمردان ایرانی در برابر پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی غرب، در یکی ـ دو قرن اخیر ـ و اوضاع آشفته ی سیاسی و فرهنگی در دوران سلطنت دو سلسله ی پادشاهی قاجار و پهلوی و نیز عدم امکان ترجمه و تبلیغ آثار نویسندگان و شعرای خودی برای بیگانگان دانست.
برخی معتقدند اولین جرقه های گرایش به ادبیات خاص کودکان و نوجوانان در میهن ما، در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و دوره ی زمامداری مظفرالدین شاه زده شد؛ همان زمانی که مقاله هایی درباره ی کودکان در مجلات و نشریات بزرگسالان نوشته می شد. پس از جنگ جهانی دوم، پای کتابها و مجلات خاص کودکان به کشور ما گشوده شد و تعداد کمی از کتابهای داستانی کودکان، به صورت ترجمه، در اختیار کودکانِ خانواده های مرفه جامعه قرار گرفت.[6]
به روایتی، اولین مجله ی کودکان ایران ـ به نام «سه فندق» ـ توسط «مهدیقلی خان هدایت» منتشر شد. این مجله دقیقاً کپی مجلات کودکان غربی بود. در سال 1317، سه دفتر با عنوان «خواندنیهای کودکان، افسانه هاست» منتشر شد.[7] و [8]
اگر چه کسانی که تاریخچه ی ادبیات کودکان در ایران را نوشته اند ـ تقریباً به اتفاق ـ نقطه ی شروع آن را دوره ی مشروطه ذکر کرده اند، اما دوره ی تولید نسبتاً انبوه این کتابها را از سال 1330 هجری شمسی به بعد می دانند و معتقدند در دهه ی چهل، این تولید ـ چه از لحاظ کمی و چه از نظر کیفی ـ شتاب بیشتری به خود گرفته و این شتاب، با نوسانهایی، تا پیش از انقلاب سیر صعودی طی می کرده است.[9]
سالهای 40 - 1330 را می توان دهه ی رونق مجله های کودکان بویژه در بخش خصوصی دانست. طی این دهه، دگرگونی های اساسی در ابعاد کمی و کیفی این نشریه ها به وقوع پیوست. تعداد نشریه های هر دو بخش خصوصی و دولتی افزایش یافت و تعدادی از نشریه ها و روزنامه های بزرگسالان ضمیمه هایی برای کودکان منتشر کردند.
برجسته ترین دگرگونی فرهنگی (کیفی) مجله های کودکان، نوجوانان و جوانان طی این دهه، تأثیر فرهنگ مصرفی غرب بر محتوای مطالب مجله ها بود. تأثیر فرهنگ مصرفی غرب در مطالب مجله های کودکان این دوره، دو دگرگونی محوری پدید آورد: نخست آنکه بر میزان مطالب سرگرم کننده (بویژه داستان) افزوده شد و در نتیجه، مطالب تربیتی، آموزشی و اخلاقی کاستی گرفت. دومین تغییر، افزایش مطالب ترجمه شده نسبت به مطالب تألیفی بود.[10]
از آنجا که تحقیق جامعی در خصوص کتابهای چاپ شده در آن دوران موجود نیست و از سوی دیگر معمولاً نویسندگان کودک و نوجوان ابتدا نوشته های خود را در مجلات به چاپ می رسانند و سپس آنها را جمع آوری کرده، به صورت کتاب در می آورند، به بررسی داستان های چند نشریه می پردازیم.
یکی از نشریه هایی که در این دوره منتشر می شد، «تهران مصور کوچولوها» بود. به عنوان نمونه می توان به خصوصیات این نشریه اشاره کرد. در مجموع، فضای فرهنگی حاکم بر تصویر پردازی مجله ی فوق چند ویژگی داشت:
1 - بیگانگی از فرهنگ مادری، بویژه فرهنگ اسلامی.
2 - رفاه زدگی و مصرف زدگی.
3 - خشونت و دنیای غیر واقعی.
