مهجوریت قرآن و راه های بازگشت به آن از منظر امام خمینی
□ کبری طاهری نژاد
اشاره:
قرآن کریم برجسته ترین و والاترین کتاب آسمانی است که از نظر ارزش محتوایی وتأثیر در هدایت اجتماعی بی نظیر است، کتاب جاودانه و تحریف نشده ای که از جامعیت موضوعی برخوردار است و برای هر کس که آن را سر مشق خود قرار می دهد نقش مؤثری در تعیین مسیر درست زندگی دنیوی و نیل به سعادت اخروی ایفا می کند.
قرآن یگانه کتاب جامع الهی است که با مجموعه ای از احکام فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و... عهده دار هدایت انسان به زندگی سعادتمندانه بوده و هست. تمسک به قرآن به عنوان حبل المتین ناگسستنی الهی که از منشأ عزت و حکمت نازل و به دست بشریت رسیده است راه رشد و کمال به سوی قلّه های رفیع انسانیت را به انسانهای گم گشته و راه گم کرده نشان می دهد. اگر ارتباط با این حبل متین الهی؛ قطع شود، راه سعادت به روی انسان مسدود خواهد شد.
امروزه متأسفانه قرآن با تمام عظمت و بزرگی اش نه تنها به صورت شایسته در متن زندگی بشریت قرار نگرفته؛ بلکه در جوامع اسلامی با دست های پیدا و پنهان دشمنان و ناآگاهی و جهل پیروان، متروک مانده و اگر جایی هم به قرآن پرداخته می شود بیشتر به ظواهر پرداخته می شود تا استفاده کاربردی و عملیاتی و همه جانبه از قرآن و این همان مهجوریت قرآن است لذا در این مقاله قصد داریم به عوامل مهجوریت قرآن کریم و پیامدهای آن بپردازیم.
یکی از بزرگترین شکل های مهجوریت قرآن، عدم معرفت به کارآمدی قرآن درتمام شئون زندگی بشریت است. اگر جامعه دینی و مسلمان به این معرفت نایل آیند که قرآن یگانه نسخه شفابخش مشکلات همه جانبه و پیش روی آنهاست؛ اصلی ترین عامل مهجوریت قرآن زدوده خواهد شد و با ورود قرآن به متن زندگی بشریت رابطه با قرآن اصلاح شده و از پرداختن صرف به ظواهر از قبیل تجوید ، تلاوت و حفظ و مسابقه و... به تفکر و تدبّر و تنظیم زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بر مبنای قرآن پرداخته و سعادت دنیوی و اخروی که بشارت قرآن به پیروانش می باشد تأمین خواهد شد و حیات طیبه مزد این توجه حقیقی به قرآن خواهد بود.
مفهوم مهجوریت قرآن
«مهجور» از ماده «هجر» در اصل ضد وصل یعنی فراق، جدایی، دوری است. (عمید، ج4، ص3658) یا دور شدن انسان از چیزی که ارتباطی بین آن شخص و آن شیء باشد.(مصطفوی، ج11، ص140) و این مفارقت از جهات گوناگونی می تواند باشد: با بدن، با زبان یا قلب (خسروی، ج3، ص500) برخی معنای دیگری برای هجر و مهجور بیان کرده اند و آن «هذیان» است از این رو مراد از کلام مهجور، کلام انسان بیمار یا خواب است که هذیان می گوید.(صیاف، ج2، ص1846) و در اصطلاح؛ مهجوریت قرآن به معنای دور شدن دل و عمل انسان از قرآن و ترک تلاوت آن می باشد. (خسروی، ج3، ص500)
«وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إنَّ قَومِی اتَّخَذُوا هَذَا القُرآنَ مَهجُوراً»(فرقان،30) آیه ای که در این زمینه بیان شد و از ماده «هجر» می بـاشد؛ شکوه حضـرت رسـول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از امـت خویش در پیشگاه الهی است. در تفسیر و تبیین این آیه بیانات و نکات متفاوتی ذکر شده است:
الف: «مهجور» چنانچه در معنای لغوی بیان شد به دو صورت می تواند بیان شود که در این آیه نیز هر دو معنا ارائه شده است، برخی «مهجوریت» را در این آیه به هذیان گویی معنا کرده اند.(حسینی شاه عبدالعظیمی، ج 9 ، ص331) که آیه شریفه اشاره به تهمت های مشرکان نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دارد که حضرت را هذیان گو می پنداشتند. یعنی گمان می کردند که ایشان هر چه می گوید باطل و هذیان است و برای تفسیر خودشان آیه ی ذیل را دلیل آورده اند:
«وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسمَعُوا لِهَذَا القُرآنِ وَ الغَوا فِیهِ لَعَلَّکُم تَعلَمُونَ(فصلت، 26) ؛کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید شاید پیروز شوید».
در این معنا (هذیان گویی) بیان دیگری نیز وجود دارد اینکه مشرکان درباره قرآن به یاوه سرایی می پرداختند. با این بیان، آیه این گونه معنا می شود که مشرکان درباره قرآن چیزهایی می گفتند که هذیان بود یعنی «فیه» را بعد از «مهجوراً» در تقدیر می گیرند. (کاشانی، ج6، ص349) و آیه ذیل را دلیل برای گفتارشان می آورند:
«مُستَکبِرینَ بِه سَامِراً تَهجُرونَ(مؤمنون،67)؛ بر آن نخوت می فروختید و شب هنگام در افسانه سرایی ناسزا می گفتید».
اما اکثر مفسرین «مهجوریت» را در این آیه به معنای ترک ایمان به قرآن و عدم پذیرش آن، اعراض از گوش دادن به آن و به طور کلی دوری از قرآن و ترک آن می دانند.(نجفی خمینی، ج14، ص218) بحث ما در این رساله حول این معنا می باشد.
ب: پیامبر از گروه عظیمی از مسلمانان به پیشگاه خدا شکایت می برد که اینها قرآن را به دست فراموشی سپردند. این شکوه منحصر به عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیست، بلکه در تمام جوامع بشری جریان دارد و امروزه نیز برخی این قرآن را رها ساخته و حتی برای قوانین مدنی و جزائی شان دست گدایی به سوی دیگران دراز کرده اند.(طباطبایی، ج15، ص283)
ج: کاربرد واژه «إتَّخَذُوا» به معنای «گرفتن و به دست آوردن»(مصطفوی، ج1، ص42)
معنایی متضاد با مهجوریت دارد و بیانگر این است که قوم رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) نه تنها قرآن را واننهاده و ترک نگفته اند، بلکه آن را در اختیار گرفته اند ولی مسأله در اختیار گرفتن قرآن به گونه ای است که در اثر عدم درک صحیح و شناخت اصولی و عدم استفاده شایسته و بایسته قرآن در این میان عملاً مهجور و متروک مانده است. لذا، آیه شریفه، مهجوریت را درباره کسانی به کار برده که گرچه در ظاهر به قرآن می پردازند، ولی در حقیقت دستورات قرآن را بر زمین نهاده اند.
در تفسیر نمونه چنین آمده است: «اگر به وضع بسیاری از کشورهای اسلامی، مخصوصاً آنها که زیر سلطه ی فرهنگی شرق و غرب زندگی می کنند، نظری بیفکنیم؛ می بینیم قرآن در میان آنها به صورت یک کتاب تشریفاتی در آمده است، تنها الفاظش را با صدای جالب از دستگاه های فرستنده پخش می کنند، و جای آن در کاشی کاری های مساجد به عنوان هنر معماری است، برای افتتاح خانه نو، برای حفظ مسافر، شفای بیماران و حداکثر برای تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده می کنند. حتی گاه که با قرآن استدلال می نمایند، هدفشان اثبات پیش داوری های خود به کمک آیات با استفاده از روش انحرافی تفسیر به رأی است. (مکارم شیرازی، ج15، ص93)
د: از نکته قبل روشن می شود که آنچه در آیه مورد مذمّت قرار گرفته مهجوریت باطنی است و احیای ظاهر قرآن مانند زیبا نوشتن و زیبا خواندن ... گرچه اهمیت دارد اما اهمیت آن در رتبه دوم است. در حقیقت پرداختن به مسائل ظاهری قرآن تنها مقدمه ای است برای انس بیشتر با قرآن تا مفاهیم و دستورات این کتاب ارزشمند وارد زندگی انسان شود. (مقام معظم رهبری، شماره 2و3،ص4)
عوامل مهجوریت قرآن
مهجوریت قرآن در بین مسلمانان دارای عوامل و زمینه های فراوانی است که به تعدادی از آنها اشاره می شود:
1. مهجوریت اهل بیت(علیهم السلام)
در اینجا به بررسی پیوند میان قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) می پردایم تا بیان شود که مهجوریت یکی، مهجوریت دیگری را در بر دارد.
