مبانی الگوی جامع توسعۀ اقتصادی از دیدگاه حضرت امام خمینی(س)

  محسن رضایی

 تشریح و تفسیر بیانات، سخنان و رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی در مورد اقتصاد، کاری بسیار مهم و حیاتی و یکی از گامهای اساسی فرهنگی در انقلاب ماست. بخصوص در شرایط امروز انقلاب اسلامی، جهان اسلام و جهان کنونی که بحثهای اقتصادی یک بار دیگر موضوع روز شده است و در تحلیل بسیاری از حوادث، علل اساسی تحولات جدید را به این مباحث ربط داده اند.

از سوی دیگر، در جهان امروز که علی رغم همۀ پیشرفتهای جهان، میلیاردها انسان از عقب ماندگی و فقه و جهل رنج می برند. ترسیم خطوط فکری و اقتصادی امام اگر چه کار آسانی نیست، اما قدمی مهم به شمار می رود.

محقق این مسیر باید ابتدا مشخص کند که از امام چه انتظاری دارد؟ آیا به دنبال این است که نظریات اقتصادی – شبیه آنچه که در علوم اثباتی ارائه شده - از امام ببیند، او را با چهره های علمی اقتصادی مقایسه کند و یا اینکه به دنبال این است که راه حل مشکلات روز اقتصادی کشورمان را از سیمای  اقتصادی امام اخذ کند؟

از طرف دیگر، محقق باید برای خود مشخص کند که می خواهد امام را در چه جایگاهی ببیند. آیا  از شأن مرجعیت و اجتهاد اقتصادی و یا از شأن رهبر جامعه و شناخت سیاستهای  اقتصادی و یا از شأن بنیانگذاری؟

به نظر اینجانب، سیمای اقتصادی امام سه جنبه دارد:

 - یکی جنبۀ بنیانگذاری انقلاب است؛ امام که انقلاب بزرگ اسلامی ما را بنیان گذاشته اند در همۀ ابعاد این انقلاب، اصولی را مطرح کرده اند. درجنبه سیاست، دفاع اجتماع، فرهنگ و همچنین در اقتصاد هم به طرح مسائل اساسی اقتصاد همت کرده اند.

  - جنبۀ دوم سیمای اقتصادی امام «پیشوایی و رهبری» است. همان طور که ایشان مسائل سیاسی و دفاعی و فرهنگی را رهبری کرده اند؛ و خطوط سیاسی لازم را در مواقع ضروری مطرح نموده اند، درمسأله اقتصاد هم سیاستهای اقتصادی لازم را بیان کرده اند. اگر چه عمل انقلاب در دوران ایشان، بیشتر مسائل سیاسی، دفاعی و فرهنگی بوده است.

انقلاب اسلامی در زمان ایشان فرصت جدی برای پرداختن به مسائل اقتصادی را نداشت. و محور  اساسی حرکت انقلاب اسلامی را امور غیر اقتصادی تشکیل می داد؛ ولی علی رغم این محدودیت زمانی، سیاستهای اقتصادی حضرت امام تا اندازه ای بیان شده است.

 - جنبۀ سوم، چهرۀ اقتصادی امام از جهت مرجعیت و فقاهت ایشان بود که از سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین لحظات عمر مقدسشان به حل مشکلات و سؤالات شرعی مردم مشغول بودند.

اینجانب به هیچ وجه سیمای اقتصادی حضرت امام را یک بُعدی و محدود به مسائل جزئی نمی دانم، سیمای «اقتصاد» حضرت امام با سایر ایده ها و نظریات ایشان هماهنگ و مکمل است. وقتی حضرت امام به فکر تشکیل حکومت جهان اسلام هستند علی القاعده در زمینۀ «اقتصاد» دیدی جامع و وسیع خواهند داشت، و لذا تنزل دیدگاه اقتصادی حضرت امام به مجموعه ای از تحلیلهای یک بُعدی می تواند یک خطر جدی فرهنگی و تئوریک باشد.

 اینجانب چون از یک طرف در جستجوی شناخت و کشف ساختار و اصول و مبانی اقتصاد ایران اسلامی و از طرف دیگر در پی استخراج شعار کنونی انقلاب اسلامی بخصوص در داخل کشورمان بوده ام عمدتاً در تهیۀ مقاله از جنبه «بنیانگذاری» و «پیشوایی» اقتصادی امام استفاده کرده ام.  

تبیین مسائل اساسی اقتصاد، بدون توجه به استراتژی ملی و سیاسی کشور و انقلاب، و بدون توجه به اهداف و آرمانهای انقلاب  اسلامی کاری غیر ممکن و بسیار مشکل است. و چه کسی شایسته تر از حضرت امام که به همۀ ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و جهانی انقلاب اسلامی و مکتب  قرآن آشنایی داشته اند.

 ایشان از یک طرف به عنوان یک فیلسوف و فقیه و یک عالم برجسته – که به علوم قدیم مسلط و با علوم جدید آشنایی کامل داشته - و از طرفی دیگر با زندگی مردم و نیازهای آنان و پیشرفت جهانی و مسائل عملی و جاری روز جامعه و جهان ارتباط نزدیک داشته اند. و همچنین در زمان رهبری ایشان، حوادث بسیار بزرگی که اکثریت جهان را متأثر کرده است، از جمله انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، تسخیر لانۀ جاسوسی اتفاق افتاده است و ایشان با سربلندی و با موفقیت کم نظیری  ملت بزرگ و رشید ایران را به سلامت از این حوادث عبور داده و به اهدافی بزرگ رسانیدند.

برخلاف اظهارنظر کارشناسان غربی و یا دیگرانی که متأثر از آنها  و یا متأثر از ایده های کهنۀ ناسیونالیستی هستند و اعلام کرده اند که انقلاب اسلامی هیچ طرح و تئوری جدیدی برای اداره جوامع انسانی در شرایط امروز ندارد، بیانات صریح و روشن امام در طرح مبانی اقتصادی و سیاسی بر اظهارات نا آگاهانه و بعضاً مغرضانۀ آنها خط بطلان می کشد.

ملاحظۀ مجموعۀ نظریات و دیدگاههای حضرت امام در مباحث اقتصادی ولایت بر این  نکته تأکید دارد که استقلال اقتصادی مورد توجه خاص ایشان بوده و آن را اساس الگو جامع توسعۀ اقتصادی می داند.

 استقلال اقتصادی از دیدگاه امام(رض):

حضرت امام(س) در تاریخ 6 / 10 / 58 در مورد اقتصاد چنین فرموده است:

 «مسأله اقتصاد هم همین طور یک مسأله مهمی است، وابستگی اقتصادی مسأله ای است که وابستگیهای بسیاری را به دنبال می آورد، باید کاری بکنیم که زاید بر خودکفا باشیم. کشور ما یک کشوری است که می تواند بیش از احتیاج خودش تولید داشته باشد و صادر کند. مع الوصف به اسم اصلاحات ارضی ما را به عقب راندند».

از این بیان امام(رض) سه مسأله را می توان تفکیک کرد:

 - اول سوابق وابستگی کشور و خسارات آن.

 - دوم وابستگی اقتصادی و پیامدهای آن.

 - سوم راه حل و شاخص خروج از وابستگی.

ما سعی می کنیم با کمک بیانات امام(رض) در مناسبتهای مختلف اقتصادی، این مسائل را توضیح  دهیم.

* سوابق وابستگی کشور و اقتصاد ایران و خسارات ناشی از آن: علی رغم ارتباط بیش از پنجاه ساله کشور ایران با کشورهای غربی و صنایع پیشرفتۀ آنان، بر هیچ کس پوشیده نیست که چه خرابیهای خانمانسوزی که در این مملکت پیدا نشد.

از زبان امام بشنویم، ایشان در تاریخ 21 / 9 / 58 فرمودند که:

 «ما چنان مغزمان تهی شد که صنعت خوبمان را دست ازش برداشتیم؛ صنعتهای کاشیکاری، صنعتهای منبت کاری، صنعتهای قالیبافی، صنعتهای زریبافی، مخمل بافی، اینها همه را، هی کم کم با تبلیغات متفرقه که این دولتهای فاسد هم به آن دامن زدند یکی بعد از دیگری فراموش شد. صنعتهای ما هم فراموش شد برای اینکه ما را عاشق غرب کردند».

یا در تاریخ 11 / 8 / 58  ایشان فرمودند:

«یک مملکتی این طور دست شما داده  است، پنجاه سال برای اینکه ما را عاشق غرب کردند».

