فعالیت های خیریه مساجد
در پیوند با نهضت امام خمینی
□ الهام رجایی
□ توران منصوری
چکیده
این مقاله با محوریت بررسی فعالیت های خیریه مساجد تهران در پیوند با نهضت امام خمینی در پی پاسخگویی به این سؤال است که مساجد چگونه و به چه شیوه ای به مبارزین انقلابی در دست یابی به اهداف انقلابی کمک کرده اند؟
بر این اساس با استفاده از روش توصیفی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای (اعم از کتاب و اسناد منتشر شده و غیر منتشر شده) و مصاحبه با افراد فعال برخی از این مساجد فعالیت ها و انواع کمک رسانی مساجد مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت طی بررسی های صورت گرفته این نتیجه به دست آمد که حمایت های مالی از زندانیان سیاسی مخالف رژیم و خانواده هایشان، کمک به اشاعۀ ایدۀ انقلاب اسلامی در خارج از ایران و امداد رسانی به مناطق محروم ایران، از منظر مبارزان سیاسی ایران یک عامل مهم برای گسترش انقلاب تلقی می شد. به همین خاطر گروه های مبارز برای رسیدن به اهداف و آرمان های خود به این امر عنایتی ویژه داشتند و سعی کردند با تقبل بخشی از هزینههای نهضت، هم به جذب نیروها و اقشار مختلف بپردازند و هم باعث دلگرمی مبارزین شوند. از این رو مهم ترین و مناسب ترین مکان جهت رسیدن به مقصود مساجد بوده است که مرکز تجمع این گروه ها محسوب می شد.
واژگان کلیدی: انقلاب اسلامی، مساجد، صندوق قرض الحسنه، مبارزان سیاسی، روحانیون.
مقدمه
از جمله مراکز و مؤسسات دینی که همواره در طول تاریخ در جهت امداد و کمک رسانی پیشقدم بوده است مساجد و حسینیهها هستند که طی سالیان بعد از شکلگیری قیام 15 خرداد 1342 به دلیل ورود اقشار مذهبی و روحانی در مسائل سیاسی و مخالفتهایشان با رژیم، این مراکز در موازات با فعالیتهای عام المنفعه خود در امور سیاسی نیز نقش فعالی ایفا کردند. به طوری که اکثریت گردانندگان این مساجد، هدف اصلیشان پیشبرد نهضت بود و یکی از ابعاد مبارزه آنان علیه رژیم شاه، حمایتهای مادی و معنوی از مبارزین بوده است. در اکثر موارد مسئولین مساجد با کسب اجازه از امام خمینی، رخصت مییافتند تا از طرفی به طور شرعی و با ضمانت دینی، به مستمندین کمک رسانی کنند و از طرفی دیگر از این طریق فعالیت سیاسی خود را تحت پوشش قرار دهند. از این رو، مساجد در کنار مؤسسات و مراکز فرهنگی، مذهبی و بازار از جمله نهادهای مؤثر در شکلگیری انقلاب اسلامی محسوب میشدند. همچنین مساجد کارکردها و نقشهای مختلف تبلیغی، هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جهت زمینه سازی، حرکت، پیشبرد و پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند.
با توجه به توضیحات فوق، روحانیون فعال در این مساجد را میتوان به چهار دسته کلی تقسیم نمود:
نخست، رهبران فکری و فرهنگی که از شاگردان ممتاز امام خمینی بودند و از جمله آنها می توان به آیت الله بهشتی، مفتح، باهنر و استاد مطهری اشاره کرد. دسته دوم علمای شهرستانها مانند قاضی طباطبایی در آذربایجان، دستغیب در فارس، صدوقی در یزد و... که به جهت موقعیت اجتماعی و مذهبی و نفوذی که در شهرهای محل سکونت خود داشتند، نقش مهمی در انقلاب ایفا کردند. در مرتبه سوم، وعاظ و گویندگان انقلابی چون فلسفی، محلاتی، حسینی همدانی، شجونی، معادیخواه و... قرار دارند که با بیان و زبان گویای خود تأثیر قابل توجهی در بیداری افکار عمومی جامعه داشتند. دسته چهارم نیز ائمه جماعات هستند که در مساجد محل خود تأثیرگذار بودند.
در میان این چهار گروه ضمن آن که هر کدام ویژگی و تأثیر خاصی داشتند، گروه نخست به جهت تولید فکر و اندیشه و بسترسازی فرهنگی لازم برای انقلاب و دگرگونی از اهمیت قابل توجهی برخوردار بودند و با برخورداری از همین روحیات است که ما شاهد ابتکارات بسیار زیاد در این نوع مساجد هستیم. همچنین باید افزود که به دلیل شرایط حاکم بر جامعه ایران آن روزگار، اقشار متعددی از جمله روحانیون احساس نارضایتی داشتند. از مهمترین دلایل نارضایتی روحانیون، مدرن سازی صوری و تقلیدی جامعه ایران بود که مهاجرت بسیاری از اقشار روستایی را به شهرها درپی داشت. روحانیون متعددی هم که در روستاها وظایف و اختیارات گوناگونی از قبیل انجام مراسم مذهبی، حل اختلاقات خانوادگی و غیره بر عهده داشتند به شهرها مهاجرت کردند.(بروجردی، ص 145)
با تغییر شرایط و محل سکونت این تازه واردان، راهکارهای جدیدی از سوی طبقه روحانی اعمال می شد که متناسب با شرایط جدید بود. با تأسیس نهادها و مراکز عمومی نظیر حسینیه، مهدیه، روضه خوانی، دسته و هیئت، انجمنهای تفسیر قرآن، مدرسه های نوین دینی، انجمن های اسلامی دانش آموزان و دانشجویان، کتابخانه های اسلامی و به خصوص صندوق های قرض الحسنه ـ که در این زمان گسترش چشمگیری پیدا کرد ـ هم باعث تقویت فرهنگ مذهبی شد و هم باعث گرایش مردم به سوی افراد روحانی که در شناخت این دسته به مردم بسیار مؤثر افتاد.(همان، ص 145-146) اگر چه شاه تلاش زیادی کرد تا جلوی افزایش قدرت روحانیون را بگیرد اما این فشارها از سوی دولت منجر به گرایش بیشتر و متقابل روحانیون و عامه مردم شد.
با توجه به این توضیحات برای شناخت بیشتر فعالیت های خیریه و انقلابی مساجد، صرفاً فعالیت های خیرخواهانه تعداد معدودی از آنها که فعالیتهای گسترده ای داشتند ـ شامل مساجد لرزاده، جلیلی، همت، حسینیه ارشاد و قبا ـ به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است که در پی به آن می پردازیم.
1- مسجد لرزاده
بازاریان به دلیل دارا بودن تفکرات مذهبی، ارتباط نزدیک با روحانیت و تمکن مالی همواره از دیرباز جزء سردمداران امداد به انقلابیون داخل و خارج از کشور محسوب می شدند. از این رو در راستای اهداف و آرمانهای امام و نهضت اسلامی دست به ابتکاراتی زدند؛ به گونه ای که با راه اندازی صندوق های قرض الحسنه و یا بنگاههای خیریه که نوعی بازار مالی غیر متشکل* بود (ماهنامه بانک و اقتصاد، شماره 23، ص 13ـ14) سعی در برطرف نمودن معضلات مالی مربوط به نهضت امام نمودند. از این رو اولین صندوق قرض الحسنه در جنوب شرق تهران توسط گروه مؤتلفه اسلامی در مسجد لرزاده در سال 1346 به نام «صندوق قرض الحسنه ذخیره جاوید» تأسیس شد.(www.aftab.com، 10 / 4 / 86) انگیزه اصلی تأسیس آن کمک به محرومان و نیازمندان واقعی بود. در ابتدای فعالیت، وام بلاعوض به نیازمندان پرداخت می شد و سپس در چارچوب یک نهاد مالی، به احیای سنت قرض الحسنه پرداختند. پس از آن صندوقهای قرض الحسنه دیگری تحت شرایط مشابه فعالیت خود را آغاز کردند، از جمله «صندوق قرض الحسنه کوثر» که دومین صندوقی است که توسط بازاریان به وجود آمد.(ماهنامه بانک و اقتصاد، شماره 38، معتمدی، ص37) در سال 1352 سومین صندوق قرضالحسنه تهران به نام «صندوق امور خیریه» به منظور پرداخت حداکثر پانصد هزار ریال وام قرض الحسنه به واجدان شرایط که سرمایه اولیه آن توسط 120 نفر از افراد خیّر تأمین شده بود در تهران تأسیس شد. این صندوق به صورت یک موسسه تجاری(مالی) و بر اساس قانون تجارت به ثبت رسید.(همان، والی نژاد،ص15) متعاقباً صندوقهای قرض الحسنه دیگری نیز در سایر شهرهای کشور شکل گرفتند.