در چنین کُلیّت فرهنگی، شخصیت پردازی های داستانی، بیگانه از فرهنگ ایرانی و اسلامی بود. حدود 65 درصد مطالب مجله را ترجمه ها تشکیل می داد و بیشتر مطالب ترجمه شده، داستان بود (گاه تا 87 درصد). بیشتر مطالب مجله را داستان هایی تشکیل می دادند که فضای آنها ـ همانند مجله های کیهان بچه ها و اطلاعات کودکان ـ فضایی غیر واقعی و خشن بود. در این داستان ها همه چیز در فضایی غیر واقعی سیر می کرد. حوادث و وقایع پشت سر هم (گاه بدون هدف) فضای پر تحرک خشونت آمیزی را به وجود می آوردند. همچنین ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی برتری داشتند. تنوع داستانی در «تهران مصور کوچولوها» فقط در محدوده ی داستان های غیر واقعی و تخیلی به چشم می خورد.[11] داستان های سایر مجله های کودکان و طبیعتاً کتابهای کودکان منتشر شده در این دوره مشابه «تهران مصور کوچولوها» بود.
اما طی سالهای 1340 تا 1350 دگرگونی های جدید و برجسته ای شکل گرفت. یکی از این تحولات برجسته، شروع اصطکاک های آشکار فرهنگی بین فرهنگ اسلامی و فرهنگ وارداتی غربی (بویژه فرهنگ مصرف زدگی) بود. در این دوره، مجله های مذهبی کودکان پا به عرصه ی ادبیات کودکان و نوجوانان نهادند. برای اولین بار، در این نشریات در مقابل ارزشهای نادرست و غلط فرهنگ غربی جبهه گیری شد.
یکی از مجلات، مجله ی «نجات نسل جوان» بود که حدود 8 درصد از مطالب آن را داستان تشکیل می داد و نزدیک به 90 درصد داستان ها تألیفی بودند. داستان های تاریخی، بویژه تاریخی ـ مذهبی، بیشتر داستان های مجله را تشکیل می دادند. داستان های این مجله فاقد پیامهای مخرب فرهنگی بودند ولی به موجودیت سیاسی رژیم نیز لطمه وارد نمی کردند.[12] داستان های فوق از عناصر داستانی ـ به مفهوم امروزی آن ـ به خوبی بهره نمی گرفتند و به لحاظ تکنیکی داستان های ضعیفی محسوب می شدند.
در مجموع می توان گفت داستان های ترجمه ای، بخش عمده ای از داستان های مجلات قبل از انقلاب (مخصوصاً مجلات بخش خصوصی) را تشکیل می دادند و این میزان در سالهای قبل از انقلاب به حدود 75 تا 85 درصد می رسید![13] شخصیت پردازی در داستان های مجلات کودکان قبل از انقلاب، به طور مستقیم از محتوای فرهنگی جامعه ی رژیم گذشته تأثیر می گرفت.[14]
گروهی از شخصیت های داستانی که در مجله های کودکان قبل از انقلاب نمود برجسته ای داشت، شخصیت پردازی بر محور اشرافیت بود و شخصیت های اشرافی در ذهن خواننده به اسوه ها و قهرمانانی خاص تبدیل می شدند. در گروهی از این داستان ها ـ به صورت مستقیم یا غیرمستقیم ـ شاه به عنوان شخصیت برتر معرفی می شد و برتری شاه ـ تنها کسی که استحقاق رهبری جامعه را دارد ـ با متصف کردن او به صفتها و ارزشهای انسانی نظیر عدالت، بخشندگی، مهربانی، قهرمانی و ... صورت می گرفت. در مجموع، شخصیت شاه در داستان های مجله های کودکان قبل از انقلاب، هرگز منفی مطرح نمی شد و اگر شخصیتی منفی از شاه ارائه می شد، پرداخت داستان به گونه ای بود که آن شخصیت را به کلی از دیگر شاهان جدا می کرد. اساساً در این داستان ها، اصل بر وفاداری و اطاعت کورکورانه ی مردم از شاه بود.[15]
در سالهای پس از 1350 تا زمان پیروزی انقلاب، روی آوری روشنفکران جامعه به نگارش داستان های نمادین و رمزی که در قالب داستان کودکان، برای بزرگتر ها نوشته می شد! کاملاً مشهود است. آثار تألیفی قابل اعتنا آنچنان اندک بود که بر سر کتابی چون «ماهی سیاه کوچولو» هیاهو و جنجال بسیاری برپا می شود!
آمار کتابهای منتشر شده برای کودکان و نوجوانان در سالهای 1346 تا 1356 به ترتیب چنین است: «128 – 126 – 177 – 154 – 175 – 156 – 211 – 142 – 175 – 105 – 142». به این ترتیب، 1691 عنوان کتاب طی یازده سال منتشر شده است (به طور متوسط، هر سال 154 عنوان.)