 در تاریخ 11 / 12 / 57 ایشان فرمودند:

 «یک مملکت آشفته، یک کشور شکست خورده، یک کشور دزد زده، غارت زده بجا گذاشتند. نیروهای انسانی ما را عقب راندند، نگذاشتند ترقی بکنند؛ و مخازن ما را بردند. بکلی اقتصاد اینجا شکست خورده است.»

و یا در تاریخ 12 / 11 / 57 ایشان فرمودند:

 «من باید عرض کنم که محمدرضا پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، خراب کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت مارا خراب کرد. مملکت ما را از ناحیۀ اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است».

حضرت امام(رض) در این بخش از بیانات خود ویرانی و خرابیها و خسارات اقتصادی بجا مانده از رژیم پهلوی را توضیح داده اند؛ وابستگی اقتصادی و تخریب اقتصاد پویا و شکوفایی قبل از قاجار و پهلوی را تشریح کرده اند. زمانی بود که کالاهای ایران در بازارهای دنیا از بهترین کالاها به حساب می آمد؛ صنایع و کشاورزی  ایران در حداکثر رشد و اقتصاد ما از مازاد تجاری برخوردار بود، اما در دوران قاجاریه و پهلوی اقتصاد قبلی ما از بین رفت، و یک اقتصاد وابسته به خارج به وجود آمد. لذا ایران که

در ابتدای شروع رشد سرمایه داری و توسعۀ صنعتی اروپا تا حد قدرت نمایی در بازار جهانی، پیشرفت کرده بود، از دورۀ قاجار عقب نشینی و رشد نزولی خود را آغاز می کند و سرانجام  ضربۀ نهایی و تیر خلاص را آن پدر و پسر خود باخته به غرب بر آخرین مقاومتهای اقتصاد  ایران وارد کردند، و یک اقتصاد صد در صد  وابسته به کشور به وجود آوردند.

 پس، در این دویست سال اخیر که اروپا و امریکای عقب افتاده شروع به رشد و ترقی کردند، اقتصاد شکوفا و مترقی ایران سیر نزولی خود را شروع کرد، اما دشمنان ما به همین مقدار  از خرابیها بسنده نکردند؛ بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که فرصتی برای بازسازی این ویرانه ها و خسارت دویست ساله پیش آمده بود مجدداً امریکا با دست صدام شروع به ایجاد خسارات جدید بر کشور ما کرد. حضرت امام(رض) در تاریخ 6 / 5 / 66 فرمودند که:

 «امریکا دوباره همان تیغی که به دست محمدرضا خان سپرده بود در کف صدام – این زنگی مست – نهاد. صدام چه کرد؟ آیا صدام همان کاری را که شاه قبل از انقلاب انجام داد، انجام نداد؟ گفتم که خرابیهای شاه را اگر مهلتمان بدهند با تلاش همۀ دست اندرکاران و ملت شریف بیست سال هم نمی توانیم آباد کنیم آیا خرابیهای صدام را می شود کمتر از بیست سال آباد نمود؟»

 با این توضیحاتی که از سابقۀ خرابیها و خسارات وارده بر اقتصاد کشورمان ارائه شد که عمدتاً به دلیل عوامل وابسته به وجود آمد و اقتصاد ما را یک اقتصاد وابسته نموده و هر نوع ابتکار و خود جوشی را از بین برد، ببینیم پیامدهای این وابستگی از نظر امام(رض) چگونه است؟

 پیامدهای وابستگی اقتصادی در اقتصاد و سایر شئون کشور:

حضرت امام(رض) درتاریخ 6 / 10 / 58 فرمودند:

 «وابستگی اقتصادی مسأله ای است که وابستگیهای بسیاری را به دنبال می آورد. اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگی اقتصادی داشته  باشد همه جور وابستگی دنبالش می آید، و وابستگی سیاسی هم پیدا می کنیم. وابستگی نظامی هم پیدا می کنیم؛ برای اینکه وقتی ما چیزی نداشتیم، دستمان به طرف امریکا دراز می شود و امریکا همه چیز را به ما تحمیل می کند، ما وقتی می توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم».

 و همچنین در تاریخ 3 / 10 / 58 فرمودند:

 «فردا اگر خدای نخواسته، جلو گرفتند، ما محتاج نشویم به خارج. اگر محتاج شدیم به خارج، همه مسائل برمی گردد. شکم گرسنه، ایمان ندارد. اگر خدای نخواسته، اینها چنین کردند، ما احتیاج پیدا کردیم که گندم بدهد، این احتیاج اسباب این می شود که ما وابستگی سیاسی هم پیدا کنیم، وابستگی فرهنگی هم پیدا کنیم، وابستگی نظامی هم پیدا کنیم و همه چیزمان از دست برود».

معظم له در تاریخ 29 / 10 / 59 می فرمایند:

«یک جمعیتی اگر نشستند و دستشان دراز کردند پیش یک جمعیتهای دیگر که بده به ما، تمام همشان این بود که هرچه می خواهند از خارج بیایند و بدهند به شما و ذخایر شما را از اینجا ببرند در ازای آن چیزی که می دهند، این ملت اگر یک میلیون سال هم زندگی بکند، همان حال اول است، تنبل بار می آید، بی اراده بار می آید».

از دیدگاههای امام(رض) کاملاً روشن است که ایشان معتقد هستند اگر وابستگی اقتصادی پیدا شود همۀ وابستگیهای دیگر؛ از جمله سیاسی و نظامی هم پیدا می شود. سرنوشت سیاسی و مقدرات کشور ما به دست امریکا و ابرقدرتها می افتد آنها سیاستهای منطقه ای و جهانی را به ما تحمیل خواهند کرد؛ آنق در پیش خواهند آمد که حتی در سیاستهای داخلی کشور ما هم نفوذ خواهند کرد. در حقیقت، نظام امام(رض) این است که، وابستگی اقتصادی نه تنها خسارت عظیمی بر ما وارد کرده است، بلکه بطور مداوم و تا زمانی که این وابستگی ادامه داشته باشد، تخریب و خسارات هم ادامه خواهد داشت. حال ببینیم حضرت امام(رض) چه راه حلی را برای خروج از وابستگی طرح می کنند؛ و اصولاً شعار محوری ایشان چیست؟

 راه حلهای خروج از وابستگی اقتصادی: جهاد اقتصادی

ایشان در بیانات مورخ 6 / 10 / 58 می فرمایند:

 «باید کاری کنیم که زاید بر خودکفا باشیم. کشور ما یک کشوری است که می تواند بیش از احتیاج خودش تولید داشته باشد و صادر کند».

 «تمام ایران باید همین وضعی را که شما پیدا کردید؛ و اجتماع نمودید و برنامه ریختید، و روی برنامه ها به نحو صحیح و سالم، بدون اینکه تعدی به کسی بشود، بدون اینکه یک خلاف اسلامی در بین باشد»

 «شما در حال جنگید؛ در حال جنگ اقتصادی، و این خود یک محاربه ای بین اسلام و کفر است. برای کشاورزان و کسانی که می توانند به کشاورزان کمک کنند تکلیف است که کشاورزی امسال جوری شود که ان شا ءالله خودکفا بشویم، و در سالهای بعد صادرات داشته باشیم. این تنها موعظه نیست که: «مردم خوب است این کار را بکنند»، نجات دادن یک کشور اسلامی از زیر بار ظلم و از زیر بار استعمار است. نجات دادن یک مملکت اسلامی یک تکلیفی است که انسان موظف است انجام بدهد».

 «رعیتها کم کاری نکنند، آنهایی که در کارخانه ها کار می کنند کم کاری و سستی نکنند. امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادی است. زمان، زمان آرامی نیست که بگویید خوب، ما زیاد منفعت نمی خواهیم ببریم، در اینجا دیگر اختیار با مردم نیست؛ اختیاری است که در دست خداست، و او امر کرده است که ما نباید تحت نظارت یک کشور، و یا تحت بیرق کفر باشیم. این یکی از مسائل مهم اسلام است؛ و باید کوشش کنیم، و اقتصاد خود را اداره نماییم. باید قیام کنیم و غافل نباشیم. باید همۀ قشرهای ملت؛ هر کس هر جوری که می تواند تولید بکند. مثلاً باغداران، دامداران و کشاورزان می توانند تولید کنند و باید این کار را بخوبی انجام دهند.