همچنین رفته رفته با گسترش فعالیتهای این صندوقها، از آن جا که تشکیل آنها را مبارزان سیاسی بر عهده داشتند و افزون بر این، با پرداخت وام های بدون بهره، کاسبی بانک ها و یهودیان بازار را تا سال 1357 کساد کرده بودند، ساواک به شدت از فعالیت صندوق ها در هراس بود زیرا این صندوقها روز به روز در حال افزایش بودند. ولی به هرحال به دلیل فشارهای ساواک، تعداد آنها تا سال 1357 از 200 موسسه تجاوز نکرد. در آستانه پیروزی انقلاب، صندوقها به طور آشکار و نهان در مبارزه ضد حکومت شاه شرکت داشتند و جزو معتمدان انقلاب قرار گرفتند. این ابتکار که توسط هیئت های مؤتلفه آغاز شده بود تا سالهای بعد نیز همچنان ادامه یافت.(فصلنامه اقتصاد اسلامی، شماره 16،ص59)
علی اصغر رخ صفت (از اعضای فعال در هیئتهای مؤتلفه) درباره نحوه فعالیتهای صندوق های قرض الحسنه در مسجد لرزاده میگوید: «عدهای به عنوان مستمند به این مسجد[لرزاده] مراجعه میکردند و از کمکهای این مسجد سوء استفاده میکردند. مدتی بعد به این نتیجه رسیدیم که صدقه های مردم را در صندوقی جمع آوری کنیم و پس از تحقیق این صدقات را به دست محتاج واقعی آن برسانیم. کم کم موجودی صندوقها افزایش پیدا کرد و به این نتیجه رسیدیم که بهتر است این وجود انباشته شده صدقه را در مسیر وام قرض الحسنه قرار دهیم. یعنی مثل بانکها، دفترچه پس انداز تهیه کردیم و اولین صندوق قرض الحسنه در مسجد لرزاده تأسیس شد. البته بعضی از متدینین مسجد معتقد بودند که این کارها صدقه نیست بلکه ربا است، اما با کمک مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقای فلسفی امام جماعت روشن بین مسجد لرزاده به کارمان ادامه دادیم.» (www.zaker.ir / article.asp)
«صندوق قرض الحسنه جاوید» که توسط افراد متدین و مبارزی صورت گرفت که مستقیماً در عرصه مبارزه حضوری فعال داشتند، هرچند ابتدا در جهت کمک به مستمندان فعالیت می کرد ولی پس از چندی به حمایت از گروههای مبارز و کمک به زندانیان سیاسی نیز روی آورد.
2- مسجد جلیلی
مسجد جلیلی در تهران از کانونهای اصلی تجمع و تشکل نیروهای مبارز مذهبی در دوره پهلوی دوم است. فعالیتهای اصلی این مسجد در سال 1340ش، آغاز گردید(مرکز اسناد، پرونده افخمی، صص3-2) ولی پس از مدت کوتاهی فعالیتهای مسجد، ساواک را بر آن داشت که برای کسب اطلاع از اهداف و برنامه های آن ، از راههای گوناگونی چون حضور دائمی مأموران ساواک در مسجد، اقدام کند.(مرکز اسناد، پرونده قاضی طباطبایی، ص 8) به دنبال همین سختگیریها بود که در 1349ش ، ساواک مانع تشکیل جلسه های اعضای مسجد در صبحهای جمعه شد. به این ترتیب ، جلسه ها به صورت چرخشی در هفته اول هر ماه در منزل یکی از اعضا برگزار می گردید.(مرکز اسناد، پرونده قاضی، صص9-8)
یکی از ویژگیهای مسجد جلیلی ، دعوت از خطبای سیاسی و انقلابی بود که مهم ترین عملکرد مسجد به شمار می آمد و مخاطبان خاصی را به مسجد می کشاند.(هاشمی رفسنجانی، صص923-922) در گزارشات ساواک مسجد جلیلی پایگاه مبارزه عناصر«متعصب مذهبی» و «عناصر منحرف» بوده و از این رو آیت الله مهدوی کنی نیز به عنوان «روحانی افراطی» محسوب میشد که به دلیل فعالیتهای مبارزاتی به سه سال تبعید در بوکان محکوم شد.(مرکز اسناد، پرونده مهدوی کنی، صص20-19)
فعالیتهای فرهنگی و خیریه مسجد جلیلی
مسجد جلیلی در کنار برنامههای متعدد خود، از برنامه های آموزشی برای رشد و تربیت و آگاهی جوانان بهره جست و برای جذب جوانان به مبانی اسلامی، کلاسهای تقویتی متعددی را برای دانش آموزان به صورت رایگان بر پا میکرد. آموزش رایگان مواد درسی دبیرستانی از اقدامات این مسجد بود.
مواد آموزشی ، افزون بر مسائل دینی و آموزش قرآن ، شامل فیزیک ، شیمی ، ریاضیات ، زبان انگلیسی و معارف اسلامی نیز بود که در کلاسهای تقویتی و تجدیدی تدریس می شد. با افزایش دانش آموزان ، کلاسهای درس به مسجدالجواد در میدان هفتم تیر کنونی ، که امکانات بیشتری داشت ، منتقل گردید.(مرکز اسناد، پرونده گل افشانی، صص 28-27) ساواک در این باره این طور گزارش می دهد:
«آنگاه در پایان جلسه پیرامون کلاسهای تدریس برای تجدیدیها مذاکره گردید و قرار شد گل افشانی، امینی، دهقانی، نقاشزاده، وفایی، لواسانی، امامی رضوی و چینه کش(دبیر) در این زمینه همکاری کنند و نظامت و تدوین برنامه به عهده لواسانی گذارده شد...قرار شد در خود مسجد جلیلی روزانه دو کلاس برای تجدیدیها تشکیل شود. شرکت کنندگان در این کلاس ها از دانش آموزان سیکل اول دبیرستانها خواهند بود و شهریه از آنها اخذ نخواهد شد. هدف از این برنامهها نیز بالا بردن مبانی دینی دانش آموزان در سایه کلاسهای تقویتی خواهد بود...ضمناً بنا بر توصیه مهدوی پیشنماز مسجد، اصول عقاید و فقه هم در برنامه گنجانیده شده است که مطالب به صورت اوراق پلی کپی در اختیار دانش آموزان قرار گیرد.» (مسجد جلیلی به روایت اسناد ساواک، ص318)
در سند دیگری مورخ 07 / 04 / 50[13] در این باره آورده شده است: «جلسه مذکور در تاریخ 29 / 05 / 50[13] در کتابخانه مسجد جلیلی با شرکت اسدالله نقاشزاده، مهندس گل افشانی، حسن لواسانی افجهای، جلیلی، هوشنگ دلشاد و چند نفر دیگر تشکیل گردید. در این جلسه درباره تشکیل کلاسهای درس مجانی برای شاگردان تجدیدی بحث و قرار شد که یک آگهی هم در روزنامه بدهند و با تهیه کارتهایی، ثبت نام نزد دلشاد به عمل آید.» (همان، ص270)
و در سندی مورخ 24 / 02 / 52[13] نمونه دیگری از این کمک رسانیها را می توان دید:
«از جمله در مورد پرداخت شهریه دختر خانمی که دانشجوی مدرسه عالی دختران بود که از طرف کمال فلسفی پسر محمدتقی فلسفی توصیه شده بود اقدام گردید.» (همان، ص359) همچنین مسجد بخش زیادی از هزینه های فرزندان افراد عضو را جهت تحصیل متقبل شده و در این راستا نیز تلاشهای زیادی از سوی اعضاء صورت گرفت. و بر طبق سندی در تاریخ 17 / 06 / 1349 یکی از دغدغه های اعضای مسجد برطرف کردن این مهم بود.
«تواناییان پیشنهاد کرد چون با شروع فصل پاییز و باز شدن مدارس خرید لوازم التحریر مشکل می شود بهتر است برای فرزندان افراد عضو شرکت به طور یک جا بنا به تقاضای آنها لوازم التحریر به قیمت تجارتی خریداری و در بین آنها توزیع گردد و برای تبلیغ شرکت، مهرهای لاستیکی با شعارهای اسلامی تهیه و روی دفترچه ها و کتابهای خریداری شده زده شود.»(همان، ص212)
کمک به محرومین
اسناد زیادی از گزارشهای ساواک وجود دارد که از امور خدماتی، کمک رسانی و امداد این مسجد به محرومین و مستضعفین حکایت می کند. خرید ذغال برای سوخت زمستانی مستمندان، صندوق تعاون خیریه اجتماعی، انجمن عیادت از بیماران، شرکت سودبخش (نجات) از جمله اموری بود که از سوی مسجد جلیلی به صورت مستمر پیگیری می شد.(مسجد جلیلی به روایت اسناد ساواک، ص 91) و با توجه به اسناد موجود، میتوان این گونه نتیجه گرفت که بیشتر فعالیتهای این مسجد به شدت تحت نظر مأموران ساواک بود و مستمراً جلسه ها و فعالیتهای این مرکز را به مسئولین ذیربط گزارش می دادند، از جمله:
در تاریخ 23 / 10 / 45[13] مأموران ساواک گزارش می دهند:
«همچنین قبض هایی در دست مهندس قلی زاده بود که به نام جمع آوری اعانه برای خرید ذغـال جـهت مستمنـدان در ایام زمسـتان بود و هر قبـض آن را 10 ریال به فـروش می رسـانید که یک نسخه از آن به پیوست می باشد... نظریه منبع - مهندس قلی زاده با کمک رضا تقدسی مبادرت به چاپ این قبوض نموده و کارت پخش ذغال بین مستمندان توسط آنان به افراد مستحق داده می شود. نظریه رهبر عملیات- به نظر می رسد مهندس قلی زاده همان اعظم قلی زاده پاشا می باشد علیهذا اقداماتی جهت تعیین صحت و سقم موضوع در جریان است.»(همان، ص24)
یکی از مصادیق دیگر که نشانگر فعالیتهای عام المنفعه این مسجد می باشد به زلزله استان خراسان که در تاریخ 9 / 6 / 1347 و با قدرت 8 / 7 ریشتر این استان را لرزاند، باز می گردد. جمعیت شیر و خورشید در آن زمان اعلام کرد در طی این حادثه ده هزار نفر جان خود را از دست دادند.(یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجت الاسلام دکتر محمد جواد باهنر، ص216) به دنبال این حادثه طی جلسه ای که توسط متصدیان مسجد جلیلی برگزار شد سعی شد روح تعاون را در بین مردم بگسترانند. سخنران آن که شهید دکتر باهنر بود در این حادثه وظایف انسانی را جهت کمک و یاری به هم نوعان بیان نمود و متذکر شد که جامعهای که در آن روح تعاون و همکاری بیدار باشد هیچگاه دچار انحطاط و هرج و مرج نخواهد شد. پس از این اظهارات محمد رضا توانا مقداری قبوض اعانه که از طرف مسجد جلیلی چاپ و به معرض فروش گذاشته بودند در جلسه آورد و به کمک خلیل شالچی، محمد صادق قاضی طباطبایی، محمد مهدی اندوهی مقداری از آنها را به فروش رساند و حاضرین نیز جهت کمک به زلزله زدگان قبضهای تهیه شده را خریداری نمودند. طبق اظهار خلیل شالچی و محمد رضا توانا مبالغ جمع آوری شده از حاصل فروش قبضهای اعانه به مصرف ساختمان سازی برای زلزله زدگان رسید این ساختمان ها به نظارت خود اعضای مسجد جلیلی ساخته میشد. بخشی از این پولها در اختیار یکی از سازمانهای مذهبی نظیر حسینیه ارشاد و یا مراکز دینی دیگری قرار می گرفت.