درصد کتابهای تألیفی (نسبت به ترجمه) در این سالها، به ترتیب چنین است:«15 – 12 – 21 – 22 – 15 – 26 – 17 – 35 – 27 – 45 – 54»[16]. همان طور که از آمار ها به خوبی مشهود است، هر چه به زمان انقلاب نزدیک می شویم، بر حجم مطالب تألیفی افزوده می شود. اگر سالهای 1355 و 1356 را – که سالهای نضج گیری انقلاب اسلامی و سالهای التهاب و تشنگی جامعه برای شنیدن حرفهای نو بود – در نظر نگیریم، درصد کتابهای تألیفی در بهترین شرایط 35 درصد بوده است؛ یعنی نصف آثار ترجمه!
با در نظر گرفتن این موضوع که دهه ی چهل، از نظر گرایش به پدید آوردن آثار تألیفی، یک نقطه ی عطف محسوب می شود، درصد پایین آثار تألیفی در سالهای مورد اشاره (به طور میانگین، 21 درصد) نشانه ی رویکرد گردانندگان امور فرهنگی آن روز به آثار ترجمه ای است؛ آثاری که به نمونه هایی از آنها در بررسی مجلات قبل از انقلاب اشاره شد.
یکی از تحولات چشمگیری که در عرصه ی ادبیات کودکان و نوجوانان مشهود است، افزایش تعداد عناوین کتابهاست. تعداد عناوین کتابهای کودکان و نوجوانان منتشر شده از سال 1357 تا 1366 چنین است: «218 – 382 – 433 – 357 – 206 – 182 – 229 – 159 – 284 – 199». به این ترتیب، در دهه ی اول پس از پیروزی انقلاب، به طور متوسط سالانه 265 عنوان کتاب جدید منتشر شده است که به لحاظ کمّی بسیار بیشتر از سالهای پیش از انقلاب است.
تحول دیگری که به چشم می خورد، تغییر نسبت تألیف به ترجمه است. درصد آثار تألیفی در این سالها، به ترتیب: «78 – 84 – 66 – 52 – 50 – 64 – 56 – 48 – 70 – 71» است که در بد ترین شرایط حدود نیمی از آثار منتشر شده را در بر می گیرد و با میانگین حدود 64 درصد، رشدی نزدیک به سه برابر نسبت به قبل از انقلاب را نشان می دهد.
اما ممکن است ادعا شود که بررسی کمی آثار، چندان ارزشمند نیست! نگارنده نیز معتقد است در کنار بررسی کمی آثار، باید کیفیت آنها نیز در نظر گرفته شود. چون فرصت بررسی دقیق کیفی آثار در این مقاله وجود ندارد، به یک اشاره بسنده می شود.
با پذیرش کارشناس بودن دست اندرکاران «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» (و البته با در نظر گرفتن، درصدی احتمال خطا) نگاهی به آمار کتابهای مناسب کودکان و نوجوانان که از سوی این مرکز منتشر شده است، راهگشا خواهد بود. در سومین جلد از مجموعه ی کتابهای مناسب پیشنهادی کانون،[17] تعداد 711 عنوان کتاب (از بین 7000 عنوان کتاب ناشران مختلف، مربوط به سالهای 60 تا 65) معرفی شده است. افزون بر آن، در این مدت 226 عنوان کتاب نیز از سوی خود کانون منتشر شده است. یعنی طی نزدیک به 5 سال، 937 عنوان کتاب مناسب منتشر شده است که از این میان، حدود دو سوم آن (نزدیک به 650 عنوان) کتاب تألیفی بوده است. یعنی در این سالها به طور میانگین، هر سال حدود 130 عنوان کتاب مناسب تألیف و منتشر شده است که در مقایسه با کل کتابهای منتشر شده در سالهای قبل از انقلاب (به طور میانگین، هر سال 154 عنوان کتاب؛ اعم از کتابهای ارزشمند و کم ارزش) بسیار چشمگیر است.
تغییر و تحول کیفی داستان پس از انقلاب کاملاً چشمگیر بوده است. در داستان های مجلات خاص کودکان و نوجوانان پس از انقلاب، شاهد حذف کامل داستان هایی هستیم که به دنبال فرهنگ مصرفی در رژیم گذشته وارد مطبوعات کودکان شده بودند. جای آنها را داستان هایی گرفت که با نگاهی صریح و بدون واسطه به جامعه و مسائل آن، به انقلاب و ارزشهای آن نظر داشتند. در این داستان ها، جنگ، شهادت، ارزشهای خاص انقلاب و افشاگری علیه استکبار و استعمار به صورتهای گوناگون محور و اساس داستان ها قرار می گیرند.