اشخاصی که می توانند به کشاورزان و کارخانه ها کمک کنند باید این کار را بکنند. کارخانه های خصوصی در ایران زیاد بود، مع الوصف از بین رفته و دارد می رود».

همچنین معظم له(رض) در تاریخ 17 / 9 / 59 میفرمایند:

 «ایران ان شاءالله مستقل بشود؛ و استقلال وقتی است که شما دیگر احتیاج به اینکه دستتان را دراز بکنید به خارج چیزی بگیرید نداشته  باشید مادامی که ما محتاجیم از دیگران چیز بگیریم مستقل نیستیم. مادامی که ما زراعتمان به اندازه ای نشود که دستمان پیش دیگران دراز نباشد، وابسته هستیم. تا ما نتوانیم ضعف خودمان را برسانیم به آنجایی که  دیگر محتاج به دیگران نباشیم وابسته ایم. باید همه کوشش کنیم؛ آنهای که مخترع هستند، آنهایی که متفکر هستند؛ زارعین، کارخانه دار ها همه کوشش کنند که خودشان کارخودشان را انجام بدهند».

در این بیانات حضرت امام(رض)، شاخص استقلال اقتصادی را، خودکفایی و رسیدن به قدرت صادراتی می دانند. ایشان برای رسیدن به این شاخص، معتقد هستند که باید تمامی ملت با روحیۀ محاربه با کفر، و نجات یک کشور اسلامی از زیر بار ظلم و استعمار، به این تکلیف الهی قیام کنند؛ و حتی ملت از این رابطه از زیرا ب ظلم و استعمار، به این تکلیف الهی قیام کنند؛ و حتی مردم در این رابطه از خودشان اختیار ندارند که، بگویند ما نمی خواهیم مازاد کشاورزی و مازاد تولید داشته باشیم. ایشان تأکید می کنند که برای نجات کشور اسلامی از تحت بیرق کفر، کسی نمی تواند بگوید که، ما زیاد منفعت نمی خواهیم ببریم. مبارزه و جنگ اقتصادی برای نجات یک کشور اسلامی است، که باید تمام مردم ایران با برنامه ریزی صحیح و سالم و بدون تعدی به کسی و بدون خلاف اسلامی، اجتماع کند و در این نبرد اقتصادی و جهاد مقدس الهی که یک تکلیف الهیاست شرکت کنند. کما اینکه ایشان در بیانات 4 / 2 / 62 می فرمایند:

 «ما در این عصر با اتکا به خدای تبارک و تعالی و استمداد از اسلام و قرآن کریم و ولی عصر، سلام الله علیه، باید خودمان کوشش کنیم و خودمان جهاد کنیم؛ جهاد در دانشگاهها و دانشکده ها، جهاد در کارخانه ها و کارگریها، جهاد در کشاورزیها… جهاد در همه جا».

روشن است که حضرت امام(رض) برای رسیدن به استقلال اقتصادی، جهاد اقتصادی را یک ضرورت می دانند که همۀ ملت کمربند های خود را محکم ببندند، و برای نجات از اسارت اقتصادی غرب، و رسیدن به توانایی اقتصادی تا آنجایی که قدرت صادراتی پیدا کنیم، و از تحمیل عقاید سیاسی غرب و شرق مصون بمانیم، همت کنند و با فعالیت های برنامه ریزی شده صحیح و سالم بدون تعدی و تخلف از قوانین اسلامی به آن مقصد برسند. تنها در این صورت است که می توانیم استقلال سیاسی خودمان را حفظ کنیم. کما اینکه ایشان در بیانات مورخ 6 / 10 /58 می فرمایند:

 «اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند؛ و وابستگی اقتصادی داشته باشد، همه جور وابستگی به دنبالش می آید. وابستگی سیاسی هم پیدا می کنیم، وابستگی نظامی هم پیدا می کنیم.

برای اینکه وقتی ما چیزی نداشتیم، دستمان طرف امریکا دراز می شود، و امریکا همه چیز ما را به ما تحمیل می کند. ما وقتی می توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم».

پس حضرت امام(رض)، شرط استقلال و عدم وابستگی را قدرتمند شدن می داند.

ایشان معتقد است که باید به قدرت اقتصادی دست یافت تا امریکا نتواند خودش را به ما تحمیل کند و سرنوشت سیاسی ما را به دست بگیرد. ایشان در تاریخ 21 / 9 / 58 می فرمایند:

 «اگر اسلام را ما در اینجا توانستیم با دست همۀ شما آقایان، با دست همۀ ملت توانستیم که اسلام را در این مملکت پیاده کنیم، اسلام همه چیز ما را بیمه می کند. به دنبال این معنی باشید. فقط به «ان شاء الله» و «بسم الله» و دعا کفایت نکنید، عمل کنید، باید عمل بکنید».

و باز ایشان پنج سال بعد از همین سخنرانی در تاریخ 4 / 6 / 63 می فرمایند:

 «بدون پشتیبانی نمی شود کار کرد؛ و پشتیبانی هم به این نیست که مردم «الله اکبر» بگویند. این پشتیبانی نیست؛ پشتیبانی این است که مردم همکاری  کنند. همکاری این است که در تجارت همکاری کنند. شما مجال به آنها بدهید همکاری کنند در این طور امور که مردم ازشان کار بر می آید، معنی پشتیبانی این است که خود آنها عمل بکنند. اگر این طور عمل بشود هم سرمایه هایی که ممکن است نیاورده باشند وارد می شود در بازار، و هم در بانکها، و هم مردم کمک کار می شوند و مطمئن می شوند، و هم اشخاصی که خیال می کنند جمهوری اسلامی نمی خواهد برای مردم کار کند، می فهمند که کار می کند».

پس می بینیم که حضرت امام(رض) دستیابی به قدرت اقتصادی را از طریق مشارکت وسیع مردم به کار انداختن سرمایه های مادی و انسانی جامعه در کنار برنامه ریزی صحیح و سالم می داند.

همچنین ایشان در تاریخ 1 / 8 / 62 می فرمایند:

 «امروز شمایید که باید دامن به کمر بزنید؛ و در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید این کشور دامن به کمر بزنید و همت بگمارید و فعالیت بکنید. فعالیت شما امروز برای کشور اسلامی یک عبادت است.

شما امروز همه تان با ایدۀ اسلامی در حال عبادت هستید، چه در کارخانه ها و چه در مواردی که به صنعت مشغول هستید و چه در کشاورزی؛ هرکس هست و چه در سایر کارخانه ها که هست، وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه، این خلق در طول تاریخ ستم  دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، رشد مادی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید، شما در خدمت اسلام هستید، و شما مجاهد هستید در پشت جبهه ها. همان طوری که مجاهدین ما در جبهه ها مجاهدت می کنند و عبادت خدا را در آنجا می کنند، شما هم در پشت جبهه ها هستید و عبادت خدای تبارک و تعالی را با همین کارهایتان انجام می دهید».

از این فراز کلام امام(رض) به این نتیجه می رسیم که حضرت امام(رض)، هدف جهاد اقتصادی را از یک طرف سیاسی و از طرف دیگر فرهنگی و معنوی می داند. فعالیتهای اقتصادی برای مبارزه با کفر از دید امام(رض) یک عبادت است؛ جهاد در راه خداست. و همچنین ایشان رسیدن به استقلال اقتصادی را، خودیابی ملت ما و سایر ملتهای شرق و جهان اسلام می دانند. در حقیقت یکی از اهداف نبرد و جهاد اقتصادی را بازیابی هویت و شخصیت اسلامی جهان اسلام می دانند.

 ویژگیهای فرهنگی جهاد اقتصادی:

ایشان در بیانات 13 / 10 / 58 می فرمایند:

 «هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا کند؛ الا اینکه خودش، خودش را بفهمد. و تا زمانی که ملتها خودشان را گم کرده اند و دیگران را به جای خودشان نشانده اند، نمی توانند استقلال پیدا بکنند».

و یا اینکه ایشان در تاریخ 31 / 6 / 60 می فرمایند:

«بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد؛ و با انحراف فرهنگ هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه  به جانب مخالف گرایش پیدا می کند؛ و بالاخره در آن مستهلک می شود، و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد».