گردانندگان مسجد بر این باور بودند که با تحویل وجه فوق به سازمانهای دولتی این پول حیف و میل خواهد شد. لذا بخشی از وجوه جمع آوری شده در تهران و قم به آیت الله مرعشی نجفی، شریعتمداری و گلپایگانی تحویل داده می شد تا زیر نظر اینان اقدامات متقضی جهت خانه سازی انجام گیرد.(همان، صص217-216)
این مسجد در پی فعالیتهای عام المنفعه خود صندوق قرض الحسنه ای تشکیل داد. این فعالیت مسجد، مبتکرانه و بسیار مفید بود که شامل کمک رسانی به اقشار کم درآمد و یاری رساندن به مستمندان می شد. به همین منظور گروه «مددکاران بیماران مستمند» در سال 1349 به پیشنهاد حاج محمود سبحانی تشکیل شد. وی از دلالان پسته در سرای امید خیابان بوذرجمهری بود که پیشنهاد تأسیس این گروه را به مهدوی کنی داد. مهدوی از این پیشنهاد به شدت استقبال نمود و گروه مورد بحث با مدیریت حاج جلیلی تشکیل و آقایان شیخ محمدرضا مهدوی، دکتر شیخ استاد بازنشسته دانشگاه، حاجی فرهاد سرهنگ بازنشسته، مهندس محمدعلی گل افشانی، اسدالله نقاش زاده، حاج محمود سبحانی، سید مسیحا امامی رضوی، حاج حسین نصرالهی، حاج تهرانی، حاج وهابی، مدرسی رئیس بانک رهنی شعبه سلسبیل و چند نفر دیگر به عضویت هیأت مدیره گروه مذکور درآمدند و حاج محمد یزدی و احمد مختارپور مأمور جمع آوری وجوه صندوقهای اعانه گروه شدند و هوشنگ دلشاد متصدی امور حسابداری گروه گردید.(مسجد جلیلی به روایت اسناد ساواک، ص 357) هدف گروه، دستگیری از بیمارانی بود که امکان مداوای خود را نداشتند. آنان بیماران مستمند را به پزشکانی که معالجه مجانی را قبول کرده بودند معرفی میکردند. عیادت از بیماران از دیگر وظایف گروه بود که با سرکشی به بیمارستانهای بوعلی، کهریزک، مسلولین شاه آباد صورت می گرفت و علاوه بر رفع نیازهای پزشکی و مالی، کتاب های جیبی مذهبی و مواد خوراکی و لباس بین آنان توزیع می شد. در سندی مورخ 18 / 3 / 1350در این زمینه آمده است:
«مهدوی افزود شب عید یک صد دست لباس بین مسلولین بیمارستان خیابان تهران نو تقسیم کردیم ولی این کافی نیست هر چند این کارها از وظایف دولت است و دیگران مـیگویند این اعمال را دولت باید انجام دهد ولی مسلمان نمیتواند ببیند که دیگران برهنه و گرسنه باشند و آرام بنشیند.»(همان، ص 264) و در سندی دیگر مورخ3 / 8 / 1350 آمده است: «جلسه گروه مذکور در هفته گذشته به علت عدم شرکت اعضاء تشکیل نگردید فقط غلامعلی زنگنه گزارش عیادت از بیماران سرطانی بیمارستان سانترال پشت بیمارستان پهلوی را به مهدوی داد.»(همان، ص289)
آیتالله مهدوی کنی در این باره می گوید:
«برای این که ساواک حساسیتی پیدا نکند شروع به کار اجتماعی کردیم. یک اساسنامه نوشتیم راجع به بیماران مستمند و آبرومند و پس از اصلاحاتی، بر طبق آن عمل کردیم. بیماران مستمندی که در تهران یا شهرستانها بودند به ما مراجعه می کردند و ما اینها را می فرستادیم پیش پزشکان متخصص و متعهد که برایشان نسخه می نوشتند. داروها را از طریق بودجه ای تأمین میکردیم که این بودجه از طریق صندوق جمع آوری می شد.»(قدسیزاده، صص 79-78)
در گزارشهای ساواک در تاریخ 3 / 11 / 1349 نیز راجع به تشکیل صندوق قرض الحسنهای توسط بانیان این مسجد، تحت عنوان صندوق تعاون خیریه اجتماعی گزارش شده است:
«اخیراً توسط جمعی از افرادی که در دعای ندبه، صبحهای جمعه شرکت مینمایند، صندوقی به نام صندوق تعاون خیریه اجتماعی وابسته به درمانگاه ولی عصر(ع) تشکیل گردیده که فعالیت آن در حال حاضر با چاپ تعدادی قبض دریافت وجه جهت بیماران آغاز شده است.»(همان، ص 28) این عده بعدها به «انجمن عیادت از بیماران» مشهور شد، و روز به روز فعالیتهای خود را گسترش داده و صندوقهای قرض الحسنه ای را در مکانهای مختلف نصب کردند و با جمع آوری کمکهای ارسالی در آن تلاش شد تا توسط آن به معالجه بیماران بی بضاعت پرداخته شود.
ساواک نیز در این باره در تاریخ 15 / 2 / 1350 گزارش می دهد:
«موضوع: انجمن عیادت بیماران- جلسه مذکور در ساعت 20 روز 11 / 2 / 50[13] در کتابخانه مسجد جلیلی... قبلاً صندوقهایی به اندازه 40×15 سانتی متر به رنگ خاکستری از آهن ساخته اند که قرار شد در تجارتخانه ها و محله ای دیگر نصب شود و اساسنامه انجمن تهیه و روی صندوقها نصب گردد تا اشخاص خیّر اعانات خود را در آنها بریزند و به وسیله هیأت اجرایی...جمعآوری گردد... مهدوی جواب داد صندوق را باید در جاهایی نصب کرد که افراد آن خوش نام باشند. خوش نام کسی است که علاوه بر متدین بودن وابسته به دستگاه نباشد چه انتساب این اشخاص به ما و هم چنین قبول اعانه از ایشان به صلاح برنامه ما نیست...»(همان)
صندوقهای جمع آوری اعانات یکی از منابع تأمین مخارج برای هزینه های امداد رسانی به مستمندان و بیماران نیازمند محسوب میشد. آقای محمد علی گل افشانی در اینباره می گوید: «نسبت به تشکیل صندوقهایی که روی آن نوشته شده بود: «بیماران را دریابید»؛ اقدام کردیم...این صندوقها را در مراکز درمانی اختصاصی، مطب، درمانگاه هایی که مربوط به پزشکان و افرادی بود که می خواستند به طور غیر دولتی کار بکنند، نصب می کردیم. مضافاً این که در مغازه و شرکتهایی که مربوط به افراد متدین بود نیز نصب می کردیم وجوهاتی که از این طریق به دست می آمد صرف درمان افراد بیبضاعتی که مراجعه می کردند، می شد.»(قدسی زاده، ص 80)
آقای علی قاضی نیز در این باره اظهار میدارد: «تعدادی خانواده مسجد جلیلی زیر پوشش داشت...تمام مداوای آنها با این صندوق بود. حتی عمل جراحی را در بیمارستانی که در سمیه است و الآن زایشگاه شده، آن موقع اگر اشتباه نکنم پاسارگاد بود انجام میدادیم. با بیمارستان صحبت کرده بودیم. با این که آدمهایش خیلی آدمهایی نبودند که با مذهب سر و کار داشته باشند وقتی دیدند که هدف یک هدف انسانی است، خیلی انصافاً همکاری داشتند.»(همان )
اعضای این صندوق نیز شبهای یکشنبه هر هفته جلسه ای به منظور بررسی گزارش وضع افراد مستمند در مسجد برگزار و اقدامات لازم انجام می شود.(مسجد جلیلی به روایت اسناد، ص 337) خانواده های تحت حمایت مسجد، افزون بر دریافت کمکهای فوق، از امکاناتی که مسجد برای تهیه جهیزیه فراهم کرده بود(مرکز اسناد، پرونده قاضی، ص 15) ، بهره مند می شدند و مسجد جلیلی موفق شد در طول مدت فعالیت خود تعداد زیادی از افراد را در جهت تأمین جهیزیه یاری رساند و در این دسته از کمک رسانی ها نیز توانست اقدامات موفقیت آمیزی را به انجام رساند.