تاریخ نیز در این داستان ها، تاریخ واقعی است. در این داستان های تاریخی، هرگز از اشرافیت، بتی برای پرستش ساخته نمی شود و پرداخت های دروغین و کاذب از این قشر داده نمی شود.[18]
در کنار همه ی اینها، ضعف بزرگی در سالهای اول پس از انقلاب دیده می شود که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. در اولین سالهای پس از پیروزی انقلاب – با توجه به بازار خوب کتابهای کودکان – آثاری به چشم می خورد که با دستاویز قرار دادن موضوعات مذهبی (نظیر غزوات پیامبر صلی الله علیه و آله و تاریخ صدر اسلام) داستان های کم ارزشی آفریده اند که به شمارگان بی نظیر (تا آن زمان) – مثلاً دویست و پنجاه هزار نسخه – نیز دست یافته اند! اما این نقیصه، با گذر ایام کم و کمتر شد.
همه ی آنچه که ذکر شد، درباره ی دهه ی اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود و به نظر نگارنده، دهه ی اول پس از انقلاب را باید دوران گذر و دوره ی نضج گیری ادبیات کودکان و نوجوانان نامید و تازه پس از این دهه است که ادبیات انقلاب اسلامی به سوی شکوفایی خود گام بر می دارد.
در سالهای اولیه ی پس از انقلاب، نویسندگان مطرح کودکان و نوجوانان، محدود به گروه اندک نویسندگان باقی مانده از دوران قبل از انقلاب و تعداد انگشت شمار نویسندگانی بود که در سالهای اول پس از انقلاب در مراکز فرهنگی مختلف گرد هم آمده بودند. نگاهی به آثار منتشر شده قبل از سال 1367 نشان می دهد که بسیاری از کتابهای منتشر شده در این سالها (مخصوصاً آثار منتشره در سالهای 1357 تا 1363) نوشته ی همین نویسندگان بوده است. بسیاری از نویسندگان امروزی کودکان و نوجوانان برخاسته و تربیت یافته ی مراکزی هستند که پس از انقلاب دایر شده اند. بیشتر آنها اولین آثار خود را در دهه ی 60 منتشر کرده اند و حداقل پنجاه نفر از این دست نویسندگان را می توان نام برد.
در دهه ی دوم پس از انقلاب، سختگیری منتقدین و صاحبنظران بیشتر شده است و حتی آثار ارزشمندی که در این دوره پدید آمده اند از تیغ تیز منتقدین در امان نمانده اند که به نظر می رسد این موضوع، خود، باعث افزایش هر چه بیشتر کیفیت آثار خواهد شد.
از جمله تحولات ایجاد شده در قصه نویسی کودکان و نوجوانان، رونق قصه های واقعی و واقعگرا پیس از انقلاب است. مجموعه داستان های واقعی ایرانی برای بچه ها که در کل تاریخ ادبیات کودکان پس از انقلاب، تعداد آنها به عدد انگشتان یک دست هم نمی رسید به شدت متداول شد.[19]
یکی دیگر از نکات مثبت این دوره، تلاش نویسندگان برای بازآفرینی قصه های قرآنی و داستان های مذهبی است. به دیگر سخن، برخی نویسندگان تلاش کرده اند تا با الهام گرفتن از قصه های مذهبی، یک داستان واقعگرا با نثر و زبان امروزی بیافرینند؛ کاری که پیش از این متداول نبود. به عنوان نمونه می توان به داستان «گاو بنی اسرائیل» (نوشته ی آقای علی آقا غفار) اشاره کرد.
این داستان با الهام از آیات 67 تا 71 سوره ی بقره که به ماجرای این گاو و تقاضا های قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی علیه السلام و لجاجت آنها اشاره کرده، نوشته شده است. داستان «گاو بنی اسرائیل» یک قصه ی خوش ساخت و روان است که با شیوه ای کاملاً نو در قصه های قرآنی پرداخت شده است. نویسنده با قرار دادن خود به جای جوان صاحب گاو و بیان داستان از زبان او، سعی کرده است کشش لازم برای دنبال کردن داستان، توسط خواننده را به وجود آورد. در قصه ی «گاو بنی اسرائیل» پدر مطمئن است و آرام؛ و هاله ای از قداست چهره ی او را پوشانده است. عاقبت نیز دعای او در حق جوان اجابت می شود. پسر نیز آن قدر فداکار است که حاضر نیست برای یک تجارت پر سود، خواب شیرین پدر را آشفته سازد. پدر آنچنان مناعت طبعی دارد که حاضر می شود از همه ی دارایی اش به پاس این فداکاری بگذرد و این همه، تعریف ایمان است؛ بدون اشاره ی مستقیم به آن. پدر و پسر مؤمنند؛ دو مؤمن واقعی.