از این بیانات می فهمیم که حضرت امام(رض) دستیابی به استقلال اقتصادی را بدون استقلال فرهنگی امکان پذیر نمی دانند؛ و اگر در شرایطی هم قدرت اقتصادی پیدا شود با توجه به میان تهی بودن آن به سرعت فرو خواهد ریخت، مگر آنکه پایه های استقلال اقتصادی بر سنگفرش مستحکم و آهنین استقلال فرهنگی استوار بنا شده باشد. استقلال فرهنگی ای که هویت  شخصیت اسلامی جوانان و ملت ما را به ارمغان آورد، تحقیرها و خودباختگی را در مقابل غرب از بین ببرد؛ و روحیۀ اعتماد به نفس و ابتکارات و اختراعات و ابداعات را ایجاد کند، و تعلق و تعصب را نسبت به اجناس و کالاها و دستاوردهای پیشرفتۀ صنعتگران و کارگران خودی را ایجاد  کند.

ایشان در بیانات تاریخ 12 / 10 / 58 می فرمایند:

 «شما دانشجویان عزیز، خودتان در صدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیایید. این گمشدۀ خودتان را پیدا کنید. باید همۀ قشرها در این مملکت بنابراین بگذارند که  خودشان باشند.

باید کشاورزان بنابراین بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان را بیرون بیاورند؛ و مملکت  را خودکفا بکنند، و باید صنایع را خود این مردم، خود این توده های مردم، صنایع را رشد بدهند».

 «اگر آدم بسازیم مملکت ما نجات پیدا می کند. همیشه آدمها هستند که مقدرات کشورها را در دست می گیرند».

و یا اینکه در تاریخ 11 / 7 / 67 ایشان می فرمایند:

 «مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعۀ مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای مستعد و متخصص است، که نهایت مبارزه با جهل را دارند، و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند».

امام(رض)، اهداف این جهاد اقتصادی را، هم فرهنگی و هم سیاسی می دانند. ایشان معتقد هستند که اگر ما در این  جهات سیاسی و فرهنگی به هدف نرسیم؛ ولو از بعد توانمندیهای اقتصادی هم موفق بشویم، به دلیل پوسیدگی این تواناییهای ظاهری، نهایتاً شکست خواهیم خورد. ایشان معتقد است که فعالیتهای اقتصادی با هدف خود کفایی و استقلال اقتصادی یک عبادت است.

ایشان همان طور که عبادات اسلامی را مهم می شمارند، این عبادت را نیز عظیم می شمارند؛ و در جهت رضای پروردگار متعال می دانند. و یا اینکه ایشان جهات فرهنگی این جهاد مقدس را انسانسازی اعلام می کنند، که اگر در این جهاد مقدس اقتصادی، انسانها با روحیۀ مستقل و با فکر و ابتکار و خلاقیت و بدون خود باختگی در مقابل شرق و غرب ساخته شوند، کشور نجات پیدا می کند. استقلال اقتصادی تضمین می شود؛ و تحقق آن، اصولاً بدون چنین خیزش و تحول فکری امکانپذیر نیست. رسیدن به قدرت اقتصادی تبلور قدرت روحی و معنویت اعضای جامعۀ ماست.

از دیدگاه حضرت امام(رض) تحول فکری و روحی مقدم بر تحول اقتصادی است؛ و استقلال فرهنگی مقدم بر استقلال اقتصادی است. اما نکتۀ مهمی که وجود دارد این است که تحول فکری و روحی در عمل، و در جهاد اقتصادی با هدف معنوی و فرهنگی نهفته است. فعالیتها و تلاشهای اقتصادی که در برگیرندۀ اهداف فرهنگی و معنوی هستند، در حقیقت نوعی عمل فرهنگی محسوب می شوند؛  و استقلال اقتصادی و استقلال فرهنگی به هم وابسته هستند. این دو، به هیچ وجه جدای از هم نیستند؛ بلکه همراه با هم و در یک عمل همزمان و توأم می باشند.

اشتباه آن  کسانی که بین این دو تمایز زمانی و  تقدم و تأخر زمانی قایل هستند در این است که این دو را از یک مقوله و همعرض یکدیگر می دانند؛ در حالی که اهداف فرهنگی و معنوی در هر عمل اقتصادی اسلامی پا به پای آن، و همراه با آن وجود دارد، و این سازش و توافق به دلیل تفاوت در سطوح ارزشی و مفهومی آن دو امر نهفته است. فعالیت اقتصادی یک وسیله است؛ ولی دارا بودن بُعد معنوی و فرهنگی در عمل، هدف و غایت آن را تشکیل می دهد. اهداف فرهنگی منحصراً از عمل فرهنگی به دست نمی آیند؛ بلکه همۀ فعالیت های انسان اعم از سیاسی و اقتصادی و نظامی می تواند بُعد معنوی و فرهنگی و آخرتی داشته باشد، و هم هدف دنیایی و سودجویانه. و بزرگترین تحول فرهنگی که امام (رض) در جامعۀ ما به وجود آورند این بود که مفهوم «عبادت» را از عبادات متعارف به همۀ اعمال انسان که برای اعتلای جامعه و کشور و خود انسانها باشد تعمیم دادند و سیاست انزوای مؤمنین از مسائل سرنوشت ساز خود و کشورشان را به کنار نهادند. ایشان در کتاب ولایت فقیه می فرمایند:

 «این حرفها را استعمارگران آن و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعۀ مسلمانان برکنار سازند».

و با ایشان در همان کتاب در جای دیگر می فرمایند:

 «اگر ما مسلمانان کاری جز نماز خواندن و دعا و ذکر گفتن نداشته باشیم، استعمارگران و دولتهای جائر متحد آنها هیچ کاری به ما ندارند شما هرچه می خواهید نماز بخوانید، آنها نفت شما را می خواهند، به نماز شما چه کار دارند؟ آنها معادن ما را می خواهند؛ کشور ما بازار فروش کالاهای آنها باشد. و به همین جهت حکومتهای دست نشاندۀ آنها از صنعتی شدن ما جلوگیری می کنند، یا صنایع وابسته به مونتاژ تاسیس می کنند».

پس در حقیقت اما عزیز(رض) هدف فرهنگی و آخرتی اسلام، و دیانت و توحید را تنها در عبادات فرهنگی نمی دانند؛ بلکه ایشان فعالیتهای اقتصادی را هم یک «عبادت» می دانند، و معتقدند که این سیاست استعماری بوده است که دیانت را با این تبلیغات از سیاست، یعنی از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدا کرده است.

این جداسازی هدف فرهنگی از مسائل اقتصادی، آن قدر سهمگین بود که جهان اسلام را از هر نوع پیشرفت اقتصادی باز داشت. معظم له در تاریخ 29 / 10 / 59 در این زمینه می فرمایند:

 «اگر ما بیدار بشویم که ما هم موجودی هستیم مثل سایر موجودات، و ما هم انسانی هستیم مثل سایر انسانها، و نژاد ما هم نژادی هست مثل سایر نژادها،  خودمان برای خودمان کار بکنیم، اگر دستمان را از شرق و غرب کوتاه بکنیم و خودمان مشغول فعالیت بشویم».

و یا ایشان در وصیتنامۀ الهی – سیاسی خود می فرمایند:

 «با ارادۀ مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید، و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارند. و اگر فردی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیده اند شما هم خواهید رسید».

و یا در تاریخ 21 / 9 / 58 می فرمایند:

 «تا این ملت بنای بر این نگذارد ما باید همه چیزمان از خودمان باشد؛ ما باید قطع رابطۀ اقتصادی، رابطۀ فرهنگی از خارج بکنیم؛ فرهنگ از خود ما باید باشد؛ اقتصاد هم از خود ما باید باشد، تا این بنا در توده ها نباشد و تا این مغزی که انگلیسی است و استعماری است عوض نشود و باورمان نیاید که ما هم آ دم هستیم، نمی توانیم استقلال پیدا کنیم».

حضرت امام(رض) معتقد است که، اسلام مکتب تحرک و فعالیت است، و مسلمین باید با فعالیت و تلاش به استقلال فرهنگی و اقتصادی برسند و از تصرف دنیا ابا نکنند، و دیانت خود را از سیاست و زندگی جامعه جدا نسازند. و آن کسانی که اهداف فرهنگی و معنوی را فقط در عمل فرهنگی و معنوی می بینند؛ و از ترغیب و تشویق مسلمین به فعالیت و تلاش در اقتصاد و سرمایه گذاری و تولید و صادرات و اختراعات و ابتکارات جلوگیری می کنند ناخواسته راه استعمار را تقویت می کنند.

اگر عمل آنها تشویق مسلمین به خودکفایی و قطع وابستگیها در عمل نباشد، آب به آ سیاب دشمن می ریزند.