به طور کلی، از مهمترین فعالیتهای مسجد کمک رسانی به مستمندان بود. اقدامات مسجد در این زمینه در یک دسته بندی کلی عبارتند از:
1- کمک رسانی به اقشار کم درآمد، آسیب دیدگان در زلزله و سیل و مردم رنج کشیده فلسطین2- عیادت از بیماران. 3- صندوقهای امداد. همان طور که ذکر شد، این صندوقها را در مراکز درمانی و برخی از مغازه ها نصب می کردند و خانواده های نیازمند نیز ماهی یکبار به مسجد مراجعه کرده و از این کمکها بهره مند می شدند.(شیرودی، ص 168)
کمک به زندانیان سیاسی
از صندوق مسجد برای کمک رسانی به خانواده های زندانیان سیاسی و تبعیدی ها نیز استفاده می شد. از جمله کسانی که در حین تبعید از کمک گروههای وابسته به مسجد جلیلی برخوردار شدند خود آیت الله مهدوی کنی بود. وی در پی ادامه مبارزات خود مدتی را در بوکان (1354هـ . ش) در تبعید بسر برد. در این مدت اعضای گروه امداد از مسجد جلیلی کمکهای زیادی را ارسال میکردند. در سندی مورخ 13 / 8 / 1354 آورده شده است:
«پس از نماز مغرب و عشا روز پنجشنبه 1 / 8 / 54[13] که به پیشنمازی برادر بزرگتر مهدوی کنی در مسجد جلیلی برگزار شد طبق معمول دعای کمیل با همکاری هوشنگ دلشاد و اتابکی خوانده شد. حسین کسمایی (حسین نقاش) که از بوکان مراجعت کرده بود افراد را شماتت می کرد که چرا بیوفا هستند و به دیدن آیت الله مهدوی کنی به بوکان نرفته اند. کسمایی افزود در بوکان برادر همسر مهدوی و حاج حسین واحدی و شخص دیگری به نام مقدم را دیده است که به ملاقات آیت الله مهدوی آمده بودند مردم محل برای مهمانهای مهدوی احترام زیادی قائل میشوند و برای آنها رختخواب به خانه مهدوی می آورند سید محسن امیر حسینی و احمد مختار پور گفتند که تصمیم دارند قریباً به بوکان به دیدن مهدوی بروند. کسمایی اضافه کرد حسین مخبری دلال بازار و نجفی اهل خیابان پامنار گه گاه کمکها و مساعدتهایی به من می کنند تا به ملاقات تبعیدیها بروم.»(مسجد جلیلی به روایت اسناد، ص529)
در واقع می توان گفت از این صندوقها به عنوان یک نوع پوشش برای انجام فعالیتهای سیاسی نیز استفاده میشد. آیت الله مهدوی کنی در خاطراتش این گونه نقل میکند: «از کارهای دیگری که کردیم، تأسیس صندوق کمک به خانواده های بی بضاعت بود.
هدف از تأسیس صندوق این بود که به خانواده های بی بضاعت کمک کنیم و در پوشش این صندوق کار سیاسی انجام دهیم. البته این صندوق جنبه سیاسی صرف نداشت، بلکه واقعاً ما به افراد بی بضاعت کمک می کردیم. بیماران را توسط آن صندوق در بیمارستان بستری و به خانواده زندانیان و امثال اینها ( که گرفتار بودند) کمک می کردیم.»(خواجه سروی، ص 131)
از جمله مهمترین فعالیتهای خیریه که توسط مسجد جلیلی در طی این سالها انجام گرفت، تشکیل شرکت «تعاونی سودبخش» بود که بعدها به شرکت «نجات» تغییر نام پیدا کرد. از سود حاصله از آن بخشی از نیاز افراد مستضعف را تأمین کرده و به خانواده های زندانیان سیاسی نیز کمک مالی می کردند. جلسات آنها غالباً در مسجدهای جلیلی یا هدایت و برخی اوقات در منزل اعضای شرکت تشکیل می شد.( مسجد جلیلی به روایت اسناد، 192) این شرکت در سال 1345 یا 1346 تشکیل شد و دارای هیئت مدیرهای بود که به صورت سهامی اداره می شد. شرکت در ابتدای امر در طی دهه چهل توانست سرمایهای معادل 250,000 تا 260,000 ریال را جمعآوری کند(همان، ص220) و در دی ماه سال 1351 با 200 نفر عضو سرمایهای معادل 370,000 ریال را در جریان داد و ستد بدست آورد.(همان، ص 333) و این خود نشان دهنده رشد و توسعه مالی برای شرکت می باشد.
کمک رسانی به مبارزین فلسطینی
مسجد جلیلی از جمله مساجدی بود که همواره در راستای اهداف انقلابیون فعالیت می نمود. از جمله مهمترین برنامه هایشان کمک رسانی به جنگ زدگان فلسطینی بود و همواره نسبت به خطر صهیونیسم و مبارزه با آن و کمک مادی به مبارزین فلسطین فعال بود. سخنرانان نیز نسبت به این مسئله همواره حساس بودند و سعی بر آن داشتند که مردم را به آن آگاه کنند. در سند مورخ 14 / 09 / 49 چنین آمده است:
«ابتدا توانا گفت... بعد در حین گفتگو مبلغ چهار صد ریال به هوشنگ دلشاد داد و گفت این پول را یک نفر به ایشان داده و گفته که برای یاسر عرفات بفرستید...» (مسجد جلیلی به روایت اسناد، ص201)
در سندی دیگر مورخ 8 / 9 / 51 نیز آمده است: «رحمان جعفرخانی به طور خصوصی می گفت کوشش دارد تا آخر ماه رمضان حدود 10 تا 12 هزار تومان از اشخاص خیّر اعانه جمع آوری تا وسیله آقای مهدوی پیشنماز از طریق سفارت سوریه برای چریکهای الفتح ارسال گردد.»(همان، ص 318)
مسجد همت
مسجد همت تجریش، به دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب و فعالیت شخصیتهای انقلابی نظیر آیت الله طالقانی و آیت الله مصطفی ملکی که از مبارزین درجه اول محسوب میشدند نقش مهمی در مبارزه با رژیم پهلوی ایفا کرد و در آن سالها محور مبارزه در شمیران محسوب می شد. به علاوه این مسجد جزو مراکز فعال بود و به دلیل حریم و حرمتی که دستگاه امنیتی و رژیم برای آن قائل بود اعضای آن از محدودیتهای سیاسی کمتری برخوردار بودند به گونه ای که بسیاری از روحانیون ممنوعالمنبر به این مسجد آمده و سخنرانی داشتند و در واقع این مسجد در محدودیتها و فشارهای اعمال شده از سوی رژیم استثنا بود.(مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادی خواه) علاوه بر فعالیتهای مذهبی ـ سیاسی، این مسجد جزء کانونهای مهم و اولیه در جهت امور خیریه محسوب میشده است. میتوان گفت بخش زیادی از حضور مسجد همت در فعالیت های خیریه به ویژگیهای شخصی آیت الله ملکی مربوط بوده است. حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه در مصاحبهای با نگارنده ذکر میکند:
«وی از آنجایی که هم روحانی بود و هم بازار را تجربه کرده و کودکی و نوجوانی را در بازار سپری نموده بود خود باعث وجود چنین روحیاتی در ایشان شد. وی که ذاتاً شخصیتی سیاسی نبوده است ولی خواه نا خواه وارد این عرصه شد. و به مرور زمان این مسجد نیز تبدیل به پایگاه مبارزین شد.»(همان)
ایشان همچنین خاطرهای را نقل میکنند که نشان از توجه مرحوم ملکی به رسیدگی وضعیت مستمندان دارد:
«در یک روز تابستانی حدود بعد از ظهر در نزدیکی مسجد مرحوم ملکی را دیدم که مشغول صحبت با یک پسری حدوداً 14-15 ساله بودند، حدود یکی دو ساعت بعد نیز در حین بازگشت مجدداً ایشان را دیدم که همچنان در حال بحث و صحبت با آن پسر بود. مدتی بعد که من کنجکاو شده بودم در مورد این مسئله تجسس کردم و متوجه شدم که در همان حوالی کارگاهی وجود داشته که در ظاهر شبکه توزیع گردو در شمیران بوده ولی در باطن یک شبکه توزیع مواد مخدر بود. آقای ملکی که از این قضیه خبردار شده بود سعی میکرد بچه هایی که تازه وارد بودند را از این مرکز دور کند و روی این بچه های تازه وارد به شدت حساس بودند.»(همان)
امداد رسانی به مجروحین تظاهراتهای خیابانی
از جمله مهمترین فعالیتهای مسجد همت، کمک رسانی و امدادهای پزشکی به افرادی بود که در طی تظاهرات خیابانی مجروح می شدند. در پی شدت گرفتن تظاهرات خیابانی، و به خصوص بعد از واقعه 17 شهریور، دو کلاس آموزشی در مسجد همت گشایش یافت که در هر دو کلاس، علی قادری تدریس می کرد. یکی از این کلاسها عقیدتی و دیگری آموزش کمکهای اولیه بود.(طاهر احمدی، زندگی و مبارزات حجت الاسلام و المسلمین مصطفی ملکی، ص 117) سبب اصلی تشکیل کلاس امدادهای پزشکی، کمک به مجروحینی بود که در تظاهرات آسیب می دیدند.(طاهر احمدی، تاریخ شفاهی مسجد همت تجریش، صص 108-107) با حمایتهای آیت الله مصطفی ملکی دو یا سه خانه به صورت درمانگاه کوچکی درآمد و همواره چند پزشک از جمله دکتر علی اکبر ولایتی و علی قادری در آنجا خدمت می کردند.(همان، ص 108) کسانی که در طی تظاهرات و درگیریها مجروح می شدند به این درمانگاه انتقال می یافتند و همچنین این درمانگاه محل پناه دادن به سربازان و نظامیان فراری بود.(همان) چنان که عبدالله نجفی، فرماندار نظامی شهرری که به فرمان امام، خدمت در ارتش را ترک نمود و بعد از پیروزی انقلاب به سمت امیری در ارتش رسید و فرماندهی کمیته مفقودین جنگ را بر عهده داشت مدتی را در یکی از این درمانگاه ها مخفی بود و در طول این مدت نیز به تعدادی از فعالان سیاسی در مسجد همت آموزشهای نظامی می داد.(همان)