پیوند قرآن و اهل بیت(علیهم السلام)
حدیث ثقلین از احادیث معتبر و متواتری است که مورد اتفاق راویان و محدثان جهان اسلام بوده و در منابع شیعه و اهل سنت، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به گونه ای که بزرگان درباره آن کتاب های جداگانه ای تألیف کرده اند. رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) در این حدیث می فرمایند: «إنِّی تَارِکٌ فیکم الثَّقَلَینِ کِتَابَ اللهِ عزوجل عِترَتی أهلَ بیتی ألا و هُما الخَلیفَتَانِ مِن بَعدی وَ لَن یَفتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوضِ؛ (مجلسی، ج23، ص117) من در میان شما این دو چیز گران قدر را بر جای می گذارم کتاب خدا و اهل بیتم آگاه باشید این دو خلیفه بعد از من هستند و هرگز از هم جدا نشوند تا در روز قیامت بر من وارد شوند».
قرآن و عترت، عصاره نبوت و تداوم بخش رسالت هستند که هدایت بشر را تا قیامت تضمین می کنند و عدم حضور این دو گوهر متحد در جامعه انسانی، مایه گسستن رشته نبوت و مستلزم دائمی نبودن رسالت است؛ زیرا در این صورت ثمره رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) مرتفع شده و این در حالی است که پیامبر دیگری هم نخواهد آمد.
اعلام جدایی ناپذیری ثقلین، خبری غیبی است که لازمه صدق و صحت آن، بقای امام معصوم تا قیامت، عصمت امام، علم امام به معارف و حقایق قرآنی و همچنین اشتمال قرآن بر احکام و معارف ضروری و سودمند برای بشر و مصونیت قرآن از گزند تحریف است. (جوادی آملی، ج1، ص150)
مسأله امامت و جانشینی به معنای «مرجعیت دینی اسلام» که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث متواتر «ثقلین» آن را مورد توجه قرار داده است، بیانگر این است که فهم ساده عرفی که هر عرب زبان آن را می داند، برای تفسیر و فهم قرآن و توضیح و تشریح اهداف، معارف و مقررات آن کافی نیست. بی توجهی به این مسأله و اعتقاد به «حَسبُنَا کِتَابَ اللهِ» انحراف های زیان باری بوجود آورد که پیدایش اختلافات گوناگون مذهبی و نزاع های سیاسی و جنگ های خونین بسیار، از آن جمله است. بنابر آنچه گفته شد، عمیق بودن قرآن و نیازمندی آن به تفسیر، معرفی اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان متخصصان و کارشناسان شریعت، برای توضیح و تشریح کتاب آسمانی را ضروری می سازد و ضمیمه شدن اهل بیت به عنوان «ثقل اصغر» به «ثقل اکبر» در حدیث شریف ثقلین، در همین راستا صورت گرفته است. (مطهری، ص36)
حضرت علی(علیه السلام) در خطبه دوم نهج البلاغه می فرمایند:
«عترت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جایگاه اسرار خداوندی، و پناهگاه فرمان الهی، و مخزن علم خدا و مرجع احکام اسلامی و نگهبان کتاب های آسمانی و کوه های همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت(علیهم السلام) پشت خمیده دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت. کسی را با خاندان رسالت نمی شود مقایسه کرد و آنان را که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند، با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اساس دین و ستون های استوار یقین می باشند. شتاب کننده باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد، زیرا ویژگی های حق ولایت به آنها اختصاص دارد. و وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلق دارد.
هم اکنون (که خلافت را به من سپردید)، حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهی که از آن دور مانده بود بازگردانده شد». (نهج البلاغه، خطبه2، ص42)
امام خمینی(ره) در این زمینه می فرماید:
«مناسب می دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب ثقلین تذکر می دهم.... از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از هر آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود... شاید جمله « لَن یَفتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوضِ» اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول خدا(صلی لله علیه و آله و سلم) هر چه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیز دیگر؛ که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشته، بر امت مسلمانان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است...». (صحیفه امام، ج21، ص393-394)
مهجوریت اهل بیت (علیهم السلام)
اسلام، دین کامل، پویا و جاویدی است که از کوچک ترین مسائل فردی تا مهمترین مسائل سیاسی و اجتماعی را برای جوامع بشری تبیین نموده است، که کلیات آن در قالب قرآن کریم آمده است. بسیاری از احکام و دستورهای این کتاب آسمانی مربوط به مسائل سیاسی، اجتماعی و حکومتی است که اجرای آنها در جامعه اسلامی، رشد و بالندگی مسلمانان و عدالت، امنیت و سعادت را به دنبال خواهد داشت. نظر به اینکه پس از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ، مفسران حقیقی قرآن کریم، ائمه اطهار(علیهم السلام) می باشند، بدون شک آنان مناسب ترین و شایسته ترین افراد برای تشکیل حکومت و اجرای فرامین آن به شمار می روند، جلوگیری از انتقال حکومت به اهل بیت(علیهم السلام) و تبدیل«خلافت اسلامی» به «سلطنت موروثی» موجب شد بسیاری از احکام سیاسی – اجتماعی اسلام معطَّل بماند و قرآن از صحنه اجتماع و حکومت خارج شده و به مساجد، مدارس و کنج خانه ها اختصاص یابد. ادامه این وضع در طول تاریخ، سبب شد اکثریت مسلمانان در تشخیص حکومت، دچار اشتباه شوند و همان حکومت ها را «حکومت اسلامی» بیندیشند. و در کتاب هایی که نویسندگانِ اهل سنت درباره نظام سیاسی اسلام نوشته اند، تحت تأثیر شرایط زمانی و مکانی خود واقع شده و به جای اینکه اصل حکومت اسلامی و سیستم سیاسی آن را بر مبنای«قرآن» و «سنت» تشریح کنند، حکومت زمان خود را توجیه کرده و به آن مشروعیت ببخشند.(سبحانی، ص3) این یکی از کارهایی بود که پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) انجام گرفت تا اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان شارحان ومفسران واقعی، مهجور واقع شوند. اعراض از اهل بیت(علیهم السلام)، موجب بزرگ ترین شکاف در میان مسلمانان شد و دوری از دستورات قرآن و متروک شدن بسیاری از معارف قرآن را به دنبال داشت. از اینرو مهجوریت قرآن، زمانی بروز آشکاری خواهد داشت که ائمه در جامعه مهجور باشند. در زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه آمده است: «وَ اَصبَحَ کِتَابَ اللهِ بِفَقدِکَ مَهجوراً؛ (مجلسی،ج98،ص360) کتاب خدا با فقدان تو مهجور گشت».