شاید به همین دلیل باشد که امام(رض) علی رغم تأکید بر ضرورت قطع رابطۀ وابستگی، به نفی ارتباط مطلق به جهان حکم نمی کنند؛ بلکه استفاده از امکانات و پیشرفتهای جهانی را لازم می دانند.

ایشان در تاریخ 24 / 8 / 62 می فرمایند:

 «نباید اگر صنعتی از آ نها می گیریم انگلیسی یا روسی یا امریکایی بشویم؛ بلکه باید مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعی ندارند؛ ولی باید توجه داشت که از جایی علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند».

و یا در تاریخ 21 / 9 / 58 می فرمایند:

 «ما باید از آنها اگر چیز خوبی دارند، بگیریم، مخالف نیستیم با این. لکن به فکر این باشیم که خودمان درست بکنیم. به فکر این باشیم که خودمان داشته باشیم. خوب بعضی ممالک بودند که اینها هم از غیر می گرفتند؛ لکن بعد از آن کم کم خودشان بهتر از دیگران شدند. ژاپن این طور بود، هندوستان این طور بود خوب ما هم باید درست کنیم؛ و آن قدم این است که ما بفهمیم که خودمان هم می توانیم، هم هستیم یک چیزی».

یا در تاریخ 26 / 11 / 59 می فرمایند:

 «آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، ژاپن خوب اول چیزی نبود، کوشش کردند تا اینکه حالا با امریکا مقابله می کند. بسیاری از چیزهای او در امریکا به فروش می رسد. خوب، یک امر نشدنی را شدنی کردند. یا هندوستان که الان پیشرفته است برای این است که، این فکر را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم».

ممکن است از مقایسۀ این صحبتهای امام با صحبتهای دیگرشان که به صراحت صحبت از قطع رابطۀ اقتصادی کرده اند احساس تناقض شود؛ در حالی که هیچ تناقضی در جملات امام نیست. امام می فرمایند که هر نوع رابطه ای که وابستگی اقتصادی را در پی داشته باشد و ما را از خودمان جدا سازد باید قطع شود.

ایشان می گویند، چون ما باید به قدرت اقتصادی دست یابیم که نه تنها خودکفا بشویم بلکه باید صادرات هم داشته باشیم. و می فرمایند باید علوم و چیزهای خوب دنیا و جهان را بگیریم. و در مثالهایی که بعضی کشورها می آورند به مقابلۀ آنها با امریکا اشاره می کنند و تأکید می فرمایند که زمانی همینها هم از امریکا تغذیه کردند، ولی بازار امریکا امروز در تهدید جدی کالاهای ژاپنی قرار گرفته است. پس امام،رابطه ای را می خواهند که هجومی باشد. در جهاد اقتصادی ناگزیر به ایجاد ارتباط با جهان هستیم، اما نه برای وابسته شدن، بلکه برای خودکفا شدن، و سپس هجوم صادراتی و رقابت با آنها در بازارهای جهانی. نباید فراموش کرد که حتی اگر نتوانیم بازارهای اروپا و امریکا را فتح کنیم ناگزیر هستیم بازارهای جهان اسلام را از اسارت اقتصادی غرب نجات دهیم.

امروز سراسر بازارهای جهان اسلام مملو از کالاهای غرب هستند. آیا خروج کالاهای مصرفی و خانمان سوز غرب از بازارهای جهان اسلام و خودکفایی اقتصادی، و رسیدن به یک برتری اقتصادی، از دفاع مسلحانه ارزش کمتری دارد؟

مسلمانان باید فرمولهای روز مبارزه را بدانند، و قطعاً یکی از این راههای جدید، راه جهاد اقتصادی است. چه زیبا امام در خطاب به مسئولین درتاریخ 2 / 1 / 68  یعنی در آخرین روزهای عمرمقدسشان می فرمایند:

 «مسئولان ما باید بدانند، که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطۀ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارای حضرت حجت الله، ارواحنا له الفداست که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطر بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در ادارۀ هر چه بهتر مردم بنماید؛ ولی این بدان معنی نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی است منصرف کند».

حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این بیان بسیار مهم به هدف اصلی و نهایی انقلاب اسلامی که تشکیل حکومت جهانی اسلام است اشاره می کنند. و مسئولین را از توجه به ادارۀ مادی به نوعی که هدف اصلی تحت الشعاع قرار بگیرد برحذر داشته اند. اما منظور ایشان نفی اقتصاد نیست؛ بلکه حتی نفی ادارۀ مردم هم نیست. ایشان می گویند، هدف اصلی رسیدن به حکومت اسلامی است؛ و ادارۀ مادی مردم هدفی واسطه ای و یا جانبی است. و گرنه چگونه ممکن است حضرت امام از استقلال اقتصادی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک رکن اساسی در نجات کشورمان صحبت بکنند، اما برای تشکیل حکومت جهانی اسلامی،  استقلال اقتصادی جهان اسلام را در نظر نداشته باشند؟ و بدتر از آن، اینکه فکر کنیم ایشان برای اقتصاد ایران اسلامی، در جهان اسلام نقشی قایل نباشند. امام در این بیان مهم تنها از اهداف صحبت کرده اند، نه اینکه به فکر اقتصاد جهان اسلام نباشند، و یا حکومت اسلامی را بدون یک قدرت اقتصادی طرحی عملی بدانند.

 استقلال اقتصادی و تئوریهای رشد:

تا اینجا نظریات حضرت امام(رض) را در زمینۀ استقلال اقتصادی تشریح کردیم. لازم است در این بخش مقاله، دیدگاههای ایشان را با اقتصاد متعارف مقایسه کنیم و ببینیم بیشترین موضوعی که امام(رض) پیرامون آن صحبت نموده اند در اقتصاد متعارف چه بخشی را شامل می شود.

بحث امام(رض) در مورد استقلال اقتصادی، عمدتاً با بحث رشد و توسعه نزدیکی و قرابت دارد. لذا لازم است دیدگاههای امام(رض) را با نظریات رشد مقایسه کنیم.

ابتدا عوامل رشد را از کتاب رشد اقتصادی نوشته پی یر مایه نقل می کنیم.

ایشان در کتاب خود در صفحه 53 و 54 می نویسد:

 «رشد اقتصادی از پیشرفت فنی جدایی ناپذیر است. این امر، نه در یک کشور بخصوص؛ بلکه در تمامی کشورها صادق است. پیشرفت فنی است که به جمعیت فعال هر اجتماعی اجازۀ تولید بیشتر، خدمات بهتر و همچنین تولید کالاهایی را که قبلاً وجود داشته است می دهد تا آن اجتماع جوابگوی نیازمندیهای گذشته و جدید خود باشد. دگرگونی فنون در سایۀ توسعۀ خارق العاده دانش «ممکن» شده است. این دانش، در عین حال شامل علوم و فنون کاربردی است. دگرگونیهایی از این دست عملاً هنگامی ممکن شدند که در برخی کشورها، مجموعۀ شرایط اجتماعی و روانی لازم ایجاد شده باشد. پیشرفت فنی بدون پیشرفت علوم ممکن نیست؛ ولی در عین حال پشرفت فنی بدون کاربرد عملی آگاهیهای جدید، با کمک سرمایه گذاریهای لازم نیز ممکن نیست. علاوه بر اینها سه عامل دیگر نیز بنیادی تلقی می شوند که عبارتند از:

کوشش در پس انداز به منظور سرمایه گذاری لازم، آموزش نیروی انسانی به حدی که بتواند فنون جدید را به کار بندد و بخصوص ارادۀ لازم برای ایجاد تغییرات اقتصادی و اجتماعی که رشد را ممکن می سازند».

وی در صفحه 68 و 69 کتاب خود می نویسد:

 «نیروی انسانی لایق و ذیصلاح داشتن و آگاهی لازم و سرمایه گذاری، عوامل لازم برای تولید در هر کشور است. همان طور که برای ساختن یک خانه تنها وجود مصالح (سنگ و چوب و سیمان و امثالهم) کافی نیست و باید توانایی استفاده از عوامل مذکور و سپس سازمان لازم برای معماری خاص را نیز تنظیم کرد، برخورداری از عوامل پایۀ رشد اقتصادی نیز به خودی خود نتیجه بخش نخواهد بود؛ مگر آنکه اراده و توانایی به کار بردن عوامل فوق وجود داشته باشد.