کمک به زندانیان سیاسی
همان طور که پیشتر ذکر شد یکی از مهمترین وظایفی که مبارزین همواره بدان می پرداختند کمک رسانی به خانواده های زندانیان سیاسی و مبارزین بوده تا در طی تحمل فشارهای ناشی از حبس و تبعید از لحاظ مالی تحت فشار نباشند. از این رو، آقای عباس ملکی که از گردانندگان اصلی مسجد همت تجریش محسوب می شد در این کار همواره پیشقدم بود. وی وقتی که یکی از فعالان مذهبی گرفتار می شد، فوری به خانواده آن زندانی سر میزد و تا حد امکان نیازهای آنان را برآورده می ساخت. اگر هم به دلایلی نمی توانست به طور شخصی این کار را انجام دهد، کسی یا کسانی از متصدیان مسجد را به نمایندگی خود با مقداری پول به سر وقت خانواده ها می فرستاد(طاهر احمدی، تاریخ شفاهی مسجد همت تجریش، صص 86-85)
و در این رسیدگیها دستیارانی داشت که از جمله مهمترین آن مرحوم محققی(برادر داماد مهندس بازرگان) بود.( مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه)
کمک رسانی به مردم در جریان اعتصابات
یکی دیگر از عرصه هایی که مسجد همت در آن پیشگام بود کمک رسانی به مردم محلات مختلف تهران در جریان اعتصابات علیه رژیم بود، به این صورت که در ماههای پایانی پیروزی انقلاب، در پی گسترش اعتصابات و مختل شدن کار مراکز تولید و توزیع، آشفتگی شدیدی در سراسر کشور به وجود آمد. در این زمان مراکزی بودند که به تهیه و توزیع بخشی از مواد غذایی نظیر مرغ و تخم مرغ می پرداختند. به همین دلیل برای کاستن از مشکلات ناشی از این گونه اعتصابات کمیته های محلی که اغلب وابسته به مساجد بودند کار خود را آغاز کردند. این مراکز توسط معتمدین محل اداره می شدند و اینان بخشی از مواد غذایی را با قیمتی نازل در اختیار مردم قرار می دادند. چنان که مسجد همت نیز فروشگاهی را با همین هدف در سر پل تجریش تأسیس نمود که موفق شد بسیاری از ارزاق عمومی را با بهایی اندک و حتی در برخی موارد زیر قیمت بازار به خریداران عرضه کند.( طاهر احمدی، تاریخ شفاهی مسجد همت تجریش، صص 109-108) در این بین، از جمله خیرینی که در اجرای این طرح کمکهای زیادی را متقبل شد حاج محمد مهدیزاده بود که وی جزء معتمدین خیری محسوب می شد که در امر کمک رسانی به این فروشگاه نقش چشمگیری داشت.(همان)
کمک به زلزله زدگان طبس
از حوادث دلخراشی که در سال 1357 رخ داد و روحانیت بویژه متصدیان مسجد همت توانستند در پی آن، کار کمکهای مردمی را رهبری و مدیریت کنند کمک به زلزله زدگان طبس بود. این حادثه در 25 شهریور 1357 به وقوع پیوست که در آن بیش از 20 هزار نفر کشته و متجاوز از صد هزار نفر بی خانمان شدند. از آنجایی که کشور در بحران و آشفتگی پیش از انقلاب به سر میبرد، ضرورت کمک رسانیها بیش از پیش نمایان شده بود، به همین دلیل مساجد و مراکز دینی در این کمک رسانی ها توانستند نقش مهم و تاثیرگذاری را ایفا کنند.
در پی این حادثه نمایندگان شیر و خورشید سرخ گزارش دادند که مردم رغبتی به اخذ کمکهای دولت ندارند، در عوض همه به استقبال نماینده اعزامی امام یعنی آیت الله صدوقی رفته اند. آیت الله صدوقی نیز با تجهیزات کامل و حمایت گسترده مردم به فرمان امام در منطقه مستقر شد و کمیته امداد رسانی امام را ایجاد کرد.(طباطبایی، ص 342) بنابراین پس از وقوع زلزله کاروانی حاوی وسایل ضروری و مواد خوراکی به همراه چند پزشک از طرف مسجد همت راهی طبس شدند. عباس بزرگزاده که از مدیران اجرایی این کاروان امداد بود درباره راه اندازی آن می گوید: «پس از وقوع زلزله طبس و زیر و رو شدن آن شهر، آقای[عباس]ملکی به مغازه من آمد و گفت: برای کمک به زلزله زدگان مقداری پول از کسبه بازار جمع کن و خود نیز آماده شو تا به طبس برویم. بنده همان روز سفارش یک مُهر به نام مسجد همت را به یک مهرساز دادم و تعدادی قبض تهیه کردم و مهر مسجد همت را روی همه آنها نقش بستم. سپس از طریق مسجد اعلام کردیم که آماده پذیرفتن کمکهای نقدی و جنسی مردم هستیم. به زودی مقدار قابل توجهی پول و پوشاک و وسایل زندگی و مواد خوراکی جمع شد که همه آنها را با کمک گروهی از معتمدان تجریش و به سرپرستی آقای ملکی به طبس بردیم و پس از پانزده روز به تهران بازگشتیم و با تهیه اجناس ضروری بار دیگر رهسپار طبس شدیم.»( طاهر احمدی، زندگی و مبارزات حجت الاسلام و المسلمین مصطفی ملکی، صص106-105)
حسینیه ارشاد
حسینیه ارشاد از جمله مهمترین مراکزی است که جزء کانونهای اصلی ترویج تفکرات اسلامی ـ انقلابی محسوب می شود. این مؤسسه، کاملاً غیردولتی بود و با عنوان «مؤسسه خیریه تعلیماتی و تحقیقاتی علمی و دینی حسینیه ارشاد» و با کمکهای مردمی کار خود را آغاز نمود. ناصر میناچی در مصاحبه ای با نگارنده نیز ذکر می کند:
«به این دلیل حسینیه را مؤسسه خیریه نام گذاری کردیم چون عملاً خود اعضاء چیزی برای هزینه کردن آن نداشتند و از پول و کمک های مردمی استفاده میکرد. اگر چه با پولهایی که افرادی نظیر محمد همایون پرداخت کردند، توانستیم ساختمان مسجد را بسازیم ولی برای هزینه های دیگری نظیر حقوق کارکنان، تعمیرات، آب و برق و...از پولهای مردمی که جمع آوری می شد استفاده می کردیم و به همین دلیل این مؤسسه تحت عنوان خیریه نامگذاری شده بود.»( مصاحبه با ناصر میناچی مقدم) بنابراین در تاریخ 19 / 10 / 1346 طی شماره 933 به عنوان یک مؤسسه غیر تجاری و غیر دولتی به ثبت رسید.(میناچی مقدم، ص 31)
کمک رسانی به نهضت فلسطین
به طور کل، فعالیتهای حسینیه بسیار گسترده و متنوع بود. ولی از آنجایی که این مقاله به فعالیتهای خیریه مؤسسات در راستای اهداف و آرمانهای انقلاب مربوط می شود، صرفاً به این گونه فعالیتهایی که حسینیه انجام می داد می پردازیم. از جمله مهمترین اقدامات حسینیه ارشاد که در راستای آرمانهای امام خمینی محسوب می شد، کمک رسانی به مردم فلسطین و تلاش برای آزادی سازی آن بود. در پی صدور فتوای امام خمینی مبنی بر پرداخت صدقات و زکات...به مبارزین فلسطین که در دفاع از قبله اول مسلمین و برگرداندن فلسطین به مسلمین جهاد می کردند، حسینیه ارشاد در این راه پیشقدم شد.( استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد، ص 73) ناصر میناچی مقدم که از بانیان حسینیه محسوب می شد اینگونه اشاره کرده است:
«در هر حال در ایام فعالیت چشمگیر حسینیه ارشاد، به ویژه در سالهای 1347 الی1350، ناگزیر بودیم به خاطر برقراری ارتباط نزدیکتر با دانشجویان خارج کشور و کمک رسانی به مبارزان مسلمان فلسطینی، موقعیت و محل دیدارهای خود و همراهان، من جمله استاد مطهری و دکتر شریعتی را در سفرهای زیارتی حج، در آن کشور مستقر سازیم. لکن به علت آن که در کاروانهای حج اعزامی از طرف سازمان اوقاف، تعدادی مأمور خبرچین ساواک مراقب زوّار و حجاج بیت الله بودند و مسلماً در زیر دید و نظارت آنان امکان هیچگونه فعالیتی مقدور نبود؛ لذا حسینیه ارشاد از سال1347، تصمیم گرفت که خود مستقلاً یک کاروان حج راه اندازی کند، تا از آن طریق، با انتخاب زوّار آشنا و مورد اطمینان در اماکن مقدسه مدینه و مکه و به خصوص در عرفات و مشعر و محل سه روزه وقوف منی با دانشجویان خارج از کشور و مبارزان فلسطینی، ملاقات نموده و ضمن مبادله مطالب و کتابها و برقراری جلسات بحث و سخنرانی برای آنان توسط استاد مطهری و دکتر شریعتی و عدهای از دانشمندان همراه، نیت خیر تأسیس صندوق ویژه کمک به مبارزان فلسطین را به مرحله عمل و اجرا درآوریم. دقیقاً از همان تاریخ بود که با تشکیل هیئتی به سرپرستی استاد مطهری، مبالغ قابل توجهی وجوه خیریه و بریّه جمع آوری شد که با انجام سفرهایی مکرر به کشور لبنان از طریق امام موسی صدر و دکتر چمران در چند نوبت بین فلسطینی ها تقسیم شد که هم اکنون بعضی از فعالان جمع آوری کمک در قید حیات هستند و می توانند شهادت بدهند.»(میناچی مقدم، صص 71-70)
همان طور که اشاره شد گردانندگان حسینیه ارشاد برای کمک رسانی به مبارزین فلسطینی فعالیت های گسترده ای را به انجام رساندند.