پنهان نیست که قرآن کریم در هیچ دوره ای به طور کلی در زاویه فراموشی و نسیان نبود بلکه مراد از این فراموشی عملی نشدن احکام اجتماعی و حکومتی قرآن است که قرن ها تحت الشعاع احکام فرعی و فقهی قرار داشت. چنانکه امام خمینی از این غفلت جوامع اسلامی بارها با اندوه و تأثّر سخن گفت و از جمله در وصیت نامه سیاسی – الهی خود فرمودند:
«... اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا ، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی(علیه السلام) شروع شد؛ خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دریافت کرده بودند و ندای «إنِّی تَارِکٌ فیکم الثَّقلانِ» در گوششان بود با بهانه های مختلف توطئه های از پیش تهیه شده آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است ـ از صفحه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است و هر چه این بنیان کج به جلوآمد کجی ها و انحراف ها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان ... چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت های جائر و آخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد و مع الأسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز نقشی جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد». (صحیفه امام، ج21،ص394-395)
2. عدم آشنایی با نقش قرآن در زندگی
هر اندازه انسان نسبت به ارزش و اهمیت چیزی در زندگی خود بی اطلاع باشد، از آن در زندگی خود کمتر استفاده می کند. نقش قرآن نیز در زندگی انسان اینگونه است. اگر انسان نداند که قرآن در زندگی فردی و اجتماعی او چه اندازه نقش دارد نمی تواند از آن استفاده کند و هیچ گونه رغبتی هم در توجه و پیروی از آن در خود نشان نمی دهد.امام خمینی(ره) ضمن اشاره به اهمیت قرآن در زندگی می فرماید:
«قرآن... در عین حال که یک کتابی است که تهذیب اخلاق را می کند، استدلال هم می کند، حکومت هم می کند، و وحدت را هم سفارش می کند به قتال را هم سفارش می کند و این از خصوصیت کتاب آسمانی ماست که هم باب معرفت را باز کرده است... و هم باب مادیات را». (صحیفه امام، ج 17، ص 434)
همچنین ایشان در جای دیگری از سخنان خود می فرماید:
«اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز. قرآن در آن همه چیز است؛ لکن مع الاسف ما از آن استفاده نکرده ایم؛ و مسلمین مهجورش کردند؛ یعنی استفاده که باید از آن بکنند نکردند. باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام». (صحیفه امام،ج12،ص320)
3. فرهنگ و آداب و رسوم غلط
فرهنگ و آداب رسوم غلط را می توان یکی دیگر از عوامل مهجوریت قرآن به شمار آورد. به نمونه هایی از آداب و رسومی که در زندگی روزمره امروز بشر وجود دارد به اختصار اشاره می شود:
قرآن از پیش از گهواره، تا فراتر از گور، با زندگی فرد مسلمان عجین و قرین است. در گوش نوزاد مسلمان اذان می گویند و آیاتی از قرآن را می خوانند و نام او را با تفأل و استخاره و لااقل با تبرک جستن از قرآن انتخاب می کنند، از جمله اینکه نام هایی را می نویسند و سپس برای تبرک و تقدس یافتن، آن را در میان صفحات قرآن قرار می دهند و قرعه وار یکی را برمی گیرند.
همچنین نام فرزندان و روز و ساعت تولدشان را در صفحه اول یا آخر قرآن خانوادگی می نویسند.
قرآن بر سر سفره های سنتی عقدِ ازدواج حضور دارد. در خانه هیچ ایرانی مسلمان نیست که دست کم نسخه ای از قرآن نباشد. اغلب خانواده ها چندین و چند مصحف دارند . یکی متعلق به سفره عقد و یادگاری است، یکی یا همان قرآن خانوادگی است که نام فرزندان را در صفحات اول یا آغاز آن می نویسند، یکی برای قرائت روزمره است، یکی به خاطر داشتن ترجمه، یکی به خاطر نقش و نگار و تذهیب خوش، یکی به خاطر خط درشت برای پیرترها و به همین ترتیب. در همه این موارد قرآن در زندگی بشر حضور دارد ولی از لحاظ محتوا هیچ بهره ای از آن برده نمی شود. چنانکه از آن برای استخاره استفاده می شود و یا به عنوان وسیله درآمد برای دعانویسان شده است که آیات قرآنی را با جوهری از زعفران نوشته و آن را به خورد بیماران روحی یا جسمی می دهند و یا آیات قرآن کریم را در پارچه سفیدی نوشته و آن را به صورت حلقه درآورده که اصطلاحاً به آن حلقه یاسین می گویند از سر فرو می کنند و از روی بدن می گذرانند و از پا بیرون می آورند. (خرمشاهی، ص 145-156) نقش و نفوذ قرآن در فرهنگ عامه ما مسلمانان شیعه به همین موارد ختم شده است دریغ از استفاده کاربردی از آن.
امام خمینی(ره) در این باره می فرماید:
«... چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است و به همان اندازه ای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای خودساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کج فکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است؛ حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است». (صحیفه امام، ج21،ص77-78)
همچینین ایشان در جای دیگر می فرماید:
«قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شئون زندگی انسان از امور لازم است لکن کافی نیست. قرآن باید در تمام شئون زندگی ما حاضر باشد. قرآن وقتی می فرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا؛ (آل عمران، 103) همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید ... اینطور احکام مترقی سیاسی که اگر به آن عمل بشود سیادت عالم مال شماست. این قرآن را مهجور کردیم همه و اعتنا نکردیم به این مسائل. باید قرآن در همه شئون وارد بشود... قرآن، ذکر، همه باید در همه جا باشد. در همه شئون انسانی اسلام باید قرآن وارد بشود؛ لکن بعضش باشد و بعض نباشد، اشکال است».(صحیفه امام،ج16،ص39-38)
4. غفلت
از جمله اموری است که موجب مهجوریت قرآن می شود غفلت است. اهمیت غفلت نسبت به اطاعت و پیروی از قرآن کمتر از غفلت از یاد خدا نیست، زیرا قرآن کتابی است که سرنوشت خوب و بد پیشینیان را جهت بهره مندی از جنبه های مختلف تاریخ برای هر نسل و هر عصر بیان داشته است تا انسان از این گنجینه الهی در جهت خودسازی استفاده نماید. عوامل پیروزی و شکست، اسباب سعادت و بدبختی همه و همه در این تحفه الهی نهفته است. به طور یقین غفلت از چنین نعمت بزرگی، وزر و وبال سنگینی را در پی خواهد داشت.(محبی، ص133) لذا ، قرآن خطر آن را به همگان گوشزد کرده و می فرماید:
«کَذَلِکَ نَقُصُّ عَلَیکَ مِن أنبَاءِ مَا قَد سَبَقَ وَ قَد آتَینَاکَ مِن لَدُنَّا ذِکراً مَن أعرَضَ عَنهُ فَإنَّهُ یَحمِلُ یَومَ القِیَامَهِ وِزراً خَالِدِینَ فِیهِ وَ سَاءَ لَهُم یَومَ القِیَامَهِ حِملاً یَومَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ وَ نَحشُرُ المُجرِمِینَ یَومَئِذٍ زُرقاً؛(طه، 102-99)
و اینگونه بخشی از اخبار پیشنیان را برای تو بازگو می کنیم و ما از نزد خود ذکر (و قرآنی) به تو دادیم! هر کس از آن روی گردان شود روز قیامت بار سنگینی ( از گناه و مسئولیت) بر دوش خواهد داشت در حالی که جاودانه در آن خواهد ماند و بد باری است برای آنها در روز قیامت».
5.حجاب های بین انسان و قرآن
از جمله عواملی که زمینه مهجوریت قرآن را فراهم می سازد حجاب هایی است که انسان میان خود و قرآن ایجاد می نماید، به گونه ای که در عین ارتباط با قرآن، از درک معارف و حقایق آن محروم می شود، بدین صورت از فیض گسترده قرآن بی بهره می ماند. به برخی از این حجاب ها اشاره می کنیم:
الف) حجاب خودبینی: از حجاب های بزرگ، حجاب خودبینی است که شخص متعلّم خود را به واسطه این حجاب مستغنی می بیند و نیازمند به استفاده نمی داند و این از شاهکارهای مهم شیطان است که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه می دهد و انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع می کند و ماورای آنچه پیش اوست هر چیز را از چشم او ساقط می کند. مثلاً اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع می کند و آن را در نظر آنها جلوه های فراوان می دهد و دیگر علوم را از نظر آنها می افکند. حَمَلِه قرآن را پیش آنها به خود آنها تطبیق می کند و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم می نماید. اصحاب ادبیات را به همان صورت بی مغز راضی می کند و تمام شئون قرآن را در همان که پیش آنهاست نمایش می دهد و اهل تفاسیر را به طور معمول به وجوه قرائات و آرای مختلفه ارباب لغت و وقت نزول وشأن نزول و مدنی و مکی بودن و تعداد آیات و حروف و امثال این امور سرگرم می کند. و اهل علوم را نیز فقط به دانستن فنون و دلالات و وجوه احتجاجات و امثال آن قانع می کند. حتی فیلسوف و حکیم و عارف اصطلاحی را به حجاب غلیظ اصطلات و مفاهیم و امثال آن محبوس می کند. شخص مستفید باید تمام این حُجُب را خرق کند و از ماورای این حجب به قرآن نظر کند و در هیچ یک از این حجابها توقف نکند که از قافله سالکان الی الله باز و از دعوت های شیرین الهی محروم می شود.