داستان قتل فردی از قوم بنی اسرائیل، در آیات قرآن و در این داستان، یک مسأله ی فرعی است. تکیه ی آیات قرآن بر بیان لجاجت بنی اسرائیل و مذمت سؤالات پی در پی آنهاست که عاقبت نیز کار را برایشان مشکل تر می کند. قصه ی گاو بنی اسرائیل ضمن اشاره به موضوع فوق، محور اصلی خود را بر نیکی جوان به پدرش و استجابت دعای پدر در حق فرزند قرار داده است؛ چیزی که کمتر در آثار خاص کودکان و نوجوانان (و حتی بزرگسالان) به آن پرداخته شده و کمبود آن کاملاً ملموس است.
یکی از خصوصیات دهه ی دوم پس از انقلاب افزایش تجربه ی قصه نویسی نویسندگان و همپای آن، روی آوری ایشان به نگارش رمان و داستان بلند است. از سال 1369 به این طرف، دوران نگارش رمان و داستان بلند آغاز شده و روزبه روز بر حجم رمان های نوشته شده برای نوجوانان افزوده می شود. اهتمام برخی مراکز فرهنگی به مسأله ی رمان نویسی موجب آفرینش رمانهای زیبا و در خور تحسین در این سالهاست. با گذشت قریب ده سال از پایان جنگ تحمیلی، رمان نویسی درباره ی واقعه ی عظیم دفاع مقدس در آغاز راه خود است. اگر ده سال پیش به سختی می شد نام چند داستان بلند و رمان نوشته شده برای نوجوانان را بر زبان آورد، امروزه تعداد زیادی داستان بلند (مخصوصاً درباره ی انقلاب و جنگ) برای نوجوانان نوشته شده است و این روند روبه رشد همچنان ادامه دارد.
ایجاد «ادبیات روستایی» از دیگر تحولات رخ داده پس از انقلاب است. پیش از انقلاب پرداختن به روستا ها، در حد تمسخر روستاییان و یا دستاویز قرار دادن روستا برای بیان مطالب خود، آن هم در آثار بزرگسالان؛ مثلاً «عزاداران بَیَل» نوشته ی غلامحسین ساعدی و احیاناً ریشخند عقاید مذهبی جامعه و آمیختن آن با خرافات بود. اما پس از انقلاب محل وقوع برخی داستان های نوجوانان، روستاست. آن هم روستا های واقعی با همه ی خوبی ها و بدی هایش. برخی نویسندگان نوشتن را با «ادبیات روستایی» آغاز می کنند و اولین اثرشان مربوط به روستاست. مثلاً «پسر خانم آغا» نوشته ی آقای محسن مؤمنی.
صد ها نفر نویسنده ی جوان – که در سالهای پس از انقلاب رشد نموده اند - قلم به دست گرفته و می نویسند. کلاسهای داستان نویسی و نقد در جای جای میهن اسلامی برقرار است و پرورش استعداد های جوان در سر لوحه ی کار بسیاری از نویسندگان با تجربه قرار دارد.
بسیاری از نویسندگان جوان در اولین اثر خود، آنچنان خوش می درخشند که اولین اثرشان «جای پایی محکم» محسوب می شود. به عنوان نمونه می توان به رمان «پایه های رابطه» نوشته ی آقای محمد تقی عرب اشاره کرد که اولین اثر داستانی نویسنده بوده و در سال 1375 توسط انتشارات تربیت منتشر شده است.
«پایه های رابطه» یک رمان ماجرایی و در عین حال، عاطفی است. صحنه ها پشت سر هم ردیف شده اند و هیجان و تعلیق جاری در کتاب، خواننده را به دنبال خود می کشاند. «پایه های رابطه» گرفتار کندی و نداشتن کشش نیست؛ مشکلی که در بسیاری از رمان های نوجوانان به چشم می خورد. جاذبه ی حوادث، اجازه ی بر زمین نهادن کتاب را به خواننده نمی دهد و این، یک امتیاز بزرگ است. «پایه های رابطه» از جمله معدود رمانهایی است که ماجرا های آن در سیستان و بلوچستان روی می دهد و ضمن بیان مظلومیت بچه های خوب و زحمتکش بلوچ، موجب معرفی آنها به سایر نوجوانان میهن اسلامی می شود.