در طی سخنرانیهایی که در حسینیه انجام می گرفت نیز مدام این مسئله گوشزد می شد. به عنوان نمونه میتوان به سخنرانی دکتر باهنر در 19 / 3 / 1349 اشاره کرد که ایشان به مناسبت مجلس ختم آیت الله حکیم با خواندن چند فتوا از مرحوم آیت الله حکیم پرداخت و از قول ایشان می آورد هر کس در نماز و روزه کاهل باشد ولی به چریکهای عرب کمک نماید جای وی در بهشت خواهد بود. اینگونه اقدامات خود منجر به تشویق حاضران برای پرداخت کمک شده و توانستند مبالغ قابل توجهی را دریافت کنند. (یاران امام به روایت اسناد ساواک(شهید حجه الاسلام دکتر محمد جواد باهنر)، ص 392) اینان برای دریافت کمک از سایر مسلمین جهان، کاروانهای حجی را به طور مستقل راه اندازی کردند که در طی مراسم حج نیز از فرصت استفاده کرده و از حجاج و کاروانها وجوهاتی را جمع آوری نموده و این وجوهات هر چند ناچیز را جهت کمک رسانی به سازمانهای چریکی نظیر الفتح و یا مردم جنگ زده فلسطین اختصاص می دادند.(حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، ص 127) و اسناد زیادی نیز جهت تأیید این امر وجود دارد. سند زیر در تاریخ 8 / 2 / 49 خود مبیّن این امر است:
«گزارشاتی که از منابع مختلف واصل شده از جمله گزارشهای مأمورین اعزامی به عربستان سعودی و ساواک کرمان و همچنین اظهارات صدر بلاغی در روزهای 29 / 12 / 47 و 7 / 1 / 49 در حسینیه ارشاد و اقاریر مجدالدین مصباحی(از روحانیون شیراز) حاکی است که کاروان حج حسینیه ارشاد در خلال برگزاری مراسم حج مبادرت به جمع آوری و به نماینده سازمان مزبور پرداخته و شهربانی کل کشورنیز اعلام نموده با نصب آگهی در داخل حسینیه ارشاد از مردم خواسته شده با پرداخت پول به آوارگان فلسطین کمک نمایند. لذا طی شمارههای 90 / 316- 15 / 1 / 49[13]– 113 / 316 – 17 / 1 / 49[13] از آن ساواک خواسته شد در این زمینه تحقیق و عاملین را شناسایی و نتیجه را اعلام نمایند.»(همان، ص 103)
در جلساتی که برای سازماندهی به این مسئله برگزار می شد افرادی چون دکتر علی شریعتی، صدر بلاغی، محمدرضا سعیدی و فخر الدین حجازی شرکت داشته و تصمیماتی نظیر چگونگی کمک به چریکهای عرب اتخاذ می شد.(همان، صص123-90) و برای شرکت مردم در این کمک رسانیها در داخل حسینیه ارشاد نیز آگهی هایی را برای دعوت از علاقه مندان نصب می کردند که در آن از مردم خیّر دعوت به کمک می نموده و در مقابل پرداخت پول رسید می دادند.(همان، صص 126-125) در طی پیگیریهایی که از سوی اعضای حسینیه در ارتباط با کمک رسانی به مردم فلسطین انجام گرفت در 24 / 2 / 49[13]حسابی به نام «ملت فلسطین» در بانکهای ملی به شماره حساب 77388 و صادرات شعبه بازار به شماره حساب 9595 و بانک بازرگانی در تهران به شماره حساب 45600 باز شد و آیت الله مطهری، زنجانی و علامه سید محمد حسین طباطبایی نیز از مردم خواستند که وجوه خود را به این حسابها واریز نمایند.(همان، صص 138-135) و برای اطلاع رسانی به مردم اطلاعیه ای در ویترین مسجد دانشگاه تهران نصب کردند که موضوع آن کمک رسانی برای سازمان چریکی الفتح بود و شماره حسابهای بانکهای فوق را اعلام نمودند.(استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد، ص 74) اداره کل سوم ساواک دستور داد تا این مسئله پیگیری شده و بانیان آن مورد بازجویی قرار گیرند:
«خلاصه پیشینه: گزارشاتی که اخیراً از ساواک تهران واصل شده حاکی است سه نفر از روحانیون به اسامی مرتضی مطهری، سید ابوالفضل موسوی زنجانی و محمد حسین علامه طباطبایی حسابهایی به شمارههای 45600 بانک بازرگانی شعبه مرکزی -77388 بانک ملی ایران شعبه مرکزی و 9595 بانک صادرات شعبه بازار ظاهراً به منظور تأسیس مسجد، افتتاح و طی اعلامیههای چاپی از مردم خواسته شده کمکهای خود را برای فلسطین به حسابهای مزبور واریز نمایند و اعلامیه هائی که در این زمینه صادر شده در نـقاط مختلف تهـران از جـمله بازار، دانشگاه تهران و حسینه ارشاد توزیع گردیده و ساواک تهران در تاریخ 20 / 2 / 49[13] اعلام داشته موجودی حساب شماره 9595 بانک صادرات مبلغ دوازده هزار ریال می باشد...»(همان، ص 153)
بنابراین در پی اطلاع رسانیهایی که انجام گرفت سعی شد تا از اقشار مختلف دعوت به همکاری شود از جمله سند زیر در خصوص اعلامیهای است که برای درخواست کمک برای فلسطین در میان بازاریان توزیع شده بود:
«موضوع پخش اعلامیه برای کمک به فلسطین
در تاریخ 19 / 2 / 49[13] اعلامیهای مبنی بر درخواست کمک برای فلسطین در بازار تهران توزیع گردیده است که یک برگ از اعلامیه مذکور به پیوست ایفاد می گردد.
لَتَجِدَنَّ أشَدَّ الناسِ عَدَاوَه لِّلِّذین ءَآمَنوُا الیَهوُدَ (قرآن کریم. سوره مائده آیه 82)، هر آینه یهودیان را شدیدترین مردم از حیث دشمنی با مومنان بیابی.
(عصر روز نهم آوریل 1948 ناگهان نعره های گوش خراش بلندگو های اسرائیل در قریه دیریاسین که کنار شهر بیت المقدس واقع است پیچیده و با ارعاب و تهدید مردم را دعوت به تخلیه دهکده و بیرون رفتن و دست شستن از دار و ندار خود می کردند.
مردم بیدفاع و گیج و حیران و مضطرب برای فهمیدن علت حادثه به هر سو می دویدند در چنین وضع بحرانی سربازان شقی یهودی مثل گرگان مست مردم را به محاصره کشیدند گویا می خواستند همه کینه ها و درد دلهایی که در طول هزارها سال در به دری یهود از تمام مردم روی زمین داشتند به سر این مشت مردم که همیشه آنان را پناه می دادند و حمایت می کردند خالی کنند... (نقل از کتاب تجاوزات یهود. از انتشارات اتحادیه دول عرب)
این یک نمونه از صدها جنایتی است که یهودیان نسبت به مسلمانان فلسطین انجام داده و می دهند.
حال تو ای خواننده غیور اگر از خواندن این سطور متأثر گشتهای و به عنوان یک انسان مسلمان و یا لااقل به عنوان یک انسان میخواهی به زجر کشیدگان فلسطین کمکی بنمائی می توانی مبلغی هر چند هم ناچیز باشد به یکی از سه حساب زیر بریزی و در راه نجات فلسطین عزیز قدمی برداری.
این سه حساب توسط سه تن از دانشمندان روشنفکر دینی تأسیس گشته است
1- بانک ملی شعبه مرکزی حساب شماره 77388، 2- بانک بازرگانی شعبه مرکزی حساب شماره 451600، 3- بانک صادرات شعبه بازار حساب شماره 9595 »(همان، صص 151-150)
استاد مطهری در بحثی تحت عنوان «غیرت اسلامی» به مسئله فلسطین اشاره کرد و وظیفه همگان را در قبال این امر حیاتی برشمرد. استاد در تبیین هدف این اقدام می گوید:«توجه داشته باشید این حسابها و کمک کردنها و حساب بازکردن ها به این نظر نیست که پول چقدر جمع می شود! مسلم است همه ما ایرانیها اگر بخواهیم همه پولهایمان را روی هم بریزیم شاید به قدر پول دو تا یهودی که در آمریکا نشسته اند و پول دنیا را از راه ربا و دزدی ثروت دنیا می برند، نشود ولی حساب این است که مسلمان شرط مسلمانی اش همدردی است.»(همان، صص 74-73) مطهری از سویی دیگر روابط نزدیکی با آیت الله طالقانی در این خصوص داشت. طالقانی نیز در سال 1348 در پی یک حرکت نمادین در طی نماز عید فطر از مردم خواست فطریه های خود را به مردم مظلوم فلسطین اختصاص دهند. و مبلغی حدود ده هزار تومان پول و زیورآلات زنان در این روز جمع آوری شد و از طریق مهندس بازرگان و طالقانی به سفارت مصر اهدا شد.(ملائی توانی، صص 212-211) به دنبال ارسال اینگونه وجوه به فلسطین از سوی اینان، پیگیریهایی از سوی ساواک برای شناسایی بانیان این طرح به انجام رسید. ساواک که احساس کرده بود اطلاع رسانی های این عده عمومیت یافته، اقدام به احضار مرتضی مطهری، سید ابوالفضل موسوی زنجانی و محمد حسین علامه طباطبایی نمود. در طی بازجوییهایی که از استاد مطهری صورت گرفت از وی خواستند که مبالغ جمع آوری شده را در داخل کشور صرف امور خیریه کنند و آنها را در اختیار شیر و خورشید سرخ ایران قرار دهند. استاد مطهری در مقابل این خواسته اظهار داشت که در مقابل این پولهای امانتی که به نیت کمک به فلسطین پرداخت شده است، مسئولیت دارد و نمی تواند این کار را انجام دهد.( استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد، ص74)
ساواک تهران سرانجام پس از چند ماه تلاش و پیگیری اعلام می کند: «ضمن مراقبت از شیخ مرتضی مطهری در آخرین تحقیقی که به نحو غیر محسوس راجع به نحوه به مصرف رسانیدن وجوه مورد بحث از وی به عمل آمده، یاد شده اظهار داشته است که قصد دارد این پولها را در اختیار یکی از مراجع شرع ساکن ایران که احتمال می رود آیت الله شریعتمداری باشد، بگذارد تا او به هر ترتیب که می خواهد عمل کند».(همان، ص 74)
مبلغ جمع آوری شده که حدوداً 45 هزار تومان بود، با تدابیر استاد مطهری و شیخ فضل الله محلاتی در راه و هدف اصلی هزینه شدند. ساواک ـ همان طور که اشاره شد ـ تلاشهای زیادی کرد که این مبالغ را از دست آنان خارج کرده و برای امور خیریه داخل ایران اختصاص دهد.