امام خمینی در این زمینه در اشاره به کسانی که تفسیر قرآن را منحصر در بحث الفاظ می دانند؛ می فرماید:
«یک طایفه از علمای تفسیر قرآن که استفادت از قرآن را منحصر به ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانی لغات و تعارف کلمات و محسنات لفظیه و معنویه و وجوه اعجاز قرآن و معانی عرفیه و اختلاف افهام ناس در آنها می دانند، و از دعوات قرآن و جهات روحیه و معارف الهیه آن به کلی غافلند. اینان نیز به مریضی مانند که رجوع به طبیب نموده نسخه او را گرفته، و معالجه خود را به ضبط نسخه و حفظ آن و کیفیت ترکیبات آن دانند. اینان را مرض خواهد کشت و علم به نسخه و مراجعه به طبیب برای آن ها به کلی بی نتیجه است».(آداب الصلوه، ص171)
ب) جمود بر اقوال مفسرین : امام خمینی(ره) می فرماید:
«یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است اعتقاد به آن است که جز آن که مفسرین نوشته یا فهمیده اند کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست و تفکر و تدبّر در آیات شریفه را به تفسیر به رأی، که ممنوع است، اشتباه نموده اند؛ و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطل، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری نموده و آن را به کلی مهجور نموده اند. در صورتی که استفادات های اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد».(همان، ص199)
ج) آلودگی به گناه:
«یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف و استفاده از معارف و مواعظ این کتاب آسمانی است حجاب معاصی و کدورات حاصل از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت مقدس پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادراک حقایق ».(همان، ص201)
د) دنیا پرستی:
«از حجب غلیظه، که پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنیاست که به واسطه آن قلب تمامِ همّ خود را صرف آن کند و وجهه قلب یکسره دنیاوی شود و قلب به واسطه این محبت از ذکر خدا غافل شود و از ذکر و مذکور اعراض کند. و هر چه علاقمندی به دنیا و اوضاع آن زیادت شود، پرده و حجاب قلب ضخیم تر گردد. و گاه شود که این علاقه به طوری بر قلب غلبه کند و سلطان حب جاه و شرف به قلب تسلط پیدا کند که نور فطرت الله به کلی خاموش شود و درهای سعادت به روی انسان بسته شود. و شاید قفلهای قلب که در آیه شریفه است که می فرماید:« أفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآنَ أم عَلی قُلوبٍ أقفَالُها؛ (محمد، 24) آیا در قرآن تدبر نمی کنند یا بر دلهایشان قفل زده شده است». همین قفل و بندهای علایق دنیوی باشد. و کسی که بخواهد ار معارف قرآن استفاده کند و از مواعظ الهیه بهره بردارد، باید قلب را از این ارجاس تطهیر کند و لوث معاصی قلبیه راکه اشتغال به غیر است از دل براندازد، زیرا که غیر مطهر، محرم این اسرار نیست. (آداب الصلوه، ص 202-201)
مادامی که انسان در این حجابها گرفتار است نمی تواند این قرآن را که نور است درک کند، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خودبینی است ، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بعضی ها فوق بعضی است لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس شود.»(ر.ک: صحیفه امام،ج14،ص388-389)
ابعاد مهجوریت قرآن
انواع مهجوریت را می توان در عناوین زیر خلاصه کرد:
1. مهجوریت قرآن در تلاوت: مهجوریت قرآن در تلاوت را در دو بخش می توان بررسی کرد:
تلاوت نکردن: دسترسی مردم به قرآن و سهل الوصول بودن آن جای تردید ندارد. شاید کمتر مکانی را بتوان یافت که در آن قرآن کریم موجود نباشد، اما با این وجود، اندک افرادی در برنامه زندگی خود زمانی را به تلاوت و انس با قرآن اختصاص می دهند و به رغم تأکید فراوان قرآن و توصیه پیشوایان دین درباره تلاوت، بسیاری از مردم از نعمت تلاوت و آثار ارزشمند آن بی بهره اند. قرآن کریم می فرماید: «فَاقرَءُوا مَاتَیَسَّرَ مِن القُرآنِ؛ (مزمل، 20) آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید».
آیه شریفه همگان را به قرائت قرآن فرا خوانده است زیرا قرآن نور الهی است وخواندن آیات آن حتی بدون درک معانی عبادت است. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «القرآنُ عَهدُ اللهِ إلَی خَلقِهِ، فَقَد یَنبَغِی لِلمَرءِ المُسلِمِ أن یَنظُرَ فِی عَهدِه وَ أن یَقرَأُ مِنهُ فِی کُلِّ یَومٍ خَمسِینَ آیهً؛ (کلینی، اصول کافی، ج2، ص609) قرآن عهدنامه خدا برای مردم است سزاوار است که هر مرد مسلمانی در هر روز به آن عهد نظر کند و از آن پنجاه آیه قرائت کند».
و نیز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «نَوِّرُوا بُیُوتَکُم بِتِلاوَهِ القُرآنِ وَ لا تَتَّخِذُوا قُبُوراً کَمَا فَعَلَتِ الیَهُودُ وَ النَّصَارَی صَلُّوا فِی الکَنائِسِ والبیعِ و عَطَّلُوا بُیُوتَهُم فَإنَّ البَیتَ إذا کَثُرَ فِیهِ تِلاوَهُ القُرآنِ کَثُرَ خَیرُهُ وَاتَّسَعَ أهلُهُ وَ أضَاءَ لِأهلِ السَّمَاءِ کَما تُضِیءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأهلِ الدُّنیَا؛(همان، ص610) خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید و آنها را مثل قبرستان خاموش و تاریک نکنید، همانگونه که یهود و نصاری رفتار کردند که عبادت را مخصوص معابد قرار دادند و خانه ها را تعطیل کردند پس هر خانه ای که در آن زیاد تلاوت قرآن شود خیر و برکت در آن زیاد می شود، گستردگی و گشایش در اهل خانه پیداشده که خانه بر اهل آسمان نورافشانی می کند، همانگونه که ستارگان بر اهل زمین نورافشانی می کنند».
2-1) رعایت نکردن آداب تلاوت: برای آنکه از تلاوت قرآن بهره کافی برده شود و تلاوت قرآن قاری را به هدف رهنمون شود باید آداب و شرایط تلاوت و حق تلاوت آن به بهترین وجه رعایت شود.
همه چیز نیاز به برنامه دارد مخصوصاً بهره گیری از کتاب بزرگی همچون قرآن. به همین دلیل در خود قرآن نیز برای تلاوت و بهره گیری از آیات، آداب و شرایطی بیان شده است.(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج11، ص437) امام خمینی می فرماید:
«مقصود از تلاوت آن نیست که در پیش بعض قراء متداول شده است که تمام همّ و همت منصرف به مخارج الفاظ و تأدیه حروف شود؛ به طوری که علاوه بر آنکه از معنی و تفکر در آن بکلی غافل شویم؛ منجر به آن شود که تجوید آن نیز باطل گردد؛ بلکه کثیراً کلمات از صورت اصلیه خود به صورت دیگر منقلب شود و ماده و صورت آن تغییر کند و این یکی از مکاید شیطان است که انسان متعبد را تا آخر عمر به الفاظ قرآن سرگرم می کند و از سرّ نزول قرآن و حقیقت اوامر و نواهی و دعوت به معارف حقه و اخلاق حسنه آن به کلی غافل می کند. تازه بعد از پنجاه [سال] قرائت معلوم شود که از شدت تغلیظ و تشدید در آن، از صورت کلام به کلی خارج شده و یک صورت غریبی پیدا کرده! بلکه مقصود آدابی است که در شریعت مطهره منظور شده است که اعظم و عمده آن ها تفکر و تدبر و اعتبار آیات آن است».(امام خمینی، چهل حدیث، ص 499)
آداب تلاوت
الف) استعاذه: تلاوت قرآن باید با پناه بردن از شر شیطان آغاز شود: «فإذَا قَرأتَ القرآنَ فَاستَعِذ بِاللهِ مِن الشیطانِ الرَّجیمِ؛(نحل،98) زمانی که قرآن می خوانی از شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر».