آگاهی علمی به تنهایی برای به راه انداختن توسعۀ اقتصادی کافی نیست. در قرن هفدهم و اوایل قرن هیجدهم، از علومی که در قرون ماقبل مطرح شده بود، بهره برداری چندانی نشد، همان طور که کشورهای توسعه نیافته، امروز می توانند از انبوه ذخایر علمی و عملی تمام قرون استفاده کنند، ولی این استفاده بندرت و به کندی انجام می شود و در واقع «ابداع» عملی است مثبت که نیاز به سعی و کوشش و جسارت خطر کردن دارد».

او باز هم در صفحه 71 کتاب خود می نویسد:

 «رشد برای بوقوع پیوستن، نیاز به جمعیت شایق،  چارچوب سازمانی مساعد و فضای اقتصادی منطبق با تغییرات دارد. رشد اقتصادی میسر نمی شود مگر آنکه جمعیت «به طور مصمم خواهان آن باشد». بدین معنی که، افرادی پویا برای تغییرات لازم گام بر دارند و بقیۀ آحاد جمعیت این تغییرات را پذیرا شوند.

لذا عامل اصلی، وجود تعداد کافی از افرادی است که با روحیه ای سرشار از جوش و خروش برای تولید، و آماده و مصمم برای قبول خطر به کار تولید و ارائه کالای جدید بپردازند».

اگر ما تا همین جا بخواهیم صحبتهای این محقق فرانسوی را با بیانان امام(رض) در مورد استقلال اقتصادی مقایسه کنیم می بینیم و جوه مشترک زیادی وجود دراد این محقق فرانسوی به ارادۀ لازم و تصمیم دستجمعی و شوق و جسارت خطر کردن در ابداعات و فعالیتهای اقتصادی اشاعر  می کند و آنها را شرط لازم برای به کار انداختن سرمایه انسانی و مادی می داند.

حضرت امام(رض) نیز در صحبتهای تاریخ 1 / 8 / 62 خود می فرمایند:

 «امروز شمایید که باید دامن به کمر بزنید در رشد صنایع این کشور و در رشد تولید این کشور همت بگمارید و فعالیت کنید».

و یا در تاریخ 6 / 3 / 58 می فرمایند:

 «همه با هم شکستیم رژیم پهلوی را. همه با هم باید این سازندگی را بکنیم».

و یا  در تاریخ 29 / 4 / 67 می فرمایند:

 «ان شاء الله در شرایط بهتر زمینۀ کافی برای رشد استعداد و تحقیقات را در همۀ امور فراهم می سازیم».

و یا در تاریخ 11 / 7 / 67 می فرمایند:

 «مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعۀ مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبۀ مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند».

که در مقایسۀ نظریات امام با جملات این محقق فرانسوی و متخصص مسائل «رشد» که می گوید:

 «عامل اصلی وجود تعداد کافی از افرادی است که با روحیه سرشار از جوش و خروش برای تولید، و آماده و مصمم برای قبول خطر، به تولید و ارائه کالای جدید بپردازند، و به این اکتفا نکنند که راه گذشتگان را ادامه داده اند. و حتی اگر لازم شد با آن دسته از افرادی که مخالف تغییرات اند مبارزه کنند».

می بینیم که حضرت امام با تسلط فراوان، دربارۀ مسائل تخصصی «رشد» صحبت کرده ا ند و یا صحبتهای آقای گونارمیردال از پیشگامان توسعه در کتاب سرزمین ثروت و فقر را با صحبتهای حضرت امام(رض) مقایسه کنیم. همین دانشمند «توسعه» می گوید:

 «تأسف انگیز است که اقتصادانان جوان کشورهای کم توسعه در دام و پیچ و خم اندیشه های اقتصادی کشورهای پیشرفته گرفتار شوند. و بدین ترتیب تلاشهای روشنفکرانۀ کشورهای کم توسعه با ناکامی مطلق مواجه شوند. بعکس من آرزو می کنم که این افراد، شهامت واژگون ساختن تندیسهای عظیم فاقد معنا و نامربوط و گاهی دکترینها و روشهای نظری ظاهری فریب و ناقص را بیابند، و تفکر خود را در بستر مطالعات، بر نیازهای وسایل خودشان مبتنی کنند».

حضرت امام(رض) در تاریخ 4 / 8 / 58 می فرمایند:

اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند، در فرهنگ و در دانشگاهها باید اصلاح فرهنگ صورت بگیرد. وظیفه است و لازم این که این مغزهایی که در طول پنجاه و چند سال حکومت و سلطۀ اجانب غربزده شده اند نجات بدهید. غرب بسیار چیزهای مفیدی دارد که برای خودش نگه داشته؛ اما آن چیزی که آنها به اسم «علم» صادر کردند؛ به اسم ترقی و تعالی ما رد کردند با بسیاری از جنایتها به ممالک شرق صادر کردند.

 «افکار جوانان ما، پیرمردهای ما، تحصیلکرده های ما، روشنفکران ما، بسیاری از این افکار وابسته به غرب است؛ وابسته به آمریکاست و لهذا حتی آنهایی که سوء نیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه را درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را  از غرب بگیریم».

و همچنین امام(رض) در وصیتنامۀ الهی سیاسی می فرمایند:

و غم انگیز تر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز نگه داشته و کشورهای مصرفی بار آورده اند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانی ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی باعث شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم.

معظم له می فرمایند:

تا خودمان را پیدا نکنیم و مغزهایمان عوض نشود، نمی توانیم مستقل بشویم؛ با لغت خودمان حرف بزنیم، و با علم خودمان. من نمی گویم که علم را از خارج یاد نگیریم؛ لکن من می گویم که از آنها خوبهایشان را یاد بگیریم و بدهایشان را الغا کنید.

رائول پربیش یکی دیگر از پیشگامان توسعه می گوید:

 «فرآیند صنعتی شدن کشورهای اقمار (یا توسعه نیافته) بشدت تأخیر پیدا کرد... باعث شد تا تمایل کشورهای اقمار به تقلید از مراکز، همانند پای گذاردن در جای پای آنان، تشدید یابد و کلیۀ مساعی ما مصروف آن شد که دانش فنی و راه و رسم زندگی را از آنها اقتباس کنیم؛ به دنبال عقاید و ایدئولوژی آنها برویم و شالودۀ نهادها و مؤسسات آنها را در کشوهای خود پی بریزیم. تمام این عوامل در ساختار اجتماعی کشورهای اقمار نفوذ کرد؛ و این کشورها از پیشرفته ترین ساختار مراکز (یا کشورهای صنعتی جهان) عقب ماندند».

حقیقتاً بین صحبتهای امام(رض) با متخصصین و مطلعین علم توسعه – که اطلاعات و تجربیات بسیاری از علل عقب ماندگی کشورها دارند – چقدر قرابت و نزدیکی است، که گویا امام(رض) سالهای سال در اقتصاد کشورهای توسعه نیافته و جهان سوم، مطالعه و تحقیق عمیق اقتصادی کرده اند. و یا به نظر آقای روستو که یکی از صاحبنظران توسعه اقتصادی است توجه بفرمایید! ایشان می گوید:

 «تشکیل سرمایه صرفاً در به حداکثر رساندن سود خلاصه نمی شود؛ بلکه عبارت است از تلقی موجود جامعه و واکنش آن در برابر علوم پایه و علوم کاربردی، و مخاطره پذیری آن در قبال نوآوریها».

و یا او در جای دیگر می گوید:

 «رشد اقتصادی نتیجه و برآیند کنشهای متقابلی است که بخشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه را در بر  می گیرد».

از مقایسۀ صحبتهای حضرت امام(رض)، و متخصصین و علمای «علم توسعه» به این نتیجه می رسیم که امام(رض) خیلی دقیق و روشن، مشکل اساسی و موانع راه توسعۀ اقتصادی کشور ما را درک کرده و آنها را با استادی خاص ترسیم نموده، و راه  حل مناسب را برای آنها پیشنهاد کرده اند. طبیعی است که ایشان از «موضع بنیانگذاری» طرح بنای عظیم یک اقتصاد متحرک و پویا را ارائه کرده باشند؛ و به همین دلیل به مسائل جزئی از قبیل نحوۀ سرمایه گذاری و پس انداز و سایر مسائل دیگر اشاره نکنند و یا اگر هم اشاراتی داشته اند به صورت کلی باشد.