شهید محلاتی در خاطرات خود این طور نقل می کند: «از سازمان امنیت تلفن کردند که حساب را ببندید و هر چه پول جمع آوری شده، بیاورید و به ما بدهید. مرحوم مطهری خیلی ناراحت شده بود. از دانشکده به من تلفن کرد. وقتی رفتم آنجا، گفت چه بکنم؟ من فکری به ذهنم آمد. گفتم: پول ها را به آنها ندهید. بروید از آقای شریعتمداری یک قبضی بگیرید، بعد هم به سازمان امنیت بگویید این پولها را که شما گفتید نفرستید، ما نفرستادیم برای اینکه مصرف فقرا شود، دادیم به آقای شریعتمداری که ایشان خودش به فقرای محل کمک کند. به ایشان گفتم ولی پول را به شریعتمداری ندهید، قبضش را بگیرید. شریعتمداری هم- خوب- نمی توانست ندهد. بالاخره قبض ها را گرفتند و دادند به ساواک و پولهایش را ما گرفتیم بردیم مکه به فلسطینی ها دادیم.»(خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، ص 78)
این کمک رسانی ها که از سوی اعضای حسینیه انجام میگرفت به قدری در جهان اسلام از اهمیت برخوردار بود که در برخی از جراید عربی از جمله روزنامه الجمهوریه نیز در این مورد مطالبی درج شد.( استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد، ص160)
و این امر خود نشان دهنده نو آوری و اهمیت این اقداماتی است که از سوی اعضای حسینیه انجام می گرفت.
مسجد قبا
به دنبال فعالیت های سیاسی که مساجد داشتند ساواک نیز در مقابل، شروع به تعطیلی مساجدی نظیر مسجد همت، حسینیه ارشاد و مسجد الجواد نمود. بنابراین گردانندگان حسینیه ارشاد نیز برای ادامه فعالیتهایشان اقدام به ساخت مسجد قبا نمودند. بانیان این مسجد نیز در همان بدو تأسیس به مبارزات خود که پیشتر در حسینیه ارشاد صورت می گرفت، ادامه دادند.
راه اندازی صندوق قرض الحسنه
بر طبق گزارشات ساواک در مسجد قبا صندوق قرض الحسنه ای به شماره 400 راه اندازی شد که در حیاط مسجد استقرار یافت و کمکهای مردمی در آن جمع آوری می شد و در طی سال سه الی چهار مرتبه در آن را باز و وجوه جمع آوری شده را جهت نگهداری و اداره مسجد و شرکت در انجام امور خیریه مصرف می کردند.(مرکز اسناد، پرونده مسجد قبا، ص36) همچنین حاج ماشاءالله رحیمی که از بانیان این صندوق محسوب می شود در مصاحبه ای با نگارنده ذکر می کند:
«این صندوق در سال 1354 تأسیس شد که بانیان آن که تماماً افراد متدینی بودند از موجودی این صندوق با دادن وامهای بدون بهره سعی در برطرف کردن مشکلات مالی افراد می کردند.»(مصاحبه با حاج ماشاء الله رحیمی)
کمک به نهضت فلسطین
مسجد قبا نیز همانند سایر مراکز فعال علیه رژیم به شدت زیر نظر ساواک قرار گرفت. از سویی دیگر این مسجد نیز مانند سایر مراکز فعال دینی به دنبال ارسال پیامی از سوی امام خمینی در 2بهمن 1355 که از مردم درخواست کمک برای امداد به مجروحین و مصیبت زدگان فلسطینی نموده بود، فعالیت گسترده خود را برای پیروی از فرمان امام آغاز کرد.(نیکبخت، ص 208)
در پی صدور فرمان امام اعلامیه ای از سوی آیت الله موسوی زنجانی و دکتر مفتح در روزنامه اطلاعات به تاریخ 2 / 11 / 1355 به چاپ رسید. در این اطلاعیه به مجروحان و کشته شدگان جنگهای لبنان اشاره شده و این که حسابی به شماره 11062 در بانک ملی ایران شعبه 307 میدان فردوسی افتتاح شده تا مردم مسلمان ایران کمکهای نقدی خود را به این حساب واریز کنند و «برای رسیدگی به پرداختها بهتر است رسید یا فتوکپی آن چه پرداخت می شده به کتابخانه مسجد قبا ارسال شود.»(یاران امام به روایت اسناد ساواک ، آیت الله شهید دکتر محمد مفتح، ص 296) مبلغ جمع آوری شده حدوداً پنج میلیون و هفتصد و پنجاه هزار ریال بوده که می بایست توسط حاج محمود مانیان در بیروت به شیخ نصرالله خلخالی تحویل و به نام آیت الله مفتح رسید دریافت گردد. (نیکبخت، صص 209-208) از سوی مسجد، آیت الله مفتح در اوایل سال 1357 سفری به لبنان داشت تا از نزدیک طرحهایی را که برای انجامشان مبالغی از سوی مبارزین ایرانی ارسال شده بود مشاهده کند.
حسین مهدیان در مصاحبه ای آورده است که: «ما به همراه هیئتی برای کمک به آنها رفتیم و مبالغی هم جمع آوری شد و مهندس توسلی از انجمن اسلامی مهندسین صد یا صد و پنجاه هزار تومان به منزل من آورد و گفت شما دارید میروید، این را هم از طرف ما ببرید. ما رفتیم سوریه و آقای موسی صدر که رهبر شیعیان بودند آن موقع در دفترشان در سوریه بودند... این هئیت شامل من، شهید مفتح و بردار کوچک هاشم صباغیان بود. ما رفتیم به سوریه چون می دانستیم که آقای موسی صدر سوریه است. سه چهار روزی آنجا ماندیم و شهید مفتح هم با ایشان برنامه هایی را تدارک دیده بودند. عدهای از مبارزین ما در سوریه آموزشهایی می دیدند و در رفت و آمدهایشان به زینبیه با آنها برخوردهایی می شد. یادم هست که محمد منتظری، جلال فارسی، علی جنتی و چند نفر دیگر آنجا بودند و گاهی هم در زینبیه می آمدند و چون نمی خواستند شناخته شوند با چفیه می آمدند. در ملاقاتهای که انجام می شد، آنها اطلاعاتی از تهران و تصمیماتی که گرفته شده بود دریافت می کردند. روزی که ما می خواستیم به لبنان برویم، آنها هم میل داشتند به بیروت بیایند و دوره هایی را هم در آنجا ببینند ولی چون قاچاق رفته بودند و گذرنامه نداشتند نمی توانستند بروند. افرادی که با امام موسی صدر همراه می شدند، ماموران به احترام ایشان با گذرنامه جعلی هم افراد را راه می دادند.»(گفتگو با حسین مهدیان، ص 56)
لازم به ذکر است حاج ماشاءالله رحیمی در طی مصاحبه با نگارنده در مورد دیگر اقدامات مثبتی که از طریق این وجوه صورت گرفت خاطر نشان می کند:
«شهید مصطفی چمران، امام موسی صدر و جلال الدین فارسی در مناطق اشغالی مستقر بودند. اینان هر کدام گروهی داشتند. بیشتر پولهایی که از سوی مسجد قبا جمع آوری شده بود و با خودمان برده بودیم صرف رسیدگی به ایتام شد. یادم هست که هنرستانی را تأسیس کردند که در این هنرستان بچه ها بعد از گذراندن دروس نظری وارد مقطع کارآموزی می شدند. به طور کلی بیشتر این پولها را صرف امور فرهنگی می کردند.
