استکبار و مفهوم امروزی آن

* دکتر عبدالرحیم علی محمد ابراهیم*

از ویژگیهای سخنان امام خمینی(ره)، وضوح و صراحت بیان آنها می باشد و این دلیل قاطعیت رأی و نظر قدرت ایشان جهت تأمل در مسائل و رهایی از حقایق تفصیلی است که بیشتر اندیشمندان با آشفتگیها و تعارضهای آن روبرو هستند و دیدن ماهیت اصلی و تشخیص اَهمّ را از مهم برایشان دشوار می سازد و همین موجب اختلاف نظر و تعدّد مکاتب تحلیل و تشخیص، بخصوص در زمینۀ مسایل سیاسی و دولتی می شود. امّا امام خمینی(ره) در حلّ مسائل پیچیده توانا بود به طوری که مردم نیز می توانستند آن مسائل پیچیده را ببینند. امام خمینی(ره) از بینش عمیقی برخوردار بودند، به گونه ای که علت اساسی هر مشکلی را بدون اینکه جزئیات مانع و حجاب دید ایشان شود، در می یافتند. چنین قدرتی، یکی از شرایط نوگرایی می باشد و این ویژگی از ویژگیهای افراد نوآور و نوگراست عبارت استکبار جهانی و نیز مستضعفین و مقابلۀ این دو، مفهوم گسترده ای است که از آیات قرآن کریم گرفته شده و پیش از آنکه امام(ره) از این عبارت برای توصیف وضعیت پیچیده جهانی استفاده نماید، مسلمانان تصور می کردند که این عبارت، تنها در توصیف گروهی از قوم فرعون یا شعیب است که دچار کبر و غرور شدند، همانگونه که در آیات سورۀ اعراف آمده است:

گروهی از قوم او دچار غرور و خودبینی شده، به مستضعفینی که ایمان آورده بودند گفتند آیا شما می دانید که صالح فرستادۀ پروردگارش می باشد آنها گفتند ما به آنچه فرستاده شده است ایمان آورده ایم. مستکبرین گفتند ما به آنچه شما بدان ایمان آورده اید کافر هستیم.[1]

همینطور در سورۀ سبأ آیات 31 تا 33 نیز این اصطلاح به کار رفته است.

 امّا استفادۀ امام خمینی(ره) از این اصطلاح قرآنی باعث زنده شدن دوباره آن در توصیف حقایق زمان ما شده است. این واژه، دیگر یک صفت تاریخی نیست که برای دو گروه تاریخی در گذشته به کار رفته باشد، بلکه توصیف تقسیم تاریخی میان دو گروه از مردم است که همواره در تاریخ جوامع وجود دارند.

چرا این توصیف برای بیان وضعیت موجود در دولتهای معاصر مناسب است؟

پس از جنگ جهانی دوّم، هم پیمانان غربی به رهبری امریکا پیروز شدند و سازمان مللِ متحد را تأسیس نمودند تا با قوانین خود، پیروزی مطلق را ایجاد نمایند. آنان به پنج کشور قدرتمند حق وتو دادند و ثروتها و امتیازات را طبق قراردادهای مبتنی بر قدرت تقسیم نمودند وپیوسته دولتهای شکست خورده در جنگ، خسارتهای مالی زیادی که بیشتر شبیه غرامت بود، به ناچار می پرداختند، شیوه های آموزشی و تبلیغاتی نوعی پشیمانی و عذر خواهی را در کشورهای شکست خورده مورد تأکید قرار می داد و این اندیشه را در ذهن نسلهای بعد القا می کرد که متجاوز ضرر کرده است.

امّا بقیه جهان فقیر از اوایل قرن، از سوی دولتهای ثروتمند (مستکبر) مورد استعمار قرار می گرفتند و برخی ملتهای مستعمره درگیر جنگ، به ازای بهره ای ناچیز سکوت کرده و هیچ غنیمتی از جنگ دریافت نکردند.

این واقعیت تأسف بار پیوسته در حال تغییر بوده است و با وجود تغییر شکل استعمار مسقیم و تبدیل آن به سلطۀ مستقیم و غیر مستقیم، بردگی ملتها رو به افزایش است.

هنگامی که امام خمینی(ره) نهضت انقلابی خود را آغاز کرد، وضعیت خاورمیانه حکایت از حالت یاس و نومیدی ملتها داشت، به طوری که اسرائیل سلطۀ خود را تحمیل می نمود و آن را گسترش می داد و مورد تأیید ایالات متحده و مساعدت و تحسین بسیاری از دولتهای اسلامی که بر محور ایالات متحده می گشتند، قرار می گرفت.