این پناه بردن نباید محدود به لفظ و سخن باشد بلکه باید در اعماق روح و جان نفوذ کند ، به گونه ای که انسان هنگام تلاوت قرآن از خوی های شیطانی جدا گردد و به صفات الهی نزدیک شود تا موانع فهم کلام حق از محیط فکر او برخیزد و جمال دلارای حقیقت را به درستی ببیند. بنابراین پناه بردن به خدا از شیطان، هم در آغاز تلاوت قرآن لازم است و هم در تمام مدت تلاوت هر چند به زبان نباشد.(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج11،ص437)
این پناه بردن از شر شیطان است، شیطانی که به ظاهر مهربان ترین یار، نزدیک ترین همدم و صمیمی ترین همراه است، به شرط آنکه انسان وسوسه او را به جـان و دل پذیرفته و از او تبعـیت
نماید. اما این شیطـان موذی، خطـرناک ترین همراه و سر سخت ترین دشمن است اگر انسـان به او پشت نموده و در طریق الی الله قرار بگیرد. در آنوقت است که این موجود پلید و بی رحم ، آرام و قرار ندارد، و به هر وسیله ای که امکان داشته باشد، می کوشد تا انسان را با وسوسه و نیرنگ از طریق صواب به سوی گناه و معصیت سوق دهد.(محمدی ریشهری، ص4832)
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: أغلِقُوا ابوابَ المعصیهِ بِالاستعاذهِ و افتَحُوا أبوابَ الطَّاعهِ بِالتَّسمِیَهِ؛ درهای معصیت را با استعاذه ببندید و درهای طاعت را با تسمیه باز کنید».
امام خمینی(ره) می فرماید:
«از آداب مهمه قرائت، خصوصاً قرائت قرآن در نماز که سفر روحانی الی الله و معراج حقیقی و مرقات وصول اهل الله است؛ استعاذه از شیطان رجیم است که خار طریق معرفت و مانع سیر و سلوک الی الله است.... پس در نماز که صراط مستقیم انسانیت و معراج وصول الی الله است بی استعاذه از این راهزن صورت نگیرد و بدون پناه بردن به حصن حصین الوهیت از شرّ او ایمنی حاصل شود.(آداب الصلوه، ص2210220)
ب) طهارت: بهره مندی از قرآن مستلزم پاکیزگی ظاهری و باطنی است ، چرا که قرآن پاک و پاکیزه است و فقط پاکان می توانند از آن توشه بردارند: « لایَمَسُّهُ الا المُطَهَّرونَ؛(واقعه، 79) قرآن را جز پاکان لمس نمی کنند».
این تعبیر ممکن است هم اشاره به پاکیزگی ظاهری باشد از قبیل مسواک زدن و داشتن طهارت و وضو و هم اشاره به اینکه درک مفاهیم و محتوای این آیات تنها برای کسانی میسر است که پاک از رذائل اخلاقی باشند تا صفات زشتی که بر دیده حقیقت بین انسان پرده می افکند آنها را از مشاهده جمال حق محروم نگرداند.(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج11،ص437)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره مسواک زدن می فرمایند: إنَّ أفواهَکُم طُرُقُ القرآنِ
فَطَیِّبُوها بِالسِّواکِ؛(محمدی ریشهری، ص4832) به درستی که دهان های شما راههای بیان قرآن است پس آنهارا با مسواک کردن تمیز و معطر کنید».
نظافت دهان قدم اول و قدم دوم طهارت شرعی است: وضوء یا غسل و در صورت فقدان آب ، تیمم؛ این طهارت سمبل طهارت روحی است، طهارت فکر و نیت، طهارت از روی آوردن به گناه، طهارت از آلودگی چشم و زبان، طهارت از آلودگی دست مرتکب شده به گناه و دست آخر طهارت قدم های آلوده به گناه.
این طهارت شرعی تنها به زدودن آلودگی ها و رفع موانع روحی، نظر ندارد؛ بلکه از روایات زیادی خصوصاً روایات شب معراج استفاده می شود که مایه کسب ارزشهای معنوی نیز می باشد. آیه شش سوره مائده در بیان علت و فلسفه طهارت بخوبی این معنا را می نمایاند، با این همه تأکیدات معلوم می شود انس و رفاقت با قرآن وتدبر راستین در آن بدون طهارت حاصل نخواهد شد.(نقی پورفر، ص112) عارف فرزانه، امام خمینی(ره) درباره طهارت می فرماید:
«چون قلب را از کثافات خالی کرد؛ مهیای برای ذکر خدا و قرائت کتاب خدا شود، و تا قذرات و کثافات عالم طبیعت در آن است استفادت از ذکر و قرآن شریف میسور نشود؛ چنانچه اشاره به آن فرماید در سوره مبارکه واقعه(آیه 77-79). پس از آنکه دل را برای ذکر خدا و قرآن شریف مهیا نمود، آیات توحید و اذکار شریفه توحید و تنزیه را با حضور قلب و حال طهارت تلقین قلب کند...».(امام خمینی، حدیث جنود عقل و جهل، ص105-106)
ج) ترتیل:
از آداب قرائت که موجب تأثیر در نفس نیز هست و سزاوار است که شخص قاری مواظبت آن کند ، ترتیل در قرائت است و آن... عبارت است از حد توسط بین سرعت و تعجیل در آن، و تأنّی و فتور مفرط که کلمات از هم متفرق و منتشر گردد.(شرح چهل حدیث،ص503 )
در الدررالمنثور است که عسکری در کتاب مواعظ از امام علی(علیه السلام) روایت کـرده که فرموند: از رسول خدا درباره «و رَتِّلِ القرآنَ تَرتیلاً »(مزمل،4) سوال شد، فرمودند: «حروفش را
واضح بگویی و چون خواندن شعر، صدای خود را ترجیع ندهی نه مانند بحر طویل یکسره باشد و نه مانند شعر پاره پاره، وقتی به عجایبش بر می خوری در آنجا بایستی، ( و با تکرار آن) دل را به حرکت درآوری و همتتان این نباشد که زودتر به آخر سوره برسید.(شمس،ج1، ص407)
پس انسان که می خواهد کلام خدا را قرائت کند و به آیات الهیه قلب قاسی خود را مداوا کند و با کلام جامع الهی شفای امراض قلبیه خود را بگیرد و با نور هدایت این مصباح منیر غیبی و این«نور علی نور»...را دریابد، باید اسباب ظاهریه و باطنیه آن را فراهم کند و آداب صوریه و معنویه آن را فراهم کند.(شرح چهل حدیث،ص504)
د) تدبر: آنچه از تلاوت و ترتیل و تجوید مهم تر است تدبر و تفکر در آیات برای حرکت در مسیر الهی است. بدون تدبر در آیات قرآن درک حقیقت کلام خدا دست یافتنی نیست، خداوند تدبر در قرآن را لازم شمرده است «کتابٌ انزلناهُ إلیکَ مُبارکٌ لِیَدَّبَّروُا آیاتِه»(ص،29) دستور تدبر برای همه عصرها و نسل هاست تا کسی گمان نکند همه نکات قرآن را پیشینیان فهمیده اند و دیگر جایی برای تدبر و تأمل نیست.
تدبر در معنی قرآن امری غیر از حضور قلب است. یعنی اینکه زمانی که قرآن را تلاوت می کند باید هر خطابی را که ملاحظه میکند چنین تصور کند که خطاب به اوست و او مقصود از آن خطاب است و هر قصه از قصص انبیای سابقین را مشاهده نماید جزم کند که مقصود از آن عبرت گرفتن اوست نه محض قصه خوانی و حکایات؛ زیرا که جمیع قرآن، هدایت و ارشاد و رحمت و شفاء و موعظه و نور و راهنمایی عالمیان است، پس هر که آن را بخواند باید خواندن او به نحوی باشد که بنده فرمان مولای خود را که به او نوشته ، آن را بفهمد و به مقتضای آن عمل کند بخواند.(نراقی،ص843)
«مطلوب در قرائت قرآن کریم آن است که در قلوب صورت آن نقش بندد و اوامر و نواهی آن تأثیر کند و دعوات آن جایگزین شود و این مطلوب حاصل نشود مگر آنکه آداب قرائت ملحوظ شود ». (امام خمینی، چهل حدیث، ص 499)
ه. اخلاص:
«و از آداب لازمه قرائت قرآن که در تأثیر قلوب، سمت رکنیّت دارد و بدون آن هیچ عملی را قیمتی نیست؛ بلکه ضایع و باطل و موجب سخط الهی است، اخلاص است که سرمایه مقامات اخرویه و رأس المال تجارت آخرت است و در این باب نیز در اخبار اهل ابیت عصمت(ع) سفارش بلیغ شده است...».(همان، ص500-501)
2. مهجوریت قرآن در استماع
سخن گفتن و گوش نسپردن به آیات خدا در هنگام تلاوت قرآن از واقعیت های تلخ در میان مسلمانان می باشد، این در حالی است که خداوند متعال از هر گونه سخن گفتن در وقت تلاوت نهی فرموده است: «و إذا قُرِئَ القرآنُ فاستَمِعوا لَهُ و أنصِتوا لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ؛(اعراف، 204) هنگامی که قرآن خوانده می شود گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول رحمت خدا شوید». «استماع» به معنی«گوش فرادادن به همراه میل قلبی » است که در مقابل «اصغاء» قرار دارد که «میل کردن به واسطه گوش فرادادن» می باشد؛ اما «سماع» به معنی مطلق شنیدن است بدون آنکه در آن « میل قلبی و توجه باطنی» مد نظر باشد. «انصات» به معنی«سکوت به جهت استماع» می باشد. «انصات» به قرینه همراهی با «اسـتماع» در آیه شریفـه نظـر به سکوت ظاهری و
باطنی(تمرکز فکر)، هر دو دارد با وجود امر به «استماع» که میل قلبی و توجه باطنی، به همراه سکوت ظاهری را می رساند امر به «انصات» کمال این معنی را می رساند: «گوش فرادادن به همراه سکوت ظاهری و تمرکز بخشیدن به فکر، جهت دریافت عمیق پیام قرآن».