پرداخت چهره ی افراد منفی داستان، عاری از شعار است و تقریباً می شود گفت تا پایان داستان، نویسنده در دام مستقیم گویی نمی افتد و موضع گیری مثبت و منفی مشخصی نسبت به افراد ابراز نمی کند. انتشار چنین رمانهایی – که هم از تکنیک خوبی برخوردارند و هم محتوای ارزشی آنها قابل تحسین است – نوید بخش شتاب گیری مقوله ی رمان نویسی برای نوجوانان است.[20]
برخی محققان، انقلاب اسلامی را نقطه ی پایان رونق رمزی (استعاره ای) نویسی می دانند. پیش از انقلاب، به خصوص از دهه ی چهل به بعد، گرایش شدیدی به رمز نویسی – آن هم از نوع سیاسی آن – در ادبیات کودکان و نوجوانان به وجود آمد.[21]
یکی از منتقدان آن دوره در این باره می نویسد: «رشد سریع و فزاینده ی عامل استعاره در ادبیات کودک، رشد بحرانی و غیر طبیعی بوده است. این عامل رشد جنبه های دیگر ادبیات کودک را متوقف کرده است و وضع را به صورتی در آورده است که اکنون ما غیر از داستان های استعاری، تقریباً چیزی در ادبیات کودکان نداریم.»[22]
برخی محققان معتقدند که «پس از انقلاب، به دلیل باز شدن فضای سیاسی (جز در مورد توهین به مقدسات مذهبی و موارد پیش بینی شده در قانون اساسی) خود به خود زمینه ی تاریخی و سیاسی پیدایش قصه های رمزی سیاسی از بین رفت و بی آنکه نیاز به هیچ اقدامی برای رفع این نقیصه در ادبیات کودکان باشد، آثار رمزی، منحصر به مسائل اخلاقی و گه گاه نیز اجتماعی، عرفانی و فلسفی شد.»[23]
اما به نظر می رسد که رمزی نویسی پایان نیافته و تنها شکل آن عوض شده است. برخی آثار رمزی سیاسی نیز امروزه نوشته می شوند (اگر چه به مقدار اندک) و جالب است که گاهی به دلیل حوادث و ماجرا های آن (پرداخت مناسب)، بسیار هم مورد استقبال واقع شده و می شوند.
در واقع تحول ایجاد شده در این نوع داستان ها موجب شده تا نکات منفی داستان های رمزی دوران گذشته کنار نهاده شود و برخی مسائل سیاسی مهم که با تار و پود جامعه ی ما گره خورده اند، در قالب داستان های رمزی بیان شوند. از جمله نمونه های موفق این نوع داستان ها می توان به داستان «افسانه ی خوشبختی» و «تن تن و سندباد» اشاره کرد.
در این داستان، افرادی در پی خوشبختی غیر قابل دسترس، به فرنگستان سفر می کنند؛ فرنگستانی که ممکن است در هر زمانی وجود داشته باشد و منحصر به غرب هم نیست. منظور، رها کردن دلبستگی های ملی و مذهبی و رفتن به سوی دیار بیگانه است.[24]
اما داستان «تن تن و سندباد» در درجه ی اول یک رمان ماجرایی است؛ از آن دست ماجرا هایی که نوجوانان طالب آن هستند. در درجه ی بعد، «تن تن و سندباد» یک کتاب نمادین است. شاید بسیاری از خوانندگان سطحی متوجه نمادین بودن کتاب نشوند؛ اما این امر از ارزش کتاب نمی کاهد.
اساساً یک مشکل عمومی در کتابهای نمادین وجود دارد: بیشتر این کتابها تنها در صورتی جذاب به نظر می آیند که خواننده قادر به کشف مقصود اصلی نویسنده شود و به همین دلیل، برخی از نوجوانان با درک این مفاهیم، آنها را می پسندند و گروهی – صرفاً با دیدن ظاهر ماجرا ها – از خواندن کتاب لذت نمی برند.