و امام خمینی(ره) آمد تا با صدای بلند در برابر این اوضاع دردناک فریاد زند و دنیا را با استدلالهای صریح خویش مبنی بر چپاول ثروت ملتها و فقر هموطنان و خواری آنها به خاطر بهره مندی مُشتی از یاران شیطان، پر کرده و از تهاجم فرهنگی گسترده ای خبر دهد که با از بین رفتن روحیۀ معنوی جوانان، گریبانگیر جوامع مختلف شده است.

هنگامی که امام خمینی(ره) ظاهر شد، در میان جوامع، آگاهی چندانی نسبت به ستمهای اقتصادی وجود نداشت مکاتب سوسیالیستی در جهان اسلام به شیوهای مختلف، اندیشه های انقلابی مبتنی بر مارکسیم را ترویج می کردند و سوسیالیستها در ایران، عراق، سوریه، سودان، مصر و بسیاری از سرزمینهای اسلامی فعالیت داشتند.

جنبشهای ملّی قومی در مقابله با استعمار و انواع دخالتهای بیگانه پدیدار شدند وپان عربیسم در مصر و سوریه بوجود آمد و انواع احساسات ملّی گرایانه در ایران و آسیا بروز یافت که همۀ اینها نشأت گرفته از فرهنگ اروپایی بود.

امّا امام خمینی(ره) در نهضت خود، با دیدگاهی جدید نسبت به وضعیت کنونی جهان ظهور کرد. دیدگاه ایشان فرا گیر و گسترده بود. ایشان ظلمهای اقتصادی را جدای از اوضاع نابسامان فرهنگی که نتیجۀ عقدۀ حقارت می باشد، نمی دانست. امام خمینی(ره) مشکل را فقط در ایران نمی دید، بلکه دیدگاه ایشان، تمام جهان را شامل می شد و وضعیت ایران را جدای از اوضاع جهانِ اسلام نمی دانست. سخنان ایشان فقط خطاب به ایرانیان نبود بلکه مخاطب ایشان تودۀ مستضعف جهان بودند.

اندیشه سیاسی حاکم بر منطقه، اسیر وجود دو قطب جهانی قدرت،  یعنی پیمان ناتو از یک سو و اردوگاه سوسیالیسم شرق از سوی دیگر بود و حاکمان ملی کشورها، منطقه را به عرصۀ قدرت نمایی ابر قدرتها تبدیل کرده بودند.

دیدگاه امام خمینی(ره) از آینده نگری و کلیت برخوردار بود به طوری که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را پیش بینی نمودند، گویی که آینده به ایشان الهام شده بود. بنابراین دیدگاه ایشان خلاصه می شود در رهایی امتهای مستضعف به این صورت که این امتها به پا خیزند وقدرتمندان را از بهره کشی و استضعاف محرومین بازدارند و به هیچ کمکِ دولتی اعتماد نکنند، بلکه به خدا ایمان داشته باشند و فداکاری زیادی نمایند و به خود و قدرت ملّتها اعتماد کنند.

ایشان در یکی از سخنان خود فرمودند:

وابستگی نظامی را در یک یا چند ماه می توان از بین برد. همین طور از بین بردن وابستگی اقتصادی امکانپذیر است امّا از بین بردن وابستگی روحی و فرهنگی واقعاً مشکل است این وابستگی روحی از همۀ چیز بدتر است.

دیدگاه امام خمینی(ره) بسیار نافذ و روشن است چرا که گذشت بیست سال از انقلاب، بسیاری از واقعیتها را آشکار کرد:

اول: فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور غرب به عنوان یگانه قدرتی که همتا ندارد، وعجیب نیست که بیشتر چپ گرایان وسوسیالیستها به غرب گرایش پیدا کردند واز تمامی شعارهای قبلی شان دست برداشتند.

دوم: مظاهر سلطۀ جهانی به چهره های جدیدی تبدیل شد، سلطۀ اقتصادی و نظامی جای خود را به سلطۀ فرهنگی داد که قوانین جهانی از آن حمایت می نماید کنگره های متعدد پیرامون فقر، زن و خانواده، چیزی جز مظاهر اولیه اندیشۀ غربی نیست که در پی برتری جویی می باشد ومی خواهد شخصیت ملتها و بویژه مسلمانان را از بین ببرد و ارزشهای فرهنگی غربی را در امور مختلف زندگی وارد نماید.