این نحوه برخورد در شنیدن قرائت قرآن، توجه و تدبر در پیام آیات را در پی دارد و سپس رقت قلب و انقلاب روحی و خوف و خشیت را در شکل گریه جلوه گر می سازد.(نقی پورفر، ص513)
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «از شنونده قرآن شر دنیا دفع می گردد واز خواننده قرآن گرفتاری آخرت، و کسی که یک آیه قرآن گوش دهد برای او بهتر است از کوه « ثُبیر» که طلا می باشد.(ریشهری، ص 4838)
قرآن کتابی است که آیات آن را باید شنید و در آن اندیشه کرد و به کار بست. آنان که ارزش سخنان خدا را می دانند در هنگام شنیدن قرآن با گوش جان به آن گوش می سپارند چرا که قرآن کریم خود ضرورت استماع و لزوم سکوت را یادآور شده و آن را شرط بهره مندی از رحمت خدا دانسته است. چنانچه که در مقام سخن گفتن باشیم و مخاطب ما مشغول گفتگو با دیگران باشد و به سخنان ما بی اعتنایی کند و یا از ما روی برگرداند آن را بی احترامی و حتی توهین تلقی می کنیم. چه بسیار در مجالس ما مسلمانان، قرآن خوانده می شود در حالی که مستمعین مشغول خوردن میوه، چای، ... می باشند یا با یکدیگر به گفتگو می پردازند ، اگر باور داشته باشیم که قرآن کلام خداست و خداوند در آن با ما سخن گفته است و خود را مخاطب آن قرار دهیم ، هنگامی که آیات آن به گوش ما می رسد به یقین بدون پرداختن به عملی که منافی با گوش سپردن باشد آن را با گوش جان خواهیم شنید.
3. مهجوریت قرآن در حفظ
پیامبر مأمور ابلاغ آیات قرآن به مسلمانان بود و برای انجام دادن این مهم، از جانب پروردگار دستور داشت که آیات نازل شده را به خاطر سپرده و آنها را فراموش ننماید. پیامبر سرور و بزرگ حفاظ و اولین کسی بود که قرآن را در قلبش جمع آوری کرد و همواره مسلمانان را به پافشاری در حفظ قرآن و تمرین و از بَر کردن آن تشویق می کرد. هرگاه آیه ای بر ایشان نازل می گشت، آن را به سرعت حفظ کرده و به خاطر می سپرد و هر مهاجر جدیدی را به یکی از صحابه ارجاع می داد تا به او قرآن بیاموزد. ایشان از اسلوب های مختلفی برای گسترش حفظ قرآن و تلاوت آن استفاده می کرد، به طوری که مسجدالرسول(صلی الله علیه و آله و سلم) به مرکز تلاوت قرآن تبدیل شده بود و همواره صدای قاریان قرآن از آن به گوش می رسید.
در عصر نبوی، حفظ قرآن چنان اهمیت داشت که حتی غلامان حافظ نیز بر مردم عادی مقدم شمرده می شدند. مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ قرآن اهمیت می دادند و اصولاً شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادی به این سنجیده می شد که تا چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند.
قرآن کریم بر اساس فرهنگی که در بر دارد، به حافظ خود امتیاز اجتماعی ویژه ای را اعطاء می کند، شبیه جایگاهی که علماء در عصر حاضر به آن دست می یابند. این جایگاه اجتماعی یکی از عوامل مهم پرداختن به علوم و تحصیل آن در تمام زمان ها بوده است، پس طبیعی است که یکی از عناصر مؤثر در حفظ کردن قرآن کریم نیز باشد. بر کسانی که اطلاعی از تاریخ دارند، منزلت بلند قاریان و حافظان قرآن و مقام رفیع ایشان در میان مردم، پوشیده نیست. با توجه به همین جایگاه رفیع بوده است که تاریخ، نام حافظان قرآن در عصر پیامبر را ثبت نموده است و نام مولای متقیان علی(علیه السلام) در صدر آن می درخشد.
بسیاری از منصب ها و مسئولیت ها چون فرماندهی و امامت جماعت به حسب میزان آشنایی و حفظ اشخاص از قرآن کریم، به ایشان محول می شد که تاریخ شاه های بسیاری از آن بر شمرده است.(حسینی، ص29)
در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «عددُ درجِ الجنهِ عددُ ایِّ القرآنِ، فاذا دخلَ صاحبُ القرآنِ الجُنَّهَ قیلَ له إرقَ واقراء لکلِّ آیَهٍ درجهٌ فلا تکونُ فوقَ حافظِ القرآنِ درجه؛(مجلسی، ج89،ص22) تعداد درجات بهشت به تعداد آیات قرآن است، هنگامی که حافظ قرآن وارد بهشت می گردد به او گفته می شود بالا برو و قرآن بخوان، هر آیه رتبه ای دارد پس بالاترین درجه از برای حافظ قرآن است و بالاتر از درجه او درجه ای نیست.
با وجود روایات زیادی که در زمینه حفظ قرآن آمده است، امروزه با گذشت زمان از ارتحال پیامبر و ائمه (علیهم السلام) و مواجه شدن جامعه اسلامی با بحران ها و فتنه های مختلف از پرداختن به مقوله حفظ کاسته شده است و این مقوله به عنوان چیزی که وقت گیر و نیازمند به فرصت و زمان خلوت می باشد، درآمده است.
4. مهجوریت قرآن در تدبر
در کهکشان عظیم و بی منتهای قرآن ، هر آیه دریچه ای است به دنیای وسیع و پر اسرار و هر سوره دری است به سیاره ای پر رمز و راز که در جای جای آن رازهای بزرگ نهفته است. برای آشنایی با روح و معارف قرآن و بهره جستن از برکات و فیوضات آن تدبر و تفکر لازم است. قرآن، کتاب تدبر است واکتفا به تلاوت بدون تدبر نمی تواند انسان را به اهداف قرآن رهنمون شود. قرآن همه را به تدبر فرا می خواند، کسی که قرآن می خواند، کسی که به آن گوش می دهد لازم است در آیات کتاب خدا تدیر و تفکر کند. قرآن حتی به اخباریون یعنی کسانی که تنها مراجعه به اخبار و احادیث را جایز می دانند یا به فرقه باطنیه که قرآن را وسیله رسیدن به اهداف و اغراض خود می دانند راه وسطی پیشنهاد می کند که همان تأمل و تدبر بی غرضانه است.(مطهری، ج1،ص27)
با اندیشیدن در مضامین آیات است که انسان خود را در معرض تابش نور الهی می بیند و خود را در دنیایی از معارف والا و مفاهیم بلند قرار می دهد که هیچ چیز با آن برابری نمی کند، بطوری که آیات قرآن به عنوان کلیدهای سعادت انسانی در اختیار او قرار می گیرند.(جعفری، ص148) «کتابٌ انزلناهُ مبارکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِه و لِیَتَذکَّرَ اولوالالبابِ؛(ص،29) کتابی است مبارک که آن را نازل کردیم تا مردم در آیات آن تدبر کنند و صاحبان اندیشه متذکر باشند». قرآن کسانی را که در آیات خدا تدبر نمی کنند مورد سرزنش قرار می دهد و می فرماید: «أفلا یَتدَّبَّرن القرآنَ أم عَلی قُلوبٍ أقفَالُها؛(محمد،24)آیا آنها در قرآن تدبر نمی کنند یا بر دل هایشان قفل نهاده شده است؟»
امام خمینی(ره) در این باره می فرماید:
تدبر در آیات آن و تفکر در معانی آن خوب است بکنند؛ و تدبر و تفکر در آیات محکمه الهیه و فهم معارف و حِکَم و توحید و تفرید از آن نمودن غیر از تفسیر به رأی است که منهی عنه است. در مقابل اصحاب رأی و اهوای فاسده، بدون تمسک به اهل بیت وحی که مختص به مخاطبه کلام الهی هستند.(ر.ک: چهل حدیث، 499-497)
توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن و نیز تلاش و کوشش برای به پایان رساندن سوره های قرآن و عدم توجه به درک معانی و مفاهیم قرآن در هنگام تلاوت و بی توجهی به ترویج فرهنگ تدبر در مراکز علمی و آموزشی از نمونه های آشکار مهجوریت تدبر در قرآن می باشد.