 نظریات امام و تئوریهای رشد:

حال که این مقایسه را صورت داده ایم، با شهامت می توانیم یک گام دیگر جلو بگذاریم و از تأثیر دیدگاهها و نظریات امام(رض) در تئوریهای رشد و توسعه صحبت کنیم؛ و ثابت کنیم که آیا نظریات امام(رض) توصیه های کلی است؛ یا منبع نظری و تئوریک برای رسیدن به مسائل علمی و فنی توسعه هم هست؟ و آیا می توان با کمک دیدگاههای حضرت امام(رض) به یک مدل و نظریۀ رشد رسید؟

برای رسیدن به این مقصد، باید دو کار را انجام بدهیم: اول اینکه، عناصر مهم نظریات امام(رض) را یک بار دیگر فرموله شده استخراج کنیم؛ و سپس آنها را با نظریات متعارف رشد، مورد مقایسه قرار دهیم و آنگاه سعی کنیم تأثیر کلام امام(رض) را در رسیدن به یک مدل و نظریۀ رشد مترقی ارائه دهیم:

* عناصر اصلی نظریات امام(رض) عبارتند از:

 الف: رسیدن به مازاد تولید و قدرت صادرات و قدرتمند شدن اقتصادی برای خودکفایی و قطع واردات وابسته، تأثیر اقتصادی گذاشتن در جهان و ادارۀ مردم در داخل کشور.

ب: جهاد اقتصادی و جنگ مقدس اقتصادی با هدف عبادت و احیای شخصیت ایران اسلامی؛ و انجام عمل و فعالیت اقتصادی و جای دعا کردن و خارج از صحنه بودن. ج: مبارزه علمی با جهل و وابستگی فرهنگی و توسعۀ تحقیقات و افزایش  بازدهی و کارایی عوامل تولید.

د: بسیج اقتصادی از طریق مشارکت دادن همۀ اقشار مردم؛ چه در نیروی انسانی و چه در فعال کردن سرمایه ها.

عنصر اول همان «متغیر رشد» یعنی درصد افزایش تولید خالص سالانه ملی است.

عنصر چهارم که بسیج امکانات انسانی و مالی یک کشور است همان متغیرهای «نیروهای انسانی و سرمایه» است.

عنصر سوم را «بازدهی اقتصادی» و عنصر دوم را «بازدهی اجتماعی» نامگذاری می کنیم.

می توانیم از طرح عنصر دوم یعنی «جهاد اقتصادی» یک پارامتر جدیدی در مدلهای رشد ارائه کنیم.

این پیشنهاد که از بیانات  حضرت امام(رض) استنباط شده تأثیر عوامل معنوی و فرهنگی یک جامعه را در مدل نشان می دهد که نکتۀ جدیدی است؛ و خلاف اعتراف اکثر علمای رشتۀ توسعه، به بخشی از عوامل مؤثر این متغیر، از جمله مسائل ملی و فرهنگی و بافت اجتماعی و سیاسی کشورها، به دلیل پیچیدگی بحث و یا نگرانی ایدئولوژیک که از یک پایگاه تفکر غربی و علوم «اثباتی» داشته اند از کنار این مسأله مهم رد شده اند.

ولی از استحکام بیانات حضرت امام(رض) و همچنین تجارب خودمان در طول انقلاب و بویژه نبرد مقدس – که کارآیی این متغیر عظیم را در کنار تجهیزات و منابع مالی احساس کردیم – و همچنین با توجه به تکیه گاه آیات قرآنی در برتری توان نیروهای مؤمن، که با فرض دارا بودن امکانات مالی و مادی یکسان، عنصر «ایمان و صبر» را مؤثر در توان و کارآیی نیروی مؤمن اعلام می کند، تأثیر ضریب فرهنگی و اجتماعی را در مدل رشد پیشنهاد می کنیم.

* حال اجمالاً به بررسی کلیات مدلهای رشد در اقتصاد متعارف می پردازیم:

الف: در مدلهای قدیمی رشد، معمولاً رشد را نسبت نرخ پس انداز ملی به نرخ سرمایه گذاری به تولید را در نظر می گیرند در این مدلها کارآیی عوامل تولید ثابت فرض شده؛ و عنصر سرمایه و کار به عنوان عنصر مکمل و غیر قابل جانشین تصور شده اند.

ب: در مدلهای متأخرین رشد اقتصادی، غالباً رشد اقتصادی براساس امکان جانشینی بین کار و سرمایه و متغیر بودن بازدهی عوامل تولید پیشنهاد شده است در این مدلها رشد در آمد ملی برابر است با رشد سرمایه ضرب در سهم نسبی سرمایه از درآمد ملی. بعلاوه رشد نیروی انسانی ضرب در سهم نسبی کار از درآمد ملی.

در حقیقت، نرخ رشد تولید ملی بستگی به نرخ رشد نیروی انسانی و نرخ رشد سرمایه دارد. به عبارت دیگر، سهم عوامل نیروی انسانی و سرمایه را از طریق ضرایب فنی – آنها که بیانگر بازدهی این عوامل است – دخالت داده اند. در حقیقت، سهم عوامل تولید، بستگی به دو پارامتر دارد.

* اول: پارامتر کمی که میزان عددی و کمی مشارکت سرمایه و نیروی انسانی را در تولید نشان می دهد.

* دوم: ضریب فنی یا بازدهی این عوامل تولید است، بدین ترتیب که اگر دو جامعه را با مقدار معین از عوامل تولید – یعنی سرمایه و نیروی کار -  و با بازدهیهای مختلف عوامل تولید مقایسه کنیم، آن جامعه و ملتی که بازدهی عوامل تولیدش بیشتر باشد، نرخ رشد بیشتری دارد. و یا در صورتی که بازدهی عوامل تولید دو ملت ثابت باشد، آن که بتواند سرمایه و نیروی کار بیشتری وارد صحنه کند، تولید بیشتری را ارائه خواهد داد.

پس در حقیقت، ملتها اگر بخواهند براساس این مدل، تولید ملی خود را افزایش دهند یا باید مقدار عوامل تولید خود را افزایش دهند، و یا بازدهی عوامل تولید خود را. هر نوع تغییر در این نوع متغییر، در رشد تولید ملی تأثیر دارد. اما بر این نظریه دو اشکال اساسی هست:

* اشکال اول: رشد هر ملتی که از رشد بخشهای درونی ناشی می شود و مواجهه با رقابتهای بین المللی تأثیر می پذیرد، و لذا رشد، یک امر نسبی است و نه یک مسأله مطلق. و این امر نسبی تنها در رابطه با زمان که یک مفهوم گنگ و ابهام آمیز است قابل تبیین نیست. بنابراین، رشد برآیند رقابت داخلی افراد و مؤسسات داخلی از یک طرف و برآیند رقابت آن جامعه با سایر جوامع بین المللی از طرف دیگر است.

* اشکال دوم: در مدلهای ارائه شده، علل افزایش و یا کاهش بازدهی عوامل تولید با ضرایب فنی مشخص نشده است؛ و آنها را برای هر ملتی پارامترهای ثابتی گرفته، و یا تغییرات آنها را تغییرات تابعی به حساب نیاورده اند، در حالی که متغیرهای مؤثر در بازدهی عوامل تولید احتیاج به شناسایی و تبیین علمی دارند.

 اشکال اول و دوم را با کمک تئوری ارزش و دیدگاههای حضرت امام  می توان برطرف کرد. رشد، برآیند رقابتهای داخلی و خارجی است. رشد، نتیجه موفقیت در نبرد است. رشد ثمرۀ جنگ اقتصادی بین گروههای اجتماعی است؛ منتهی در این نبرد، آتش توپخانه و سلاح، فضایل و مجاهدتها و استعدادهای افراد و نیروهای مؤمن است و استعداد و کارآیی و بازدهی عاملین اقتصادی در فعالیتها و صنایع و بازارهای معین به جنگ با همدیگر می پردازند؛ و آن کس که در این تنازع بقا موفق بشود دیگران را تابع خود می کند، چه در تنازع بقای داخلی و چه – به قول حضرت امام – در تنازع بقای بین المللی - پس سهم بازدهی نسبی اجتماعی عوامل تولید در فعالیتهای معین در داخل و خارج یک جامعه است که رشد تولید، ملی آن کشور را تعیین می کند.

بازدهی نسبی اجتماعی عوامل تولید یک جامعه، متوسط رشد بازدهی عوامل تولید آن جامعه در صنایع مختلف است. این رشد را که ما به عنوان «رشد داخلی» نامگذاری می کنیم در اثر رقابت بین المللی تعدیل می شود. برآیند آن، رشد تولید ملی یک کشور را رقم خواهد زد، پس در حقیقت رشد، اثر بازدهی نسبی اجتماعی عوامل تولید است که اساس ارزش و ارزش، اضافی و سود و مازاد و محصولات را تشکیل می دهد، که در کتاب تئوری ارزش و قیمت به صورت مفصل آن را توضیح داده ایم.