تاریخ جهان، شاهد ظهور امپراطوریهای مختلف بوده است که این امپراطوریها با بهره گیری از زر و زور، به دنبال قانونی جلوه دادن و ایجاد مشروعیت برای خود بودند و هر نوع مبارزه و قیام علیه امپراطوری عواقب سختی را در پی داشت. ملتهای به پا خاسته سرکوب و حاکمان دست نشانده در گوشه وکنار به کار گمارده می شدند.

امّا چهرۀ معاصر نظام امپراطوری، قانونی جلوه دادن خود در سطح بین المللی است که متکی به قدرت اقتصادی و نظامی می باشد و سازمانهای بین المللی و دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی به حمایت از این نظام جدید جهانی برخاستند و با تهدید ملتها به محاصره و تهدید نظامی،  در بسیاری از مراحل به پیش می رفتند.

نظریه امام خمینی(ره) گسترده، روشن و آشکار بود که برای مقابلۀ کامل با فلسفه غرب تأکید داشتند.

سوم: تجربۀ سالیان گذشته ثابت کرده است که اعتماد به غرب و هم پیمانی با او برای جلب حمایت یا پیشرفت، جز گرفتاری، حاصلی نداشته است. دولتهای خلیج فارس فقیر شدند و ثروتهایشان به تاراج رفت. همچنین دولتهایی که علیه انقلاب امام خمینی(ره) از حمایتهای غربی بهره گرفتند، خود در معرض هجوم غرب و نابودی مظاهر پیشرفت قرار گرفتند،  اما ایران که تحت رهبری امام خمینی(ره) در مقابل تمامی قدرتها ایستاد و همسایگانش با او به جنگ پرداختند، یکی از قدرتمند ترین و برجسته ترین کشورهای منطقه شد.

 از این رو مفهوم سخن امام(ره) در وصیت نامه خود نیز همین است که می فرمایند:

به شما برادران مؤمن عرض می کنم اگر ما با دست جنایتکار امریکا و شوروی از صفحۀ روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم بهتر از آن است که در زیرِ پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اَشرافی مرفّه داشته باشیم و این سیره و طریقۀ انبیاء عظام و ائمه مسلمین و بزرگان دین مُبین بوده است و ما باید از آن تّبعیّت کنیم و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملّت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند می توانند و قدرتمندان جهان بر یک ملّت نمی توانند خلاف ایدۀ آنان را تحمیل کنند. از افغانستان عبرت باید گرفت.

چهارم: ثابت شده است که آنچه که امام خمینی(ره) به آن وعده می داد،  صحیح است و ملت اگر به ابتکار و نوآوری روی آورد و به خدا تکیه کند می تواند از وابستگی رها شود. امروز ایران هرچه را که نیاز دارد می سازد و در صنایع نظامی و سایر زمینه ها اعتبار جهانی کسب کرده است همچنین در جشنواره های سینمایی و میدانهای ورزشی مدالهایی را کسب نموده و دیدیم که تیم ایران توانست تیم امریکا راشکست دهد

پنجم: تقسیم جهان به مستکبرین و مستضعفین بیش از پیش آشکار شده است و بر کسی پنهان نیست که حتّی یهودیان اسرائیل نیز به مستضعفین و مستکبرین تقسیم می شوند و در سایۀ چنین وضعیت جهانی،  کسی که قدرتمند است، به خاطر وضع قوانین به نفع خویش، قدرتش افزون می شود و کسی که ضعیف است، به خاطر فروتنی و تسلیم در برابر دشمن،  ضعیف می گردد. این است که توجه به ندای امام خمینی(ره) تنها راه خروج ملتها از این وضعیت است از آنجا که می فرماید:

ای مسلمانان همۀ جهان! ای مستضعفین خسته و در بندِ سلطۀ ستمگران، بپا خیزید و متحد شوید و از فریادهای طاغوتها نترسید که این قرن به اذن خداوند قادر، قرنِ غلبه مستضعفین بر مستکبرین و غلبۀ حق بر باطل خواهد بود.

 

منبع: رویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشۀ امام خمینی(ره)، ج 2، ص 283.



*. رییس دانشگاه آفریقا، خارطوم، سودان.

[1]. اعراف، 75 و 76.

. انتهای پیام /*