معمولاً کتابهای نمادین، سلیقه های سطحی و کم عمق را اغنا نمی کنند و به همین دلیل تیراژ های اندکی دارند. اما در این میان تعداد کمی از کتابهای نمادین دارای دو لایه ی کاملاً متفاوت هستند. در لایه ی سطحی تر، خواننده با ماجرا های پر کششی روبروست که از خواندن آنها لذت می برد. خواننده ی سطحی به همین لایه بسنده می کند. اما در لایه ی عمقی تر – که توسط خواننده ی حرفه ای و متفکر کشف می شود – نماد ها و سمبلهایی وجود دارد که کشف آنها لذتبخش است. «تن تن و سندباد» از جمله این کتابهاست. تن تن و سندباد تقابل غرب و شرق است و نماد های این تقابل، قهرمانان داستان های شرقی و ابر قهرمانهای شکست نا پذیر نوین غربی هستند.[25]
نویسنده ی تن تن و سندباد معتقد است که: «روی سخن من (در این کتاب) با انسانهای فرامرزی و شخصیتهای داستانی است که پس از جنگ جهانی دوم برای مقاصد سیاسی خاص آفریده شده اند؛ نظیر سوپرمن! ... در این داستان، سندباد در مقابل شبه اسطوره هایی ایستاده است که می خواهند قلمرو فرهنگی او را در هم بریزند.»[26]
نکته ی دیگری که ادبیات داستانی کودک و نوجوان پس از انقلاب با آن مواجه است، یک دست نبودن آثار منتشر شده و وجود برخی آثار است که با مقاصد سیاسی و فرهنگی خاص نوشته شده و می شوند. برخی افراد دست اندرکار این مقوله که دیدگاه های مادیگرایانه و غربزده دارند، تلاش می کنند تا چهره ی مذهبی جامعه را مخدوش جلوه دهند. تلاش ایشان دور کردن کودکان و نوجوانان از خدا باوری و جا انداختن فرهنگ نادرست هنر برای هنر بوده است. یکی از دو مرکز عمده ی فرهنگی که قبل از انقلاب بر امور مربوط به چاپ و نشر کتابهای مخصوص کودکان و نوجوانان نظارت داشتند، «شورای کتاب کودک» بوده است. این مرکز، در سال 1341 تأسیس و با اخذ نمایندگی در شاخه ی فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو)، جایگاه محکمی در ادبیات کودکان و نوجوانان یافته بود. این شورا در معرفی نویسندگان و شعرای میهنمان به سایر ملل می کوشید و عملاً مطرح شدن یک نویسنده یا شاعر کودک در مجامع بین المللی، بدون تأیید این شورا میسور نبود.[27]
این شورا، بعد از انقلاب نیز به فعالیت خود ادامه داد. انحصاری بودن کانال ارتباط با برخی مجامع جهانی (که تنها به وسیله ی این شورا امکان پذیر است) موجب شده تا برخی نویسندگان و شعرا – خواسته یا نا خواسته – به سمت شورا و نظرات خاص آن جلب شوند و سعی کنند «شوراپسندانه» بنویسند نه «خداپسندانه»! متأسفانه گاهی این گونه آثار نیز به عنوان آثار برتر ادبیات کودکان و نوجوانان ما مطرح شده، جایزه می گیرند. برای نمونه می توان به «داستان آن خمره» (نوشته ی آقای مرادی کرمانی) اشاره کرد. این کتاب برای اولین بار توسط انتشارات سحاب در سال 1368 چاپ شد و در سال 1372 توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مجدداً تجدید چاپ شد.
«داستان آن خمره» از سوی این شورا به عنوان کتاب سال برگزیده شد و نویسنده ی آن نیز کاندیدای دریافت جایزه ی «هانس کریستین اندرسن» گردید. آقای مرادی کرمانی نویسنده ی موفقی است که آثار خوبی (از جمله، برخی مجلدات «قصه های مجید») آفریده است اما «داستان آن خمره» دارای ضعفهای بسیاری است که قطعاً از نظر کارشناسان و اهل فن دور نمانده است.