5.مهجوریت قرآن در عمل
تمام مراحل و مراتب ارتباط با قرآن اعم از تدبر، قرائت، حفظ، تفسیر، مقدمه ای بود برای عمل به قرآن. اگر قرآن در جامعه، در شخصیت و در رفتار و گفتار شخص تجلی نیابد هرگز نمی تواند انسان و جامعه قرآنی را منجر شود. اکتفا کردن به آموزش، تعلیم، قرائت، تدبر، برگزاری جشنواره ها و نمایشگا ه ها، مسابقات، دعوت از قراء خارجی برای تلاوت، گذاشتن قرآن بر سر در شب های قدر، محافل انس با قرآن، فقط و فقط می تواند ظاهر و نام قرآن را از مهجوریت برهاند در حالی که مهجوریت اصلی قرآن، عمل نکردن به قرآن و پیاده نکردن اهداف و فرامین قرآن در رفتار مردم و جامعه است.
پیامدهای مهجوریت قرآن
در این مجال به پیامدهای مهجوریت قرآن از منظر امام خمینی(ره) می پردازیم.
الف: مهجوریت قرآن عامل اصلی همه بدبختی ها و عقب ماندگی ها: یکی از واقعیت هائی که همگان به آن اذعان دارند اینست که دستورات قرآن تا زمانی که در جامعه پیاده نشود و به فرامین آن عمل نشود خبری از فرهنگ ناب و اصیل اسلامی نخواهد بود و اگر در چنین جوامعی فساد و انحرافات عقیدتی و خرافات و... رواج پیدا کرد نباید تعجب کرد و نباید افراد و اشخاص را مقصر دانست و نباید اصلاً دنبال مقصر بگردیم بلکه عامل اصلی این همه بدبختی ها و عقب ماندگی ها مهجوریت قرآن کریم و عمل نکردن به دستورات آن می باشد و پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) بارها و بارها نسبت به مهجوریت قرآن هشدار می دادند.
امام علی(علیه السلام) که پس از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) بزرگترین شخصیت جامعه اسلامی است؛ به مردم زمانش هشدار می دهد که ای مردم زمانی خواهد آمد که قرآن در مهجوریت قرار گیرد و فقط اسم و رسم آن در جامعه خواهد بود، بدون این که از عمل به احکام آن خبری باشد. ایشان در بخشی از خطبه 147 می فرمایند:
«همانا پس از من روزگاری بر شما فرا خواهد رسیدکه چیزی پنهان تر از حق و آشکارتر از باطل و فراوان تر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد. و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را درست بخوانند و تفسیر کنند و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمی شود، آنگاه که آن را تحریف کنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند... حاملان قرآن آن را واگذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش می کنند، پس در آن روز قرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور می گردند و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردانند و پناهگاهی میان مردم ندارند، پس قرآن و پیروانش در میان مردمند اما گویا حضور ندارند؛ با مردمند ولی از آنها بریده اند... مردم در آن روز در جدایی و تفرقه هم داستان و در اتحاد و یگانگی پراکنده اند، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست، پس از قرآن جز نامی نزدشان باقی نماند و آنان جز خطی را از قرآن نشناسند».(نهج البلاغه، خطبه 147، ص271)
با توجه به بیان نورانی مولایمان حضرت علی(علیه السلام) می توان پیامدهای مهجوریت را به این شکل دسته بندی کرد.
الف: پنهان شدن حق و آشکار شدن باطل.
ب: دروغ بستن به خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله)
ج: استفاده ابزاری از قرآن برای اثبات دعاوی خویش.
د: متروک شدن شریعت و رواج منکرات.
ه: رانده شدن حاملان و حافظان قرآن از صحنه اجتماع.
و: جدا شدن مردم از فرهنگ قرآن.
ز: جایگزین شدن تفرقه و جدایی به جای اتحاد و یگانگی در جامعه
ح: باقی ماندن خط و تذهیب قرآن و عدم راهیابی قرآن به زندگی روزانه مردم.
همان طورکه ملاحظه شد، حضرت علی(علیه السلام) به وضوح این را پیش بینی می کند که مردم در آینده چه بر سر قرآن خواهند آورد و آنچه حضرت علی(علیه السلام) فرمود، نه تنها در سده های نخست اتفاق افتاده؛ بلکه هم اکنون نیز می توان آن را در جوامع اسلامی به وضوح مشاهده کرد و آنچه که امروز در جوامع اسلامی اتفاق می افتد بی نیاز از شرح و تبیین است.(اسماعیل زاده، ص 8)
مولای متقیان علی(علیه السلام) در خطبه ای که خبر از ظهور فرزندش مهدی(عجل الله تعالی فرجه) می دهد او را به عنوان شخصیتی معرفی می کند که مهجوریت را از قرآن و سنت خواهد زدود و می فرماید: «... او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند و کتاب خدا و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را که تا آن روز متروک ماندند، زنده می کند».(نهج البلاغه، خطبه 138، ص257)
ب: تفرقه مسلمین: امام خمینی، تفرقه میان مسلمانان را از نشانه های مهجوریت قرآن می شمارند. ایشان بیان کرده اند:
«از پیغمبر اکرم – صلی الله علیه و آله- منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من می خواهم مظلومیت اسلام را امروز برای شما عرض کنم. در قرآن شریف هم می بینیم که پیغمبر اکرم شکایت کرده است به خدای تبارک و تعالی که «إنَّ قَومِی اتَّخَذُوا هَذَا القُرآنَ مَهجُوراً» از مهجور بودن قرآن در نزد قومش و در امتش شکایت فرموده است... قرآن و اسلام مهجور و مظلومند؛ برای اینکه مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسائل مهم قرآنی و مسایل مهم اسلامی یا به کلی مهجور است و یا برخلاف آن ها بسیاری از دولت های اسلامی قیام کردند».(صحیفه امام، ج 16،ص33-34)
ج: مهجوریت احکام قرآن
«اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احکام قرآن مهجور است به اینکه در مأذنه ها اذان می گویید و نماز می خوانید و اکثر احکام سیاسی اسلام را اعتنا به آن ندارید، از مهجوریت بیرون نمی رود... اینطور احکام مترقی سیاسی که اگر به آن عمل بشود سیادت عالم مال شماست. این قرآن را مهجور کردیم همه و اعتنا نکردیم به این مسائل».(همان، همان،ص39-38)
راهکارهای مقابله با مهجوریت قرآن
چه کنیم تا قرآن را که درمان همه دردهای بشریت و مشکلات فلج کننده جهانی است در جایگاه شایسته خود قرار دهیم و زحمات خاتم انبیاء و اهل بیت عصمت و طهارت را در حد توان خود جبران نماییم؟ در ذیل به برخی از مهمترین راهکارها اشاره می نماییم.