همچنین این مبارزین علاوه بر توجه به اینگونه امور، به مسائل نظامی هم می پرداختند به طوری که بخشی از این پولها را صرف خرید اسلحه می کردند ولی به دلیل خفقان، مشکلات احتمالی و رعایت احتیاط در این مورد حتی به ما هم اطلاعاتی نمی دادند و ما هم به طور علنی با این افراد در این مورد صحبت نمی کردیم. فعالیتهای آنان اگرچه در مواقع تمرینات نظامی برایمان علنی می شد ولی می توان گفت به طور کلی به دلیل شرایط حاکم فعالیتهای نظامیشان به طور کاملاً زیرزمینی بود.»(مصاحبه با حاج ماشاء الله رحیمی)
در طول مدتی که این افراد در حال رساندن کمکها به مناطق اشغالی لبنان و فلسطین بودند مأمورین ساواک نیز به شدت قضیه را پی گیری می کردند. یکی از مأموران ساواک در گزارشی از دکتر مفتح اعلام می دارد که وی را در زینبیه مشاهده کرده که «اظهار می داشت، استاد دانشگاه تهران است و پول برای [امام] خمینی آورده که به خلخالی داده است. بعداً وی را در مجلس شیعیان نزد موسی صدر دیدم.»(نیکبخت، ص 230) از جمله اقدامات فرهنگی که مدّ نظر اینان بود، ساخت یک موسسه آموزش عالی برای شیعیان لبنان بود که تحصیل از سطح دبستان تا تحصیلات عالی را برای فرزندان شهدای شیعه لبنان با همکاری امام موسی صدر مهیا می ساخت.(همان، 231)
این اقدام برای ارسال کمک به شیعیان فلسطین و لبنان، اولین حرکت سیاسی مذهبی مسجد قبا محسوب می شود که حساسیت ساواک را برانگیخت. به دنبال آن، دستوری به سازمان اوقاف داده شد تا نسبت به این اقدامات بی تفاوت نباشند و مراقبتهای لازم اعمال شود. طبق گزارش های ساواک که نشان از اهمیت این مرکز دارد، دکتر مفتح و دکتر شریعتی جمعیتی به نام«جمعیت ساده زیستی» را به وجود آوردند که این جلسات مرکزشان در ابتدا حسینیه ارشاد بوده و سپس به مسجد قبا انتقال یافت.(همان، صص 211-210) با این وجود با نزدیک شدن به روزهای پیروزی انقلاب، مسجد قبا تبدیل به فعالترین کانون انقلابی تهران شد. در طول این مدت مسجد قبا علاوه بر فعالیتهای مذکور و سخنرانی، با حضور چند صد هزار نفر از مردم مسلمان و مبارز و انقلابی به بزرگترین پایگاه اطلاع رسانی انقلاب تبدیل شده بود. علاوه بر دست فروشی متعدد کتب و نوارهای انقلابی در خیابانهای اطراف و نیز پخش اعلامیه های متعدد، اولین اخبار از مواضع و اعلامیه های امام، جامعه روحانیت مبارز تهران، دانشگاهها، حوزه ها، بازار و ... در این مسجد به اطلاع مردم می رسید.(نیکبخت،«رمضان 1357 و مسجد قبا»، ص62)
نتیجه گیری
مقاله پیش رو کوشید تا به بررسی فعالیتهای خیریه مساجد در پیوند با نهضت امام خمینی از سال 1342 تا 1357 بپردازد تا به سهم خود بتواند پاسخی نسبتاً روشن به سوال و ابهام اصلی مطرح شده یعنی چگونگی فعالیت اینگونه مساجد بدهد.
در پی بررسی های به عمل آمده این نتیجه به دست آمد که مبارزین انقلابی از سالهای قبل از پیروزی یکی از دغدغه هایشان پرداختن به مشکلات مالی نهضت و چاره اندیشی درباره آن بوده است. کمک به خانواده های زندانیان سیاسی، جنگ زدگان فلسطین، امداد رسانی به مناطق محروم و کمک در پرداخت حقوق اعتصاب کنندگان و... از مهم ترین جنبه های فعالیت مساجد و حسینیه ها در پیوند با نهضت امام خمینی بود. بنابراین برای مرتفع نمودن این نوع مشکلات دست به ابتکاراتی زدند که از جمله مهمترین آن تأسیس صندوق قرض الحسنه و اقدام به فراخوان در مجامع عمومیِ مذهبی برای دریافت هزینه ها بود. به طور کلی این گونه اقدامات نتایج متعددی را در پی داشت، چنان که باعث شد مبارزین با دلگرمی بیشتری در میدان کارزار سیاسی حاضر شوند و در غیاب خود چندان نگران معیشت خانواده خود نباشند. افزون بر این، با پرداخت کمک به مناطق محروم، افراد ضعیف جامعه را به سوی خود جلب کردند و بسیاری از مردم طبقات پایین جامعه نیز وارد عرصه مخالفت با رژیم شاه شدند. بدین ترتیب یکی از اقشاری که همواره در کنار انقلابیون حضور داشتند همین طبقات فرودست جامعه بودند. افزون بر این از آنجایی که خیّرین مساجد هیچگونه ارتباطی با حاکمیت نداشتند و به طور کاملاً مستقل فعالیت می کردند، عملکرد آنها باعث اعتماد طبقه ضعیف نسبت به این گروههای انقلابی شد. علاوه بر این، ارسال کمک به مبارزین ایرانی که در خارج از ایران می زیستند باعث روشن نگه داشتن آتش انقلاب در خارج از مرزها می شد؛ به خصوص که یکی از دغدغه های امام و پیروانشان مسئله فلسطین بود که از همان آغاز در کانون توجه آنان قرار داشت. از این رو ما شاهد هستیم که حتی در بحبوحه انقلاب اسلامی ایران، فعالین داخلی ایران نسبت به این موضوع بی تفاوت نبودند و با ارسال کمکهای خود باعث تداوم مبارزه فلسطینیان شدند.
منابع:
الف) کتابها:
- بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی، تهران: فرزان روز، 1376.
- خواجه سروی، غلامرضا، خاطرات آیت الله مهدوی کنی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385.
- طاهری احمدی، محمود، تاریخ شفاهی مسجد همت تجریش، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.
- طاهری احمدی، محمود، زندگی و مبارزات حجت الاسلام و المسلمین مصطفی ملکی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1385.
- طباطبایی، صادق، خاطرات سیاسی- اجتماعی صادق طباطبایی، «جنبش دانشجویی»جلد 1، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.
- قدسی زاد، پروین، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، استاد شهید (مرتضی مطهری) به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376.
- مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1383.
- مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، مسجد جلیلی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1388.
- مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجت الاسلام دکتر محمد جواد باهنر، جلد15، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379.
- مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید دکتر محمد مفتح، تهران: مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1380.
- ملائی توانی، علیرضا، زندگی نامه سیاسی آیت الله طالقانی، تهران: نشر نی، 1389.
- میناچی مقدم، ناصر، تاریخچه حسینیه ارشاد «مجموعه مصاحبه ها، دفاعیات و خاطرات ناصر میناچی مقدم»، تهران: انتشارات حسینیه ارشاد، 1384.
- نیکبخت، رحیم، زندگی و مبارزات آیت الله شهید دکتر مفتح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384.
- هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، دوران مبارزه، جلد 2 ، زیر نظر مهندس محسن هاشمی، تهران: نشر معارف انقلاب ، 1376.
ب) مقالات:
- شیرودی، مرتضی، مسجد جلیلی و فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب، فصلنامه پیام، تهران: شماره 87، بی تا.
- علی حسن زاده، مهین دخت کاظمی، «صندوق قرض الحسنه» ارزیابی کارکرد در بازار پول و اعتبار کشور، ماهنامه اقتصاد اسلامی، شماره 16، زمستان 1383.
- گفتگو با حسین مهدیان، «شهید مفتح و مسجد قبا»، ماهنامه یاران، تهران: شماره 14، تیر 1385.
- معتمدی، شیوا، بحثی درباره نظارت بر فعالیتهای صندوقهای قرض الحسنه: صندوقهای قرض الحسنه «واقعی» کدامند؟ مجله بانک و اقتصاد، تهران: شماره 38، مهر 1382.
- نیکبخت، رحیم، «رمضان 1357 و مسجد قبا»، ماهنامه زمانه، شماره 26، تهران: سال سوم، آبان 1383.
- والی نژاد، مرتضی، «صندوق های قرض الحسنه» زمینه های پیدایی و روند تکوین، ماهنامه بانک و اقتصاد، تهران: شماره 23، فرودین 1380.
ج) اسناد:
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده اوقاف مسجد قبا، کدبازیابی 36.
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، کدبازیابی 1112.
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده علی قاضی، کدبازیابی 12069.
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده محسن افخمی، کدبازیابی 12070.
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده محمد صادق قاضی طباطبایی، کدبازیابی 12067.
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده محمد گل افشانی، کد بازیابی 2911.
د) مصاحبه ها:
- مصاحبه نگارنده با حاج ماشاالله رحیمی، مورخ 23 / 09 / 1391.
- مصاحبه نگارنده با حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه، مورخ 15 / 09 / 1391.
- مصاحبه نگارنده با دکتر ناصر میناچی مقدم، مورخ 23 / 09 / 1391.
ه) سایتهای اینترنتی
- مهدی اسلامی، بانک اسلامی، تاسیس1358-انحلال 1358«یادداشتهای شفاهی علی اصغر رخ صفت»، شماره 27 و 28 مرداد و شهریور 1388، WWW.Zaker.ir / article.asp
- علاء میرمحمدی، سازمان اقتصادی اسلامی، 10 تیر 1386، WWW.Aftab.com
* بخشهایی از بازار مالی که در چارچوب مقررات و ضوابط نظارتی مقامات پولی(بانک مرکزی) فعالیت میکنند، بازار متشکل (بازار مالی رسمی) به شمار می آیند و بخشهایی از این بازار که خارج از ضوابط و مقررات تعیین شده توسط مقامات پولی فعالیت دارند، بازار مالی غیر متشکل (بازار غیر رسمی مالی) شناخته می شوند. بر اساس درجه رشد بازارهای متشکل پول و سرمایه در کشورهای مختلف، همواره بازار موازی با بازار مالی شکل می گیرد. هر چقدر که بازارهای متشکل توسعه نیافته تر، ابتدایی تر، محدودتر و غیرکارآتر باشند، بازار موازی گسترده تر می شود، زیرا در چنین شرایطی مردم و فعالان اقتصادی برای تامین نیازهای خود گونه های دیگری از مناسبات و نهاد مالی را فراهم می آورند. ایجاد صندوقهای قرض الحسنه پیش از پیروزی انقلاب و شکل گیری شرکتهای مضاربه ای در سالهای پس از انقلاب، دو نمونه متفاوت از نهادهای مالی غیررسمی هستند که اولی بیشتر برای رفع نیازهای ضروری و دومی برای پاسخگویی به نیازهای تجاری مورد تجربه قرار گرفته اند.(والی نژاد، صص 14-13)
منبع: حضور، ش 90، ص 59.
.
انتهای پیام /*