در آنجا اثبات کرده ایم که علت اساس مازاد تولید و مازاد اقتصادی بازدهی نسبی عوامل اجتماعی تولید است. پس رشد، در حقیقت نتیجۀ بازدهی نسبی اجتماعی عوامل تولید در سطح کلان، یعنی در کل روابط اقتصادی جامعه و روابط اقتصادی بین المللی جامعه است. لذا در مدلهای رشد، از توجه به این مسأله اساسی غفلت شده و علت، عمدتاً به ضعف تئوریهای ارزش و ارزش اضافی بر می گردد.

در اینجا قصد نداریم به علل ضعفهای تئوریک این مدلهای بپردازیم. همین قدر نتیجه گیری کافی است که این مدلها از نبرد اقتصادی و برتری نسبی نیروهای  فعال اقتصاد به سادگی گذشته اند و با درونی کردن این پارامتر ها و ابهامات، خود را با یک فرمول ناقص راضی نموده اند.

بهر حال در این نبرد اقتصادی – که موفقیت و رشد آن بستگی به برتری عوامل تولید طرفین در فعالیتهای معین دارد – باید ببینیم که علت برتری عوامل تولید به چه مسائلی بستگی دارد؟

برتری عوامل تولید، به برتری منابع طبیعی و برتری عوامل انسانی بستگی دارد؛ و منابع انسانی، متعلق به نیروهای بالقوه و فعال یک ملت است.

بازدهی عوامل تولید و یا برتری عوامل تولید یک ملت نسبت به ملت دیگر، یا یک گروه نسبت به گروه دیگر، به استفادۀ صحیح و به موقع از این منابع طبیعی و انسانی در فعالیت های اقتصادی معین و مناسب با آن منابع بستگی دارد.

سازماندهی اقتصادی هر جامعه ای، عوامل تولید را در فعالیتهای تولیدی معین نقش می دهد؛ و نقش اقتصادی آنها را تعییین می کند. هر چه سازماندهی و نقش پذیری عوامل تولید یک جامعه مناسبتر باشد بازدهی آنها بیشتر است. و رشد تولید ملی و مازاد محصولات آن ملت همراه با رشد علمی و تجربی و تکنیکی آن ملت را افزایش خواهد داد.

لذا جوهر اصلی رشد هر ملتی به سازماندهی و نقش پذیری عوامل تولید و نیروهای اقتصاد آن ملت در فعالیتهای معین و مناسب اقتصادی بستگی دارد. سازماندهی و نقش پذیری عوامل تولید اعضای یک جامعه،و تشکیل گروههای فعال و پویای اقتصادی و پیدا شدن چهره های پیشتاز و شجاع در جامعه، بستگی به توزیع مناسب عوامل تولید و انگیزۀ درونی این عوامل دارد. هر چه توزیع مناسبتر و آگاهانه تر و دقیق تر باشد، بازدهی اقتصادی جامعه بیشتر است. و همچنین هر چه انگیزۀ عوامل تولید قویتر،  اصولیتر و متعادلتر باشد، هم در نقش پذیری، هم در شدت تأثیر عوامل تولید، و هم دقت آنها، مؤثر است. بنابراین، بازدهی اقتصادی هر جامعه بستگی به بازدهی اجتماعی آن جامعه دارد؛ یعنی سازماندهی و نقش پذیری افراد و عوامل تولید یک جامعه به توزیع مناسب فعالیتها و انگیزه های درونی آنها بستگی دارد که خود این عوامل، به رهبری و آگاهی بخشی افراد جامعه در سرنوشت مادی و معنوی خود و جامعه شان ارتباط می یابد.

لذا بازدهی اقتصادی یا ضرایب فنی کار و سرمایه و تکنولوژی به بازدهی اجتماعی بستگی دارد. ساختار سیاسی،  اجتماعی، فرهنگی و حتی جغرافیایی ملتها در بازدهی اجتماعی نقش مؤثری دارند، اما بیشترین سهم از آن ساختار فرهنگی و سیاسی و انگیزه های معنوی سیاسی اعضای آن جامعه است که می تواند بازدهی اجتماعی و نتیجتاً بازدهی اقتصادی و نهایتاً رشد تولید ملی جامعه را افزایش دهد، لذا می توان مدل رشد را به صورت دو گانۀ زیر ارائه کرد.

1 - رشد تولید ملی تابعی از سرمایه، نیروی انسانی و کارآیی اقتصادی است.

2 - کارآیی اقتصادی همزمان تابعی از بازدهی اجتماعی و سطح تکنولوژی است.

 بنابراین، رشد یک جامعه از یک طرف به میزان منابع طبیعی و انسانی آن جامعه بستگی دارد؛ و از طرف دیگر به بازدهی اقتصادی که خود آن هم متأثر از بازدهی اجتماعی است. حال ببینیم که عوامل و عناصر مؤثر در صحبتهای امام(رض) – که توضیح داده شد – در رساندن جوامع اسلامی به یک قدرت اقتصادی بزرگ و استقلال اقتصادی آنها چقدر می تواند مؤثر باشد. امام(رض) شرط رسیدن به رشد و توسعۀ اقتصادی را بسیج مردم و افزایش کارآیی اقتصادی و بازدهی اجتماعی آنها می دانند. ایشان معتقدند که باید با بسیج همۀ مردم و امکانات مالی آنها در فعالیتهای اقتصادی، و مشارکت دادن جدی و عملی آنها، از هر نوع بیکاری جوانان و کنار رفتن مردم و بخش خصوصی از صحنۀ اقتصاد جلوگیری کرد. ایشان اعتقاد دارند: که همان طور که مردم همه با هم رژیم شاه را شکستند، حالا هم باید بازسازی را هم چیزی مثل جنگ بدانند. ارزش و جایگاه انقلابی و معنوی و سیاسی که امام(رض) به اقتصاد می دهند؛ و برداشت ایشان از رسیدن به قدرت اقتصادی از طریق نبرد با کفر و ظلم و احیای شخصیت و هویت از دست رفتۀ جوامع اسلامی، عبادت بزرگی محسوب می شود. واقعاً چه انگیزه ای بالاتر از این قادر است تودۀ عظیم ملت ما را به صحنۀ اقتصاد بکشاند؟ و چه انگیزه ای قویتر از نظر امام(رض) قادر است که بازدهی اجتماعی و نهایتاً اقتصادی ما را بالاتر ببرد؟ همچنین ایشان از مبارزۀ علمی برای خلق ابتکارات و ابداعات و اختراعات صحبت کرده به عنوان یک پیشرفت مهم در طول دفاع مقدس هشت ساله، راه اندازی صنایع نظامی و ساخت سلاحهایی برای اولین بار در کشورمان را به رخ مأیوسان می کشند و می فرمایند:

 «شما باید گمشدۀ خودتان را که خودتان هستید، بیابید، به زبان خود، و کالاهای خود، از اسارت غرب نجات یابید».

و واقعاً اگر جوانان ما و مسئولین ما به این مسألۀ عظیم در عمل همت کنند، آیا کارآیی و بازدهی عوامل تولید و منابع طبیعی و انسانی ما شتاب نخواهد گرفت؟

جهان اسلام و ملت بزرگوار ما، اگر همان طور که به نظریات سیاسی امام(رض) توجه می کنند به نظریات اقتصادی معظم له نیز توجه  کنند، پی خواهند برد که ایشان استقلال اقتصادی را در سرنوشت سیاسی و آیندۀ جهان اسلام بسیار مهم می دانند. نه تنها افتراها و تبلیغات غرب علیه چهرۀ علمی و انسانی ما خنثی خواهد شد، بلکه استقلال سیاسی جهان اسلام را در هر نقطه ای که به دست آوریم با کمک استقلال اقتصادی بیمه خواهیم کرد.

حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در وصیتنامه الهی سیاسی خود می فرمایند:

 «و غم انگیز تر اینکه آنان، ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند؛ به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانیشان ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری را نداریم، و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده، و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم؛ و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم؛ بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار –  اگر داشتیم – نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زدۀ بی فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و می نمایند، و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار  نوشتار ترویج کرده، و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده و می دهند».

والسلام

 

منبع: منتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س)، ص 172.

. انتهای پیام /*