الف) زانو زدن در محضر قرآن و شاگردی آن: امام خمینی(ره) در بخشی از سخنان راهگشای خود در باره مهجوریت قرآن ما را به این نکته توجه می دهند که بایستی در محضر قرآن شاگردی کنیم و قرآن را به عنوان ذکر الهی و نورانی شدن جان قرائت کنیم تا بتوانیم با معجزه قرآن و اثرات ذکر الهی حجاب های خود را کنار زده و به نورانیت قرآن دسترسی پیدا کنیم. هرگونه احساس نیاز به معارف قرآنی و کوچک شمردن آن ناشی از نوعی غرور علمی است که به جز ایجاد حجاب در مقابل دیدگان انسان ثمری ندارد و اقرار علماء بر ریزه خواری در مکتب و محضر قرآن کریم خود بهترین شاهد بر این مدّعا است به طور مثال ملا صدرا(ره)
در مقدّمه تفسیر سوره واقعه میگوید: «بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) بروم. یقین کردم که کارم بیاساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانه وحی را کوبیدم، درها باز شد و پردهها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من میگویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ».(گزیده تفسیر نمونه، ج3،ص334)
همچنین فیض کاشانی(ره) در کتاب «رساله الانصاف» خود مینویسد: «کتابها و رسالهها نوشتم، تحقیقاتی کردم، ولی در هیچ یک از علوم دوائی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد».(همان)
امام خمینی نیز در گفتاری از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف میخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش میکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همهی رشتهها، مقصد اعلی قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ایّام جوانی تأسّف بخورند.(ر.ک: صحیفه امام، ج20، ص20)
ب) نزدیک شدن به اهل بیت و استفاده از تعالیم ایشان: از آنجا که جدایی از اهل بیت (علیهم السلام) و عدم استفاده از محضر ایشان زمینه ساز جدایی بشر از قرآن و اسلام ناب می گردد از این رو هر تلاشی که در راستای معرفی مقام والای اهل بیت و تشویق مردم به ولایت پذیری و نیز ترویج معارف اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان تنها قرائت و تفسیر صحیح قرآن کریم صورت گیرد، میتواند راهگشا باشد. در همین راستا بازگشت به معارف نهج البلاغه که بهترین و به روز ترین تفسیر قرآن است، قدمی بسیار اساسی و مبارک در این زمینه میتواند باشد.
نتیجه گیری
خداوند حکیم و متعال انسان را به نیروی عقل و فکر مجهز کرد و در او استعدادهای بالقوه فراوانی را به ودیعت نهاد و تمام قوای هستی را مسخر و رام او گردانید، از سوی دیگر با فرستادن پیامبران الهی و کتب آسمانی به انسان فهماند که تنها راه سعادت حرکت در خط سیر انبیاء، مطابق با کتب آسمانی اوست. آخرین پیامبر الهی کامل ترین کتاب را که جامع تمام دستورات و تعالیم دنیا و آخرت است برای بشریت آورد. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) کسب این سعادت را مشروط به عمل به قرآن و تمسک به اهل بیتش می دانست. از آنجایی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) متصل به وحی الهی بود دریافت که امتش از قرآن اعراض خواهند کرد و آن را متروک خواهند گذاشت و دستورات آن را در زندگی پیاده نخواهند کرد، این بود که به درگاه حق از مهجور شدن قرآن در بین مسلمانان شکایت کرد اگر چه گروهی معتقدند که ایشان این شکایت را در روز قیامت به درگاه الهی عرضه خواهند داشت.
بنابراین برای اینکه مشمول شکایت و گلایه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در رابطه با مهجوریت قرآن نشویم باید تعالیم انسان ساز قرآن را در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده کنیم و تنها در این صورت است که بشریت به سعادت و کمال خواهد رسید.
منابع:
قرآن کریم؛ ترجمه مهدی الهی قمشه ای، قم، ام ابیها، 1379ه.ش.
نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چاپ چهارم، قم، نشتا، 1389.
ابن منظور، لسان العرب، ج پنجم، چاپ سوم، بیروت، دارصادر،1414 ه.ق.
ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، تفسیر روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، چاپ چهاردهم، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1408 ه.ق
امین نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج نهم، نهضت زنان مسلمان،1361
بابائی، احمد علی، برگزیده تفسیر نمونه، ج سوم، چاپ سیزدهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382.
جعفری، یعقوب، سیری در علوم قرآن، چاپ سوم، قم، اسوه، 1382.
جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج اول، چاپ دوم، قم، إسراء، 1383.
____________ ، تفسیر موضوعی قرآن در قرآن، قم، إسراء، 1381.
جبران مسعود، الرائد، رضا انزابی نژاد، ج دوم، مشهد، آستان قدس رضوی، 1383.
حسینی، مصطفی، چرا قرآن را حفظ کنیم؟، چاپ اول، قم، جامعه القرآن الکریم، 1388.
حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنی عشری، ج نهم، چاپ اول، میقات، 1363.
حسینی همدانی، محمد حسین، انوار درخشان، ج یازدهم، چاپ اول، قم، لطفی، 1404ه.ق.
خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن شناخت (مباحثی در فرهنگ آفرینی قرآن)، تهران، طرح نو، 1375
خسروی، غلامرضا، مفردات الفاظ القرآن، ج سوم، تهران، مرتضوی، 1382
خوئی، ابوالقاسم، البیان، محمد صادق نجمی و هاشم هاشم زاده هریسی، چاپ پنجم، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1388.
خمینی، روح الله، صحیفه انقلاب( وصیت نامه الهی – سیاسی امام خمینی (ره))، چاپ پنجم، تهران، دانش پرور،1382.
................ ؛ صحیفه امام(ره)؛ مجموعه آثار امام خمینی(ره) (بیانات، پیام ها و مصاحبه، احکام، اجازات شرعی و نامه ها)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ سوم، 1379ه.ش.
.............. ؛ شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ چهل و دوم، 1386ه.ش.
..................؛ آداب الصلاه (آداب نماز)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1380ه.ش.
.................. ؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377ه.ش.
خانی، رضا، ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج دهم، چ اول، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور،1372.
ری شهری، محمد مهدی، میزان الحکمه، حمید رضا شیخی، ج اول، چاپ سوم، دار الحدیث، 1381.
شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، ج سوم، چاپ اول، دفتر نشر داد، 1373.
شمس، مراد علی، با علامه در المیزان، ج اول، تهران، اسوه، 1384.
صیاف، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین ( ترجمه المنجد)، ج دوم، تهران، انتشارات اسلام.
طاهری، حبیب الله، درس هایی از علوم قرآنی، چاپ اول، تهران، اسوه، 1377.
طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1389.
طیب، عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج نهم، چاپ دوم، انتشارات اسلام، 1378.
عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی، ج ششم، انتشارات صدوق، 1360.
عمید، حسن، فرهنگ فارسی، چاپ بیست و یکم، تهران، امیرکبیر، 1379.
قرائتی، محسن، تفسیر قرآن کریم (آیات گزیده)، چاپ بیست و دوم، تهران، دفتر نشر معارف، 1390.
قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، مجلد پنجم ششم و هفتم، چاپ شانزدهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1387.
________، تفسیر احسن الحدیث، ج هفتم، چاپ سوم، بنیاد بعثت، 1377.
کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ششم، تهران، اعلمی، 1366.
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج دوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388ه.ق.
مترجمان، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج چهارم، چاپ دوم، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1377
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، اسلامیه، 1378.
محدث خراسانی، احمد، خورشید تابان در علم قرآن، چاپ اول، 1372.
محبی، صاحب علی، قرآن از دیدگاه قرآن، ج اول، چاپ دوم، احسن الحدیث، 1386.
مکارم شیرازی و جمعی از همکاران، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ سی ام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1389.
محمدی، کاظم، سروش آسمانی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1381.
مخملی، احمد، راهنمای کشف موضوعی آیات قرآن، چاپ اول، انتشارات نبوی، 1382.
مشایخی، مهدی، آداب تلاوت قرآن، تهران، چاپ و نشر بین الملل، 1387.
مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن شناسی، ج اول، انتشارت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385.
مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج یازدهم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360.
مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، تهران، چ شصت و پنجم، صدارا، 1384.
________، آشنایی با قرآن، ج اول، چ بیست و هفتم، صدرا، 1388.
معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، قرآن کتاب هدایت در دیدگاه امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1375.
ملکی وادقانی، غلامرضا، قرآن دریایی بی پایان، چ اول، ابتکار دانش، 1387.
معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ج چهارم، تهران، دبیر، 1381.
نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج چهاردهم، چ اول، انتشارات الاسلامیه، 1398ه.ق.
نقی پور فر، ولی الله، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، تهران، اسوه، 1378.
نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، چ دوازدهم، هجرت، 1385.
نسیم وحی، شماره 2 و 3، مهر و آبان 1385.
منبع: حضور، ش 94، ص 21.
.
انتهای پیام /*