این داستان تصویری است نه چندان رسا از ایران دیروز. مدرسه ای را تصویر می کند که تنها با خمره اش زنده است. خمره بهانه ای است برای تصویر کردن جوامع روستایی ایران دیروز. خمره جامعه ای را تصویر می کند که خصلتهای ناپسندی چون غیبت، بدگویی، کج اندیشی، پایبندی به خرافات، بی اعتمادی و بی تفاوتی نسبت به دیگران در آن رواج دارد؛ جامعه ای که در آن، دختران حق تحصیل ندارند. اما ماجرا به گونه ای طراحی شده است که خواننده ی غیر ایرانی و نوجوان ایرانی نمی فهمد که این وقایع در سالها پیش از این روی داده است. ایرانی های مهربان، ایرانی های مهمان نواز، بچه های پاک و صادق، پیرمرد های با صفا و خوش طینت، مادران فداکار و ... در داستان خمره جایی ندارند. حتی آقا معلم هم که نماینده ی روشنفکران جامعه است، به آینده امیدوار نیست و تا آنجا پیش می رود که همت خرید یک خمره ی نو برای مدرسه را نیز در مردم نمی بیند![28]
و سخن آخر آنکه ادبیات امروز ما با آنچه قبل از انقلاب داشتیم، قابل قیاس نیست. آن روز ها ما از روی دست بیگانگان می نوشتیم (و اصلاً کاری نداشتیم که آیا این نوشته ها همسو با فرهنگ خودمان هست و به درد مردم می خورد یا خیر)؛ آن روز ها، ادبیات داستانی ما با وجود سابقه ی کهن خود هویت مستقلی نداشت. امروز دیگر ما نشخوار کننده ی داستان های بیگانگان نیستیم. امروز ما خودمان می نویسیم و در همین سالهایی که از انقلاب می گذرد، توانسته ایم آثاری پدید آوریم که تنه به تنه ی آثار بزرگ بیگانگان می ساید. در رابطه با ادبیات داستانی خاص کودکان و نوجوانان می توان به جرأت مدعی شد آثار نویسندگان ما پس از انقلاب با قبل از آن قابل مقایسه نیست و آثار امروزی ما اگر شکل ظاهری کتاب و کیفیت کاغذ و چاپ آن را کنار بگذاریم، با محتوا و تکنیک و نثر نگارشی خوب، قابل عرضه به بازار های جهانی و رقابت با بهترین آثار آنهاست و این همه ره آورد انقلاب اسلامی است.[29]
* * *
منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر (ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات)، ج 2، ص 85.
پی نوشتها
[1] - علی اکبر شعاری نژاد، ادبیات کودکان، انتشارات اطلاعات، چ چهاردهم، 1364، ص 33
[4] - نرمان ل.مان، ترجمه ی محمود ساعتچی، اصول روانشناسی، انتشارات امیر کبیر، چ هفتم، 1363
[5] - علی اکبر شعاری نژاد، ادبیات کودکان، انتشارات اطلاعات، چ چهاردهم، 1364، ص 35
[6] - منصور حسین زاده، تاریخ مجلات کودکان و نوجوانان، ج 1، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ اول، 1370، ص 39
[8] - منصور حسین زاده، کیهان سال، ج 1، 1364، مقاله ی مطبوعات کودکان از تولد تا بلوغ
[9] - رضا رهگذر، نگاهی به ادبیات کودکان، ج 1، حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، 1368، ص 9
[10] - منصور حسین زاده، تاریخ مجلات کودکان و نوجوانان، ج 1، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ اول، 1370، ص 105
[15] - همان، ص 280 تا 282
[16] - آمار ها به نقل از کتاب ادبیات کودکان، نوشته ی آقای علی اکبر شعاری نژاد
[17] - کتابهای مناسب(3)، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چ اول، 1368
[18] - منصور حسین زاده، کیهان سال، ج 1، 1364، مقاله ی مطبوعات کودکان از تولد تا بلوغ
[19] - رضا رهگذر، نگاهی به ادبیات کودکان، ج 1، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، 1368، ص 35
[20] - محسن پرویز، جای پایی محکم، روزنامه ی ایران، شماره ی 624، 16 فروردین ماه 76، ص 12
[21] - رضا رهگذر، نگاهی به ادبیات کودکان، ج 1، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، 1368، ص 26
[22] - همان، ص 27، به نقل از فرخ صادقی، بررسی ادبیات کودکان، چ اول، 1357، ص 179 و 180
[24] - محسن پرویز، پرداختن به ادبیات کهن، عیب و عار نیست، روزنامه ی ایران، شماره ی 913، 16 فروردین ماه 77، ص 9
[25] - محسن پرویز، نبرد در جاده ی ابریشم، روزنامه ی ایران، شماره ی 914، 17 فروردین ماه 77، ص 8
[27] - محمد دیدار، بیست سال تلاش، حوزه ی هنری، چ اول، 1367، ص 9 تا 12
[28] - محسن پرویز، آنچه از کوزه برون تراود، روزنامه ی ایران، شماره ی 252، 19 آذرماه 74، ص 12
[29] - محسن پرویز، حماسه ی مقاومت (3)، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، چ اول، 1375، ص 154
.
انتهای پیام /*